ربکا وِست همیشه لباس‌های مشکی می‌پوشید. او می‌گوید «مجله‌ها به من می‌گفتن لباس‌های تیره بپوشم تا لاغرتر به‌نظر برسم». ولی در عوض همیشه احساس وحشتناکی داشت. «اما رنگ سیاه باعث می‌شد رنگ روشن پوستم کاملا رنگ پریده به‌نظر برسد و مجبور بودم بیشتر آرایش کنم که باعث می‌شد سنم بالاتر به‌نظر برسد».

او طراح داخلی است، وقتی که روزهای سیاتل همه گرفته و ابری بودند، تصمیم گرفت خودش همه جا را روشن کند. حدود دو سال پیش، رنگ سیاه را از کمد لباس‌ها و طراحی‌هایش حذف کرد. «حالا رنگ‌های قرمز روشن، انواع آبی و سبز زمردی می‌پوشم. رنگ‌ها به من احساس سرزندگی می‌دهند و بیشتر لبخند می‌زنم، بنابراین سرزنده‌تر و خوشحال‌تر به نظر می‌رسم. وقتی با بارانی زرد روشن وارد خانه‌ی مشتری می‌شوم، همه می‌گویند چقدر خوب است که در این هوای گرفته رنگ‌های روشن می‌بینند. مثل این می‌ماند که هرکجا می‌روم با خودم گل لاله به همراه می‌برم.»



وست ماشین خاکستری خسته‌کننده‌اش را هم با یک ماشین سبز فسفری عوض کرد. او سعی می‌کند همیشه دیوارها، کف و پنجره‌ی خانه‌ی مشتریانش رنگ‌های روشن داشته باشد.

احساسات آدم‌ها از گذشته‌های دور با رنگ‌ها پیوند داشته‌اند. اما آیا واقعا رنگ‌ها روی حال‌و‌هوای ما تاثیر دارند؟ وست معتقد است تاثیر دارند اما تحقیقات این را نمی‌گویند.
برای مثال، به نظر می‌رسد اتاق سبزی که بازیگرها قبل از رفتن روی صحنه یا جلوی دوربین در آن ریلکس می‌کنند، یک منشاء علمی داشته باشد. اما هیچ مدرکی وجود ندارد که رنگ‌های سبز اثر روانشناختی آرام بخشی داشته باشند. (هرچند برخی مطالعات نشان داده‌اند دیدن گیاهان – که می‌تواند یک گلدان در دفتر کار شما باشد یا درختی بیرون پنجره – حال‌و‌هوای شما را بهتر می‌کند. اگر همچین چیزی درست باشد، شاید رنگ سبز دیوار بتواند مغز شما را فریب دهد، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که واقعا این اتفاق می‌افتد.)



صورتی، شاید؟ چندین مرکز اصلاح و تربیت و ایستگاه پلیس دیوارهایشان را صورتی آدامسی رنگ زدند. اگر قصد دارید اتاق‌ بچه‌هایتان رنگ بزنید شاید بد نباشد بدانید در سال دهه ۸۰ میلادی گزارش شد این رنگ رفتار پرخاشگرانه را کاهش می‌دهد (قدرت بدنی را نیز کاهش می‌دهد) و فشار خون و ضربان قلب را پایین می‌آورد. هرچند تحقیقات بعدی نتوانستند این یافته‌ها را تایید کنند.



با اینکه از نظر احساسی و فرهنگی، رنگ‌های خاص مفاهیم خاصی برای ما دارند – مثلا زرد بَشاش به‌نظر می‌رسد، قرمز احساس شور و اشتیاق را منتقل می‌کند و آبی آرامش می‌دهد- همین مفاهیم خاص هستند که روی رفتار ما تاثیر می‌گذارند،نه خودِ رنگ‌ها. این مفاهیم می‌توانند بر اساس جنسیت، ملیت، سن و سلیقه‌ی شخصی متفاوت باشند. برای مثال، رنگ سفید در غرب نماد پاکی و تازگی است، اما در کشورهای شرقی به عنوان رنگ مرگ و اندوه شناخته می‌شود.

تبلیغات

  • خرید بلیط هواپیما




معانی رنگ‌ها می‌توانند خیلی قدرتمند باشند. یک مطالعه در دانشگاه کورنل جریمه‌هایی را که بازیکنان فوتبال و هاکی روی یخ با لباس‌های سیاه دریافت کرده بودند مورد مطالعه قرار داد. در طول این مطالعه، بازیکنان با لباس‌های سیاه صدرنشین دریافت جریمه‌ها بودند و وقتی تیم‌هایی با لباس روشن به لباس‌های سیاه تغییر رنگ دادند، یک افزایش ناگهانی در تعداد جریمه‌ها مشاهده شد. اینکه اعضای تیم با پوشیدن رنگ سیاه رفتار خشونت‌آمیزتری از خودشان نشان می‌دادند یا داوران این‌طور فکر می‌کردند مشخص نیست. اما درسی که می‌توان از این تحقیق گرفت کاملا مشخص است: اگر می‌خواهید هرروز صبح از دنده راست بلند شوید،‌ دیوارهای اتاقتان را سیاه پرکلاغی رنگ نزنید.

فابر برین،‌ تئوریسین و نویسنده‌ی بیش از ۲۰ کتاب در زمینه‌ی رنگ،‌ معتقد بود افراد منفی‌ترین عکس‌العمل را نسبت به رنگ‌های زرد – سبز دارند چون آنها را یاد مریضی می‌اندازد. در واقع، تجربیات منفی درمورد رنگ‌ها نسبت به تجربیات مثبت ثابت‌تر و احساسی‌تر هستند. وست می‌گوید: «اگر خاطرات وحشتناکی از رنگ سبز دستشویی‌های مدرسه ابتدایی‌تان داشته باشید، من حتی تلاش نمی‌کنم به شما بگویم که دیوار به رنگ یشمی در خانه‌ی شما، می‌تواند بسیار عالی باشد.»

بیشتر مشتری‌های وست می‌گویند یک رنگ خاص می‌خواهند، اما چیزی که آنها می‌خواهند یک احساس خاص است. او می‌گوید: «ممکن است بعضی مردم نوعی حس گرما و صمیمیت بخواهند و شما می‌توانید با کم کردن شدت هر رنگی، این احساس را به آن‌ها بدهید.» تفاوت بین رنگ زرد گل آفتاب‌گردان و کَره را در نظر بگیرید. طیف و ته‌رنگ می‌تواند حس شما را درمورد رنگ عوض کند.
علاوه بر رنگ‌های معمولی، نورهای رنگی هم می‌توانند اثری درونی بر روی فیزیولوژی و حال‌وهوای شما داشته باشند. بعضی مطالعات نشان داده‌اند در معرض نور قرمز قرار گرفتن، احتمالا به خاطر ارتباطی که با آتش، خون و خطر دارد، می‌تواند ضربان قلب را افزایش دهد و ما را دلواپس یا مشتاق کند. برعکس، نورهای آبی، این علائم را کاهش می‌دهند. بعد از اینکه لامپ‌هایی که در بعضی خیابان‌های گلاسکو در اسکاتلند نصب شده بودند، شهر شاهد کاهش جرم و جنایت در آن مناطق بود.



با وجود اینکه این تحقیقات قطعی نیستند سعی کنید کاغذهایی با رنگ‌های مختلف را از پنجره آویزان کنید و ببینید چه احساسی به آنها دارید. در نهایت،‌ ارتباط رنگ با حال‌و‌هوا همین هست:‌ احساسی که شما درمورد رنگ‌ها دارید. اگر فکر می‌کنید رنگ بنفش به شما می‌آید، وقتی بادمجانی می‌پوشید به نسبت وقتی که سبز فسفری می‌پوشید، نگاه کردن به آینه حس بهتری به شما می‌دهد. این افزایش کوچک در اعتماد به‌ نفس می‌تواند هر روز بیشتر شود، باعث شود بیشتر لبخند بزنید، بیشتر از شما تعریف کنند، حس بهتری به خودتان داشته باشید و در نتیجه حال‌و‌هوایتان واقعا بهتر شود.

وست می‌گوید: «انتخاب رنگی که شما را شاد می‌کند یک راه راحت برای افزایش عامل خوشحالی در زندگی شماست». وقتی پای یک زندگی رنگی و شاد درمیان باشد، فقط انتخاب شماست که اهمیت دارد. چون روزی که دیگر از رنگ بنفش خسته شوید، همان روزی است که روی شما اثر منفی خواهد گذاشت. یخچال‌هایی با رنگ آواکادویی ۵۰ سال پیش پدر و مادرهای ما را خوشحال می‌کرد. امروزه داشتن دیوارهای خاکستری و رنگ‌های فلزی براق حس خوبی به ما می‌دهد. چه کسی می‌داند فردا چه رنگ‌هایی خوشحال‌مان می‌کنند؟



برگرفته از: success


https://www.chetor.com/3316-%d8%b1%d...c%db%8c%d8%b1/