نمونه ای از تعاریف دانشگاه کارآفرین توسط صاحبنظران در حوزه کارآفرینی در طول تاریخ دوتریاکس (1987) کارآفرینی دانشگاهی را به گونه‌ای تعریف کرد که مستلزم خلق کسب و کار جدید از طرف اساتید دانشگاه، تکنسین‌ ها و دانشجویان از طریق مراکز نوآوری دانشگاه یا دفاتر کسب و کار می‌باشد.
روکی (1998) معتقد بود: یک دانشگاه کارآفرین می‌تواند سه معنی مختلف داشته باشد: اولا خود دانشگاه به عنوان یک سازمان، به واحدی کارآفرین تبدیل شود. دوما اجتماع دانشگاه (اعضای هیأت علمی، دانشجویان وکارکنان) به فعالیت ‌های کارآفرینانه بپردازند. سوما تعامل دانشگاه با محیط بیرونی (منطقه و اجتماع) از الگوهای کارآفرینانه پیروی کند.
كلارك (1998): دو تعریف ارائه میدهد: 1-دانشگاه كارآفرين دانـشگاهي اسـت كـه بـه طـور فعـال تـلاش مـي كنـد تـا درباره كسب وكارها به نوآوري بپردازد و تلاش مي كند تا در شكل دادن آينده جامعـه موثر باشد. 2- دانـشگاه كـارآفرين، دانـشگاهي اسـت که نوآور، خطرپذير و پرورش دهنده رفتارهاي كارآفرينانه باشد
سابوتزکی (1999): دانشگاه کارآفرین از طریق پیوندهای نزدیک‌تر دانشگاه و صنعت متمایز شود و این کار از طریق پذیرش بیشتر مسئولیت‌های اعضای هیأت علمی برای جمع‌آوری منابع مالی بیرونی امکان‌پذیر می‌باشد.
جاکوب (2000): دانشگاه کارآفرین، یک سیستم درونی قوی را برای تجاری سازی دانش خود ایجاد کرده است. این سیستم شامل ساختارهایی از قبیل دفتر انتقال فناوری، پاداش‌ ها و نیز تخصیص بودجه‌ پژوهشی برای پاسخ‌ گویی به تقاضا در بخش‌ های دولتی و خصوصی است.
تراچنبرگ (2000): دانشگاه كارآفرين جديد دانشگاهي است كه اولا محلي براي كسب درآمد باشد و بـه استقلال مالي دست يابـد، دوما بـه دانـشجويان خـود بـه چـشم مـشتريان بنگـرد، سوما در آن اسـاتيد و مجريان با هم ارتباط برقراركنند و با محيط ها، نهادها و موسـسه هـاي درگيـر درآمـوزش تجاری سازی در تماس باشد.
پيتر شولت (2004): دانشگاه كارآفرين دانشگاهي اسـت كـه دو وظيفه را انجام دهد: اول آنكه بايد كارآفرينان آينـده را آمـوزش بدهـد تـا كـسب وكـاري ايجاد كنند و همچنين روحيه كارآفرينانـه را در دانـشجويان و در تمـام حـوزه هـا توسـعه بدهنــد. دوم اينكــه، بايــد خــودش كارآفرينانــه عمــل كنــد، مراكــز رشــدكــسب وكــار را سازماندهي كند، پارك فناوري و مـواردي نظيـرآن را ايجـادكنـد، دانـشجويان را در ايـن سازمان ها درگير كند و به كمك آنها دانشجويان و فارغ التحصيلان را در ايجاد كسب وكار ياري كرده و بالاخره اينكه بتواند از نظر مالي استقلال پيداكند.
اتزکویتز (2004): دانشگاه کارآفرین، یک انکوباتور طبیعی است که ساختار های حمایتی برای دانشجویان و اعضای هیأت علمی به منظور آغاز کسب و کار جدید فراهم می‌ کند. این مدل دانشگاهی به آموزش دانشجویان می‌ پردازد و آن ها را آماده‌ ورود به دنیای تجارت می ‌کند. کایربی (2006): یک دانشگاه کارآفرین، به فرهنگ کسب وکاری نیاز دارد که بر اساس آن بتواند برای تجاری کردن سرمایه ‌های فکری و نوآوری‌ ها، از حمایت دانشجویان و اعضای دانشگاهی استفاده کند. امروزه بیشتر دانشگاه ‌ها بر ارتباط کارآفرینی و تحقیقات تجاری ارزشمند تمرکز کرده اند.
دبیک (2015): دانشگاه کارآفرین را به معنای دانشگاهی معرفی می نماید که در آن تمام فعالیت های اعضا از قبیل آموزش، پژوهش و... به گونه ای مدیریت، اداره و اجرا می گردد که دانشگاه به عنوان نهاد یا شبه شرکتی اقتصادی تلقی گردد. یعنی جهت گیری این فعالیت ها در جهت سوددهی و نیز کسب مزیت های رقابتی اقتصادی باشد.
تهیه شده: سرکار خانم منیره بهرامی
کارآفرین شو!


کارآفرین شو!