این کمپین به این شکل است که یا باید سطل آب یخ روی خود خالی کنید و یا اینکه 100 دلار به موسسه ALS آمریکا اهدا کنید و سپس از سه از نفر از کسانی که دوست دارید به چالش بکشیدشان، بخواهید که این کار را بکنند و به این صورت مبلغ خوبی برای این موسسه خیریه جمع شود. البته اغلب افرادی که در این چالش شرکت می کنند، هم آب یخ روی خود می ریزند و هم 100 دلار را پرداخت می کنند.



تا کنون هم بسیاری از افراد مشهور مانند بیل گیتس، دولت مردان آمریکا، آنجلینا جولی، ریحانا و خیلی های دیگر در این چالش شرکت کرده اند و دامنه ان نیز به ایران رسیده است و علی کریمی و علی دایی از اولین کسانی هستند که در این چالش شرکت کرده اند. البته مبلغ پرداختی آن ها به موسسات ایرانی داده خواهد شد.


این کمپین، یک پروژه موفق برای این موسسه خیریه به حساب میاید. آن ها بسیار بیشتر از سال قبل درآمد داشته اند و ۷۰۰ هزار نفر، خیر جدید به جمع شان اضافه شده است و خیلی ها با بیماری ALS آشنا شده اند. (مشهورترین نمونه بیماری ALS، بیماری استیون هاوکینگ است)
اگر به این کمپین به عنوان یک کمپین موفق بازاریابی نگاه کنیم، باید به این سوال پاسخ بدهیم که این موسسه دقیقا چگونه عمل کرد که به چنین موفقیتی نایل شد؟ چه چیزی باعث شد که میلیون ها نفر، نه تنها به این قضیه توجه کنند، بلکه خود نیز آستین بالا بزنند و وارد عمل بشوند؟ چگونه می توان از این کمپین درس هایی گرفت تا در کمپین های بازاریابی خود از آن ها استفاده کنیم؟ چالش ساده است همه ما از عکس العمل جالب افراد در موقع خالی شدن یک سطل آب یخ روی سرشان آگاه هستیم. بارها این صحنه را در فیلم های کمدی دیده ایم و به احتمال خودمان نیز روی دوستان مان امتحانش کرده ایم. سادگی و آشناییتی که با این کار داریم، باعث می شود که همه مردم از درگیر شدن با آن لذت ببرند. بعد از اینکه خودمان توانستیم این کار را کنیم، به چالش کشیدن دوستان و خانواده کار لذت بخش بعدی است که مردم را تشویق به انجام آن می کند. یک سطل آب یخ، یک گوشی هوشمند و یک حساب در شبکه های اجتماعی! چیزی که همه ما داریم. بسیار سهل و قابل انجام است و می توان بقیه را نیز به شرکت در آن تشویق کرد. چالش احساسات را کاملا درگیر می کند مردم به دنبال محتوایی هستند که توجه آن ها را به خود جلب کند. ویدیوی یک مدل لباس یا یک خواننده کاریزماتیک که همیشه تر و تمیز و با سبک خاصی دیده شده، زمانی که یک سطل آب یخ روی سرش خالی می شود، بسیار جذاب است و باعث می شود که مردم، بارها و بارها آن را به اشتراک بگذارند. لحظه ای که مخاطب بگوید AWWEEEE، لحظه ی طلایی است. دقیقا همان لحظه ای است که مخاطب دگمه Share را کلیک می کند. زمان بندی بی عیب و نقص برای چنین کمپینی هیچ زمانی بهتر از روزهای داغ تابستان نیست. موسسه ALS به خوبی می دانست که چنین زمان بندی منجر به اشتراک افراد بیشتری خواهد شد. هیچ وقت قدرت یک کمپین خوب را دست کم نگیرید مفاهیمی در دنیا هستند که اغلب مردم دنیا نسبت به آن ها احساس مثبتی دارند: تولد یک کودک، فارغ التحصیلی از دانشگاه، حلقه نامزدی، غروبی دل‌انگیز و… . ما برای لذت بردن از این لحظات نیازی به فیلسوف ها و روانشناس ها نداریم. مشابه این ها، بیماری مرگ باری است که همه مردم احساس دلسوزی نسبت به آن دارند. موسسه ALS در مرکز این کمپین قصد دارد مردم را بیشتر آگاه کند و درخواست کمک های مالی را از این طریق به نتیجه برساند. این احساس که این کاری که من می کنم نه تنها باعث می شود که خودم خوشحال شوم بلکه به افزایش سطح آگاهی از بیماری ALS کمک می کند، بسیار مهم است.


منبع: dargi.ir

https://ipt24.com/blog/%d8%af%d8%b1%...c%d8%a7%d8%a8/