پس از دوماه تلاش تیم‌ها، برگزاری ۷ کارگاه آموزشی، بیش از ۹۰ جلسه تسهیلگری و مشاوره با خبرگان فنی و کسب‌وکار و اختصاص ۱۱ میلیون تومان اعتبار به دو تیم، دوره پیش شتابدهی پرتو به پایان رسید. در این دوره از بین ۲۰ تیم انتخاب شده برای گذراندن دوره پیش شتابدهی، ۸ تیم به مرحله ارائه نهایی راه یافتند و درنهایت ۴ تیم برای پیمودن ادامه مسیر شتابدهی انتخاب شدند.
اولین دوره پرتو، همان‌طور که انتظار می‌رفت طیف گسترده‌ای از تیم‌ها، با نوع طرح و ایده، میزان انگیزه و سطح فناوری را در خود جای داد…تیم‌هایی که همت و تلاش واقعی داشتند، توانستند به ارائه نهایی راه پیدا کنند و سایر تیم‌ها از این موفقیت بازماندند.

در این گزارش که من، محمدرضا بیات، آن را به کمک سایر تسهیلگران دوره پرتو، آقایان مهدی مظاهری و علیرضا ملکی به رشته‌ی تحریر درآورده‌ام، پس از معرفی مختصر دوره پرتو، اهداف مدنظر از برگزاری این دوره را مرور کرده، درس‌های آموخته‌شده را نوشته و سپس با توجه به دروس آموخته شده، تغییراتی را که باید در این دوره اعمال شود، ذکر می‌کنیم. این بررسی و ثبت تجربه هم به ما برای برگزاری دوره‌های بعدی و هم به هر کس دیگری که قصد برگزاری دوره‌های مشابه در دانشگاه شریف داشته باشد کمک شایانی خواهد کرد. در انتها نیز بخشی از ارائه نهایی برخی از تیم‌ها، برنامه دوره بعدی پرتو و معرفی افرادی که به ما در برگزاری این دوره یاری رساندند، قرار داده‌شده است.
دوره شتابدهی پرتو چه بود؟

دوره شتابدهی پرتو شامل دوره فشرده یک هفته‌ای، دوره پیش شتابدهی دوماهه و دوره شتابدهی شش تا نه ماهه است. پس از برگزیده شدن ۲۰ تیم از میان حدود ۵۰ تیم ثبت‌نام کننده، دوره فشرده آموزشی از ۲۷ تیرماه آغازشده و در چهار روز متوالی تا ۳۱ تیرماه ادامه یافت. در انتهای روز ۳۱ ام با مشخص شدن تسهیلگر هر تیم، دوره پیش شتابدهی آغاز شد و تیم‌ها فعالیت خود را با کمک تسهیلگران آغاز کردند. در دوره پیش شتابدهی مأموریت تسهیلگران اعتبارسنجی تیم و طرح و آماده‌سازی آن‌ها برای ارائه نهایی نتایج معتبری بود که نشان‌دهنده‌ی راه‌اندازی یک کسب‌وکار نوآورانه بود. در دوره پیش شتابدهی هر تیم با تسهیلگر خود جهت ارائه نتایج فعالیت‌ها، بازخورد گیری از تسهیلگر و تصمیم‌گیری، هر هفته دو جلسه تسهیلگری تشکیل می‌داد. همچنین پنجشنبه‌ها نیز کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌شد. تیم‌ها در طول این دوره نیز بسته به نیاز خود می‌توانستند از خدمات پشتیبانی برنامه تجاری‌سازی ازجمله اعتبار مالی، مشاوره با خبرگان، فضای کاری مشترک، خدمات کارگاهی و آزمایشگاهی و دریافت معرفی‌نامه از دانشگاه برای مصاحبه با مشتریان استفاده کنند.

از دوره پرتو چه می‌خواستیم؟

  • اولین هدف، توانمندسازی تیم‌ها برای پیمودن مسیر پرپیچ‌وخم کارآفرینی بود. تیم‌ها در این دوره باید اصول اولیه راه‌اندازی کسب‌وکار و کارآفرینی را می‌آموختند، آن‌ها را در فضای واقعی کسب‌وکار به کار می‌گرفتند و در عمل مهارت‌های کارآفرینی خود را افزایش دهند.



  • اکثر اجزای کسب‌وکار ازجمله مشتری، پول، سرمایه‌گذار و رقبا در بازار هستند؛ بنابراین هدف دوم این بود که تیم‌ها از دانشگاه خارج‌شده و طرح و گروه خود را در مواجهه با فضای واقعی بازار محک بزنند.



  • هدف سوم این بود که به اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه و در مرتبه‌ی بالاتر به اکوسیستم کارآفرینی کشور نشان بدهیم که علاوه بر راه‌اندازی کسب‌وکار در حوزه فناوری اطلاعات، می‌توان در حوزه راه‌اندازی کسب‌وکارهای سخت‌افزاری و فناورانه نیز نوآوری کرد.



  • هدف چهارم این بود که پس از برگزاری رویدادهای فراایده با مأموریت پمپاژ مسائل اصلی کشور به دانشگاه، مجموعه فعالیت‌های برنامه را با دوره‌ای با مأموریت شتابدهی به کسب‌وکارهای سخت‌افزاری به نام دوره پرتو تکمیل کنیم. برای رسیدن به این هدف می‌بایست بسته آموزشی موردنیاز را تکمیل می‌کردیم، تسهیلگرانی قوی تربیت می‌کردیم و شبکه موردنیاز برای برگزاری این دوره را ساخته و گسترش می‌دادیم.



  • هدف پنجم این بود که با توجه به اینکه تیم‌های پذیرفته‌شده در مراحل یکسانی از راه‌اندازی کسب‌وکار قرار داشتند و نوع فعالیت تیم‌ها به یکدیگر شباهت داشت، ازیک‌طرف خدمات برنامه را به‌صورت حرفه‌ای و متمرکز بر روی موضوعات مشترک تیم‌ها انجام دهیم و از سوی دیگر حس رقابت را بین تیم‌ها ایجاد کرده و درعین‌حال میان تیم‌ها هم‌افزایی ایجاد کنیم.



  • هدف ششم نیز این بود که مدل‌های تجربه‌شده و موفق راه‌اندازی کسب‌وکار در سطح جهان ازجمله شناسایی و اعتبارسنجی مشتری، استارتاپ ناب و کارآفرینی اصولی را با در نظر گرفتن شرایط کسب‌وکارهای سخت‌افزاری به‌کارگیریم.



درس‌هایی که گرفته شد

  • با تعامل با تیم‌ها این موضوع را متوجه شدیم که مهارت‌های عمومی در بین دانشجویان مهندسی و علی‌الخصوص دانشجویان دانشگاه شریف نیاز به ارتقاء دارد. تیم‌ها در درست صحبت کردن و نشست‌وبرخاست کردن با مشتریان خود یا سایر افراد مرتبط به کسب‌وکارشان با مشکل مواجه بودند. لذا این موضوع به‌صورت کلی نیاز به افزایش سطح مهارت‌های عمومی دانشجویانی که قصد نقش‌آفرینی در حوزه کارآفرینی رادارند نشان می‌دهد.



  • تیم‌ها در جلسات تسهیلگری برنامه‌ریزی می‌کردند و در طول هفته در حال اجرا بودند تا در جلسه تسهیلگری بعدی نتایج را به تسهیلگر خود ارائه داده و بازخورد دریافت کنند. در این میان برنامه کارگاه آموزشی ما در روز پنجشنبه بود. اتفاقی که می‌افتاد این بود که تیم‌های فعال، نیازمندی‌های آموزشی خود را به کمک تسهیلگر برطرف می‌کردند و کمتر در کارگاه‌ها شرکت می‌کردند؛ بنابراین تصمیم گرفتیم تا در دوره‌های پیش شتابدهی بعدی پرتو، مبنا را کارگاه‌های آموزشی قرار داده و به تیم‌ها تسهیلگر اختصاص ندهیم. تیم‌ها در کارگاه‌ها شرکت کرده، روی طرح خودکار کنند و در صورت نیاز در ساعات ملاقات کاری با تسهیلگر جلسه تنظیم کنند.



  • در بین افراد تیم‌های شرکت‌کننده کسانی دیده می‌شدند که اشتیاق چندانی برای کارآفرینی نداشتند یا اینکه این کار اولویت اول کاری آن‌ها نبود، بر روی کار تمرکز نداشتند و درجاهای دیگری مشغول به کار بودند. این افراد بیشتر دوست داشتند این کار را از جهت سرگرمی و یا گذراندن یک دوره و یادگیری، انجام دهند. بودند افرادی که در اول کار خود را خیلی پرانرژی نشان دادند اما در اواسط دوره حتی با تماس تلفنی هم نمی‌شد آن‌ها را پیدا کرد. ما فهمیدیم با چنین افرادی نمی‌توان کارکرد و در صورت تشخیص چنین ویژگی‌هایی در افراد، نباید تیم را پذیرش کنیم.



  • شاید در ابتدای پرتو این تصور را داشتیم که با اختصاص دادن یک تسهیلگر به هر تیم و اتخاذ رویکرد فعالانه در تعامل تسهیلگر با تیم، تیم‌ها را به‌خوبی پرورش داده و آن‌ها را شتابدهی می‌کنیم؛ اما اتفاقی که شاهد آن بودیم این بود که رویکرد فعالانه با تیم‌هایی که قابلیت کارآفرینی و نوآوری و یا به بیان بهتر قابلیت پذیرش شکست در آن‌ها وجود ندارد، جز اتلاف وقت و فرسایشی شدن تعامل تسهیلگر با تیم و کاهش سطح انگیزه‌ها، پیامدی در پی نخواهد داشت. لذا به این رسیدیم که هدف از پرتو به‌جای شتابدهی می‌بایست، پخته‌تر شدن طرح‌ها و همچنین به معنای واقعی اعتبارسنجی و امکان‌سنجی طرح‌ها و ایده‌ها با صرف بهینه‌ترین حالت از توان داخلی مجموعه باشد.



  • در تعامل با بعضی تیم‌ها، با پافشاری تیم‌ها برای ساخت نمونه اولیه محصول و دریافت اعتبار برای آن مواجه می‌شدیم و این در وضعیتی بود که یا از عدم توجیه بازار طرح مطمئن بودیم و یا اینکه ریسک ساخت محصول را بسیار بالا می‌دانستیم. در مقابل این وضعیت، تیم‌هایی نیز بودند که ازآنجاکه بازار طرح توجیه داشت، تیم خود توانسته بود تا از یک حامی بیرونی هزینه اولیه را برای ساخت نمونه اولیه، آن‌هم مطابق با نظر حامی که به‌نوعی مشتری هم محسوب می‌شد تأمین کند. لذا از این اتفاق این نتیجه را گرفتیم که در صورت معتبر بودن بازار، طرح و تیم، این سرمایه‌گذاران و مشتریان هستند که در سرمایه‌گذاری یا پیش‌خرید از یکدیگر پیشی خواهند گرفت. لذا توصیه ما به افرادی که نمونه اولیه محصول خود را نساخته‌اند این خواهد بود که یا هزینه ساخت را از مشتریان یا حامیان موجود در فضای واقعی کسب‌وکار بگیرند و یا نتیجه مذاکره با آن‌ها برای دریافت هزینه ساخت را به ما ارائه دهند.



  • در ارتباط تسهیلگران با تیم‌ها، گاهی مشاهده می‌شد که باوجود توضیح و استدلال‌های تسهیلگر برای چگونگی ادامه فعالیت، تیم‌ها آن‌طور که باید برای حرف تسهیلگر ارزش قائل نمی‌شوند. البته ما به تیم‌ها حق می‌دهیم و این‌یک دغدغه کلی است که کسی که تجربه فراوانی در کارآفرینی ندارد چطور می‌خواهد به افراد تازه واردی که می‌خواهند کارآفرینی کنند کمک کند؛ اما آنچه باید در این شرایط انجام شود، استفاده از نظرات مشاوران خبره و پیدا کردن مسیر مناسب و ایجاد یادگیری در خود تیم و تسهیلگر است. البته یک‌راه دیگر نیز وجود دارد، تیم هر طور که می‌خواهد عمل کند و نتیجه را برای یادگیری در اختیار همگان قرار دهد.
  • اعم فعالیت‌های تیم‌ها در دوره پیش شتابدهی صرف مطالعه و اعتبارسنجی بازار و سنجش مسئله مشتریان شد. یک انتقاد کلی که به این وضعیت وارد بود کمرنگ بودن فعالیت‌های مربوط به ساخت نمونه اولیه و شکل‌گیری فضای کار فنی بود. ما نیز این موضوع را درک کرده و برای بهبود این وضعیت راهکاری را پیش گرفتیم. با راه‌اندازی واحد فنی-مهندسی در برنامه تجاری‌سازی و افتتاح کارگاه نمونه‌سازی برنامه تجاری‌سازی در آینده نزدیک، با برگزاری کارگاه‌های تخصصی نمونه‌سازی و کمینه محصول پذیرفتنی و شکل‌گیری فضای کار کارگاهی، گامی در جهت حل این مشکل خواهیم برداشت.



  • مشکل دیگری که در این دوره با آن مواجه بودیم، حضور کم تیم‌ها در برنامه‌های جمعی و سطح آگاهی تیم‌ها از یکدیگر بود که فضای هم‌افزایی و رقابت را تحت تأثیر قرار می‌داد. لذا در دوره‌های آینده تعداد برنامه‌های جمعی و سطح دغدغه تیم‌ها برای شرکت در این برنامه‌ها را افزایش‌خواهیم داد.



  • در ارتباط تسهیلگران با گروه‌ها مشکلاتی مشاهده می‌شد که از جمع‌بندی آن‌ها تعدادی نکته در رابطه با ویژگی یک تیم مطلوب جمع‌بندی شده است. این نکته‌ها در ادامه آمده‌اند.
    • تیم‌هایی که در پرتو پذیرش می‌شوند باید مأموریت و جهت‌گیری خود را مشخص کرده باشند و نسبت به صنعت موردنظر دید، داشته باشد.
    • تیم‌های پذیرفته‌شده باید یا توانایی در ارائه راهکار داشته باشد یا اینکه واقعاً مسئله درستی را شناسایی کرده باشد وتیم های صرفاً دغدغه مند باید در اولویت پایین‌تری قرار داشته باشند.
    • قدرت تصمیم‌گیری و رهبری تیم یکی از مسائلی است که باید پتانسیل آن در تیم مؤسس قابل‌پذیرش باشد.
    • باید به تیم‌ها هنر شبکه‌سازی را یاد داد و راهنمایی کرد ولی خودشان باید بار اصلی شبکه‌سازی را به دوش بکشند.
    • اعضای تیم باید مکمل باشند و نقش‌های متفاوت فنی و بازاری در تیم موجود باشد و صرفاً افراد مهندسی نباید در تیم باشند.
    • صرف ایده و انگیزه تلاش و یا حتی توانمندی مدیریتی در تیم کافی نبوده و تیم می‌بایست قابلیت توسعه محصول و پیاده‌سازی ایده را در هسته مرکزی خود داشته باشد.



برنامه بعدی پرتو چه خواهد بود؟
مأموریت محوری پرتو، توانمندسازی تیم‌ها و ارتقا سطح ایده‌ها، برای افزایش هرچه بیشتر تیم‌های ورودی دوره تجاری‌سازی می‌باشد. فرصت بعدی تیم‌ها برای حضور در دوره پرتو، به یاری خدا در زمستان ۹۵ بوده و درصورتی‌که قصد حضور موفق در پرتو را دارید، از هم اکنون تیم خود را تشکیل دهید، مأموریت خود را تعیین کنید، اطلاعات خود درباره ایده انتخابی را تکمیل کنید و منتظر فراخوان ما باشید.
تیم‌هایی که قصد ورود به دوره تجاری‌سازی به صورت مستقیم را دارند، می‌بایست خودشان جوانب مختلف کسب‌وکار را شناسایی کنند تا بتوانند پس از گذراندن مرحله پذیرش به دوره تجاری‌سازی شریف راه پیدا کنند.




پایان دوره اول پیش شتابدهی پرتو و درس‌هایی که آز آن گرفته شد | وبلاگ برنامه تجاری‌سازی شریف