خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
در این مقاله میخواهیم علت شکست کارآفرینی در کسب و کار تجاری را بیان کنیم . همانگونه که در شماره قبل صحبت کردیم، بسیاری از فرصتهای ویژه کارآفرینی در بازارهای صنعتی و تجاری وجود دارد اما کماکان توجه بسیاری از کارآفرینان – خصوصا کارآفرینان جوان- به سمت بازارهای مصرفی معطوف است. پارهای از دلایل احساسی و روانشناسی وقوع این پدیده به شرح ذیل میباشد: علل شکست کارآفرینی در کسب و کار تجاری – همهی افراد بهنوعی مصرفکننده هستند و بهطور طبیعی به تجربه خود بهعنوان مشتری نگاه میکنند؛ اینکه چه محصولاتی استفاده میکنند، چگونه میتوانند آنها را بهبود ببخشند، چه تغیری در طراحی آنها میتوانند بدهند و حتی روی دوستان خود تست کنند!– بسیاری از بهترین داستانهای موفقیت در دنیا (گروپان، فیس بوک، گوگل و …) مربوط به شرکتهای بازار مصرفی هستند. کارآفرینان آنها را میبینند و علاقه دارند تا رفتار آنها را بازتولید کنند.– حتی بسیاری از شرکتهای معمولی بازارهای مصرفی بسیار معروف و شناختهشده میباشند. بسیاری از مردم از Friendfeed استفاده میکنند و میدانند به قیمت ۵۰ میلیون دلار فروختهشده است. اما چند درصد از این تعداد میدانند که Equal Logic باقیمت ۱٫۵ میلیارد دلار فروختهشده است؟(حتما نام آن را جستجو کنید!)– بازار مصرفی جذاب است. شما میتوانید به همه بگویید که کجا کار میکنید و همه آن را درک میکنند(و حتی ممکن است محصولات شما را مصرف کنند.)– شرکتها چه در کار خود چه در امور قراردادها دایره واژگان خاص خود را دارند که برای عموم ناشناخته است(نرخ بازده؟ وجه ضمان؟ مفاصا حساب بیمه؟). شما در این بازار به وکیل و حسابرس نیاز دارید. – بسیاری از جوانان کارآفرین برای روبرو شدن با مدیران کهنهکار صنعت برای مذاکره و بستن قرارداد صد میلیون تومانی وحشت دارند. این کار به نسبت طراحی یک محصول یا خدمت و قرار دادن آن روی اینترنت و امید داشتن به استقبال شدن توسط مردم سختتر است. البته قابل کتمان نیست که دلایل منطقی و صحیحی هم وجود دارد مانند: – چرخههای طولانیتر: به دلیل ذات بوروکراتیک کار با سازمانها، فرایندهای فروش، پرداخت و … بهکندی جلو میرود و نیازمند صبر و حوصلهی بیشتری است.– هزینهی بالای شکست: همهچیز باید در این بازار قبل از عرضه بهخوبی تست و ارزیابی شود. عرضه محصول یا خدمت ضعیف در این بازار گرانتر تمام میشود.– فرهنگ مردم کارآفرین با مردم در سازمانها کاملاً جداست. شاید یکی از دلایل سخت اعتماد کردن سازمانهای بزرگ به شرکتها نوپا همین هم فرهنگ نبودن باشد.– زمینه تخصص: به علت پیچیده بودن محصول و رفتار منطقی خریدار، در این صنعت باید سطح بالاتر از تحصص و دانش را در آن حوزه در اختیار داشته باشید. تسلط به محور دانش فنی سخت و درعینحال جزو مهمترین عناصر موفقیت در این بازار میباشد.شاید بتوان گفت برای ورود به بازار مصرفی، یک ایده خوب مهمترین قسمت ماجراست اما در بازار صنعتی ایده تازه آغازگر راه است و مؤلفههای دیگری نظیر ترفیعات عالی، زمینه تخصص، اعتبار، ارتباط با بازار هدف، توانایی پیمودن سیکل خرید یک شرکت و … در راه موفقیت شرکت بسیار مهم هستند. علت شکست کارآفرینی در کسب و کار تجاری حالا بیایید بهجای تمرکز بر موانع و مشکلات بر راهکارهای فائق آمدن به این مشکلات و عوامل شکست اکثر شرکتهای نوپا در این بازار را باهم مرور کنیم. در ادامه به عمدهترین دلایل عدم موفقیت کسبوکارهای تجاری و راهحلهای جلوگیری از وقوع آنها میاندازیم. ریسکی کردن یا سخت نمودن تصمیم خریدار اینیکی از مواردی است که در فرایند فروش امکان ابتلا به آن وجود دارد. بهجز مواردی که خریدار بهخوبی از تواناییهای شما آگاه است (پس یکی از بهترین کارها برای فروش محصول یا عقد قرارداد رفتن به سراغ کسانی است که شما را میشناسند.) خریدار همواره متحمل ریسک میشود که به شرکت نوپای شما قرارداد میبندد.خانم Jill Konrath، نویسنده کتابفروش به سازمانهای بزرگ (Selling to Big Companies) و بهعنوان کسی که تجربه زیادی در فروش دارد در یک مصاحبه تأکید میکند که:«شما احتیاج دارید بهجای بزرگ فکر کردن، کوچک فکر کنید. هدف اولیه شما باید گرفتن یک پروژه ابتدایی باشد که به شما شانس اثبات ارزش خود و ایجاد یک رابطه با افراد را در شرکت کارفرما بدهد.با این نکته، پورتفولیوی خدمات خود را بازبینی کنید و پروژهای را که بیشترین شانس را برای محقق شدن دارد مشخص کنید. این پروژه نباید قیمت درشتی داشته باشد. و بهتر میشود اگر سریعاً تلاش نکنید که جای شرکتهایی که با کارفرمای شما رابطه طولانیمدت دارند را بگیرید. در عوض شما احتیاج دارید در مورد مسائل کسبوکاری که بدون متولی است و تابهحال در مورد آن اغماض شده فکر کنید و به کارفرما راهحل ارائه دهید.»درحالیکه توصیه ایشان ناظر به کار با شرکتهای بزرگ میباشد، همچنان این موارد قابلاجرا بر مشتریان کسبوکار کوچک میباشد. یک پروژه با محدوده(Scope) مشخص و کوچک باید در مجموعه پیشنهادهای شما باشد. این مورد نباید تعهد زیادی از خریدار را مطالبه کند، باید در مدتزمان کم قابلاجرا باشد و هزینه چندانی به نسبت بودجه خریدار نداشته باشد. من همچنین میخواهم به موارد بالا اضافه کنم که باید جزو کارهایی باشد که شما در انجام آن میدرخشید و میتوانید مشتری را در پروژه اول بسیار راضی کنید.یکی از راههای کاهش ریسک خریدار ارائه پیشنهاد سنتی «تضمین بازگشت پول» در صورت عدم رضایت میباشد. شاید اقبال به کسبوکارهای نرمافزار بهعنوان سرویس (SaaS) و نرمافزارهای پردازش ابری برخط نیز در همین نکته نهفته باشد که شرکتها بهجای پرداخت صدها هزار دلار برای حق استفاده از نرمافزار، در نرمافزار آنلاین ثبتنام کرده و هزینه اندک ماهیانه بابت استفاده از آن میپردازد. ارائه نسخه آزمایشی نرمافزار (که در ادبیات فروش نرمافزار در بازار کسبوکار نصب آزمایشی نام دارد) هم از مجموعه راهکارها برای کاهش ریسک و افزایش اطمینان خریدار میباشد. داشتن ارزش ارائهشده مبهم برخی اوقات کاملاً واضح نیست که کسبوکار شما چه عرضه میکند، مشتری هدفش کیست و مشکلی که از آنها حل میشود چیست. باورکردنی به نظر میرسد؟ متأسفانه مشکل مرسومی است. دیوید کامینگز، مؤسس پاردات (Pardot) درجایی مینویسد که سال اول را به دنبال یک ترکیب مناسب محصول-بازار جستجو کرده است.شرکتهای نوپا معمولاً چند سال بعد از راهاندازی کاملاً متفاوت به نظر میرسند. منظورم تغیر محصول یا بازاری است که کارآفرینان در ابتدا انتخاب میکنند. دلیل این مهم، تعامل بیشتر و واقعی با مشتریان و شناخت بهتر بازار میباشد. تازه در این زمان است که میتوان متوجه شد چه محصولی و در هر محصولی چه ویژگی برای مشتری ارزشمند است.اگر شما نتوانید ارزشهای واقعی مشتری را هدف بگیرید و مشخص کنید که برای چه چیزی پرداخت میکنند و کجا ها میتوان به آنها دستیافت، هیچوقت نخواهید توانست فاز ابتدایی کار را از پیش بگذرانید. فراید طولانی فروش فرایند فروش در بازارهای تجاری حدوداً یک سال یا بیشتر طول میکشد. این موضوع برای متخصصان حوزه بازارهای مصرفی غیرقابلباور است. چرا که کل فرایند فروش در عرض چند دقیقه (مثلا در عرضه خردهفروشی) تحقق مییابد.هرچند مبلغ فروش بیشتر باشد، معمولاً چرخه فروش نیز بیشتر زمان میبرد. یک خطر بزرگ در این چرخه طولانی، دستیابی دیر هنگام به اولین مشتری است. مخصوصاً اینکه در این بازار شما احتیاج به یک سابقه از کار با مشتریان و یک رزومه پر و پیمان دارید و ساخت این مشتریان مرجع (reference customers) بسیار مهم است. یکی از دلایل نیاز به این مشتریان مرجع، ارجاع به آنها در جلسات فروش با سایر مشتریان جهت اطمینان خاطر دادن به آنان میباشد. مشتریان بالقوه همیشه میپرسند که چه تعداد مشتری دارید؟ چه محصولات دیگری را تولید کردهاید؟ شرکتهای نوپا معمولاً در یک چرخه باطل میافتند. احتیاج به مشتریان مرجع دارند ولی بسیار سخت یا دیر به آنها دست مییابند.یکی از خطرهای طولانی شدن چرخه، کمبود نقدینگی در شرکت و عدم بازگشت سرمایهای است که در شرکت نوپای خود سرمایهگذاری کردهاید. خطر خالی شدن شرکت قبل از بستن یک قرارداد در کمین اکثر شرکتهای نوپا است. حال چه باید کرد؟ اول از همه تلاش کنید با ارزیابی مجدد مدل کسبوکار خود با کمک یک کارشناس با تجربه صنعت، چرخه فروش را کوتاهتر کنید. یکی از این تلاشها در شرکتهای فناوری اطلاعات مدل SaaS است که در بالا اشاره شد. این روش حداقل شما را راحتتر به مشتریان اول خواهد رساند.گاهی وقتها چرخه فروش بهاندازه حل کردن مشکل نقدینگی کوتاه نمیشود. در این شرایط شما باید به دنبال یک منبع تأمین مالی موقت باشید تا خلأ موجود بین دریافت وجه از کارفرما تا مخارج ماهانه شرکت را پر کنید. شاید گزینه فروش محصولات سادهتر درحالیکه منتظر عقد یک قرارداد بزرگ هستید، عاقلانه باشد. مثلاً اگر درحال نوشتن یک پروژه نرمافزاری بزرگ هستید، انجام یک سری پروژههای کوتاهمدت انفرادی(freelance) میتواند یک راهحل باشد. اگر قبلاً جایی کارمند بودهاید، انجام یک سری کارهای مشترک و موقت برای مدیر سابق خود میتوانید نقدینگی لازم را برای عبور از این تنگه صعبالعبور فراهم کنید. پس درواقع لازم است شما دو جا و دو برابر قبل کار کنید. برای مقابله با این حجم کار احتیاج به یکچشم انداز قوی و حس خوشبینی دارید. و البته این کار یک شمشیر دو لبه است، اگر ذهن خود را متوجه کارهای جانبی زودبازده کنید، دیرتر رشد خواهید کرد ولی احتمال رشد شما بیشازپیش خواهد بود. علت شکست کارآفرینی در کسب و کار تجاری اشتباه خرج کردن در شرکت نوپا شما میتوانید شش ماه اول را مشغول طراحی محل کسبوکار خود با وسایل و اثاثیه گران و فضای اداری باشید یا بر خود کسبوکار تمرکز کنید. مدیران بیتجربه خصوصاً آنهایی که تجربه یک سازمان با دفاتر مجلل را دارند معمولاً در ابتدا ولخرجی بسیاری میکنند. نهتنها نقدینگی زیادی را تلف میکنند بلکه طرز فکر غلطی هم هست. مدیران باید تمرکز خود را بر کسب درآمد بگذارند نه هزینه کردن. برخی از کسبوکارها هیچ انتخابی ندارند. خردهفروشیها، رستورانها و دفاتر بازرگانی باید مجهز باشند چرا که باید درهای خود را به روی مشتری باز کنند اما بسیاری از کسبوکارها نیازمند این کار نیستند.حتی اگر می توانید جای فیزیکی اجاره نکنید و در خانه کار کنید. تلاش کنید با زیرساختهای حداقلی شروع کنید. بسیاری از کسبوکارها حتی به پرسنل دفتری تماموقت نیاز ندارند. از افرادی استفاده کنید که پارهوقت برای شما کار میکنند. استخدام سریع ممکن است برای شما گران تمام شود و تمرکز شرکت را از بین ببرد. آقای پاتریک هال در نشریه فوربس پیشنهاد میکند که شما باید دیر استخدام و سریع اخراج کنید. او مینویسد: کارمندان هزینه زیادی به شما تحمیل میکنند و میتوانند حتی این هزینه را با عدم تناسب خودشان با شرکت بیشتر کنند. این علت اهمیت عقبنشینی و تفکر دوباره در مورد هریک از استخدامهایی است که انجام میدهید. البته گرچه با استخدام کند موافقم ولی اخراج سریع سختتر از چیزی است که گفته میشود. اخراج معمولاً تبدیل به یک درام میشود و گرفتاری و هزینه ایجاد میکند که میتواند برای یک شرکت کوچک مخرب باشد.پاول گراهام (یک سرمایهگذار در شرکتهای نوپا) خاطرنشان میکند که برعکس چیزی که فکر میکنید، استخدام زیاد میتواند سرعت شما را کاهش دهد. استخدام و معرفی دوجانبه شرکت و فرد، ارتباط وی با دیگران، منتقل کردن چشمانداز شرکت به آنها و درونی شدن چشمانداز در آنان همه و همه زمانبر است و احتمالاً نمیخواهید درگیر آنها شوید مگر اینکه آن افراد محصول شما را تولید کنند یا آن را بفروشند. عدم وجود یک فرایند سود ده و مقیاسپذیر این مسئله مهمی در ارائهدهندگان خدمات مانند آژانسهای بازاریابی است. احتمالاً شما هم در مورد کسبوکارهای کوچکی شنیدهاید که کمر مدیر آن زیر آخرین کارهای گرفتهشده شکسته است. روزی وی تصمیم میگیرد که کسبوکار را تعطیل کند. چرا؟ به دلیل اینکه او و تیمش سخت تلاش میکنند ولی بهسختی پولی به دست میآورند. بعد از گذران مدت طولانی نگرانی در مورد حقوق ماهانه، بالاخره کار تعطیل میشود.چند سال قبل، جان واریلو، یکی از موفقترین کارآفرینان در عرصه خدمات فضایی، در کتابی تحت عنوان «ساختن برای فروختن» (Built to sell) اشاره میکند که بعد از چندین سال کشمکش که مدیر کسبوکار حتی از فروختن یک محصول عاجز میماند (به دلیل ارزش کمی که در آن است).برای سودآوری و رشد شما باید یک کسبوکار مقیاسپذیر (Scalable) با فرایندهای قابل تکرار ایجاد کنید. وگرنه پروژههای بسیار تأثیری روی سودآوری شما نخواهد گذاشت. این مشکل به دو دلیل ایجاد میشود: اول سود شما را میکاهد. شما هیچوقت بهرهور نخواهید شد اگر همیشه در حال انجام چیز تازهای باشید و دوم اینکه شما هیچوقت هیچ تخصص عمیقی که کسبوکار شما را متمایز کند نخواهید ساخت اگر شما همیشه در حال نوک زدن به این کار و آن کار باشید.برخی از درسهای وی در مور ساخت فرایندهای سود ده و تکرارپذیر عبارتند از:– عدم کار تخصصی و تمرکز در یک عرصه شما را مجبور به استخدام آدمهای عمومی میکند که در نهایت شما را تبدیل به یک گزینه متوسط میکند.– با برگرداندن کارهایی که در حیطه استاندارد شما نیست ثابت کنید که در تخصص گرایی جدی هستید. در این مقاله تلاش کردیم با دلایل واقعی شکست کسبوکارها و راهکارهای مواجه با آن آشنا شویم. امید است با بهکارگیری این نکات در کار خود احتمال موفقیت خود را در اینگونه کسبوکارها افزایش دهید. علت شکست کارآفرینی در کسب و کار تجاری
ویرایش توسط SARA : 2018/03/10 در ساعت 20:28
دلايل شكست كسب و كار g>چرا يک کسب و کار با خطر شکست مواجه است؟ موفقيت در کسب و کار هيچگاه بصورت خودبخودي ويا بر اساس شانس نيست و همانطور که گفته شد اين موفقيت اصولا به سازمان دهي و بصيرت فرد راه انداز کسب و کار بستگي دارد و تضميني براي آن وجود ندارد. شروع يک کسب و کار هميشه ريسک پذير است و شانس موفقيت اندک مي باشد. بنابر گزارش اداره کسب و کارهاي کوچک در آمريکا (SBA) بيش از 50% کسب و کارهاي کوچک در سالهاي اول با شکست مواجه شده و 90% آنها در 5 سال اول از بين ميروند. Michael Ames در کتاب خود به نام "کنترل کسب و کار کوچک" دلايل زير را براي شکست اين نوع کسب و کارها بيان کرده است: 1. عدم وجود تجربه 2. نداشتن سرمايه کافي 3. نداشتن جايگاهي مناسب 4. عدم وجود کنترل قوي 5. سرمايه گذاري بيش از اندازه در دارائيهاي ثابت 6. قراردادهاي اعتباري ضعيف 7. استفاده شخصي از سرمايه هاي تجاري 8. رشد بدون انتظار Gustav Berle دو دليل ديگر در کتاب خود بنام "کسب و کار را خود بر عهده بگيريد" به اين دلايل اضافه ميکند: 1. رقابت 2. فروش پائين یک عامل ديگر در خصوص شکست کسب و کار: با بيان اين موارد قصد ترساندن شما را نداريم بلکه مي خواهيم شما را براي مسير پر فراز و نشيبي که در پيش داريد آماده کنيم. ناچيز پنداشتن مشکلات شروع يک کسب و کار يکي از بزرگترين موانع کارآفريني است. در هر صورت اگر صبور باشيد و به سختي کار کنيد به موفقيت دست مي يابيد. دلايل شكست كسب و كار
آیا میخواهید کسب و کار جدیدی شروع کنید ولی از شکست در آن میترسید؟ در ادامه عمدهترین دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان خواهم گفت.هر کارآفرینی که خطر شروع یک کسب و کار را به جان میخرد، در پس ذهناش به سود فکر میکند. داشتن یک کسب و کار میتواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد. عوامل مشخصی وجود دارند که میتوانند دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار باشند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایهگذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است. شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمیتواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایهگذاری را نیز در آن بپذیرید، آنگاه بیشتر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشمداشت یا با حداقل سود میخواهد به دیگران خدمت کند. پیش از قبول خطر و سرمایهگذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچکس نمیخواهد کسب و کاری شکستخورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد. برخی کارآفرینان کسب و کاری راه میاندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست میشود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها و دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار خواهم پرداخت. ۱. عدم نظرخواهی و مشورت از افراد حرفهاینخستین دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار این است که احساس میکنند نیازی به همفکر یو مشورت با دیگران ندارند. مهم نیست پیش خودتان فکر میکنید چهقدر خبره و مطلع هستید، وقتی میخواهید خط جدیدی را از کسب و کار راهاندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفهای باشید. این کار کمک میکند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آنچنان که فکر میکردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راهاندازی یک کسب و کار میکنند که پیشتر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بودهاند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط به موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد. داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفهایها این است که، شما با آدمهایی ملاقات و گفتوگو میکنید که پیشتر، کسب و کار مشابهی شما را راه انداختهاند، اشتباهاتی مرتکب شدهاند، و راههای جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفتهاند. برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟ یکی از بهترین توصیههایی که میتوانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و همچنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید. ۲. عدم توجه مناسب به مشتریاولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت میکند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان میشود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدنشان میشود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبایتان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریانتان نشان دهید که برایتان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصولتان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان دربارهی محصول، تخفیفاتی برایشان در نظر بگیرید (صرفنظر از اینکه نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازهی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشندهها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغتان میآیند که گزینهی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریانتان معرف برند شما است. ۳. تقلید از دیگرانآن چه برای آقای الف نتیجهبخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدمها به این دلیل وارد یک کسب و کار میشوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب میکنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بودهاند و فکر میکنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایدهی خام را از طریق مشاورههای مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بنبست میرسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید. ۴. فقدان تجربهفقدان تجربه دیگر دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار است. اگر بیتجربه باشید یا مدیریتتان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه میشود از خدمات آدمّهای باتجربه در آن زمینه بهرهمند شوید. آنها میتوانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریابهای باتجربه و کارمندان آموزشدیده در زمینهی خدمات مشتریان استفاده کنید. ۵. عدم حساب و کتابباید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان بهدست میآورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروشهای روزانهشان را ندارند. وقتی یک روز فروش میکنند، با این فکر که فردا هم میتوانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصیشان میکنند. اگر میخواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرجهایتان برنامهریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر میخواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یکدهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید. ۶. عدم رشد شخصیبسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. آنها میخواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمیکنند، تحقیق نمیکنند، و همچنین در سمینارها و کارگاههایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعاتشان میشود، شرکت نمیکنند. پیشرفت شخصی در زمینهی مهارتهای رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچکس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید. ۷. مکان نامناسبیک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقهی محلی اقدام به تاسیس کافیشاپ کند. قهوههای آن کافیشاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطهی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافیشاپاش به اندازهی کافی رشد نکرد و به سختی میتوانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافیشاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ سالهای که سرمایهی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد میتواند با تزریق پول به کافیشاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافیشاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه اینکه نمیتوانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمیشود آدمها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید. ۸. عدم تمرکزممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغلههای جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب میشود، از قدرت تفکرشان کاسته میشود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویتها بر نمیدارند. ولی برخیها گرفتار وسواس و کمالگرایی در مشغلههای جزئی میشوند که به راحتی میتوانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوتهبینی یک آدم وقتی آشکار میشود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست. ۹. انتظارات نادرستبرخی نوبنیادها (استارتآپ) فکر میکنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامهای پول از در و دیوار به آنها هجوم میآورد. این باور دیگر دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار است. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آنچه را که دوست دارند میشوند و فکر میکنند بیشتر از دیگران میدانند. در نتیجه باید گفت، راهاندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمیخواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام ندادهاید، انتظار پاداش نداشته باشید. ۱۰. به سرعت تسلیم شدناین مهمترین دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمههای راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار میشود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راهاندازی کسب و کارشان با بودجهی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی میشوند. عمر چنین کسب و کارهایی آنچنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد میشوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند. توصیه میکنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکهی ذهنتان کنید: “هر کاری میکنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم”؛ و همین جمله به تنهایی میتواند آغاز موفقیتتان باشد. این طرز فکر کمکتان میکند به گسترهی وسیعتری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید. نتیجهگیریعوامل و دلایل دیگری نیز برای شکست کسب و کار یک کارآفرین وجود دارد، ولی بر اساس سالها تجربهام در کسب و کار، ۱۰ مورد بالا جزء عوامل اصلی شکست در کسب و کار به حساب میآیند. اگر بتوانید بر این مشکلات غلبه کنید، تا موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان راه زیادی ندارید. در پایان، نظرتان را به نقلقولی از کارآفرین بسیار موفق و محبوبام جلب میکنم: “موفقیت، معلمی پلید است؛ زیرا آدمهای باهوش را به گونهای اغوا میکند که فکر میکنند هرگز شکست نخواهند خورد” – بیل گیتس امیدواریم نوشتار ۱۰ دلیل شکست کارآفرینان در کسب و کار برایتان مفید بودهباشد. https://bazdeh.org/%DB%B1%DB%B0-%D8%...%80%8C-%D9%88/
علل شکست کارآفرینان و راه های پیشگیری با آنیک استادیار دانشگاه «کم تجربگی یا بی تجربگی در ایجاد و اداره کسب و کار» را مهم ترین دلیل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد.از دیگر دلایل شکست کارآفرینان در ایران چالش بازاریابی و فروش است. بسیاری از کارآفرینان ایرانی نیازهای بازار را نمی شناسند و پژوهش های مربوط به بازار را به درستی انجام نمی دهند. ایفای نقش به عنوان یک کارآفرین موفق، بدون شک کار سختی است. قطعا هر کارآفرینی که امروز به موفقیت دست یافته است، روزی رویاهای بزرگی در سر پرورانده است و این رویاها را به مرحله عمل رسانده تا بتواند به مدیری موفق تبدیل شود. اگر در ابتدای امر به آینده مدیریتی خودتان فکر کنید و راه موفقیت خود را به تماشا بنشینید، ممکن است کمی دچار ترس و نگرانی شوید. اما باید بدانید که بیشتر مدیرانی که امروز سکان هدایت کسب و کار خودشان را در دست گرفته اند، پیش از این در شرکت دیگری تجربه مدیریت نداشته اند و در واقع همین کسب و کاری که امروز مالک آن هستند، راهی برای تمرین و کسب تجربه لازم برایشان بوده است. با بررسی عملکردها و رویکردهایی که کارآفرینان تازه کار در مدیریت کسب و کار خود دارند، می توان الگوی مشخصی از اشتباهات را برایشان ترسیم کرد که اغلب با همین اشتباهات در رسیدن به موفقیت ناکام می مانند. در اینجا این اشتباهات رایج را گوشزد خواهیم کرد. دلایل شکست کــارآفرینان و راه هــــای مقـابله با آن1. به جای پرورش استعدادها به دنبال یافتن افرادی مستعد هستندهر کسی به دنبال بهترین افراد برای استخدام است. اما مشکل اصلی در این موارد این است که همیشه امکان یافتن با استعدادترین افراد برای استخدام وجود ندارد. باید توجه داشت که یک مدیر تازه کار و کم تجربه، قادر به برآوردن نیازها و خواسته های افرادی با مهارت و استعدادهای بالا نخواهد بود، و همین امر می تواند در امر مدیریت کسب و کار و در نتیجه موفقیت سازمان لطمه وارد کند. به علاوه به کارگیری این نیروها با سطح توانایی های بالا، برای مجموعه کسب و کار شما بسیار پرهزینه خواهد بود. به ویژه اگر در گام های ابتدایی راه اندازی کسب و کار خود هستید، استخدام افرادی حرفه ای با مهارت های بالا ممکن است به جای کمک به پیشرفت شما، موجب شکست در مدیریت کسب و کارتان شود. بهترین راه این است که به جای خریدن استعدادها، آن ها را در مجموعه شغلی خودتان پرورش دهید. به عنوان مثال اگر شرکت خودتان را به تازگی تاسیس کرده اید و به فردی دارای مهارت عکاسی نیاز دارید، قطعا با استخدام یک عکاس حرفه ای، هزینه بسیار زیادی را متحمل خواهید شد. اما اگر به دنبال فردی خلاق بگردید که دارای دید عکاسی مناسبی باشد، اما هیچ سابقه و تجربه کاری نداشته باشد، انتخاب بهتری انجام داده اید. اگر چه این گونه افراد هنوز استعدادهای خودشان را به مرحله عمل نرسانده اند، اما می توانند پتانسیل لازم را برای تبدیل شدن به فردی توانمند از خودشان بروز دهند و با هزینه ای به مراتب کمتر برایتان مثمر ثمر واقع شوند. 2. مدل درآمدی مشخصی برای خود ترسیم نمی کنندآیا کسی وجود دارد که به دنبال پول درآوردن از کسب و کار خودش نباشد؟ بسیاری از کارآفرینان به خدماتی که می خواهند در بستر کسب و کار خودشان ارائه دهند، و محصولاتی که قصد دارند به مشتریانشان بفروشند، فکر کرده اند. اما یک مدل درآمدی مشخص و واضح برای خودشان ترسیم نکرده اند تا بر مبنای آن فرایندهای کسب و کارشان را تعیین نمایند. طول عمر ارزش و درآمدی که هر مشتری می تواند ایجاد کند باید در مدل درآمدی مشخص شود و برنامه مدونی برای استفاده از این طول عمر تعیین شود. بسیاری از افراد تصور می کنند که وقتی یک مشتری محصولی را از آنها خریداری می کند، باید به دنبال مشتریان جدید بگردند. اما مهمترین نکته این است که باید به دنبال بهینه سازی ارتباط موثر خود با مشتریان کنونی خود باشید. این کار موجب ایجاد ارزش افزوده بیشتری خواهد شد و به رشد کسب و کارتان کمک بزرگی خواهد کرد. این مدل درآمدی از نظر اهمیت هیچ تفاوتی با بیزینس پلن نخواهد داشت، و باید در آن تمام محصولات خودتان را تا ده سال آینده پیش بینی کنید. اگرچه ممکن است جزئیات مدل درآمدی شما در طول زمان تغییر کند، اما نقشه راه و جهت گیری کلی کسب و کارتان تغییر نخواهد کرد. علت شکست کارآفرینان3. راهکارهای جدید را بدون آزمون و خطا پیاده می کنندخیلی از اوقات وقتی صاحبان کسب و کار دچار شکست می شوند، تصمیم می گیرند که ضررهای خودشان را با هزینه هایی که بر مشتری متحمل می کنند، جبران نمایند. به این ترتیب با خودشان می گویند که تغییر رویکردهایی که خیلی دیر اتفاق می افتند، ممکن است جلوی پیشرفت ما را بگیرد. پس بدون هیچ گونه آزمون و خطا، راهکارهایی جدید را در پیش می گیرند که در بسیاری از موارد اثرات زیانباری به دنبال خواهند داشت. به عنوان مثال اگر احساس می کنید که قیمت ارائه خدمات یا عرضه محصولاتتان بیش از حد زیاد است، سعی نکنید به هر طریقی این هزینه را با اختصاص تخفیف به مشتریانی که هیچ شکایتی از قیمت های بالا ندارند، کاهش دهید. به جای این کار، اندکی قیمت نهایی محصولاتتان را کاهش دهید و کمی برای تست این تغییرات وقت بگذارید. اگر تغییر مثبتی در میزان فروش محصول خود مشاهده کردید، همین روش را ادامه دهید. چنین آزمایش هایی می تواند خیلی سریع و بدون هزینه های بالایی انجام گیرند 4. بیش از حد درگیر پیروی از ایده های دیگران می شونددر یک کسب و کار جدید و نوپا، توجه به آنچه دیگر رقیبان در حوزه کسب و کارتان انجام داده اند، می تواند کمک بسیار خوبی برای پروراندن ایده های جدید باشد. دنبال کردن ایده های دیگران به خودی خود نه تنها کار بیهوده ای نیست، بلکه می تواند بسیار مفید واقع شود. اما مشکلی که در این بین وجود دارد این است که توجه بیش از حد به رقبا و دنبال کردن تمام گوشه و زوایای فعالیت های آنان، ممکن است به قدری روی کارتان تاثیر بگذارد، که مشتریانتان این تاثیر را به وضوح احساس کنند. در نتیجه ممکن است به عنوان سازمانی شناخته شوید که تمام فعالیت هایش به صورت کپی ناخوشایندی از کارهای دیگر رقبا است. به عبارت دیگر، وقتی بیش از حد درگیر پیروی از ایده های دیگران می شوید، خلاقیتی که در خلق ایده های جدید می توانید به خرج دهید را از دست خواهید داد و این مسئله در راه رسیدن به موفقیت های شغلی بسیار زیانبار خواهد بود. با مد نظر قرار دادن اشتباهاتی که در این مقاله به آنها اشاره کردیم، و دوری از آنها می توانید با سرعت بسیار بیشتری در جهت رسیدن به اهدافتان و دست یافتن به موفقیت در کسب و کاری که به تازگی راه اندازی کرده اید، به پیش روید. به یاد داشته باشید که بهترین گام ها در راه کسب موفقیت همیشه در مسیری برداشته می شوند که پیش از شما توسط دیگران امتحان شده اند. پس این اشتباهات را در کارهای آینده خودتان جدی بگیرید. http://namnak.com/%D8%AF%D9%84%D8%A7...7%D9%86.p56947
دلایل شكست کارآفرينان و راههاي پیشگیری با آناستادیار دانشگاه تهران «کم تجربگی یا بیتجربگی در ایجاد و اداره کسب و کار» را مهمترین دلیل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد.از دیگر دلایل شکست کارآفرینان در ایران چالش بازاریابی و فروش است. بسیاری از کارآفرینان ایرانی نیازهای بازار را نمیشناسند و پژوهشهای مربوط به بازار را به درستی انجام نمیدهند. استادیار دانشگاه تهران «کم تجربگی یا بیتجربگی در ایجاد و اداره کسب و کار» را مهمترین دلیل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد. دکتر قنبر محمدی الیاسی در گفتوگو با خبرنگار بازارکار، با اعلام این مطلب افزود: از دیگر دلایل شکست کارآفرینان در ایران چالش بازاریابی و فروش است. بسیاری از کارآفرینان ایرانی نیازهای بازار را نمیشناسند و پژوهشهای مربوط به بازار را به درستی انجام نمیدهند. همچنین پیشبینی درستی از رفتار رقبا ندارند و شبکههای توزیع را به شکل صحیح آن نمیشناسند. بسیاری از کارآفرینان ایرانی اقدام به نوآوریهای افراطی و نامتناسب با بازار میكنند كه در نهايت موجب شكست كسب و كار آنان ميشود. شراکت نامناسب استادیار دانشگاه تهران، شراکت نامناسب را از دلایل شکست کارآفرینانی ایرانی عنوان کرد و افزود: نداشتن دقت مناسب در انتخاب شرکاء؛ یکسان بودن تخصص شرکاء؛ داشتن تعارف زیاد و ابراز نکردن مخالفتها و دخالت دوستیها در شراکت از مشخصات یک شراکت نامناسب است. انعطافناپذیری در روش و مشکلات مالی محمدی الیاسی انعطافناپذيري در روش را از دیگر دلایل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد و گفت: متاسفانه بسیاری از کارآفرینان ایرانی در تغییر روشها و شیوههای انجام کار یا جایگزین کردن راهکارهای مناسب به جای شــیوههای متداول با توجه به تغییرها و تحولها در موقعیت، ناتوانند. وی ضغف و توجه نکردن به تامین مالی مناسب و مدیریت نقدینگی برای بقاء و گسترش کسب و کار را از دیگر دلایل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد. وابستگی به مسیر خطا الیاسی وابستگی به مسیر خطا را یکی دیگر از عوامل شکست کارآفرینان ایرانی عنوان کرد و تصریح کرد: بسیاری از شرکتها در تصمیمها و فعالیتهای مرتبط با ایجاد کسب و کار یا تعریف پروژهها، دچار شیفتگی شده و پس از بروز و آشکار شدن نشانههای اولیه مشـکل و خطا، تمــایلی به پذیرش آن ندارند. در نتیجه تا جایی ادامه میدهند که مشکل به یک بحران تبدیل شده و گاهی به تعطیلی و انحلال کسب و کار منجر میشود. وی افزود: پایبندی مستمر به یک تصمیم تاریخی و دانشي مربوط به ایجاد و اداره کسب و کار در مواجهه با موقعیتها و پروژههای کاری بعضاً متفاوت، از نشانههای مشهود وابستگی به مسیر خطاست. نامساعد بودن فضای کسب و کار این استادیار دانشگاه تهران در ادامه، به نامســاعد بودن فضای کسب و کار به عنوان يكي دیگر از عوامل شکست کارآفرینان ایران اشاره کرد و گفت: تغییر سیاستهای دولت و بهکارگیری سیاستهای سلیقهای؛ ناسالم بودن محیط کسب و کار؛ بیثباتی مدیران و کارفرمایان دولتی؛ وجود قوانین نامناسب و غیرحمایتی؛ نبود اطمینان محیطی؛ نامناسب بودن بازار؛ بهره بالای وامهای بانکی و… از مهمترین عوامل نامساعد شدن محیط کسب و کار در ایران هستند. وی تاکید کرد: برای اینکه یک محیط کسب و کار مساعد باشد ضرورت دارد که قوانین حاکم بر این حوزه مناسبسازی شوند و در راستای حمایت از کارآفرینان تنظیم و تدوين شوند. کارآفرینان نیاز دارند قواعد حاکم بر فعالیتهاي اشتغالي و اقتصادي كشور از ثبات و پایداری لازم برخوردار باشند و دسترسی آنان به منابع و امکانات مورد نیاز فراهم باشد. دلایل شکست کارآفرینان خارجی الیاسی سپس به دلایل شکست کارآفرینان خارجی نیز اشاره کرد و گفت: نتایج یک تحقیق که درباره 250 شرکت مستقر در دوره «سیلیکون» انجام شد، نشان دادکه 50 درصد شرکتهای مطالعه شده با شکست مواجه شده، 32 درصد از این شرکتها ادغام یا فروخته شده و تنها 18 درصد از آنان رشد کرده و فعالیت خود را گسترش دادهاند. وی ادامـــه داد: «برونو» از پژوهشـگران و صاحبنظران حوزه کارآفرینی در مطالعهای که در زمینه دلایل شکست کارآفرینان انجام داده دلایل مختلفی را برای ناکامی این افراد در دسترس به اهداف خود برشمرده است که از مهمترین آنها میتوان به مشکلات محصول، بازاریابی، مالی، مدیریت و پرسنلی نام برد. الیاسی تصریح کرد: براساس تحقیق «برونو» مشکلات و ضعفهای گروه مدیریتی مهمترین دلیل شکست کارآفرینان شناخت شده است. 90 درصد کسانی که در نظرسنجی «برونو» شرکت کردهاند این عامل را به عنوان عامل شکست كسب و كار خود معرفی کردهاند. این استادیار دانشگاه تهران با اعلام اینکه برخی از اندیشمندان نحوه تصمیمگیری کارآفرینان را به عنوان یکی از دلایل شکست آنان قلمداد میکنند، گفت: علت این است که کارآفرینان در تصمیمگیریها از میانبرهای شناختی یا همان روش شهـودی بهره میگیرند. نقش عوامل بیرونی و درونی در شکست کارآفرینان الیاسی سپس به نتیجه تحقیق «زاکاراکیس و همکارانش» در ارتباط با دلایل شکست کارآفرینان اشاره کرد و گفت: «زاکاراکیس و همکارانش» در پژوهشهای خود به بررسی شکست کارآفرینان پرداخـتهاند. آنان در مطالعههـــای خــود 8 شركت شکست خورده که از جمله شرکتهای تولیدي فعال در عرصه فناوریهای برتر بودند، بررسی کردند. براساس نتایج بررسیهای آنان، 58 درصـد از کارآفرینان علـت شـکسـت کسب و کار خود را به عوامل درونی مانند راهبرد مدیریتی ضعیف و کمبود سرمایه نسبت دادهاند. وی افزود: این در حالی است که 75 درصد سرمایهگذاران مخاطرهپذیر علت شکست همان شرکتها را به عوامل بیرونی و خارج از کنترل کارآفرینان مربوط دانستهاند. آنان عاملهایی همچون: رقابت شدید؛ نرخ رشد کم بازار و کوچک بودن اندازه بازار را به عنوان علل شکست خود برشمردهاند. تعابیر مختلف از شکست کسب و کار استادیار دانشگاه تهران در ادامه به تعابیر مختلفی که از شکست در کسب و کارهاي مختلف وجود دارد اشاره کرد و گفت: در این زمینه 3 دیدگاه مختلف وجود دارد. دیدگاه اول شکست را معادل تعطیل شدن و انحلال کسب و کارمطرح میکند. در دیدگاه دوم، شکست معادل شکست تجاری و یا به کسب و کاری اشاره دارد که با مشکلات و چالشهای اساسی مواجهه میشود و ورشکست میشود. کاهش شدید درآمدهای سازمان و یا افزایش شدید هزینهها و همچنین از دست دادن یا نرسیدن به سهم بازار از مهمترین دلایل شکست کسب و کار در این دیدگاه است. در دیدگاه سوم شکست به عنوان دست نیافتن کارآفرینان به اهداف تعیین شده در زمان تاسیس یا مدیریت کسب و کار خود، معرفي شده است. پیامدهای شکست کارآفرینان الیاسی در ادامه به پیامدهای شکست کارآفرینان اشاره کــرد و خاطر نشـان کرد: شکسـت کارآفرینان پیامـدهـــای مختلفی به همراه دارد که از مهمترین آنها میتوان به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فیزیوژیک، روحی و روانی و همچنین هزینه فرصت از دست رفته اشاره کرد. نحوه مقابله با شکست این استادیار دانشگاه تهران سپس به نحوه مقابله با شکستها و اشتباهات کاری کارآفرینان ایرانی اشاره کرد و گفت: برای این منظور ضرورت دارد که مشکل تشخیص و پذیرفته شود و دلایل و ريشههای این مشکل شناخته شوند. پس از آن باید خطاها اصلاح و از شکست جلوگیری شود. همچنین نباید اجازه دادکه شکست تبدیل به بحران شود. در نهايت اینکه باید تلاش شود که در آینده خطاهای صورت گرفته، تکرار نشوند. بسیاری از کارآفرینان موفق ایرانی اقدامات مذکور را در جهت رفع مشکلات و خطاهای کسب و کار خویش برگزیدهاند. استفاده از آموختههای حاصل از تجربه اشتباهات الیاسی همچنین به آموختههای حاصل از تجربه اشتباهات و شکستهای کاری کارآفرینان ایرانی اشاره کرد و گفت: احتیاط و دقت بیشتر؛ فراگرفتن اصول شراکت؛ کسب دانش، تجربه و ارتباطات جدید؛ افزایش مهارت کارآفرینانه؛ پیشبینی راههای جایگزین؛ تغییر روش و یادگیری تیمی مهمترین آموختههای کارآفرینان موفق ایرانی از تجربه اشتباهات خود است. استادیار دانشگاه تهران، در پایان یادگیری کارآفرینان از خطاها، اشتباهات و شکستها را مهمترین روش یادگیری آنان اشاره کرد و تصریح کرد: 60 تا 70 درصد مهارتهای کارآفرینی از طریق یادگیری غیررسمی صورت میگیرد که یادگیری از خطاها، اشتباهات و شکستها مهمترین روش در این نوع از یادگیری است. https://iranestekhdam.ir/%D8%B9%D9%8...C%D8%B1%DB%8C/
دلایل اصلی شکست یک کسب و کارهای نوپا چیست؟ برخلاف تبلیغات متعددی که در رابطه با سهولت راه اندازی کسب و کارهای استارت آپی میشود، باید خدمت شما عرض کنم که در عمل راه اندازی هر کسب و کار جدیدی اعم از مجازی و واقعی قطعا فرآیندی دشوار است. یادتان باشد، اینکه یک تیم کوچک با یک ایده تبدیل به یک کسب و کار بزرگ شود فرآیندی پیچیده و زمان بری بوده و تمرکز و تلاش فراروانی را طلب میکند. جالب است بدانید که از مجموع کسب و کارهای نوپایی که شروع میشوند تنها و تنها 10 درصد پس از 4 سال زنده مانده و به فعالیت خود ادامه میدهند. این یعنی 90 درصد کارآفرینانی که یک کسب و کار جدید را آغاز می کنند پس از چهار سال با شکست مواجه میشوند. نکته جالب اینجاست که از مجموع 10 درصد کسب و کارهای باقی مانده نیز تنها عده انگشت شماری موفق میشوند تا در زمینه خود رشد کرده و مانند دیجی کالا، کافه بازار، نت برگ و آپارات به درآمدهای میلیاردی دست یابند. تنها 10 درصد از کسب و کارهای نوپا پس از 4 سال زنده میمانند و تعداد انگشت شماری مانند دیجی کالا، کافه بازار، نت برگ و آپارات به درآمدهای میلیاردی دست یابند. بنابراین، راه کارآفرینی به هیچ عنوان راه سادهای نیست. اینکه فکر کنیم برادران محمدی (موسسین دیجی کالا) فقط به دلیل اینکه در زمان خرید دوربین عکاسی سرشان کلاه رفته و در این ماجرا ایده تاسیس دیجی کالا به ذهن آنها رسیده و سپس موفق و پولدار شدهاند سادهانگاری محض است. کافی است به یاد آورید که دیجی کالا نه اولین فروشگاه آنلاین کشور بود و نه آخرین آنها است. در طی سالها حتی بسیاری تلاش نمودهاند با کپی برداری از دیجی کالا به موفقیت دست یابند. اما اینکه امروز دیجی کالا شناخته شدهترین فروشگاه آنلاین ایران و رتبه سوم الکسا در ایران است در چیزی بیش از یک ایده صرف ریشه دارد. اگر دیجیکالا امروز از موفقترین کسب و کار مجازی ایران است نتیجه سالها برنامهریزی، تلاش شبانه روزی و نوآوری یک تیم متخصص است. به علاوه، سرمایه گذاران هوشمندی مانند "سراوا پارس" نیز در کنار دیجی کالا بودهاند و مجموعه این اقدامات موفقیت دیجی کالا را رقم زده است. نمایی از بیش از 1000 نفر پرسنل دیجی کالا که برای موفقیت این شرکت زحمت می کشند تاسیس یک کسب و کار جدید، مانند ورود به یک میدان نبرد است. نبردی برای موفقیت در بازار و کسب ثروت. در این نبرد، مدیران کسب و کار مانند فرماندهان و پرسنل و سرمایههای آنها مانند سربازانی هستند که برای موفقیت به خدمت گرفته شدهاند. در چنین میدان نبردی، شما بایستی با نیروها و سرمایهی محدود خود با افرادی و شرکتهایی رقابت کنید که دارای سرمایه، ارتباطات و نیروهای به مراتب بیشتری نسبت به شما هستند. در چنین شرایط نابرابری، تنها شانس شما برای پیروزی هوشمندی و ذکاوت شماست. شما باید مثل یک فرمانده زیرک نیروهای خود را به دقت سازماندهی کرده و در عمل استراتژیهایی را انتخاب کنید که برای شما بیشترین سود را با کمترین هزینه محقق سازد. باید نقاط قوت خود و ضعف دشمان را به خوبی بشناسید و درک صحیحی از شرایط میدان نبرد (بازار) داشته باشید تا بتوانید از این کارزار پیروز بیرون بیایید. تجربه سالها فعالیت من در حوزه کسب و کارهای نوپا و آشنایی دور و نزدیک با استارتآپهای مختلف به من آموخته است که بیشتر مدیران این شرکتها اهمیت موضوع رقابت در بازار به منظور جذب مشتری را درک نکرده و جدیت لازم برای یک تلاش طولانی مدت به منظور دستیابی به موفقیت را از خود نشان نمیدهند. برای همین است که بسیاری از کسب و کارهای نوپا معمولا به دلایل مشابهی دچار شکست میشوند. در ادامه، نتایج تحقیقی از مدیران کسب و کارهای نوپا آورده شده است که به بررسی دلایل اصلی شکست آنها میپردازد. دلایل شکست استارت آپ های نوپا (توضیح: در این تحقیق امکان انتخاب چند گزینه توسط مدیران کسب و کارها وجود داشته و لذا جمع اعداد بیشتر از 100 درصد است) مهمترین دلیل شکست کسب و کارهای نوپا این است که محصولی تولید میکنند که متناسب با نیازهای مشتری نیست. به بیان سادهتر، کسی محصول آنها را خریداری نمینماید. این موضوع که 42 درصد کسبوکارها دلیل شکست خود را عدم نیاز مشتری به محصول تولیدی عنوان مینمایند در یک حقیقت ساده اما تلخ ریشه دارد. در واقع، بیشتر کسب و کارهای نوپا قبل از اینکه شناخت کاملی از مشتریان و خواستهها و نیازهای آنها داشته باشند اقدام به سرمایه گذاری بر روی تولید محصول میکنند. این تفکر اشتباه است که فکر کنیم باید ابتدا محصولی داشته باشیم و سپس در بازار آن را امتحان کرده و بفروشیم. شما بایستی در تمامی مراحل از پیش از تولید و در طی مراحل تولید مرتباً با بازار هدف خود در ارتباط باشید و نظر آنها را در مورد محصول خود جویا شوید. بنابراین، پیش از شروع هر کسب و کاری حتما برای شناخت مشتریان و نیازها و سلایق آنها وقت بگذارید و قبل از سرمایه گذاری برای تولید محصول اطمینان حاصل کنید که پروژه شما در نهایت مورد استقبال مشتریان قرار خواهد گرفت. یکی از تلخترین اتفاقات برای یک استارتآپ این است که در میانه راه به دلیل نبود منابع مجبور به تعطیلی گردد. این موضوع دلیل شکست 29 درصد استارتآپها است. بنابراین، منطقی است که پیش از شروع هر کسب و کاری تخمینی از هزینهها و منابع موجود بدست آوردید. تخمین خود را برای شرایط بدبینانه و خوشبینانه تکرار کنید و سپس بر مبنای تخمین صورت گرفته برای تامین منابع برنامه ریزی کنید. تقریبا در تمامی استارتآپ ها، افراد اصلیترین سرمایه و موتور محرک هستند. انتخاب صحیح افراد یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت است. برای انتخاب افراد تیم، ابتدا مشخص کنید که چه کارهایی قرار است انجام دهید و سپس بر مبنای فعالیتهای موجود افراد مناسب را انتخاب نمایید. اینکه فردی دوست ما است یا اینکه در مورد ایده با ایشان صحبت شده است به هیچ عنوان دلیل موجهی برای اینکه در تیم پروژه باشد نیست. باید مشخص شود که هر فرد دقیقا برای چه مسئولیتی به تیم اضافه شده و چه انتظاراتی را بایستی برآورده نماید. جالب است بدانید برای سرمایهگذاران حرفهای تیم بسیار مهمتر از ایده است زیرا، یک تیم خوب حتی اکر در ایده اول شکست بخورد میتواند مجددا شروع کرده و ایدهی جدیدی را به ثمر برساند. اما یک تیم نامناسب حتی یک ایده خوب را نیز از بین خواهد برد. موارد فوق، مهمترین دلایل شکست کسب و کارهای نوپا بود که خدمتتان عرض شد. موارد دیگری نیز مانند مشکل در قیمت گذاری، نبود مدل تجاری، حذف در به دلیل رقابت با رقبا و... نیز برای شکست کسب و کارها متصور است که توضیح آنها از حوصله این متن خارج است. با این حال، بررسی دلایلی اصلی شکست استارتآپها نشان می دهد که بسیاری از آنها در ابتدا شناخت مناسبی از بازار محصول، منابع مورد نیاز برای تولید محصول و همینطور افراد تیم خود نداشتهاند و به همین دلیل در مسیر خود دچار شکست شدهاند. بنابراین، اینکه پیش از شروع هر کار جدیدی تصویر روشنی از بازار محصول داشته باشیم، منابع مورد نیاز را تعیین و برای تامین آنها برنامهریزی نماییم و اینکه تیمی همگن و متناسب با نیازهای اجرایی را گرد هم آوریم کلیدهای اصلی موفقیت برای هر استارتآپ بوده و امید است که مورد توجه فرماندهان بازار کسب و کار قرار گیرد. دلایل اصلی شکست یک کسب و کارهای نوپا چیست؟
دلایل شکست کارآفرینان در سال ۲۰۱۴ حواس پرتی بیماری نسل جدید کارآفرینان سر و صدا زیاد است و اطلاعات بیش از حد است. اگر نتوانید محیط خود را کنترل کنید کم کم شکست خواهید خورد. البته بیشتر کارآفرینان بهانههای زیر را میآورند: • من یک کارآفرینم و باید به دنبال منابع الهام بخش باشم. • اگر بخواهم کارآفرینی موفق باشم باید چیزهای جدید را بیاموزم. • من فقط کنجکاوم. بله، درست است. کارآفرینان افرادی کنجکاو هستند. در واقع آنها بیش از حد کنجکاو هستند و به همه چیز بیش از حد اهمیت میدهند در حالی که شاید چیزی گیرشان هم نیاید. موارد زیر را برای کنترل محیط خود در نظر بگیرید: ۱. ذهن خود را کنترل کنید کارآفرینان جزء باهوشترین افراد هستند. نه به این خاطر که شاید به صورت مادرزادی باهوش باشند، بلکه آنها از مغز خود بیشتر از سایر همسالان خود که فقط منتظرند وقت کاریشان تمام شود و به خانه بروند، استفاده میکنند. از این ویژگی استفاده کنید و زندگی خود را کنترل کنید. کار بسیار سادهای است، اما مساله اینجاست که چگونه میخواهید آن را روزانه اجرا کنید. بهتر است برای رسیدن به این نقطه به موارد زیر توجه کنید: • هنگام صرف چای لیستی از کارهایی که باید انجام دهید را یادداشت کنید. بر روی کاغذ کارهایی که در آن روز باید انجام دهید را یادداشت کنید. توجه: اغراق نکنید. • فیسبوک و توییتر خود را حداقل در دو ساعت اول صبح چک نکنید. همین یک کار میتواند روز شما را برای کار کردن تغییر دهد. اجازه ندهید پستی در فیسبوک و یا ایمیلی کل روز شما را کنترل کند؛ اجازه دهید که قدرت در دستان شما باشد. • آفلاین باشید. از نرم افزارهایی مثل Anti-Social یا Cold Turkey استفاده کنید تا وب سایتهایی مثل فیس بوک و یا هر سایتی که مد نظرتان هست را بلاک کند. با نرم افزارهایی مثل Cold Turkey میتواند سایتهایی که باعث حواس پرتی شما میشود را بلاک کنید و یا اینکه برای چند ساعت آفلاین باشید. • هیچ کدام از دستگاههای دارای نور آبی مثل تبلت، موبایل و لپ تاپ را موقع خواب استفاده نکنید و سعی کنید تمرکز خود را بر روی چیزی به غیر از کار و تجارت خود بگذارید. کتاب بخوانید و یا با دوستانتان صحبت کنید. به دو دلیل اینکار بد و مضر تلقی میشود: اول اینکه خلاقیتتان را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث میشود شادابی لازم برای انجام کارها را نداشته باشید. و دوم اینکه باعث میشود بدن شما ملاتونین تولید کند، که برای هورمونهای خواب بسیار مضر است. نور آبی بزرگترین دمشن ملاتونین است. محیط خود را کنترل کنید. شما باهوشترین فردی هستید که تا به حال دیدهاید. از این موضوع استفاده کنید. ۲. آن « تنها چیز مهم» را که بسیار به آن علاقه دارید، پیدا کنید اینقدرها هم سخت نیست. قرار نیست آپولو هوا کنید و یا عشق زندگی خود را پیدا کنید! شما تا به الان تقریبا میدانید که میخواهید چگونه باشید و چگونه نباشید. به یاد داشته باشید که قرار نیست دوباره چرخ را اختراع کنید. آن چیزی که بیشتر از همه در شما شور و علاقه ایجاد میکند و یا چیزی که دوست دارید در زندگی خود و یا دیگران تغییر دهید را پیدا کنید. به یک چیزی که میتوانید بهتر از دیگران انجامش دهید، و یا مشکلی که می توانید آن را بهبود دهید، فکر کنید. میدانیم که به یک منبع الهام بخش نیاز دارید، اما تلف کردن چندین روز و رفتن از یک وب سایت به وب سایت دیگر کاری را از پیش نمیبرد و کمکی برای یافتن ایده به شما نمیکند. مارک کوبان میگوید: هیچ وقت تجارتی را آغاز نکنید مگر آنکه آن را دوست داشته باشید. ایده و استراتژی دلیل بر علاقه نمیشود.۳. علاقه زندگیتان را یافتید؟ حالا شروع کنید دست دست نکنید، فقط شروع به کار کنید. مطمئنا اگر در ابتدای کار ببینید که چند نفر با شما ارتباط برقرار میکنند و میخواهند که با شما کار کنند، تحت تاثیر قرار میگیرید. ایدهی خود را بر روی یک ورق کاغد پیاده کنید (بله فقط یک کاغذ!) و بیرون از خانه بروید و با مردم صحبت کنید. در ضمن این حرف که «نکند آنها ایدهی مرا بدزدند» را فراموش کنید. هر چقدر که میتوانید با مردم صحبت کنید و اگر قرار است ایدهی شما را بدزدند اجازه بدهید این کار را بکنند. شما میتوانید آنها را شکست دهید. لطفا از گفتن اینکه «من باید سرمایهگذار پیدا کنیم» هم صرف نظر کنید. چطور است که اول کمی فروش داشته باشیم؟ شاید متوجه شوید که لازم نیست سهمی از ایدهی خود را در اختیار سرمایهگذار بگذارید. اگر هم واقعا به سرمایه گذار احتیاج دارید بهتر است اول کمی فروش داشته باشید، آن وقت با قدرت بیشتری جلو میروید. ۴. به سراغ ایدههای دیگر نروید. یک چیز را در ذهن داشته باشید و سعی کنید آن را به نحو احسن اجرا کنید چون حالا به ایدهای چسبیدهاید و سعی در عملی ساختن آن دارید دلیل نمیشود ایدههای دیگر به ذهنتان خطور نکند. ذهن شما با خیل عظیمی از ایدهها رو به رو خواهد شد که میتوانید در تجارت خود از آنها استفاده کنید و یا ویژگیهایی را به محصول خود اضافه کنید. تمرکز خود را حفظ کنید و به ایدههای مزاحم نه بگویید. اگر به این کار ادامه دهید ویژگی دیگری در شما تقویت خواهد شد و آن قدرت کلام است. شما با افرادی که دوباره به شما مراجعه میکنند و تقاضای کار بیشتری را دارند تحت تاثیر قرار خواهید گرفت. چه کسی به رقابت اهمیت میدهد؟ شما فقط با خودتان رقابت میکنید و این تنها چیزی است که در انتها برای شما مهم است. ۵. به اینکه دیگران در مورد شما چه فکری میکنند، توجه نکنید اگر شما کارآفرین هستید چون قصد دارید زندگی مردم را بهبود ببخشید پس بهتر دوباره از مرحلهی اول شروع کنید. باید مطمئن شوید که علاقهی خود را دنبال میکنید و این شور و علاقه قرار است چیزی را در این دنیا تغییر دهد. در غیر این صورت شما شکست خواهید خورد. تمرکز خود را از دست خواهید داد و مرتبا با چیزهای دیگر حواستان پرت میشود چون نسبت به کاری که انجام میدهید علاقه ای ندارید. حالا باید چه کار کرد؟ وقت خود را تلف نکنید و سریع دست به کار شوید. دلایل شکست کارآفرینان در سال ۲۰۱۴ - پارسیش
علل شکست اولین کسب و کارهابا وجود اینکه تعدادی از اولین کسب و کارها موفق می شوند، اما شکست اولین تجربه شخصی احتمال بیشتری دارد. کتاب ذهنیت موسس بیان میکند که با آگاهی از دلایل این مسئله، میتوان خود بهتر برای آن آماده کرد. بنابراین شما کارآفرین موفق باشید. کارآفرین موفق (؟)با وجود اینکه تعدادی از اولین کسب و کارها موفق میشوند، شکست اولین تجربه راه اندازی یک کسب و کار شخصی، احتمال بیشتری دارد. روی خوب این سکه اینجاست که اگر شما از علل عمده شکست اولین کسب و کارها آگاهی داشته باشید، بهتر خود را آماده روبه رویی با دست اندازهای مدیریت اولین کسب و کار خود خواهید کرد – به عبارت دیگر برای اینکه کارآفرین موفق باشید، باید خود آماده چالشهای کارآفرینی کنید. حتی اگر نهایتا با شکست روبرو شوید، آمادگی برای شکست باعث میشود، کمتر روحیه خود را باخته و این تجربه را پلی برای موفقیتهای بعدی خود قرار دهید. با آگاهی از اینکه شما تنها فردی نیستید که چنین تجربهای پیدا میکند، کمی احساس آرامش پیدا میکنید. نامهای مشهوری در عرصه راه اندازی اولین کسب و کارهای شخصی، مانند بیل گیتس، والت دیزنی، الون ماسک، یا استیو جابز شکست خوردهاند (در کتاب ذهنیت موسس: درباره غلبه بر بحرانهای قابل پیش بینی شروع هر کسب و کار، توضیحات بیشتری داده شده است). اما چطور میتوان کارآفرین موفق بود؟ و چرا اولین کسب و کار شما احتمالا شکست میخورد؟ در ادامه این مطلب ۷ علت برای آن ذکر شده است: ۱) شما (احتمالا) تافته جدا بافتهای نیستیددر مورد آمار و ارقام مربوط به این ادعا اخبار گوناگونی موجود است، اما اکثر منابع تایید میکنند که اغلب کسب و کارها نهایتا شکست میخورند. برخی منابع اذعان میکنند که کمتر از ۴ درصد از کسب و کارها بیش از ۱۰ سال به فعالیت خود ادامه میدهند، و بیشتر از نیمی از آنها در اولین سالهای فعالیت خود تعطیل میشوند. باور به اینکه کسب و کار شما از این قاعده مستثنا باشد، آرامش بخش است، اما آمارها واقعیت دیگری را بیان میکنند. ۲) شما بیتجربه ایدحتما دلیلی وجود دارد که افراد با تجربه و حرفهای، چیزی بیش از تازه کارها به دست میآورند- تجربه، حاصل مهارت، و دانش است. چنانچه این اولین تجربه کاری شما برای راه انداختن یک کسب و کار شخصی است، به این معناست که نمیتوانید از هیچ تجربه قبلی در تصمیم گیریها، تعیین استراتژی و جهت گیری کلی شرکت، یا مواجهه با چالشهای دشوار، استفاده کنید. درست است که پیش از اینکار، احتمالا تجربه کاری در موقعیتهایی را به عهده داشتهاید، مانند موقعیت رهبری یک تیم کاری، یا رتبهای پایین در تیم تعیین استراتژی در شرکت قبلی، و یا حتی همکاری با دیگر کار آفرینان؛ اما شما حقیقتا نمیدانید که راه اندازی یک کسب و کار شخصی چه مسائلی دارد. ۳) شما ریسک پذیر نیستیدکار آفرینان تازه کار در مقابل همتایان با تجربه، ترجیح میدهند با احتیاط بیشتری عمل کنند. این ویژگی خصوصا با عدم اعتماد به نفس– که خود از عدم تجربه کاری نشات میگیرد- در ارتباط است. این مسئله تا حدودی با دسترسی به منابع محدودتر، در مقایسه با رقبای مجرب، نیز ارتباط دارد. همه این موارد نشان دهنده قابلیت پایداری کمتر در شرایط بی ثباتی مالی است، که در موفقیت یک کسب و کار بسیار تعیین کننده است. درست است که محتاط عمل کردن ممکن است منجر به موفقیت شود، اما این خطر پذیری است که شما را از سایر رقبایتان متمایز میکند. ۴) شما هنوز شبکهای از روابط کاری نداریدزمانیکه اولین کسب و کار خود را راه اندازی میکنید، حتی اگر شخصیتی اجتماعی هم داشته باشید، احتمالا شبکه چندان بزرگی ندارید. توجه کنید که دسترسی به شبکهای حرفهای، متناسب با کارتان نقش اساسی در موفقیت نهایی کسب و کار شما دارد. روابط شما امکان دسترسی به مشتریان بالقوه، شرکتهای کاری، تامین کنندگان، و حتی کارکنان را برای شما ایجاد میکند و اگر خوش شانس باشید، شما را با سرمایه گذاران و مشاوران حرفهای نیز آشنا میکند. بدون دسترسی به یک شبکه کاری قدرتمند، فرصت دستیابی به چنین مزایایی را از دست داده و از رقبای خود که چنین شبکههای دارند، عقب خواهید ماند. ۵) شم و بصیرت کاری شما هنوز ناپخته استزمانیکه به اندازه کافی در کار خود ترقی کنید، شم کاری شما تبدیل به ابزاری ارزشمند برای تصمیم گیری و تعیین استراتژی خواهد شد. شم کاری قوی، محصول تجربه است؛ شطرنج بازارن حرفهای، حرکت های صحیح را “احساس” میکنند، زیرا هزاران بار بازی کردهاند و به طور ناخودآگاه میتوانند حرکت کنند. تا حدودی میتوان گفت که کارآفرینان فصلی نیز در مییابند که کدام گزینهها بهتر از سایرین بوده، و به احتمال بیشتری میتوانند کسب و کار خود را در مسیر صحیح هدایت کنند. ۶) شما بیش از اندازه هیجان زده هستیدهنگامیکه اولین کسب و کار خود را شروع میکنید، احتمالا هیجان زده و مضطرب هستید. اما باید بدانید که هیجان زدگی بیش از اندازه، مانعی دست و پا گیر است، زیرا باعث میشود بخواهید یکباره در همه جهات کسب و کار خود را توسعه دهید، و بیشتر از اینکه تمرکز خود را بر نیاز اصلی شرکت بگذازید، همزمان ایدههای مختلف را پیگیری نمایید. به عنوان مثال، ممکن زود تر از موعد برای تصمیم به توسعه یا جلب سرمایه اقدام کنید، و یا حتی منابع خود را بیش از حد برای نفوذ سریعتر در بازار مصرف کنید. ۷) مردم شما را به اندازه کافی جدی نمیگیرنداگر این اولین کسب و کار شماست، حقیقت تلخ این است که اغلب مردم- از سرمایه گذار گرفته تا شرکا، کارکنان، و مشتریان- شما را به اندازه کافی جدی نمیگیرند. آنها با این واقعیت آشنایی دارند که کارآفرینان کم تجربه احتمالا موفق نمیشوند، و به راحتی از کسب و کار شما با این توجیه که شانس موفقیت کمتری دارید، چشم پوشی میکنند. در بهترین حالت، کار شما رسالتی است که یک تنه باید آن را محقق کنید. کارآفرین موفق : علل عمده شکست اولین کسب و کارها را اینجا بخوانید
شکست کارآفرینان باتجربه ایرانی؛ ریشهها، دلایل و پیامدهادر گزارش دفتر مطالعات محیط کسب و کار مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی اینگونه آمده است که : کسبوکارهای نوپا نقشی اساسی در ایجاد نوآوری، اشتغال و افزایش مزیت رقابتی کشورها دارند. با اینحال نرخ شکست اینگونه کسبوکارها بالا است و بهتبع آن هزینههای اقتصادی، اجتماعی، روحی-روانی و جسمانی- فیزیولوژیک زیادی را به کارآفرینان و سایر افراد جامعه تحمیل میشود. ازاینرو، شناسایی دلایل این شکستها، موضوع مهمی است. عوامل شکست اغلب کسبوکارها، تقریباً مشابه و قابل شناسایی هستند. پژوهشی با روش تحقیق روایتی و با تکنیک مصاحبههای عمیق و هدفمند، به روایات زندگی کاری ۱۰ کارآفرین باتجربه که در سابقه کاری خود تجربه شکستهای گوناگونی را داشتهاند، پرداخته و روایات را در قالب چهار بخش ریشههای شکست، پیامدهای شکست، اقدامات انجام شده و آموختههای کارآفرینان از تجربه شکست به شرح زیر طبقهبندی کرده است. ۱. ریشه های شکست – نداشتن دانش، تجربه، و مهارتهای مورد نیاز کارآفرینی و ضعف در اجرا – ضعف بازاریابی: ضعف تحقیقات بازار و عدم تشخیص نیاز، ناتوانی در پیشبینی ریسکها و تهدیدهای رقبا، نوآوری افراطی و نامتناسب با بازار، … – مشکلات ناشی از شراکت نامناسب: نداشتن دقت مناسب در انتخاب شرکا، یکسان بودن تخصص شرکا، داشتن تعارف زیاد و عدم ابراز مخالفتها و دخالت دوستیها در شراکت – پیش بینی نکردن راه های جایگزین و انعطاف پذیری پایین – مشکلات مالی – اصرار بر خطا و وابستگی به مسیر خطا – نامساعد بودن محیط کسب و کار ۲. پیامدهای شکست – مشکلات اقتصادی – مشکلات روحی و روانی – مشکلات جسمانی و فیزیولوژیک – مشکلات اجتماعی – هزینه فرصت از دست رفته ۳. اقدامات انجام شده – تشخیص و پذیرش مشکل – تلاش برای تشخیص دلایل و ریشه های مشکل – تلاش برای اصلاح خطا و جلوگیری از شکست – جلوگیری از تبدیل شکست به بحران – تلاش برای جلوگیری از تکرار خطا در آینده ۴. آموخته ها – احتیاط و دقت بیشتر – فراگرفتن اصول شراکت – کسب دانش و تجربه و ارتباطات جدید – افزایش مهارت های کارآفرینانه – تغییر روش – پیش بینی سناریوها و راه های جایگزین در ادامه، توصیههای سیاستی برآمده از ریشههای شکست کارآفرینان ایرانی که در پژوهش مذکور مورد مطالعه قرار گرفته، آمده است که تامل بر آنها موکدا به دولتمردان ذیربط توصیه می شود. ۱. نداشتن دانش، تجربه و مهارتهای مورد نیاز کارآفرینی و ضعف در اجرا برگزاری دورههای آموزشی، کارگاههای عملی و برقراری امکان دسترسی کارآفرینان به مشاورههای تخصصی در قالب کلینیکهای کسبوکار و یا مراکز مشاوره کسبوکار که در این مراکز میتوان از کارآفرینان برجسته در کنار اساتید دانشگاهی حوزههای مدیریت، اقتصاد و کارآفرینی برای حل کردن مشکلات کسبوکارها بهره گرفت؛ راه حلی برای این مشکل است. بر این اساس پیشنهاد میگردد چنین مراکزی در نزدیکی دانشگاهها و یا درون پارکهای علم و فناوری دانشگاهی کشور ایجاد و مراکز موجود تقویت گردند. البته برای حضور مؤثر اساتید و کارآفرینان در این مراکز باید مشوقهای انگیزشی لازم در نظر گرفته شود. ۲. ضعف بازاریابی راه حل این مشکل را باید در تقویت آموزش جست. دو پیشنهاد زیر در این باره کمک کار است: ـ برگزاری کارگاههای آموزشی و دورههای مشاوره بازاریابی در قالب مراکز پیشنهادی بند فوق الذکر. ـ برگزاری بازدیدهای دورهای برای مدیران و کارآفرینان از کسبوکارهای موفق داخلی و بینالمللی با هدف آشنایی با شیوههای بازاریابی آنان ۳. مشکلات ناشی از شراکت نامناسب متأسفانه این مشکل ریشه در ضعف فرهنگی جامعه ما و عدم تمرین و یادگیری کار تیمی داشته و بهسادگی قابل حل نمیباشد. راهحل چنین معضلی در اصلاح آموزشهای دوره کودکی افراد در مهد کودکها و مدارس ابتدایی نهفته است. جایی که باید سعی شود موفقیت افراد را در گروی کار گروهی آنان قرار داد و نه در گروی رقابت. برای این کار شیوه تدریس و امتحان گرفتن از کودکان باید تغییر کرده، امتحانها بهصورت گروهی برگزار شده و نمره هم به کل گروه تعلق گیرد. در اینصورت تنها کسی میتواند نمره بالایی کسب کند که کار گروهی قویتری داشته و بهجای رقابت با سایر کودکان، به همکاری با آنان توجه کند. علاوه بر آموزش کار تیمی، کودکان باید رکگویی و پرهیز از تعارفات زیاد در مناسبات کاری و تعاملات اجتماعی را بیاموزند. همچنین اتکای افراد به روابط دوستانه و خویشاوندی در شراکت میتواند ناشی از پیشرفته نبودن قانون تجارت در ایران باشد که اصلاح این قانون بستر مناسبی را برای رفع چنین مشکلی فراهم خواهد کرد. ۴. پیش بینی نکردن راه های جایگزین و انعطاف پذیری پایین حل این مشکل در گروی تجربهاندوزی افراد است؛ هرچند که میتوان با ایجاد شبکههای اجتماعی تخصصی در صنایع مختلف و برقراری ارتباط نزدیکتر بین کارآفرینان و صاحبان صنایع و به اشتراکگذاری تجارب بین آنها این روند را تسریع کرد. در ضمن نقش مشاوران کسبوکار نیز در این میان درخور توجه است. ۵. مشکلات مالی با اینکه کمبود سرمایه و نقدینگی مشکل همیشگی همه کسبوکارهای نوپا تلقی میشود، با اینحال تقویت سرمایهگذاران تخصصی همچون ونچر کپیتالها در کشور و برقراری نوعی ارتباط نظاممند بین آنها و کسبوکارهای نوپا، بهویژه کسبوکارهای دانشگاهی و دانشبنیان میتواند نویدبخش تحولات شگرفی در آینده نزدیک باشد. ۶. اصرار بر خطا و وابستگی به مسیر خطا بسیاری از شرکتها در فعالیتهای خود دچار خطا شده و پس از تشخیص نشانههای اولیه مشکل، حاضر به قبول آن نیستند و تا جایی ادامه میدهند که در برخی موارد، بحران به انحلال کامل شرکت میانجامد. متأسفانه این معضل نیز ریشه در ضعفهای فرهنگی و سطح دانش عمومی جامعه ما دارد. مطالعات عمیق تاریخی نشان میدهد که چنین مشکلی همواره در همه سطوح مدیریت ما به چشم میخورد و بهنظر نمیرسد که بجز همت گماشتن به ارتقای دانش و فهم عمومی جامعه، آن هم در بلندمدت بتوان راهحلی میانبر برای چنین مشکلاتی بهدست آورد. ۷. نامساعد بودن محیط کسبوکار مشکلات ناشی از نامساعد بودن محیط کسبوکار مانند تغییر سیاستهای دولت و بهکارگیری سیاستهای سلیقهای، بیثباتی مدیران و کارفرمایان دولتی، وجود قوانین نامناسب و غیرحمایتی، عدم اطمینان محیطی، نامناسب بودن بازار، بهره بالای وامهای بانکی و… باید توسط دولتمردان مرتفع شود. شکست کارآفرینان باتجربه ایرانی؛ ریشهها، دلایل و پیامدها
بررسی علل شکست استارتاپ ها استارتاپ به کسب و کاری گفته می شود که با طرح خاص خود نیازهای بازار را برآورده می کند و این نیازها یا کالا هستند یا خدمت. امروزه فرهنگ استارتاپ همه جا شیوع پیدا کرده، اکثر جوانان برای اینکه دوست دارند رئیس خود باشند و برای خود کار کنند وارد عرصه ی کارآفرینی می شوند. این فرهنگ در هند به طور قابل توجهی رایج شده است. متاسفانه اما در سه سال اول کار از هر 10 استارتاپ، تقریبا 9 مورد شکست می خورند که نزدیک به 80 درصد از کل آمار عدم موفقیت استارتاپ ها را در بر می گیرد. خبر شکست استارتاپ های زیادی را تا به حال شنیده اید اما کم تر پیش می آید که این شرکت های نوپا دلایل شکست خود را بازگو کنند. حال آنکه، اگر این دلایل را بدانید احتمال شکست استارتاپ تان بسیار کم می شود، از همین رو چند مورد از آنها را در ادامه همراه با هم خواهیم خواند: تیم نادرست افرادی که به طرح کسب و کار علاقه ای نداشته باشند، جایی در تیم شما ندارند. اگر افراد درستی را برای کارتان استخدام کنید کارتان پیش می رود. پس تیمی که بتواند نیازهای کار را برآورده کند و اهداف آن را به واقعیت برساند از ضروریات است. برآورده نشدن نیازهای بازار احتمالا این بزرگ ترین اشتباهی است که باعث شکست استارتاپ ها می شود. چرخ کسب و کار با برآورده کردن نیاز بازار می چرخد. اگر استارتاپی نتواند به این کار بپردازد قطعا شکست می خورد. فقدان طرح کسب و کار منسجم امروزه یاد گرفتن برنامه نویسی، توسعه ی نرم افزار، طراحی وب، پویانمایی، دیجیتالی کردن کیف پول و ... کار سختی نیست. اما نوشتن طرح کسب و کار هنوز هم کار مشکلی برای کارآفرینان است و اغلب همین نیز دلیل شکست شان می شود. استارتاپ هایی که دوراندیشی نکنند، همه ی جوانب کار مانند مشتری، هزینه ها، درآمدها و ... را در نظر نگیرند خیلی دوام نمی آورند. پول کم آوردن یک کارآفرین باید برای پولی که دارد به شکلی برنامه ریزی کند که مقداری از آن پس انداز شود. اگر از پس اندازتان برای کار استفاده می کنید بدانید که خیلی دوام نخواهید آورد. رقابت را نادیده گرفتن در ابتدای کار به استارتاپ ها گفته می شود بر برآورده کردن نیاز مشتری و کسب و کار خود متمرکز شوند. اما با نادیده گرفتن رقبا ممکن است خیلی زود شکست بخورند. بازاریابی ضعیف یکی از دلایل اصلی شکست استارتاپ ها این است که با این که برنامه نویسی و طراحی وب را به خوبی بلد هستند اما بازاریابی کار مشکلی برای آنهاست. طرح بازاریابی دقیق و استراتژی های آن می تواند کسب و کار شما را رونق بخشد. ورود زود هنگام به بازار این دلیل، معمولا باعث شکست استارتاپ های تکنولوژی است. این استارتاپ ها ایده ی خوبی دارند اما قبل از اینکه مردم به محصول یا خدمت احساس نیاز کنند وارد بازار می شوند از این رو با شکست مواجه می شوند. عدم شناخت خود اکثرا فکر می کنند با داشتن یک ایده می توانند کار را شروع کنند. درحالیکه زمانی موفق می شوید که نقاط ضعف و قوت تان را به خوبی بدانید. برخی برای کارآفرینی ساخته نشدند، مقاوم نیستند یا درک درستی از سختی های کار ندارند از این رو با اولین چالش از کار بیرون می روند. پاسخگو نبودن پاسخ ندادن به مشتری و عدم رسیدگی به شکایاتش می تواند منجر به شکست فرد شود. نداشتن راهنما بهترین راهنما را برای شرکت خود پیدا کنید. کسی که این راه را رفته بهتر می تواند دست شما را گرفته و از پستی ها و بلندی ها بگذراند. از شکست ها درس بگیرید و در کارتان پیشرفت کنید. چه عاقلانه است که به جای درس گرفتن از شکست های خود، از شکست های دیگران عبرت بگیرید. منبع: دیجیاتو بررسی علل شکست استارتاپ ها - اخبار - مرکز توسعه و انتقال فناوری سورنا
مشاهده قوانین انجمن