خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
تند و گزنده صحبت میکند و به شدت کمالگرا است. با تجربه کسبوکار در ۴۰ کشور جهان چند سالی است که به ایران بازگشته و اگرچه لحن انتقادی او در برخورد اول کمی مایوسکننده است اما ریشه در دلسوزی پدرانهای دارد که برخلاف گفتههایش لزوما دغدغه یک تاجر نیست و بیشتر نگران خروج سرمایههای فکری کشور است. او نگاه کوتاهمدت به کسبوکار را سرزنش میکند و معتقد است موضوعات زیرساختی نیاز به توجه بیشتری دارند. فریدون کورنگی مدیر شتابدهنده مپس است که نزدیک به پنج سال پیش راهاندازی شد و تلاش میکند یک الگوی ترکیبی از ویژگیهای بومی و ساختارهای بیرونی را در ایران پیاده کند. شتابدهندهها در ایران به سرعت در حال توسعه هستند. این فضا را چگونه ارزیابی میکنید؟اگر مانند یک کسبوکار به آن نگاه کنید باید مانند هر تجارت دیگری این رشد تابع عرضه و تقاضا باشد اما در کشور ما به دلیل تسهیلات و مشوقهایی که در این راه وجود دارد، عدهای به دنبال دستیابی به آن منابع هستند و من فکر نمیکنم از سوی کار آفرینان در این حد تقاضا وجود داشته باشد. یعنی این رشد در موفقیت زیستبوم کسبوکارهای نوپا موثر نیست؟ببینید موجی ایجاد شده است و عدهای بر آن سوار هستند اما کسی نمیتواند با موجسواری از دریا و اقیانوس عبور کند. اکنون بیشتر از ۴۰ شتابدهنده تشکیل شدهاند. از پنج سال پیش که مپس به عنوان اولین شتابدهنده یا مرکز رشد راهاندازی شد تا امروز دستمان را جلوی دولت دراز نکردهایم زیرا اعتقاد داریم دولت نباید در این حیطه وارد شود. شما از کلمه اکوسیستم استفاده میکنید، ما هنوز تعریفی در ایران برای این عبارت نداریم. آنچه تاکنون به عنوان اکوسیستم تعریف شده از سوی دولت بوده است در صورتی که بخش خصوصی باید این کار را انجام دهد. دولت وارد بحث حمایت از این اکوسیستم شده است بدون اینکه بداند چه مواردی نیاز دارد. شتابدهنده فقط دفتر و میز کار یا چند مربی نیست. دولت میتواند چارچوبهایی ایجاد کند که بخش خصوصی به صورت بهینه در این چارچوب عمل کند در حالی که دولت به عنوان قیم در این حوزه وارد شده است. تخصص و تجربهای هم ندارند، آنها نیت خیری دارند ولی این رویکرد باعث تخریب میشود. اکوسیستم در کوتاه مدت شکل نمیگیرد زیرا به یک چرخه بازخورد نیاز دارد که قابلیت مرمت و بهینهسازی به اکوسیستم میدهد یعنی ظرفیتی برای کسبوکارهای نوپا وجود ندارد؟ظرفیت بسیار زیادی وجود دارد. ما در ایران در بخشهایی که به آن STEM میگوییم (دانش، فناوری، مهندسی، ریاضی) استعدادهای فوقالعادهای داریم. بنابراین بحث ما روی ظرفیت نیست. اما اغلب افراد دنبال پاسخ کوتاه مدت به این سوال هستند در حالی که اکوسیستم در کوتاه مدت شکل نمیگیرد زیرا به یک چرخه بازخورد (Feedback Loop) نیاز دارد و این چرخه قابلیت مرمت و بهینهسازی به اکوسیستم میدهد. رفتار ما اینجا کوتاه مدت است پس مشکل ما پس ظرفیت نیست، عجلهای است که برای نتیجه دادن این ظرفیت وجود دارد. با توجه به این شرایط پیشنهادی دارید؟اکنون سطح دانش در کشور به اندازهای است که میتوان راهحلها را تحلیل کرد. بر اساس هرم اطلاعات باید دادهها را تنظیم کنیم تا در نهایت به دانش و خرد برسیم. این زنجیره را نمیتوان دور زد. اکنون ۲۵۰ هزار مهندس در کشور فارغ التحصیل میشوند. این مهندسین در چه بخشهایی میتوانند موثر باشند و قواعدی را برای آن بخشها تعریف کنیم. وقتی میگوییم اکوسیستم باید ببینیم با این تعداد مهندس چند امتیاز اختراع در سال داریم؟ نتیجه این میشود که یک کسبوکار سعی میکند ایدهای که چندان جدید نیست برای مسالهای که چندان بزرگ نیست را بزرگ کند سپس آن را حل کند. نتیجه این میشود ایران که مهد نوآوری بوده و هفت هزار سال دوام آورده است اکنون باید کارهای دیگران را کپی کند. اما برخی از این کسبوکارها که توسط شتابدهندهها رشد کردهاند، عملکرد نسبتا خوبی داشتهاند و سرمایه خارجی هم کسب کردهاند. مشکل این ایدههای قرضی چیست؟تمرکز روی شتابدهی راهحل نیست. درست است که در کوتاه مدت ارزش افزوده خوبی خواهد داشت اما چقدر از این ایدهها میتوانیم داشته باشیم. وقتی همه به دنبال این دستاوردهای کوتاه مدت هستند دیگر کسی روی زیربنای نرمافزاری کشور سرمایهگذاری نمیکند زیرا هیچ شتابدهندهای نمیتواند با سه ماه زمان، یک کسبوکار زیربنایی را پشتیبانی کند. منظورم این نیست که این کارها نباید انجام شود اما باید دید نقطه تمرکز کجا است. وقتی وارد بحث تجارت الکترونیک یا رسانههای دیجیتال میشویم، چه نوآوری و خلاقیتی به آن اضافه میکنیم. آیا الگوریتمی برای بهینهسازی مدیریت انبار نوشتهایم که این تجارت الکترونیک را بهینهسازی کند یا چون کسی حاضر به سرمایهگذاری روی آن نیست هنوز باید آن را از اتریش و آلمان و کشورهای دیگر وارد کنیم؟ شما تجربه زیادی در سایر کشورها مثل دانمارک دارید. آنها از چه الگویی برای ایجاد یک اکوسیستم پایدار استفاده میکنند؟ فکر میکنم این موضوع تصویر بزرگ را با یک کلمه میتوان تعریف کرد: مراقبت. باید مراقب نتیجه بلندمدت تصمیمات خود باشیم. هیچ قومی به اندازه ایرانیان روی فرزندان و خانواده مراقبت ندارند ولی انتظار هم ندارند کودکی که تازه راه افتاده است در ماراتن شرکت کند! پس در هر مقطعی باید بدانیم چه منابعی در اختیار او بگذاریم. ما سیستم آموزش خوبی داریم ولی در قسمت پرورش حاضر نیستیم وقت بگذاریم. باید دید مدل آموزش دانمارک از دبستان تا دانشگاه چگونه است و فرهنگ کاری آنها چه مبنایی دارد. هر فرهنگی ممکن است یک مبنایی را انتخاب کند ولی فکر میکنم کیفیت یکی از اصولی است که اکثر فرهنگهای موفق مبتنی بر فناوری انتخاب کردهاند. ما ۵۰۰ سال پیش بناهایی ساختهایم که در تمام این سالها هنوز ۱۰ درصد از سطح بنا تخریب نشده است یعنی کیفیت را داشتهایم و در فکر، رفتار و ساختار ما وجود داشته است. اما اکنون به آن توجه نمیشود. هیچ شتابدهندهای نمیتواند با سه ماه زمان، یک کسبوکار زیربنایی را پشتیبانی کند، باید دید نقطه تمرکز کجا است اما این راه را دیگران رفتهاند و موفق شدهاند. این مدل در کشورهای دیگر موفق بوده است اما مجبور نیستیم همان را عینا در ایران کپی کنیم. به سراغ کشورهای آسیایی میرویم و میگوییم مدل کره را میخواهیم در ایران پیاده کنیم. افرادی که این صحبت را میکنند چند بار از این کشور بازدید داشتهاند اما چند مهندس ایرانی میشناسید که در کره کار و زندگی کرده باشند و به ما بگوید فرهنگ آنها با ما متفاوت است. اجرای آن فرهنگ در ایران خیانت به جوانان ما است. زیرا کاری از آنها انتظار داریم که در توان آنها نیست، با آن فرهنگ رشد نکردهاند. با فرض اینکه دولت یک ساختار بزرگ با ویژگیهای خاص خود است، چه پیشنهادی برای دولت دارید؟ بهترین کار دولت این است که در کنار بایستد و زیستبوم همراهی کند. در بخشهایی مثل تامین اجتماعی، بیمه، مالیات، قوانینی که دست و پای نوآوران را بستهاند دولت کارهای زیادی میتواند انجام دهد. یک کسبوکار نوپا برای ثبت شرکت و دریافت کداقتصادی بین ۹۰ تا ۱۲۰ روز زمان لازم دارد، این زمان برای ثبت شرکت تا گشایش حساب بانکی در سنگاپور ۲۴ ساعت است. قوانین تجارت در ایران مربوط به ۶۰ سال پیش است و به یک شرکت نوپا مانند یک شرکت صنعتی باسابقه نگاه میشود. ما نظرات ملی و پیشنهادهای کلان از سوی دولت زیاد میشنویم که در ظاهر عالی هستند اما پس چرا آلمان نمیشویم وقتی از نظر تعداد مهندس بیشتر از آنها هستیم. پس یک مشکلی وجود دارد. وزارت ارتباطات و فناوریاطلاعات میخواهد این زیستبوم را توسعه دهد، اگر قصد چنین کاری دارید اینترنت را ارزان کنید. وقتی من ۴۶ برابر قیمت ایالات متحده برای اینترنت هزینه میکنم، چطور میتوانم رقابت کنم؟ فکر میکنید فقط این دلایل باعث شدهاند خروجی دانشگاهی ما توان کافی برای کارآفرینی نداشته باشند؟ خیر ما مشکلات زیربنایی دیگری هم داریم. فردی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود چند واحد مدیریت، اقتصاد، روانشناسی و امور مالی گذرانده است؟ دانشگاه فنی ما اجازه نمیدهد یک مهندس واحد غیرفنی انتخاب کند. وقتی قسمتی از مغز را پرورش میدهید باید سایر قسمتها نیز رشد کنند تا منجر به نوآوری موفق شوند. وقتی به این فرد میگویید ایدهای را به کسبوکار تبدیل کنید میگوید پس باید یک محصول تولید کنم و آن را بفروشم. اما پاسخ نمیدهیم این کار چه فرآیندی دارد و سودآوری آن کجا است؟ پخش و بازاریابی چطور باشد؟ برای راهحل جلوی این فرد یک بوممدل کسبوکار میگذاریم و میگوییم حالا اجرا کن. این کافی نیست. در غرب ساختاری که استفاده میشود ۴ تا ۶ سال زیربنای دانشگاهی دارد. فرد بعد از فارغالتحصیلی عرضه و تقاضا را میشناسد، از چالش مدیریتی آگاه است و آموخته است چه فرآیندی منبع را به سرمایه تبدیل میکند. در مپس روی مقیاسپذیری کسبوکار تاکید دارید. در کشوری که فرصتهای بومی زیادی دارد این تاکید برای چیست؟ باید برگردیم به بحث اکوسیستم، یکی از نیازهای زیستبوم سرمایه است. سرمایه نیاز دارد که بازدهی و سودآوری ببیند و تا زمانی که فرابازار و فرامرز نگاه نکنید نمیتوان به این سودآوری دست یافت. معادله ریسک کاملا مشخص است و از هر ۱۰۰ کسبوکار یکی ممکن است ۵۰ یا ۱۰۰ برابر بازدهی داشته باشد و از هر ۱۰ کسبوکار یکی موفق میشود. پس زمانی که آن را در معادله مالی قرار میدهید نیاز به جهشهای بزرگ است که این در بازار جهانی امکانپذیر است. مشکل بومی هم محدودیت بازار دارد و هم نقطه رقابتی را پایین میآورد زیرا همه آن را میبینند. برای همین است که ۱۴ هزار سایت تجارت الکترونیک داریم. ایران هم جزیی از جهان است و اگر بتوانیم مشکلی در سطح جهان را حل کنیم در داخل هم میتوانیم ولی عکس این قضیه ممکن نیست. یکی دیگر از مسایل قیاسپذیری این است که در بعضی از مقیاسها بهینهسازی امکانپذیر نیست. نمیتوان بهترین برنامه سرمایه انسانی را در یک سازمان ۵ نفری پیاده کرد ولی در یک سازمان ۵۰۰ نفری میشود و تاثیر اقتصادی زیادی دارد. ضریب فزآینده پولی (Money Multiplier) همیشه در اقتصاد برای سرمایه وجود دارد اینکه سرمایهگذاری چند بار در بازار داخلی چرخش میکند. در غرب برای بخش فناوری ضریب گردش ۵ است یعنی وقتی ۱ دلار خرج میشود ۵ بار در اقتصاد میگردد. در کشور ما چون مقیاسپذیر نیستیم چنین ضریبی نداریم و ثروت اندوخته نمیشود. روی نقدینگی و درآمد حساب میکنیم نه ثروت. شما در مپس سختگیری زیادی روی جزییات دارید حتی ورود و خروج افراد نیز تحت قانون مشخصی است. چه دلیل برای این موارد وجود دارد؟ من این صحنه را یک مسابقه میدانم. وقتی هدف شما المپیک است باید با شرایط المپیک گام بردارید. زمان تنها منبع اصلی در دست یک کارآفرین است. با این که چقدر این شرایط درست است کاری ندارم اما شرط سرمایهگذاری من این است که این شرایط را تحمل کنند. ۱۸ ماه بدون مرخصی، یک هفته تعطیلی در سال و ۶ روز در هفته کار مداوم. آنها یک سوم حقوقی را میگیرند که بیرون از اینجا میتوانند دریافت کنند. اگر این را نپذیرند اصلا ایرادی ندارد آنها جای دیگر هم میتوانند موفق شوند. این موضوع تنبلی بوجود میآورد و باعث کاهش کارایی میشود. اگر بتوانم با این مشکل در یک قرارداد بسیار کوچک مقابله کنم چه اشکالی دارد. ما به دنبال افراد مشتاق و سختکوش هستیم. منبع: گفتگو با فریدون کورنگی مدیر شتابدهنده مپس - ictstartups.ir
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن