مدل کسب و کار در هسته و مرکزیت هر استارتاپ موفقی قرار دارد. زیرا صرف نظر از اینکه چقدر ایده شما منحصر به فرد و بکر باشد، استارتاپ باید یک روش عملی برای پول درآوردن داشته باشد که به اندازه کافی برای سرمایه گذاری در آینده با ارزش گردد و همچنین باعث حفظ خود استارتاپ نیز بشود. بسیاری از بنیانگذاران استارتاپ های نو هنگام بحث درمورد برنامه ها و استراتژی های کسب و کار خود از عبارت “مدل کسب و کار” استفاده می کنند. سوالهایی مثل “چه مدل کسب و کاری به بهترین نحوه برای ایده ام جواب می دهد؟” یا “از کجا بدانم که استارتاپ ام از مدل مناسب استفاده می کند؟”، برخی از سوالاتی هستند که بنیانگذاران باید در نظر بگیرند که در نهایت نیز بر موفقیت کلی سرمایه گذاری شان در دراز مدت تاثیر خواهد داشت.


اشتباهات در انتخاب مدل کسب و کار

مدل کسب و کاری که شما انتخاب می کنید باید در ارتباط تنگاتنگ با نیاز مشتریان باشد و بهتر از مدل رقبایتان کار کند. انواع بسیار مختلفی از مدل های کسب و کار وجود دارد و شما باید آن مدلی را انتخاب کنید که مناسب کسب و کارتان است. یکی از بدترین اشتباهاتی که بنیانگذران مرتکب می شوند این است که تلاش می کنند تا مدل کسب و کاری را دوباره از اول ایجاد کنند و یا روش جدیدی از جریان نقدی پول را به وجود آورند که هرگز قبلا انجام نشده است. برای سرمایه گذاری که می گوید من قصد استفاده از روش اثبات نشده ای را برای پول درآوردن از سرمایه گذاری ام دارم به احتمال زیاد بازگشت سرمایه ای در کار نیست.
گزینه های بسیاری برای ایجاد درآمد وجود دارد که در حال حاضر هم ثابت شده است و به عنوان یک بنیانگذار وظیفه شما تعیین بهترین مدل کسب و کار می باشد که مناسب کسب و کارتان می باشد. اگر شما نمی دانید از کجا شروع کنید در ادامه با همراه باشید تا از ۹ مدل کسب و کار موفق برای استفاده در استارتاپ تان مطلع شوید که موفقیت آمیز بودن آن در بسیاری از استارتاپ ها و کسب و کارها در سراسر جهان به اثبات رسیده است.
1.واسطه شوید (مدل کسب و کار Warby Parker)

واربی پارکر (Warby Parker) در سال ۲۰۱۰ ایده ساده ای داشت که ما همه آرزو می کنیم ای کاش اول به فکر ما می رسید. آنها تصمیم گرفتند تا به بازار عینک وارد شوند در آن موقع بازار عینک در انحصار کامل شرکت ایتالیایی Luxottica بود که بزرگترین تولید کننده عینک در دنیا است و اساسا قیمت عینک طراحان را کنترل می کرد. با قیمت هایی که در بالاترین حد قرار داده شده بودند، واربی پارکر فرصت بزرگی را در بازار یافت. او متوجه شد به دلیل اینکه اکثر برندها حقوق خود را به شرکت های بزرگ مثل Luxottica می فروختند هزینه های طراحی و ساخت شان به شدت افزایش پیدا می کرد. پس راه حل منطقی این مساله چیست؟ راه حل این است که واسطه شوید! آنها توانستند قیمت عینک خود را به طور قابل توجه ای کاهش دهند و عناصر اجتماعی خوبی را با برند شرکت شان همراه کنند به این صورت که عینک های مورد علاقه‌ی مشتری را از طریق فروشگاه آنلاین خود برای او می فرستادند و مشتری می توانست این عینک ها را بر روی عکس خود امتحان کند و از این طریق بهترین عینک را خریداری کند. چون مشتریان حق انتخاب داشتند و با قیمت مناسب عینک را خریداری می کردند میزان فروش این شرکت نیز افزیش یافت. چیزی که به آن استراتژی برد-برد می گویند.
چرا این مدل جواب می دهد: تبدیل شدن به واسطه، به استارتاپ ها مزیت قیمت گذاری مهمی را می دهد و موجب پس انداز کردن پول برای مصرف کنندگان می شود. این مدل همچنین باعث می شود تا استارتاپ کنترل بسیار بیشتری بر روی کیفیت محصول یا خدمت داشته باشد. و به آنها بازخورد فوری از کاربران را می دهد تا به طور مدام محصول بهتری را تولید کنند. این مدل همچنین باعث کنترل بهتر بر قراردادها و مذاکرات با توزیع کنندگان می شود و نیز باعث ایجاد روابط قویتر با تامین کنندگان می گردد.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: استارتاپ نیویورکی Casper از این مدل برای تغییر دادن چگونگی خرید تشک ها استفاده می کند. شرکت Scarosso از این مدل در بازار کفش استفاده می کند. شرکت Brideside از این مدل برای برگزاری جشن عروسی استفاده می کند و با موفقیت نیز رشد کرده است. شرکت Audicus از این مدل برای سمعک بهره گرفته است.
2.یک(Marketplace)شوید

یکی از مدلهای کسب و کارِ که همیشه در حال رشد بوده و همچنان هم موفقیت آمیز بودنش به اثبات می رسد، مدل بازارگاه می باشد. این بدان معنی است که شما خیلی راحت عرضه و تقاضا را در کنار هم جمع می کنید. AirBNB به عنوان یکی از مثالهای موفق برتر در این زمینه است که توانسته این مدل کسب و کار را به خوبی پیاده سازی کند. احتمالا هنگامی که شما برای اولین بار ایدهِ اجاره دادنِ خانه از طریق اینترنت به آدم های ناشناس را می شنوید تعجب می کنید. اما بنیانگذاران AirBNB به اقتصاد اشتراکی نوین معتقد بودند. آنها متقاعد شده بودند که در زمینه مسکن عرضه و تقاضا وجود دارد و از آن زمان تا حال بیش از ۲۰ میلیون نفر که اصلا همدیگر را نمی شناختند را متقاعد نمودند که اتاق های خود را به یکدیگر اجاره دهند. اوبر (Uber) با استفاده از همین ذهنیت رشد انفجاری داشته است و بازارگاهی ایجاد کرده که در آن مسافران ماشین هایی اجاره می کنند بدون آنکه رانندگان آن را بشناسند. تبدیل شدن به بازارگاه هایی مثل اوبر یک بخش همیشه در حال رشد از تجارت الکترونیک می باشد.
چرا این مدل جواب می دهد: چند مزیت برای استفاده از این نوع مدل کسب و کار وجود دارد. اولین مزیت: یکی از بهترین مزایای این مدل این است که هزینه های بالاسری آن صفر و یا خیلی پایین است و موجودی کالایی ندارد. شما اگر بخواهید می توانید فضای اداری کوچکی داشته باشید یا اینکه شرکت را به صورت مجازی اداره کنید. وقتی شما محصولی را تولید می کنید برای فروخته شدن موجودی تحت فشار هستید. هنگامی که شما یک بازارگاه هستید به جای نگرانی درباره هزینه های تولیدی، به راحتی فروشندگان و خریداران را گرد هم می آورید و به سهولت معامله انجام می شود و یک درصد کمی از هر معامله سهم شما می شود. شما به فروشندگان مکانی می دهید تا سود به دست آورند و مصرف کنندگان را پیدا کنند. و در این شرایط مشتریان هم خوشحال هستند چرا که آن چیزی را که دقیقا می خواهند با یک قیمت مناسب تری معمولا با تخفیف به دست می آوردند.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: آمازون یکی از پیشروهای این مدل کسب و کار است. بازارگاهی برای کسانی که میخواهند محصولات خود را بفروشند و کسانی که می خواهند این محصولات را با قیمت بهتری بخرند. شرکت Raise یک بازار کارت هدیه مشتری به مشتری می باشد. عرضه کارت های هدیه تخفیفی از سوی فروشندگانی که ترجیح می دهند پول نقد برای خرج کردن داشته باشند. Beast یک مثال دیگری از بازارگاه است که مشاوران سطح بالا را به مشتریانی متصل می کند که به دنبال برونسپاری برای نیازهای برآورده نشده کسب و کارشان هستند.
مطلب مرتبط:7 شغلی با درآمد بالا که با استارتاپ ها کار می کنند
3.مدل دریافت حق عضویت یا Subscription

پرداخت موبایل همچنان محبوبیت اش رو به افزایش است و مصرف کنندگان به راحتی بیشتر یعنی نوع بدون زحمت تجربه خرید تمایل دارند. این روند منجر به رشد انفجاری خدمات مبتنی بر حق عضویت می شود که مصرف کنندگان می توانند خیلی راحت عضو آن شوند و بعد از عضو شدن، دیگر نگرانی در این باره ندارند یعنی می دانند که آنها محصول یا خدمت خود را هر ماه دریافت خواهند کرد. سایت Dollar Shave Club یکی از خدمات حق عضویت ساده است و برای مردان (و در حاضر زنان) راحتی را به ارمغان می آورد تا دیگر نگران تمام شدن تیغ تراش خود نباشند و باعث پس انداز کردن پول نیز می شود.
چرا این مدل جواب می دهد: این مدل کسب و کار تعادل بهینه ای از مقدار پول را برای استارتاپ و مشتری ارائه می کند. همچنین راحتی را برای مشتریان به ارمغان می آورد و فکر کردن زیاد را از فرآیند خرید می گیرد مشتریان می دانند که هر ماه حوالی همان موقع محصولشان را دریافت خواهند کرد و نباید در مورد سفارش های مجدد خود نگران باشند و آنها می دانند که مجموعه ای را با نرخ ثابتی که در محدوده بودجه آنها می باشد به دست می آورند. برای یک استارتاپ، پیش بینی فروش از طریق مدل حق عضویت یک ارزش به حساب می آید. به دلیل اینکه توانایی فروش شرکت را بالا می برد، جذابیت برای سرمایه گذاران خطر پذیر و خریداران را می افزاید و در برخی مواقع منجر به افزایش تا ۸ برابری ارزش استارتاپ نسبت به رقبا می گردد.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: همه شما می دانید که نتفلیکس (Netflix) ، شبکه استریم آنلاین ویدئو مستقر در کالیفرنیا، با مدل حق عضویت ماهانه بسیار راحتی که دارد انقلابی در زمینه فیلم ها و نمایش های تلویزیونی ایجاد کرده است. اسپاتیفای (Spotify) کاری شبیه به نتفلیکس را انجام می دهد و این امکان را برای شما فراهم می کند تا به موسیقی ها دسترسی داشته باشید و به آن موسیقی هایی که دوست دارید گوش فرا دهید. برای این کار تنها کافی است یک حساب کاربری ایجاد کرده و سپس حق عضویت ماهانه کمی را پرداخت کنید. موسسسه اسکیل شیر )SkillShare( نوعی از استارتاپ تکنولوژی آموزشی است که خدمات آموزشی را ارائه می دهد و در آن مصرف کننده هم می تواند محتواهای آموزش تصویری مربوط به آموزش هایی را که می خواهد را به صورت جدا جدا سفارش دهد و بخرد و هم با پرداخت حق عضویت ماهانه به محتواهایشان دسترسی داشته باشد که سودمندی حالت دوم برای مشتری به اثبات رسیده است. البته روند جعبه ای حق عضویت (subscription box) نیز در چند سال گذشته به وجود آمده است مثل بیرچ باکس (BirchBox) که نمونه ای از محصولات آرایشی با کیفیت را با پرداخت حق عضویت ماهانه پایین در اختیار مشتریان قرار می دهد.
4.مدل Customized Everything یا سفارشی سازی همه چیز

صنعت مد در حال تسلط بر روند سفارشی سازی می باشد که بیشتر با سلیقه مصرف کنندگان مختلف هماهنگ است. این همان دلیلی است که تولیدکنندگان نوشابه، نام هایی را برای بسته بندی های بطری شان در نظر می گیرند، تولیدکنندگان خودرو، اتومبیل ها را به هر رنگی که شما می خواهید می سازند و خرده فروشی های بزرگ مثل نایک به شما اجازه می دهند تا کفش ورزشی سفارشی خود را طراحی کنید. دوخت سفارشی در بخش لباس در حال رشد می باشد. Indochino و Black Lapel وب سایت های سفارشی لباس هستند که مشکل سفارش دادن لباس را برای مردان حل کرده است. این خدمات باعث می شود که به راحتی اندازه، رنگ، مدل و بودجه ای را که می خواهید برای لباس تان در نظر بگیرید انتخاب کنید بدون اینکه زحمت رفتن به خیاطی را بکشید، لباس را درب منزل تحویل می گیرید. ظهور پرینتر سه بعدی همچنین موجی از استارتاپ های سفارشی سازی انبوه را توسط ارائه کردن تکنولوژی که در گذشته بسیار گرانتر بوده به وجود آورده است. پرینتر سه بعدی وسیله‌هایی هستند که با استفاده از آنها می‌توانید از فایل های سه بعدی که در کامپیوتر خود دارید نمونه سه بعدی واقعی بسازید.
چرا این مدل جواب می دهد: درصد بالایی از جمعیت به محصولاتِ “تولید بر اساس سفارش” علاقه مند شده اند و بر اساس مطالعه ای که توسط Mashable.com انجام شد این مردم حاضرند برای محصولاتی که متناسب با نیازهایشان ساخته می شود ۲۵ درصد پول بیشترخرج کنند.همچنین کاستن زمان تولید و کاستن هزینه های مربوط به وضعیت های سفارشی سازی، ظرفیت بسیار بیشتری را در مقایسه با سالهای قبل به بازار می آورد.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: AppyCouple یکی از بهترین اپلیکیشن های آیفون است و استارتاپی است که به عروس و داماد کمک می کند تا اپلیکیشن سفارشی عروسی خود را با تمام اطلاعاتی که به آن نیاز دارند از روی وب سایت عروسی شان بسازند. نرمال (Normal) هدفون ایرباد ( earbuds) سفارشی را از طریق تکنولوژی پرینتر سه بعدی تولید می کند. سایت لوموسیتی (Lumosity) بازی های ذهنی سفارشی را متناسب با نقاط قوت و ضعف ارائه می کند. و خرده فروشان سفارشی سازی انبوه مانند CafePress و Zazzle که بر بازار تسلط دارند نیز رشد عظیمی در سالهای اخیر داشته اند.
5.مدل On-demand یا به محض نیاز

با رشد سریع جهان، مصرف کنندگان نیز خواستار برآورده شدن سریع نیازهایشان شده اند. اقتصاد on-demand تمایل ذاتی رو به رشدی به راحتی، سرعت و سادگی بیشتر دارد. گوشی های هوشمند تحول شگرفی در چگونگی مصرف کالاها و خدمات ایجاد کرده اند و بسیاری از مصرف کنندگان، به خرید با فشار دادن یک دکمه عادت کرده اند. استارتاپ های به محض نیاز همچون Uber صنعت خود را متاثر کرده اند. استارتاپ Handy رشد انفجاری را برای ارائه کردن به موقع “سرویس کاران” داشته است. Handy خدمات به موقع ای به مشتریان ارائه می دهد که قبلا می بایست چندین روز منتظر می ماندند تا مشکلشان در منزل حل گردد.
چرا این مدل جواب می دهد: پیشروهای بازار on-demand امروزه فهمیده اند که این مدلِ موفق، بسیار مقرون به صرفه تر، مقیاس پذیر تر و کارآمدتر از مدل هایی است که تاکنون بوده است. این مدل به استارتاپ اجازه می دهد تا در تکنولوژی جدید با استفاده از زیرساخت های موجود نفوذ کند. یکی دیگر از مزایای اقتصاد on-demand، استفاده از کار فریلنسری می باشد که مزیت بارز کار فریلنسری نیز کاهش دادن هزینه هاست. همچنین سرمایه گذاران خطرپذیر نیز توجه ویژه ای به این نوع مدل دارند.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: Spothero استارتاپی است که زمانی که در سفر یا در شهر به پارکینک نیاز دارید، به شما پارکینگ به محض نیاز ارائه می کند. یکی دیگر از استارتاپ های رو به رشد برای این مدل Postmates است که کار اصلی آن تحویلِ on-demand کالاست. استارتاپ Glamsquad از خدمات on-demand در صنعت زیبایی استفاده می کند و واشیو (Washio) خدمات مشابهی را در بخش شستشو و خشکشویی ارائه می کند.
6.مدل فروش مستقیم

شرکت های فروش مستقیم مثل Avon و Amway فهمیده اند که فرصتِ کسب و کارِ کلانی در این مدل وجود دارد. در سال ۲۰۰۹ فروش مستقیم ۱۱۷ میلیارد دلار از فروش سراسر جهان را به خود اختصاص داد. استارتاپ جواهرات مد Chloe + Isabel، مدل فروش مستقیم جدیدی با جذب پاره وقت دانشجویان مد که باید شهریه پرداخت می کردند و دیگر کسانی که قادر به انجام کار تمام وقت نبودند ابداع نمود.این استارت جواهرات را طراحی، تولید و بازاریابی می کند و تاجران و خورده فروشان می توانند در این سایت ثبت نام کرده، فروشگاه آنلاین خود را داشته باشند، جواهرات خود را بفروشند و همچنین ۳۰ درصد حق کمیسیون با استفاده از زیر ساخت های این استارتاپ دریافت نمایند. این استارتاپ موفقیت فوق العاده ای را با استفاده از این مدل داشته است و وفاداری فروشندگانش اش (کسانی که همچنین مشتریان اش نیز هستند) را نیز افزایش داده است.
چرا این مدل جواب می دهد: این مدل کاملا مرتبط با اقتصاد امروزی است چرا که مردم بیشتر از همیشه تمایل به تکمیل کردن درآمد خود دارند و مسیرهای حرفه ای جدید را دنبال می کنند. با توجه به نرخ بیکاری بالا و اینکه بیشتر شرکت ها فرصت های درآمدی مکمل را ارائه می کنند، محبوبیت این مدل همچنان رو به افزایش است. یکی دیگر از دلایل این است که رسانه های اجتماعی به فروشندگان کمک می کنند تا به مشتریان بیشتری دسترسی داشته باشند، موفقیتشان را به عنوان فروشنده افزایش دهند و درآمد بالاتری را برای خود به ارمغان آورند. و در نهایت، نرم افزارهای موجود در حال حاضر به طور چشمگیری بهره وری و جریان های فروش را بهبود داده اند.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: استارتاپ تازه شکل گرفته Sequoia-funded و استارتاپ Stella & Dot که این استارتاپ نیز در زمینه جواهرات و وسایل زینتی فعالیت می کند به موفقیت عظیمی با استفاده از این نوع مدلِ کسب و کار دست یافته اند. Trumaker نیز از این مدل در زمینه پوشاک مردان بهره برده و فروشندگان مستقیم اش را جور کننده می نامد.
7.مدل فری میوم (Freemium)

فری میوم ترکیبی از دو کلمه “free” و “premium” است که به رویکردی در دهه گذشته تبدیل شده که به طور گسترده توسط استارتاپ ها استفاده می شود. این مدل خدمت یا محصول پایه ای را به طور رایگان به مصرف کنندگان عرضه می‌کند در حالی که محصولات، خدمات جانبی یا تکمیلی و سایر موارد مرتبط با محصول را به صورت غیر رایگان عرضه می کند. لینکدین یکی از بهترین مثالهای مدل فری میوم موفقیت آمیز است، لینکدین با استفاده از بازدید رایگان این امکان را برای کاربران فراهم می کند تا پروفایل های حرفه ای را به اشتراک گذارند در حالی که برای استفاده از امکاناتی همچون استعداد یابی باید حق عضویت پرداخت کنند. یکی از جالب ترین کارهای مدل لینکدین این است که هر عضو جدیدی که به طور رایگان ثبت نام می کند یا برای خدمات اضافی پول پرداخت می کند ارزش را برای دیگر اعضا افزایش می دهد. اگر شما این مدل را انتخاب می کنید اطمینان حاصل کنید که تعادلی را بین آنچه که رایگان ارائه می دهید با چیزی که مشتریان حاضر به پرداخت پول برای خدمات اضافی تر هستند ایجاد نمایید.
چرا این مدل جواب می دهد: یکی از بزرگترین مزایای استراتژی فری میوم این است که به توانایی اش به عنوان یک ابزار بازاریابی برای خدمت به شما می باشد یعنی به استارتاپ ها در مراحل اولیه کمک می کند تا کاربران را بدون پرداخت هزینه های تبلیغاتی جذب کنند. مدل های فری میوم همچنان با موفقیت بیشتری مواجه هستند. طرح های استفاده رایگان ۳۰ روزه ازخدمات پولی یا پیشنهادهایی شبیه به این به موفقیت بیشتر آن کمک می کنند. زیرا مشتریان با دسترسی رایگان و بدون محدودیت به خدمات قبل از تصمیم گیری به خرید آن خدمت بسیار آسوده تر می باشند.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: استارتاپ های Dropbox، Hulu و Match.com از مدل فری میوم استفاده می کنند و بسیار نیز محبوب هستند. استارتاپ Dating app Tinder نیز از مدل فری میوم استفاده می کند این استارتاپ امکانات منحصر به فردی را به کاربرانی پیشنهاد می کند که هزینه ماهانه کمی پرداخت می کنند. سرویس نظر سنجی PollDaddy، سرویس به اشتراک گذاری ویدئو Vimeoو سرویس به اشتراگ گذاری عکس Flickr همچنین از مدل فری میوم بهره می گیرند.

8.مدل حراج

این نوع مدل، معکوس مدلی است که سایت Ebay به کار می برد. در این مدل خریداران و فروشندگان نقش های خود را با یکدیگر عوض می کنند. خریدارانی که به قیمت اهمیت می دهند مناقصه هایی برای ارائه خدمات به فروشندگان پیشنهاد می کنند و اگر فروشنده مناقصه را قبول کند خریدار باید با تمام شرایط و ضوابط فروشنده کنار بیاید. فروشندگان از دستیابی به بازارگاه نفع می برند در حالی که خریداران نیز احساس می کنند که قدرت چانه زنی بالایی دارد. یکی از موفق ترین پیاده سازی های این مدل، Priceline است. در این مدل مشتریان از آسودگی خود در عوض قیمت های پایینِ بلیط های هواپیمایی، کرایه ها و دیگر تسهیلات سفر دست می کشند. Priceline یک بازارگاه کسب و کار برد-برد برای مدل تجارت “کسب و کار به مشتری”(B2C) ارائه می دهد و به این دلیل درآمد اش به طور قابل توجهی رشد کرده است.
چرا این مدل جواب می دهد: خریداران حساس به قیمت حس خوبی به این مدل دارند چرا که این خریداران با قیمت های پایین معامله می کنند. از طرف دیگر شرکتی که این مدل را به کار می برد نیز با تسهیل کردن معامله برای فروشندگان اش برنده می شود، فروشندگانی که بدون استفاده از این زیرساخت ها ممکن بود هرگز فادر به فروش انبارهای خود نشده باشند.
شرکت هایی که از این مدل پیروی می کنند: FedBid این امکان را برای سازمان های دولتی فراهم می کند تا از مدل حراج معکوس برای بستن قرارداد با کسب و کارها استفاده کنند . Stayful از این مدل برای کمک به بوتیک هایی که پر از موجودی فروخته نشده هستند استفاده می کند، موجودی که در غیر این صورت ممکن است به هدر رود. Squeezify از این مدل برای کار فریلنسری استفاده می کند و MyHammer نیز با این مدلِ کسب و کار موفقیت به دست آورده است به اینصورت که به مصرف کنندگان کمک می کند تا از راهنمایی های کارشناسانِ خدمات بهره ببرند.
9.مدل محصول مجازی یا Virtual Good Mode

همه ما بازی کندی کراش (Candy Crush) و ویژگی های اعتیاد آور آن را می شناسیم این ویژگی ها باعث می شود تا اکثرا ساعات زیادی را برای بازی کردن آن تلف کنیم. کندی کراش، قدرت مدلِ محصول مجازی را فهمیده است و مقدار زیادی از درآمد اش، حاصل ویزگی هایی مثل جان اضافی یا ویژگی هایی مثل بمب رنگی است. کالاهای مجازی، محصولات صرفا آنلاینی هستند که کاربران به طور عادی باید بابت بازی ها یا اپلیکیشن ها خرید کنند همانند ارتقاء، هدایا و یا هدیه ها. اپلیکیشن Hot or Not از این مدل به خوبی استفاده می کند به این صورت که این امکان را برای کاربرانش فراهم می کند تا گل های رز مجازی برای دیگر کاربران بفرستند که بین ۲ تا ۱۰ دلار هزینه دارد و بازی کلش آو کلنس کاربرانی دارد که هزاران دلار هر ماه برای خریدهایی در اپلیکیشن اش هزینه می کنند.
چرا این مدل جواب می دهد: یکی از بهترین مزایای محصولات مجازی، حاشیه سود بالای آنهاست به خاطر اینکه آنها تنها نیاز به پهنای باند هزینه های سرور دارند. کالاهای فروخته شده ارزش واقعی برای مصرف کنندگان ایجاد می کند برای مثال در یکی از بازی ها شما می توانید با خرید شمشیر به لذت واقعی بازی بفزایید. از آنجاییکه گیمرها وقت زیادی را در فضای مجازی صرف می کنند، نقدینگی این بازار همچنان رو به افزایش است. مردم برای انتخاب اپلیکیشن در جهان اپلیکیشن ها وسواس نشان می دهند برای همین کالاهای مجازی طوری ساخته می شوند که محبت مردم را جذب کنند.
چه شرکت هایی از این مدل پیروی می کنند: فیس بوک، این مدل درآمدی را به جنبه های اجتماعی اش اضافه می کند به این صورت که این امکان را برای کاربران فراهم می کند تا به یکدیگر هدیه مجازی بدهند. استارتاپ های دیگر مثل بازی های Acclaim ، Meez و Weeworld نیز کالاهای مجازی را از جنبه های بازی پیاده سازی کرده اند.

https://virgool.io/@CodeFriend/9-%D9...E-vwqj1xmgri1t