📍(بخش اول)


از دانشگاه انتظار می‌رود که برای سه گروه کارکرد داشته باشد؛ «جامعه»، «مدیران و مسئولان» و «استادان و دانشجویان». اگر دانشگاه نتواند در این سه جایگاه وضعیت را بهبود ببخشد، از کارکرد خود فاصله گرفته است. معتقدم، 14 عامل در ایران دانشگاه را از کارکرد خود دور کرده است:

1️⃣ دانشگاه‌های‌ ما با فرض پرورش متخصصانی که بتوانند متکفل شغل و حرفه شوند، پدید آمده‌اند. این در حالی است که دانشگاه‌ فقط برای پرورش متصدیان مشاغل به وجود نیامده و مهمتر از آن برای «رشد فرهنگ» ایجاد شده‌اند. اما ما متأسفانه هیچگونه تعلیم فرهیختگی در دانشگاه‌هایمان نداریم.

2️⃣ بسنده کردن به آموزش حرفه و شغل در دانشگاه‌ها، مشکل دیگر ما است. این در حالی است که در کنار تخصص باید «اخلاق» و «هنر زندگی» را نیز به دانشجویان آموزش داد و نمی‌توان صرفاً بر تخصص بسنده کرد.

3️⃣ پیوند نداشتن آنچه در دانشگاه‌ها تعلیم داده می‌شود با نیازهای واقعی جامعه مشکل دیگر دانشگاه است. این بدین معنا نیست که ما از نهادها و وزارتخانه‌ها بپرسیم که چه تعداد و با چه کیفیتی نیرو می‌خواهند و متناسب با درخواست آنان، دانشجو تربیت کنیم، بلکه باید پرسید که خود جامعه به چه انسان‌هایی نیاز دارد؟ شما نمی‌توانید بگویید روشنفکران و مصلحان مورد نیاز کدام وزارتخانه هستند ولی جامعه به یک روشنفکر و مصلح اجتماعی نیاز دارد.

4️⃣ تربیت متدین و متعهد به جای کاردان از دیگر مسائل دانشگاه‌های ما است. به جای اینکه کارشناسان را استخدام کنیم، وفاداران را استخدام می‌کنیم. این در حالی است که جامعه برای اینکه به خوبی اداره شود، کاردان می‌خواهد نه وفادار.

5️⃣ پیش نرفتن کار دانشگاه با نظریه «آشکارگی حقیقت» مشکل دیگری در دانشگاه‌ها است. دانشگاه از لحاظ معرفت‌شناختی به ناآشکارگی حقیقت باور دارد که طی آن حقیقت باید در یک روند دشوار و طولانی، ذره ذره به‌دست آید. از این نظر، هیچگاه نظام‌های ایدئولوژیک نمی‌توانند دانشگاه‌های خوبی داشته‌ باشند چون معتقدند حقیقت از آن آنها است.

6️⃣ مشکل بعدی داشتن توتم و تابو است؛ یعنی، اموری که آنقدر مقدس‌اند که نمی‌توان به آن نزدیک شد و اموری که آنقدر محرم‌اند که نمی‌توان به آن نزدیک شد. داشتن توتم و تابو، دانشگاه را مضمحل می‌کند. دانشگاه وقتی دانشگاه است که هیچ توتم و تابویی نداشته باشد. یکی از دلایل رشد غرب، تجربه‌گرایی است اما تجربه‌گرایی نه به آن معنایی که در برابر عقلگرایی قرارش می‌دهند، تجربه‌گرایی به این معنا که قبل از مواجهه با یک پدیده، هیچ حرف مثبتی یا منفی‌ای درباره آن نزنیم تا ببینیم مواجهه‌مان با آن امر، ما را به چه نتیجه‌ای می‌رساند.

7️⃣ مشکل دیگر، توتم و تابو در خود دپارتمان دانشگاه است که برخی استادان از موضوعات و پروژه‌های جدید استقبال نمی‌کنند. دپارتمان‌های ما بیشتر به «موزه‌های علم» شبیه‌اند تا «آزمایشگاه‌های علم». چون خود استادان هم توتم و تابو دارند و اجازه نمی‌دهند برخی موضوعات جدید به دانشگاه وارد شود؛ چون از حوزه تخصص و علاقه‌شان خارج است.

📍ادامه دارد...