انواع کارآفرینی

کارآفرینی فردی:

  • کارآفرین مستقل:

فردی که مسئولیت اولیه وی، جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند، محصول و یا خدمات جدید می باشد(Moradi,2007).

  • کارآفرینی درون سازمانی:

فرآیندی است که کارآفرین تحت حمایت یک سازمان، فعالیت های کارآفرینانه خود را به ثمر می رساند.رقابت تنگاتنگ و شدید بین شرکت ها و سازمان ها، کاهش کارآمدی مدیریت سنتی در این عرصه و رشد سریع شرکتهای کوچک، سبب شد که سازمان هااهمیت ویژه ای برای نوآوری قائل شوند؛ زیرا نوآوری را تنها تضمین خود برای بقا در عرصه رقابت می دانستند، از این رو سعی کردند افراد خلاق و کارآفرین را که پدید آورندگان اصلی محصولات و خدمات نو در سازمان بودند، تشویق و ترغیب کنند که در سازمان بمانند و ایده های خود را در سازمان محقق سازند.”پینکات” این افراد را کارآفرینان سازمانی نام نهاد(Farhangi et al , 2008).
کارآفرینی گروهی:

فرآیندی است که یک شرکت طی می کند تا همه افراد آن به کارآفرینی تشویق شده وتمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در شرکت انجام پذیرد. در این فرآیند هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین، انجام وظیفه می کنند(Ahmadi et al , 2005).
کارآفرینی اجتماعی:

شاید بتوان گفت “گریگوری دیز” از دانشگاه استنفورد بهترین تعریف را از کارآفرینی اجتماعی ارائه کرده است. به اعتقاد او، کارآفرین اجتماعی، شور و شوق یک رسالت اجتماعی را با بینش تجاری و بازرگانی ترکیب می کند(Saeedi Kia,2008).
کارآفرینان اجتماعی بوسیله موارد زیر نقش عاملین تغییر را در اجتماع ایفا می کنند:

  • داشتن ماموریت برای ایجاد و حفظ ارزشهای اجتماعی(به جای ارزشهای شخصی).
  • شناسایی و تعقیب بی وقفه فرصت های جدیدی که از طریق آن بتوان ماموریت فوق را محقق ساخت.
  • قرار گرفتن در چرخه و فرایند نوآوری، سازگاری و یادگیری مستمر.
  • عمل جسورانه و مجاب کننده بدون ترس از محدودیت منابع موجود و در دسترس.
  • اوج احساس مسئولیت، وفاداری، پاسخگویی و خدمت به هواداران(Gregory Dees, 1998).

همچنین استیو بلانک در مقدمه یکی از کتاب های خود کارآفرینی را به انواع زیر تقسیم کرده است*:
1- کارآفرینی کسب و کار کوچک: کسب و کارهای کوچک که معمولا (در جوامع پیشرفته) درصد بالایی از شرکت‌ها را در بر می‌گیرند و معمولا نیمی از افراد در آنجا شاغل هستند، اغلب کسب و کارهایی سرویس گرا همچون خشکشویی، پمپ بنزین، سوپرمارکت هستند که در آن‌ها کارآفرینان، درآمد خوب و سود ده بودن برای صاحبان را موفقیت تعریف می‌کنند، این‌ها به ندرت به یک صنعت یا کسب و کاری میلیاردی تبدیل می‌شوند.


2- استارتاپ‌های گسترش‌پذیر: حاصل کار کارآفرینان فناور هستند. این کارآفرینان با این باور که چشم‌اندازشان دنیا را تغییر خواهد داد شرکتی را راه اندازی می‌کنند و نتیجه، شرکتی با چندین یا چند ده میلیارد فروش می‌شود. روزهای آغازین استارتاپ گسترش پذیر در جستجوی مدل کسب و کار تکرار پذیر و گسترش پذیر صرف می‌شود. گسترش، نیاز به سرمایه‌گذار خطر پذیر (VC) بیرون از شرکت دارد تا سوخت گسترش سریع استارتاپ را تامین کند. استارتاپ‌های گسترش‌پذیر تمایل دارند تا در مراکز فناوری گرد هم آیند مراکزی همچون سیلیکون ولی، شانگ‌های، نیویورک و بنگلور. این‌ها درصد کمی از کارآفرینان را تشکیل می‌دهند، ولی بازگشت سرمایه عالی‌شان پتانسیل جذب سرمایه خطر پذیر (و رسانه‌ها) را دارد.
۳ استارتاپ‌های خریدنی: پدیده جدیدی هستند. با هزینه‌های بسیار پایین ساخت برنامه‌های وبی یا موبایلی، استارتاپ‌ها می‌توانند هزینه‌های خود را با پول پایه‌گذاران، کارت‌های اعتباری یا جمع آوری اندکی سرمایه خطر پذیر بپردازند، معمولا این عدد زیر ۱ میلیون دلار است. این استارتاپ‌ها (و سرمایه ‌گذارانشان) خوشحال می‌شوند که بین ۵ تا ۵۰ میلیون دلار خریده شوند، این خرید معمولا توسط شرکت‌های بزرگ‌تری صورت می‌گیرد که همانقدر که به دنبال خود کسب و کار هستند دنبال نیروهای مستعد آن هم هستند.
۴ کارآفرینی در شرکت‌های بزرگ: شرکت‌های بزرگ چرخه عمر محدودی دارند. بیشترشان با معرفی محصولات جدیدی که نمونه‌های دیگری از محصولات اصلی شان است رشد می‌کنند. (رویکردی که به نوآوری پیوسته معروف است). آن‌ها همچنین ممکن است به نوآوری توفنده (بنیادین) روی بیاورند که تلاش می‌کنند محصولات جدیدی را به بازارهای جدید با مشتریان جدید معرفی کنند. جالب است که اندازه و فرهنگ شرکت‌های بزرگ اجرای نوآوری توفنده را بسیار سخت می‌کند؛ این در واقع تلاشی برای راه‌اندازی یک استارتاپ گسترش پذیر درون شرکتی بزرگ است. [ برای آشنایی با گونه‌های مختلف نوآوری اینجا را ببنید]
۵ کارآفرینان اجتماعی: سازمان‌های غیرانتفاعی نوآورانه را برای تغییر جهان می‌سازند. این سازمان‌های کارآفرین به جای سود، دنبال راه‌کار هستند و در هر قاره و کشوری در دامنه‌های وسیعی از جمله آب، کشاورزی، سلامت، خرده وام و … فعالیت‌می‌کنند.
ویژگیهای کارآفرینان

اقتصاددانان کانون توجه خود را تنها بر فضای اقتصادی کارآفرینی متمرکز می کردند و در نتیجه از ویژگیها و عوامل فردی و اجتماعی که به طور مثبت یا منفی بر فرد کارآفرین تأثیر می گذارند غافل بودند. به همین دلیل در اواسط قرن بیستم روانشناسان به منظور شناسایی ویژگی ها و الگوهای رفتاری کارآفرینان به بررسی و تحقیق در مورد کارآفرینان پرداختند.محققان روانشناختی در جستجوی تشخیص مشخصات روانی و شناسایی ویژگیهای کارآفرینان موفق بودند. هدف روانشناسان در واقع کشف چگونگی ایجاد این ویژگیهای متمایز کننده بوده است.رویکرد ویژگی ها به ویژگی های مشترک کارآفرینان اشاره می کند و فرض بر این است که ویژگی های کارآفرینی قابل آموزش نیست و یک پدیده ذاتی است. این مشخصات با عملکرد کارآفرینانه ارتباط دارد. تاکنون سه عامل اساسی در ارتباط با کارآفرینان مورد مطالعه قرار گرفته است:


1- تأثیرات روانی
2- مشخصات شخصی
3- اثرات تجربه قبلی فرد.(مقیمی،1384)
ویژگی های روانشناختی زیادی در مورد کارآفرینان در ادبیات کارآفرینی بیان شده اما وجوه مشترک آن ها عبارتست از:

  • ریسک پذیری(ریسک های متوسط و حساب شده)
  • نیاز به توفیق
  • مرکز کنترل درونی
  • نوآوری،خلاقیت و ایده سازی
  • اعتماد به نفس
  • پشتکار زیاد
  • آرمان گرایی
  • پیشقدم بودن
  • استقلال طلبی
  • اهل عمل بودن
  • آینده گرایی.(اکبری،1385)


* منبع : سایت کسب و کار نرم افزار

https://isfahanplus.ir/%d8%a7%d9%86%...c%d9%86%db%8c/