ورود به سایت ثبت نام در سایت فراموشی کلمه عبور
نام کاربری در این سایت می تواند هم فارسی باشد و هم انگلیسی





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





پاسخ به موضوع

ارسال پاسخ به این موضوع :: چگونه تبدیل به کارافرین پولدار شویم؟

پیام شما

 

Send Trackbacks to (Separate multiple URLs with spaces)

شما میتوانید برای پیغام خود یک آیکون از لیست زیر انتخاب کنید

امکانات اضافی این بخش

  • تبدیل از www.example.com به [URL]http://www.example.com[/URL].

نمایش پست ها (ابتدا جدیدترین)

  • 2018/05/29, 12:00
    Maryam Homaei
    ۳ کارآفرینی که بعد ۴۰ سالگی موفق و ثروتمند شدن


    فیلم سینمایی “در جستجوی خوشبحتی” یکی از تاثیرگذارترین فیلم هایی است که من تا به حال دیده ام. شخصیت اصلی داستان به نام گاردنر با بازی ویل اسمیت مانند همه ما، به دنبال موفق و ثروتمند شدن بود اما علاوه بر اینکه، یک پدر بیکار بود و شغلی نداشت و خانه به دوش هم بود، از طرفی دیگر به خاطر مشکلاتی که در زندگی داشت روابط او با دیگران هم تحت تاثیر قرار گرفته بود. اما روح کارآفرینی در او شعله‌ور بود! نمی‌خواهم همه داستان را بگوییم چون پیشنهاد می‌کنم حتما فیلم را ببینید اما او در پایان از همه مشکلات و فقر رها شد و توانست یک کارآفرین و نویسنده ثروتمند شود.
    شاید این فیلم یک داستان باشد و بگویید که برای موفقیت ما دیگر دیر شده است و برگ برنده ما سوخته اما می‌خواهم در ادامه شما را به ۳ کارآفرینی که بعد ۴۰ سالگی توانستند به قله موفقیت برسند و ثروتمند شوند آشنا کنم

    ۱. والی ای‌ماس – Wally Amos







    والی صاحب برند کلوچه های بسیار معروفی با نام فامیلی خود یعنی Amos است. در آمریکا به راحتی در بیشتر فروشگاه ها و سوپرمارکت ها می‌توانید محصولات او را پیدا کنید. اما کمتر کسی می‌داند که بر سر والی که بیشتر از نیمی از عمر خود را به عنوان کارمندی در دفتر پست در نیویورک گذرانده چه آمده که تبدیل به یک ثروتمند شد! ای ماس علاقه زیادی به موسیقی داشت و در ۳۰ سالگی سراغ آن رفت اما متاسفانه آنطور که باید و شاید نتوانست در این رشته موفق شود و فقط توانست حدود ۲۵ هزار دلار از این کار برای خود پس‌انداز جمع کند .برای همین به سراغ علاقه دیگر خود یعنی پخت کلوچه رفت! او در ۴۰ سالگی با همین پس انداز خود توانست اولین شیرینی پزی خود را افتتاح کند و کمتر از ۵ سال با توجه به تلاش و تخصصی که پیدا کرده بود به درآمد ۱۰ میلیون دلار در سال برسد.

    و حالا موفق و ثروتمند است. دوره های آمورشی موسیقی و خوانندگی زیادی برای بزرگسالان برگزار می‌کند و تا به امروز میلیون ها دلار برای افزایش سطح دانش به امور خیریه اختصاص داده است.


    ۲. کلنل ساندرز – Colonel Sanders








    مرغ سوخاری های KFC دیگر نیاز به معرفی ندارند حتی ما هم در ایران به لطف رستوران های تقلبی با نام KFC به اندازه کافی آشنا هستیم. اما معروفیت این رستوران ها با نام موسس آن گره خورده است. کلنل ساندرز متولد ۱۸۹۰ است او در زندگی‌اش کارهای بسیاری را تجربه کرده، از مسئول موتور بخار گرفته تا بازاریاب بیمه و آهنگری اما همه اینها قبل ۴۰ سالگی او بود! کلنل در ۴۰ سالگی به یک روش پخت مرغ دست پیدا کرد که بسیار به صرفه و خوشمزه بود. او در ۶۲ سالگی اولین رستوران خود را تاسیس کرد اما زمانی او به موفق و ثروت دست یافت که در سال ۱۹۵۹ دفتر مرکزی KFC را افتتاح و شروع به فروش حق امتیاز خود به دیگران برای تاسیس رستوران های KFC کرد.
    او برای بازاریابی حق امتیاز رستوران های خود، به سراسر آمریکا سفر کرد حتی شب هایی بود که در ماشین خود می‌خوابید و برای معرفی و جذب سرمایه‌گذاران همه کار کرد حتی بیمه تامین اجتماعی خود را به خاطر کارآفرینی از دست داد. ۵ سال بعد از ایجاد دفتر مرکزی، او توانست ۶۰۰ شعبه KFC به وسیله فروش حق امتیاز ایجاد کند و شرکتش بیش از ۲ میلیون دلار ارزش پیدا کند. او در سال ۱۹۸۰ موفق و ثروتمند از دنیا رفت اما تا قبل آن شعب KFC از عدد ۶۰۰۰ فراتر رفته و رقم فروش آن ها هم بیش از ۲ میلیارد دلار بود.


    ۳. سام والتون – Sam Walton









    امروزه همه ما خرید های خودمان را از فروشگاه های زنجیره‌ای هایپراستار، جامبو، کوروش و… می‌کنیم اما می‌دانستید سام والتون با ایجاد فروشگاه های همواره تخفیف موسس نسل این نوع فروشگاه ها بود فروشگاه هایی که همیشه محصولات خود را با تخفیف به مشتریان عرضه می‌کنند؟ سام والتون در خانواده‌ای کشاورز در سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد. در ۵ سالگی رکود بزرگ امریکا رخ داد و او به همراه خاتواده مجبور به مهاجرت به کشور های مختلفی در دنیا شدند. او کارهای زیادی را تجربه کرد. گارسون رستوران، پیک و حتی پیش برادر خود کار کرد اما در ۲۴ سالگی با توجه به جنگ جهانی دوم به ارتش بپوست. او در ۱۹۵۰ با ۵۰۰۰ دلار سرمایه‌ای که برای خود جمع کرده بود و قرضی که از پدرزن خود گرفته بود، اولین فروشگاه خود را که استراتژی ارائه محصولات همراه با تخفیف بود را افتتاح کرد آن زمان اسم فروشگاه “والتونز ۱۰ و ۵” بود و در سه سال فروش آن به ۲۲۵ هزار دلار رسید و در سال ۱۹۶۲ پس از تاسیس و اداره ۱۱ فروشگاه موفق نام “وال مارت” به علت سادگی برای آنها انتخاب شد.

    و در حالی که توانست موفق و ثروتمند شود در سال ۱۹۹۲ فوت کرد. امپراطوری که بنا نهاده بود امروزه با بیش از ۲۰۰۰ شعبه و درآمد سالیانه بیش از ۵۰ میلیارد دلار به عنوان بزرگترین شبکه ارایه مواد غذایی و سومین شرکت از نظر بزرگی در جهان است. آیا شما هنوز فکر می‌کنید برای موفق و ثروتمند شدن دیر شده و برای رسیدن به اهدافتان وقت کافی ندارید؟ نظرتان درباره تلاش این سه نفر چیست؟

  • 2018/05/29, 11:09
    Maryam Homaei
    کارآفرینان پولدار و رازهایی که فاش کردند


    در طول دو سال و نیم گذشته ما با 65 کارآفرین میلیونر مصاحبه کرده‌ایم و نظر آن‌ها را در مورد رازهای موفقیت این کارآفرینان را جویا شدیم. نتایج این گفتگوها درخشان بود و نکات زیادی را دربر داشت. صحبت‌های آن‌ها الگوی ذهنی ما از موفقیت در تجارت را تغییر خواهد داد. شاید با نگاه به افراد موفق با خودمان فکر کنیم که چرا ما نتوانسته‌ایم به آنجا برسیم. گاهی اوقات نیز پیش می‌آید که مستقیم از آن‌ها بپرسیم راز موفقیتشان در چه بوده که تا این حد ثروتمند هستند.
    حال یک مشکل نیز وجود دارد و آن سلیقه‌ای بودن توصیه آن‌ها است، اما این مشکل راه حلی هم دارد! اگر جامعه آماری بیشتر شود، دیگر سلیقه‌ای بودن معنایی ندارد. بنابراین با اطمینان این هفت مورد را بخوانید و سعی کنید آن‌ها را در زندگی خود پیاده کنید.
    1. هرگز فکر نکنید که شما بیشتر از کارکنانتان می‌دانید!

    وقتی در مورد رئیسی قدرتمند فکر می‌کنیم، شاید افرادی چون دونالد ترامپ به ذهنمان خطور کند؛ فارغ از فعالیت‌های سیاسی اخیر، او در کارش موفق بوده و احتمالا به کارمندانش نیز بها نمی‌داده است. اما همیشه هم اینطور نیست.
    ما این شانس را داشتیم تا با کسی مانند ریچارد برانسون، رئیس و بنیان‌گذار گروه شرکت‌های ویرجین، صحبت کنیم.
    نحوه ریاست او اصلا ما را متعجب نکرد. او می‌گوید: «من به حرف تمام کارکنانم گوش می‌دهم و به آن‌ها اعتماد دارم. اجازه می‌دهم تا ایده‌شان را پیاده کنند. هرگز فکر نکرده‌ام که بیشتر از آن‌ها می‌دانم.» به همین دلیل او تا این اندازه موفق بوده است.
    2. حساب شده گام بردارید

    در حوزه کارآفرینی و ایجاد کسب و کار به مراتب به ما گفته شده تا قدم بزرگی باید برداریم. اما این طور نیست. شما نباید دو گام بردارید و تمام پل‌های پشت سرتان را خراب کنید. در مصاحبه با ست گودین، کارآفرین و سخنران اهل ایالات متحده، متوجه شدیم که او دقیقا به همین نکته اشاره دارد. او می‌گوید که نباید بی‌گدار به آب زد و باید هوشمندانه گام برداشت. به عبارت بهتر، از مقیاس کوچک و از همین حالا کار خود را شروع کنید.

    3. همیشه هم حق با مشتری نیست!

    برخی از کارآفرینان فکر می‌کنند که دادن حق به مشتری همیشه فلسفه‌ای صحیح به دنبال دارد. اما ما از تیم فریس، مولف پرفروش‌ترین کتاب از نگاه نیویورک تایمز، یاد گرفتیم که همیشه هم حق با مشتری نیست بنابراین، این کلیشه که باید در هر صورت به حرف مشتری عمل کرد، دیگر منسوخ شده است.
    فریس به ما آموخت که نباید اجازه سو استفاده را به مشتری داد. اگر مشتریان بی‌فایده را کنار بگذاریم، وقت بیشتری برای جذب مشتریان خوب خواهیم داشت که این کار در طولانی مدت باعث درآمدزایی بیشتر می‌شود.
    4. نیازی نیست باهوش باشید

    افرادی که قصد ایجاد کسب و کار دارند اغلب فکر می‌کنند که برای موفقیت باید باهوش‌ترین باشند. هوش نیز در حقیقت مانع بسیار بزرگی برای بسیاری از افراد است. لازم است تا اطمینان حاصل کنید که شرکت شما جزو بهترین‌ها است. با این حال، ما از نیل پاتل، بنیان‌گذار کیس‌متریک، آموختیم که برای موفقیت نیازی نیست باهوش‌ترین باشید؛ کافی است باهوش‌ترین را داشته باشید. در ضمن فراموش نکنید که به او پول خوبی بدهید تا با انگیزه و اشتیاق بیشتری بتواند ایده‌هایش را برای شما پیاده کند.


    5. در حل مشکلات «خودخواه» باشید

    کارآفرینان موفق در شغل خود بیشتر به این فکر می‌کنند که مشکلات دیگران را حل کنند. اینطور نیست؟ شاید. اما دانای راینگلمان، بنیان‌گذار وب‌سایت ایندی‌گوگو (وبسایتی جهت جمع‌آوری کمک‌های مالی مردمی برای اهداف خیریه و انسان دوستانه)، می‌گوید که برای موفقیت در تجارت باید به حل مشکلات خودتان تمرکز کنید. خانم راینگلمان در دهه سوم زندگی خود به مشکلی برخورد که فهمید آن مشکل فقط بر روی خودش تاثیر نمی‌گذارد؛ به عبارت بهتر، آن مشکل بر روی تمام مردم جهان تاثیر می‌گذارد و آن «دسترسی ناکارا به سرمایه» است.

    او هر روز به ایده‌هایش فکر می‌کرد، اما به جایی نمی‌رسید. دلیلش نیز عدم دسترسی به افراد مناسب برای تامین مالی اهدافش بود.
    او کاملا خودخواهانه، البته به معنای مثبتش، به مشکلاتش فکر کرد. اگر چالشی پیش رویتان است، به احتمال فراوان دیگرانی نیز وجود دارند که آن چالش را تجربه می‌کنند.

    6. در حیات خانه‌تان سرمایه گذاری کنید!

    برای کارآفرینی باید به سرعت بر فرصت‌های جدید تمرکز کنید، اینطور نیست؟ مصاحبه ما با باربارا کورکوران نشان داد که تمرکز بر بازارهای ناشناخته، مسیر میانبری برای شکست و ناکامی در تجارت است. او می‌گوید: «افرادی را دیده‌ام که بسیار باهوش‌تر از من بودند، اما اندازه تمام ثروت من پول از دست داده‌اند. می‌دانید حواسشان به چه چیزی نبود؟ آن‌ها نمی‌دانستند که باید در حیات خانه خودشان سرمایه گذاری کنند! منظورم از حیات خانه خودشان، همان دانش و تخصصی است که داشته‌اند. آن‌ها شنیده بودند که بازارهای دیگر سوددهی خیلی خوبی دارند و به آنجا رفتند، به همین دلیل تمام دارایی‌شان را باختند.»

    7. همه چیز به پول ختم نمی‌شود

    برخی از کسب و کارها فقط به خاطر پول و مسائل مادی راه اندازی می‌شود، اما خوشبختانه همیشه هم اینطور نیست. ماری فورلئو، بنیان‌گذار شبکه Marie TV and B-School، از راز بزرگی پرده برداری کرد: «همه چیز به پول ختم نمی‌‎شود. در افراد موفقی که از نزدیک آن‌ها را می‌شناسم، انگیزه‌های دیگری دیده‌‎ام. همین اشتیاق عمیق آن‌ها است که تفاوت‌ها را رقم می‌زند.»

    اما بر سر افرادی که فقط و فقط به دنبال پول می‌گردند، چه می‌آید؟ آن‌ها در نهایت زمین خورده و می‌بازند.
    در مصاحبه با افراد موفق صدها درس آموختیم، اما موارد بالا اصلی‌ترین نکات مشترک آن‌ها بود. اگر قصد دارید شما هم از طریق منطقی و تلاش کردن به آن‌ها بپیوندید، بهتر است نکات فوق را همواره به خاطر بسپارید.
    منبع: جام جم آنلاین


    کارآفرینان پولدار و رازهایی که فاش کردند - وبلاگ آمازیران
  • 2018/05/29, 10:59
    Maryam Homaei
    چگونه تبديل به يك كارآفرين موفق و ثروتمند شويم؟

    کارآفرین موفق

    همه کسانی که می خواهند خود را از کارمند به کارآفرین موفق تبدیل کنند رویایی در ذهن دارند و می خواهند با راه انداختن کسب و کاری مستقل حرفه مورد علاقه شان را پیش گیرند و به روشی که دوست دارند پول در بیاورند. اگر شما هم راه تازه ای را شروع کرده اید و به جرگه کارآفرینان پیوسته اید، خواندن این مطلب سودمند خواهد بود.با چند سوال شروع می کنم: فکر می کنید که چقدر به تحقق آرزویتان نزدیک هستید؟ شاید هم دیگر آن شور و شوق ابتدای کار را ندارید. خب اگر این طور است فکر می کنید علت چیست؟ چه چیز باعث شده که در میانه راه تردید داشته باشید؟ آیا از شکست می ترسید؟شاید هم درباره موفقیت نگرانید؟ به نظر می رسد که دیگر آن علاقه و اشتیاق قبلی را ندارید و اصلاً علتش را هم نمی توانید بیابید.
    كارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به كار و زندگی‌شان دارند. تفاوت آنها با كارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوت‌ها فراتر از خواسته‌ها و رویاهای آنهاست. این تفاوت‌ها به عادات یا رموز نهایی برنمی‌گردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمی‌گردد كه در دایره تفكر و تعقل این افراد نهفته است و موجب می‌شود تحولاتی در شیوه كار، زندگی و...
    كارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به كار و زندگی‌شان دارند. تفاوت آنها با كارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوت‌ها فراتر از خواسته‌ها و رویاهای آنهاست. این تفاوت‌ها به عادات یا رموز نهایی برنمی‌گردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمی‌گردد كه در دایره تفكر و تعقل این افراد نهفته است و موجب می‌شود تحولاتی در شیوه كار، زندگی و روابط شغلی آنها پدید آید.
    در این مقاله قصد داریم "ویژگی‌ های" متمایز كننده كارآفرینان موفق را بررسی كنیم نه "عادات" آنان را. زیرا "عادات" پیش از مطالعه كردن به وجود می‌‌آیند و در اصل نیازی به مطالعه آنها نیست. از سوی دیگر، كسب عادات دیگران موجب می‌شود از مسیر خود دور افتید، چرا كه اینها عادات "شما" نیست.
    9 وجه تمایز كارآفرینان موفق در زیر شرح داده شده است كه با فراگیری آنها می‌توانید تفاوت قابل ملاحظه‌ای در نوع تفكر، ارزیابی و دیدگاه تان ایجاد كنید.
    1 - اجبار یا توان

    وقتی می‌خواهید چیزی را به زور كسب كنید، باید از همه طرف متوسل به جبر شوید كه نیازمند تلاش و تقلای بسیار است. این در حالیست كه تكیه بر آنچه در توان دارید نیرویی خلق می‌كند كه از تونایی‌ها فراتر می‌رود. وقتی فرد تمام نیروهای درونی، باورها و عواطفش را هم سو می‌سازد احساس قدرت وتوانمندی می‌كند و این امر موجب می‌شود با صرف انرژی كمتر به اهدافش نایل گردد. به عبارتی فرد با هر قدم كه برمی‌دارد چندین گام جلو می‌افتد.
    2- تحقق وظایف یا نیل به هدف

    تحقق كارها با به پایان رساندن و تمام كردن آنها همراه است و بیشتر به وظایف برمی‌گردد. وقتی انسان كاری را به پایان می‌رساند آن چیز معنا و اهمیت خود را از دست می‌دهد. آیا تا به حال برای تحقق كاری تلاش و كوشش كرده‌اید؟ اگر چنین بوده است آیا با تحقق آن احساس نكرده‌اید آنقدرها هم مهم نبوده است؟ این تجربه همواره با یاس همراه است. اما نیل به هدف هیچ‌گاه پایان‌پذیر نیست. چرا كه با آگاهی معنوی از معنا و اهمیت كار همراه است. این دیدگاه همواره آرامش دهنده و الهام‌بخش است.
    3- كسب اطلاعات یا به كار بستن آنها

    بدیهی است كه كسب اطلاعات تنها در صورت به كار بستن آنها ثمربخش خواهد بود. متاسفانه بسیاری از كارآفرینان و كارفرمایان ساعات زیادی را صرف مطالعه و كسب اطلاعات می‌كنند. اما هیچ‌گاه آنها را به كار نمی‌بندند.
    4- تفكیك یا تلفیق

    كارآفرینان موفق می‌گویند پیش از هر چیز به زندگی‌شان به صورت بخش‌های تفكیك شده نگاه كرده‌اند. این افراد حتی در تجارتشان هم چنین نگاهی به خدمات، محصولات و حتی تلاش‌هایشان دارند. این امر باید به صورتی باشد كه كسب موفقیت در هر زمینه به پیشبرد زمینه دیگر منتج شود. برای این كار مولفه‌ها و طرح‌های گوناگون تجارتتان را بنویسید. سپس درباره اینكه فعالیت در كدام زمینه به برجسته‌سازی زمینه دیگر می‌‌انجامد بیاندیشید و برنامه‌ریزی كنید.
    5- فقط كار یا كار همراه با تفریح

    كار جدی و بدون تفریح تحمیلی از "باید"‌ها و "وظایف" است كه نتیجه‌ای جز خستگی ندارد. با كار سخت و طاقت‌فرسا انسان می‌خواهد در مقابل چیزی ایستادگی كند. اما كار همراه با تفریح، منبع شادابی، نور،‌الهام و آرامش است. كارآفرینان موفق پیش از پی بردن به نحوه صحیح انجام كارها، فكر می‌‌كردند باید فقط تلاش كنند و این امر سلامتی، انرژی و شادابی را از آنان می‌گرفت. آنها پس از كسب نتایج ضعیف تصمیم گرفتند روش خود را تغییر دهند و آن وقت بود كه خودشان هم شگفت‌زده شده بودند كه "آیا واقعا اینقدر راحت می‌شد كارها را انجام داد"!
    6- حمایت ساختار یا كل فضای كاری

    ساختارها در نحوه انجام امور نقش مهمی ایفا می‌كنند و حتی اگر ساختار تشكیل‌شده بسیار متفاوت از ساختار دیگران باشد باز هم ایرادی بر آن نیست.ساختارها روی وظایف و نتایج از پیش تعیین شده تكیه می‌كنند اما برخورداری از حمایت كل فضای كاری ساختار وسیعتری فراهم می‌‌آورد كه پیشرفت و ترقی را آسانتر می‌سازد. تفاوت این دو در اینست كه محیط برای شما كار می‌كند ولی برای ساختار شما باید كار كنید. حمایت فضای كاری، ‌ساختارهای كوچكتر را از آن شما می‌سازد. كارآفرینان موفق معتقدند این تفاوت بسیار حائز اهمیت است. آنها با بسط ساختارهای حمایتگر به كل فضای كاری موفقیت بیشتری نصیب خود می‌كنند.
    7- تغییر رفتار یا تحول

    تغییر رفتار سطحی‌تر از تحول است. این امر به ترك یا آغاز یك رفتار اشاره دارد كه ممكن است ساده یا گذرا باشد. تحول نیروی قوی‌‌تری است كه در نتیجه یك تجربه به وجود می‌آید و به دگرگونی عمیق و درونی منجر می‌شود كه اغلب هویت فرد را هم دستخوش تغییر قرار می‌دهد و برای او دیدگاه متفاوتی به ارمغان می‌‌آورد.

    لحظاتی را به یاد بیاورید كه به یكباره و ناگهان "چیزی دریافت كرده‌اید". این شروع یك دگرگونی است. البته همیشه امكان برگشت به روش و رویكرد گذشته وجود دارد. اما همیشه صدایی از درون به شما خواهد گفت كه با برگشت به رویكرد نخست نمی‌توانید از توانایی‌های خود نهایت استفاده را بكنید. برای نمونه وقتی متوجه شوید افكار شما نتایج كارتان را تحت الشعاع قرار می‌دهند دیگر نمی‌توانید این امر را منكر شوید و اگر گاهی از این حقیقت غفلت كنید باز هم صدایی از عمق وجودتان شما را به آن فرا می‌خواند.كارآفرینان موفق همواره به دنبال كشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگی و كارشان را باز هم در جهت بهتری هدایت كنند.
    8- بدبینی یا خوش‌بینی

    بدیهی به نظر می‌رسد كه بهتر است خوش‌بین بود تا بدبین. اما مسئله اینجاست كه مشكل می‌توان تشخیص داد چه زمان بدبین هستیم. افرادی كه در كشاكش تجارت هستند خود را "واقع‌گرا" توصیف می‌كنند و می‌گویند واقعیات و حقیقت امور را می‌بینند.اما حقیقت این است كه آنها تنها بخشی از واقعیات را می‌بینند و اكثر اوقات شرایط را از آنچه كه هست بدتر جلوه می‌دهند.خوش‌بینی تنها یك طرز تفكر یا رویكرد نیست بلكه یك تعهد است كه فرد را ملزم می‌دارد نقطه قوت و روشن شرایط را ببیند و آنها را بارور سازد. این یك اصل معنوی و علمی است كه وقتی انسان قوای خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمركز كند و با شور و بصیرت از آنها برای رسیدن به هدفش استفاده نماید خلاق‌تر و با درایت‌تر می‌شود.كارآفرینان موفق این مهارت را در خود "به حد كمال" رسانده‌اند.
    9- ارج نهادن به جایگاه خود یا توجه به كمبودها

    خواستار شرایط بهتر بودن و بیشتر خواستن چیز بدی نیست. اما بیشتر مردم وقتی درباره خواسته‌هایشان صحبت می‌كنند بر خلئی كه میان خواسته‌ها و داشته‌هایشان وجود دارد تكیه می‌كنند. این كار موجب می‌شود نداشتن‌ها از داشتن‌ها پررنگ‌تر شوند و یك گره كور ایجاد شود. ارج نهادن به جایگاهی كه دارید به معنای در لحظه زیستن، عشق ورزیدن به لحظه لحظه زندگی و قدر آن را دانستن است.ارج نهادن به جایگاهی كه دارید آرزوها و رویاهایتان را زیر سوال نمی‌برد بلكه نیروی اعتماد و احساسات مثبت را تقویت و راه را برای نیل به خواسته‌ها باز می‌كند.در آخر باید گفت تفاوت كارآفرینان موفق با دیگران در دیدگاه‌ها، باورها و رفتارهای آنان نهفته است. بنابراین علاوه بر تغییر عملكرد باید ذهنیات درونی را هم متحول ساخت و از آن بهره برد.
    شما برای موفق شدن در كارتان چه تحولاتی در خود ایجاد كرده‌اید؟


    https://www.seminarema.com/creativit...repreneur.html
  • 2018/05/29, 10:33
    Maryam Homaei
    هفت راز ثروتمند شدن که ثروتمندان درباره‌اش حرف نمیزنند

    اگر بپرسید راز پولدار شدن چیست، احتمالا سخت کار کردن، زندگی کردن زیر سطح ایده‌آل مالی و پس‌انداز کردن هر مقدار پول ممکن، پاسخ خیلی‌ها به پرسش شما در مورد رازهای ثروتمند شدن خواهد بود.

    راز پشت ثروت چیست؟ سایت فول راه‌هایی برای پولدار شدن را برملا می‌سازد که هرگز از یک فرد ثروتمند نخواهید شنید.
    به گزارش اقتصادنیوز، اگر از بیشتر متخصصان مالی سوال کنید که چه رازی پشت ثروتمند شدن است، اغلب با این پاسخ مواجه می‌شوید که در واقع هیچ رازی در کار نیست: سخت کار کردن، زندگی کردن زیر اهداف مالی و پس‌انداز کردن هر مقدار پول ممکن. اما شاید خیلی‌ها با این یک درصد جمعیتی موافق نباشند.
    هیچ‌گونه شرمساری برای سبک زندگی متوسط وجود ندارد. ولی اگر شما هدف ثروتمندشدن در سر دارید،‌ دانستن این هفت راز که افراد ثروتمند زیاد تمایل به اشتراک‌گذاری آن ندارند برای رسیدن به این هدف به شما کمک می‌کند.




    حقوق همه چیز نیست

    صعود از نردبان شرکت تنها شما را از نقطه‌ای که هستید، دور می‌کند و شما به درآمد بالقوه و کف درآمدی خود دست خواهید یافت. ثروتمندان می‌دانند که به منظور افزایش ثروت، مهم این است که پول‌تان برای شما کار کند. در واقع،‌ رابرت کیوساکی،‌ نویسنده پرفروش‌ترین کتاب مالی دنیا «پدر پولدار،‌ پدر فقیر» فلسفه پولی خود را حول این مفهوم ساخته است.
    تولید درآمد از منابع منفعل، بهترین راه برای درآمدزایی است. سرمایه‌گذاری روی منابع درآمدی منفعل شامل اوراق بهادار، اجاره املاک،‌ سودآوری از کسب‌وکاری که نیازی به مدیریت روزانه شما نداشته باشد، کار خلاقانه و ابداعات بسیار پربازده خواهند بود.


    از زمان بهره ببرید، نه زمان‌بندی

    پیتر لازاروف، برنامه ریز مالی که بیش از ۱۰ میلیون یورو از سبد سهام پلانکورپ را مدیریت می‌کند، می‌گوید: «به منظور سرمایه‌گذاری موفق زمان فاکتور بسیار مهم‌تری از زمان‌بندی خواهد بود. اغلب مردم معتقدند زمان‌بندی حرکت بازار یک نکته کلیدی برای رشد ثروت در بازار سهام است. با این حال دانستن زمان و ترکیب بازده مهم‌ترین فاکتور در رشد سرمایه است.»

    ایده‌های خود را مکتوب کنید

    تفاوت بین داشتن ایده و مکتوب کردن آن روی کاغذ گاهی اوقات به اندازه جداسازی مردم فوق موفق از قشر متوسط است. و اگر شما موفقیت را معادل ثروت می‌دانید، زمان آن فرا رسیده که برای رسیدن به ثروت، اهداف خود را (چه کوچک و چه بزرگ) روی کاغذ یادداشت کنید.
    توماس کورلی،‌ نویسنده کتاب «عادات ثروتمندان» نوشته است: « مروری بر عادات روزانه افراد ثروتمند، نشان می‌دهد که ۶۷ درصد افراد پولدار اهداف خود را مکتوب می‌کنند؛ در حالی‌که ۸۱ درصد آنها یک لیست از کارهایی که باید انجام دهند، تهیه کرده‌اند. اگر هدف شما مولتی‌میلیاردر شدن است، این هدف را نوشته و یک برنامه عملی برای رخ دادن این اتفاق ایجاد کنید.»


    به ارزش بیش از هزینه بها دهید
    بر اساس اظهارات جاستین کومار، مدیر پورتفوی مدیریت سرمایه گذاری آرلینگتون،‌ «انسان ثروتمند سه دوست خوب دارد:‌ وکیلش،‌ حسابدارش و مشاورش.»
    کومار توضیح داد که برای آمریکایی‌هایی با درآمد متوسط بسیار رایج خواهد بود که گوشه وکنار هزینه‌های خود را به منظور پس‌انداز کاهش دهند، و با این حال بازهم در نهایت با کمبود مواجه شوند. علی‌رغم داشتن نگاه ثروتمندانه به ارزش بیش از هزینه، ولی این افراد همچنان در تصمیم‌گیری محتاط عمل می‌کنند. ‌


    کمتر بیرون غذا بخورید

    افرادی که در مورد پس‌انداز خود نگران هستند از رفتن روزانه به کافه صرف نظر می‌کنند، اما افراد ثروتمند از ولخرجی‌های کوچک لذت می‌برند.
    پل سالیوان نویسنده و همکارش برد کلونتز، روانشناس بالینی در ملاقاتی آکادمیک در دانشگاه کانزاس استیت،‌ تحقیقی را روی تفاوات عادات خرج‌کردن جمعیت یک درصد پولدار جامعه و قشر مرفه ۵ درصدی انجام دادند. یک درصدی‌ها ۳۰ درصد کمتر به غذاخوردن در بیرون اختصاص داده و ترجیج می‌دهند که این پول را برای زمان بازنشستگی پس‌انداز کنند.


    رئیس خودتان باشید

    شاغلان کار می‌کنند تا رؤسایشان ثروتمند شوند. اگر شما ثروت واقعی را نشانه رفته‌اید، کسب‌وکار خودتان را آغاز کنید. بر اساس گزارش فوربس، ۱۴۲۶ نفر از لیست میلیاردرهای این مجله با ایجاد کسب‌وکار با اعضای خانواده خود به چنین سرنوشتی دست پیدا کرده‌اند.
    روبرت ویلسون، مشاور مالی سی‌ان‌ان و سی‌بی‌اس اعلام کرد: «بسیاری از کارمندان طبقه متوسط فکر می‌کنند که آغاز یک کسب‌وکار بسیار پرخطر خواهد بود. از نظر یک ثروتمند، کار پرخطر این است که اجازه دهید زمان و درآمد شما توسط رئیسی که کمترین اهمیت را به شما می‌دهد، مصرف شود.»


    از پول دیگر افراد استفاده کنید

    برای افراد قشر متوسط، عبارت « پول،‌ پول می آورد» شاید تنها یک کلیشه برای اثبات هزینه‌های غیرمنطقی باشد. اما برای افراد ثروتمند، این یک قانون طلایی برای ثروتمند شدن است. نکته کلیدی استفاده از پول دیگران برای افزایش ثروت خود است.
    استفاده از پول بانک‌ها/ سرمایه‌گذاران و استخدام افرادی برای کار کردن برای شما یک فرمول آزمایش‌شده برای ثروتمند شدن است. از آنجایی که جمع‌آوری سرمایه شما برای آغاز کسب‌وکار وابسته به پول دیگر مردم است،‌ احتمال بازگشت پول شما به شدت بالا خواهد بود و البته بسیار خطرناک‌تر خواهد بود که به سرمایه خود تکیه کنید. با این حال همواره این جمله حکیمانه را درنظر داشته باشید که «خطر زمانی به‌وجود می‌آید که شما ندانید چه می‌کنید


    مدیریت و کارآفرینی » هفت راز ثروتمند شدن که ثروتمندان درباره‌اش حرف نمیزنند



  • 2018/05/29, 10:18
    Maryam Homaei
    15 راه برای ثروتمند شدن


    ثروتمند شدن یکی از بزرگترین اشتیاق های بشر در طول تاریخ بعد از اختراع پول بوده است. برای پولدار شدن باید بدانید اگر تجربه های افراد موفق را دنبال کنید این خواسته دور از دسترس نخواهد بود.
    جی پلاس، اول از همه، این کار نیازمند انضباط نفس و تمرین است. این امر علاوه بر فکر کردن به خودتان شامل فکر کردن به دیگران هم می‌شود، شامل این که چطور می‌توانید به آنها کمک کنید مشکلات شان را حل کنند و این که از آنها چه چیزهایی می‌توانید یاد بگیرید.
    همینطور به اطلاع از مقدار کاری که قصد دارید برای رسیدن به رویاهای‌تان انجام دهید نیز مربوط می‌شود.
    پیش از آن که سفر کارآفرینی‌تان را شروع کنید، مطمئن شوید هدفی را دنبال می‌کنید که برای تان اهمیت دارد – هدفی که فراتر از یک کیف پر از پول باشد. درحالی که سخت کار کردن حائز اهمیت است، اما اگر اشتیاق نداشته نباشید قابل تحمل نخواهد بود. یک برنامه‌ی روتین درست کنید، طرحی بلند مدت بریزید و به آن متعهد باشید.
    در اینجا ۱۵ پیشنهاد خردمندانه از نویسندگان و همکاران Entrepreneur.com و کسانی که درباره‌ی ثروت آفرینی با آنها صحبت کرده‌ایم را به شما ارائه می‌کنیم.
    ۱. پایین تر از سطح انتظارات‌تان زندگی کنید (سطح توقعات‌تان را پایین بیاورید)

    سرمایه‌دار میلیاردر کریس ساکا اوایل امسال به انترپرنر گفت “بهترین توصیه‌ی من در زمینه‌ی سریعترین راه ثروت آفرینی آن است که پول‌تان را خرج نکنید، و بعدها بیشتر از حد نیازتان پول برای خرج کردن خواهید داشت.” اگر به اندازه‌ی کافی پول پس انداز کنید، ممکن است نهایتا بتوانید کار روزانه‌ای که دارید را کنار بگذارید و کار و حرفه‌ی خودتان را راه‌اندازی کنید. آن طور که مدیرعامل اوبر، تراویس کالانیک، در توئیت خود اذعان به انجام آن کرده است، این یعنی در حالی که می‌توانید بلیط درجه‌ی یک بخرید اما از پروازهای معمولی استفاده کنید.
    ۲. جاه طلب نباشید؛ با اهداف کوچک شروع کنید

    سودهای کم به موفقیت بزرگ می‌انجامند. به فکر سرمایه‌گذاری باشید: برای شروع پول زیادی لازم ندارید، و نباید انتظار بازده‌های کلان بلافاصله را داشته باشید. با صبر، می‌توانید مقادیر کم را به مبالغ بزرگ تبدیل کنیم.
    ۳.برای ثروت آفرینی به آدم‌ها کمک کنید.

    شما استعدادها، تجارب و احساساتی دارید که با مردم جهان به اشتراک بگذارید. اگر بخواهید از وقت و مهارت‌های‌تان برای کمک به بهبود زندگی دیگران استفاده کنید – یا به دیگران بگویید برای موفق بودن چطور عمل می‌کنید— پس می‌توانید امرار معاش کنید.
    ۴. باور کنید که استحقاق دارید

    خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، و نگران نباشید از این که برای پول گرفتن بابت کاری که انجام می‌دهید به اندازه‌ی کافی خوب نیستید. اگر آدم‌ها از شما درخواست مشاوره یا خدمات کنند، شما آمادگی ارائه به آنها را دارید، و باید یک قیمت رقابتی از آنها مطالبه کنید. (با این حال به یاد داشته باشید که همیشه برای یادگیری و رشد جا دارید! )
    ۵. برای ثروت آفرینی خانه نخرید

    درحالی که مالکیت برای بسیاری از آدم‌ها یک رویا است، سبک زندگی کارآفرینانه روز به روز متزلزل و ناپایدار می‌شود. به جای آن که برای داشتن خانه‌ای که مال خودتان باشد پول خرج کنید، عاقلانه تر این است که پرداخت‌های ماهانه‌تان را صرف اجاره‌ی خانه کنید و به فکر انواع دیگری از سرمایه‌گذاری باشید.
    ۶. صنعت‌تان را بر اساس علایق‌تان انتخاب کنید

    برای قرار دادن خودتان در مسیر موفقیت، شرکتی را در حوزه‌ای که به آن علاقمند هستید راه‌اندازی کنید. کارآفرینی نیازمند سخت کوشی است، و اگر دل‌تان با کاری که انجام می‌دهید نباشد، احتمال آن که در بلند مدت در آن کار دوام بیاورید بسیار کم است. مارک کوبان به انترپرنر گفت، اگر صنعتی را انتخاب کنید فقط به این خاطر که فکر می‌کنید یک صنعت سودآور خواهد بود، “کسی وجود خواهد داشت که بهتر از شما آن کسب و کار را می‌شناسد و شما را از میدان به در خواهد کرد.”
    ۷. برای ثروت آفرینی مشکلی را حل کنید

    باید برای محصول یا خدمتی که شما فراهم می‌کنید بازاری وجود داشته باشد. آنطور که ستاره‌ی برنامه‌ی تلویزیونی شارک تنک، رابرت هرجاوک، توصیه کرده است؛ مطمئن شوید چیزی را فراهم می‌کنید که مشتریان به آن نیاز دارند. اگر کس دیگری کاری را که شما به دنبال انجام آن هستید انجام می‌دهد، راهی پیدا کنید که خودتان را از او متمایز کنید و کیفیت کارتان را بهبود ببخشید.
    ۸. یک طرح مالی بنویسید

    قصد دارید چطور به هدف خود یعنی ثروت آفرینی دست پیدا کنید؟ در این راه چه اهدافی را باید پشت سر بگذارید؟ بنشینید و یک طرح مکتوب تهیه کنید و آن را با اولویت‌بندی‌ها، جداول زمانی، کمک‌های مربوط به طرح بازنشستگی- و هرآنچه در مورد شما و وضعیت‌تان صدق می‌کند—تکمیل کنید.
    ۹. نمره‌ی اعتباری‌تان را بهبود ببخشید

    داشتن نمره‌ی اعتباری خوب به شما کمک خواهد کرد کسب و کارتان را درجه بندی کنید و برای انجام خریدهای بزرگ، وام، کمک مالی و خطوط اعتباری بیشتر بگیرید. از طرف دیگر، داشتن یک نمره‌ی اعتباری ضعیف شما را با دردسر نرخ بهره‌ی بالا مواجه خواهد کرد.
    بسیاری از مالکان کسب و کار از این نکته غافل هستند که باید برای شرکت‌های‌شان علاوه بر اعتبار شخصی، اعتبارسازی نیز بکنند. برای تقویت نمره‌ی اعتباری‌تان چند اقدام می‌توانید انجام دهید من جمله پرداخت به موقع قبض‌ها و صورت‌حساب‌های تان، به حداقل رساندن بدهی‌تان و کنترل گزارش اعتباری‌تان به صورت دوره‌ای.
    ۱۰. توجه داشته باشید

    نسبت به رویدادهای جاری خودتان را به‌روز نگه دارید و در مطبوعاتی آبونه شوید که در حوزه‌ی صنعت شما متخصص هستند و از این طریق در جریان اخبار رقبای خود قرار بگیرید. از اقدامات و معاملاتی که دیگران انجام می‌دهند یادداشت بردارید، و نسبت به ارتباطات بالقوه، شرکا یا فرصت‌های جدید شناخت پیدا کنید. ممکن است بخواهید در زمینه‌ی فرصت‌های سرمایه‌گذاری مثل مستقلات، صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و سهام خودتان را آموزش بدهید.
    مطالعات نشان داده‌اند که موفق‌ترین آدم‌ها در میان ما سحرخیزها هستند.
    ۱۱. زود از خواب بیدار شوید

    اگر قبل از خانواده، همکاران، یا هرکس دیگری که ممکن است حواس شما را از کار، ورزش، و برنامه‌ی روزانه پرت کند از خواب بیدار شوید – به معنای دقیق کلمه—بسیار جلوتر خواهید بود.
    مطالعات نشان داده‌اند که موفق‌ترین آدم‌ها در میان ما، سحرخیزها هستند. یک دلیل‌اش آن است که آنها حلال مشکلات فعالی هستند. انترپرنر در طول سال‌ها شواهد فراوانی برای این ترفند سبک زندگی جمع آوری کرده است.
    ۱۲.برای ثروت آفرینی ثابت قدم باشید

    اگر خودتان را در زمینه‌ی یک چیز مطرح کنید، یا اگر کالا یا خدمات‌تان همیشه و در فواصل زمانی منظم در دسترس باشد، آدم‌ها شما را به خاطر خواهند سپرد. این تاکتیک بالاخص برای کارآفرینانی که از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند جواب می‌دهد. کیسی نیستات را در نظر بگیرید که از طریق ویدیو بلاگ هفتگی خود طرفدارانی به‌دست آورده است، یا کسانی که به عنوان تاثیرگذاران حوزه‌ی اینستاگرام، و به واسطه‌ی در دسترس بودن– زمانی که مخاطبان‌شان از آنها انتظار داشتند در دسترس باشند– میلیون‌ها دنبال‌کننده پیدا کرده‌اند.
    ۱۳. راه یک رهبر را دنبال کنید

    اگر می‌خواهید دیگران شما را به عنوان یک رهبر بشناسند، مثل یک رهبر عمل و صحبت کنید. برای خودتان الگوهایی درست کنید و از نحوه‌ای که آنها برای کسب عزت و احترام خودشان را مدیریت می‌کنند، با فکر صحبت می‌کنند و بی‌نقص عمل می‌کنند تقلید کنید. درحالی که ممکن است در آغاز غیر طبیعی به نظر برسد، اما مهم است که از خودتان اعتماد به نفس نشان بدهید. با وجود این، مراقب باشید چون اعتماد به نفس بیش از حد می‌تواند یک نقطه‌ی انحراف یا نشانه‌ای از تزلزل باشد.
    ۱۴. برونسپاری کنید و به دیگران نمایندگی بدهید

    حتی کارآفرینان دارای چندین استعداد نیز به تنهایی نمی‌توانند به رویای خود دست پیدا کنند. افراد با استعدادی را استخدام کنید که بتوانند توانایی‌های شما را تقویت کنند و نقاط ضعف‌تان را جبران کنند. اگر در یک حوزه تخصص ندارید، کسی را پیدا کنید که صاحب چنین تخصصی باشد.
    وقت ارزشمندتان را صرف کارهایی کنید که در آنها از همه بهتر هستید—کارهایی که نمی‌توانید به کس دیگری واگذار کنید. به عنوان مثال، بسیاری از سرمایه‌گذاران، کارآفرینان مشتاق را که در یک صنعت خاص مهارت و کاردانی دارند(مثلا مستقلات) تشویق می‌کنند که یک شریک فنی پیدا کنند تا به آنها در ساخت محصول دیجیتالی‌شان کمک کند.
    ۱۵. به دیگر شکل‌های ثروت نیز فکر کنید

    درحالی که همیشه از آن به عنوان “مقصود نهایی” یاد می‌شود، اما به یاد داشته باشید که پول همه چیز نیست. در راستای داشتن یک زندگی پرحاصل و پرمایه، از اهمیت سلامت جسمی، عاطفی و معنوی خود نکاهید. در پایان، اگر روی اولویت‌های شخصی‌تان مثل سلامتی و روابط تمرکز کنید، شادتر و روبراه تر خواهید بود – و پول هم احتمالا به دنبال آن حاصل خواهد شد.
    منبع: بازده
    https://www.jamaran.ir/%D8%A8%D8%AE%...B4%D8%AF%D9%86
  • 2018/05/29, 10:16
    Maryam Homaei
    درس‌های یک میلیاردر برای کارآفرینان

    کارآفرین مارک کوبان، متولد سال ۱۹۵۸ در پیتسبورگ، ریسک ورود به چندین کسب‌وکار متنوع را به جان خرید. او ثروت خود را از طریق فروش شرکت‌های مایکرو سالوشن (MicroSolutions) و برود کست (Broadcast.com) که تازه راه‌اندازی شده‌بودند، در دهه‌‌ی ۱۹۹۰ به‌دست آورد. کوبان با راه‌اندازی اپلیکشین شبکه‌های اجتماعی به نام سایبر داست (Cyber Dust) در سال ۲۰۱۴ در میان بهترین‌های فناوری باقی مانده‌است. ۱. زمان ارزشمندتر از پول است.

    به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از نو استارت‌آپ، کوبان می‌نویسد، “تاثیری که استفاده‌ی عاقلانه‌تر از زمان‌تان بر زندگی و موفقیت‌تان خواهد گذاشت، در مقایسه با هر مقدار پولی که دارید، به مراتب بیش‌تر است.”

    این ورد زبان همه‌ی کارآفرینان است. آنها برای کسب‌وکار شان به حدی کار می‌کنند که گاهی اوقات در طول روز زمان کافی برای انجام چیزهایی که دوست دارند، وجود ندارد. اما آنها این شیوه را دوست دارند! هنگامی که مبادله‌ی زمان در ازای پول را متوقف کنید، ارزش کارتان خیلی بیشتر می‌شود و نهایتا موفق‌تر خواهید بود.
    او نخستین شرکت خود، توزیع نرم افزار MicroSolutions را زمانی راه انداخت که ۲۵ ساله بود و هیچ پولی نداشت. پس از آن که شرکت‌اش نسبتا موفق شد، منشی‌اش اختلاس کرد و با ۸۳۰۰۰ دلار از ۸۵.۰۰۰ دلار دارایی شرکت گریخت. کوبان می‌نویسد به جای تسلیم شدن و امتحان کردن چیز دیگری، به طور خستگی‌ناپذیری نرم‌افزار کامپیوتر و برنامه‌نویسی خواندم تا از رقیبان‌ام پیشی بگیرم. او در نهایت به جایی رسید که MicroSolutions را در سال ۱۹۹۰به H&R Block به مبلغ ۶ میلیون دلار فروخت.


    ۲. متمرکز بمانید و خودتان را باور کنید.
    کوبان می گوید ” متمرکز بمانید و خودتان را باور کنید و به توانایی و قضاوت‌تان اعتماد کنید.” همیشه موقعیت‌هایی پیش خواهد آمد که به خودتان شک کنید، اما آنها باید معدود و در فواصل زمانی دور از هم رخ بدهند. داشتن کمی باریک‌بینی می‌تواند برای کارآفرینان بسیار مفید باشد، البته تا زمانی که به نقطه‌ی درستی نگاه کنید.
    ۳. فناوری در مقابل کسب‌وکار

    ” اعتیاد بیش از حدی به فناوری وجود دارد و به اندازه‌ی کافی به کسب‌وکار واقعی که پشت فناوری‌ها وجود دارد، توجه نمی‌شود.” به کسب‌وکار و مردم بیش‌تر توجه کنید تا بتوانید از کنار سر و صدا و همهمه‌ای که محصولات ایجاد می‌کنند، به راحتی بگذرید. شما هم فناوری و هم کسب‌وکار را برای داستان موفقیت نیاز دارید.


    ۴. خوب رفتار کردن با مردم، ارزش‌اش را دارد.
    کوبان می‌نویسد ” موفق بودن نه تنها مستلزم توانایی کنار آمدن با مردم است، ‌بلکه باید بتوانید به آنها محبت هم بکنید.” زمانی که کمیته‌ی برگزاری جشن روز سنت پاتریک در دالاس، در پیکنار کشیدن بزرگ‌ترین حامی‌اش در سال ۲۰۱۲، رویداد را تقریبا کنسل کرد، کوبان40هزار دلار اهدا کرد تا این رویداد پابرجا باقی بماند. او 25هزاردلار دیگر نیز به صندوق این کمیته برای مدارس محلی کمک کرد.
    ۵. اگر زمانی را برای تفریح و لذت کنار نمی‌گذارید، کارتان متحمل آسیب خواهد شد.
    البته قابل درک است اگر شما یک کارآفرین تازه کار هستید و برای گسترش و بهبود کسب‌وکارتان، از رفتن به تعطیلات صرف نظر می‌کنید – کوبان می‌گوید که از زمان شروع ، هفت سال بدون گذراندن تعطیلات کار کرد – اما شما راهی برای تمدد اعصاب نیاز دارید، در غیر این صورت از توانایی کامل‌تان استفاده نخواهید کرد.

    کوبان می‌گوید، میهمانی رفتن که برای او همیشه جای خود را دارد، اما هنوز هم دوست دارد تقریبا هر هفته با شرکت در بازی‌های تفریحی بسکتبال تمدد اعصاب کند.


    ۶. همیشه برای چیزهای غیرمترقبه آماده باشید.

    کوبان می‌گوید، این در واقع شکلی از آماده‌سازی است برای فهمیدن این‌که چیزهایی وجود دارند که شما هرگز متوجه رخ دادن‌شان نخواهید شد. با درک این موضوع، هنگامی که حوادث، دگرگونی غیرمترقبه‌ای ایجاد می‌کنند شوکه نمی‌شوید و بدون فکر عمل نمی‌کنید و سپس از فرصتی استفاده می‌کنید که دیگران آن را نادیده می‌گیرند.


    ۷. سخت‌تر و دقیق‌تر از اغلب مردم کار کنید.
    کوبان می‌گوید، ” سخت‌تر و دقیق‌تر از غالب افراد فعال در کسب‌و‌کار، عمل کنید.” بدیهی به نظر می‌رسد، اما بسیاری از مردم می‌خواهند از راه میان‌بر به موفقیت برسند. هرچه بیش‌تر تلاش کنید، موفق‌تر خواهید بود. این در واقع یک معادله بسیار ساده است.


    ۸. به گونه‌ای با مشتریان‌تان رفتار کنید که انگار آنها مالک شما هستند.
    ” به گونه‌ای با مشتریان‌تان رفتار کنید که انگار آنها مالک شما هستند. زیرا آنها واقعا مالک شما هستند. “شما بدون “دوره‌ی عمر مشتری” کسب‌وکاری نخواهید داشت. مهم نیست که چه میزان موفقیت داشته باشید، بدون خدمات‌رسانی به مشتریان از تمام توانایی بالقوه‌تان سود نخواهید جست.


    ۹. آرمان‌هایی که به مرحله‌ی عمل نمی‌رسند، بی‌معنا هستند.
    کوبان معتقد است هر کسی با رویاهای‌اش می‌تواند موفق شود، اما موضوع این است که بیشتر مردم اهدافی فراتر از توانایی خود دارند.
    او می‌نویسد، “وقتی ناگهان به خودم می‌آیم و می‌بینم در حال خیال‌بافی هستم که فلان کار و فلان هدف را به انجام خواهم رساند، همیشه سعی می‌کنم از خواب بیدار شوم و از خودم می‌پرسم که چگونه باید خودم را از جایی که هستم برسانم به جایی که می‌خواهم بروم.”


    ۱۰. برای رسیدن به موفقیت فقط یک بار باید برنده شوید.
    کوبان می‌نویسد”زیبایی موفقیت این است که مهم نیست چند بار شکست خورده‌اید، شما فقط باید یک بار کار درست را انجام بدهید، فرقی نمی‌کند که این موفقیت پیدا کردن دختر رویاهای‌تان باشد، کار مناسب باشد یا موفقیت‌های مالی.
    ”منبع

    میلیاردرجوان
    درس‌های یک میلیاردر برای کارآفرینان - میلیاردر جوان | چگونه پولدار شویم؟|چگونه ثروتمند شویم؟
  • 2018/05/29, 10:13
    Maryam Homaei
    بهترین توصیه های کارآفرینان برای پولدار شدن




    پولدار شدن یک تمایل رایج است؛ اما تا زمانیکه مجموعه ای از عادت های درست و آزموده شده را به کار نگیرید، به یک هدف بلند پروازانه تبدیل نخواهد شد. پولدار شدن در وهله ی اول به نظم شخصی و شکیبایی نیاز دارد، باید به دیگران نیز توجه کنید، به این فکر کنید که چطور می توانید به آنها در برطرف کردن مشکلاتشان کمک کنید و اینکه چه چیزهایی را می توانید از آنها یاد بگیرید. علاوه بر این، بستگی دارد که تا چه میزان می خواهید برای رسیدن به این هدف تلاش کنید. قبل از اینکه سفر کارآفرینی خود را آغاز کنید، باید مطمئن شوید که رویاهایی را دنبال می کنید که به آنها اهمیت می دهید، رویاهایی که فراتر از یک کیف پول قطور هستند. سخت کار کردن از اهمیت ویژه ای برخوردار است، با اینحال اگر با عشق و شور نباشد، ماندگار و ثابت نخواهد بود. یک روتین را برای خود در نظر بگیرید، یک طرح دراز مدت را تهیه کنید و به آن پایبند باشید.
    در ادامه با 15 توصیه ی خردمندانه آشنا می شوید که کارآفرینان مختلف، آن را به اشتراک گذاشته اند؛ با یوکن همراه شوید: 1. کمتر خرج کنید.

    سرمایه گذار میلیاردر، کریس ساکا به خبرنگار Entrepreneur گفته بود: "بهترین توصیه ی من برای هرچه سریع تر پولدار شدن این است که پول خود را خرج نکنید؛ بدین ترتیب، بیشتر از چیزی که نیاز دارید را در اختیار خواهید داشت." اگر پول خود را به اندازه ی کافی پس انداز کنید، در نهایت می توانید از کار خود استعفا داده و کسب و کار خود را راه اندازی کنید. همانطور که تراویس کالانیک، مدیرعامل اوبر معتقد است، کمتر خرج کردن به این معناست که حتی اگر توانایی پرداخت پروازهای درجه یک را دارید، باز هم نباید پول خود را برای آن خرج کرده و به یک پرواز ساده قناعت کنید. 2. فراموش نکنید که قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

    سودهای کوچک روی هم جمع شده تا اینکه در نهایت به یک موفقیت بزرگ تبدیل می شوند. سرمایه گذاری را در نظر داشته باشید، برای شروع به پول زیادی نیاز ندارید و نباید انتظار داشته باشید که سرمایه ی اولیه، به سرعت به شما برگردد. با صبوری می توانید پول اندک خود را به سرمایه ی بزرگ تبدیل کنید. 3. به دیگران کمک کنید.

    شما از استعداد، تجربه و شور و عشقی برخوردار هستید که می توانید آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر تمایل داشته باشید که زمان و مهارت های خود را به دیگران ارائه دهید، در واقع در بهبود شرایط زندگی آنها موثر بوده اید؛ برای مثال می توانید به دیگران بگویید که رمز و راز موفقیت های شما چه بوده است. 4. باور داشته باشید که لیاقت همه چیز را دارید.

    خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. به این فکر نکنید که شما به اندازه ی کافی، خوب نیستید و لیاقت دریافت حقوق های بالا را ندارید. اگر مردم به دنبال مشاوره یا خدمات شما باشند، شما نیز برای فروش آماده اید و می توانید قیمت رقابتی را از آنها طلب کنید. در عین حال به یاد داشته باشید که همیشه فضایی برای رشد وجود دارد. 5. خانه نخرید!

    خانه خریدن برای بسیاری از افراد یک رویاست، اما سبک زندگی کارآفرینی به طور فزاینده ای به یک زندگی از راه دور و گذرا تبدیل می شود. به جای اینکه تمامی پول های خود را برای خریدن خانه جمع آوری کنید، مقداری از آن را برای کرایه ی خانه و مابقی را برای سرمایه گذاری های مختلف پس انداز کنید. 6. حرفه ای که روی آن سرمایه گذاری می کنید را بر مبنای علاقه مندی های خود انتخاب کنید.

    برای اینکه خود را برای موفقیت آماده کنید، شرکتی را در زمینه ای راه اندازی کنید که به آن علاقه دارید. کارآفرین بودن به سخت کوشی نیاز دارد؛ بنابراین اگر آن را با عشق و علاقه آغاز نکنید، نمی توانید تا مدت های طولانی به آن کار ادامه بدهید. اگر کسب و کاری را به خاطر سودآوری آن انتخاب کنید، بنابراین با رقیبانی روبرو می شوید که به گفته ی مارک کوبان: "عرصه را بهتر از شما می شناسند و در نهایت، شما را از بازار حذف خواهند کرد." 7. مشکلی را برطرف کنید.

    باید برای محصول یا خدماتی که ارائه می دهید، یک بازار وجود داشته باشد. بدین ترتیب باید چیزی را ارائه دهید که مشتری به آن نیاز داشته باشد. اگر افراد دیگری نیز وجود دارند که در حال حاضر، کاری که شما می خواهید را انجام می دهند، پس باید تلاش کنید تا راهکارهایی برای متمایز بودن ارائه دهید و محصول یا خدمات فعلی را بهتر کنید. 8. یک برنامه ی مالی تهیه کنید.

    چطور می خواهید به هدف پولدار شدن خود دست پیدا کنید؟ در میانه ی راه، چه آرزوهای کوچک دیگری را برآورده می کنید؟ باید زمان مشخصی را اختصاص دهید و برنامه ای را برای آن تهیه کنید. از اولویت بندی شروع کنید، جدول زمانی تهیه کنید، برنامه ای را برای بازنشستگی در نظر بگیرید و نهایتا هر چیزی که با شرایط شما همخوانی دارد را در برنامه ی خود بگنجانید. 9. امتیاز اعتبار خود را تقویت کرده و افزایش دهید.

    امتیاز اعتبار خوب می تواند کسب و کار شما را ارتقا داده و به نوعی معاملات آینده ی شما را نیز تسهیل کند. از طرف دیگر، یک اعتبار ضعی، منافع مادی و معنوی کمتری برای شما به ارمغان می آورد. بسیاری از صاحبان کسب و کار نمی دانند که باید برای شرکت های خود نیز یک حساب اعتباری در نظر بگیرند. برای بهبود امتیاز اعتباری می توانید صورتحساب های خود را به موقع پرداخت کنید، قرض های خود را کاهش دهید و به طور منظم، گزارش حساب خود را بررسی کنید. 10. به روز باشید.

    خودتان را با جدیترین اطلاعات و رویدادهای تازه، به روز رسانی کنید؛ اشتراک نشریاتی که در حوزه ی فعالیتی شما هستند را در اختیار بگیرید تا بتوانید همگام با رقیبان خود حرکت کنید، به فعالیت ها و معاملات رقیبان خود توجه کنید و به دنبال فرصت های جدید شراکتی و روابط بالقوه باشید. همچنین احتمالا نیاز دارید که اطلاعاتی را درباره ی فرصت های سرمایه گذاری مثل خرید و فروش زمین، بورس و غیره به دست آورید. 11. صبح زود از خواب بیدار شوید.

    اگر بعد از خانواده، همکاران و یا هر فرد دیگری بیدار شوید که می تواند موجب حواس پرتی شما شود، یا اینکه فرصت ورزش یا برنامه های روزانه را از شما بگیرد، بدون شک عقب می مانید. مطالعات مختلفی نشان داده اند که موفق ترین افرادی که در اطراف ما وجود دارند، همگی از عادت خوب سحرخیزی بهره می برند. یکی از نمونه های بارز آنها این است که حلال فعالانه ی مشکلات هستند. 12. ثابت قدم باشید.

    مردم تا زمانی شما را به یاد خواهند داشت که برای یک چیز شناسایی شده باشید و یا اینکه خدمات و محصولات شما، همیشه و طبق یک برنامه ی مشخصی در دسترس باشند. این تاکتیک بالاخص برای کارآفرینانی مفید است که به طور مداوم از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. همه ی ما بسیاری از افراد را می شناسیم که با پست های روزانه در اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی، پیام های مورد نظر خود را به مردم منتقل کرده و از آن کسب درآمد می کنند. 13. همانند یک رهبر رفتار کنید.

    اگر می خواهید که دیگران شما را به عنوان رهبر خود بشناسند، پس باید مثل آنها حرف بزنید و رفتار کنید. یک نفر را به عنوان الگو در نظر بگیرید و رفتارهای او را ارزیابی کنید؛ چگونگی حرف زدن متفکرانه و رفتارهای صادقانه ی آنها را در نظر بگیرید. شاید در مراحل اولیه برای شما غیر طبیعی به نظر برسد، اما نمایش اعتماد به نفس هم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علاوه بر این، آگاه باشید که اعتماد به نفس بیش از حد نیز می تواند نشانه ی عدم امنیت باشد. 14. برخی کارها را به دیگران و منابع خارجی واگذار کنید.

    حتی با استعدادترین کارآفرینان نیز نمی توانند به تنهایی به تمامی اهداف خود دست پیدا کنند. افراد با استعدادی را استخدام کنید که می توانند نقاط قوت شما را تقویت کرده و نقاط ضعف را جبران کنند. اگر در زمینه ای تخصص ندارید، از افراد متخصص استفاده کنید. زمان خود را برای کارهایی اختصاص دهید که از عهده ی آن به خوبی بر می آیید، کارهایی که در واقع در حوزه ی تخصصی شماست. برای مثال، بسیاری از سرمایه گذاران به کارآفرینان توصیه می کنند که در یک حوزه ی فعالیتی مثل خرید و فروش ملک، فرد دیگری را به عنوان شریک در نظر بگیرند تا به آنها کمک کنند. 15. انواع دیگر غنی سازی را در نظر بگیرید.

    به یاد داشته باشید که پول، همه چیز نیست. اهمیت روانی و احساسی خود را فراموش نکنید تا بتوانید به یک زندگی پربازده و خوب دست پیدا کنید. در آخر باید گفت که اگر روی اولویت های شخصی مثل سلامت و روابط تمرکز کنید، روحیه ی بهتری خواهید داشت؛ همین امر نیز از عوامل اصلی جریان پول و ثروت به سمت شما خواهد بود.
    منبع: Entrepreneur

    بهترین توصیه های کارآفرینان برای پولدار شدن - رسانه موفقیت یوکن
  • 2018/05/29, 10:11
    Maryam Homaei
    ذهنیت کار آفرینی: آیا کار آفرینی شما را واقعا پولدار می‌کند؟

    اگر ذهنیت شما درباره کارافرینی “مسیر میانبری” برای پولدار شدن است شاید وقت آن باشد که اولویت‌های خود را بررسی کنید. با اینحال کار آفرینی پتانسیل‌های بسیاری دارد.
    کارافرینی

    سودای کارافرینی در سر داشتن نیازمند ذهنیت کارافرینی درست و تغییر عادت است. در بسیاری از کشورها کارافرینی تلالو رویای بسیاری از افراد است. گفته‌ها درباره‌ی کارافرینی حاکی از آن است که هر کسی با یک ایده‌ی درست و مقداری تلاش می‌تواند موفق شود؛ زیرا به طور مستمر مولتی میلیاردرهایی چون مارک زوکر برگ و ریچارد برانسون در معرض دیدمان هستند؛ افرادی که از خشت اول، کارشان خودشان را پایه ریزی کرده و بیان می‌کنند که هیچ محدودیت درآمدی برای صاحبان کسب و کار وجود ندارد.
    همینطور در طرف دیگر ماجرا، سالانه صدها و هزاران کارآفرین طرح‌های توجیهی برای ایده‌هایشان تهیه کرده و منابع مالی لازم را به امید آزمودن شانس خود برای پولدار شدن، به دست می‌آورند. اما آیا پولدار شدن از طریق کارافرینی یک امید واهی است؟ یا روشی درست و مشروع برای رسیدن به سطحی از ثروت است؟ (مقاله‌ی آیا شما ذهنیت کارافرینی لازم را دارید؟ در اینباره بیشتر توضیح داده است).
    ایده

    کارافرینی راهی برای رها شدن از حقوق ثابت ماهانه‌ ایست که از شغل تمام وقت عاید شما می‌شود. به جای آنکه سرباز شرکت برای ارائه ارزش‌های آن به مشتریان باشید، ارزش‌های خودتان را از طریق ایجاد یک کسب و کار، تولید کرده و بدون محدودیت در سودآوری کار می‌کنید.
    مازاد درآمدی که شرکت شما علاوه بر هزینه‌های عملیاتی و سرمایه‌‌ای ایجاد می‌کند هر مقداری که باشد برای خود شماست. و حتی اگر شرکت خود را به سازمان بزرگتری بفروشید، نیز حقوق بالاتری در قبال آن دریافت خواهید کرد. اما همانطور که احتمالا خودتان هم تصور می‌کنید، مسیری ثروتمندی از طریق کارافرینی به آن سادگی‌هایی که توصیف می‌کنند، نیست.
    متوسط درآمد

    در تحقیقی که توسط سازمان American Express OPEN صورت گرفته است، اعلام شد که بیش از نیمی از کارآفرینان مورد نظرسنجی برای خودشان حقوق ثابت واریز می‌کنند و این رقم معمولا ۶۸٫۰۰۰ دلار در سال است. البته این عدد در سال‌های مختلف کمی بالا و پایین می‌شود، اما به طور کلی پیرامون ۷۰٫۰۰۰ دلار در سال است.

    درست است که در این چک حقوقی میزان سودی که کارآفرینان به دست می‌آورند، یا درآمد عایدی شرکت لحاظ نشده، اما با اینحال نشان می‌دهد که متوسط درآمدی که هر کارآفرین ایجاد کرده، چقدر بوده است.
    با توجه به اینکه متوسط درآمد خانوارها در آمریکا ۵۲٫۰۰۰ دلار درسال بوده، کارافرینی – با دریافت ۶۸٫۰۰۰ دلار در سال – درآمد بالاتر از میانگین کسب کرده‌اند.
    اما به یاد داشته باشید که کارآفرینانی هم هستند که مبالغی بسیار کمتر، یا بسیار بیشتر به دست آورده‌اند.
    شانس موفقیت

    ما علاقه داریم موفقیت بزرگترین کارآفرینان را جشن بگیریم، برای اینکه جامعه این تصور را داشته باشد که کارافرینی ارزشمند بوده و رویای جوامع را به عمل تبدیل می‌کند. با اینحال این تفکر که احتمال تبدیل شدن شما هم به یکی از ستارگان مولتی میلیاردر دنیای کارافرینی، بالاست منطقی نخواهد بود.
    یقینا این امر امکان پذیر است، اما تنها تعداد انگشت شماری از کارآفرینان – از میان ۲۸ میلیون کارآفرین آمریکایی – به آن رسیده‌اند.
    احتمال شکست

    عموما اینطور گزارش می‌شود که ۹۰ درصد استارت‌ آپ‌ها شکست می‌خورند. اما این رقم واقعیت آمار را ارائه نمی‌دهد (به دلایل متعددی یا شکست را تعریف نمی‌کند، و یا بازه زمانی برای آن در نظر گرفته شده). با اینحال چنین واقعیتی درست است که بسیاری از کسب و کارها شکست می‌خورند، البته به سختی می‌توان گفت که این تعداد، اکثریت کسب و کارها هستند.

    خبر خوب اینست که بعد از چهار سال از فعالیت، حدود ۵۰ درصد کسب و کارها هنوز مشغول به کار هستند، اگر چه این رقم در سال‌ها اخیر در آمریکا کاهش داشته است. اما این آمار به معنای احتمال ۵۰ درصدی (یا حتی بیشتر) در شکست کسب و کار شماست؟
    لزوما خیر. شکست یک کسب و کار بیشتر به ماهیت فعالیت‌های آن، و شرایط خاصی که در آن قرار می‌گیرد، بستگی دارد. اما می‌توان فهمید که کارافرینی مسیر ساده و مستقیمی برای پولدار شدن نیست.
    آنچه کارافرینی قطعا به شما می‌دهد

    بله همانطور که می‌توان نتیجه گرفت پولدار شدن از طریق کارافرینی، امری نامتعارف است (حداقل در جنبه‌های مادی). اما کارافرینی از جنبه‌های دیگری نیز مزایای بسیاری دارد:
    ارضا خاطر: برای بسیاری از افراد، تمایل به کارافرینی به دلیل دستیابی به رویای تصاحب یک کسب و کار، رهبری یک تیم، یا حتی داشتن میراث مطلوبی برای اشتغال فرزندان است. هر هدفی که دنبال، کارافرینی در راستای آن سبب ارضا خاطر می‌شود .

    آزادی: از آنجاییکه شما رئیس خودتان هستید، آزادید که هر چه می‌خواهید ایجاد کرده یا روی هر آنجه مایلید سرمایه گذاری کنید. شما می‌توانید فرهنگ کاری مور نظر را ایجاد، و کارکنانی که تمایل دارید را استخدام کنید. می‌توانید روزهایی را که نیاز دارید از کار فاصله بگیرید، و برنامه شخصی‌ تان را مطابق میل تان تنظیم کنید.برای بعضی از افراد این آزادی از پول هم مهم تر است.

    تجربه: حتی اگر کسب و کار شما شکست بخورد، شما با تجربه‌ی بیشتری از آن بیرون می‌آیید و بعدها با تجربه‌ی اندوخته برای کارهای بعدی تلاش خواهید کرد؛ چه این تلاش به معنای بازگشت برای پایه گذاری کاری نو باشد، چه بازگشت به دنیای حرفه‌ای.

    ارتباطات: شما به واسطه کارافرینی بیشتر دیده می‌شوید، که می‌تواند برای تلاش‌های آتی به معنای توانایی ارتباطی قوی‌تری باشد؛ چه این نقطه قوت به معنای یافتن موقعیت کاری تمام وقت باشد، یا یافتن شریک تجاری برای راه اندازی کسب و کار بعدی.

    ریچارد برانسون (Richard Branson) در سخنرانی TED خود با عنوان “زندگی در ارتفاع ۳۰٫۰۰۰ پایی” درباره‌ی فراز و فرودهای شغلی خود، موفقیت مولتی میلیاردی‌ تا تجربه‌ی نزدیک به مرگ خود سخن می‌گوید، و انگیزه‌های غافلگیر کننده‌اش را در هر برهه از این مراحل بیان می‌کند. تماشای این سخنرانی برای کسب “ذهنیت کارافرینی” صحیح را حتما پیشنهاد می‌کنم.
    آیا کارافرینی شما را پولدار می‌کند؟

    بنابراین… به سوال اول مان برگردیم. جمله آخر اینست که کارافرینی شما را پولدار می‌کند – و آن هم نه فقط ثروت مادی. اما کارافرینی تنها راه برای پولدار شدن نیست و کارآفرین شدن نیز ضمانتی برای ثروتمند شدن به شما نمی‌دهد.
    اگر فقط به این دلیل می‌خواهید کارافرین باشید، که آن را به عنوان “مسیر میانبری” برای پولدار شدن می‌بینید، شاید لازم باشد با ذهنیت کارافرینی صحیحی، اولویت‌های خود را دوباره مورد بررسی قرار دهید. با اینحال، کارافرینی پتانسیل‌های قابل توجهی در اختیار افرادی قرار می‌دهد که حاضرند به این روش کار کنند (مقاله‌ی آیا شما ذهنیت کارافرینی لازم را دارید؟ در اینباره بیشتر توضیح داده است).




    کارافرینی: آیا کارافرینی شما را واقعا پولدار می‌کند؟ یک دیدگاه واقع بینانه
  • 2018/05/29, 10:08
    Maryam Homaei
    ۵ خصوصیت استثنایی کارآفرینان ثروتمند جهان

    چگونه یک کارآفرین فوق‏العاده ثروتمند و موفق شوید؟ از دید افراد بی‏تجربه و ناآگاه، ممکن است ثروتمند شدن کاملا یک امر تصادفی به‏نظر برسد. به هر حال ۵ خصوصیت متمایز وجود دارد که به اغلب کارآفرینان جهان کمک کرده است تا فوق‏العاده ثروتمند شوند. این خصوصیات عبارت است از:
    ۱) استدلال
    همه انسان‏ها توانایی استدلال دارند. آین رند، نویسنده معروف روسی‏-آمریکایی، زمانی نوشته بود: «برای حفظ و ادامه حیات انسان اصولا اقدام فکری مورد نیاز است؛ همه چیزهایی که انسان نیاز دارد باید با قوه ذهنی کشف و با تلاش ساخته و تولید شود.


    چگونه یک کارآفرین فوق‏العاده ثروتمند و موفق شوید؟ از دید افراد بی‏تجربه و ناآگاه، ممکن است ثروتمند شدن کاملا یک امر تصادفی به‏نظر برسد. به هر حال ۵ خصوصیت متمایز وجود دارد که به اغلب کارآفرینان جهان کمک کرده است تا فوق‏العاده ثروتمند شوند. این خصوصیات عبارت است از:
    1) استدلال
    همه انسان‏ها توانایی استدلال دارند. آین رند، نویسنده معروف روسی‏-آمریکایی، زمانی نوشته بود: «برای حفظ و ادامه حیات انسان اصولا اقدام فکری مورد نیاز است؛ همه چیزهایی که انسان نیاز دارد باید با قوه ذهنی کشف و با تلاش ساخته و تولید شود. تولید، به‏کارگیری استدلال برای حل مشکل بقا است.» چه چیزی باعث تمایز کارآفرینان موفق با افراد دیگر می‏شود؟ توانایی ذهنی این افراد آنقدر وسعت یافته است که به هر چیزی که فکر کنند، به آن دست پیدا می‏کنند. آنها می‏توانند برای رسیدن به اهداف و بلند پروازی‏هایشان، در جهان واقعی ایده‏های خود را با استفاده از منطق و تفکر آگاهانه خلق کنند. آنها واقعا معتقدند کاری را که شروع کرده‏اند، می‏توانند با پشت‏ سر گذاشتن مشکلات و موانع به نتیجه مطلوب برسانند. کارآفرینان موفق به این دلیل موفق هستند که غرایز بقای آنها به‏طور متعالی توسعه یافته است. امروزه برخلاف گذشته، غرایز بقا بر مبنای توانایی ما برای پیدا کردن سرپناه، کشتن برای غذا یا دفاع از خود در طبیعت وحشی نیست. غرایز بقای مدرن بر مبنای توانایی در استدلال است. توانایی استدلال کردن به‌طور ذاتی در همه انسان‏ها وجود دارد. استدلال تنها کلیدی است که در حوزه فعالیت کارآفرینان بسیار موفق در راس قرار دارد؛ همان‌طور که موفقیت ریچارد برانسون به‌دلیل وجود این خصوصیت ذاتی وی بود. او در دوره متوسطه ترک ‏تحصیل کرد و به دانشگاه نرفت. بنابراین موفقیت وی به‌دلیل نداشتن تحصیلات نبود. توانایی بالای برانسون در استدلال نه‌تنها اجازه زیستن، بلکه توانایی پیشرفت هم به او داد. برانسون یک کارآفرین بسیار موفق و پرکار است. او در صنایع مختلف کسب‏وکارهای زیادی را تاسیس کرده و به واسطه برخی از آنها به ثروت انبوه رسیده است.
    2) ادراک
    آیا لیوان نیمه‏پر است یا نیمه‏خالی؟ همه ما در برابر موقعیت‏ها، شرایط و اتفاقاتی که برای دیگران به‏طور متفاوتی قابل درک است، دیدگاه‏های شخصی خود را داریم. کارآفرینان موفق باید بهتر از دیگران توانایی درک شرایط را داشته باشند. درک دقیق آنها از مشکلات یک کسب‏و‏کار، محصول یا یک بازار باید درک متفاوتی باشد. آنها دریافته‏اند که جهان اطرافشان را به روش خاصی درک کنند که این برای اکثر افراد مقدور نیست. آنها توانایی بسیار بالایی در تجزیه و تحلیل، توسعه، سنجش افکار و ایده‏ها دارند.
    بزرگ‌ترین تفاوت بین کارآفرینان عادی و ثروتمند این است که درک آنها از واقعیت درون خودشان حاصل می‏شود. کارآفرینان موفق در القای دیدگاه خود به دیگران مهارت دارند که این مهارت در هر چیزی می‏تواند سودمند باشد؛ از جمله افزایش سرمایه‏گذاری تا متقاعد کردن کارکنان برای کار مدنظر کارآفرینان. الون ماسک (Elon Musk) زمانی که شرکت‌های اسپیس ایکس (SpaceX) و تسلا را راه‏اندازی کرد، نسبت به دیگران درک متفاوتی از صنعت خودرو و فضا داشت. چرا فرستادن یک موشک به فضا باید انقدر پرهزینه باشد؟ چرا ماشین‏های پرقدرت و خوش ساخت الکتریکی در طیف معقولی برای استفاده روزانه مردم ارائه نمی‏شوند؟ نگرش و استعداد متفاوت ماسک در درک این صنایع به همراه توانایی او در متقاعد کردن برخی از بزرگ‌ترین دانشمندان و مهندسان جهان برای همکاری با کمپانی وی، او را بسیار ثروتمند کرد.
    3) اراده
    همه کارآفرینان باید با تردید مقابله و بر موانع مختلف غلبه کنند. این کار ممکن است برای بعضی کارآفرینان سال‏ها به طول بینجامد. در این سطح، ترکیب کاملی از عزم، پشتکار و مقاومت می‏تواند اراده را تشکیل دهد. در واقع آنچه می‏تواند برای کارآفرینان امکان غلبه بر چالش‏های زیاد را فراهم کند، یک آگاهی درونی یا طرز فکری است که چیزی بالاتر از اراده محسوب می‏شود. میل و اراده، قدرتی است که توسط ذهن کنترل می‏شود. اراده یک ابزار درونی است که به کارآفرینان موفق امکان می‏دهد تمامی تمرکز و توجه خود را روی یک هدف خاص بگذارند. کارفرمایان ثروتمند تنها هدف خود را می‏بینند و از موانع عبور می‏کنند. روحیه رقابت‏پذیری صرفا در ورزشکاران وجود ندارد، بلکه آنها این میراث را از کارآفرینان موفق به ارث برده‏اند. از این رو میل و اراده نباید جایگزین رقابت شود؛ هرچند آنهایی که اراده دارند، قطعا رقابت می‏کنند. میل به برنده شدن یک حقیقت است. کارآفرینان ثروتمند در تمام مدت اراده خود را بر برنده شدن قرار می‏دهند، زیرا فقط هدف را رصد می‏کنند. دستیابی به موفقیت‏های بزرگ بدون میل فراوان به آن امکان‏پذیر نخواهد بود.
    مایکل جردن، بازیکن معروف بسکتبال در بین هم‏نسلان خودش و شاید در بین همه نسل‏ها، با بازی در لیگ NBA ثروت زیادی به‏دست آورد؛ هرچند ثروت قابل‏توجه وی در خارج از زمین بازی به‏دست آمده است. او به کمک نایک، برند تجاری «جردن» را به‌وجود آورده و از شرکای مالی تیم شارلوت هورنتس است. اراده مایکل جردن در رقابت‌های نهایی لیگ NBA در سال ۱۹۹۷ به‏عنوان نمونه شناخته شد. صبح پیش از شروع بازی حساس پنجم از مجموع هفت بازی، جردن به ویروس معده دچار شده بود. به همین دلیل کادر پزشکی تیم را به اتاق هتل خود فرا خواند و پس از ارزیابی شرایط وی، مربیان تشخیص دادند که او نباید در بازی آن شب شرکت کند. جردن تا دو ساعت قبل از اخطار نهایی در رختخواب ماند؛ اما برای حضور در بازی به موقع حاضر شد. جردن با اینکه بی‏رمق بود و دچار سوء تغذیه شده بود، بر بیماری خود غلبه کرد و با آوردن ۳۸ امتیاز موجب پیروزی تیمش شد. میل و اراده جردن به پیروزی به مراتب قوی‏تر از ویروس معده بود. هیچ چیز نتوانست مانع برنده شدن او شود. بولز در بازی بعدی نیز پیروز شد و در سال ۱۹۹۷ مدعی قهرمانی لیگ NBA شد؛ اما اگر بازی پنجم را از دست می‏دادند هرگز این قهرمانی ممکن نبود.
    4) بصیرت
    همه انسان‏ها نوعی بصیرت دارند که از آن به‏عنوان حس ششم یاد می‏شود. «بصیرت» قدرت درک و ارزیابی شرایط بدون استفاده از عقل متعارف را به افراد می‏دهد. بصیرت کارآفرینان ثروتمند بسیار تکامل یافته است و غرایز ذهنی‏شان به‏طور طبیعی آنها را از خطر محافظت می‏کند و به سمت فرصت‏های موجود راهنمایی می‏کند. یکی از ارزشمندترین روش‏هایی که کارآفرینان ثروتمند از بصیرت خود بهره می‏برند، این است که می‏توانند دیگران را بشناسند. بصیرت تکامل یافته آنها این امکان را می‏دهد که ارتعاشات حسی اطرافیان را متوجه شوند. یک کارمند بالقوه دارای انرژی خوب است یا انرژی بد؟ آیا پیشنهاد همکاری با یک شرکت دیگر یا شخص دیگری معقول است یا خیر؟ در چنین مواردی، بسیاری از کارآفرینان موفق به راحتی قادر به انتخاب درست هستند. البته آنها ارزش تلاش و کوشش را می‏دانند؛ اما در عین حال توانایی درک فوری مسائل را دارند. روش کار رهبران موفق، کارآفرینان موفق و هنرمندان باتجربه مشابه است. جری سینفلد، یکی از بزرگ‌ترین کمدین‏های اجرای زنده است که به‏عنوان یک کمدین استندآپ، توانایی خود را در تعریف لطیفه‏ها در مقابل مخاطبان حاضر در سالن ارتقا بخشید. قابلیت‏های ذاتی وی در شروع کار، ادامه آن و تنظیم سرعت ‏عملش او را به این مرحله رساند و همچنین توانایی او در پیش‏بینی عکس‏العمل مخاطبان بسیار قابل توجه است.
    5) تخیل
    قدرتمندترین نیرویی که در جهان وجود دارد، تخیل است. یک کارآفرین همه چیز را در ذهنش می‏سازد، به فروش می‏رساند و کار را به پایان می‏رساند. تمام خلاقیت و ابتکار وی با قوه تخیل آغاز می‏شود. اگر هنوز چیزی وجود ندارد، باید آن را تصور کرد و برای یک کارآفرین، تخیل نقطه شروع موفقیت است. کارآفرینان ثروتمند نه تنها توانایی تصور کارهای بزرگ را دارند، بلکه با استفاده از تخیل خود از تحقق رویاهای خود نیز اطمینان حاصل می‏کنند. تجسم قوی و مستمر آنها برای رسیدن به موفقیت بسیار مهم و حیاتی است.
    اکثر کارآفرینان به‌طور مستقیم از نقطه A به نقطه B نمی‏روند، بلکه گاهی اوقات در طول مسیر برنامه‏شان را اصلاح می‏کنند یا تغییر می‏دهند. واقعیت این است که در بسیاری از موارد، کارآفرینان برای قرار گرفتن مجدد در مسیر درست نیاز به عبور از موانع را دارند و تا پیش از رسیدن به نقطه B بارها به تخیل خود رجوع می‏کنند تا به مسیر درست برگردند. تخیل مفیدترین ابزار برای حل مسائل است.
    ثروتمند شدن کارآفرینان موفق به این دلیل نیست که می‏توانند از همه مشکلات جلوگیری کنند. آنها ثروتمند می‏شوند، چون توانسته‏اند مشکلاتی را که اجتناب‏ناپذیر هستند، حل کنند. کارآفرینان موفق، تصورات باور نکردنی دارند و توانسته‏اند ابزارهای تجسم و حل مشکل را به خوبی به دست آورند. جورج لوکاس، قدرت تصور باور نکردنی دارد. وی کارگردان، فیلمنامه‏نویس، تهیه‏کننده و کارآفرین آمریکایی است که موفقیت قابل توجه او از ایده‏های بکر و هیجان انگیزش به‏وجود می‏آید. فیلم‏های او هر کدام میلیاردها دلار در گیشه فروش کردند.
    لوکاس یک امپراتوری باور نکردنی را به‌عنوان یک کارآفرین ساخته است. وقتی در حال ساخت فیلم جنگ ستارگان یک بود، از وجود جلوه‏های ویژه به عنوان یک عنصر حیاتی برای این فیلم آگاه بود، اما یک مشکل داشت؛ بخش جلوه‏های ویژه در کمپانی فاکس قرن بیستم منحل شده بود. لوکاس به‏منظور رسیدن به جلوه‏های بصری که قبلا هرگز دیده نشده باشند، یک کمپانی جدید به نام ILM راه‏اندازی کرد. کارآفرینان موفق صفات مشترکی دارند. ثروتمندترین کارآفرینان در پنج خصوصیت استثنایی از طریق چندین سال کار سخت، ماهر و کامل شده‏اند. برای اینکه کارآفرین بسیار موفقی باشید، روی مهارت‏هایتان در استدلال، ادراک، اراده، شهود و تخیل کار کنید.


    https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D...87%D8%A7%D9%86
  • 2018/05/29, 09:58
    Maryam Homaei
    چگونه از نقطه صفر پولدار شویم؟

    حتما شما هم در اطراف خود افرادی را دیده اید و می شناسید که کسب و کار موفقی دارند. وقتی پای صحبتشان می نشینید این حرف را از آن ها می شنوید که می گویند من از دست فروشی شروع کرده ام یا اینکه سال ها شاگردی کرده ام که به اینجا رسیده ام. درست است، کاسبی به سبک اوستا شاگردی یکی از مهم ترین اصولی است که در جذب پول و موفق شدن حائز اهمیت است. نمی شود فردی بدون داشتن تجربه تبدیل به یک فرد موفق شود یا به عبارتی یک شبه ره صدساله را بپیماید.

    خیلی از بازاری ها می گویند معمولا رسم است پسرهایی که می خواهند وارد بازار شوند، پیش پدر یا آشنایانی که از کسبه بازارند، نمی روند. بلکه آن ها دوره شاگردی را در جایی دیگر می گذرانند تا قوانین، اطلاعات، احترام و مرام کسب و کار را یاد بگیرند. شاید برای شما هم سوال پیش بیاید که چرا پیش غریبه؟

    بازاری ها در این مورد اتفاق نظر دارند: «کسی که تازه وارد بازار می شود برای اینکه متوجه شود نان درآوردن به همین راحتی نیست، بهتر است اول پیش غریب برود تا از فراز و نشیب کار باخبر شود، چون میان پدر و فرزند رابطه ای احساسی است. شاید بعضی از نکات را پدر نتواند به طور مستقیم به پسر انتقال دهد؛ ولی «اوستا» از پس این کار بر می آید. در مواقع نیاز حتی می تواند او را تنبیه کند.»

    پیشنهاد اول نسل دیروز و امروز بازار به شما که قصد دارید در کاری موفق شوید این است که ابتدا جایی بروید که از صفر شروع کنید. یعنی از جارو کشیدن مغازه تا چک نقد کردن و الی آخر. سختی کار را بچشید و هر وقت اوستا نظرش این بود که برای خودتان «اوستایی» شده اید، وارد کار شوید. در حقیقت بازار و مثال اوستا شاگردی، مثالی برای ملموس شدن فرایند پیچیده هر کسب و کاری است.

    آقای علی اکبری در کتابش با عنوان «راز جذب پول در ایران» این نکته را به عنوان نکته ای آموزشی آورده است: «برای پولدار شدن، به جنابعالی نصیحت می کنم از همین امروز، در هر کاری که هستی به مدت دست کم یک و حداکثر سه سال پیش بهترین و معروف ترین کاسب در زمینه حرفه و کاری که می خواهی انجام بدهی برو و پیشش شاگردی کن و مطمئن باش از این فرد موفق اصولی را یاد می گیری که در هیچ کتابی تا به حال نوشته نشده است».

    موفقیت راحت و بی دردسر به دست نمی آید. وقتی زندگی نامه افراد موفق را مطالعه می کنیم، متوجه می شویم که موفقیتشان حاصل سال ها تلاش و کوشش آن هاست و خیلی ها هم در راهشان شکست خورده اند، ولی ناامید نشده اند و دوباره شروع کرده اند.

    در این نوشته قصد دارم زندگی نامه دو تن از افرادی را که از دست فروشی شروع کرده و پس از سال ها سختی و مشقت به افراد موفق یا بهتر بگویم ثروتمند تبدیل شده اند، بیاورم. یک نفر از میان هموطنانمان و دیگری از سرمایه داران بزرگ آمریکایی. از دو جای مختلف آورده ام تا بگویم خواستن توانستن است و با تلاش و کوشش و عیب و عار ندانستن کار، می توان در هر کجای دنیا به موفقیت دست پیدا کرد.

    این داستان بخشی از زندگی نامه مرتضی سلطانی، کارآفرین موفق ایرانی و موسس زرماکارون است که برگرفته از وب سایت کتاب اوج است.

    شاید کمتر نام مرتضی سلطانی را شنیده باشید یا اصلا او را نشناسید؛ اما احتمالا برایتان جالب است که بدانید ایتالیایی ها نه تنها او را خوب می شناسند، بلکه او را تهدیدی جدی برای صنعت خودشان می دانند.

    مرتضی سلطانی، بنیان گذار گروه صنعتی و پژوهشی زر است و کارآفرین برتر سال 1391 معرفی شده است. در سال 1340 به دنیا آمده است. آغاز کودکی اش، در محرومیت از حداقل های زندگی سپری شد. به گفته خودش: «من کودک دل شکسته و تنهایی بودم که برای زنده ماندن تلاش می کردم. تلاشی سخت و طاقت فرسا... روزهای پنجشنبه و جمعه به گورستان می رفتم تا شاید با شستن قبرها، اندک درآمدی به دست آورم و کمک خرجی برای مادرم باشم. با پای برهنه در خاک و گل می دویدم و با سطلی پر از آب در دستم، سنگ قبرها را می شستم. کالسکه ای داشتم با واکس های رنگارنگ و مشتری هایی که براقی کفش شان را به دستان من می سپردند.»

    سلطانی موفقیت خود را مرهون محبت های مادرش می داند. هرچند مادرش سواد نداشت، اما به دانش آموختن بچه هایش توجه زیادی می کرد و برای موفقیت فرزندانش با تمام توان، در برابر سختی های زندگی ایستادگی کرد و بالاخره موفق شد مرتضی را در هفت سالگی به مدرسه بفرستد. هر چند این کارش باعث تشدید تمام مشکلات روزافزون زندگی شان شده بود، اما این زن فداکار و نجیب برای بهروزی فرزندانش، این ایثار را به جان پذیرا شد. مرتضی می گوید: «مادر همیشه در حال کار بود تا بتواند بچه هایش را با عزت نفس و سالم بزرگ کند.»

    در ابتدای جوانی، اولین تجربه خود را در کسب و کار جدی به دست آورد و مشغول فرش فروشی شد. اما فرش فروشی آن چیزی نبود که بتواند روح پرخروش او را راضی کند. می خواست وارد فضای تولید و صنعت بشود. به اتفاق چند تن از دوستانش، واحد تراشکاری راه اندازی کردند و این اولین تجربه وی بود که برای موفقیت بیشتر باید به کار گروهی اعتماد می کرد.

    در آن روزها با گروهی آشنا شد که پیمانکاری پوشش سوله را انجام می دادند. در این کار وارد شد، اما سوالی مهم، ذهن کنجکاو او را به خود درگیر کرده بود. سوالی که از خود می پرسید، این بود: «ما چه چیزی را پوشش می دهیم؟» پیدا کردن پاسخ این سوال زندگی اش را تغییر داد. او می گوید: «در جست و جوی پاسخ، به سوله رسیدم و تلاش کردم فن آوری آن را بیاموزم و در نهایت به خود گفتم، پوشش را ول کن، به سراغ سوله سازی برو.

    به همین خاطر به همراه چند تن از دوستان، تمام توان خود را جمع کردیم و برای دریافت موافقت اصولی به اداره صنایع اراک رفتیم. سال 59 بود، هنوز قم بخشی از استان تهران به شمار می رفت. به تصور اینکه نمی توان در حریم 120 کیلومتری تهران، کارگاهی احداث کرد، زمینی را در مامونیه زرند ساوه مهیا کرده و سپس به سراغ گرفتن موافقت اصولی رفتیم.

    مدیر کل صنایع استان مرکزی، به جدیت با درخواست سوله سازی من مخالفت کرد. هرچه تلاش کردم راه به جایی نبردم. شش ماه گذشت و مایوس رو به تهران گذاشتم. عنایات الهی بار دیگر مرا مورد لطف خود قرار داد. در بین راه تصمیم گرفتم به دوستانم، آن خبر ناگوار را بدهم. پس به اولین دفتر مخابراتی که رسیدم، توقف کردم. تلفن خراب بود و می بایست معطل می ماندم. پیرمرد مسئول آن جا، زمانی که تب و تاب مرا دید، پرسید: چه شده است که این گونه بی تابی؟ و من ماجرای شش ماه دوندگی بی حاصل را تعریف کردم و آن مرد هم، داستان تلاش سی ساله ابراهیم نامی را برای احداث قنات تعریف کرد و گفت که چگونه آن مرد موفق شده است.

    من درسی دیگر آموختم. آموختم که هیچ گاه برای رسیدن به هدفی که به آن ایمان دارم، مایوس نشوم، حتی اگر مجبور باشم سی سال تلاش کنم. بلافاصله برگشتم و با انگیزه ای مضاعف چنان کارم را پیگیری کردم تا بالاخره موافقت اصولی تاسیس کارخانه سوله سازی را دریافت کردم.»

    مرتضی سلطانی معتقد است که تولید خوب عبادت است. و همچنین بر این باور است که انسان باید به اخلاقیات توجه داشته باشد و به اصول اخلاقی و انسانی پای بند باشد. برخلاف تصور، سرمایه نهاد تولیدی پول نیست. ماشین آلات هم حداکثر 10 درصد سهم دارند. اما مهم ترین سرمایه، وجود گروهی از جوانان مشتاق است که با مدیریتی خوب و تعهد و همت والا، کار را آغاز می کنند.

    داستان دوم، بیوگرافی وارن بافت است که برگرفته از وب سایت https://wikipedia.prg است.

    وارن بافت، زاده 30 آوریل 1930، کارآفرین، بازرگان، سرمایه گذار و نیکوکار آمریکایی است که موفق ترین سرمایه گذار قرن بیستم شناخته می شود. او هم اکنون به عنوان مدیرعامل اجرایی و رییس هیئت مدیره شرکت برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway) فعالیت می کند. وارن بافت در سال 2008 ثروتمندترین فرد جهانی معرفی شد. وی هم اکنون پس از بیل گیتس در رتبه دوم از فهرست میلیاردرهای جهان در سال 2017 قرار دارد.

    وارن شش ساله بود که هدیه کریسمس از خاله اش یک دستگاه تعویض پول نیکلی دریافت کرد. این هدیه اولین قدم در مسیری بود که او را به کارآفرینی بزرگ تبدیل کرد. وارن دستگاهش را روی یک میز جلوی در خانه گذاشت تا به رهگذران آدامس بفروشد. او بسته های آدامس و نوشابه را درون جعبه ای روی دوشش می گذاشت و خانه به خانه می فروخت. وارن یک بسته شش تایی نوشابه را از مغازه پدربزرگش به قیمت 25 سنت می خرید و هر بطری آن را 5 سنت می فروخت. از دید او این یک سرمایه گذاری با سود 20 درصد بود! در کنار این، مجله لیبرتی و ویژه نامه عصر شنبه و روزنامه پست را خانه به خانه برای فروش می برد.

    آخر هفته ها به ورزشگاه راگبی می رفت و به تماشاچیان ذرت بوداده و بادام زمینی می فروخت. در تمام این خرید و فروش ها، دستگاه تعویض پولی که هدیه گرفته بود، برای گرفتن اسکناس درشت و دادن بقیه آن همراه داشت.

    وارن در اوایل جوانی به بازار سرمایه علاقه مند شد. صبح های شنبه (مثل پنج شنبه در کشورهای مسلمان) وقتی بورس دو ساعت باز می شد، وارن در دفتر دلالی دوست پدرش به بررسی سهام ها می پرداخت و سعی می کرد سهام ها را قیمت گذاری کند و می کوشید از الگو و روابط اعدادی که می دیدی سر دربیاورد.

    وارن وقتی یازده ساله شد، اولین سهامش را خرید. او 120 دلاری که از فروش نوشابه، بادام زمینی و مجله جمع کرده بود، برای این کار استفاده کرد. وارن روی سهامی که می دانست مورد علاقه پدرش است، سرمایه گذاشت و خواهرش را هم به این کار مجاب کرد. هرکدام با آورده 114 دلار و 75 سنت، سه سهم خریدند. به خاطر ترس خواهرش برای از دست دادن پول، وارن هم مجبور شد سهامش را خیلی زود وبا سود 5 درصد بفروشد؛ اما فقط اندکی بعد، سهام تا 202 دلار افزایش یافت و به این شکل وارن در یازده سالگی یکی از مهم ترین درس های سرمایه گذاری را به صورت عملی یاد گرفت: صبر.

    علاقه وارن بافت به بازار سهام، به تدریج به سرمایه گذاری کارآفرینانه متمایل شد. در سیزده سالگی کار تحویل دو روزنامه مهم واشنگتن پست و واشنگتن تایمز را انجام می داد. در دبیرستان با دان دنلی دوست شد و خیلی زود او را هم تحت تاثیر خودش قرار داد و شیفته پول درآوردن کرد.

    آن دو اندوخته شان را روی هم گذاشتند و با 25 دلار یک دستگاه پینبال دست دوم خریدند. وارن صاحب یکی از کافه ها را قانع کرد که در ازای نصف سود، اجازه دهد دستگاه در مغازه اش قرار گیرد. بعد از روز اول کار با اولین دستگاهشان چهار دلار پول خرد به دست آوردند. کمی بعد دستگاه های بازی را که با سکه کار می کرد، به هفت عدد رساندند؛ وارن خیلی زود هر هفته 50 دلار به خانه می برد. بافت در عین حال همواره ارتباطش را با بورس قطع نکرد و سعی می کرد نکات کاربردی را از دلالان کارکشته آن جا یاد بگیرد.

    وارن دو سال نارضایت بخش را در مدرسه مالی تجاری «وارتن» متعلق به دانشگاه پنسیلوانیا گذراند و بعد به دانشگاه (ایالت زادگاهش) انتقالی گرفت. او 14 درس را در یک سال گذارند و در سال 1950 فارغ التحصیل شد. در آن موقع 20 سال هم نداشت.

    یک روز در کتابخانه شهر به کتابی تازه منتشرشده برخورد: «سرمایه گذار هوشمند نوشته بنجامین گراهام». بافت می گوید: «این واقعه دیدن روشنایی بود». وارن با خواندن کتاب به سرعت شهرش را ترک کرد تا در مدرسه تجارت دانشگاه کلمبیا زیر نظر گراهام تحصیل کند.

    گراهام معتقد بود اگر سرمایه گذاران بتوانند ارزش سهام را به دقت محاسبه کنند و سهام را کمتر از عدد به دست آمده بخرند، به سود خواهند رسید. این محاسبات با علاقه بافت به اعداد به خوبی جور در می آمد.

    وارن دوباره به شهرش برگشت؛ اما این بار مسلح به دانشی که از گراهام کسب کرده بود و با پشتوانه سرمایه خانوادگی و دوستان شروع به سرمایه گذاری مشارکتی کرد. در آن موقع تنها 25 سال داشت.

    شرکت بافت، تنها با هفت شریک که روی هم 105 هزار دلار آورده داشتند شروع به کارکرد. خود بافت به عنوان شریک اصلی با 100 دلار شروع کرد. هر یک از شرکا سر سال 6 درصد آورده شان سود دریافت کردند. همچنین بعد از پرداخت تمام سودها، 75 درصد باقی مانده سود نیز بین آن ها تقسیم شد؛ 25 درصد مابقی کارمزد بافت بود.

    امروزه برکشایر هاتاوی (شرکت بافت) به سه گروه عمده تقسیم می شود؛ عملیات بیمه ای، تجارت های سرمایه گذاری که شامل شرکت انرژی و راه آهن است و عملیات تولید، خدمات و خرده فروشی محصولاتی که از آب نبات تا هواپیمای جت را در بر می گیرد. این مجموعه در سال 2016 بالغ بر 194.7 میلیارد دلار برای شرکت درآمد داشته است. این شرکت در پایان 2016 ارزش بازاری در حدود 354.6 میلیارد دلار داشت.1

    بافت از لحاظ فیزیکی انسان عادی است با قیافه ای که حالا کاملا پدربزرگانه شده است. از نظر ذهنی همه او را نابغه می دانند؛ ولی در روابطش با مردم نکته پیچیده ای دیده نمی شود. آدم ساده، روراست و صادقی است. در برخورد ها ترکیبی به اندازه از بذله گویی و شوخ طبعی دارد. مشتاق شنیدن حرف های منطقی و مستدل است و از حماقت و حرف بی راه متنفر. به شدت دنبال سادگی است و از پیچیدگی دوری می کند. سخت کوش و همواره به دنبال یاد گرفتن است و سر تعظیم در مقابل استادش فرود می آورد.

    وارن بافت در جایی می گوید: «آنچه ما انجام می دهیم چیزی نیست که از توان دیگری خارج باشد... حقیقتا برای رسیدن به نتایج خارق العاده لازم نیست کارهای خارق العاده انجام دهید.»

    بافت یک سری گفته های مشهور دارد که آوردن آن برای حسن ختام خالی از لطف نیست.

    قیمت، چیزی است که می پردازید، ارزش چیزی است که به دست می آورید.

    بیست سال طول می کشد برای خود نامی دست و پا کنید و آن وقت ظرف پنج دقیقه می توانید خرابش کنید. اگر به این موضوع فکر کنید کارها را طور دیگری انجام می دهید.

    خیلی بهتر است که یک شرکت فوق العاده را به قیمت منصفانه بخرید تا این که یک شرکت معمولی را به قیمت فوق العاده.

    اگر الان کسی زیر ساخته درختی نشسته برای این است که دیگری مدت ها پیش درختی کاشته است.

    قانون اول: هیچ وقت پول را از دست نده؛ قانون دوم: هیچ وقت قانون اول را فراموش نکن.

    ریسک، ناشی از ناآگاهی از کاری است که در حال انجام آن هستید.

    بهتر است با کسانی که از شما بهترند، نشست و برخاست داشته باشید. کسانی را انتخاب کنید که بتوانند چیزی به شما اضافه کنند.

    در دنیای تجارت همیشه شیشه عقبی تمیزتر از شیشه جلویی است.


    چگونه از نقطه صفر پولدار شویم؟
این موضوع پیش از این 10 پاسخ داده شده . کلیک کنید جهت مشاهده کامل موضوع .

مجوز های ارسال و ویرایش