معمولاً اکثر ما می دانیم که چه چیزهایی را دوست داشته و چه چیزهایی را دوست نداریم؛ مثلاً بعضی از غذاها یا آهنگ را دوست داریم اما از بعضی ها متنفریم. با دانستن اینکه چه چیزهایی را دوست داریم و نداریم می توانیم بهتر برای زندگی خود تصمیم گیری کنیم. ولی در بعضی از اوقات دلایل دوست داشتن ها یا نداشتن ما خیلی منطقی نیستند. مثلاً فرض کنید می خواهید به تعطیلات بروید و احتیاج به کسی دارید که از منزل شما نگهداری کند، معیارهای شما برای انتخاب یک فرد معتمد و مناسب برای این کار چه خواهد بود؟
راه حلی قطعی برای این کار وجود ندارد اما می توانیم بر اساس اطلاعات محدودی که در ذهن داریم، در این مورد تصمیم گیری کنیم. اینجاست که علایق و سلیقه های شخصی وارد کار شده و ما را وادار می کنند تا بر اساس معیارها و نحوه جهان بینی شخصی خود تصمیم گیری کنیم.

جانب داری ناخودآگاه چیست؟

وقوع این جانب داری طبیعی است؛ همه ما در مقاطعی از زندگی آن را تجربه کرده و بدون آنکه خودمان بفهمیم دچار آن شده ایم. جانب داری یا تعصب ناخودآگاه زمانی اتفاق می افتد که رفتارها و اعتقادات ریشه ای – که ناشی از فرهنگ و محیطی که در آنها رشد کرده ایم، تجریبات و فاکتورهای شخصیتی دیگری می باشند – بر تصمیمات و کارهای ما اثر می گذارند.
مغز انسان بسیاری از کارها را به صورت ناخودآگاه انجام می دهد؛ مغز ما در هر لحظه 11 میلیون قطعه اطلاعات را دریافت می کند و ما تنها می توانیم 40 تای آنها را به طور آگاهانه پردازش کنیم! بنابراین هنگام تصمیم گیری های سریع، مغز ما از اطلاعات و خاطره هایی که قبلاً در خود ذخیره کرده است استفاده می کند. این نوع تصمیم گیری در موقعیت های خطرناک بسیار مناسب است؛ مثلاً زمانیکه پس از برخورد دستمان با جسم داغ آن را سریعاً پس می کشیم که مانع از سوختن دست می شود. ولی این شیوه تصمیم گیری نقاط ضعفی هم دارد.
جانب داری ناخودآگاه سبب می شود تا افراد را بر اساس سوابق، مذهب، جنسیت، سن، نام و دیگر فاکتورها قضاوت کنیم. خبر خوب اول: می توانیم با جانب داری ناخودآگاه مبارزه کنیم اما اول باید آن را شناسایی کنیم. اول از همه ببینید که این جانب داری چطور بر کار و فرهنگ کاری شما اثر می گذارد، بعد فرضیات خود را در مورد زمینه کاری، کاربران و مسائلی از این قبیل تغییر دهید. با این کار از ریشه دواندن جانب داری ناخودآگاه در خود جلوگیری می کنید.
خبر خوب دوم این است که با پیروز شدن بر جانب داری ناخودآگاه می توانیم خروجی کار خود را بهتر کنیم، بازاریابی بهتری انجام داده، به ایده های خلاقانه تری برسیم، راه های جذب مخاطبین جدید را پیدا کنیم و محصولاتی خلاقانه تر بسازیم. از بین بردن تعصب ناخودآگاه باعث می شود تا:

  • تیمی از افراد مختلف که عقاید گوناگون دارند بسازید.
  • فرهنگ کاری را به گونه ای شکل دهید که خلاقیت آن بیشتر شود.
  • محیط کاری را به شکلی ایجاد کنید که قانون برای همه کارمندان یکسان اجرا شود.
  • جانب داری را از بازاریابی های خود از بین ببرید.

گوگل با جانب داری ناخودآگاه مقابله خوبی کرد و محصول فوق العاده محبوب خود یعنی ایموجی (emoji) را کاربرپسندتر کرد. بیش از 90 درصد از جمعیت جهان از ایموجی ها استفاده می کنند؛ تعداد بسیار زیادی ایموجی وجود دارد، اما ایموجی هایی که قدرت زنان را نشان بدهند بسیار محدود بودند. سران گوگل سریعاً این جانب داری را متوجه شده و تصمیم گرفتند تا در ایموجی ها بازبینی صورت دهند. آنها با انجام نظرسنجی در مورد ایموجی های زنان، 11 ایموجی جدید برای نمایش قدرت زنان ایجاد کردند.

چگونه با جانب داری ناخودآگاه بجنگیم؟

دقیقاً مثل کاری که گوگل کرد شما هم می توانید با جانب داری های ناخودآگاه در شرکت خود، هم در محصولات و هم در بین کارمندان، مقابله کنید. می توانید با رعایت کردن چند نکته جانب داری ناخودآگاه را از بین ببرید. برای شروع ببینید قضاوت های شخصی تا چه اندازه ای شما و شرکت شما را تحت تأثیر قرار داده اند. یک روش خوب برای ارزیابی این قضیه توجه به خروجی ها است. برای این کار باید نتایج و خروجی های حیاتی کمپانی خود را بررسی کرده و ببینید که آیا در آنها نشانه هایی از جانب داری می بینید یا نه؟
به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید برای یک جایگاه شغلی معمولی مردان خیلی بیشتر از زنان رزومه فرستاده اند، یا اینکه استراتژی های بازاریابی شما فقط عده به خصوصی از اقشار جامعه را جذب کرده است. حتی اگر تحقیقات را عالی انجام می دهید فقط به تحقیقات خودتان تکیه نکنید؛ از نظرسنجی ها و گروه های انگیزشی استفاده کرده و ببینید که آیا کارمندانتان شرکت شما را عادلانه و با رعایت حقوق همه اقشار جامعه می بینند یا اینکه در این مورد ابهامات و نگرانی هایی وجود دارند؟
بعد به پروسه تصمیم گیری خود نگاه کنید و ببینید در کدام قسمت ها می توانید رویه های استانداردی را قرار دهید که از وقوع جانب داری ناخودآگاه جلوگیری می کنند؟ می توانید این رویه ها را در پروسه استخدام، ملاقات ها، نحوه تحقیق در مورد تجربه کاربری (UX)، رویکرد های خلاقانه، چگونگی مدیریت کردن دیدگاه های شخصی و غیره بگنجانید. درست کردن این رویه ها معمولاً شامل ایجاد یک چک لیست کلی از کارهایی است که شما و همکاران باید آنها را رعیت کرده تا دچار جانب داری ناخودآگاه نشوید.
مثلاً فرض کنید یک شرکت می خواهد روند استخدام خود را از بروز جانب داری های ناخودآگاه محافظت کند؛ آنها می توانند با ایجاد یک راهنمای قدم به قدم در مورد چگونگی ارزیابی متقاضیان کار، آن را در اختیار واحد نیروی انسانی یا هر کسی که مسئول استخدام است قرار بدهند. در قسمت “کارهایی که باید انجام شوند” از فرد استخدام کننده خواسته شود تا به مهارت های تخصصی و مثبت کارجویان تمرکز کند نه نکاتی که سبب می شوند آن فرد استخدام نشود. همچنین باید از همه متقاضیان سؤالات یکسان پرسیده شود.
اگر در نحوه تماس گیری با کارجویان جانب داری مشاهده می شود، آنها می توانند سقف کارجویانی که برای مصاحبه دعوت می شوند را افزایش دهند و از سرویس هایی مانند Blendoor, Gap Jumpers یا Unitive برای حذف کردن اطلاعاتی از کاربران که موجب جانب داری در روند تصمیم گیری می شود استفاده کنند.
در قسمت “کارهایی که نباید انجام شوند” باید متقاضیان را به طور مجزا و بدون مقایسه کردن با همدیگر بررسی کرده و آنها را بر اساس جنسیت، مذهب، تحصیلات دانشگاهی، محل سکونت و غیره قضاوت نکنند. زمانیکه به کمک این رویه های ساختاربندی شده شرکت و همکاران خود را در مسیر درست قرار دادید، باید بررسی کنید که آیا این رویه ها به درستی کار می کنند یا نه؟ برای این کار به جمع آوری اطلاعات در بخش هایی که فکر می کنید جانب داری ناخودآگاه در آن قسمت ها اثر گذاشته است بپردازید.
علاوه بر اینها می توانید به قسمت هایی که داده های قابل تحلیل دارند مثل: پرداخت غرامت به مشتریان، چگونگی ترفیع درجه کارمندان و همچنین عملکرد مدیران نگاه کنید. داده های بدست آمده را با داده های قبل از اضافه کردن رویه های استاندارد مقایسه کنید. اگر دیدید که نسبت به قبل طیف وسیع تری از افراد برای شما رزومه ارسال کرده اند، کارمندان بیشتری را ترفیع درجه داده اید، افراد با عقاید متفاوت را استخدام کرده اید و همچنین ملاقات های شما سازنده تر هستند یعنی نتایج خوبی گرفته اید.
ببینید کدام قسمت ها بهتر شده اند و کدام قسمت ها همچنان دچار جانب داری هستند؛ اگر برای اولین بار است که این کار را می کنید احتمال نتیجه نگرفتن وجود دارد. انجام موفقیت آمیز این کار تماماً بسته به آزمون و خطا و تست کردن کردن است تا اینکه نهایتاً به تاکتیک های موفقیت آمیز برسیم.
بسیار خوب حالا می دانید که جانب داری ناخودآگاه چیست و چگونه بر کسب و کار شما تأثیرات منفی می گذارد. با ایجاد یک لیست بخش هایی از شرکت خود را که فکر می کنید دچار جانب داری هستند شناسایی کنید:

  • کارهای خلاقانه یا نحوه انجام ارزیابی
  • معیارهای تماس گیری با متقاضیان و استخدام آنها
  • بازاریابی محصولات
  • ملاقات ها
  • بررسی نحوه عملکرد یا ترفیع کارمندان
  • طراحی یا UX
  • محیط و فرهنگ کاری


شما لیست اولیه برای شناسایی نقاطی که ممکن است دچار جانب داری ناخودآگاه شده باشند را تشخیص داده اید. فراموش نکنید تا در تمام تصمیمات حیاتی شرکت خود بازبینی کرده و مواردی که فکر می کنید فراموش کرده اید را به لیست اضافه کنید.
چگونه با جانب‌داری‌ های ناخودآگاه در محیط کار مقابله کنیم؟ – زرافه