اگر شما زمان کافی برای خواندن این کتاب در اختیار ندارید، در اینجا یک خلاصه ی سریع اما جامع از کتاب زندگی استارتاپی (Startup Life: Surviving and Thriving in a Relationship with an Entrepreneur)، نوشته ی براد فلد (Brad Feld) و امی بچلر (Amy Batchelor) آورده شده است. این کتاب در تاریخ 14 ژانویه ی سال 2013 انتشار یافته است.



اما در ابتدا باید بدانیم این کتاب برای چه کسانی نوشته شده است؟
به اعتقاد نویسنده: این کتاب برای هر کارآفرینی است که می خواهد در یک رابطه ی موفق با شریک زندگی خود قرار بگیرد. همچنین برای هر کسی که می خواهد با یک کارآفرین، رابطه ی موفقی داشته باشد.
اینکه شما هم در زندگی کاری خود و هم در زندگی شخصی موفق باشید، امکانپذیر است. فقط لازم است که مهارت درون نگری، ارتباطات و توانایی اعتراف به شکست را در خود تقویت کنید. نویسندگان این کتاب: براد فلد یکی از مؤسسین TechStars و همچنین مدیرعامل Foundry Group می باشد. همسر او امی بچلر، مدیرعامل Anchor Point Fund و یکی از بنیانگذاران و شرکای Social Venture Partners Boulder County است. فلسفه

فلد و بچلر با این فرض که برقراری تعادل در زندگی کاری امکانپذیر است، شروع کردند. کار بخشی از زندگی است که می توانید تمرکز خود را بر روی آن بیشتر کنید نه اینکه زمان بیشتری را صرف آن کنید. گذشته از همه ی اینها، زندگی شادی کوتاه مدتی است که نباید استفاده از آن را به تعویق انداخت.
ارتباطات

ارتباطات موضوعی است که در تمام قسمت های کتاب Startup Life در مورد آن صحبت شده است. متنی که در کتاب در این رابطه آمده از این قرار است: “اولین اصل در روابط شما در زندگی شخصی و همچنین استارتاپ ها، ارتباطات است. بدون ارتباطی سازگار، مؤثر و صادقانه، وضعیت رابطه شما خیلی بیشتر از قبل چالش برانگیز خواهد بود.”
در برنامه ی شلوغ یک کارآفرین اغلب نیاز است که زمانی را برای بهبود روابط شخصی و در کنار هم بودن کنار بگذاریم. فلد و بچلر همیشه”چهار دقیقه در صبح” را در کنار یکدیگر وقت می گذرانند و به این وسیله صبح خود را با نشاط بیشتری آغاز می کنند. حتی در زمان هایی که از یکدیگر دور هستند با تماس های تلفنی، این موضوع را جبران می کنند. آن ها هرماه بوسیله ی یک برنامه ی شام، عملکرد یک ماه خود را بررسی می کنند و هر سه ماه یک بار برای یک هفته به تعطیلات می روند. برای برقراری یک ارتباط مؤثر، صادقانه و مهربانانه؛ به شریک زندگی خود احترام نشان دهید؛ حرف او را با تهمت هایی مثل هرگز یا همیشه، قطع نکنید و هنر شنیدن را حتی برای تلخ ترین حقایق در خود تقویت کنید. احساسات منفی باید با دقت مورد بحث قرار بگیرند. عصبانیت یکی از مهمترین چیزهایی است که باید در مورد آن صحبت کرد. در غیر اینصورت، ممکن است مثل یک زخم چرکین، مدام بدتر شده و اغلب ترس و یا آسیبی که از گذشته در فرد مانده را منعکس کند. اجتناب از درگیری ممکن است این موضوع را نشان دهد که شما از واکنش و یا رد شدن از طرف همسرتان می ترسید. اینکه طرفین زمان مناسبی را برای گفتگو تعیین کنند که هر دو آرام و سرحال باشند، بسیار مهم است. اگر این مسائل نتواند کمک کند، باید به دنبال کمک های حرفه ای باشید.
زندگی استارتاپی

برای بنیانگذاران: زندگی استارتاپی همیشه سختی های خود را دارد و هیچوقت نمی توانید انتظار داشته باشید که مثلاً بعداً سر حوصله بر روی روابط خود کار می کنید و آن ها را بهبود می بخشید. اگر می خواهید چنین چیزی را امکانپذیر سازید، بهتر است نوعی فرهنگ در سازمان خود ایجاد کنید که کارکنان و از جمله خودتان بتوانید زمانی را در خانه و در کنار خانواده ی خود صرف کنید. شما همچنین به زمانی برای استراحت و ریکاوری ذهن خود نیاز دارید که در تنهایی بگذرانید. در مورد اینکه استارتاپ شما در چه مرحله ای است با شریک زندگی خود صحبت کنید اما نگرانی های تان را در مورد کار با آن ها در میان نگذرانید. اگر حمایت بیشتری نیاز دارید، مشاوره و نصیحت های دیگر کارآفرینان را مطالعه کنید. شخصیت

برای کاهش سردرگمی ها و درگیری هایی که رخ می دهد، شما و همسرتان می بایست در مورد اینکه شخصیت برونگرایی هستید و یا درونگرا اطلاعاتی کسب کنید. و یا اینکه باید بدانید چه چیزی شما را به حرکت وا می دارد؟ انگیزه های درونی و یا بیرونی؟ این موضوع می تواند تاثیر بسزایی بر ارتباط شما با یکدیگر داشته باشد و بر معاشرت شما با جهان بیرون نیز بی تاثیر نیست. هر دو طرف باید بدانند که همه ی کارآفرینان، شخصیت های کارآفرینانه ای در محیط خانه ندارند. برخی می خواهند که از ریسک ها اجتناب کنند و برخی دیگر به اندازه ی کافی انعطاف پذیر و یا سازگار نیستند. اما این ویژگی آخری برای کنار آمدن با شرایط بحرانی، ضروری است. بهترین شرکای زندگی برای کارآفرینان، کسانی هستند که به صورت طبیعی مستقل اند و عهده دار خوشی و خوشبختی خود هستند. ولی حتی فرد ویلسون که یک سرمایه گذار است معتقد است که در طول یک رابطه ی بلندمدت، نمی توان اینگونه انتظار داشت که همه ی مسائل متوجه یکی از طرفین و شغل او باشد. هر دو طرف در واقع شبیه یک راننده و کمک راننده هستند که گاهی باید جایگاه خود را با دیگری عوض کنند.


دیگر ویژگی های شخصیتی نیاز به مذاکره ی میان هر دو طرف دارد. که شامل تفاوت های جنسیتی نیز می شود: برای مثال زمانی که شما تمام توان خود را برای حل مشکل همسرتان به کار می گیرید شاید او تنها از شما انتظار همدلی داشته باشد. کارآفرینان معمولاًخستگی ناپذیری و خوش بینی خود را به شخصه حفظ می کنند و تنها نیاز دارند که شریک زندگی شان، این موضوع را با نوعی واقع گرایی، متعادل سازد.
ارزش ها

حرف را با عمل یکی کنید: کلمات به تنهایی مهم اند، ولی زمانی که منجر به عملی نشوند قدرت خود را از دست می دهند. مثلاً اگر از کسی که در نقش دشمن شماست کلمات آرامش دهنده ای بشنوید، این کلمات تاثیر چندانی نخواهند داشت. ارزش های خود را ترازبندی کنید: مسائلی که با آن ها مخالف هستید را کشف کنید و بشناسید تا ببینید که اگر بخواهید ارزش های اساسی و فلسفه ی زندگی را به اشتراک بگذارید چه چیزهایی را شامل می شود. قبل از اینکه فرزندی داشته باشید، خوب فکر کنید. آنچه را که نمی توانید ببخشید، به صورت واضح تعیین کنید. مهارت ها، تاکتیک ها و ابزار

ابزار کوچک گاهی می توانند معجزه ای عجیب برای روابط محسوب شوند: مثلاً گفتن جمله “دوستت دارم”، عذرخواهی و درخواست بخشش، انجام کاری که شما را به یاد اوایل رابطه تان می اندازد و انجام تست های شخصیتی که باعث به وجود آمدن بحثهای خوبی می شوند. فلد و بچلر با عباراتی مثل “با من حرف بزن” در بین مشکلات و سختی ها، در واقع موجب می شدند که به یاد آورند که طرف مقابلشان می تواند بدون اینکه قضاوت شود، احساسات خود را به زبان بیاورد. شما می باید در مورد تکنولوژی هم قانون تعیین کنید: زمانی که در منزل می توانید از کامپیوتر خود استفاده کنید و یا به تماس هایتان پاسخ دهید را تعیین کنید. و در نهایت، کارآفرینان گاهی به سکوت هم نیاز دارند. ولی شما از لحظات سکوت حتی در کنار همسرتان هم می توانید لذت ببرید. مسائل مشترک و تعارضات

اعتیاد: درک اینکه چرا شما به کارتان معتاد شده اید-چون عاشق هیجان و لذت بردن از کارتان هستید و می خواهید مدام اطرافیانتان به شما احساس نیاز کنند تا شما خود را مهم بدانید- و اذعان ارزش آرامش و ارتباط با شریک زندگی تان. مدیریت زمان: این موضع نیازمند این است که شما اولویت های بلندمدت و کوتاه مدت خود را بدانید. سپس، برنامه ای که ریخته اید را با همسرتان در میان بگذارید تا بتوانید انتظارات را مدیریت کنید و زمانی را برای باهم بودن اختصاص دهید. زمانی را هم برای دوستانتان در نظر بگیرید.
نه یعنی نه: بعد از اینکه اولویت های خود را تعیین کردید، با استفاده از آن ها تصمیم بگیرید که به چه تعهداتی “نه” بگویید. مسافرت: مسافرت، مسائل زیادی را به وجود می آورد. گاهی اوقات یک مسافرت می تواند موجب تغییر در خلق و خوی شما و شریک زندگی تان شود و درست زمانی که می خواهید شرایط را با یک سفر خوب، بهبود بخشید، همه چیز خراب شود. تاخیر: تاخیر داشتن هنگام بازگشت از محل کار، باعث می شود اینطور به نظر برسد که شریک زندگی شما از کارتان اهمیت کمتری دارد. تصمیم گیری: مشخص کنید که هریک از طرفین باید در چه زمینه هایی تصمیم گیری را بر عهده بگیرند. همچنین تصمیماتی که باید بصورت مشترک گرفته شوند را مشخص کنید. درمورد هزینه ها با یکدیگر مشورت کنید. سازگاری: برای تفاوت های کوچک در زندگی روزمره مثل تفاوت نظر درمورد انتخاب غذا یا حتی موزیک، منصف باشید و سعی کنید به صورت نوبتی با انتخاب های یکدیگر کنار بیایید. مشوق در مقابل منتقد: شریک زندگی شما هم می تواند مشوق شما باشد و هم در نقش منتقد شما قرار بگیرد؛ اگر شما در شرایط خاصی هستید که یه یکی از این موارد نیاز دارید، از او بخواهید همانگونه رفتار کند. مسائل شخصی: اگر شما با مسائل شخصی مانند اضطراب روبرو هستید، بهتر است که یا خود شما به مقابله با آن ها بپردازید و یا به دنبال کمک های حرفه ای باشید. اجازه ندهید چنین مسائلی روابط شما را با شریک زندگی تان دچار مشکل کند. ازدواج: اگر شما در حال حاضر شرایط خود را برای این موضوع مناسب نمی بینید، می توانید مدت زمان بیشتری به خودتان اجازه دهید تا بتوانید در مورد این موضوع تصمیم نهایی خود را بگیرید. مسائل مهم: بیماری، شکست در رابطه و طلاق

هیچ کدام از این مسائل، آسان نیستند اما کلید آن ها درون نگری است. اگر رابطه ی شما در حال شکست خوردن است، سعی کنید از این موضوع فرار نکنید و در عوض به مقابله با آن بپردازید. در غیر اینصورت، مسائل دیگر می توانند آن را به راحتی تشدید کنند. این واقعیت را نباید فراموش کرد که بعد از یک بیماری جدی و یا تصادف، اولویت های شما ممکن است دچار تغییر شود.

پول

پول همان ابزاری است که به ما کمک می کند زندگی بهتری داشته باشیم. یعنی چیزی است که همیشه باید آن را در ذهنمان داشته باشیم.


در برخورد با پول، خوب فکر کنید و تصمیم بگیرید: مشخص کنید که چه چیزهایی برای شما و شریک زندگی تان ارزشمند است و تا چه اندازه می خواهید از زمان و سرمایه خود برای آن ها هزینه کنید (مثلاً هنر، غذا و…). پولی که قرار است برای خرج آن برنامه ریزی کنید را تعیین کنید. همچنین سعی کنید پس اندازی داشته باشید تا در صورت اینکه خواستید شغل خود را رها کنید این موضوع مانع شما نشود. حتی حقوق بازنشستگی خود را نیز تعیین کنید. این مسائل می توانند معیارهای مفیدی برای شما به حساب بیایند. اگر توسط مسائل مالی تحت فشار قرار گرفتید، همسرتان را نیز در جریان این موضوع قرار دهید تا هردوی شما به یک اندازه در مورد هزینه ها خود را مسئول بدانید.
کارآفرینان اغلب می توانند، وضعیت مالی معمولی خود را ارتقاء دهند و یک ثروت بادآورده بدست بیاورند. این انتقال از وضعیت مالی معمولی به عالی، می تواند مشکل باشد چراکه شما می بایست رویکرد ذهنی خود در مورد هزینه ها را با وضعیت فعلی منطبق سازید. بعد از بدست آوردن آن ثروت بزرگ، 90 روز به خودتان فرصت دهید تا به خوبی در مورد اینکه می خواهید با این پول چه کنید، فکر کنید. در همان ابتدای کار می توانید 10 درصد آن را هزینه کنید و موفقیتی که بدست آورده اید را جشن بگیرید. اگر در نظر دارید که به یک سرمایه گذار فرشته ی موفق تبدیل شوید، باید پروژه های سرمایه گذاری زیادی انجام دهید، بودجه را تنظیم کنید، با توجه به ایده ها افراد را انتخاب کنید، سریع تصمیم بگیرید و با دیگر سرمایه گذاران فرشته همکاری کنید. فرزندان

(از آن جا که فلد و بچلر فرزندی ندارند، توصیه های زیر از دیگر کارآفرینان هستند.) اگر می خواهید هم صاحب فرزند باشید، هم استارتاپ خود را راه اندازی کنید و هم در زندگی خود آرامش داشته باشید، بنیانگذاران می بایست به دنبال شریکی برای زندگی خود باشند که حقیقتاً از رویاهای آن ها حمایت کند و حتی حاضر باشد که تمام ثروت خود را در این راه به خطر بیاندازد. برای آن پدر و یا مادری که در خانه می ماند یک سرگرمی و یا فعالیتی که به آن علاقمند است، پیدا کنید. جالب اینجاست که، راه اندازی یک شرکت، منافع غیرمنتظره ای برای فرزندان شما خواهد داشت. به عبارتی ریسک پذیری، حل مشکلات و مستقل بودن را به آن ها می آموزد.


خانواده

تصمیمات مختلفی می توانند به شما کمک کنند که صاحب خانواده ای سالم و شاد باشید. اگر شما در کنار یکدیگر کار کنید، از بحث های کاری در خارج از محل کار اجتناب می شود. فراموش نکنید که مکانی که شما در آن به سر می برید، اثرات عمیقی بر روحیه و شادی شما خواهد داشت. و در بین تمام مشغله هایتان، زمانی را برای سفر به سایر نقاط جهان اختصاص دهید. همیشه به یاد داشته باشید زندگی شبیه به یک مسابقه دو ماراتن است که استقامت، حرف اول را در آن می زند نه یک مسابقه دوی سرعت! احساسات عاشقانه

همیشه و در همه حال حرکات کوچک رمانتیک را فراموش نکنید. هدیه های کوچک، تماس های تلفنی و جملات عاشقانه می توانند زندگی را برای شما و شریک زندگی تان زیباتر کنند. تا همین جا کافیست!

در مورد طرحی که برای گذراندن طول عمر خود دارید بگویید. تا چه سنی می خواهید تمرکز خاص خود را بر روی شغلتان بگذارید؟ تعریف شما از بازنشستگی چیست؟ در این موارد نظر شریک زندگی خود را نیز جویا شوید. این کتاب یک دید صادقانه و عمیق از چالش هایی که در زندگی در کنار یک کارآفرین وجود دارد، در اختیار ما قرار می دهد. صادقانه از آن جا که موضوعات شخصی زیادی از زندگی فلد و بچلر در آن آورده شده است. علاوه بر این، شاید داستان های احساسی بسیار زیادی از دیگر کارآفرینان وجود داشته باشد که بتوانند راهنمای شما باشند. ولی این کتاب، تنها یک راهنما نیست. بلکه در مواردی بیش از یک راهنما برای یک ذهن کنجکاو عمل می کند. برخی از بخش های آن می توانند تلنگر خوبی باشند که اگر مورد توجه شما قرار بگیرند می توانید بر روی آن قسمت ها زمان بیشتری بگذارید و مقالاتی که توسط نویسنده پیشنهاد شده اند را برای بررسی بیشتر آن موضوع، مطالعه کنید. شاید این موضوع که برای برخی مسائل هیچ پاسخ سریع و قاطعی وجود ندارد، کمی خسته کننده به نظر برسد. با این وجود کارآفرینان، با روش هایی مثل برنامه ریزی، مسیریابی اطلاعات و بررسی عملکرد می توانند در محیط خانه عملکرد بهتری نشان دهند. در نهایت، کلید این قضیه این است که بفهمید چه مواردی بر زندگی شما و همسرتان تاثیر مثبتی خواهند گذاشت.

منبع: tech.co

https://isfahanplus.ir/%d8%b2%d9%86%...f%d9%85%d8%af/