همگان به ویدیوهای وایرال خوب یا به عبارت دیگر، ویدیویی که افراد زیادی آن را به اشتراک گذاشته اند علاقه مندند و دربارۀ آن ها صحبت می کنند. احتمالا هفته ای نیست که یکی از دوستانتان یک ویدیوی وایرال را به شما نشان ندهد و یا خودتان یکی از آن ها را با دوستانتان به اشتراک نگذارید. اما چرا برندها آنها را می سازند؟ اهداف جامع و قابل اندازه گیری کسب و کار چیست که می تواند با ایجاد یکی از این ویدیو ها به دست آید؟ چه عواملی این استراتژی را قابل اعتماد می سازند؟ چرا برندها به ایجاد ویدیوهای وایرال می پردازند؟ و چگونه می توانید یکی از آن ها را برای برند خود ایجاد نمایید؟
چرا برندها ویدیوهای وایرال می سازند؟

به تازگی اشتراک گذاری به عنوان استانداردی ارزشمند و با اهمیت شناخته شده ، اما کار دشواری محسوب می شود زیرا اشترک گذاری به صورت داوطلبانه و با تصمیم گیری شخصی انجام می شود در نتیجه امکان خرید آن ها وجود ندارد. به غیر از خرید، هیچ استاندارد تاثیر گذار دیگری برای اشتراک گذاری در رسانه های اجتماعی وجود ندارد.
آژانس ویدیوهای وایرال با نام chamber.media در تمام دوران فعالیتش بیش تر از 100 ویدیو وایرالی را ایجاد نموده که در دسته بهترین ویدیوهای تبلیغاتی وایرال قرار گرفته اند، همچنین به ارزیابی تم های محتوا مشترک مربوط به معیارهای اشتراک گذاری اجتماعی پرداخته و در آخر 10 المان زیر را برای بیشترین عرضه و تعداد اشتراک گذاری تعیین نموده است:
1. مرتبط بودن
2. شوکه کننده
3. مواردی که با هم کنتراست دارند و متعجب کننده می باشند
4. مواردی که به نظر می رسد برای ایجاد آن زمان و منابع زیادی صرف شده است
5. واکنش های افراد غریبه و بی اعتنا را ضبط کنید
6. یک تنش فرهنگی را به روشی بحث انگیز به چالش بکشید
7. کاملا عجیب و غریب و ملودی گرا باشید
8. از تکنولوژی به روش غیر منتظره ای استفاده کنید
9. از امکانات موجود در روند یا فرم وایرال های فعلی استفاده نمایید
10. تحقق یا مورد تقلبی را از چیزی که آرزو داشتید واقعی باشد ایجاد نمایید
معمولا در هنگام نوشتن ویدیو هر یک از این مفاهیم و المان ها را در نظر می گیریم زیرا آنها منعکس کننده تاریخ میان مردم و اینترنت می باشند. در اولین روزهای ویدیوی آنلاین در سال های 2007-2011 برنده و بازنده های بسیاری در زمینه ایجاد ویدیو وایرال مربوط به برند وجود داشتند، بسیاری از برندها بعد از تلاش های بسیار، شکست خوردند و این اقدام را به عنوان یک استراتژی کاملا رها نمودند. این امر به خوبی درک نشده بود، برخی از ویدیوهایی که بسیار عالی نبودند موفق شدند، دلیل آن این بود که آن ها از رقابت کمتری در YouTube برخوردار بودند و توسط تلویزیون های بزرگ پشتیبانی می شدند.
برخی از بزرگان پیشرو در آن زمان Ape با AK-47 و The Cog بودند. تنها تعداد کمی از برندهای تجاری از اشتباهات جمعی صنعتی یا الگوهای تکراری در موفقیت ها و شکل دهی استراتژی اصلی ایجاد شده درس گرفتند، که نشان دهندۀ استفاده نمودن از طرز تفکر با توزیع دقیق تر و تاکتیک های سید (seed) بوده است.
چرا این روش توسط تعداد کمی انتخاب می شود و چرا این برندهای با دل و جرات اینکار را انجام می دهند؟ آنها این کار را انجام می دهند، زیرا اغلب از سرمایه گذاری خود 5 برابر بیشتر از هر رسانه دیگری سود کسب می کنند و از این طریق روند گرایش های فرهنگی را به گونه ای ایجاد می کنند که دیگر نیازی به پرداختن هزینه های گزاف برای رساندن منظور و انتقال مفایهم وجود ندارد. برندهایی که در حال انجام اینگونه ویدیوهای وایرال هستند می دانند چگونه آنها را به اهداف کلی کسب و کار خود متصل کنند، آنها دارای مردم، بودجه و داده هایی برای جلوگیری از این قبیل موارد می باشند و می دانند که چگونه از طریق سیاست متقابل با تیم هایشان، برتری برندشان را به عنوان یک اعتبار قابل اندازه گیری و استراتژی قابل پیش بینی نشان دهند.


ویدیوهای وایرال همگان به ویدیوی وایرال خوب یا به عبارت دیگر، ویدیویی که افراد زیادی