خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
بیشک مهران مديری از برجستهترين و شناختهشدهترين چهرههای طنزپرداز تلويزيونی ايران به شمار میرود. اما جدای از عملکرد مهران مديری در حوزه طنز و تلويزيون (که نويسنده در جايگاه قضاوت در مورد آنها نيست)، میتوان نشانههايی از مديريت درخشان نوآوری را در عملکرد و آفريدههای وی مشاهده کرد. به باور من صنعت و صنعتگران ايرانی میتوانند از تجربه موفق وی درسهايي باارزش فراگيرند. اهميت فراوان اين آموزههای مديريت نوآوری به دليل بهکارگيری و آزمودن موفق آنها در بازار ايران و بافت فرهنگی/اقتصادی ويژه آن است. در اين نوشته، چهار درس مهم مديريت نوآوری از مهران مديری را به اختصار خدمتتان معرفی میکنم: 1- ثروتآفرينی از دارایی های فکری امروزه منبع اصلی ثروتآفرينی شرکتهای پيشتاز جهانی، زمين و سرمايه يا حتی دسترسی به منابع طبيعی يا نيروی انسانی کمهزينه نيست. بيش از 80 درصد از ارزش شرکتهايي چون گوگل، مايکروسافت، تویوتا، کوکاکولا و … داراييهايي است که حتی در ترازنامه مالی آنها انعکاس مستقيم ندارند. داراييهايي چون اختراعات ثبت شده، نشانهای تجاری، دانشفنی محرمانه و … که همگی از مصاديق داراييهای فکری هستند. با اين وجود بسياری از مديران صنعت کشور با استناد به دلايل مختلف، محيط کسبوکار ايران را متفاوت دانسته و داراييهای فيزيکی و مديريت مناسب آنها را تنها عناصر ثروتآفرين در اين محيط میدانند. اما کسبوکار مهران مديری نمونه آشکاری از ثروتآفرينی برپايه داراييهای فکری در ايران است. نام و نشان شخصی وی و همکارانش، فيلمنامهها، هنر و مهارتهای فردی و … همه از مصاديق داراييهای فکری هستند که برای وی ارزشآفرينی میکنند. وی چگونگی ثروتآفرينی از داراييهای فکری را در بازار ايران در عمل آموخته است. بیشک اين روش ثروتآفرينی پيچيدهتر از کسبوکارهای مبتنی بر خريد و فروش داراييهای فيزيکی (همچون زمين، آپارتمان و انواع محصولات) است، اما به همان نسبت تعداد رقبا در آن کمتر و پتانسيل ثروتآفرينی در آن بيشتر است. بنابراين درس نخست از تجربه مهران مديری را میتوان چنين خلاصه کرد: ثروتآفرينی از داراييهای فکری در بازار ايران شدنی است به شرطی که علوم و مهارتهای ويژه اين کار فرا گرفته شوند. 2- نوآوری مدل کسبوکار بسياری از بنگاههای صنعتی نوآوری را تنها به نوآوری در کالاها و خدمات يا فرآيند توليد و عرضه آن محصولات خلاصه میکنند. اما تجربه شرکتهای پيشتاز نشان داده که راه سومی نيز برای نوآوری وجود دارد که همانا نوآوری در “مدل کسبوکار” است. منظور از مدل كسب وكار به اختصار همان شيوه ارزشآفرينى براى مشتريان و سپس تصاحب بخشى از آن ارزش براى خود شركت است. شركتها معمولاً در دل يك مدل كسب وكار رايج گرفتار مى شوند و درآمدزايي را تنها در دل همان مدل رايج جست وجو مىكنند. براى نوآورى در مدل كسبوكار بايد خود را به جاى مشترى بالقوه گذاشت و از ديدگاه او درباره كم وكيف ارزشآفرينى يك بنگاه براى مشتريان قضاوت كرد و پرسشهايي اساسى مطرح كرد: بايد پرسيد كه بنگاه، كدام مشكل مشتري را حل مى كند؟ اين مشكل تا چه اندازه براي مشتري بزرگ و مهم است؟ شيوه پرداخت مشتري چگونه است و چگونه بايد باشد؟ قيمت فروش بايد چقدر باشد؟ و مهم تر آنكه ارزش آفريده شده چگونه بايد بين مشتريان، بنگاه و تامين كنندگان تقسيم شود؟ طنز تلويزيونی در ايران هم گرفتار “يک مدل کسبوکار سنتی” (يا همان تهيه برنامه برای سيما) بود. اما اين مهران مديری بود که خطر کرد و مدل کسبوکار ديگری را آزمود. او توزيع از طريق شبکه نمايش خانگی را برگزيد. کانالهای جديدی را برای شناخت و ارتباط با مشتريانش آزمود. برای نمونه او توانست با برپايي مدل ارسال پيامک برای شرکت در قرعهکشی، آماری به روز و دقيق از ميزان استقبال از محصولاتش در نقطه نقطه ايران به دست آورد. او حتی مدل تبليغات در آثار طنز خود را گاه به گاه تغيير و بهبود میدهد. به بيان ديگر، نوآوری در مدل کسبوکار از ويژگیهای برجسته و پيوسته عملکرد وی به شمار میرود. به همين رو درس دوم مديريت نوآوری از مهران مديري را میتوان چنين برشمرد: نبايد گرفتار يک مدل کسبوکار شد و نوآوری در مدل کسبوکار به اندازه نوآوری در محصولات و فرآيندها اهميت دارد. 3- نوآوری بر پايه نياز مشتری گاهی فرآيند نوآوری در شرکتها از نياز مشتريان فاصله میگيرد. برقراری و حفظ پيوند تنگاتنگ ميان فرآيند نوآوری و نيازهای حال و آينده مشتريان و مصرفکنندگان البته کار پيچيدهای است. علم مديريت نوآوری در اين زمينه ابزارها و فرآيندهای ويژهای را پيش پای شرکتها میگذارد. جالب اينجاست که مهران مديری توانسته اين پيوند را به خوبی در آثارش برقرار کند. نوع تغيير، حذف و اضافه شدن شخصيتها بر پايه بازخورد مشتريان در طول مسير ساخت سريالهای طنز، از ويژگیهای شناخته شده آثار وی به شمار میرود. افزودن زير نويس فارسی، عربی، ترکی و کردی برای آثار جديد وی، نمونه ديگری از نوآوری بر پايه شناخت دقيق نياز مشتری است. بنابراين سومين آموزه مهران مديری در حوزه مديريت نوآوری: لزوم شناخت دقيق نياز حال و آينده مشتری و پيوند دادن فرآيند نوآوری با اين نيازها است. 4- نوآوری باز در گذشته فرآيند نوآوری شرکتها تنها به نيروهای پژوهشی، فرآيندها، محصولات و سامانه توزيع خود شرکتها محدود میشد. اين پارادايم که نوآوری بسته ناميده شده است از ابتدای قرن 21 جای خود را به پارادايمی موسوم به نوآوری باز داده است. در اين پارادايم، شرکتهايي موفقند که بتوانند ايدهها و فناوریهای مفيد برای کسبوکارشان را در خارج از شرکت هم جستجو و شناسايي کنند و با استفاده بههنگام از آنها در قالب محصولات و خدمات خود يا ديگر شرکتها، ارزشآفرينی کنند. بنابراين شرکتها بايد بتوانند مشتريان، تامينکنندگان، دانشگاهها، مراکز پژوهشی و حتی رقبایشان در فرآيند نوآوری خود درگير کنند. اگر چه اينکار پيچيده است اما در فضای به شدت رقابتی، پرتغيير و جهانیشده کسبوکار، چارهای جز آن نيست. مهران مديری بهخوبی نشان داده که در فرآيند نوآوری، خود را به دانش و مهارتهای خود و جمع محدودی از نزديکان و همکارانش محدود نکرده است. او در هر اثر خود جمع بزرگی از متخصصان و بازيگران را در راستای آفرينش اثری نو به خدمت میگيرد و با اين کار بر سرعت و کيفيت آثار خود میافزايد. اين ويژگی در اثر اخير وی (طنز شوخی کردم) به اوج میرسد، جايي که وی توانسته با جمعی 60 نفره از مشهورترين و خبرهترين بازيگران طنز سی سال اخير کشور همکاری نوآورانه کند. جالب است بدانيم که برخی از اين افراد از رقبای حرفهای وی در حوزه کسبوکار توليد طنز به شمار میروند. بیشک مديريت فرآيند نوآوری باز با چالشهايي نيز همراه است اما وی با عملکرد موفق خود درس ديگری در حوزه مديريت نوآوری میدهد و آن اين است که: شرکتها بايد در حوزه نوآوری، باز عمل کنند و با اين کار ضمن افزايش سرعت رساندن ايدههای جديد به بازار، از هزينههای فرآيند نوآوری هم بکاهند. بايد اضافه کنم که حس مسئوليت اجتماعی موجود در آثار مهران مديری را به شدت میستايم. بیشک همين حس در موفقيت فزاينده نوآوریهای مهران مديری بیتاثير نبوده است. اين نکته در آخرين اثر وی به اوج میرسد، جايي که وی خارج از دستمايههای کليشهای و تکراری طنز به مشکلاتی میپردازد که جامعه ايرانی را به شدت آزار میدهد. مشکلاتی چون اعتياد، دروغگويي، طلاق، خشونت ، فقر و …. در انتها بايد اشاره کرد که اين نوآوریهای موفق و پيوسته بر ارزش نام “مهران مديری” (برند شخصی) به عنوان مهمترين دارايي فکری وی افزوده و همين برند باارزش شخصی به نوبه خود به موفقيت نوآوریهای آتی وی کمک میکند. بنابراين وی به يک چرخه تعالی نوآوری گام گذاشته که از ويژگیهای کسبوکار بسياری از شرکتهای پيشرو جهانی به شمار میرود. اميد میرود که صنعت کشور با بهرهگيری از آموزههای مديريت نوآوری، گامهای استوارتر و بلندتری در راه افزودن بر توان رقابت بینالمللی خود بردارد و روز به روز شاهد ورود شرکتهای ايرانی بيشتری در چرخه تعالی نوآوری باشيم. منبع: هم آفرینی https://isfahanplus.ir/%da%86%d9%87%...a%d8%b1%db%8c/
ویرایش توسط SARA : 2017/12/14 در ساعت 15:36
مشاهده قوانین انجمن