“قبل از اینکه بازار ما را در هم بشکند، باید خودمان این کار را انجام دهیم!!!!”

این جمله، امروزه یک دستورالعمل غیرمتعارف نیست. شرکت های تاسیس شده، برای اینکه همگام با استارتاپ های کوچک ولی کوشا پیش روند، نیاز به نوآوری خواهند داشت. شاید هیچ رویکردی نتوانسته است به این شرکت ها چنان کمک کند که بتوانند متدهای استارتاپ ناب را پشت سر گذاشته و نسبت به آن ها موفق تر ظاهر شوند. این متدها، مبتنی بر ساخت سریع و راه اندازی MVP(حداقل محصول قابل عرضه) و سپس بررسی بازخوردی است که از بازار دریافت می کنند. اجازه دهید با یک مثال از بث (Beth)، مدیر تجارت الکترونیک و نوآوری دیجیتال در شرکت Acme، که یک شرکت جهانی 20 ساله است شروع کنیم. بث مدیریت تیمی را به عهده داشت که بر روی یک استارتاپ در این شرکت کار می کردند. Acme، از تیم بث انتظار داشت که با پیروی از اصول استارتاپ ناب، درآمدی بالغ بر 50 میلیون دلار آن هم در 3 سال برای سازمان به دست آورند.
ولی موضوع اینجاست که Acme یک استارتاپ نیست، بلکه یک شرکت جهانی و بسیار بزرگ است و مانند هر سازمان بزرگ دیگری، بیشترین بازدهی که به دست می آورد به خاطر مقیاس بزرگ آن حاصل می شود. تعریف نوآوری، کارآمدی چندانی در چنین شرکت هایی نخواهد داشت. با این حال ترفندهای تجاری وجود دارد که اگر به خوبی پیاده سازی شوند، می توانند به چنین شرکت های بزرگی کمک کنند تا بسیار بیشتر از قبل شبیه یک استارتاپ عمل کنند.
  1. شکست را یک گزینه واقعی در نظر بگیرید


یکی از همکاران می گفت: من بر روی یک تیم استارتاپی کار می کردم که شکست را هیچ تهدیدی برای خود نمی دانستند. این تیم می بایست ماه ها پیش شکست می خورد ولی این اتفاق نیفتاد. در مورد کار من، این مهمترین موضوعی است که می تواند مرا آزار دهد. این موضوع اغلب در شرکت های با تشکیلات اقتصادی و یا شرکت های سرمایه گذاری اتفاق می افتد. در مثالی که گفتیم، در Acme، بث با یک تهدید واقعی شکست روبرو بود. کاهش حقوق، اخراج شدن، توقف پروژه و یا نیاز به تخصیص مجدد تیم او مواردی بودند که این موضوع را قوت می بخشیدند. اما بر روی دیگر سکه، اگر او موفق می شد و به درآمد 50 میلیون دلاری می رسید، بخاطر موفقیت خود پاداش کسب می کرد یا حتی ترفیع می گرفت. نکته اینجاست که تیم ساخت MVP در داخل یک شرکت باید درست شبیه یک استارتاپ عمل کنند. باید بودجه ای برای پرداخت حقوق تمام افراد تیم در نظر بگیرند. همچنین از این بودجه برای هرگونه مخارج دیگری هزینه کنند. این بودجه باید مطابق انتظاراتی تامین شود که از عملکرد می رود. اگر اهداف اصلی محقق نشوند، تخصیص بودجه باید متوقف شود و اگر بودجه ای نباشد، تیم موردنظر کار خود را از دست می دهند. شاید این روند سخت به نظر برسد ولی بدون تحقق نتایج موردنظر، چنین کارهای تیمی بدون اینکه به اهداف تعیین شده دست یابند تیم خود را مجبور می کنند که بی وقفه بر روی آن ها کار کنند. که این موضوع چندان خوشایند نیست.
  1. افراد مناسبی انتخاب کنید


برای ایجاد تغییرات و تبدیل های “خوب” به “عالی”، قبل از اینکه بدانید مقصدتان کجاست، ابتدا باید افراد مناسبی را برای تیم خود انتخاب کرده و افراد نامناسب را کنار بگذارید. بعد از آن می توانید در مورد مقصدتان تصمیم بگیرید. استارتاپ های واقعی مجبورند که اعضای تیم خود را از بیرون سازمان جذب کنند. برای این کار، سازمان های بزرگ باید به دنبال یک استراتژی استخدام عاقلانه باشند. اعضای تیم خود را با دقت انتخاب کنید. حتی اگر به افرادی از خارج سازمان نیاز داشتید و یا فکر می کنیداین کار زمان زیادی از شما تلف می کند، ولی اطمینان داشته باشید ارزش این زمان گذاری را خواهد داشت.

  1. از ساختمان بیرون بزنید


این همان درسی است که استارتاپ های واقعی به ما می آموزند. از آنجا که استارتاپ ها دفتر کار مشخصی برای شروع فعالیت خود ندارند، همیشه با همین شعار کار خود را پیش می برند. حتی اگر این استارتاپ ها رشد کرده و اولین فضای کاری خود را تشکیل دهند، پس آن ها آزادی بیشتری برای بیرون زدن از ساختمان دارند. برای اینکه تشخیص دهید MVP شما قرار است چه فرضیه هایی را اثبات و یا رد کند، کمی وقت بگذارید. از ساختمان بیرون بزنید و با کاربران واقعی و بالقوه از نزدیک صحبت کنید. برای اثبات و یا رد فرضیه هایی که پیش رو دارید سخت کار کنید. نکته: با وجود همه ی اینها، تکنولوژی به این گام نیازی ندارد. قطعاً ما قادر به ساخت نمونه، فریم های سیمی، اسناد اسکوپ و نوشتن کد هستیم. و هیچ یک از این فعالیت ها نیازی به بیرون زدن از ساختمان نخواهد داشت. تنها باید بدانید که بازار هدف شما دقیقاً کدام است و تعاملات آن را پیدا کرده و به آنجا مراجعه کنید.



  1. یک MVP واقعی خلق کنید


نیازی به خلق یک چیز خارق العاده نیست. به اصول پایه بچسبید. این جمله یعنی ساده ترین نمونه ای که می تواند مفهوم موردنظر شما را منتقل کند، خلق کنید. ویژگی های اصلی که شما به دنبالش هستید را در آن جای دهید. فراموش نکنید که هدف، ابتدایی ترین مدلی است که می تواند روند پروژه ی شما را بیان کند.
ایجاد یک MVP روند جالبی است. اگر این روند به خوبی پیش برود، MVP تبدیل به یک کاتالیزور خواهد شد که شرکت موردنظر را قادر می سازد که همگام با رقبای فعال تر از خود، به نوآوری روی بیاورد.
به یاد داشته باشید تا زمانی که تیم نوآوری شما مثل یک تیم استارتاپی واقعی عمل کند، استفاده از اصول استارتاپ ناب حتی در سازمان های بزرگ غیرممکن نیست.

منبع: HBR


https://isfahanplus.ir/%d8%b1%d8%a7%...2%d8%b1%da%af/