✅بخش یازدهم
⭕️کاری که دولت باید بکند
✔️ یک بخش اصلی نظریه جدید من این است که اعتقادات مشارکت¬کنندگان در بازار در ارزش بازاری سهام اثرگذار است و آن¬ها می¬توانند تأثیری مستقل بر فعالیت اقتصادی بگذارند. اعتماد اهمیت دارد: از دست رفتن اعتماد می تواند به یک پیش¬گویی خودمتحقق تبدیل شده و موجب شود فعالیت اقتصادی به سراشیبی مارپیچ بیفتد که فرجامش رکود است.
✔️ سیاست پولی و مالی شاید اثری را که طرفداران آنها ادعا می¬کنند داشته¬باشد، مشروط به اینکه خانوارها و شرکت¬ها با خرید دارایی¬های مشهودی مانند مسکن و سرمایه¬گذاری ثروت خود در بازار سهام به اقتصاد اعتماد کنند به گونه¬ای که شرکت¬ها دوباره به سرمایه¬گذاری در کارخانه ها بپردازند. هیچ دلیلی اقتصادی محکمی وجود ندارد که تنها به اعتبار این که دولت پولی را استقراض و آن را بر روی کالاها و خدمات هزینه می¬کند چنین اتفاقی بیفتد.
✔️ اگر خانوارها این اعتقاد بدبینانه را حفظ کنند که ارزش مسکن و کارخانه¬ها و ماشین¬ها از ارزش آنها قبل از شروع کسادی کسب و کار اقتصادی کمتر است، این اعتقاد خودمحقق خواهد بود. اعماد اهمیت دارد. اعتماد عاملی مستقل است که منجر به تعیین نرخ به تعیین نرخ بیکاری می¬شود.
✔️اگر ما اعتماد را بازنگردانیم، شاید اقتصاد دوباره شروع به رشد کند، اما بخش خصوصی مشاغلی را که برای بازگشت اشتغال کامل ضروری است ایجاد نمی-کند.
همان¬طور که اعتماد می¬تواند شدیداً پایین بیاید، می¬تواند بالا هم برود. اگر اعتماد سریعاً ایجاد شود، حباب¬ها در بازارهای دارایی¬هایی ظهور می¬کنند که می¬توانند اقتصاد را به سوی اشتغال خیلی بالا هدایت کنند. وقتی اقتصاد خیلی سریع رشد می¬کند، کنترل تورم برای بانک مرکزی دشوارتر است. حباب¬ها و سقوط¬ها هر دو به رفاه اقتصادی آسیب می¬رسانند.
✔️ برای مقابله با اثر چرخش اعتماد، من سیاست جدیدی را پیشنهاد می¬کنم که مستلزم کسری¬های مالی بزرگ نیست و [صرفاً] تعمیم ساده سیاست فعلی کنترل نرخ بهره بانک مرکزی است. استدلال خواهم کرد که بانک¬های مرکزی در سراسر جهان باید برای ممانعت از چرخش¬های شدید در قیمت¬های بازار سهام در بازارها مداخله کنند که این کار منطقی است.

📚 منبع: کتاب اقتصاد چگونه کار میکند؟
📝 نویسنده: راجر فارمر
📋 مترجم: محمدرضا فرهادی پور