خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
ارسال پاسخ به این موضوع :: علل شکست کارآفرینی در کسب و کار تجاری
برای ورود اینجا را کلیک کنید
Send Trackbacks to (Separate multiple URLs with spaces)
شما میتوانید برای پیغام خود یک آیکون از لیست زیر انتخاب کنید
تبدیل از www.example.com به [URL]http://www.example.com[/URL].
The Best Professional Logo Design Agency Company In dallas. We offer high-quality Professional Logo Designs for brands, companies, and startups of all sizes.
چرا امروزه بسیاری از استارتاپ های اینترنتی با شکست روبرو میشوند؟بیش از 90 درصد از تمام استارتاپ های اینترنتی طی 120 روز اول به شکست میرسندبر خلاف استارتاپ های اینترنتی ، در دنیای کسب و کارهای سنتی و فیزیکی، هر روزه میلیونها نفر صبح زود خودشان را از تخت خواب راحتشان بیرون میکشند، کارهایی مثل شستن دست و صورت و خوردن صبحانه را انجام میدهند و عازم محل کارشان میشوند و در این حین خیلی از آنها به این فکر میکنند که باید روشهای بهتر و سادهتری هم برای کسب درآمد و گذران زندگی وجود داشته باشد. خیلی از این افراد، حداقل یک نفر را میشناسند که از کارهای خسته کننده روزمره خارج شده و با استفاده از کامپیوتر شغلی را برای خودشان دست و پا کردهاند تا با آسودگی کامل و با کار در منزل، خودشان رییس خودشان باشند. هر چند ایده کار کردن از منزل یک راهکار ایده آل به نظر میرسد، اما اکثر افراد آمادگیهای لازم برای این کار را ندارند. خیلی از این انسانهای ناخرسند، بلافاصله پس از خارج شدن از کار فعلی خودشان به اولین کسب و کار اینترنتی که به آن بر میخورند وارد میشوند بدون این که آمادگی و دانش مورد نیاز از آنچه قرار است انجام دهند را داشته باشند و قطعاً بدون داشتن آمادگی و اطلاعات لازم، امیدی به موفقیت هم وجود ندارد. بنابراین تنها گزینه پیش روی آنها شکست است. اما اکثراً از این حقیقت اطلاع ندارند. طبق اعلام بسیاری از منابع، بیش از ۹۰ درصد از تمام استارتاپ های اینترنتی طی ۱۲۰ روز اول به شکست میرسند؛ تمام این اعداد و ارقام باورنکردنی حقیقت دارند! این نرخ شکست نگران کننده، بدون شک دلایلی دارد، از جمله: بسیاری از آنها با احتمالات آماری که با آن روبرو میشوند، آشنایی ندارند.عده زیادی خودشان را عامل شکست تلقی نمیکنند یا سعی نمیکنند برای رسیدن به موفقیت مجدداً تلاش کنند.عده زیادی به دنبال چیزهایی هستند که آمادگی آن را ندارند.عده زیادی از این اصل پیروی نمیکنند که “اگر موفق به برنامهریزی نشدید، برای شکست برنامهریزی کنید.” البته باید توجه داشت که باز هم احتمال پیروزی وجود دارد زیرا در این بین یک عده ده درصدی هم هستند که به موفقیت میرسند . این موفقیت تصادفی نیست و همیشه عوامل زیادی در رسیدن افراد به موفقیت نقش دارند. یکی از دلایل این موفقیت این است که فرد با بازاریابی اینترنتی و عملکرد آن آشنایی دارد و انتظار به ثروت رسیدن سریع و یک شبه را ندارد. جالب است که همان افرادی که هیچ وقت به راهاندازی یک کسب و کار واقعی و فیزیکی فکر نمیکنند، معتقدند که بدون داشتن هیچ پس زمینه بیزنسی میتوانند یک کسب و کار اینترنتی را راه اندازی کنند. مردم فکر میکنند که داشتن یک کسب و کار اینترنتی به این معناست که دیگر نیازی به برخواستن از تخت خواب و رفتن به سرکار ندارند و هر زمان که دوست داشتند میتوانند کار کنند و در عین حال در آمد خوبی داشته باشند. معمولاً چنین افرادی درک نمیکنند که برای انجام هر کسب و کاری نیاز به ساعاتی طولانی کار سخت وجود دارد. برخی از تفکرات غلط در اینترنتاگر نگاهی به عملکرد افرادی که در اینترنت به کسب و کار میپردازند، داشته باشیم از نرخ شکست ۹۰ درصدی آنها تعجب نمیکنیم. اکثر افراد این طور تصور میکنند که موفقیت در بازاریابی اینترنتی به سادگیِ ایجاد یک وبسایت و ثبت یک دامنه برای وبسایتشان است اما این تصور فاصله بسیار زیادی تا واقعیت دارد. موفقیت در بازاریابی اینترنتی نیاز به نظم شخصی دارد. مردم با مطالعه کتابهایی مثل “۴ ساعت کار در هفته[۱]” فکر میکنند که با خوشگذرانی، خوابیدن تا ظهر و ۳ تا ۴ ساعت کار با کامپیوتر میتوانند ثروتمند شوند. اما واقعیت این است که هیچ دکمه جادویی وجود ندارد که با فشردن آن به یک باره حجم انبوهی از ترافیک به وبسایت شما سرازیر شده و مثل وبسایتهای چند میلیون دلاری به ثروت انبوه برسید. بازاریابی اینترنتی به صورت خودکار انجام نمیشود. با این که یکسری از انواع بازاریابی اینترنتی در بلند مدت به این حالت میرسند اما قطعاً آنها هم در ابتدای کار، ساعات خسته کننده زیادی را صرف انجام کارها به صورت دستی کردهاند. موفقیت، برای هیچ فردی یک شبه به دست نمیآید. اکثر افراد آماده صرف زمان لازم برای مشاغل اینترنتی جهت رسیدن به موفقیت نیستند. نداشتن پس زمینه بیزنسیتمامی مشاغل، از جمله مشاغل کوچک یا بزرگ، مجازی و فیزیکی همگی دارای ویژگیهای مشترکی هستند: همه آنها بیزنس و کسب و کار محسوب میشوند و باید مثل یک بیزنس با آنها رفتار کرد. بنابراین باید برای موفقیت در آنها از روشهای اثبات شده و کارآمد استفاده کرد. در هر کسب و کاری مفاهیم ساده و ابتدایی مثل “هزینههای سربارِ قابل قبول با توجه به درآمد پیش بینی شده” وجود دارد. تمام کارآفرینان باید با سود و زیان و هر آنچه در سود و زیان تاثیرگذار است، آشنایی داشته باشند. برای موفقیت در کسب و کار نیاز به داشتن مدارک دانشگاهی نیست، اما داشتن این مدارک هم ضرری ندارد. بعلاوه باید توجه داشت که داشتن یکسری اطلاعات پایه در رابطه با کسب و کار یک ضرورت مطلق و نیاز مبرم است. اگر کارهایی مثل ایجاد تعادل در دسته چک برای شما سخت است، بهتر است که به کار روزمره خودتان ادامه داده و بیزنس را فراموش کنید. قطعاً یک حسابدار میتواند به شما اطلاع بدهد که آیا سودآوری داشته اید یا خیر اما نمیتواند چگونگی رسیدن به سود را برای شما مشخص کند. اگر هیچ پیش زمینه بیزنسی ندارید، قبل از شروع هر نوع کسب و کاری سعی کنید اطلاعات لازم را به دست آورید. واقعیت این است که تمام کسب و کارهای موفق از قوانین و اصول کسب و کار پیروی میکنند. دستیابی به موفقیت در کسب و کار تصادفی نیست. اعداد و ارقام نشان میدهند که فقط ۱۰ درصد از تمام کسب و کارهای اینترنتی نوپا به موفقیت میرسند یا این که پس از ۱۲۰ روز همچنان دوام میآورند. حتی داشتن توقع کسب سود در چند ماهه اول کار معقولانه نیست. لازم است که برای همه چیز از جمله هزینههای استارتاپ و نیازهای شخصی خودتان برای یک بازه زمانی مشخص، منابع کافی را در اختیار داشته باشید. به این منابع “سرمایه” گفته میشود و هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد. نداشتن طرز فکر درستطرز تفکر و نگرش شما در راه اندازی یک استارتاپ بسیار مهم است. نه فقط داشتن یک نگرش خوب یا یک طرز فکر مناسب میتواند موفقیت شما را تضمین کند بلکه داشتن طرز فکر و نگرشی نامناسب میتواند تضمینی برای شکست شما باشد. در ادامه چند مورد از نگرشهایی که قطعاً منجر به شکست شما میشوند را بررسی میکنیم: می توانم هر زمان که خواستم کار کنم. این طرز فکر کاملاً اشتباه است. نمیتوانید هر زمان که دوست داشتید کار کنید. برای موفقیت کسب و کارتان باید انتظار کار سخت برای ساعاتی طولانی را داشته باشید.می توانم به سرعت ثروتمند شوم. این طرز فکر بسیار خطرناک است. با این که ثروتمند شدن سریع ممکن است اما بسیاری از طرحها و روشهایی که برای ثروتمند شدن سریع ارائه میشوند، فقط سعی به سوء استفاده از تمایلات افراد دارند. توقع شما باید این باشد که پس از گذشت زمان لازم به ثروت برسید. امکان ایجاد یک زندگی راحت از طریق اینترنت و بازاریابی اینترنتی وجود دارد اما این کار به سرعت یا آسانی قابل انجام نیست.نیازی به طرح کاری ندارم. کسب و کار اینترنتی هم یک نوع کسب و کار محسوب میشود. تمام اصول بیزنسی به همان صورتیکه به مشاغل فیزیکی و سنتی اعمال میشوند، به مشاغل آنلاین و اینترنتی هم اعمال میشوند. داشتن یک طرح و برنامه برای رسیدن به موفقیت بر اساس اصول بیزنسی معقول امری ضروری است.افرادی که کسب و کار اینترنتی دارند، رییسی ندارند. واقعیت این است که شما رییس خودتان هستید. یک رییس خوب دائما بررسی میکند که تمام کارها به موقع انجام شده باشند، در غیر این صورت کسب و کار او به شکست مختوم میشود. پس یک برنامه و زمانبندی کاری داشته باشید و اهداف خودتان را مشخص کنید، در غیر این صورت ممکن است در نهایت مجبور به کنار گذاشتن کسب و کار اینترنتی خودتان شده و با حداقل دستمزد برای دیگران کار کنید. راههای پیشگیری از شکستدر شروع هر نوع کسب و کاری هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. حتی ممکن است کسب و کارهای چند ملیتی بزرگ هم در همان ابتدا با شکست روبرو شود. همیشه احتمال شکست وجود دارد و تنها میتوان احتمال موفقیت را افزایش داد. با پیروی از نکات زیر میتوانید احتمال موفقیت خودتان را افزایش دهید: قبل از شروع کسب و کارتان یک طرح کاری تهیه کنید. همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد: “اگر موفق به برنامه ریزی نشدید، باید برای شکست برنامه ریزی کنید.” وجود طرحی برای رسیدن به موفقیت ضروری است. سعی کنید تمام مراحل را با جزئیات کامل لیست کنید از جمله برآورد هزینهها برای انجام هر یک از مراحل کار.انتظار کار سخت برای رسیدن به موفقیت را داشته باشید. هرگز انتظار نداشته باشید که کارها به آسانی انجام شوند. در اکثر مواقع، کارها آنطور که به نظر میرسند، آسان نیستند. هر مرحله از کار نیاز به تلاش، صرف زمان، صبر و بردباری دارد. گاهی اوقات با اولین تلاش نمیتوان به هدف رسید پس باید آنقدر تلاش کنید تا به هدف برسید.فریب طرحهایی که ادعا میکنند شما را خیلی سریع به ثروت میرسانند، نخورید. دنیای اینترنت پر از افرادی است که به دنبال کسانی هستند که آرزوی رسیدن به ثروت به صورت سریع و آسان را دارند. بیشتر این روشها در حقیقت برای رسیدن خود این افراد به ثروت طراحی شده اند. آمار و ارقام ذکر شده را به خاطر داشته باشید! نود درصد از تمام کسب و کارهای اینترنتی در ۱۲۰ روز اول با شکست روبرو میشوند. شما میتوانید جزء این اکثریت نباشید و جزء اقلیت ۱۰ درصدی باشید که از طریق اینترنت به موفقیت میرسند. سعی کنید روشی را که دیگران با آن به موفقیت رسیده اند، پیدا کنید و حتی الامکان آن را تکرار کنید تا شما هم به موفقیت برسید. آماده انجام تمامی اقدامات و تلاشهای مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت باشید. ۱۰ دلیلی که باعث شکست بسیاری از استارتاپ های آنلاین میشود مقالهای که در سایت Fortune.com منتشر شده نشان میدهد که از هر ۱۰ استارتاپ آنلاین، ۹ مورد از آنها موفق به حفظ بقای خودشان در بازار نمیشوند و این، یک واقعیت تکان دهنده برای صاحبان این مشاغل است. اکثر صاحبان مشاغل، از این واقعیت اطلاع دارند که فروش خدمات یا محصولات به صورت آنلاین سادهتر بوده و در عین حال هزینههای عملیاتی آن بسیار کمتر است. اما با این وجود خیلی از استارتاپ های آنلاین در جلب توجه مشتریان شکست میخورند و نمیتوانند در بازار رقابتی امروزی دوام آورده و طی چند ماه کسب و کارشان را به موقعیت مطلوب برسانند. اما باید توجه داشت که طی کردن به موقع یکسری گامهای اصولی میتواند به صاحبان مشاغل نوپا برای بقا در بازار کمک کند. احتمالاً شما هم با این موضوع موافق هستید که داشتن امکان کنترل بر وقت و زمانبندی و این که خودتان رییس خودتان باشید، گزینه جذابی است. اما در عین حال باید توجه داشت که هموار کردن زمین بازی و تغییر شرایط به نفع خودتان در بازار رقابتی امروزی میتواند بسیار سخت باشد. گزارشی که توسط CB Insights منتشر شد، نشان داد که ۴۲ درصد از استارتاپ ها به دلیل عدم توانایی در تحلیل نیازها و تقاضاهای مشتریان مورد نظرشان قبل از شروع کار، محکوم به شکست میشوند و سرنوشت ۲۹ درصد از استارتاپ ها به دلیل خرج کردن تمام نقدینگی خودشان و فروپاشی اقتصادی به شکست مختوم میشود. اما سوالی که در این مرحله ایجاد میشود این است که: چطور میتوانید چنین نقایصی را که باعث شکست کسب و کارها میشوند، شناسایی کرده، از این اشتباهات پیشگیری کرده و کسب و کار خودتان را از شکست حفظ کنید؟ با صرف چند دقیقه از وقت ارزشمند خودتان برای مطالعه این مطلب، به پاسخ این سوال خواهید رسید. ۱۰ دلیلی که باعث میشوند اکثر استارتاپ های اینترنتی شکست بخورنددلیل شماره ۱: عدم تحلیل نیازها و خواستههای مشتریان مورد نظر، قبل از شروع کارعدم تحلیل نیازها و خواستههای مشتریان هدف، دلیل شکست ۴۲ درصد از استارتاپ ها است. به خاطر داشته باشید که برای موفقیت کسب و کارتان باید به میزان لازم مشتری برای خرید محصولات یا خدمات خودتان داشته باشید و به همین دلیل لازم است که قبل از راه اندازی کسب و کارتان، مشتریان بالقوه خودتان را ارزیابی کنید. برای جذب مشتری به کسب و کار خودتان لازم است خودتان را به عنوان یک گزینه جذاب ارائه دهید. بهترین روش برای درک خواستهها و نیازهای مشتریان این است که خودتان را به جای آنها قرار داده و از دید آنها به محصولات یا خدمات خودتان نگاه کنید. سپس محصولات، خدمات و تلاشهای بازاریابی خودتان را متناسب با آنها تنظیم کنید. درک مشتریان بالقوه خودتان چندین مزیت مختلف دارد از جمله این که باعث تقویت میزان وفاداری به برند شما شده و بعلاوه میزان تبلیغ و توصیه محصولات شما توسط مشتریان فعلی را افزایش میدهد. دلیل شماره ۲: نداشتن وبسایتی کاربر پسندیکی از مولفههای اصلی و مهم برای اداره یک کسب و کار آنلاین، داشتن وبسایتی با طراحی مناسب است. لازم است هر چیزی که به کسب و کارتان مربوط و وجود آن ضروری است را در صفحات سایت قرار دهید. مردم از طریق وبسایت شما با کسب و کارتان تعامل میکنند. باید کاری کنید که وقتی افراد از وبسایت شما بازدید میکنند، اولین تاثیر ایجاد شده بر آنها تاثیری مثبت باشد. این یعنی هر رنگ، فونت، تصویر، سمبل، متن و المان دیگری را که برای طراحی وبسایت انتخاب میکنید، باید تاثیری مثبت بر بازدیدکنندگان داشته باشد. وبسایت شما باید حاوی تمام اطلاعاتی باشد که مشتریان موردنظرتان به دنبال آن هستند. باید در وبسایتتان صفحاتی مثل صفحه “درباره ما” وجود داشته باشد که در رابطه با آنچه کمپانی و کسب و کار شما انجام میدهد، به بازدیدکنندگان اطلاع دهد. دلیل برتری خودتان در بازار مورد نظر را توضیح بدهید. همچنین باید جزئیات مربوط به خدمات یا محصولاتی که به فروش میرسانید هم در وبسایتتان درج شده باشد. منبع: Image به راهکاری که کسب و کار شما برای مشتریان فراهم میکند هم اشاره کنید. همچنین وبسایت شما باید صفحات ضروری دیگر مثل صفحه “تماس با ما” را هم داشته باشد که در آن آدرس فیزیکی و سایر آدرسهای کسب و کارتان درج شده باشد. وجود صفحاتی مثل “شرایط و ضوابط”، “سیاست حفظ حریم خصوصی” و غیره هم ضروری است، اما مهمترین نکته این است که طراحی وبسایت شما باید به صورتی باشد که از نظر مفاهیم طراحی، رنگها، سبک حروف و سایر المانهای طراحی هم برجسته و حرفهای به نظر برسد. دلیل شماره ۳: نداشتن لوگویی به یاد ماندنیاگر به لوگوی استارتاپ های آنلاین نگاهی داشته باشید، متوجه میشوید که اکثر این لوگوها چیزی به جز یک طرح معمولی نیستند. به خاطر داشته باشید که لوگوی کسب و کارتان صرفاً یک نمایش نمادین از کمپانی شما در بازار نیست بلکه در حقیقت ابزاری برای جذب مشتریان بالقوه به کسب و کارتان است. لوگویی که طراحی خاص و منحصر بفرد داشته باشد، خیلی سریع توجه افراد را جلب میکند و تبدیل به نقطه شروع تعامل و جذب آنها به کسب و کار شما میشود. منبع: View Case Study On Designhill واقعیت این است که داشتن لوگویی با طرحی به یاد ماندنی به ایجاد شخصیت و هویت برای کسب و کارتان کمک میکند. اگر مردم لوگو را دوست داشته باشند، آن را به خاطر میسپارند و هر جا که لوگو را مشاهده کنند، بلافاصله کسب و کار شما را به خاطر میآورند. دلیل شماره ۴: نداشتن حضوری موثر در شبکههای اجتماعیدلیل دیگری که باعث شکست بسیاری از استارتاپ های آنلاین میشود این است که قدرت شبکههای اجتماعی را برای تبلیغ کسب و کارشان نادیده میگیرند. در دنیای مدرن امروزی، مردم از شبکههای اجتماعی برای به دست آوردن اطلاعات روز استفاده میکنند و با استفاده از کانالهای مختلف از جمله فیسبوک، توییتر، یوتیوب، اینستاگرام، گوگل پلاس و غیره با جهان ارتباط برقرار میکنند. منبع: Designhill’s Gallery مشتریان بالقوه کسب و کار شما عمدتاً در شبکههای اجتماعی حضور دارند. حتما سعی کنید که برای بیزنس خودتان یک صفحه اجتماعی اختصاصی در بیشتر این کانالها داشته باشید و دائما محتوایی متناسب با کمپانی، کسب و کار، محصولات یا خدمات خودتان منتشر کنید. این محتوا باید به صورتی باشد که افراد بتوانند با کسب و کار شما تعامل پیدا کنند. دلیل شماره ۵: عدم مدیریت کارآمد جریان نقدی کمپانیجدا از نداشتن درک مناسبی نسبت به علایق و اولویتهای مشتریان، ۲۹% درصد از مشاغل اغلب اوقات در سرپا نگهداشتن خودشان از نظر اقتصادی شکست میخورند. میتوان گفت که مقابله با این مسئله اولین گام برای کمک به موفقیت استارتاپ ها است. متاسفانه، حتی پرامیدترین کارآفرینها هم در ایجاد یک جریان نقدی پایدار شکست میخورند. استارتاپ ها برای رسیدن به موفقیت باید سعی کنند هزینههای خودشان را پایین نگه داشته و از ایجاد یک جریان نقدینگی باثبات و هموار برای کمپانی اطمینان حاصل کنند. برای کاهش هزینههای عملیاتی بهتر است از حجم انبوه منابع رایگان که دسترسی به آنها آسان است، استفاده کنید. دلیل شماره ۶: نداشتن تیم مناسبدلیل دیگری که منجر به شکست ۲۳ درصد از استارتاپ ها میشود، نداشتن تیم کاری مناسب است. یکی از مقالات منتشر شده در وبسایت Entrepreneur.com مشخص کرد که تشکیل تیم کاری مناسب احتمالاً اولین گام برای ایجاد یک کمپانی پایدار است. حتی در صورت داشتن یک لوگوی خلاقانه، یک وبسایت شیک و حرفهای و یک دفتر فوق العاده لوکس، در صورت نداشتن یک تیم کاری فوق العاده، هیچ عاملی نمیتواند از شکست شما پیشگیری کند. به خاطر داشته باشید که فقط یک تیم کارآمد میتواند به سرعت با شرایط تطبیق پیدا کرده و با شرایط بازار که دائماً در حال تغییر است، سازگاری پیدا کند. داشتن یک تیم مناسب میتواند باعث ایجاد نتایج و پیامدهای مثبت عظیمی برای موسسان استارتاپ ها شود. بنابراین بهتر است سرمایه گذاری لازم برای ایجاد یک تیم کاری مناسب که کسب و کار شما را به سمت موفقیت هدایت کند، صرف کنید. دلیل شماره ۷: نداشتن آمادگی برای مقابله با رقباعلیرغم این که بسیاری از متخصصان و کهنه کاران صنعت، به استارتاپ ها توصیه میکنند که نسبت به رقابت محتاط نباشند، واقعیت این است که حدود ۱۹ درصد از استارتاپ ها به این دلیل شکست میخورند که آماده مبارزه با رقبایشان نیستند. معقولانه ترین کار این است که تحلیل و آنالیز جامعی از رقبای خودتان به عمل آورید تا متوجه شوید رقبای شما چه کارهایی انجام میدهند و چرا. باید از نقاط ضعف و قوت رقبای خودتان اطلاع داشته باشید تا بتوانید تصمیماتی آگاهانه گرفته و فعالیتهای بازاریابی خودتان را به صورت استراتژیک برنامه ریزی کنید. دلیل شماره ۸: نداشتن دقت نسبت به قیمت گذاری محصولات و هزینههایکی از دلایل بسیار مهمی که باعث شکست استارتاپ ها میشود، مسائل مربوط به قیمت گذاری و هزینهها است. به خاطر داشته باشید که قیمت گذاری یکی از مولفههای مهم و حیاتی است که مرز باریک بین موفقیت و شکست استارتاپ شما را مشخص میکند. پیدا کردن بهترین نقطه برای ایجاد تعادل در قیمت محصولاتتان بسیار مهم است. منبع: Designhill’s Gallery نباید قیمت محصولات شما بیش از حد بالا یا پایین باشد. لازم است شرایط بازار و هزینههای تولید، بسته بندی و توزیع را با دقت تحلیل کنید تا بتوانید یک قیمت فروش مناسب برای محصولاتتان مشخص کنید. دلیل شماره ۹: نداشتن یک استراتژی قدرتمند برای بازاریابی اینترنتیحتی در صورتیکه کسب و کارتان را در اینترنت انجام دهید، باز هم نیاز به یک استراتژی بازاریابی پرتلاش و کارآمد دارید. فراموش نکنید که کسب و کارهای موفق همیشه یک استراتژی مناسب برای بازاریابی اینترنتی دارند و به صورت دورهای و منظم برنامههای بازاریابی خودشان را ارزیابی کرده و سعی میکنند به موقع تغییرات و پیشرفتهای لازم را ایجاد کنند. بنابراین اگر وبسایت کسب و کار آنلاین شما رتبه خوبی در نتایج جستجو ندارد، هنگامی که مشتریان عبارت مورد نظرشان را در گوگل جستجو میکنند، کسب و کار شما را پیدا نمیکنند. بنابراین وبسایت کسب و کار شما باید برای کلمات کلیدی مختلف بین ده نتیجه اول قرار بگیرد. پس اطمینان حاصل کنید که کسب و کارتان به یک طرح بازاریابی اینترنتی مناسب و معقول مجهز باشد. منبع: Image برای مثال آیا استراتژی مناسبی برای بازاریابی ایمیلی دارید؟ اگر طراحی ایمیلهای شما به صورتی باشد که در رابطه با ارزشها و شخصیت بیزنس شما با افراد صحبت کند، در نهایت مشتریان بیشتری را برای شما جذب میکند و کمپین بازاریابی ایمیلی شما موفق به تشویق مشتریان به خرید میشود. همچنین اطمینان حاصل کنید که استراتژی مناسبی برای سئو دارید تا رتبه سایت شما در نتایج جستجو ارتقاء پیدا کند. دلیل شماره ۱۰: عدم وجود تعهد کافییکی از مولفههای مهم برای اداره هر کسب و کاری بخصوص کسب و کارهای آنلاین، وجود تعهد است. اما بسیاری از صاحبان مشاغل در حفظ و نگهداری سطح تعهد بالایی که در ابتدای کار وجود دارد، شکست میخورند و با این که کسب و کارشان را خوب شروع میکنند اما به دلایل مختلف، تمرکز و عزم خودشان را برای موفقیت از دست میدهند. خیلی از مشاغل در صورت رویارویی با شکست، شور و اشتیاق خودشان را برای موفقیت از دست میدهند. مثلاً اگر عکس العمل و پاسخ مناسب را از طرف مشتریان دریافت نکنند، افسرده شده و صبر و علاقه خودشان را از دست میدهند. برای حفظ تعهد در گروه، اطمینان حاصل کنید که سطح انرژی افراد و علاقه آنها به کاری که انجام میدهند، حفظ شود. هر زمان که با مشکلی روبرو میشوید، از افراد با تجربه کمک بگیرید. این کار شما را قادر به شناسایی مشکلات و حفظ توجه و علاقه افراد به کار میکند. چطور موفقیت خودتان را تضمین کنیداول از همه از وجود یک طرح تجاری کارآمد و موثر برای کسب و کار آنلاین خودتان اطمینان حاصل کنید. مشخص کردن این طرح به شما کمک میکند تا از ایجاد انحراف و دور شدن از طرح و برنامه اصلی پیشگیری کنید. بسیار مهم است که طرح و برنامهای برای موفقیت داشته باشید. هر گامی که نیاز است طی شود، باید در این طرح مشخص شده باشد و بعلاوه برآوردی از هزینههای کسب و کارتان در آن وجود داشته باشد. دوماً آماده کار سخت برای تحقق اهداف کاری خودتان باشید. انتظار نداشته باشید که همه چیز به صورت خودکار در جای مناسب قرار بگیرد. برای از بین بردن موانع باید سخت کار کرده و تلاش لازم را انجام دهید. همچنین آماده اختصاص دادن زمان لازم برای رفع مشکلات روزمره کسب و کارتان باشید. یکی دیگر از نقاط کلیدی در تضمین موفقیت، این است که نباید انتظار نتایج فوری را داشته باشید و توجه داشته باشید که برای رسیدن به نتایج مطلوب ممکن است نیاز به ماهها و یا حتی سالها زمان داشته باشید. امیدواریم دلایل و عوامل ذکر شده در این مطلب به شما برای پیشگیری از شکست در کسب و کارتان کمک کند. اگر برای استارتاپ آنلاین خودتان نیاز به کارهایی مثل طراحی لوگو، بروشور، طراحی وبسایت و کارت تبلیغاتی داشتید میتوانید این کارها را برون سپاری کنید. یکی از مزایای برون سپاری این است که با هزینهای کم، به منبع عظیمی از طراحان و متخصصین دست پیدا میکنید که طرحهایی منحصر بفرد برای شما تهیه میکنند. نتیجهگیریبسیاری از استارتاپ های آنلاین به دلیل نداشتن برنامه ریزی مناسب برای برخی از ابعاد و جنبههای کارشان دچار شکست میشوند. چنین استارتاپ هایی معمولاً اطلاعات خیلی کمی در رابطه با مشتریان و بازار هدف خودشان دارند، تلاشی برای بازاریابی و برقراری ارتباطی معنادار با مشتریان بالقوه خودشان نمیکنند و مراقب جنبههای اقتصادی کسب و کارشان نیستند. [۱] ۴ Hour Work Week چرا امروزه بسیاری از استارتاپ های اینترنتی با شکست روبرو میشوند؟
ناکارایی تستهاعدم تست مناسب و کافی، بهعنوان اصلیترین علت شکست استارتاپها شناختهشده است. در کنار آن نیز اصطلاحاتی نظیر شروع نکردن کار، پیدا نکردن راههای دسترسی به بازار و همچنین عدم شناسایی موانع ورود به بازار آورده شده است. بااینحال گرگ رایت مؤسس HATCH این عامل را بهطور مختصر «شکست تست و اعتبار سنجی نظریهها و مفروضات» میخواند. نتیجهی این اشتباهات به مقیاسپذیری زودهنگام (جذب زودهنگام سرمایه، رمپینگ تولیدات، تیم، تبلیغات قبل از رسیدن به بازار محصول مناسب) منجر میشود. کیت هوپر، مدیرعامل لابراتوار Danger Fort میگوید: «محصولاتی که استارتاپها تولید میکنند، در رفع نیازهای مشتریان آنقدر ارزشآفرینی ندارد که پولی برای خرید آنها بپردازند» بن هسیه مدیر برنامه شرکت نست و جیسون کول، مدیرعامل شرکت مشاوره دا پریموس هردو معتقدند که پیدا نکردن یک بازار مناسب محصول، یکی از عوامل مهم سقوط است. اریک متیوز، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Start Co، یکی از علل بزرگ شکست را «تولید محصولی که هیچکس نیازی به آن ندارد» میداند. این عامل، در ۵۰ درصد از شکستهای استارتاپی نقش دارد. تکمیل تحقیقات بازار و شناخت مشتریان نیز مواردی است که تا حدود زیادی این مشکل را کاهش میدهد. متیوز به بنیانگذاران استارتاپ توصیه میکند پیش از تولید هر محصولی، حداقل با ۵۰ درصد از مشتریان واقعی خود وارد تعامل شوند. آشیش بهتیا، بنیانگذار یکی از شتابدهندههای کشور هند معتقد است تأخیر در عرضهی محصول یا راهاندازی خدمات، اشتباهی غیرقابلجبران محسوب میشود. به گفتهی او موفقیت تنها با ارائهی قدرتمند ایده به مشتریان حاصل میشود و برعکس، کمالگرایی بیشازحد راه بهجایی نمیبرد. بهتیا نیز به بنیانگذاران توصیه میکند دست به اقدام بزنند و البته تعامل با مشتریان را فراموش نکنند. آلیس داونیس، مدیر برنامه Launch Alaska عدم شناخت مشتریان را مهمترین علت شکست میداند. به گفتهی او شرکتهای نوپایی که با مشتریان بالقوهی خود صحبت نمیکنند، غالباً شکست میخورند. بنیانگذاران در اولین مراحل کار خود، زمانی که بخشبندی بازار را بررسی میکنند باید بارها به این سؤال جواب دهند: «آیا مشتریان مناسبی را هدف قرار دادهایم؟ آیا این مشتریان به محصول ما نیاز دارند؟» کریستین بوش، مدیرعامل یکی از مراکز شتابدهندهی تکنولوژی آلمان نخستین فاکتور را بهصورت خلاصه جمعبندی میکند: «متمرکز نبودن روی یک مشکل یا نیاز خاص، زمانبندی ضعیف (خیلی زود، خیلی دیر) و مقیاسپذیری سریع». ناسازگاری تیمیعدم سازگاری تیم، دومین مشکلی است که باعث شکست استارتاپها میشود. این فاکتور به چگونگی همکاری اعضای تیم بنیانگذار با یکدیگر و مهارتهای آنان برای غلبه بر چالشهای پیش رو اشاره دارد. الزا سرگیلی مدیرعامل L-SPARK میگوید اگر تیم مؤسسین استارتاپ از خودآگاهی کافی برخوردار باشند میتوانند راهحلی برای موانع موجود بیندیشند، ولی بنیانگذارانی که مهارتهای خود را صرفاً در یک زمینه افزایش دادهاند و افق دید گستردهای ندارند، یا نمیتوانند بهعنوان یک تیم عملکرد مؤثری داشته باشند شکست میخورند. کیت هوپر نیز اظهار میکند که ممکن است استارتاپ به دلیل فقدان یک دیدگاه اصلی سازگار با ارزشها و اهداف بنیانگذاران، با شکست مواجه شود. جوزف بوش، مدیرعامل شتابدهندهی تکنولوژی پاک ورچستر، معتقد است ناتوانی در استخدام، ساخت و مدیریت تیمی که اعضای آن باهوشتر از مؤسس استارتاپ هستند، آغاز سراشیبی یک استارتاپ خواهد بود. لارن تیفان، مدیر شتابدهندهی اوشن نیز این فاکتور را بهسادگی «عدم فراست کسبوکار» تعبیر میکند. بن هسیه با تائید نظر او، اضافه میکند که اگر تیم از مهارتهای اجرایی بهرهمند نباشد، سودآوری شرکت حتماً با شکست مواجه میشود. اریک متیوز، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Start Co در تکمیل نظر مدیران فوق میگوید: مهم این است که تیم مؤسسین از مهارتهای عالی برخوردار باشند، همگی بهطور یکسان برای ساخت رؤیایی مشترک تلاش کنند، انعطافپذیر و مشتاق یادگیری باشند و درنهایت، دست به اقدام بزنند. اما اگر همهی سرمایهگذاران، بنیانگذاران، کارکنان، اعضای هیئتمدیره و سایر ذینفعان در یکجهت حرکت نکنند، شرکت متلاشی و نابود میشود، زیرا هر یک از طرفین میخواهند کسبوکار را به سمت متفاوتی هدایت کنند.آلیس داونیس هم دیدگاه خود را اینگونه بیان میکند: بسیاری از همبنیانگذاران خیلی زود در مورد یک ایده هیجانزده میشوند، اما برای توافقات بعدی وقت نمیگذارند و باهم صحبت نمیکنند. بیاعتمادی و اختلافنظر در موضوعاتی نظیر سطوح مشارکت و تعهد، انتظارات مالی، اهداف و فرهنگ، به شکست استارتاپ منجر میشود. بنیانگذاران باید از شروع همکاری در مورد این مسائل به توافق برسند و اطمینان حاصل کنند که همهی آنها باهم هماهنگ هستند. عدم مقاومت و ایستادگیعدم پایداری سومین دلیل شکست استارتاپها است. همانطور که جیسون کول، مدیر شرکت مشاورهی دا پیراموس میگوید اگر رهبر نتواند استراتژی روشنی برای شرکت طراحی کند و به مدتی طولانی و علیرغم همهی مشکلات و چالشها، آن را اجرایی کند تا به موفقیت برسد، پول و انرژی زیادی به هدر میرود. کیت هوپر مدیرعامل دنجرفورت این مشکل را چنین توصیف میکند:«فقدان خلاقیت و استقامت در کار و ناامیدی در برابر چالشهای اجتنابناپذیری که بر سر راه هر استارتاپ قرار میگیرند.» آلیس داونیس میگوید: فقدان ثبات و استحکام یکی از اشتباهات بزرگ استارتاپها است. همهی ما میدانیم که راهاندازی استارتاپ کار سادهای نیست و به زمان و ازخودگذشتگی زیادی نیاز دارد. بنیانگذاران باید هم بر موانع غلبه کنند و هم بر خستگی مفرط خود فائق شوند.اما الزا سرگیلی هشدار میدهد: عدم تمایل یا ناتوانی در سازگاری و همچنین عدم واکنش سریع به بازاری که مناسب محصولات نیست، استارتاپها را با مشکلات جدی مواجه میکند. برخی از بنیانگذاران علائم هشداردهندهی بازار را نمیبینند، یا از دادهها بهخوبی استفاده نمیکنند. توجه داشته باشید که بین «پشتکار و استقامت» و «تعصب بیجا» روی محصول یا مدل کسبوکاری که تراکنش لازم را به دست نمیآورد، تفاوت زیادی وجود دارد. مورد دوم صرفاً هدر دادن منابع است. سایر عواملبهجز مواردی که پیشازاین ذکر شد، ممکن است شکست استارتاپ از عوامل دیگری نیز ناشی شود که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم: نبو کاماگای بنیانگذار و شریک مدیریتی انکوباتور وایلدکارت اشاره میکند که حرص و طمع میتواند به شکست استارتاپ منجر شود. این صفت نقطهی مقابل شفقت است که یکی از عناصر کلیدی رشد و موفقیت محسوب میشود. طمع داخلی یا حسادت همبنیانگذاران، مشارکت آنها را دچار مشکل میکند. طمع خارجی باعث میشود مشتریان و ارتباطات مؤثر کسبوکار از دست بروند. جیم بووی، مدیر برنامه انکوباسیون کسبوکار دانشکده فلوریدای مرکزی، در خصوص عدم وجود ابزار و گزارشهای مناسب هشدار میدهد. به گفتهی او یکی از علل رایج شکست استارتاپها این است که از ابزارهای CRM برای پیگیری مشتریان بالقوه، پیشنهادات و ارزیابی فروش استفاده نمیکنند. درواقع استارتاپها هیچ راهکاری برای اطمینان از نقاط قوت و کارایی فرایندهای خود ندارند. سوزان لنگدان، مدیر اجرایی انکوباتور فشن تورنتو، معتقد است استارتاپها زمانی شکست میخورند که ارزیابی دقیق از نیازهای بازار ندارند و اهداف فروش خود را درست تعیین نمیکنند . حتی برنامهای برای رسیدن به اهداف خود ندارند. آنها نمیدانند که باید محصولی نوآورانهتر و جذابتر از رقبای خود عرضه کنند، همیشه مراقب درآمدشان باشند تا با کسری بودجه مواجه نشوند، یا قوانین و اصول مرتبطی وضع کنند و به آنها متعهد بمانند تا کنترل امور را از دست ندهند. https://www.zoomit.ir/2018/4/9/27053...-accelerators/
عوامل شکست کسب و کارهاهر کارآفرینی که دست به شروع یک کسب وکار می زنددر پس ذهن خود به سود فکر میکند. اما داشتن یک کسب وکار همانقدر که سودآور است میتواند پرخطر و چالش برانگیز باشد. عوامل مشخصی در شکست کسب وکارها نقش دارند. دراین مقاله سعی شده به طور خلاصه مروری بر مهمترین عوامل شکت کسب و کارها داشته باشیم. تغییر شرایطمنشا مشکلات "تغییر شرایط" است.مدیران و رهبران کسب وکار موظفند به تغییر شرایط همانند تهدید و فرصت بنگرند. باتوجه به اینکه روند تغییرات قابل پیش بینی است می توان آنها را به فرصت تبدیل کرد. ناتوانی شرکت ها در تطبیق و سازگاری با شرایط محیطی زمینه نابودی آنها را فراهم میکند. عدم توجه به تغییرات شرایط کسب وکار سرنوشتی جز نابودی نخواهد داشت. در این رابطه رهبران و مدیران عامل اصلی مرگ و اضمحلال کسب وکار شرکت ها هستند. کسب وکارهایی که با تغییرات بهتر تطبیق پیدامیکنند از شانس و اقبال بیشتری نیز برای بقا برخوردارند. اما با افزایش روندتغییرات، تطبیق پذیری نیز دشوارتر میشود. هراکلیتوس- فیلسوف یونانی- در این باره گفتهاست: همه چیز در سیلان و جریان است،چیزی ساکن نیست، جز" تغییر" هیچ چیز پایدار و ماندنی نیست...عدم تناسب محصول با بازار هدفممکن است یک محصول از دید یک کارآفرین بهترین ومنحصربفردترین ایده باشد اما از نظر مشتریان چنین نباشد. به همین دلیل یکی از راهحلهای جلوگیری از شکست کسب وکار توجه به نیازهای بازار قبل از ارائه محصول یا خدمتجدید است. بی توجهی به رقباحدود 19 درصد از شکست کسب و کارها به نادیدهگرفتن رقبا بر میگردد. بهترین راه حل، انجام کارهای جدید و منحصر بفردی است کهرقبا آن ها را پیشنهاد نمیکنند. تخصیص ضعیف منابعتخصیص درست منابع مالی و انسانی در مراحل مختلفکسب وکار یکی از فاکتورهای مهم است که نقش به سزایی در موفقیت کسب وکار دارد. مدل کسب وکار معیوبکارآفرینان و صاحبان کسب وکار می بایست بر هزینهواقعی جذب مشتری تمرکز کنند و در این باره خوش بینانه رفتار نکنند. و در انتخابمناسب مدل کسب وکار بر مقیاس پذیری و بازگشت سرمایه در مقایسه با هزینه جذب مشتریتاکید بیشتری داشته باشند. فقدان استراتژی برند سازیبرندسازی یکی از ضروریات هر کسب وکاری است. عدمتوجه به این مهم باعث ایجاد مشکلاتی در طولانی مدت خواهد شد. نام تجاری باید باشروع کسب وکار آغاز شود و هدف آن تبلیغ کسب وکار باشد. جهت آشنایی بیشتر با اصول واستراتژیهای برند سازی کتاب " اصول برند سازی در کسب وکارهای بزرگ " از انتشارات ادیبان روز را بخوانید. مدیریت نا کارآمدبیش از 30 درصد کسب و کارها مخصوصا کسب وکارهاینوپا به دلیل ضعف در مدیریت شکست می خورند. رهبران بی تجربه با انتخاب استراتژیهاینادرست در مورد محصولات، پروژه ها و ارائه خدمات باعث شکست میشوند. یک مدیر موفق ویک تیم خوب با تجربه با در نظر گرفتن نیازهای بازار و توجه به چالش های موجود باعثموفقیت کسب وکار میشوند. برنامه پشتیبان یکی از فاکتورهای موفقیت است که نباید ازدید مدیریت و تیم اجرایی دور بماند. عدم مشاوره با افراد با تجربهمهم نیست چقدر در زمینه کاری خود اطلاعات دارید؛زمانی که تصمیم به راه اندازی خط جدید در کسب وکار خود میگیرید بهتر است مشورت باافراد با تجربه و حرفه ای را از قلم نیاندازید. این کار کمک میکند که شما در موردکسب وکار خود و سوددهی آن مطمئن شوید. عدم توجه به مشتریبا توجه به شعار معروف صاحبان کسب وکار که"مشتری شاه است" می توان فهمید که عدم توجه به نیازهای مشتری چه میزاندر شکست کسب وکار شما موثر خواهد بود. توجه به مشتری باعث وفاداری آنها به شمامیشود. در مورد محصول خود نظر مشتریان را جویا شوید و چنانچه برای کسب وکار خود وب سایتی راه اندازی کردید بخش نظراتمشتریان را حتما راه اندازی کنید. به مشتریان خود ثابت کنید که برای شما مهم وارزشمندند. واحد ارتباط با مشتریان معرف برند شماست پس از افراد باتجربه و خوشرودر این بخش استفاده کنید. عوامل شکست کسب و کارهای نو پاکسب وکارهای نوپا سهم زیادی در توسعه اقتصادیکشورها دارند زیرا باعث اشتغال زایی، بهره وری و بهبود استانداردهای زندگیشهروندان میشوند.آسیب پذیری بالای کسب وکارهای نوپا مخصوصا در مراحل اولیه رشدآنها می تواند باعث سقوط آنها شود. در نتیجه آگاهی از عوامل شکست آنها می تواندمفید باشد. طبق آمار، در ایالات متحده بیش از نیمی از کسب وکارهای نوپا در سال اول و 95 درصد از این کسب وکارها در 5 سال اول راه اندازی شکستمیخورند. طبق آماری که موسسه CBInsights منتشر کرد در سالهای 2010 تا 2013حدود 79 درصد از شکست شرکت ها مربوط به بخش فناوری و اینترنت است. استارت آپ ها به دلیل مشکلات مالی، محصولاتنابالغ، نداشتن تیم مناسب و عدم اطلاع از نیاز بازار، امکان شکست بالایی دارند.شاید به همین دلایل است که 55 درصد آنها قبل از افزایش سرمایه شکست میخورند. دلایل شکست استارت آپ ها با توجه به گستردگیآنها از تنوع بالایی برخوردار است. توان نسبی شرکت ها در پنج حوزه بررسی میشود: ایده اولیه مناسبتیم خوبمدل مناسب کسب وکار سرمایه گذاری مطلوبزمان مناسب نکته قابل توجه این است، علی الرغم اهمیت چهارعامل اول در شکست و موفقیت کسب و کارهای نوپا، می توان گفت که زمان مناسب مهمترینعاملی است که به میزان 42 درصد در موفقیت و شکست استارت آپ ها دخیل است. به اینمعنی که آیا ایده شما مناسب زمان خود بوده یا از زمان خود جلوتر بوده است؟ آیاجامعه مشتریان آماده پذیرش محصول شما هستند؟ پل گرام یکی از شرکای تجاری Y Combinator معتقد است: یکی از دلایل مرگ کسب وکارهای نوپا، تمام شدنسرمایه شان است و یا یکی از بنیان گذاران آن شرکت را ترک میکند.استیو هوگن، مالک Tech-Rx (استارت آپاینترنتی ارایه دهنده مشاوره برای شرکت ها و سرمایه گذاران) می گوید: شرکت هایی که توسط یک نفر تاسیس شده اند و شریکندارند، احتمال شکست بیشتری دارند. علت دوم شکست استارت آپ ها نبود تقاضا برایمحصول ارائه شده است. وچود شریک تجاری کمک میکند تا بسیاری از دلایل دیگر شکست ازبین بروند. از دیدگاه هوگن، ناتوانی در جذب سرمایه، خرجکردن احمقانه، از دیگر عوامل شکست استارت آپ ها ست. اما متاسفانه تمام شدن پولگاهی تنها نشانه ای است که یک رهبر کسب و کار می بیند.در رابطه با علل و عوامل شکوفایی و شکست کسبوکارها انتشارات ادیبان اثری از محمدرضا حمیدی زاده به نام "شکوفایی و مرگ کسب وکارها" را منتشر کرده است که به بررسی نشانه های رشد، افول و سقوط کسب وکارها می پردازد. مطالعه این کتاب به دانشجویان و علاقمندان و صاحبان کسب وکارتوصیه میشود. https://www.adibanbook.ir/index.php?..._article_id=26 منابع:دنیای اقتصاد/ اقتصاد آنلاین/ ictstartup
بررسیهای متعدد در حوزه کسب و کارهای نوپا نشان میدهد که معمولا دلایل مشترکی برای شکست و موفقیت این نوع از کسب و کارها وجود دارد. در این مطلب قصد داریم به بررسی دلایل موفقیت و شکست استارتاپها بپردازیم. علت عدم موفقیت برخی شرکتها در چیست؟طبق مقالهای که در FastCompany با عنوان “چرا اکثر شرکتهای سرمایهگذاری با شکست روبرو میشوند” چاپ شده، ۷۵ درصد از شرکتهای سرمایهگذاری شکست را تجربه میکنند. این آمار بر اساس مطالعه صورت گرفته توسط Shikhar Ghosh در مدرسه کسب و کار هاروارد گزارش شده است. در این مطالعه، با در نظر گرفتن تمام شرکتهای فعال در ایالات متحده، نرخ شکست استارتاپهای فعال در حوزه صنعت پس از ۵ سال، ۵۰ درصد و همین نرخ پس از ۱۰ سال ۷۰ درصد گزارش شده است. در این پژوهش همچنین از مدیران این شرکتها در مورد علت مواجهه با شکست نیز سوال شده است که نتایج حاصل نشان از ۴ دلیل اصلی برای این امر دارد. دلایل فرعی دیگری نیز وجود دارند که هر کدام را میتوان در زیر یکی از این ۴ دلیل عمده قرار داد. به طور کلی دلایل اصلی شکست کارآفرینان در این گونه شرکتها را میتوان نتیجه عوامل زیر دانست: ۱. عدم تمرکز ۲. نداشتن انگیزه، تعهد و علاقه کافی ۳. داشتن غرور بیش از حد که موجب عدم مشورت با دیگران میشود ۴. مشورت گرفتن از افراد ناکارآمد ۵. عدم بهرهگیری از یک مشاور و راهنمای خوب ۶. نداشتن دانش لازم در حوزه کسب و کار ۷. انتظار کسب سود زیاد در حداقل زمان تمامی این موارد با تصمیمگیری کارآفرین و دانش عمومی وی در حوزه کسب و کار ارتباط مستقیمی دارد. پژوهش دیگری که توسط CB Insight صورت گرفته، با بررسی ۱۰۱ کسب و کاری که با شکست روبرو شدهاند، ۲۰ دلیل اصلی عدم موفقیت این استارتاپها را معرفی کرده است. بررسی این لیست میتواند برای مدیران و صاحبان این نوع کسب و کارها بسیار ارزشمند و آموزنده باشد. در اینجا به ۹ مورد از مهمترین موارد ذکر شده در این لیست اشاره میکنیم: ۱. عدم توجه به نیاز بازار ۲. عدم داشتن سرمایه کافی ۳. عدم بهرهگیری از تیم کاری مناسب ۴. نگاه بیش از حد به رقابت با دیگران ۵. عدم قیمتگذاری مناسب محصولات علت پیروزی برخی از کسب و کارهای نوپا چیست؟پس از بررسی علل شکست متعدد کسب و کارهای نوپا، در این قسمت به دلایل موفقیت برخی از این کسب و کارها میپردازیم. بهترین پژوهش در رابطه با این موضوع، گزارشی است که توسط Stratup Genome منتشر شده است. در این مطالعه که ۶۵۰ کسب و کار اینترنتی مورد بررسی قرار گرفته، ۱۴ شاخص موفقیت معرفی شده است. در اینجا به برخی از مهمترین دلایل عنوان شده در این گزارش اشاره میکنیم: ۱. اجرای اصول استارتاپ ناب ۲. تعهد به ماندن در مسیر کاری اتخاذ شده ۳. تمایل به تطبیقپذیری با شرایط متفاوت ۴. صبر و پشتکار در مواجهه با عدم برآورده شدن انتظارات ۵. علاقمند به مشاهده، گوش دادن و یادگیری ۶. مدیریت با بهرهگیری از دانش کافی در حوزه کسب و کار آیا عوامل پیروزی را میتوان نقطه مقابل علل شکست دانست؟به طور کلی فاکتورهای متعددی برای موفقیت در یک استارتاپ نیاز است اما این عوامل لزوما موفقیت را تضمین نمیکنند. با نگاهی به فاکتورهای شکست و موفقیت، اهمیت متعهد بودن به برنامه طرح ریزی شده، عامل کلیدی موفقیت است. بنابراین داشتن طرح و برنامه از پایههای اصلی موفقیت در استارتاپها خواهد بود. اما این به معنی عدم انعطاف پذیری و منعطف بودن در شرایط مختلف نیست. به همین دلیل اکثر شرکتهای موفق، یک یا دو چرخش برای کسب و کار خود در نظر میگیرند. یک چرخش درست به معنای تغییر و بازبینی در روند کسب و کار است به گونهای که در استراتژی بازاریابی نتیجه خوبی به همراه داشته باشد. این چرخش میتواند در امتداد محور محصول یا بازار باشد، اما باید تغییرات کافی برای تطبیق پذیری با نیازها و استراتژی مورد نظر را نیز شامل شود. داشتن علاقه و انگیزه نیز از دیگر فاکتورهای اصلی موفقیت هستند. همه افراد از جمله کارآفرینان، مدیران کسب و کار، مشاوران، سرمایهگذاران و تحلیلگران در رابطه با نقش مثبت علاقه در موفقیت کسب و کار اتفاق نظر دارند. استیو جابز همواره درباره این عامل کلیدی صحبت میکرد. افراد موفق همواره نسبت به کاری که میکنند ایمان دارند. یک کارآفرین موفق همواره قدرت اثرگذاری بر جهان را در خود میبیند و سعی دارد تا روحیه رقابت با دیگران را در خود پرورش دهد. این افراد همواره برای موفقیت برنامهریزی میکنند و از شکست بیزار هستند. البته این روحیه میتواند در افراد مختلف به انواع متفاوتی وجود داشته باشد، اما هرگز یک کارآفرین موفق را بدون بهرهمندی از روحیه رقابت و عدم تمایل به پیروزی نخواهید دید. در این بین نقش یک فرد راهنما نیز بسیار موثر است و نقش کلیدی دز موفقیت شرکت خواهد داشت. میل به علاقه و یادگیری در شما نمیتواند دلیل خوبی برای عدم بهرهگیری از تجربیات و دستاوردهای یک راهنما باشد. با این حال نیازی به اجرای تمام صحبتهای وی وجود ندارد، اما شما با انتخاب یک فرد باتجربه و خبره یک گام اساسی برای رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان برداشتهاید. به طور کلی استارتاپهایی موفق خواهند بود که برپایه اصول و قواعد منطبق بر کسب و کار بنا نهاده شده باشند. مطالعات گسترده نشان میدهد که مدیریت و پیشبرد یک کسب و کار نوپا نیاز به دانش عمومی و دانش تخصصی در حوزه کسب و کار مربوطه دارد. علاوه بر این برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامهریزی، پشتکار، علاقه و همچنین بهرهگیری از یک تیم کاری متخصص وجود دارد. بهترین راه برای دستیابی به این موارد، پیروی از یک فرایند سیستماتیک و مدون برای رسیدن به نتایج مطلوبی است که در مرحله برنامهریزی ترسیم شدهاتد. https://itresan.com/158255/%DA%86%DA...85%D8%9F/.html
چرا کسب و کارهای نوپا با شکست مواجه می شوند؟شرکتهای نوپا و تازهتأسیس بنابه دلایل مختلفی شکست میخورند و آرزوهای مؤسسان خود را بر باد میدهند. یکی از دلایل اصلی شکست و عدم موفقیت کسبوکارهای تازهتأسیس این است که بازار محدودی برای محصولات یا خدمات خود دارند. همچنین در بعضی از موارد اصلا بازاری برای محصولات آنها وجود ندارد. اگر شما هم در فکر راهاندازی کسبوکار جدیدی هستید و میخواهید از دلایل شکست کسب و کارهای نوپا مطلع شوید درادامه با ما همراه باشید. دلیل ۱: مشکلات بازار محصول یا خدمت شما به بازار نیاز دارد. اگر بازاری برای محصولی که در دست فروش دارید وجود نداشته باشد، کسب و کار نوپای شما محکوم به شکست خواهد بود. محدود بودن بازار یا عدم وجود آن دارای علائمی است. مثلا: - رویداد ترغیبکنندهای وجود ندارد که مشتری را به خرید محصول یا خدمت شما متعهد کند. شما نتوانستهاید تا ارزش محصول یا خدمت خود را به او ثابت کنید. آن دسته از نمایندگان فروش که کار خود را خوب بلد هستند، میگویند برای اینکه بتوانید در شرایط رقابتی امروزه محصول خود را به فروش برسانید باید خریدارانی پیدا کنید که بهشدت نیازمند محصول شما هستند. همچنین بین مردم رایج شده است که میگویند فلان کالا یا محصول مانند ویتامین (داشتن آن خوب است) یا آسپیرین (داشتن آن الزامی است) است. - زمانبندی بازار غلط است. ممکن است چند سال از بازار موردنظر خود جلوتر باشید و بازار آمادگی فروش محصولات یا خدمات شما را نداشته باشد. - اندازهی بازار خریدارانی که واقعا نیازمند آن محصول یا خدمات هستند و توانایی مالی برای خرید آن را هم دارند محدود است. دلیل ۲: شکست مدل کسبوکار من پس از سالها مطالعه و کار با صدها استارتاپ فهمیدهام که یکی از رایجترین علل شکست در دنیای استارتاپ این است که کارآفرینان درمورد سهولت جذب مشتری بیشازحد خوشبین هستند. آنها خیال میکنند همینکه وبسایت، محصول یا خدمات آنها جذاب و شیک باشد مشتری پاشنهی در مغازه را خواهد کند. البته ممکن است که این امر درمورد معدودی از مشتریان اولیه صدق کند اما بعد از آن کار جذب مشتری بهسرعت زمانبر و سخت خواهد شد و در بسیاری از موارد هزینهی جذب مشتری (CAC) واقعا بالاتر از ارزش طولعمر آن مشتری (LTV) است. برای اینکه بتوانید مشتریان را به قیمت ارزانتری نسبت به ارزش طولعمر رابطهتان، جذب کسبوکارتان کنید، باید نکتهای را درنظر بگیرید. آن نکته هم بسیار واضح است اما نادیده گرفته میشود. من میبینیم که اکثر کارآفرینان نمیتوانند درک واقعبینانهای از هزینهی جذب مشتری داشته باشند. من به عنوان سرمایهگذار در امر کسبوکار و شرکتها، بهعینه ملاحظه میکنم که تعداد زیادی از برنامههای کسبوکار اصلا به این رقم مهم توجهی ندارند و هنگامی که با خود کارآفرین به گفتگو مینشینم میبینم که اصلا متوجه این موضوع نیست که مدل کسبوکارش بهدرستی کار نمیکند. آن هم به چه دلیل؟ چون CAC از LTV بزرگتر است. عنصر اصلی مدل کسبوکار راهی ساده برای تمرکز بر آنچه که در مدل کسبوکارتان اهمیت دارد این است که دو پرسش زیر را مدنظر داشته باشید: آیا میتوانید راهی قابلاندازه گیری برای جذب مشتری بیابید؟ آیا میتوانید هزینهی تبدیل آن مشتریان به پول را با مبلغی بسیار بیشتر از هزینهی جذب آنها پرداخت کنید؟ اگر به قضایا از این منظر نگاه کنید خیلی به نفعتان خواهد بود. من همچنین دو قاعده درمورد مدل کسبوکار وضع کردهام که بیشتر از اینکه مانند وحی منزل باشند توصیه و رهنمود هستند. این دو قاعده عبارتاند از: قاعدهی CAT/LTV این قاعده بسیار ساده است: - CAC (هزینهی جذب مشتری) باید کمتر از LTV (ارزش طول عمر مشتری) باشد. برای محاسبهی CAC باید کل هزینهی فروش و توابع بازاریابیتان (ازجمله دستمزد و حقوق کارکنان، برنامههای بازاریابی، تولید سرنخ، سفر و …) را جمع کنید و آن را به تعداد مشتریانی که طی آن بازهی زمانی جذب کردهاید تقسیم کنید. برای نمونه، اگر مجموع فروش و هزینههای بازاریابی در سه ماه اول، یک میلیون تومان بوده باشد و شما ۱۰۰۰ مشتری را به دام انداخته باشید، آنگاه میانگین هزینهای که جذب مشتری در بر خواهد داشت ۱۰۰۰ تومان خواهد بود. برای محاسبهی LTV باید به حاشیهی سود خالصی نگاه کنید که درطول عمر مشتریان با آنها در ارتباط است (خالص هزینههای نصب، پشتیبانی و عملیات). برای کسبوکارهایی که یک بار هزینه دارند، انجام این کار ساده است. برای کسبوکارهایی که از طریق اشتراک مشتریان مرتبا عواید کسب میکنند، LTV را با تقسیم عواید ماهانه بر نرخ ریزش ماهانه محاسبه میکنیم. از آنجا که اکثر کسبوکارها فعالیتهای دیگری مثل توسعهی محصول و یا فعالیتهای اداری و ستادی دارند که به عنوان هزینههای اضافی فراتر از فروش و بازاریابی شناخته میشوند، باید CAC از LTV چند برابر کمتر باشد. برای کسبوکارهای SaaS (که یک نرمافزار را به عنوان سرویس ارائه میکنند) به نظر میرسد که اگر قرار است این رقم متوازن شود، باید حدود سه برابر باشد و اگر قرار است کسبوکارها واقعا سودآور باشند و پول موردنیاز خود را کسب کنند، این رقم ممکن است نزدیک به پنج برابر هم برسد. قاعدهی کارایی سرمایه اگر دوست دارید کسبوکاری داشته باشید که کارایی سرمایه دارد، به نظر من مهم این است که هزینهی جذب مشتریان را هم ظرف کمتر از ۱۲ ماه مجددا پوشش دهید. حاملان بیسیم (وایرلس) و بانکها این قاعده را رعایت نمیکنند، اما آنها به سرمایهی ارزانی دسترسی دارند. بنابراین این قاعده به زبان ساده عبارت است از: - CAC را ظرف کمتر از ۱۲ ماه مجددا پوشش دهید. دلیل ۳: تیم مدیریت ضعیف مشکل بهشدت رایجی که باعث شکست استارتاپها میشود، داشتن تیم مدیریتی ضعیف است. یک تیم مدیریتی خوب بهاندازهای باهوش است که از دلایل ۲، ۴ و ۵ اجتناب کند. اما تیم مدیریتی ضعیف در چند ناحیه مرتکب اشتباه میشود: - این تیم، اغلب درمورد راهبرد ضعیف است؛ محصولاتی میسازد که هیچکس حاضر به خرید آنها نیست، چرا که نتوانسته برای راستیآزمایی ایدهها، قبل و حین توسعه بهاندازهی کافی کار انجام دهد.این ضعف میتواند از طریق راهبردهای رفتن به بازار، به تفکر ضعیف هم سرایت کند. - تیم مدیریتی ضعیف، در اجرا ضعف دارد؛ ضعف در اجرا این مشکل را ایجاد میکند که محصول در موعد مقرر ساخته نمیشود و به بازار نمیرود. - تیم مدیریتی ضعیف، تیمهای زیردست ضعیفی دارد. ضربالمثلی مشهور میگوید: هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک. به عبارت دیگر بازیکنان درجهی الف فقط بازیکنان درجهی الف را به کار میگیرند و بازیکنان درجهی ب هم فقط بازیکنان درجهی ج را (چرا که بازیکنان درجهی ب نمیخواهند برای سایر بازیکنان درجهی ب کار کنند.) بنابراین وقتی تیم مدیریتی ضعیف باشد، بقیهی اعضای شرکت هم ضعیف خواهند بود و اجراهای ضعیف هم در شرکت بیداد میکند. دلیل ۴: تمام شدن پول چهارمین دلیل اصلی شکست استارتاپها و کسب و کارهای نوپا این است که کفگیر آنها به ته دیگ میخورد. کار اصلی مدیرعامل این است که بداند چقدر پول در شرکت باقی مانده است و آیا میتوان با این مقدار پول به کار بزرگی ادامه داد که به تأمین مالی موفق یا جریان نقدی مثبت منجر شود یا خیر. نقاط عطف برای افزایش پول ارزشگذاری یک استارتاپ درطول زمان، بهطور خطی تغییر نمیکند. به عبارت بهتر، صرف اینکه دوازده ماه از سری الف محصولات شما گذشته است بدین معنا نیست که ثروت شما هم افزایش یافته است و پول بیشتری دارید. برای افزایش ارزش شرکت، باید به کارهای بزرگی دست زد. مثلا در یک شرکت نرمافزاری، ممکن است این اقدامات انجام شود (موارد زیر هم وحی منزل نیستند): - پیشرفت از ارزشگذاری بذر اولیه: هدف این است که عنصر اصلی ریسک حذف شود. این کار ممکن است با استخدام عضوی کلیدی، اثبات توانایی فائق آمدن بر برخی از موانع فناوری یا ساخت یک نمونه و مشاهدهی واکنش مشتری انجام گیرد. - محصول در آزمایش بتا و ارزشگذاری مشتری قرار دارد. توجه کنید که اگر محصول تمام شود و همچنان ارزشگذاری مشتری وجود نداشته باشد، احتمالا ارزشگذاری چندان افزایش نخواهد یافت. بخش ارزشگذاری مشتری بسیار مهمتر است. - محصول در حال ارسال شدن است و برخی از مشتریان اولیه برای آن پول پرداخت کردهاند و دارند از آن استفاده میکنند و بازخورد مثبت به شرکت میدهند. - مشکلات تناسب محصول/بازار (فقدان قطعات مشخص) که در انتشار اولیه امری طبیعی است تقریبا بهطور کامل از بین رفته است. نشانههای اولیهای از سرعت گرفتن کسبوکار مشاهده میشود. - مدل کسبوکار به اثبات رسیده است. دیگر معلوم است که چطور میتوان مشتری جذب کرد و ثابت شده است که این فرایند را میتوان مقیاسگذاری نمود. هزینهی جذب مشتریان پایین است و روشن است که کسبوکار میتواند سودآور باشد چرا که هزینهی تبدیل هر مشتری به مراتب از این هزینه فراتر است. -کسبوکار بهخوبی مقیاسگذاری شده است اما برای تسریع فرایند گسترش، به پول بیشتری نیاز دارد. این سرمایه ممکن است که برای گسترش در بازار بینالمللی یا صرفا برای تسریع گسترش و قبضه کردن بازار نیاز باشد یا میتواند برای تأمین هزینههایی که طی رشد کسبوکار نیاز است مورداستفاده قرار گیرد. کجای کار غلط از آب در میآید آنچه که استارتاپها معمولا در آن مرتکب اشتباه میشوند و با این اشتباه باعث میشوند تا پول شرکت تمام شود و نتواند پول بیشتری در بیاورد این است که تیم مدیریتی قادر نبوده است تا قبل از تمام شدن پول کار کارستانی انجام دهد. بسیاری از اوقات میتوان پول را افزایش داد اما ارزشگذاری به مراتب پایینتر خواهد بود. چه وقت باید پا روی پدال گاز گذاشت؟ یکی از کارهای مهم مدیرعامل شرکت این است که بداند شرکت چه وقت باید پا روی پدال گاز بگذارد. در مراحل اولیهی کسبوکار، هنگامی که محصول در حال توسعه و مدل کسبوکار در حال پالایش یافتن است، باید خیلی آرام پا روی پدال گاز گذاشت، تا بتوان پول را نگه داشت. اگر شرکت هنوز برای تأمین نیاز بازار در فرایند پرداخت و پالایش محصول است، استخدام تعداد بالای پرسنل بازاریابی و کارشناس فروش واقعا هیچ معنایی ندارد. این کار دقیقا همان اشتباه رایجی است که اکثر استارتاپها مرتکب میشوند و بهسرعت هم به دیوار ناامیدی برخورد میکنند. هرچند در آن طرف قضیه، زمانی فرا میرسد که کاملا مشخص است که مدل کسبوکار به اثبات رسیده است و این اتفاق هنگامی رخ میدهد که باید پا را محکم روی پدال گاز فشار داد و تا زمانی که منابع مالی شرکت اجازه میدهند سرعت گرفت. منظور من از “به اثبات رسیدن مدل کسبوکار” این است که دادهها و شواهد موجود آشکارا هزینهی جذب مشتری را به شما نشان میدهند و شما میتوانید آن مشتریان را به نرخی تبدیل کنید که به مراتب بسیار بیشتر از CAC است (برای شروع، مثلا سه برابر بیشتر از CAC). و آن CAC را میتوانید ظرف کمتر از دوازده ماه بهطور مجدد پوشش دهید. مدیران عامل تازهکار که اولین بار است مدیرعامل شدهاند باید بدانند که وقتی به این نقطه میرسند، نحوهی واکنش نشان دادن سخت خواهد بود. آنها تا این لحظه توانستهاند تا هر ریال از پول شرکت را با چنگ و دندان حفظ نمایند و خرج نکنند. اما حالا ناگهان باید تغییر روش بدهند و بسیار فراتر از میزان عواید به سرمایهگذاری بپردازند و مثلا در هر ماه چند کارشناس فروش استخدام کنند یا هزینههای هنگفتی را خرج بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) کنند. دلیل ۵: مشکلات مرتبط با محصول یکی دیگر از دلایل شکست کسب و کارهای نوپا این است که آنها محصولی را توسعه نمیدهند که متناسب با نیاز بازار باشد. این امر میتواند ناشی از ضعف در اجرا یا مشکلی راهبردیتر باشد که مانع از رسیدن به تناسب بازار/محصول میشود. اغلب مواقع اولین محصولی که استارتاپ به بازار میآورد متناسب با نیاز بازار نیست. در بهترین حالت برای رسیدن به تناسب، باید ایدهآل بین بازار و محصول چندین بار بازبینی و تجدیدنظر شود. در بدترین شرایط هم، محصول بسیار بد است و باید از اول فکری به حالش کرد. اگر این اتفاق بیفتد، واضح است که تیم مدیریتی قادر نبوده است تا قبل و طی توسعه، ایدهها را با مشتریان راستیآزمایی و اعتبارسنجی کند. چرا کسب و کارهای نوپا با شکست مواجه می شوند؟ - ماهنامه کارآفرین ناب | ماهنامه کارآفرین ناب
دلایل شکست کارآفرینان با تجربه ایرانی ! اقتصاد ایران: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ، ریشه ها ، دلایل و پیامدهای شکست کارآفرینان با تجربه ایرانی را بررسی کرد. به گزارش خبرگزاذی اقتصاد ایران(econews.com)، گروه مطالعات محیط کسب و کار مرکز پژوهشهای مجلس اعلام داشت: کسب و کارهای نوپا نقشی اساسی در ایجاد نوآوری، اشتغال و افزایش مزیت رقابتی کشور دارند. با این حال نرخ شکست این گونه کسب و کارها بالاست و به تبع آن هزینه های اقتصادی، اجتماعی ، روحی – روانی و جسمانی – فیزیکی زیادی را به کارآفرینان و سایر افراد جامعه تحمیل می کنند. مواجهه با شکست در مراحل مختلف فرآیند کارآفرینی که اساس آن را یادگیری تجربی از طریق روش های آزمون و خطا تشکیل می دهد (دیدگاه خلق فرصت) ، امری بسیار رایج و قابل پیش بینی است. آن چه در این میان حائز اهمیت است ضرورت تصمیم گیری و سیاستگذاری مناسب در جهت کاهش تعداد شکست ها و تقلیل پیامدهای منفی حاصل از آن هاست. این یک الگوی متعارف است که اولین کسب و کار ایجاد شده توسط یک کارآفرین با مشکلات زیادی مواجه شود، ولی آن چه مهم است ضرورت تدوین سیاست های حمایتی لازم در جهت شناسایی ریشه های شکست ، جلوگیری از ورشکستگی کامل و کمک به بازتوانی کارآفرینان به منظور حفظ و تداوم فعالیت های کسب و کار است. این گزارش می افزاید: در جمع بندی می توان چنین نتیجه گرفت که دلایل و ریشه های اصلی شکست کارآفرینان مورد مطالعه در این پژوهش عبارتند از : نداشتن دانش ، تجربه و مهارت های کارآفرینی ، چالش بازاریاری و فروش، مشکلات شراکت نامناسب ، انعطاف پذیری در روش، مشکلات مالی، شیفتگی به مسیر خطا و نامساعدبودن محیط کسب و کار، باتوجه به یافته های سایر پژوهش ها در خصوص شکست ها از یک سو و از سوی دیگر با توجه به مشترک و عمومی بودن فرآیند ایجاد و توسعه کسب و کارها در ایران و جهان، قاعدتا نبایستی تفاوت های اساسی در ریشه های شکست ها وجود داشته باشند مگر در ابعاد فرهنگی – اجتماعی تفاوت هایی آشکار شوند . البته باید توجه داشت که ریشه های شکست و اولویت بندی آن ها در صنایع خاص و در کشورهای مختلف ممکن است متفاوت باشند. در خاتمه لازم به ذکر است که ایجاد اشتغال از طریق ایجاد کسب و کارهای جدید و تقویت کسب و کارهای موجود، از جمله هدف هایی است که نه برنامه ریزان و نه سیاستگذاران اقتصادی، هیچ یک نتوانسته اند به نتایج قابل قبولی در مورد آن دست پیدا کنند. ناهمگونی بین هدف های اقتصادی، هدف های اجتماعی و اهداف سیاسی عمده ترین دلیل این شکست به شمار می آیند. مشکل سیاستگذاری در کشور آن است که مردم می کوشند بر سیاست پیش دستی کنند و دشوارتر آن که این کار، مدام در حال تکرار است . بسیاری از اندیشمندان اثبات کرده اند که سیاست ها و قوانین قطعی برای همه ادوار، موجب تورم کمتر و بیکاری پایین تری نسبت به سیاستگذاری صلاحدیدی می شوند در حقیقت آن چه در سالیان اخیر سبب ناکامی در رسیدن به اهداف تعیین شده ، عدم قوانین نبوده، بلکه نحوه وضع قوانین و برخورد سلیقه ای با آنهاست. تعداد قوانین مرتبط با یک امر خاص در اسناد، سطوح ، سازمان ها و ادارات مختلف آن چنان زیاد و بعضا متناقض اند است که امکان عملیاتی شدن آن ها را با چالشی جدی مواجه می کنند. همیشه یک قانون بد، اگر خوب اجرا شود، بهتر از صد قانون خوب است که بد اجرا شوند. مشکل جای دیگری است. اگر این قوانین در نقطه دیگری از دینا کارآیی داشته اند، اصلا به این معنا نیست که در کشور ما نیز کارآیی دارند. قوانین زمانی موثرند که از دل نهادها، باورها، ارزش ها و هنجارهای جامعه جوشیده باشند. اول باید مردم یک جامعه به خوب بودن امری اعتقاد داشته باشند و ضرورت آن را درک کرده باشند، و پس از آن قانونی دربرگیرنده همان ارزش وضع شود، تا همه خود را ملزم به رعایت آن بدانند . دلایل شکست کارآفرینان با تجربه ایرانی !
دلایل اصلی شکست شرکتهای نوپا و نوآور در فناوریهای نوین وقتی یک شرکت نوپا با شکست روبرو میشود، میتوان قلم به دست گرفت و درباره دلایل شکست کارآفرینان این شرکت مطلب نوشت. چنین مطالبی برای دیگر شرکتهای کارآفرین بسیار پندآموز بوده و در ادبیات رایج به آن واشکافی شکست (failure post-mortem) گفته میشود. بر طبق پیشبینی کارشناسان، از هر 10 شرکت نوپا، 9 شرکت با شکست روبرو میشوند. در اینجا سعی داریم به بررسی اصلیترین دلایل شکست شرکتهای نوپا در جهان بپردازیم. در ارائه این موارد سعی شده تا مطالب صادقانه و به شکلی شفاف بیان شود.راهاندازی یک کسب و کار نوپا در حوزه فناوریهای بالا (High-Tech) مانند سوار شدن بر ترن هوایی است. بنیانگذاران شرکت حس میکنند که باید به صورت مستمر سوار بر موج موفقیت باشند، حتی زمانی که در پس پرده، اتفاقات نامیمونی در شرف وقوع است. اخیرا پایگاه CB اقدام به انتشار 101 مقاله درباره دلایل شکست کارآفرینان نوپای عرصه فناوری کرده است. براساس اطلاعات این پایگاه، رایجترین مشکل شرکتهای کارآفرین نوپا، "فقدان بازار برای محصول" بوده به طوری که 42 درصد از شرکتهای شکست خورده این گزینه را به عنوان عامل اصلی ورشکستگی خود اعلام کردند. کاملا منطقی است، زمانی که کسی محصول شما را نخواهد، شرکت شما موفق نخواهد بود. هر چند برخی شرکتها با علم به این که در جامعه برای محصولشان نیازی وجود ندارد اقدام به ارائه محصول میکنند و به صورت غیر منطقی انتظار دارند که خریداران را برای خرید قانع خواهند کرد. بهترین مثال در این بخش، تلفنهای همراه است که در ابتدای ورود به بازار، استقبال چندانی از این محصول نمیشد. استیو جابز، بنیانگذار فقید شرکت اپل در این باره می گوید: " خیلی وقتها، مردم دقیقا نمیدانند که چه میخواهند تا وقتی که شما نیازشان را به آنها نشان میدهید." شکل زیر 20 دلیل اصلی شکست شرکتهای نوپا، نوآور و فناور در حوزه فناوریهای نوین را نشان میدهد: همانطور که ملاحظه میشود، فقدان بازار با 42 درصد در رتبه اول و به پایان رسیدن نقدینگی با 29 درصد در رتبه دوم این ردهبندی قرار دارد. پل گراهام از شرکت نوپای Y Combinaor در مقالهای به پایان رسیدن نقدینگی را یکی از دلایل اصلی شکست شرکتها عنوان میکند. استیون هوگان از شرکت Tech-Rx میگوید" احتمال شکست شرکتهایی که بنیانگذار آنها یک نفر بوده و هیچ شریکی او را همراهی نمیکند، بسیار بالا است." از نظر هوگان، نیاز بازار دومین عامل شکست شرکتها است. به اعتقاد او، وجود یک شریک در شرکت مانع بروز بسیاری از مشکلاتی میشود که در لیست CB به عنوان اصلی ترین عوامل شکست دستهبندی شدهاند. هوگان معتقد است که اتمام نقدینگی ریشه در مشکلات دیگری دارد که میتوان سرمایهگذاری غلط یا نادیدهگرفتن برخی شاخصها توسط بنیانگذاران را به عنوان ریشه اصلی مشکلات مالی یک شرکت قلمداد کرد. در واقع اتمام بودجه خود معلول گام غلطی است که پیشتر برداشته شده است. “ دلایل اصلی شکست شرکتهای نوپا و نوآور در فناوریهای نوین ” منبع: وبسایت کارآفرینی دلایل اصلی شکست شرکتهای نوپا و نوآور در فناوریهای نوین
دلایل شکست استارتاپ های ایرانیهمانطور که بررسی و توجه به عوامل موفقیت پروژه های کارآفرینی می تواند به کسانی که در ایتدای این را در جهت تبدیل ایده به محصول یا ایجاد یک کسب و کار جدید هستند کمک خواهد کرد ولی دقت و توجه به دلایل شکست پروژه های این حوزه هم می تواند آنها را از تجربه عدم موفقیت در آینده دور کند. چون بسیاری از کارآفرینانی که اکنون موفق شمرده می شوند روزی تجربه شکست هایی داشته اند, از آن درس گرفته اند و با رفع عوامل و دلایل توانسته اند به موفقیتی پایدار و ماندگار دست یابند. دلایل شکست استارتاپ ها بسیار زیاد است ولی در اینجا فقط به ذکر برخی دلایل استارتاپ های ایرانی پرداخته شده است. دلایل شکست از این قرارند. ۱- عدم شفافیت در ایده, استراتژی و تخصیص بهینه منابع ۲- عدم وجود فرهنگ کار تیمی ۳- کوچک فکر کردن و بزرگ شروع کردن ۴- عدم تشخیص مشکل در بازار ۵- عدم تعریف ارزش پیشنهادی مناسب با توجه به بازار هدف ۶- عدم در نظر گرفتن منابع موجود ۷- عدم انعطاف پذیری ۸- داشتن دید تکنیکی در استارتاپ ۹- عدم شناخت بازار و در نظر گرفتن شرایط محیطی برگرفته از سایت: مارکت گرافی دلایل شکست استارتاپ های ایرانی - کارایا
دلایل شکست یا موفقیت کارآفرینان با توجه به نقش کارآفرینی در رشد اقتصادی و اجتماعی کشورهای توسعه یافته، بررسی و تحلیل فرایند کارآفرینی با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و نقد عوامل موفقیت و شکست، کمک شایانی به پیش برد موفق کارآفرینی، ایجاد فرصت های شغلی جدید و خروج از وضعیت اقتصاد تک محصولی در ایران خواهد بود. در این تحقیق به شناسایی عوامل موفقیت و شکست کارآفرینان پرداخته شده است. براساس بررسی ها عوامل شکست کارآفرینان در دو بخش: عواملی که تحت کنترل فرد است و عواملی که تحت کنترل فرد نیست تقسیم می شود. در بخش یک به موضوعاتی همچون؛ دلایلی که مربوط به ویژگی های شخصیتی افراد می شود دلایل ذهنی کارآفرین، دام های استراتژیک در ذهن یک کارآفرین، دام های برندینگ، دام های مذاکره برای کارآفرینان ویژگی های تجربی تاثیر گذار بر موفقیت یا شکست کارآفرینان و بررسی دلایلی که مربوط به پیشینه ی فرد می باشد، پرداخته می شود. و در بخش دو به موضوعاتی همچون؛ شرایط اقتصاد کلان و شرایط صنعت پرداخته می شود. در بخش دوم از پایان نامه ی دو عزیز که در دانشگاه های صنعتی شریف و دانشگاه تربیت مدرس تحصیل کرده اند استفاده شده است،که از مصاحبه و پرسشنامه استفاده کرده اند. در پایان مطالعه این تحقیق شما متوجه می شوید که آیا می توانید کارآفرین شوید یا نه ؟ و اینکه کارآفرینان چه ویژگی هایی دارند؟ که همین ویژگی ها در بسیاری از موارد باعث شکست کارآفرینان می شود. در واقع علل اصلی شکست کسب وکار هم به خود کارآفرین بر می گردد و هم به ویژگی های محیط دلایل شکست یا موفقیت کارآفرینان | آقای خلاقیت (سماعیل نورمحمدی)
مشاهده قوانین انجمن