پادکست این مطلب:
تیم و فرهنگ استارتاپی تیم استارتاپی چیست؟ چرا تیم بر ایده و بازار ارجحیت دارد، رابطه تیم و فرهنگ استارتاپی چیست؟ فرهنگ استارتاپی چگونه ساخته می شود و چگونه بر روال استخدام نیروها، ماندن نیروها و عملکرد استارتاپ تاثیر می گذارد. اجزای تشکیل دهنده یک تیم خوب چیست و چه ابزارهایی به ساخت یک تیم استارتاپی کمک می کند؟
و بسیاری سوال های دیگر که در این موضوع جای می گیرد و ما در بلاگ پست این هفته به توضیح مقدماتی مفهوم تیم و فرهنگ آن پرداخته و به تشریح یکی از پر کاربردترین ابزارهای ساخت تیم به نام فیدبک (Feedback) می پردازیم.
چرا تیم بر تمام ارکان استارتاپ شما ارجحیت دارد؟ این قسمت را با نقل قولی از برد فلد، موسس شتابدهنده تک استار شروع می کنیم، او در قسمتی از کتاب خود به نام جوامع استارتاپی می نویسد: تیم تیم تیم، بازار، ایده، وی با تاکید بر تیم استارتاپی ادامه می دهد که ایده ها تغییر پذیر هستند ولی یک تیم خوب توانایی آن را دارد با ظرفیتی که در بازار می بیند، از ایده های معمولی، شرکت های موفق بسازد. تیم شما ممکن است در زیر حجم کارها، استرس و بسیاری دیگر از موارد به این نتیجه برسد که ایده ای که داشته اند منطبق با بازار نبوده و نیاز به چرخش یا تغییر است. حال آنکه یک تیم زبده و چابک این تغییر را پذیرفته و محصول را با بازار منطبق می کند. مفهوم و ارکان تشکیل دهنده ساخت یک تیم چیست؟ تیم شما ممکن است از 2 تا 4 نفر تشکیل شده باشد، بیشتر از این تعداد به دلیل اینکه میزان روابط انسانی و ارتباطات، زیاد می شود، تیم، چابکی خود را از دست می دهد که البته برای تیم بزرگتر از 5 نفر نیز راه حل های بسیاری است. تمرکز ما در تعرف تیم استارتاپی، تیم تشکیل دهنده استارتاپ است. احتمالا شما همدیگر را از زمان دبیرستان یا دانشگاه می شناخته اید یا در شرکت خود همکار بوده اید و از کنار هم بودن لذت می برده اید ولی به محض اینکه وارد ساخت استارتاپ خود شده اید به مشکلات عدیده ای چون تفاوت در سطح انتظارات، عدم توانایی در برقراری ارتباطات مناسب و برگزاری جلسات طولانی که خروجی خاصی نداشته اند برخورد کرده اید. خوب باید گفت که کار کردن در یک استارتاپ به دلایل مختلف با گروه دوستان و همکاران متفاوت است. چارچوب ها و پلتفرم های بسیاری برای ارکان تشکیل دهنده ساخت یک تیم در نظر گرفته اند که ما به صورت فهرست وار به آن ها اشاره می کنیم و فقط به یکی از این ارکان که ارتباطات است به دلیل اهمیت آن بیشتر می پردازیم.
  • برنامه ریزی
  • آموزش
  • توسعه فردی
  • شرح شغلی استارتاپی
  • ارزیابی
  • مربی گری
  • پیگیری
  • ارتباطات

مفهوم ارتباطات در تیم و شرح مدل دریافت کننده و فرستنده آخرین باری که با هم تیمی خود در یک جلسه ناتوان به انتقال یک مفهوم بوده اید کی بوده است؟ آخرین باری که در حال پیگری کارها متوجه شدید که هم تیمی شما کاملا مفهومی را که شما در ذهن داشتید، اشتباه متوجه شده است کی بوده است؟ آخرین دفعه ای که در اوج استرس و فشار استارتاپ، موفق شدید که یک جلسه تیمی مفید داشته باشید کی بوده است؟ و سوالات و چالش های بسیار دیگر که با مدلی که هم اکنون برای شما توضیح می دهیم قابل درک می شود.

  • رسیدن به درکی شفاف از چیزی که می خواهید بیان کنید.
  • انکد کردن آن به مفهومی که ایده ای که در ذهن دارید را با کلمات درست بتوانید بیان کنید.
  • ارسال پیام
  • دریافت پیام
  • دیکد کردن آن یعنی گیرنده پیام، با کلمات و مفاهیمی که در ذهن دارد مفهوم شما را درک می کند.
  • رسیدن به درکی شفاف از چیزی که منتقل شده است.



در بین تمام بخش های این مدل از شماره 1 الی 6 نویز وجود دارد مانند نظرات اطرافیان، محیط شلوغ، پیش داوری و … این مدل، مدلی شماتیک از برقراری ارتباط میان 2 نفر است، حال تصور کنید تیم شما یک تیم 4 نفره است، یعنی 2 به توان 4 مرحله و نویز. برای اینکه به درک شفاف تری از این مدل برسید فعالیت زیر را با هم تیمی خود انجام دهید:

با در دست گرفتن تصویری و رعایت قوانین زیر سعی کنید که یک نفر نقش توصیف کننده تصویر و یک نفر نقش طراح تصویر را بر عهده بگیرد.
  • سعی نکنید که چیزی را که طراح در حال کشیدن است را ببینید.
  • طراح حق ندارد، تصویر را ببنید.
  • شما تنها از طریق توصیف عکس می توانید آن را منتقل کنید.
  • طراح هم فقط با توصیف کلامی می تواند بگوید که چه چیزی کشیده است.
  • شما فقط 15 دقیق فرصت دارید که به شمایی از تصویر برسید.

امتحان کنید و مراحل مختلف مراحل بالا را با هم تیمی خود مرور کنید. در پایان ببینید که تصویر کشیده شده با تصویر واقعی چه تفاوت هایی می کند.
شرح و توضیح ابزار فیدبک (بازخورد) یکی از ابزارهایی که در بحث ارتباطات تیم ها بسیار مطرح می شود فیدبک (بازخورد) است. مدل های بسیاری برای دادن و گرفتن فیدبک گفته شده است که ما در اینجا به بیان یکی از ساده ترین و کامل ترین آن ها بسنده می کنیم.
تعریف فیدبک (بازخورد) در تیم استارتاپی: حتما شما هم در مورد دوستی یا همکاری،‌ بازخورد داده اید. مثلاً او را سرزنش کرده اید که چرا فلان شد، یا تشویقش کرده اید که این کارت عالی بود، یا چیزهایی از این قبیل. بازخورد دادن کار مهمی است که در سازمانها لازم است، لزوم آن هم جدی است و یکی از مشکلات جدی در سازمانهای ما، همین نبود بازخورد است. حال آن که در تیم های استارتاپی به دلیل اینکه سطح انجام ارتباطات و کارها بسیار بالاتر است، نبود یک سیستم فیدبک دهی و گیری مناسب در بین افراد تیم، منجر به پایین آمدن سطح کارآمدی می شود. تصور کنید که هم تیمی شما در جلسات تیمی دائما وسط حرف بقیه می پرد یا غر می زند، در صورتی که نتوانید این عمل را از طریق بازخورد مناسب به هم تیمی خود منتقل کنید، بازدهی جلسات شما را پایین می آورد و در آینده بروی فرهنگ استارتاپی شما تاثیر می گذارد.
مراحل فیدبک دهی مناسب:

  • درخواست: از فرد بپرسید که آیا می توانید به او بازخورد خود را بگویید؟، حتما بپرسید. با این عمل آمادگی ذهنی برای تغییر کردن به وجود می آورید و افراد معمولا با پاسخ مثبت به شما این اجازه را می دهند که وارد مراحل دیگر شوید. اگر فکر می کنید که فرد مورد نظر آماده شنیدن بازخورد نیست، آن را به زمانی دیگر موکول کنید.
  • بیان مشاهده: آن چرا که از عمل فرد مشاهده کردید به او یادآور شوید، سعی نکنید قضاوت یا پیش داوری درباره رفتار فرد بکنید. فقط رفتار هم تیمی خود را از آن چه که دیدید بیان کنید، به عنوان مثال بپرسید که: “من در جلسه امروز مشاهده کردم که تو در وسط حرف های بقیه می پریدی و صحبت آن ها را قطع می کردی.”
  • وقفه: پس از آن که مشاهده خود را از رفتار فرد بیان کردید، لحظه کوتاهی صبر کنید، همچنین می توانید از سوالاتی مانند، “به یاد می آوری؟” یا “من درست متوجه شدم؟” استفاده کنید. با این کار مطمئن می شوید که فرد مورد نظر با شما در یک صفحه است و منظور شما را متوجه شده و به زمانی که این عمل را انجام می داده است فکر می کند.
  • توصیف تاثیری که رفتار فرد بروی شما داشته: سعی کنید تاثیری را که عمل فرد بروی شما داشته با جملاتی مانند: “من احساس کردم، من رو مجبور کرد که” استفاده کنید. به عنوان مثال بگویید: “من احساس می کنم که این عمل تو بروی عملکرد تیم و بازدهی آن تاثیر منفی می گذارد.”
  • پیشنهاد رفتار جایگزین: رفتار جایگزین را پیشنهاد دهید و از قبل مطمئن شوید که فرد ظرفیت پذیرفتن آن را دارد. با جملاتی چون:”میشه لطفا، می تونی این کار را انجام دهی، چه طور میشه این کار رو متقاوت انجام داد؟” استفاده کنید.
  • منتظر بازخورد فرد شوید: در صورت نیاز، برای جا انداختن موضوع می توانید، وارد مکالمه سازنده با فرد شوید و نظر فرد را بیشتر جویا شوید. بپرسید: “چگونه فکر می کنی؟، احساست رو به من بگو”



اکثر اوقات کارکان شما به نگرش ها و نکاتی اشاره خواهند کرد که شاید هیچ گاه نمی توانستید در طوفان فکری به تنهایی به آن ها برسید.

خوب تا اینجا شما با چگونگی دادن بازخورد آشنا شدید، اما بازخورد قسمتی دیگر به نام گرفتن بازخورد نیز دارد، که فرد گیرنده باید رعایت کند.
  • گوش کردن: منیت و غرور خود را کنار گذاشته و فقط گوش دهید.
  • شفاف کنید، رد نکنید: اگرمورد بازخورد قرار گرفتید، سعی کنید جوانب دیگر مشاهده و ارزیابی فرد را در مورد خود بررسی کنید. درباره عوامل به وجود آمدن این شرایط از فرد بپرسید و درباره احساس او بیشتر صحبت کنید.
  • نهادینه کردن: سعی کنید بعد از گرفتن بازخورد با تمرین کردن آن را نهادینه کنید.

فرهنگ استارتاپی چیست؟ تا اینجای کار، با مفهوم تیم، اهمیت آن و ماده ای که تیم را منسجم می کند به نام ارتباطات آشنا شدید. تیم و ارتباطات، بلاک های اولیه و تشکیل دهنده فرهنگ استارتاپ شماست. می توان گفت که 80 درصد از فرهنگ استارتاپی شما از تیم بنیانگذار می آید، ارزش های تیمی، نوع انتظارات شما از یکدیگر و استارتاپ، نوع برقراری ارتباط، چشم انداز و ماموریت استارتاپ، همه و همه بروی نوع کار کردن، نوع افرادی که استخدام می کنید و … تاثیر می گذارد. اما فرهنگ استارتاپی چیست؟ فرهنگ استارتاپی، مجموعه ای از رفتارها، ارزش ها و انتظاراتی است که هر روزه به تصمیم گیری ها، انجام دادن کارها و نوع برخورد شما با یکدیگر در استارتاپ جهت می دهد.

جف لاسون، بنیانگذار استارتاپ Twilio درباره فرهنگ استارتاپ ها می گوید: فرهنگ مجموعه ای از افراد شرکت شماست که هر روز هزاران تصمیم می گیرند و چیزی که شما را به عنوان رهبر سازمان مطمئن می کند که این تصمیمات درست بوده است، فرهنگ استارتاپی شماست.
شرح نمونه هایی از فرهنگ استارتاپ های موفق
Zappos: استارتاپ معروف زپوز، که توسط آمازون چند سال پیش خرید شد و در جامعه استارتاپ ها بسیار به خاطر فرهنگ مشتری مداری معروف هستش، تا جاییکه با 10 ساعت مکامه تلفنی، خدمات مشتریان، رکوردار هستش. رکوردار قبلی هم با 8 ساعت مکالمه تلفنی برای همین استارتاپ بوده است. البته زپوز با چیزهای دیگری هم معروف شده است و وقتی فرهنگ استارتاپی آن را بررسی می کنیم به گزینه هایی چون:
  • ارائه سرویسی که منجر به حیرت مصرف کننده شود.
  • ایجاد فضای کاری شوخ و عجیب.

بر می خوریم که با عملکرد این استارتاپ نیز کاملا هم سو است. در همی راستا تونی شیی، مدیرعامل و بنیانگذار زپوز می گوید:”فرهنگ استارتاپی تابلو اعلانات ارزش های استارتاپ نیست که بر دیوار لابی یا فقط در جلسه آشنایی با شرکت بیان شود و فراموش شود. بلکه چیزی است که به شما جهت داده و رفتار و محیط کاری شما را می سازد.”

نمونه هایی از فضای کاری شرکت Zappos
گوگل: که دیگر نیاز به معرفی ندارد، در فرهنگ استارتاپی گوگل به مواردی مانند:” سریع بهتر از کند است” و “شما می توانید بدون پوشیدن لباس رسمی نیز جدی باشید” بر می خوریم که کاملا با مشاهده فضا و عملکرد گوگل در یک راستاست.
در پایان باید گفت که چیزهایی فراتر از کد زدن و جذب مشتری در استارتاپ شما وجود دارد که بنیان و تشکیل دهنده استارتاپ شماست. شما را از بقیه متمایز و خاص می کند و تبدیل به محیطی می شود که شما و تیمتان همیشه دوست دارید در آن جا باشید. ارزش های تیم، نحوه ارتباط برقرار کردن، چشم انداز و ماموریتی که برای استارتاپ در نظر گرفته اید، نوع تعامل شما با زیردستان و هم تیمی ها، جشن گرفتن موفقیت ها و هر عملی که در روزهای اولیه تشکیل استارتاپ خود انجام می دهید، فرهنگ استارتاپی شما را می سازد.

https://isfahanplus.ir/%d9%85%d8%af%...7%d9%be%db%8c/