تقریبا همه‌ی افراد می‌توانند یک کتاب بنویسند و در آن کتاب، حرف‌های مخصوص خود را به گوش خوانندگان برسانند، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد! چرا؟ دلیل آن این است که چنین افرادی از ذهن منسجمی برخوردار نیستند. در این متن ما سعی داریم تا با طرح ده سوال متداول و پاسخگویی به آن‌ها، ذهن شما را اندکی دسته‌بندی و برای چاپ و تولید کتاب، آماده کنیم. با «سوالاتی که قبل از نوشتن کتاب باید از خودتان بپرسید» همراه باشید.
«این مقاله از وب‌سایت برایان تریسی، توسط تیم تحریریه‌ی Modir TV ترجمه شده است.»
1) بازار (Market) کتاب شما چیست؟

هنگامی که نوشتن کتاب شما شروع یا تمام می‌شود، انتشاراتی‌ها و افرادی که در این صنعت هستند برای تقبل هزینه‌های چاپ کتاب‌تان، سلسله سوالاتی را از شما می‌پرسند:

  • نویسنده کیست؟
  • خواننده کیست؟
  • خریدار کیست؟
  • موضوع کتاب چیست؟

و شما باید جواب‌های واضح و مشخصی برای این سوالات داشته باشید.
جواب این سوالات را می‌توانید با چیدن یک برنامه‌ی بازاریابی مناسب به دست آورید.
2) ویژگی‌های دموگرافیک و روانشناختی خوانندگان کتابتان چگونه است؟

شما می‌توانید یک مخاطب کلی برای کتاب خود در نظر بگیرید و بگویید که سنش این است، سلیقه‌اش این‌طور می‌باشد، محیط زندگی و کارش فلان طور است، در این سطح از رفاه اجتماعی به سر می‌برد و…
اما پیشنهاد من به شما این است که از حیث روان‌شناسی نیز آن‌ها را بررسی کنید.

  • چطور می‌شود که او بخواهد کتاب را تهیه کند؟
  • چه نیازی در او به وجود می‌آید که کتاب را تهیه کند؟
  • مخاطب از چه المان‌هایی لذت می‌برد؟
  • ناشر و انتشاراتی‌ها چطور؟
  • ناشرها از چاپ چه کتاب‌هایی استقبال می‌کنند؟
  • چه المان‌هایی برای جلب توجه و علاقه‌ی آن‌ها نیاز است؟

من با توجه به تجربه‌ای که در چاپ کتاب «قورباغه‌ات را قورت بده» دارم، به شما قول می‌دهم که شخصیت متن شما، اگر متناسب با نیازها و سوالات اساسی مخاطبان‌تان باشد و خواندن کتاب شما باعث شود تا خواننده پاسخ این نیازها (یا سوالات) را بیابد، قطعا کتاب شما جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها خواهد شد.
مخاطبان من «کار زیاد و زمان کم» داشتند. من این ویژگی را برای هر فرد و طبقه اجتماعی، شخصی‌سازی کردم و نتیجه این شد که کتابم بیش از 6 میلیون نسخه فروش رفت و به 38 زبان دنیا ترجمه شد.
مشکل هر فرد و کاراکتر را در هر موقعیت دموگرافیک پیدا کنید و با روانشناسی کردن و شخصیت پردازی برای متن‌تان، آن را رفع کنید.
3) چرا مردم باید کتاب شما را بخوانند؟

چرا می‌خواهید این کتاب را بنویسید؟
من از وقتی کتاب اولم را نوشتم با این سوال کنار آمده بودم. کتاب اول من Maximum Achievement بود که جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار گرفت. جواب من برای سوالم این بود که می‌خواستم مطالبی را که در سمینارهایم ارائه می‌دهم مکتوب و فراگیر کنم.
خیلی سال پیش، متوجه قانونی شدم که می‌گوید:
شما می‌نویسید چون که نمی‌توانید «ننویسید»!
شما یک نیاز و اجبار را برای نوشتن و چاپ افکارتان در درون خود حس می‌کنید. بسیاری از مواقع پیش آمده که من پس از نوشتن کتابم و حتی چاپ آن، هیچ وقت هیچ نگاهی به آن نینداخته باشم! چرا که حس می‌کنم کارم تمام شده و وظیفه‌ام را در انتقال داده‌ها (همان زکات علم خودمان!) به شکلی کامل انجام داده‌ام.
4) چگونه قرار است که به مردم کمک کنید؟

به نظر من برای نوشتن یک کتاب، باید در خودتان عطشی وصف‌ناپذیر را برای کمک به دیگران حس کنید. فقط در این صورت است که می‌توانید کتاب خود را موفق کنید.

اگر می خواهید کتاب بنویسید، ابتدا به این 10 پرسش پاسخ دهید - بخش اول - شبکه مدیران Modir TV