خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
ارسال پاسخ به این موضوع :: اشتغال زایی توسط استارتاپ ها
برای ورود اینجا را کلیک کنید
Send Trackbacks to (Separate multiple URLs with spaces)
شما میتوانید برای پیغام خود یک آیکون از لیست زیر انتخاب کنید
تبدیل از www.example.com به [URL]http://www.example.com[/URL].
اشتغال زایی توسط استارتاپ ها اسکیموها ۵۰ کلمه مختلف برای برف دارند. انسانها تنها از ۱۰ درصد از مغز خود استفاده میکنند. ما هرروز تعداد زیادی از این «واقعیات» میشنویم اما آیا این جملات بهراستی حقیقت دارند؟ دانشمندان امروزه میگویند «به این سادگیها هم نیست.». همه ما همواره شاهد بودهایم که چگونه تکرار یک جمله یا ایده باعث مشروعیت آن شده است. به این پدیده «تأثیر واقعیت» میگویند. زمانی که چنین جملاتی در متون کاملاً جدید و توسط افراد هوشمند و بانفوذ مطرح شوند، این تأثیر چند برابر میشود. برای مثال فرض کنید این جمله که بهطور فزایندهای در حال تبدیلشدن به یک واقعیت است، مرتب تکرار شود: «استارتآپها شغل ایجاد میکنند.» از زمانی که رئیس جمهور اوباما آمریکاییها را تشویق کرد تا استارتآپ تأسیس کنند و دولت آمریکا، بنیاد کافمن و شرکایشان Startup America Partnership را تأسیس کردند (من در مراسم افتتاحیه آن حضور داشتم)، استارتآپها بهطور فزایندهای بهعنوان محرکهای رشد اقتصادی معرفیشدهاند. دلیل این مسئله تا حد زیادی این است که اشتغالزایی استارتآپها بهعنوان یک واقعیت امروزه پذیرفتهشده است. اما آیا واقعاً استارتآپها شغل ایجاد میکنند؟ در اینجا پنج چالش قابلتوجه برای این «حقیقت» سیاسی پذیرفتهشده در سطح وسیع وجود دارد: منظور شما از «استارتآپ» چیست؟ به لطف برنامههای محبوبی چون سیلیکون ولی، شارک تانک و اپرنتیس، که بحثهای داغ و پرشور و شوقی را درباره استارتآپها روی صحنه میبرند، کلمه «استارتآپ» به کلمهای تلویزیونی تبدیلشده است. اما اگر عمیقتر شوید، میبینید که افراد مختلف هنگام استفاده از این کلمه، معانی کاملاً متفاوتی را بیان میکنند. محققان استارتآپ را اینگونه تعریف میکنند: شرکتی که بهتازگی ثبتشده و بعضاً حداقل یک کارمند دارد (که اغلب همان مؤسس شرکت است). این تعریف برای استارتآپ اشتباه نیست، اما وقتی اقتصاددانان از «استارتآپ» حرف میزنند، اکثر مردم به یاد «واتس اپ» و «اسنپ چت» میافتند. پاول گراهام، یکی از سرمایهگذاران محترم سیلیکون ولی میگوید: «استارتآپ شرکتی است که طراحیشده تا سریع رشد کند.» برخی با این تعریف مخالفاند و میگویند که «استارتآپها نوعی وضعیت ذهنی هستند»، «نوعی حس»، یا « یک سازمان موقت که برای جستجوی مدلهای تجاری تکرارپذیر و مقیاسپذیر طراحیشده است». این عدم هماهنگی، برای هرکسی که در زمینه سیاسی اقتصادی از این کلمه استفاده میکند، مشکلآفرین است. یکی دیگر از چالشها در این زمینه، ناشی از مقولهای است به نام «تعصب بازمانده[1]». ازآنجاکه بسیاری از شرکتهای جدید طی سال اول با شکست مواجه میشوند، تعداد کمی که باقی میمانند و از موانع متعدد با موفقیت عبور میکنند، ازنظر ما جزو کسبوکارهای نیرومند محسوب شده و درنتیجه بهطور عجیبی نگرش ما را بهسوی خود منحرف میسازند. درنتیجه زمانی میتوانیم بگوییم «استارتآپها شغل ایجاد میکنند» که اکثریت استارتآپهایی را که شغل ایجاد نمیکنند، نادیده بگیریم. همه شغلها بهطور برابر ایجاد نمیشوند. تا جایی که ما میدانیم، شغلهایی که توسط استارتآپها (یا دستکم شرکتهای تازه تأسیس) ایجاد میشوند، با مشاغل دیگر دو تفاوت عمده دارند. اول آنکه حقوق و دستمزد آنها پایینتر است: مطالعهای که در ایالاتمتحده امریکا انجامشده نشان میدهد که بهطور میانگین، فروش استارتآپها بعد از سال ششم، به ۱۸۰/۰۰۰ دلار میرسد و این مبلغ حتی کفاف پرداخت دستمزد کارکنان را هم نمیدهد. مطالعهای که اخیراً در دانمارک انجامشده حاکی از آن است که استارتآپها واقعاً تعداد کمی شغل ایجاد میکنند، اما تعداد نامتعادلی ازآنجا جزو مشاغل خدماتی هستند که نیاز به مهارتهای چندانی ندارند. و به خاطر داشته باشید که در دادههای سرشماری، حتی کارآفرینان استارتآپهای موفقی که ماهها یا بلکه سالها بعد از تأسیس شرکت هنوز حقوقی دریافت نکرده یا حقوق کمی دارند نیز، در گروه «استارتآپ» قرار میگیرند. این روایت کوتاه را در نظر بگیرید. چند سال پیش با برندگان جوایز Nordic Startup ملاقاتی داشتم. وقتی به آنها تبریک میگفتم، پرسیدم: «- در شرکت شما چند نفر استخدام هستند؟ - ما سه نفر هستیم و چهارمی را تازه استخدام کردهایم. -جالب است. ممکن است بفرمایید شما چهار نفر حقوق دارید یا خیر؟ - حقوق؟ نه اصلاً. ما خود راهانداز هستیم (یعنی مجانی کار میکنیم تا کار انجام شود.) -آیا اسامی شما چهار نفر در سرشماری تحت عنوان کارمند ثبتشده است؟ -بله. » تحقیقات اقتصادی که روی «استارتآپها» انجامگرفته حاکی از تناقضهای بسیاری است. نظرسنجی اخیر World Economic نشان میدهد که کدام کشورها بیشترین کارآفرینان استارتآپی را دارند. اوگاندا در رتبه اول قرار دارد، بهطوریکه ۲۸/۱درصد از جمعیت آن را کارآفرینان تشکیل میدهند. تایلند رتبه دوم، برزیل سوم، و کامرون چهارم است. حال شاخص اخیر استارتآپهای کافمن را در نظر بگیرید که نشان میدهد سه ایالت برتر در ایالاتمتحده امریکا ازنظر استارتآپها کدماند: مونتانا، ویومینگ و داکوتای شمالی. همچنین میزان سرمایه خطرپذیر با میزان فعالیتهای استارتآپها ارتباطی ندارد و با شرکتهای متوسط بازار (۱۰ میلیونی تا ۱ میلیاردی) نیز رابطه منفی دارد. این در حالی است که طبق مطالعه اخیر دان و براداستریت، این شرکتها از سال ۲۰۰۸ بیش از ۹۰ درصد مشاغل را ایجاد کردهاند. در گزارش WEF رابطه میان میزان کارآفرینی در یک کشور با رقابتپذیری ملی آن منفی گزارششده است. در یکی از مطالعات دانشگاه استنفورد آمده است که استارتآپها بیشترین ریزش شغلی را دارند. عجیبتر آنکه تحقیقات سازمان Danish Business Authority نشان داده است که از بین افرادی که در برنامههای این سازمان شرکت کردهاند، ۷۲ درصد مشاغل توسط شرکتهای موجود و ۱۰ درصد توسط استارتآپها ایجادشدهاند و سرمایهگذاری دولت برای مشاغل استارتآپی ایجادشده از طریق برنامههای حمایتی، برای استارتآپها سه برابر شرکتهای موجود هزینه داشته است. همبستگی داشتن به معنی رابطه علت و معلول نیست. نوعی عدم هماهنگی منطقی در تفکر سنتیِ «استارتآپها شغل ایجاد میکنند» پنهانشده است که باعث میشود ما «شاید ناخواسته» از همبستگی توصیفی به سمت سیاستهای علی و معلولی برویم. حتی اگر بنا بر استدلالی که در این بحث ارایه شده، فرض کنیم که بیشتر مشاغل جدید توسط شرکتهای جدید ایجاد میشوند، این لزوماً به این معنا نیست که افزایش تعداد شرکتهای جدید باعث افزاش تعداد مشاغل جدید میشود. برای مثال، یافتههای تجربی مطالعاتی را در نظر بگیرید که نشان میدهند مدیران عامل شرکتها، چه شرکتهای سوئدی و چه شرکتهای فهرست Fortune 500، قدبلندتر بوده و عمدتاً مرد هستند. گفتن اینکه «برای داشتن مشاغل بیشتر، به استارتآپهای بیشتر نیاز داریم» مثل این است که بگوییم «برای داشتن شرکتهای بیشتر در فهرست Fortune 500 به مردان بلندقدتری بهعنوان مدیرعامل نیاز داریم.» همچنین مسئله دیگری نیز در مورد رابطه علی و معلولی وجود دارد: همانطور که در جای دیگری هم گفتهام، تمام مناطقی که ازنظر استارتآپهای موفق غنی هستند، شرکتهای بسیار بزرگی هم دارند که اکوسیستم را از استعدادها، ارتباطات و دانش غنی میسازند. برای مثال IBM و NORAD در نزدیکی Boulder بودند. هلسینکی نوکیا را، سیلیکون ولی Fairchild را، واترلو Research in Motion را، Bangalore، IBM را و بوستون Raytheon و MITRE را داشت. بعد از مدتی هر یک از این مناطق صحنه استارتآپی نیرومندی را خلق کردند. اما به نظر میرسد اندک استارتآپهایی که رشد کردند، معلول بودند نه علت. این روش، سراب را میپوشاند برخی از پشتیبانیهای تجربی که از ایده «استارتآپها شغل ایجاد میکنند» صورت میگیرد، نتیجه نوعی توهم آماری است که ما به آن «artifact یا مصنوعی» میگوییم. اجازه بدهید برایتان توضیح بدهم. فرض کنید دو تاس دارید: تاس استارتآپ در هر طرفش بین صفر تا پنج شماره دارد. تاس را میاندازید. رقمی که نشان میدهد، تعداد مشاغلی است که شما ایجاد کردهاید. اگرچند صدبار تاس بیندازید، میانگین تعداد مشاغل ایجادشده رقم مثبتی خواهد بود. بنابراین عالی است: «استارتآپها شغل ایجاد میکنند.» اما اگر شما یک شرکت باسابقه باشید که تعداد زیادی کارمند دارد، اما روی تاس شما اعداد منفی نوشتهشده باشد، برای مثال بین ۵ و ۵- (مثلاً ۵-، ۳-، ۱-، ۱+، ۳+، ۵+) و حالا صدها بار تاس بیندازید، به رقم صفر خواهید رسید. پس یعنی شرکتها بزرگ اشتغالزایی ندارند. این فهرست همچنان ادامه دارد. مشکل ربطی به تحقیقات یا محققان ندارد، چرا که آنها فقط حقایق تجربی را گزارش میدهند و اغلب با مجموعه دادههای ناقص و پیچیدهای سروکار دارند. مشکل به کسانی مربوط میشود که تحقیقات را بدون اندیشه و تفکر انتقادی تبدیل به عمل و سیاست میکنند. شکی نیست که برخی (درصد بسیار کمی) از استارتآپها واقعاً مشاغل خوبی ایجاد میکنند. اما رهبران عمومی و تجاری و نیز سیاستگذاران در ایالاتمتحده امریکا و کشورهای دیگر باید نگاهی درست و منطقی به استارتآپها داشته باشند تا بتوانند رشد را ترویج کرده و رونق اقتصادی بلندمدت را رقم بزنند. [1] survivor bias hbr.org آیا واقعا استارتآپها تعداد زیادی شغل خوب ایجاد میکنند؟ - ictstartups.ir
اشتغال زایی توسط استارتاپ ها
مشاهده قوانین انجمن