خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
ارسال پاسخ به این موضوع :: آشنایی با انواع کارآفرینی
برای ورود اینجا را کلیک کنید
Send Trackbacks to (Separate multiple URLs with spaces)
شما میتوانید برای پیغام خود یک آیکون از لیست زیر انتخاب کنید
تبدیل از www.example.com به [URL]http://www.example.com[/URL].
انواع کارآفرینی کارآفرینی فردی یا مستقل کارآفرین از ایدۀ اولیه تا ارائه محصول خود به بازار ، کلیه فعالیتها را با ایجاد یک کسب و کار به طور مستقل راه اندازی میکند. ایده راه اندازی کسب و کار باید واقعبینانه و مورد پذیرش بازار باشد. کارآفرینی سازمانی کارآفرین تحت حمایت یک سازمان و در درون سازمان از قبل تاسیس شده فعالیت کارآفرینانه خود را به انجام میرساند و با خلاقیت و نوآوری سعی بر ارائه محصول با روشهای جدید میکند. کارآفرینی اجتماعی ایجاد یک کسب و کار اجتماعی تنها با کارآفرینی اجتماعی صورت میگیرد میتوان گفت وقتی بعضی از نیازهای جامعه با کاهش سرمایهگذاری عمومی مواجه شده است ، کارآفرینی اجتماعی وارد صحنه می شود و میتواند با استفاده از نوآوری و خلاقیت درآمدی را جذب کند. به عنوان مثال: یک کارآفرینی اجتماعی که در چین رخ داده است در رابطه با آلودگی در چین است یک شرکت در چین میزان آلودگی مناطق مختلف را بر روی نقشه های موسوم به نقشههای آلودگی نمایش میدهد، همچنین با فراهم آوردن پایگاهی ارزشمند از میزان آلایندگی صنایع مختلف در چین باعث هوشیاری مردم شده است طبیعتا مردم پس از آگاهی شان از محصولات و خدمات صنایع ای که آلودگی کمتری داشته باشد استفاده خواهند کرد معین یک اقدامی نوآورانه برای محیط زیست و رفع مشکلات آن خواهد بود. انواع کارآفرینی | مدرسه تابستانی کارآفرینی
کارآفرینی از آن دسته مقوله هایی است که هر کسی باید با مبانی آن آشنا شود تا بتواند ایده هایی که دارد را در مسیری درست استفاده کند در این مقاله قصد داریم به طور کامل به معرفی مفهوم کارآفرینی بپردازیم. به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ اگر می خواهید از صفر تا صد موضوعات مربوط به کارآفرینی را بدانید این مقاله را بخوانید تا دربارهی کارآفرینی :مفهوم،خصوصیات،انواع، و کارکردهای کارآفرینی و باورهای غلط دربارهی کارآفرینی اطلاعاتی بهدست بیاورید. امروزه توسعهی کارآفرینی اهمیت زیادی پیدا کردهاست، چون در توسعهی اقتصادی نقش کلیدی دارد. اهداف توسعهی صنعتی، رشد منطقهای، و قشر کارمندان به توسعهی کارآفرینی بستگی دارد. از این رو کارآفرینان مانند بذر توسعهی صنعتی هستند و میوهی توسعهی صنعی فرصتهای شغلی خیلی بیشتر برای جوانان بیکار، افزایش درآمد سرانه، استاندارد زندگی بالاتر و افزایش پسانداز شخصی است که به صورت مالیات بر درآمد، مالیات فروش، مالیات صادرات، عوارض گمرکی صادرات، عوارض گمرکی واردات و توسعهی متوازن منطقهای برای دولت سودآور است. در ادامه توضیحات مفصل و کاملی از کارآفرینی :مفهوم،خصوصیات،انواع، و کارکردهای کارآفرینی آمده است. مفهوم کارآفرینی: معادل انگلیسی کارآفرینی واژهی “entrepreneur”، از فعل فرانسوی “enterprendre” مشتق شده، و به معنی “به عهده گرفتن” است. این واژه به فردی اطلاق میشود که ریسک سرمایهگذاری برای کسب و کارهای جدید را “به عهده میگیرد”. یک کسب و کار توسط کارآفرین ساخته میشود. فرآیند ساختن کسب و کار، “کارآفرینی” نامیده میشود. کارآفرینی فرآیند مجموعه اقدامات یک کارآفرین است، کسی که همیشه در جست و جوی چیز جدیدی است و با پذیرش ریسک و عدم قطعیت کارآفرینی، از این ایدهها فرصتهایی پرمنفعت استخراج میکند. خصوصیات کارآفرینی: کارآفرینی دارای ویژگیهایی است که در ادامه آمدهاست: ۱. یک فعالیت اقتصادی و پویا است: کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است، چون با استفادهی بهینه از منابع محدود، و با هدف خلق ارزش یا ثروت به ساخت و اجرای یک کسب و کار میپردازد. از آنجا که این فعالیت خلق ارزش مدام در میان محیط نامطمئن کسب و کار انجام میشود، کارآفرینی یک نیروی پویا محسوب میشود. ۲. با نوآوری در ارتباط است: “کارآفرینی شامل جست و جوی مداوم ایدههای جدید است. کارآفرینی فرد را وادار میکند مدام شیوههای فعلی عملیات کسب و کار را ارزیابی کند تا سیستمها تکامل پیدا کند و بهطور موثرتر و کارآمدتر به کار گرفته شود. به عبارت دیگر، کارآفرینی تلاش مداوم برای همافزایی یا سینرژی (بهینهسازی عملکرد) در سازمانها است. ۳. سود بالقوه: “سود بالقوه میزان احتمالی بازده یا جبران ریسکی است که کارآفرین پذیرفته است تا یک ایده را به سرمایهگذاری پرخطر واقعی برای کسب و کار توسعه بدهد.” بدون سود بالقوه، تلاشهای کارآفرین تنها یک فعالیت انتزاعی و تفریح نظری است. ۴. تحمل ریسک: اساس کارآفرینی “اشتیاق به پذیرش ریسک” ناشی از خلق و به کارگیری ایدههای جدید است. ایدههای جدید همیشه آزمایشی است و ممکن است نتایج آن همیشه آنی و مثبت نباشد. یک کارآفرین برای مشاهدهی به ثمر نشستن تلاشهایش باید صبور باشد. یک کار آفرین در طی دورهی زمانی شکلگیری یک ایده، اجرای آن و حصول نتایج، باید ریسک را بپذیرد. اگر کارآفرین اشتیاقی به پذیرش ریسک نداشتهباشد، کارآفرینیاش هرگز موفق نخواهدشد. فرآیند کارآفرینی: کارآفرینی یک فرآیند است، یک سفر است، نه یک مقصد؛ یک وسیله است نه یک سرانجام. تمام کارآفرینان موفق مانند بیل گیتس (شرکت مایکروسافت)، وارن بافت (شرکت هاتاوی)ریال گوردون مور (شرکت اینتل) استیو جابز (شرکت اپل)، جک ولش (شرکت جنرال الکتریک)، گانشیام داز برلا، جمشیدجی تیتا و دیگران همه این فرآیند را طی کردهاند. تاسیس و راهاندازی یک کسب و کار به سه بخش تقسیم میشود – امر کارآفرینی، پیشرفت، و عملیات. امر کارآفرینی به دو گام محدود میشود، تولید یک ایده و تهیهی گزارش امکانپذیری. در این مقاله منحصرا فقط به این ۲ جنبه از فرآیند کارآفرینی میپردازیم. فرآیند کارآفرینی تولید ایده جوانه زنی (شناسایی) آمادهسازی (توجیه عقلانی) رشد نهفته (تصویرسازی ذهنی) بررسی امکانپذیری شفافسازی (تحقق) تایید (صحت معتبر بودن ایده) ۱. تولید ایده: برای تولید یک ایده، فرآیند کار آفرینی باید ۳ مرحله را طی کند: الف. جوانهزنی: این مانند فرآیند بذرپاشی است، نه کاشت بذر. بیشتر شبیه بذرپاشی طبیعی است. بیشتر ایدههای خلاقانه را میتوان به علاقهی یک فرد یا کنجکاوی او دربارهی یک مشکل خاص یا حوزهی پژوهش ربط داد. ب. آمادهسازی: هنگامی که بذر علاقه یا کنجکاوی آدمهای خلاق شکل یک ایدهی متمرکز را به خود گرفت، آدمهای خلاق شروع به جست و جوی پاسخهایی برای مشکلات میکنند. مخترعان به دنبال راهاندازی آزمایشگاه میروند؛ طراحان به مهندسی ایدههای محصول جدید فکر میکنند و بازاریابها عادتهای خرید مصرفکننده را بررسی میکنند. پ. رشد نهفته: در این مرحله فرآیند کارآفرینی وارد تفکر عقلانی نیمهآگاهانه میشود. ذهن نیمهآگاه ایدههای غیرمرتبط را به هم وصل میکند تا به وضوح برسد. ۲. بررسی امکانپذیری: بررسی امکانپذیری به این منظور انجام میشود که مشخص شود یک ایده از نظر تجاری ماندگار هست یا نه. این بررسی ۲ گام دارد: الف. شفافسازی: بعد از تولید ایده، شفافسازی مرحلهای است که به یک ایده به عنوان یک خلاقیت واقعگرایانه فکر میشود. مرحلهی شکوفا شدن ایده خیلی حساس است، چون ایدهها به خودی خود معنایی ندارند. ب. تایید: آخرین چیز این است که کاربردی و مفید بودن یک ایده بهطور واقعگرایانه تایید شود. تایید یک ایده یعنی قابل اجرا بودن پیادهسازی یک ایده و کشف مفید بودن آن برای جامعه و کارآفرین. مزایای کارآفرینی برای یک سازمان: ۱. توسعهی قابلیتهای مدیریتی: بزرگترین اهمیت کارآفرینی در این واقعیت نهفته است که به شناسایی و توسعهی قابلیتهای مدیریتی کارآفرینان کمک میکند. کارآفرین یک مشکل را بررسی میکند، راهکارهای مختلف آن را شناسایی میکند، راهکارها را از لحاظ هزینه و کارایی مزیتها مقایسه میکند، و نهایتا بهترین راهکار را انتخاب میکند. این تمرین برای تقویت مهارت تصمیمگیری کارآفرین مفید است. در کنار آن، کارآفرین از این قابلیتهای مدیریتی برای خلق فناوری و محصولات جدید، به جای فناوری و محصولات قدیمی استفاده میکند که به بالا رفتن عملکرد منجر میشود. ۲. ایجاد سازمانها: وقتی کارآفرینان منابع فیزیکی، انسانی و مالی را گردآوری و هماهنگ میکنند و به کمک مهارتهای مدیریتی آنها را به سوی تحقق اهداف هدایت میکنند، کارآفرینی به ایجاد سازمانها منجر میشود. ۳. بهبود استانداردهای زندگی: با ایجاد سازمانهای بهرهور، کارآفرینی با عرضهی مجموعهی گستردهای از کالاها و خدمات به جامعه کمک میکند که به بالا رفتن استاندارهای زندگی آدمها منجر میشود. داشتن ماشین لوکس، رایانه، و گوشیهای تلفن همراه، رشد سریع مراکز خرید، و غیره نشانگر بالا رفتن استانداردهای آدمها است، و تمام اینها حاصل تلاشهای کارآفرینان است. ۴. کارآفرینی وسیلهی توسعهی اقتصادی است: کارآفرینی شامل خلق و به کارگیری ایدههای نوآورانه، به حداکثر رساندن خروجی حاصل از منابع موجود، توسعهی مهارتهای مدیریتی و غیره است، و تمام این عوامل برای توسعهی اقتصادی یک کشور بسیار مهم است. عوامل موثر بر کارآفرینی: کارآفرینی پدیدهای پیچیده است که تحت تاثیر متقابل مجموعهی گستردهای از عوامل است. برخی از این عوامل مهم در ادامه فهرست شدهاست: ۱. عوامل شخصیتی: عوامل شخصیتی که به شایستگیهای اصلی کارآفرینان تبدیل میشود، شامل موارد زیر است: الف) کارآفرین پیش از دیگران دست به اقدام میزند (قبل از اینکه از او خواسته شود، کاری را انجام میدهد) ب) بسیار فعال است (فرصتها را شناسایی و از آنها استفاده میکند) ج) دارای پشتکار است (سختکوشی در برابر مشکلات برای غلبه بر موانع و قانع نشدن به موفقیتهای ابتدایی) د) حل مشکل (ایدههای جدید را درک میکند و به راهحلهای نوآورانه دست مییابد) ه) متقاعد کردن (متقاعد کردن مشتریان و تامینکنندگان مالی برای حمایت مالی از کسب و کار او، و توسعه و حفظ روابط) و) اعتماد به نفس (تصمیمگیری میکند و به تصمیمات خود پایبند میماند) ز) انتقاد از خود (درس گرفتن از اشتباهات و تجربیات دیگران) ح) برنامهریز (اطلاعات جمعآوری میکند، یک طرح تدوین میکند، عملکرد را زیر نظر میگیرد) ط) ریسک پذیر (ویژگی اصلی و ابتدایی) ۲. عوامل محیطی: این عوامل به شرایطی مربوط میشود که کارآفرین مجبور است در آن کار کند. عوامل محیطی از قبیل اوضاع سیاسی، دستگاه قضایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، اوضاع بازار، و غیره تاثیر چشمگیری در رشد کارآفرینی دارد. مثلا، ثبات سیاسی در یک کشور قطعا برای فعالیت اقتصادی بیدردسر ضروری است. اعتراضهای سیاسی مکرر، اعتصابهای عمومی و اعتصابهای کوچک مانع فعالیت اقتصادی و کارآفرینی میشود. شیوههای غیرمنصفانهی تجارت، سیاستهای پولی و مالی غیرعقلانی و غیره مانعی بر سر راه رشد کارآفرینی است. سطح درآمد بالاتر مردم، تمایل به محصولات جدید و فناوریهای پیچیده، نیاز به وسایل حملونقل و ارتباطی پرسرعتتر و غیره عواملی هستند که انگیزهی کارآفرینی را تقویت میکنند. بنابراین ترکیبی از عوامل شخصیتی و محیطی روی کارآفرینی اثرگذار است و نتایج مطلوب را برای فرد، سازمان و جامعه بهدست میدهد. انواع کارآفرینان بسته به میزان اشتیاق افراد به خلق ایدههای نوآورانه، میتوان انواع زیر را برای کارآفرینان در نظر گرفت: ۱. کارآفرینان نوآور این کارآفرینان قادر هستند به ایدههای جدیدتر، بهتر، و اقتصادیتر برای سازمان، کسب و کار، و مدیریت فکر کنند. آنها رهبران کسب و کار هستند و در توسعهی اقتصادی یک کشور نقش دارند. اختراعاتی مانند ماشینهای کوچک “نانو” توسط راتان تاتا، خردهفروشی سازمانیافته توسط کیشور بیانی، قرار دادن موبایل در دسترس عموم مردم توسط آنیل آمبانی نمونههایی از کارهای کارآفرینان نوآور در هند است. ۲. کارآفرینان تقلیدکننده: این کارآفرینان مسیری را دنبال میکنند که کارآفرینان نوآور نشان دادهاند. آنها از کارآفرینان نوآور تقلید میکنند چون محیطی که در آن عمل میکنند به گونهای است که به آنها اجازه نمیدهد ایدههای خلاقانه و نوآورانهای از خودشان داشتهباشند. این نوع کارآفرینان در کشورها و اوضاعی یافت میشوند که نشانهی بارزشان ضعف پایههای صنعتی و نهادی است که آغاز ایدههای نوآورانه را دشوار میسازد. در کشور هند تعداد زیادی از این کارآفرینان در هر حوزهای از فعالیت کسب و کاری یافت میشود که با تقلید از ایدههای کارآفرینان نوآور نیازشان را به موفقیت رفع میکنند. ۳. کارآفرینان محتاط (Fabian): معنی واژهی فابیان در دیکشنری فردی است که به جای یک نبرد قاطع، به واسطهی به تاخیر انداختن و صبر، پیروزی را جست و جو میکنند. کارآفرینان فابیان افرادی هستند که در تصویرسازی و پیادهسازی ایدههای جدید و نوآوریها زودتر از دیگران اقدام نمیکنند و منتظر توسعهی نوآوریها میمانند و تا زمانی که این نوآوری وجود خودشان تهدید نکند اقدامی نمیکنند. ۴. کارآفرینان تغییرناپذیر (Drone): معنی واژهی Drone در دیکشنری فردی است که بار زندگیاش را به دوش دیگران میاندازد. کارآفرینان تغییرناپذیر افرادی هستند که از وضع فعلی و سرعت فعالیت کسب و کاری رضایت کامل دارند و تمایلی به در دست گرفتن بازار ندارند. به عبارت دیگر، کارآفرینان تغییرناپذیر محافظهکارانی سرسخت، و حتی مستعد از دست دادن کسب و کار هستند. ۵. کارآفرینان اجتماعی: کارآفرینان اجتماعی در حوزههای مختلف از قبیل تحصیل، سلامت، حقوق بشر، حقوق کارگران، محیط زیست، و توسعهی کسب و کار، نوآوری و تحول را برمیانگیزند. آنها با شور و اشتیاق یک کارآفرین مقاصد رفع فقر را به عهده میگیرند، و با استفاده از شیوههای کسب و کار به خودشان جرات میدهند بر غلبه روشهای سنتی غلبه، و نوآوری کنند. دکتر محمد یونس از بنگلادش، موسس گرامین بانک، نمونهای از کارآفرین اجتماعی است. کارکردهای یک کارآفرین: کارکردهای مهمی که یک کارآفرین دارد، در ادامه فهرست شدهاست: ۱. نوآوری کارآفرین اساسا یک فرد نوآور است که سعی دارد فناوری جدید، محصولات جدید، بازارهای جدید و غیره را توسعه دهد. نوآوری ممکن است به معنی انجام یک کار کاملا جدید، یا انجام کار فعلی به شیوهای جدید باشد. یک کارآفرین از قوهی خلاقیت استفاده میکند تا کارهای جدید انجام دهد و فرصتهای بازار را به چنگ بیاورد. او وضعیت فعلی امور را باور ندارد و همیشه در جست و جوی تغییر است. ۲. پذیرش ریسک: بر اساس تعریفی که برای کارآفرین ارائه شدهاست، کارآفرین ریسکپذیر است نه ریسک گریز. او همیشه برای پذیرش ضرر و زیان آمادهاست، که ممکن است این ضرر و زیان ناشی از ایدهها و پروژههای جدیدی باشد که به عهده میگیرد. این اشتیاق به پذیرش ریسک یک کارآفرین را قادر میسازد برای انجام کارهای جدید قبل از دیگران اقدام کند و تلاشهایش را پیگیری کند. ۳. تحقیق: کارآفرین یک رویاپرداز عملگرا است و قبل از قدم گذاشتن به سرمایه گذاری پرخطر کارهای اولیهی زیادی انجام میدهد. به عبارت دیگر، یک کارآفرین تنها زمانی یک ایده را نهایی میکند که گزینههای مختلف را بررسی کردهباشد، با استفاده از تکنیکهای مقایسهای ضعفها و قوتهای هر یک را تحلیل کردهباشد، قابل اجرا بودنشان را سنجیده باشد، آنها را با یافتههای تجربی تکمیل کردهباشد، و سپس بهترین گزینه را انتخاب میکند. آن موقع است که ایدهاش را به مرحلهی اجرا میگذارد. از این رو انتخاب یک ایده شامل به کار بردن روش تحقیق توسط یک کارآفرین است. ۴. توسعهی مهارتهای مدیریتی کار یک کارآفرین شامل استفاده از مهارتهای مدیریتی است که هنگام طرحریزی، سازماندهی، جذب نیرو، هدایت، کنترل و هماهنگسازی فعالیتهای کسب و کار این مهارتها را توسعه میدهد. هنگامی که کارآفرین سعی میکند بین سازماناش و محیط توازن ایجاد کند، مهارتهای مدیریتیاش بیشتر تقویت میشود. با این حال وقتی سازمان رشد قابل توجهی دارد، یک کارآفرین میتواند برای مدیریت موثر عملیات کسب و کار، مدیران حرفهای را استخدام کند. ۵. غلبه بر مقاومت نسبت به تغییر معمولا آدمها با نوآوریهای جدید مخالفت میکنند چون این وادارشان میکند الگوهای رفتاری فعلیشان را تغییر دهند. یک کارآفرین همیشه ایدههای جدید را در سطح خودش امتحان میکند. یک کارآفرین تنها زمانی این ایدهها را برای بهرهمندی دیگران در دسترس قرار میدهد که خودش در به کارگیری آنها موفق شدهباشد. به این طریق کارآفرین راه را هموار میکند تا دیگران ایدههایش را بپذیرند. این بازتاب نیروی اراده، انگیزه، و انرژی کارآفرین است که به او کمک میکند بر مقاومت جامعه نسبت به تغییر غلبه کند. ۶. کاتالیزور توسعهی اقتصادی: یک کارآفرین به واسطهی کشف روشهای استفادهی جدید از منابع فعلی و به حداکثر رساندن کاربرد این منابع، در تسریع توسعهی اقتصادی نقش مهمی دارد. برخی باورهای غلط دربارهی کارآفرینی: در طول سالها چند باور غلط دربارهی کارآفرینی رواج یافتهاست که در ادامه به آنها میپردازیم: کارآفرینان، مانند رهبران، ذاتا اینگونه به دنیا میآیند و ساخته نمیشوند این باور درست نیست و علت آن ساده است، کارآفرینی مجموعهای از قواعدی، شامل مدلها، فرآیندها و مطالعات موردی است. یک فرد میتواند با مطالعهی این قواعد کارآفرینی را بیاموزد. کارآفرینان دانشگاهی، و از نظر اجتماعی از جنس سایر اعضای جامعه نیستند: دیروبای امبانی (یک کارآفرین هندی، م.) تحصیلات رسمی نداشت. بیل گیتس از دانشگاه اخراج شد. بنابراین این توصیف دربارهی همه صدق نمیکند. تحصیلات یک کارآفرین را به کارآفرین حقیقی تبدیل میکند. مثلا آقای آناند ماهیندرا، آقای کومار برلا کارآفرینانی تحصیلکرده هستند و به همین دلیل است که قهرمان هستند. یک فرد برای کارآفرین بودن فقط به پول نیاز دارد: تامین مالی رگ حیاتی یک کسب و کار برای بقا و رشد است. اما برای ایدهای که وقت اجرایی شدناش رسیدهباشد، پول مشکلی نیست. برای اینکه کارآفرین باشید، یک ایدهی فوقالعاده تنها مولفه است: یک ایدهی خوب یا فوقالعاده باید تنها یک ایده بماند تا زمانی که ترکیب مناسب تمام منابع، از جمله مدیریت، فراهم باشد. یک فرد میخواهد کارآفرین باشد چون رییس نداشتن فوقالعاده است: فقط رییس نیست که سختگیری میکند، حتی یک کارآفرین نیز با بازاریان، سرمایهگذاران، بانکیها، و از همه مهمتر مشتریان سختگیر مواجه میشود. زندگی یک کارآفرین خیلی سادهتر خواهدبود چون او برای خودش کار میکند. حقیقت این است که کار کردن برای دیگران سادهتر از کار کردن برای خود است. یک فرد ۲۴ ساعت در شبانهروز فکر میکند تا سرمایهگذاری پرخطرش موفق شود و از این رو برنامهی سختی خواهدداشت. مفهوم انواع کارآفرینی و خصوصیات آنها - مقاله درباره کارآفرینی
تقسیم بندی کارآفرینی به پنج نوع داریانی و مقیمی در مقاله ای انواع مختلف کارآفرینی را بصورت زیر تقسیم می کنند: 1- کارآفرینی اداری در این نوع کارآفرینی، توسعه تولیدات، فرایند ها و شیوه های جدید یا توسعه موارد موجود، الویت بالایی دارد و به عنوان سرمایه گذاری جدید کارکنان فنی، علمی و مدیران و مجریان محسوب می شود. مدیریت باید منابع و امکانات را حفظ کند و کارگران ماهر باید برای عقاید جدید تلاش کنند. فرهنگ برای نوآوری، ارزشی به مراتب بالاتر از شرایط بوروکراسی قایل است. 2- کارآفرینی فرصت گرایانه این رویکرد بر ارزیابی و گسترش توسعه و نوآوری های مبتنی بر فناوری داخلی و خارجی تاکید می کند. وجود یک محصول برتر نشانه رویکرد فرصت گرایانه در قبال کارآفرینی درون سازمانی می باشد. 3- کارآفرینی اکتسابی در این مورد کارآفرینی از طریق اکتساب توانایی های فنی سایر شرکت ها و از طریق همکاری، مشاوره یا انعقاد قرارداد با آنها صورت می گیرد تا به دستاورد های تکنولوژکی آنها دست یابد. 4- کارآفرینی پرورشگاهی این امر نیازمند ایجاد واحد های نیمه مستقل در شرکت های موجود برای اندیشیدن، آغاز کردن و تقویت شرکت های جدید است. با توجه به مخاطره ی بالای نوآوری در فعالیت های شرکت های تجاری، واحد های نیمه مستقل به کارآفرینی درون سازمانی کمک می کنند. 5- کارآفرینی ابتکاری در این رویکرد، نوآوری محدود به تقلید یا ایجاد تغییرات ساده در بسته بندی یا طراحی است تقسیم بندی کارآفرینی به پنج نوع
انواع کارآفرینی “جانجا” (Janja) با توجه به میزان فعالیت کار آفرینی، انواع مختلف کارآفرینی را به پنج دسته تقسیم می کند: کارآفرینی اجرایی: در این نوع کارآفرینی، توسعه تولیدات، فرآیندها و شیوه های جدید یا توسعه ی موارد موجود اولویت بالایی دارند و به عنوان سرمایه گذاری جدید میان پرسنل فنی- علمی و مدیران- مجریان محسوب می شوند. مدیریت باید منابع و امکانات را حفظ کنند و تکنسین ها باید برای ایده های جدید تلاش نمایند، فرهنگ برای نوآوری ارزشی به مراتب بالاتر از شرایط بوروکراسی قائل است. کارآفرینی شامل مشخص نمودن کمبودها، کمک و توسعه است. کارآفرینی فرصت طلبانه: این رویکرد بر ارزیابی و گسترش نوآوری های تکنولوژیکی داخلی و خارجی تأکید دارد. وجود یک محصول برتر نشانه رویکردی فرصت طلبانه در قبال کارآفرینی است. کارآفرینی اکتسابی: در این مورد، کارآفرینی از طریق اکتسابی توانایی های فنی دیگر شرکت ها به صورت همکاری، مشاوره ای و یا انعقاد قرارداد با آن ها انجام می گیرد تا به دستاوردهای تکنولوژیکی آن ها دست یابد. کارآفرینی مقدماتی : در این رویکرد نوآوری محدود به تقلید یا ایجاد تغییرات ساده در بسته بندی یا طراحی است. کارآفرینی پرورشگاهی : این امر نیازمند ایجاد واحدهای نیمه مستقل در شرکت های موجود برای اندیشیدن، آغاز کردن و تقویت شرکت های جدید است. با توجه به ریسک بالای نوآوری در فعالیت های تجاری، واحدهای نیمه مستقل به کارآفرینی درون سازمانی کمک می کنند. از میان دسته بندی های مختلفی که در خصوص کارآفرینی به عمل آمده است، تقسیم بندی کورنوال و پرلمن کاربردهای بیشتری در حوزه مدیریت دارد: کارآفرینی فردی : تشخیص اینکه کارآفرینان چه کسانی هستند و باید چه کاری انجام دهند تا کارآفرین نامیده شوند، نقطه ثقل مباحث متعددی بوده است. در حقیقت اکثر افرادی که کارآفرین نامیده می شوند، خودشان را شایسته این نام می دانند. یک کارآفرین ایالات مرکزی آمریکا که در برابر گروهی از کارآفرینان آینده سخن می گفت تا آنجا پیش رفت که بیان کرد هیچ چیزی به عنوان کارآفرین وجود ندارد. دلیل این امر ریشه در این تعریف ساده دارد که کارآفرینی مفهومی ساده نیست. کارآفرینی مشکلهای بسیاری دارد و مشخص کردن این امر که وظیفه یک کارآفرین چیست، واقعاً دشوار است. مخترعان، وکلا، تجار، آموزش دهندگان و پزشکان همه می توانند کارآفرین باشند. اگر توجه ما از اینکه کارآفرین کیست به این منتقل شود که کارآفرین چه کاری انجام می دهد آنگاه تعریف کارآفرینی روشن تر می شود. رونستات فرآیند کارآفرینی را ایجاد ثروت می داند با این تعریف وظیفه شناخت یک کارآفرین به مراتب ساده تر میشود. کارآفرین فردی است که یک سازمان مستقل را تأسیس یا اکتساب کرده یا نمایندگی آن را کسب می کند. در واقع کارآفرینی فردی حالتی است که فردی کسب وکار مستقلی را ایجاد می کند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم به دست می آورد و تمرکز او بر نوآوری، توسعه فرآیند، ایجاد محصولات یا خدمات جدید است. لذا می توان گفت کارآفرینی فردی فرآیندی است که در آن فردی با اتکا به منابع مالی غالبا شخصی و متکی بر ویژگی های شخصیتی نظیر فعالیت ، ریسک پذیری و اهل عمل بودن اقدام به تاسیس یک کسب و کار جدید می نماید و آن را تا رسیدن به موفقیت هدایت می کند. کارآفرینی درون سازمانی: کارآفرینی درون سازمانی، مسئولیت به ثمر رساندن یک خلق نو آورانه در درون سازمان است. به عبارت دیگر، کارآفرینی درون سازمانی فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیند های نو آوری شده از طریق ابقاء و ایجاد فرهنگ کار آفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیس شده به ظهور می رسند. می توان گفت این نوع کارآفرینی شامل پرورش رفتار کارآفرینانه در سازمانی است که قبلا تاسیس شده، و فرآیندی است که محصولات (خدمات) یا فرآیندی نوآورانه با خلق فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان ایجاد می شود. در این نوع کارآفرینی، یک شرکت یا سازمان محیطی را فراهم می سازد تا اعضاء بتواند در امور کارآفرینی مشارکت کنند و طی آن، محصولات یا خدمات یا فرآیندهای نوآورانه از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینانه به ظهور میرسند. کارآفرینی سازمانی : می توان گفت کارآفرینی سازمانی به معنای اجرای فرآیند کارآفرینی درداخل سازمان و با استفاده از خصوصیاتی چون روحیه پشتکار، ریسک پذیری، خلاقیت و نوآوری می باشد که طی آن گروهی از افراد درون سازمان تبدیل به موتور توسعه آن می گردند. به عبارت دیگر، کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد یک سازمان به ایجاد و مصرف محصولات جدید، فرآیندهای تازه و نظام سازمانی نوین است. نکته: تفاوت کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی سازمانی در این است که در اولی یک فرد سر منشا نوآوری و تحول و کارآفرینی سازمانی می شود، اما در دومی تمامی اعضای شرکت و سازمان دارای روحیه کارآفرینی میباشند. این روحیه نوآوری در جایجای سازمان وجود دارد. مراحل کارآفرینی سازمانی مراحل کارآفرینی از سازمانی به سازمان دیگر و از ایدهای به ایده دیگر تفاوت دارد و نمیتوان فرمول ثابت و استانداردی برای آن ترسیم کرد، اما مراحل و اصول مشترکی در فرآیند کارآفرینی سازمانی و رفتارهای کارآفرینان دیده شده است از جمله مراحل چهار گانه زیر که کانتر آن را ارائه داده است، این مراحل عبارتند از: معین کردن مسئله و شکل گیری ایده جدید اولین مرحله کارآفرینی درون سازمانی، تشخیص و تعیین مسئله یا ایده است که برای آشکار شدن و جمع آوری اطلاعات ممکن است ماهها و یا حتی سالها وقت لازم باشد. کارآفرینان سازمانی باید در این مرحله نه فقط به صدای درون خود گوش دهند بلکه باید با دیگران مشورت کنند و از آن ها چیزهایی نیز یاد بگیرند مثلا از مشتریان و رقبا و غیره. تشکیل ائتلاف و اتحاد بعد از معین کردن مسئله یا ایده سازی، کارآفرینان سازمانی وارد ائتلاف با دیگران میشوند و برای ادامه و اجرای کار احتیاج به حمایتهای مالی و قانونی مدیران دارند و باید سعی کنند از طریق ارتباط با دیگران، خطرپذیری کاری خویش را برای سازمان توجیه کنند و ایده اشان را به سازمان بقبولانند. تکمیل امکانات و تکمیل ایده برای اجرا پروژه بعد از قبول شدن در این مرحله، فعال میشود. در این مرحله، کارآفرینان برای تکمیل و اجرای ایده، تیم کاری تشکیل داده و فعالیت میکنند. این مرحله در سازمانهای سنتی با موانعی از قبیل فرهنگ و ساختار سازمانی نامناسب، توانمند نبودن کارکنان، تضاد و دخالت زیاد، فقدان اطلاعات صحیح، و نبودن شور و هیجان و تعهد قوی در کارکنان روبه رو میگردد. انواع مدل های کارآفرینی در سازمان: صاحب نظران مختلف چارچوبهای علمی و کاربردهای متعددی را برای ایجاد سازمان کارآفرینانه ارائه دادهاند که در این مدل ها انواع فعالیتهای لازم و عوامل موثر بر فرآیندها در نظر گرفته شده است، در این مقاله به مهم ترین مدل های کارآفرینی سازمانی اشاره میشود: مدل اکلس ونک این مدل میکوشد تا به طور مفهومی تاثیر رفتارهای کارآفرینانهی فردی و ساختاری بر موفقیت کارآفرینی سازمان ها را مورد بررسی قرار دهد، به عبارتی دیگر: این مدل توانایی سازمان را برای بقا در یک محیط پویا و سرشار از نوآوری، تعامل رفتار کارکنان و ساختار سازمان را که از عناصر ضروری برای موفقیت در فعالیت های کارآفرینانه سازمان است را نشان میدهد. مدل ۴E زاویر مندوز مدل ۴E توسط زاویر مندوز در سال (۲۰۰۴) مطرح شده است. این مدل هدف گرا است که سعی میکند به چهار هدف اصلی که برای موفقیت کارآفرینی سازمانی مهم هستند دست یابد، این چهار هدف عبارتند از: _ اثربخشی _ توانمندسازی _ برابری در پاداش و مزایا _ تساوی در اختیارات و آزادی عمل مدل ۴E مدلی عمومی و کلی است که چهارچوبی را برای موفقیت سازمانی ارائه میدهد که این چهارچوب بر روی چهارپایه اساسی قرار دارد. همچنین مدل فوق برای تضمین موفقیت کارآفرینی در سازمان دو پیشنهاد ارائه میکند: پاداش های معتبر و قابل توجه: به کارآفرینان سازمان به جای ارتقا، پاداش های قابل توجه و مهم اعطا شود. کارآفرینی دورهای (نوبتی): این موضوع به تغییر و تعویض نوبتی کارآفرینان در سازمان اشاره دارد. در این حالت کارآفرین سازمانی، از یک فرصت بهرهبرداری شده به یک فرصت در حال شکلگیری منتقل میگردد. این انتقال غالباً با پاداشهای مهم و قابل توجه همراه است. مدیریت و نقش حمایتی او در سازمان کارآفرین: سازمان های امروزی به دلیل بزرگی و افزایش تعداد کارکنان به مدیرانی که فقط بر مدیریت متداول و وظایف کلیشهای تأکید میکنند نیازی ندارند، بلکه خواستار مدیریت نوآوری و توسعهگرایی هستند، مدیرانی که با درک شرایط عدم اطمینان از محیط و دانش محوری خویش میتوانند نقش مهمی در رشد و اقتصاد کشور ایفاء کنند زیرا این دسته از مدیران در سازمان های بزرگ با دانش و بینش کافی و مدیریتی خود و با برگزاری دورههای آموزشی موثر و حمایت های همه جانبه از آن میتوانند شرایطی را فراهم آورند تا تمام کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و توانایی اجرای فعالیت های کارآفرینی خود را چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی در واحدهای مختلف سازمان داشته باشند. از سوی دیگر، با تشویق آنان به نوآوری، خطرپذیری، مدیریت صحیح بر ایدههای نوین و القای مسئولیت پذیری در قبال تصمیمات خود، موجب شکوفایی و پیشرفت سرمایه انسانی در سازمان ها میشوند زیرا کیفیت، توان نوآوری و اجرایی نیروی انسانی ضامن بقاء و حیات هر سازمان و مهمترین عامل به حرکت در آوردن چرخ های اقتصادی به شمار میرود. بدین ترتیب، تحولات اساسی در زیر بنای سامانههای اداری روی خواهد داد. از این رو، میتوان اذعان کرد که حمایت مدیران به عنوان رکن اصلی در سازمان های کارآفرین محسوب میگردد. خصوصیات حمایتی مدیریت ۱. تغذیه مالی برای شروع و حرکت طرحهای نو ۲. قدرت تصمیمگیری مدیریت ارشد ۳. استفاده از ایدههای جدید کارکنان ۴.قبول مسئولیت فعالیتهای کارآفرینانه ۵. سازگاری ارزشها و فلسفهی مدیریت یا کارآفرینی ۶. پذیرش خطرپذیری به عنوان خصیصهای مثبت ۷. اعتقاد به مدیریت مشترک ۸. تنوع در حمایت مالی ۹. تحمل انحراف از قواعد ۱۰. تجربهی نوآوری مدیریت ارشد ۱۱. قدردانی از افراد خطرپذیر ۱۲. حمایت از طرحهای آزمایشی کوچک موانع و محدویتهای کارآفرینی در سازمان: موانع و محدودیت های متعددی برای حرکت به سوی کارآفرینی در سازمان ها وجود دارد. البته بسیاری از این موانع ناخواسته میباشد و آن ها را پیامد و بازخورد حاصل از به کارگیری فنون مدیریت سنتی میدانند که در برخی از موارد این موانع به قدری مخرب هستند که افراد ترجیح میدهند از رفتار کارآفرینانه در سازمان اجتناب کنند. مهمترین موانع از نظر «فرای» شامل: ماهیت سازمان های بزرگ: هرچه سازمان بزرگتر میشود نیاز به داشتن یک ساختار مشخص برای اعمال کنترل بیشتر احساس میشود و با افزایش ردههای مدیریتی، ارتباط سطوح پائین و بالا، به یک مشکل خاص تبدیل میگردد. معمولا سازمانها برای «اعمال کنترل» استانداردهای اجرایی ثابت و کمیتپذیری را ایجاد میکنند. از اینرو دیوان سالاری و افزایش گزارشهای کاری از نتایج، نظرات را جلب میکند و قوانین و استانداردها نسبت به رفتار کارآفرینانه مهمتر تلقی میشود. مسأله بعدی فرهنگ مشارکت است، که در سازمان های سنتی گریز از اشتباهات، دوری از شکست، پرهیز از ابتکار و انتظار دریافت دستورات، حفظ اصالت و حمایت از گذشته میتواند مانعی برای کارآفرینی سازمانی به شمار آیند. فقدان استعداد کارآفرینانه: معمولا کارآفرینان جذب سازمانهای بزرگ نمیشوند و بیشتر زندگی کارآفرینانه مستقل را به یک زندگی با امنیت، ترجیح میدهند. کارآفرینان، ابتدا در سازمان های سنتی مشغول بهکار میشوند و پس از چند سال آن ها را ترک میکنند. سازمانها، کارآفرینان را تشویق نمیکنند؛ زیرا کارآفرینان را افرادی تنها میدانند که عضو هیچ گروه کاری نیستند و به نظر آنان، کارآفرینان اغلب افرادی عیبجو، شورشی و سرکش میباشند که اغلب در کار خود تأخیر داشته و خود را با معیارهای تعیین شده از سوی سازمان وفق نمیدهند. شیوههای نادرست پاداش: هر نوع برنامه حقوق و دستمزد که بر پایه ساعت کار و یا حقوق ماهانه باشد، انگیزهای برای کارآفرینان بهوجود نمیآورد، اگر چه پاداشهای مالی برای کارآفرینان اهمیت خاصی ندارد ولی باید برای تداوم نوآری در برخی از ساز و کارهای پاداش تحولاتی ایجاد گردد. از سوی دیگر، اگر ترفیع سنتی سازمان، وارد سطوح مدیریتی شود ممکن است با توجه به خلق و خوی خاص کارآفرینان، در سمتهای مدیریتی مشکلات خاص را ایجاد کند. از دیگر موانعی که پیش روی کارآفرینی در سازمان ها وجود دارد میتوان به عدم حمایت مدیریت از کارآفرینی، عدم داشتن آزادی عمل درکار، ساختار خشک و مکانیکی، توجه به سودهای کوتاه مدت، بیتوجهی نسبت به پیشنهادها و ایدههای نو برای أخذ تأیید، عدم اطمینان از سرقت ایدهها در سازمان، دسترسی نداشتن به اطلاعات موثق، شفاف، مرتبط و به موقع، تعارض و تنش در نارضایتی کارکنان، ناآگاهی کارکنان نسبت به توقعات و انتظارات مدیریت از خلاقیّت تک تک افراد، عدم ارتباط واحد تحقیق و توسعه با مشتریان و تحقیقات بازار، فقدان دورنمای مشترک نسبت به نوآوریها، مبارزات و سیاست بازیهای سازمان و همچنین انحصارات دولتی که ناشی از قوانین و مقررات، قانون تجارت، قانون کار نیز است میتوان اشاره کرد. http://www.hamta-co.ir/%D9%81%D8%B1%...C%D9%86%DB%8C/
با چه انواعی از کارآفرینی سر و کار داریم؟ انواع کارآفرینی کارآفرینی فردی:کارآفرین مستقل: فردی که مسئولیت اولیه وی، جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند، محصول و یا خدمات جدید می باشد(Moradi,2007). کارآفرینی درون سازمانی: فرآیندی است که کارآفرین تحت حمایت یک سازمان، فعالیت های کارآفرینانه خود را به ثمر می رساند.رقابت تنگاتنگ و شدید بین شرکت ها و سازمان ها، کاهش کارآمدی مدیریت سنتی در این عرصه و رشد سریع شرکتهای کوچک، سبب شد که سازمان هااهمیت ویژه ای برای نوآوری قائل شوند؛ زیرا نوآوری را تنها تضمین خود برای بقا در عرصه رقابت می دانستند، از این رو سعی کردند افراد خلاق و کارآفرین را که پدید آورندگان اصلی محصولات و خدمات نو در سازمان بودند، تشویق و ترغیب کنند که در سازمان بمانند و ایده های خود را در سازمان محقق سازند.”پینکات” این افراد را کارآفرینان سازمانی نام نهاد(Farhangi et al , 2008). کارآفرینی گروهی: فرآیندی است که یک شرکت طی می کند تا همه افراد آن به کارآفرینی تشویق شده وتمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در شرکت انجام پذیرد. در این فرآیند هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین، انجام وظیفه می کنند(Ahmadi et al , 2005). کارآفرینی اجتماعی: شاید بتوان گفت “گریگوری دیز” از دانشگاه استنفورد بهترین تعریف را از کارآفرینی اجتماعی ارائه کرده است. به اعتقاد او، کارآفرین اجتماعی، شور و شوق یک رسالت اجتماعی را با بینش تجاری و بازرگانی ترکیب می کند(Saeedi Kia,2008). کارآفرینان اجتماعی بوسیله موارد زیر نقش عاملین تغییر را در اجتماع ایفا می کنند: داشتن ماموریت برای ایجاد و حفظ ارزشهای اجتماعی(به جای ارزشهای شخصی).شناسایی و تعقیب بی وقفه فرصت های جدیدی که از طریق آن بتوان ماموریت فوق را محقق ساخت.قرار گرفتن در چرخه و فرایند نوآوری، سازگاری و یادگیری مستمر.عمل جسورانه و مجاب کننده بدون ترس از محدودیت منابع موجود و در دسترس.اوج احساس مسئولیت، وفاداری، پاسخگویی و خدمت به هواداران(Gregory Dees, 1998). همچنین استیو بلانک در مقدمه یکی از کتاب های خود کارآفرینی را به انواع زیر تقسیم کرده است*: 1- کارآفرینی کسب و کار کوچک: کسب و کارهای کوچک که معمولا (در جوامع پیشرفته) درصد بالایی از شرکتها را در بر میگیرند و معمولا نیمی از افراد در آنجا شاغل هستند، اغلب کسب و کارهایی سرویس گرا همچون خشکشویی، پمپ بنزین، سوپرمارکت هستند که در آنها کارآفرینان، درآمد خوب و سود ده بودن برای صاحبان را موفقیت تعریف میکنند، اینها به ندرت به یک صنعت یا کسب و کاری میلیاردی تبدیل میشوند. 2- استارتاپهای گسترشپذیر: حاصل کار کارآفرینان فناور هستند. این کارآفرینان با این باور که چشماندازشان دنیا را تغییر خواهد داد شرکتی را راه اندازی میکنند و نتیجه، شرکتی با چندین یا چند ده میلیارد فروش میشود. روزهای آغازین استارتاپ گسترش پذیر در جستجوی مدل کسب و کار تکرار پذیر و گسترش پذیر صرف میشود. گسترش، نیاز به سرمایهگذار خطر پذیر (VC) بیرون از شرکت دارد تا سوخت گسترش سریع استارتاپ را تامین کند. استارتاپهای گسترشپذیر تمایل دارند تا در مراکز فناوری گرد هم آیند مراکزی همچون سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک و بنگلور. اینها درصد کمی از کارآفرینان را تشکیل میدهند، ولی بازگشت سرمایه عالیشان پتانسیل جذب سرمایه خطر پذیر (و رسانهها) را دارد. ۳ استارتاپهای خریدنی: پدیده جدیدی هستند. با هزینههای بسیار پایین ساخت برنامههای وبی یا موبایلی، استارتاپها میتوانند هزینههای خود را با پول پایهگذاران، کارتهای اعتباری یا جمع آوری اندکی سرمایه خطر پذیر بپردازند، معمولا این عدد زیر ۱ میلیون دلار است. این استارتاپها (و سرمایه گذارانشان) خوشحال میشوند که بین ۵ تا ۵۰ میلیون دلار خریده شوند، این خرید معمولا توسط شرکتهای بزرگتری صورت میگیرد که همانقدر که به دنبال خود کسب و کار هستند دنبال نیروهای مستعد آن هم هستند. ۴ کارآفرینی در شرکتهای بزرگ: شرکتهای بزرگ چرخه عمر محدودی دارند. بیشترشان با معرفی محصولات جدیدی که نمونههای دیگری از محصولات اصلی شان است رشد میکنند. (رویکردی که به نوآوری پیوسته معروف است). آنها همچنین ممکن است به نوآوری توفنده (بنیادین) روی بیاورند که تلاش میکنند محصولات جدیدی را به بازارهای جدید با مشتریان جدید معرفی کنند. جالب است که اندازه و فرهنگ شرکتهای بزرگ اجرای نوآوری توفنده را بسیار سخت میکند؛ این در واقع تلاشی برای راهاندازی یک استارتاپ گسترش پذیر درون شرکتی بزرگ است. [ برای آشنایی با گونههای مختلف نوآوری اینجا را ببنید] ۵ کارآفرینان اجتماعی: سازمانهای غیرانتفاعی نوآورانه را برای تغییر جهان میسازند. این سازمانهای کارآفرین به جای سود، دنبال راهکار هستند و در هر قاره و کشوری در دامنههای وسیعی از جمله آب، کشاورزی، سلامت، خرده وام و … فعالیتمیکنند. ویژگیهای کارآفرینان اقتصاددانان کانون توجه خود را تنها بر فضای اقتصادی کارآفرینی متمرکز می کردند و در نتیجه از ویژگیها و عوامل فردی و اجتماعی که به طور مثبت یا منفی بر فرد کارآفرین تأثیر می گذارند غافل بودند. به همین دلیل در اواسط قرن بیستم روانشناسان به منظور شناسایی ویژگی ها و الگوهای رفتاری کارآفرینان به بررسی و تحقیق در مورد کارآفرینان پرداختند.محققان روانشناختی در جستجوی تشخیص مشخصات روانی و شناسایی ویژگیهای کارآفرینان موفق بودند. هدف روانشناسان در واقع کشف چگونگی ایجاد این ویژگیهای متمایز کننده بوده است.رویکرد ویژگی ها به ویژگی های مشترک کارآفرینان اشاره می کند و فرض بر این است که ویژگی های کارآفرینی قابل آموزش نیست و یک پدیده ذاتی است. این مشخصات با عملکرد کارآفرینانه ارتباط دارد. تاکنون سه عامل اساسی در ارتباط با کارآفرینان مورد مطالعه قرار گرفته است: 1- تأثیرات روانی 2- مشخصات شخصی 3- اثرات تجربه قبلی فرد.(مقیمی،1384) ویژگی های روانشناختی زیادی در مورد کارآفرینان در ادبیات کارآفرینی بیان شده اما وجوه مشترک آن ها عبارتست از: ریسک پذیری(ریسک های متوسط و حساب شده)نیاز به توفیقمرکز کنترل درونینوآوری،خلاقیت و ایده سازیاعتماد به نفسپشتکار زیادآرمان گراییپیشقدم بودناستقلال طلبیاهل عمل بودنآینده گرایی.(اکبری،1385) * منبع : سایت کسب و کار نرم افزار https://isfahanplus.ir/%D8%A7%D9%86%...C%D9%86%DB%8C/
معرفی انواع کارآفرینی در ورزش اکنون هر یک از انواع مختلف کارآفرینی در ورزشی مورد بررسی قرار خواهد گرفت: -کارآفرینی جامعه محور، فعالیت مشترک جامعه ای است که کارآفرین و سازمان را در بر می گرد و هر دو در پی یک هدف مشترک اند. در زمینه ورزش، کارآفرینی جامعه محور بین تیم های ورزشی، سازمان ها یا حامیان مالی ورزشکاران و سازمان های اجتماعی حادث می شود. سازمان های اجتماعی شامل مدارس، دانشگاه ها، سازمان های غیرانتفاعی و سازمان های دولتی می شوند. کارآفرینی در ورزش امری پویا است که بر اقتصاد و اجتماع از طریق جامعه اثر می گذارد. رویدادهای ورزشی و تیم ها، توسعه جامعه را از طریق تشویق به مشارکت در ورزش و فعالیت های مرتبط با ورزش- همچون گردشگری- ترغیب می کنند. شرکای تجاری تیم های ورزش با همراهی کسب و کارهای محلی و سازمانهای دولتی، استادیومهای ورزشی را توسعه و رویدادهای ورزشی را ترویج می دهند. همچنین، کارآفرینی جامعه محور، با ترغیب تمرکز بر موضوعات اجتماعی، همچون چاقی در دوران کودکی، شرکای سازمان های ورزشی را به همراه گروه های اجتماعی در انجام مسئولیت های انسان دوستانه و اجتماعی درگیر می کند. سازمان هایی در ورزش (همچون NBA) تمام امکاناتشان را بسیج کرده اند تا به عنوان سازمان های حامی که به جامعه کمک می کنند دیده شوند. (NBA) این مهم را از طریق جنبش «ما مراقب هستیم» به انجام رسانده است. این جنبش به منظور ترغیب افراد جوان به درگیرشدن با جوامع محلی از طریق انجمن های بسکتبال طراحی شده است. مؤسسات نیز در کارآفرینی جامعه محور- با ترغیب مشارکت در مسئولیت های اجتماعی- در حوزه ورزش درگیر می شوند. در کاندا، شرکت بل کانادا در شراکت با بنیاد ترو اسپورت در جوامع ورزشی همچون هاکی و فوتبال از طریق برنامه ابتکاری «ارتباط با جوامع» سرمایه گذاری کرده است. -کارآفرینی شرکتی هنگامی رخ می دهد که مشاغل در امر نوآوری درگیر شوند. نوآوری در ورزش می تواند محصول محور یا فرآیند محور و گاه آمیخته ای از هر دو باشد. در ورزش هایی که همچنان مسیر رشد و توسعه را می پیمایند- مانند اسنوبورد- از سوی شرکت ها، نوآوری محصول محور بیشتر بروز یافته تا ورزش های در حال سکونی- همچون اسکی- که نوآوری فرایند محور بیشتری توسط شرکتها دارند. لذا، ترکیب مناسب محصول ورزشی، قیمت محصول، مکان عرضه و روش ترویجی و معرفی محصول به بازار منجر به موفقیت کسب و کار ورزشی می شود. نوآوری شرکت های دیگر در ورزش گاه با مسیرهای بازاریابی محصولات و فرآیندهای ورزشی مرتبط می شوند. در ورزش دانشگاهی شرکت ها محصولات شان را از طریق راه های نوآورانه ای تبلیغ می کنند تا بازار هدف جوانان را تسخیر کنند. علاوه بر این، رویدادهای اجتماعی بسیاری در موقعیت های ورزشی، شرکت ها را در به کار بردن فنون بازاریابی درگیر می کند. این فنون نوین بازاریابی می تواند حمایت مالی شرکتی را از یک تیم ورزشی شامل شود که به شرکت اجازه می دهد ارتباط ورزشی با رسانه، دسترسی به مطبوعات و پوشش اخبار را به عهده گیرد. در ورزش های حرفه ای همچون هاکی روی یخ کارآفرینی شرکتی از طریق فعالیت های مخاطره آمیزی همچون برآورد سرمایه بازار، سابقه عملیاتی، رقابت، تجزیه و اعتبارپذیری، که بازاریابان در آن دخیل می شوند، رخ می دهد -کارآفرینی نژادی در ورزش یکی از مهم ترین عوامل تحریک تغییرات اجتماعی است. کارآفرینی نژادی یا مهاجرتی زمانی رخ می دهد که افراد از ملیت های خاصی در تغییر و نوآوری این روند درگیر هستند. ورزش مسیری را فراهم می آورد که گروه های بومی بتوانند در حرفه انتخابی شان به دلیل پایگاه اجتماعی ای که دارند بدون محدودیت تبعیضی برتری یابند. مشهورترین مثال برای کارآفرینی نژادی در سال ۱۹۴۷ میلادی به وقوع پیوسته، هنگامی که جکی رابینسون اولین فرد آفریقایی- آمریکایی بود که در لیگ اصلی بیسبال بازی کرد. کارآفرینان همواره بهترین بازیکنان را در ورزش ها- همچون بیسبال و بسکتبال- صرف نظر از نژادشان و به منظور دستیابی به عالی ترین نتایج رقابتی، به کار گرفته اند. کشورهای سراسر دنیا نیز بر نژاد، به منظور ترویج ورزش، تمرکز می کنند. در کشور انگلستان، اسپورت انگلند با کمک کمیسیون برابری نژادی، برای ایجاد عدالت ورزشی، همکاری کرده است. هدف عدالت ورزشی به کاربردن کارآفرینی نژادی در شاخه ورزش است تا تمام اقلیتهای نژادی بتوانند در ورزش شرکت کنند. -کارآفرینی سازمانی زمانی رخ می دهد که نهادها در پی طرح های تغییر سازمانی باشند. در ورزش تعداد بسیاری از نهادها- به ویژه در ورزش حرفه ای- وجود دارند که مسیر سازمان های ساختاریافته را تغییر داده اند. نمونه هایی از نهادهایی که در این نوع کارآفرینی دخیل اند عبارت اند از: کمیته بین المللی المپیک (IOC) و فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA). در اتحادیه اروپا، واحد اختصاصی بوسمن نقش ابزاری را بازی می کند که تمام نهادهای ورزشی اتحادیه اروپا را از اعمال سهمیه بندی ملیتی در لیگ های ورزشی بر حذر می دارد. در لیگ حرفه ای بیسبال ایالات متحده، کارآفرینان سازمانی نواوری هایی را بنا نهاده اند و دیگران را بر آن داشته اند تا این نوآوری ها را نیز اتخاذ کنند. برخی از این نوآوری ها شامل خرید و فروش بازیکنان و معرفی بازیکنان آزاد در ورزش های حرفه ای می شود. همچنین نهادهای ورزشی- علی الخصوص کمیته بین المللی المپیک- قدرت بسیاری در اعمال چگونگی مسیر کسب و کارهای ورزشی دارند، از این رو برای آن ها به روز باقی ماندن در توسعه های اخیر حوزه ورزش مهم است. یکی از راه هایی که آن ها این مهم را انجام می دهند معرفی ورزش های جدیدی همچون والیبال ساحلی و تکنواندو در المپیک ها است. -کارآفرینی بین المللی زمانی رخ می دهد که سازمان ها در بازارهای بین المللی جدید بسط یابند. کارآفرینی بین المللی در حوزه ورزش در بسیاری از ورش های بین المللی با بهره برداری از بازارهای خارجی جدید مشهود است. انجمن ملی بسکتبال ایالات متحده (NBA) و لیگ حرفه ای بیسبال همین کشور به منظور یافتن بازارهای جدید در کشور چین حضور یافته اند. در ایالات متحده با تکیه بر لیگ های ورزش های حرفه ای و برای جذب و اثرگذاری بر عرصه وسیع تری از مخاطبان جهانی، بر تجاری سازی و حرفه ای سازی تیم های ورزشی تأکید روزافزونی شده است. کارآفرینی بین المللی در ورزش همچنین در سطح فردی نیز رخ می دهد. برخی ورزشکاران همچون دیوید بکهام، با تقویت جهانی سازی گونه های مختلف ورزش، همانند فوتبال، نقش کارآفرینانه داشته اند. سایر لیگ های حرفه ای ورزشی با به خدمت گرفتن بازیکنان بین المللی و تمرکز بر هواداران بین المللی، جهانی شده اند. NBA بازی های پیش از فصل خود را در چین و اروپا برگزار کرده است تا مردم را به دیدن بسکتبال ترغیب و تشویق کند. -کارآفرینی اجتماعی زمانی رخ می دهد که اهداف غیرانتفاعی یا غیرخصوصی در اشتراک با ایده های شغلی باشند. کارآفرینی اجتماعی در ورزش تغییر را در حضور مسایل اجتماعی تقویت می کند. رویدادهای ورزشی و بازاریابی که به دنبال این رویدادها می ایند به منظور نشاندادن موضوعات اجتماعی استفاده است. نهضت روبان صورتی- که شرکت ریباک برای حمایت از آگاهی بخش سرطان سینه اسپانسر آن است- نمونه ای از کارآفرینی اجتماعی در ورزش است. افراد و سازمان ها به واسطه همکاری با جامعه در یک منش و رفتار مثبت از طریق تلاش ها و مجاهدت های نوع دوستانه ورزشی یا سازمان های خیریه ورزشی، با کارآفرینی اجتماعی درگیر می شوند. سازمان هایی همچون یونیسف کارآفرینی را در کشورهایی مانند اوگاندا با اعمال برنامه های اجتماعی تقویت کرده است. این سازمان کشورها را برای بازسازی جوامع از طریق ورزش تشویق کرده است. -کارآفرینی فناوری محور، هنگامی واقع می شود که نوآوری در فناوری رخ دهد. پیشرفت در تکنولوژی بیش از یک دهه قبل همچون استفاده از اینترنت و رادیوهای اینترنتی مسیری را ابداع کرد که افراد در ورزش شرکت کنند. سایت های ورزش های فانتزی و شرط بندی های ورزشی- اینترنتی، فرصت های جدید را برای ورزش به همراه حمایت مالی و ایجاد فرصت های تجاری خلق کرده اند. NHL با حمایت مالی از تکنولوژی گلوپوک- که باعث می شود بینندگان تلویزیونی راحت تر بازی ها را مشاهده کنند- نقش کارآفرینانه داشته است. یکی دیگر از پیشرفت های تکنولوژی که در ورزش کارآفرین بوده عبارت است از پیشرفت در زمینه ضبط دیجیتالی که اجازه می دهد بینندگان بازی های ورزشی را از زوایای مختلف ببینند. قضاوت و داوری نیز از طریق تکنولوژی های ضبط دیجیتال آسان تر شده است، به طوری که امکان ارزیابی های پس از اجرا را فراهم می سازد -کارآفرینی زنان هنگامی رخ می دهد که زنان در نوآوری مشاغل درگیر شوند. برای مثال در ایالات متحده و در زمینه ورزش، کارآفرینی بانوان با عنوان LX، با ترغیب نوآوری های و ابتکارات، در ورزش هایی که توسط زنان انجام می گیرد تقویت شده است. کارآفرینی زنان در جنبش های مدیریت ورزشی متعددی مشهود است که بر جمعیت زنان به عنوان راهی برای تسخیر بخش های جدید بازار تمرکز کرده اند. کارخانه ها و شرکت های البسه ورزشی همچون NIKE و Ander Armour در حال حاضر برای البسه ویژه بانوان بازاریابی می کنند. اشکال جدید ورزش همچون فانتزی اسپورت، توسط بانوانی که خواهند در ورزش حضور داشته باشند، هدایت می شود. در رقابت های اتومبیل رانی NASCAR بازار هدف زنان اهمیت بسیاری برای سازمان ها یافته است تا داده های آماری بیشتری را که می توانند در بازی های مجازی NASCAR استفاده کنند، مورد تحلیل قرار دهند. ابتکار دیگری که در کارآفرینی و توسط زنان به راه افتاد آهیلدا است، یک شرکت خصوصی استرالیایی که لباس های Burkini را برای زنان مسلمان طراحی کرده است تا به عنوان لباس شنا استفاده کنند. -در خصوص کارآفرینی شهری، امروزه برخی محققان بر این باورند که میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی از قبیل المپیک ها باعث بهبود زیرساخت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه می شود که در صورت حمایت مسئولان کشوری، این امر زمینه ساز اتخاذ رویکردهای مناسبی در جهت افزایش کارآفرینی شهری می گردد. رویدادهای بزرگ ورزشی- در مقیاس وسیع- باعث افزایش بودجه عمومی در جهت ساخت تجهزات، امکانات و زیرساخت های شهر گردیده و استراتژی های توسعه را در درازمدت بهبود می بخشد و در کوتاه مدت نیز باعث افزایش سودآوری شرکت ها می گردد https://www.linkedin.com/pulse/%D8%A...eh-ayanmanesh/
انواع کارآفرینی1. کارآفرین فردی : (Individual Entrepreneurship) تشخیص اینکه کارآفرینان چه کسانی هستند و باید چه کاری انجام دهند تا کارآفرین نامیده شوند، نقطه ثقل مباحث متعددی بوده است. در حقیقت اکثر افرادی که کارآفرین نامیده می شوند، خودشان را شایسته این نام می دانند. یک کارآفرین ایالات مرکزی امریکا که در برابر گروهی از کارآفرینان آینده سخن می گفت تا آنجا پیش رفت که بیان کرد هیچ چیزی به عنوان کارآفرین وجود ندارد. دلیل این امر ریشه در این تعریف ساده دارد که کارآفرینی مفهومی ساده نیست. کارآفرینی مشکلهای بسیاری دارد و مشخص کردن این امر که وظیفه یک کارآفرین چیست، واقعاً دشوار است. مخترعان، وکلا، تجار، آموز ش دهندگان و پزشکان همه می توانند کارآفرین باشند. اگر توجه ما از اینکه کارآفرین کیست به این منتقل شود که کارآفرین چه کاری انجام می دهد آنگاه تعریف کارآفرینی روشنتر می شود. رونستات فرآیند کارآفرینی را ایجاد ثروت می داند. با این تعریف وظیفه شناخت یک کارآفرین به مراتب ساده تر میشود. کارآفرین فردی است که یک سازمان مستقل را تاسیس یا اکتساب کرده یا نمایندگی آن را کسب می کند. در همین راستا عبارت کلیدی حاصل از این تعریف سازمان مستقل است. دلیل نیز آن است که در این تعریف تمرکز اصلی بر این مسأله است که ثروت چگونه در سیستم اقتصادی سازمان های موجود خلق می شود؟ 2. کارآفرین درون سازمانی : (Intrapreneurship) : گیفورد پینکات در کتاب اشکال کارآفرینی مفهوم کارآفرینی در سازمان ها را مطرح کرد. در کارآفرینی درون سازمانی کارآفرین به فردی اطلاق می شود که در سازمان ها فعالیت می کند. لازم است که دو حقیقت مهم درباره کارآفرینی در سازمان ها در این مبحث مورد اشاره قرارگیرد. نخست آنکه فرایند مورد توجه یک کارآفرین سازمانی با فرآیند مورد توجه کارآفرینان مستقل تفاوت دارد. درست است که مفهوم کارآفرینی در سازمان ها گسترده است اما یک کارآفرین مستقل در بازارهای اقتصادی گسترده تر و انعطا ف پذیرتر فعالیت می کند. این تفاوت برای هر نوع شیوه و شکل کارآفرینی محاسن و معایب خاصی را به دنبال دارد. دوم آنکه کارآفرینی درون سازمانی در سازمانی رخ می دهد که مانع از کارآفرینی می گردد. به عبارت دیگر بسیاری از سازمانها در ایجاد محیطی برای کارآفرینی ناتوان هستند. کارآفرینان مجبور هستند تا موفقیت را در میان افرادی بیابند که حاضر نیستند به آنها کمک کنند یا واقعاً نمی خواهند موفقیت آنان را شاهد باشند. بنابراین کارآفرینان سازمان ها افرادی هستند که اغلب در فعالیتهای کارآفرینی سازمانها و بدون حمایت سازمانشان درگیر هستند. البته این فقدان حمایت موضوع مهمی نیست اگر مدیریت بتواند فرآیندها و رفتارهای مناسبی را در یک سازمان ایجاد کند، کارآفرینان سازمان ها می توانند در محیط مناسبی فعالیت کنند. کارآفرین سازمانی را می توان خلق، تقویت، اداره و حمایت کرد. 3. کارآفرین سازمانی : (Organizational Entrepreneurship) : شومپیتر میگوید: نیازی نیست که کارآفرینی یک کار فیزیکی خاص باشد. هر محیط اجتماعی روش خاص خود را برای کارآفرینی دارد. یک سازمان می تواند محیطی را فراهم آورد که در آن تمام اعضا بتوانند در انجام امور کارآفرینی شرکت کنند. افراد بسیاری که سازمان ها را رها کرده و خودشان سازمان جدیدی تاسیس می کنند، نمایانگر آنند که اکثر سازمان ها قادر نیستند محیطی را برای کارآفرینی خلق کنند. البته برخی افراد فقط برای تاسیس یک سازمان جدید سازمان خود را ترک می کنند و شرایط محیطی داخل سازمان اهمیت چندانی برایشان ندارد. اما بسیاری از افراد در صورت وجود حمایت متناسب در سازمان می مانند. سازمانی که چنین محیط داخلی را خلق می کند سازمانی کارآفرین تلقی می شود. البته حضور کارآفرینان در سازمانها منعکس کننده کارآفرین بودن یک سازمان نیست. منبع: مقیمی، سید محمد، 1383، کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی، انتشارات دانشگاه تهران. انواع کارآفرینی
انواع کارآفرینی چیست؟ کدام راه، میتواند برای شما مناسب باشد؟میخواهم کسب و کار خودم را داشته باشم. میخواهم کارآفرین شوم. میخواهم برای خودم کار کنم. اینها حرفهایی است که این روزها زیاد میشنویم. بالا گرفتنِ تبِ کارآفرینی هم باعث شده که هر روز، افراد بیشتری چنین خواستهها و هدفهایی داشته باشند. اما در نخستین گامهای جادهی کارآفرینی، لازم است به یک سوال مهم جواب دهیم: از میان انواع کارآفرینی، کدامیک میتوانند مسیر مناسب من باشند؟ قاعدتاً تقسیمبندیهای بسیار متنوعی برای انواع کارآفرینی وجود دارد که بسته به نیاز و نگرش ما، میتوانند بیشتر یا کمتر مفید باشند. متمم – با توجه به سرفصلهای آموزشی خود – تقسیمبندی زیر را پیشنهاد میکند: در ادامه به معرفی هر یک از انواع کارآفرینی مطرح شده در نمودار بالا میپردازیم. انواع کارآفرینی و تعریف هر یک از آنها: کارآفرینی درون سازمانیکارآفرینهای جنبیفریلنسرهاهمهکارههابرونسپاری فرایندیشرکتهای تخصصی شناور https://motamem.org/%D8%A7%D9%86%D9%...C%D8%B3%D8%AA/
آشنایی با انواع کارآفرینی اگر شما مشاور یا معلمی برای کارآفرینان هستید باید بتوانید حداقل چهار نوع از کارآفرینان را از هم تشخیص دهید. اگر نتوانید این کار را انجام دهید احتمالا در انجام وظایف خود دچار مشکل میشوید. هر نوع کارآفرین دلایل مختلفی برای شروع کار دارد، توصیههای خاص خود را میطلبد و روش یادگیری متفاوتی دارد. با ما باشید تا در این نوشته با انواع کارآفرینی آشنا شوید. چهار نوع متفاوت از کارآفرینان: کارآفرین سنتیکارآفرین درحال رشدکارآفرین پروژه محورکارآفرین سبک زندگی بررسی کلی چهار نوع کارآفرینیتجارتهای سنتی آنهایی هستند که سالهای سال دوام آوردهاند، مانند رستورانها، فروشگاهها، نجاریها، آرایشگاهها، مکانیکیها و شرکتهایی که به عملکرد جامعهی ما کمک میکنند.تجارتهای درحال رشد معمولا در حوزهی تهیهی نرمافزار و برنامه برای گوشیهای هوشمند و تبلتها، مشاوره، ارتباطات و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی و اطلاعات تجاری فعالیت دارند. تجارتهای سطح بالا در این گروه قابل بهبود هم هستند.تجارتهای پروژه محور را معمولا کارآفرینان تحصیل کرده اداره میکنند و در این مورد معمولا نوع تجارت با تحصیلات آنها مرتبط است. به عنوان مثال ترجمه، طراحی سازهها و برگزاری نمایشگاه در موزهها، طراحی گرافیکی، نویسندگی، روانشناسی، فیلمسازی، طراحی پارچه و غیره.کارآفرینان سبک زندگی معمولا شرکت خود را بر پایهی تحصیلات بنا نمیکنند. کار آنها معمولا “عشقی” است، کاری که انجام میدهند را دوست دارند. کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشندهی آلوئهورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، نویسندهی کتابهای کودکان باشد، هنر درمانی کند یا مشاوره و روانسنجی انجام دهد. در این قسمت میبینیم که چطور باید به بهترین نحو به این چهار نوع کارآفرین مشاوره بدهیم. ۱. کارآفرین سنتی شخصیت کارآفرین سنتی ممکن است در حوزهی نجاری، مکانیک، آشپزی، فروشندگی و یا سایر حوزههای فنی و حرفهای تحصیل کرده باشد. این افراد سالهاست در این زمینه شاغل هستند و حالا حس میکنند که وقت آن رسیده است که خود تجارتی مستقل داشته باشند. انگیزهی آنها برای شروع شرکت معمولا این است که “وقتی میتوانیم مستقل باشیم، لازم نیست آنقدر سخت برای دیگران کار کنیم”. مهمترین نکته در مورد کارآفرینان سنتی این است که کار کنند، چیزی را تولید کنند و تا آنجایی که میتوانند پول در آورند. نیازی به صحبت کردن و برنامهریزی زیاد نیست چون این افراد میدانند چه میکنند و چه میفروشند. خیلی از کارآفرینان سنتی در زمینهی کاری خود، تحصیلات حرفهای ندارند، ولی همه چیز را به صورت تجربی آموختهاند. مثلا شما مهاجر هستید و میخواهید مغازه یا رستورانی باز کنید، و مهارتهای لازم برای این کار را از سایر افراد شاغل در این صنف میآموزید. شرکت شرکت سنتی سالها سابقه دارد؛ مانند رستوران، مغازه، نجاری، آرایشگاه، مکانیکی و سایر شرکتهایی که به عملکرد جامعه کمک میکنند. روش انجام کار و ارائهی خدمات در این شرکتها، در گذشته و آینده معمولا یکی است. نجار خانه میسازد، مغازهدار اجناس خود را در مغازه یا به صورت اینترنتی میفروشد، رستوراندار در رستوران، دکهی خیابانی یا ون غذا میفروشد، مکانیک ماشینها را تعمیر میکند و آرایشگر مو کوتاه میکند. در تجارتهای سنتی معمولا توصیف کردن نوع کار آسان است. اگر کارآفرین در کار خود مهارت داشته باشد از همان روز اول بر کارها تسلط دارد. بسیاری از تجارتهای سنتی را کارآفرینان غیرماهر اداره میکنند. آنها موفق شدهاند تا با کسب تجربه، مهارتهای کاری خود را بیاموزند. کسب دانش جدید اگر کارآفرین ماهر باشد حس میکند همه چیز را درمورد این تجارت میداند. اگر یک ماشین دیجیتال جدید بعد از فارغالتحصیلی این افراد به بازار آمده باشد، ممکن است دورهی آموزشی کوتاهی را برای تسلط به دستگاه مورد نظر، در یکی از مراکز آموزشی بگذرانند. در غیر این صورت آنها مهارتهای لازم را از راه تجربه در کار و البته مشورت کردن با همکاران میآموزند. برای آنها آموزش حرفهای اتلاف وقت است “معلم و مشاور از زندگی واقعی چه میداند؟” کارآفرینی مهارتی در حوزهی کاری خود ندارد، بلکه یا درمورد انجام کار با دوستان مشورت میکند یا همه چیز را از راه سخت یاد میگیرد: آزمون و خطا. کارآفرین سنتی دوست دارد درمورد مسائل تجاری بیاموزد. نه بخشهای استراتژیک تجارت، بلکه فقط موارد عملی مثل قوانین گمرک، کم کردن مالیات و سایر قوانینی که دولت برای کارآفرینان وضع کرده است را مورد توجه قرار میدهد. نوآوری برای کارآفرین سنتی گسترش دادن و بازآفرینی شرکت از اهمیت زیادی برخوردار نیست. محصولات و خدمات بر اساس مهارتهای کارآفرین هستند و تغییرات آهستهای دارند. تغییر معمولا وقتی اتفاق میافتد که نسل جدیدی مسئولیت شرکت را به عهده میگیرد یا آن را میخرد. اما برخی از این شرکتهای سنتی با استفاده از مهارتهای فردی، استعداد بالا و شانس، به شرکتهای در حال رشد تبدیل میشوند. خیلی از شرکتهای ابزارآلات، لوازم برقی، پلاستیک یا نجاریها به کارخانههای صنعتی بزرگ تبدیل شدهاند، چرا که مؤسس آنها توانسته است تا موقعیت بازار را بسنجد و محصولی را تولید کند که مورد نیاز مشتریان است، به عنوان مثال این شرکتهای بینالمللی: LEGO: تولیدکنندهی جهانی آجرهای خانه سازی لگو DANFOSS: بزرگترین شرکت تولیدکنندهی دریچههای انبساطی ترموستات GRUNDFOS: تولیدکننده و فروشندهی اصلی پمپهای آب در جهان تجربهی مشاوره اکثر کارآفرینان سنتی محصولی کاملا مشخص دارند، مثلا: فروش ساندویچ، فروش لباس زنانه، ساخت دیوار آجری، یا ساخت چرخ دوچرخه. زمانی که مشاور و کارآفرین سنتی با یکدیگر ملاقات میکنند، مشاور باید روی قوانین عملی و دولتی تمرکز کند. برای مثال مالیات، مالیات فروش، قوانین شهرداری، استانی و منطقهای. قوانینی که میتوانند موانعی برای کارآفرینی باشند که میخواهد از مهارتهای خود استفاده کند، سخت کار کند و پول به دست آورد. مشاور کارآفرین میتواند سایر موانعی را که ممکن است در برابر موفقیت شرکت قرار داشته باشند، ببیند، مثلا: رقابت بیش از اندازه، محصولات از مد افتاده، مکان نامناسب، دستکم گرفتن مسائل مالی یا انتظارات خیلی خوشبینانه درمورد مشتریان. برقراری ارتباط مفید با کارآفرین ممکن است سخت باشد. بنابراین شاید مجبور شوید که برای طرح این موارد، تا ملاقات بعدی صبر کنید. اغلب، کارآفرین سنتی از شما میخواهد برایش برنامهی بودجه آماده کنید. مثلا بودجهای که بانک یا شخص دیگری از او خواسته است. آماده کردن بودجه به کمک کارآفرین، روش خوبی برای پیدا کردن مسائل مشترک است. ارقام بودجه “مسائل مشترک” هستند. درمورد ارقام بودجه حرف بزنید؛ آنها را روی نمودار ببرید، انجام عملیات ریاضی کمک میکند همکلام شوید. یک توصیهی خوب برای کارآفرین سنتی این است که برای او راههایی را پیدا کنید تا کارهای اداری را در شرکت انجام دهد. مدیریت اشتباه مسائل مالی و سایر موانع دولتی میتوانند برای کارآفرینان سنتی کشنده باشند. اگر آنها کسی را پیدا کنند که کارهای اداری را مدیریت کند، میتوانند تمام زمان خود را روی آنچه دوست دارند بگذرانند: سخت کار کردن روی محصول. ۲. کارآفرین درحال رشد شخصیت کارآفرین در حال رشد یا تیم او میخواهند تجارتی را شروع کنند که رشد خواهد داشت، مشتریهای بسیاری جذب خواهد کرد و پول زیادی به دست خواهد آورد. این افراد ممکن است امیدوار باشند که روزی کل شرکت را بفروشند و زندگی راحتی داشته باشند. این کارآفرینان جاهطلب هستند، سخت کار میکنند و وقت خیلی کمی برای ارتباط با افراد خارج از شرکت دارند. این افراد معمولا تحصیلات علمی و تکنیکیِ دانشگاهی دارند و گاهی اوقات کار خود را بعد از فارغالتحصیلی شروع میکنند. سایر افراد ممکن است سالها تجربهی کار کردن در صنعت را داشته باشند و همراه با همکاران خود ایدهی تجارت جدید را پرورش داده باشند. وقتی کارآفرین در حال رشد، که اغلب اوقات مرد است، با مشاور کارآفرینی ملاقات میکند، اغلب اوقات پروژهی تجاری خود را در غالب طرحی تجاری ارائه میکند. شرکت این شرکت معمولا بر پایهی یک ایدهی تکنیکی یا دیجیتال بنا شده است، ولی علاوه بر این مشاورانی که از شرکت مشاورهی خود خارج شدهاند هم شرکتهای در حال رشد را تأسیس میکنند. در بهترین حالت ایدهی تجاری قابل برداشت است، یعنی وقتی که محصول یا خدمات برای اولین بار تولید شدهاند، میتوان آن را بدون هیچ هزینهی اضافهای به بقیهی دنیا فروخت. فیسبوک و دراپباکس مثالهایی از تجارتهای قابل برداشت هستند. حوزههای تجاری معمول تهیهی نرمافزار، برنامهی گوشیهای هوشمند و تبلت، شرکتهای ارتباطی و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی، هوش تجاری و موارد مشابه هستند. کسب دانش جدید کارآفرین در حال رشد وقتی با مشکلی برخورد میکند به دنبال دلیل آن میرود و بعد به جستجوی راهحل میپردازد. او اینترنت و کتابهای مرجع را جستجو میکند، یا افرادی را پیدا میکند که در آن زمینهی بهخصوص متخصص هستند. این فرد دورههای بلند مدت را نمیپسندد و یک سمینار سه ساعته با موضوع تخصصی برای او بهتر است. “مختصر و مفید و پیش به سوی چالش بعدی” شعار او خواهد بود. نوآوری کارآفرین در حال رشد به سوی پیشرفت میرود، پس اگر حس کند که محیط و مشتریان عقیده و الگوی خرید خود را تغییر میدهند، فورا شروع به تطبیق یا تغییر دادن تجارت میکند تا بتواند نیازهای جدید را برآورده سازد. تجربهی مشاوره کارآفرین در حال رشد معمولا برنامهای تجاری با جزئیات خیلی بالایی دارد، و محصولی که میخواهد تولید کند را دقیقا توصیف میکند. او تحقیقاتی در رابطه با بخش مشتریان و توصیف بازار انجام داده است ولی بیشتر اطلاعات آنها براساس آمار و سایر اطلاعات به دست آمده از منابع ثانویه است. تعداد کمی از این کارآفرینان ارتباط مستقیمی با مشتریان دارند، یا دانش کمی درمورد بازار و نیازهای آن از شغلهای قبلی خود به دست آوردهاند. این افراد بودجههای مختلفی را تهیه میکنند و برنامهریزی را از سه سال جلوتر انجام میدهند. اما این ارقام معمولا بر اساس فرضیات آماده میشوند. بزرگترین ضعف کارآفرین در حال رشد معمولا کمبود دانش و ارزیابی واقعگرایانه از اندازهی بازار، مشتریان و زمان رخنه به بازار است. بنابراین باید تلاش کنید تا دادههایی دست اول درمورد بازار داشته باشید. باید با تُجاری صحبت کنید که درمورد بخش مشتریان و خود مشتریان آگاهی دارند. وقتی تعداد مشتریان را تخمین زدید، میتوانید برنامههای گسترش را کاهش داده یا کنسل کنید. یکی دیگر از مشکلات بسیاری از کارآفرینان در حال رشد این است که نمیتوانند دیدی کلی داشته باشند، یعنی نمیتوانند در کنار محصول خود به همهی شرکت هم فکر کنند. طرح تجاری، یکی دیگر از مشکلاتی است که باید مورد بررسی قرار دهید، طرح تجاری یعنی: شرکت چطور درآمدزایی میکند؟ مشاور برای ارائهی مشاوره به کارآفرین در حال رشد باید بیشتر روی بازار و مشتریان تمرکز داشته باشد تا روی محصول. ۳. کارآفرین پروژه محور شخصیت کارآفرین پروژه محور اساسا در یکی از رشتههای علوم انسانی تحصیل کرده و تخصص دارد. شاید در رشتههای هنر و روانشناسی لیسانس یا فوقلیسانس دارد، هنرپیشهای است که در کار تئاتر تجربه دارد، ماماست و به مادران کمک میکند تا برای تولد اولین نوزاد خود آماده شوند یا طراح گرافیک است. شرکت معمولا روی این تمرکز دارد که چه چیزی برای افراد جالب است، به مؤسس شرکت فرصت کار کردن و رشد کردن میدهد، و به روشهایی عمل میکند که از نظر اخلاقی صحیح هستند. اگر کارآفرین پروژه محور یک کار خسته کننده و معمولی را پیدا کند که شامل موارد مورد علاقهاش میشود احتمالا آن را میپذیرد، ولی چنین شغلی اغلب وجود ندارد. انگیزهی او برای شروع یک کار جدید ممکن است نارضایتی از شرایطی باشد که کارفرمای او برای مشتریان و مراجعان ایجاد کرده است و این کارآفرین میخواهد شرایط را بهتر کند. یا اینکه اخیرا بیکار شده است و میخواهد ببیند آیا میتواند بالاخره به رؤیایش برسد و با استفاده از دانش و تخصص خود پول به دست آورد. کارآفرین پروژه محور معمولا خود را تاجر نمیبیند، بلکه فکر میکند کسی است که فقط به روشهایی به غیر از کارمندی کسب درآمد میکند. کارآفرین پروژه محور اصلا قصد ندارد کسی را استخدام کند، بلکه ترجیح میدهد با افراد قراردادی مختلفی کار کند. این افراد ممکن است چند فرزند، همسر و سرگرمیهایی داشته باشند که از اهمیت زیادی در زندگی آنها برخوردار است. شرکت وقتی کارآفرین پروژه محور با مشاور ملاقات میکند، معمولا خودش هم نمیداند چه چیزی را میخواهد بفروشد. آنها معمولا ایدهها و مفاهیمی را در ذهن دارند که خیلی مشخص نیست. برای همین هم سخت است که اصل شرکت را دریابیم، ولی غیر ممکن نیست. برای این نوع کارآفرین به دست آوردن سود خوب اهمیت زیادی ندارد. مهمترین مسئله این است که ایده یا خدماتی که این کارآفرین ارائه میدهد از بهترین کیفیت برخوردار باشد. شرکتهای این گروه معمولا دارالترجمه، طراح ایده، مشاور برگزاری نمایشگاه، مدیر اجرای مراسم، طراح گرافیک، مؤلف، ارتباط هنری، طراحی داخلی هنری، روانشناس، فیلمساز، طراح پارچه، طراح نور مجسمه، ویراستار و غیره هستند. کسب دانش جدید کارآفرین پروژه محور در حرفهی خود کاملا حرفهای است، و در جریان آخرین پیشرفتها در این حوزه قرار دارد. برای این افراد حالت ایدهآل این است که بیشتر روی پیشرفت شخصی و حرفهای تمرکز کنند تا کسب درآمد برای شرکت. آنها دوست دارند دانش تجاری را از طریق شرکت در کلاسهای مختلف به دست بیاورند و در استفاده از اینترنت ماهر هستند. هرچه کلاسهایی که شرکت میکنند بیشتر باشد بهتر است. برای آنها اینترنت جایی است که از آن دانش واقعی را به دست میآورند، ولی اینترنت به تنهایی کافی نیست. مربی و مشاور داشتن خوب است و میتوان آن را با هر کسی انجام داد که درک سازندهای از مسائل داشته باشد. نوآوری این افراد موقع همکاری با کسانی که مثل خودشان فکر میکنند، از مشکلاتشان صحبت میکنند. اگر مشتری و محیط اطراف چیز متفاوتی میخواهد، میتواند عملکرد خود را تا حدودی تغییر دهد، ولی تغییر کامل برای آنها مانند خیانت به اخلاقیات است. تجربهی مشاوره کارآفرین پروژه محور معمولا خدمات گستردهای را ارائه میدهد. مثلا: “مشاور در چین” یا “مشاورهی ترکیبی”. معمولا برای این کارآفرین توضیح اینکه دقیقا چه خدماتی را ارائه میدهد یا مشتریان او چه کسانی هستند، کار بسیار دشواری است. بنابراین باید زمان زیادی را برای این بگذرانید که این ایده را اصلاح و تبدیل به یک برنامهی تجاری قابل اجرا کنید. مشاور باید به او کمک کند تا در مدت کوتاهی طرح خود را توجیه کند. اگرچه ممکن است سخت باشد، ولی میتوان ایدهی تجاری را پیدا کرد. شما با افراد حرفهای و باهوشی سر و کار دارید که در تجارت تازهکار هستند. باهم میتوانید روش کار مناسب را پیدا کنید. آماده کردن بودجه معمولا نسبتا ساده است، چون هزینهها کم و واقعا قابل پیشبینی هستند. درآمد حاصل از فروش معمولا بالاست، بنابراین کارآفرین پروژه محور مجبور نیست تا برای کسب درآمد مورد نظر خود، فروش سالیانهی بالایی داشته باشد. به علاوه، معمولا این پروژههای جدید سرمایهی زیادی نیاز ندارند. ابزار آنها برای تولید محصول “دانش و تجربه” و یک کامپیوتر است. کارآفرین پروژه محور همهی اینها را دارد. اگر خدمات ارائه شده از نظر تجاری بهصرفه هستند، مشاور باید کارآفرین را تشویق کند که برای پیشرفت شرکت به سمت سودآوری بالاتر برود. ۴. کارآفرین سبک زندگی شخصیت کارآفرین سبک زندگی احتمالا زن میانسالی است که در این برهه از زندگی کشف کرده است که شناختی از زندگی دارد و میتواند خلاق باشد. ممکن است در گذشته معلم، کارگردان هنری یا منشی بوده باشد. فرزندان او بزرگ شدهاند و حالا وقت دارد علاوه بر فرزندان و شغل، به جنبههای دیگر زندگی خود بپردازد. کارآفرین سبک زندگی علاقهی زیادی دارد که تجارت بخشی از زندگی او باشد، چون که این تجارت نشان دهندهی جنبهی جدیدی از شخصیت اوست. این تجارت مهمترین بخش زندگی او نیست، هنوز هم فرزندان و زندگی شخصی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. و ندرتا اتفاق میافتد که این کارآفرین به درآمد تجارت خود نیاز داشته باشد. کارآفرین سبک زندگی اغلب تحصیلات بالایی دارد، ولی از این تحصیلات برای فعالیتهای تجاری استفاده نمیکند. او دانش مورد نیاز برای شروع این تجارت را معمولا از طریق آموزش نیمهوقت یا دورههای آخر هفته به دست میآورد. گروه بهخصوصی از کارآفرینان سبک زندگی در آمریکا “مادران شاغل” نامیده میشوند. اما این نوع معمولا تجارتهای سنتی یا پروژه محور را شروع میکنند، و هدف آنها شروع یک تجارت، تمرکز روی خانواده و همزمان داشتن یک زندگی جالب است. درآمد مادران شاغل میتواند کمکی برای درآمد خانوادگی باشد. کارآفرین سبک زندگی معمولا خانم است. شرکت کارآفرین سبک زندگی نمیتواند از تحصیلات خود برای شروع تجارت استفاده کند، و احتمالا تجربه ی زیادی هم ندارد. او کارش را برای “عشق به کار” انجام میدهد. او کاری میکند که اعتقاد دارد باعث لذت سایر افراد میشود و چه بهتر که بتواند از آن پول هم در بیاورد. کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشندهی آلوئهورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، کتابهای کودکان بنویسد، هنر درمانی و مشاوره انجام دهد یا روانسنجی کند. مادر شاغل آمریکایی احتمالا یک فروشگاه اینترنتی باز میکند، مربی شخصی میشود، نسخهبرداری پزشکی انجام میدهد و یا دستیار مجازی برای شرکتهای کوچک میشود. کسب دانش جدید کارآفرین سبک زندگی به کلاس یا جلساتی میرود که فرصت مصاحبت با کارآفرینانی که وضعیت مشابه به او را دارند، فراهم کند. برای کارآفرین سبک زندگی اهمیت زیادی دارد که تا حد ممکن دانش کسب کند و در انجمنهای آنلاین شرکت کند تا بتواند درمورد خدمات و محصولاتی که میفروشد صحبت کند. او دانش تجاری خود را از اینترنت و با صحبت کردن با صاحبان شرکتهای کوچک به دست میآورد. او ممکن است در دورههای رایگان کارآفرینی شرکت کند، ولی توسعهی بخش تجاری شرکت برایش اهمیت چندانی ندارد. مادر شاغل دقیقتر به دنبال کلاسهای تجارت و مشاوران تجاری حرفهای میگردد، چون که هدف او درآمدزایی از شرکت است. نوآوری توسعهی خدمات و محصولات شرکت با همکاری شرکتهای مشابه انجام میشود. مشتریان و سایر افراد در این بحث شرکت داده نمیشوند. کارآفرین سبک زندگی دوست دارد محصولات یا خدمات خود را بهبود ببخشد و در دورهها و جلسههایی شرکت کند که به او درک بهتری از این خدمات میدهند. برای او فرقی ندارد که این بهبود بخشیدن تأثیری در توسعهی اقتصادی شرکت دارد یا نه. مادر شاغل به بازار نگاه میکند و طبق آن خود را تغییر میدهد. تجربهی مشاوره خیلی از کارآفرینان سبک زندگی درمورد محصولات و خدمات خود بسیار مشتاق هستند و اعتقاد دارند که اطرافیان آنها هم باید هیجان زده باشند. خیلی از افراد به این موضوع علاقمند هستند ولی تعداد کمی از آنها حاضرند پولی بابت آن بپردازند. شاید به خاطر اینکه بازار سیاهی برای این خدمات وجود دارد یا این خدمات به صورت رایگان هم انجام میشوند. این مسئله در مورد خدمات مربوط به درمانهای گیاهی نیز به طور خاصی صدق میکند، چرا که خیلی از افراد در خانه هم میتوانند این کار را انجام دهند. به عنوان مشاور ممکن است سخت باشد که تجارتی با درآمد قابل قبول برای این نوع از کارآفرینان آغاز کنید. ولی مسئلهی اصلی این نیست، مشاور باید این مسئله را قبول کند و به کارآفرین کمک کند تا با توجه به موانعی که در زندگی شخصی دارد موفق شود. کارآفرینان سبک زندگی ممکن است مجبور شوند تا درآمد دومی نیز داشته باشند و کار در شرکت را به عنوان کاری جانبی در پیش بگیرند. مادران شاغل اعتقاد دارند که در کنار خانواده بودن و همزمان کسب درآمد کردن هدف اصلی است، بنابراین توصیهای که به آنها میدهیم باید همزمان با تمرکز بر روی سودرسانی، به حفظ محیط صمیمی خانواده هم توجه داشته باشد. برگرفته از: dynamicbusinessplan.com https://www.chetor.com/48612-%d8%a7%...c%d9%86%db%8c/
آشنایی با انواع کارآفرینی
مشاهده قوانین انجمن