خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
مثبت فکر کردن و مثبت اندیش بودن در کار و شغل اهمیت زیادی دارد دید مثبت به فعالیت ها و وظایفی که در کار انجام میدهیم باعث میشود که در مقابله با چالش ها و مشکلات در کار نیز بهتر و با برنامه ریزی بیشتر مقابله کنیم. داشتن نگاه مثبت در کار به رسیدن به موفقیت هم کمک میکند اما اگر دائما با بی میلی و بی انگیزگی به کار و فعالیت در طول روز مشغول باشیم کمتر موفق هستیم. اما چه چیزهایی به مثبت اندیشی کمک میکند؟ به گزارش گروه خبری بانکی دات آی آر اولین چیزی که به مثبت اندیشی در کار و فعالیتهای شغلی کمک میکند انتخاب شغل مورد علاقه است وقتی که با علاقه به کار و شغلی مشغول شویم دید بهتری نسبت به آن داریم چون در شغل مورد علاقه مان عملکرد بهتری داریم بنابراین انگیزه ی بیشتری هم وجود دارد تا بهتر بتوانیم در شغل و کار موفق باشیم. بنابراین انتخاب شغلی که مورد علاقه ما است یکی از مهمترین عواملی است که به مثبت اندیشی کمک میکند. برای اینکه دید مثبت در کار و همچنین دید مثبت به آینده داشته باشیم باید بیشتر روی پیدا کردن راه کارها در کار تمرکز کنیم تا روی مشکلات کاری. همیشه سعی کنید به ویژگی ها و توانایی های خود در کار بیافزایید خواندن کتاب، استفاده از تجربیات دیگران و کسب علم و دانش بیشتر در زمینه ی کاری به دید مثبت کمک میکند. همیشه برای حل مشکل به آن دید مثبت داشته باشید و این مشکل را یک فرصت برای کسب بیشتر تجربه در کار در نظر بگیرید. مشکلاتی جزئی که در روز با آن مواجه هستیم مثل ترافیک و... نباید باعث ایجاد نارضایتی از کار شود و دید مثبت ما به کار را کم کند. تمام وقت خود را به مثبت اندیشی و فعال بودن سپری کنید هر چیزی که به فعال بودن شما کمک میکند مثل خواندن کتاب، قدم زدن و گوش دادن به موسیقی که بتواند تاثیر مثبت در کار و فعالیت ها داشته باشد. انتخاب یک محیط کاری خوب که دارای تیم کاری فعال است و ویژگی آن مثبت اندیش بودن در میباشد به ما کمک میکند تا به اهداف کاری خود برسیم یک محیط کاری که دارای کارفرمای با انگیزه است و کارمندان را تشویق به کار و فعالیت میکند و دائما بازخورد کارمندان از کار آن ها را ارزیابی کرده و در جهت بهتر کردن عملکرد آنها پیش میرود. همیشه برای اینکه این مثبت اندیشی را در خود افزایش دهید از کارمندان و همکارانی که با شما مشورت میکنند استقبال کرده و سعی کنید با همین دید مثبت آنها را راهنمایی کنید. بیشتر به گسترش فضای همکاری و دوستانه در کار بپردازید تا پرداختن به انتقاد از دیگر کارمندان حتی کارفرمایان هم باید با دید مثبت و استفاده از مثبت اندیشی برای بهتر کردن عملکرد کارمندان تلاش کنند. اهمیت مثبت اندیشی در کار و شغل
مثبت اندیشی در محیط کار با ۱۵ روشی که کارتان را لذتبخشتر میکند رئیسی دارید که با بدخلقی و نگاه از بالا هر روز صبحتان را به جهنم بدل میکند؟ محیط کارتان متناسب با علایق و سلایقتان نیست؟ اگر اینطور است، متأسفیم. اوضاعتان واقعا خوب نیست، اما شما انسان هستید و میتوانید وضعیتهای عذابآور را با راهها و ترفندهای گوناگون مدیریت کنید. مثبت اندیشی در محیط کار هم شدنی و امکانپذیر است. نترسید، شما میتوانید با روشهای زیر، محیط کار را بهنفع خودتان تغییر بدهید. باور کنید تکتک ما توانایی ایجاد تغییر در زندگی و حل مشکلات پیچیده این کرهی خاکی را داریم. فقط کافی است، همت کنیم و بخواهیم. پس با ما همراه باشید تا ۱۵ روش مثبت اندیشی در محیط کار را با هم مرور کنیم. 1. مدام درحال یادگیری باشید اینکه دوران درس و دانشگاه تمام شده است، اصلا و ابدا به این معنا نیست که میتوانید با یادگیری خداحافظی کنید. سعی کنید مدام درحال یادگرفتن باشید. یکی از راههای مثبت اندیشی در محیط کار تلاش برای افزودن به دانش و مهارتها و تقویت رزومهی کاری است. سعی کنید تجربههای تازه کسب کنید، مثلا در سخنرانی کاری شرکت کنید یا برای همکاران تازهوارد اوضاع و مسئولیتهایشان را شرح بدهید. اگر امکان دریافت آموزشهای مستقیم دربارهی شغلتان وجود ندارد، میتوانید با قرارگرفتن در کنار سایر همکاران و مدیر، چیزهای تازه بیاموزید. ۲. به دیگران آموزش بدهید شما دوست دارید که سایر همکاران و مدیرتان به شما چیزهای تازه یاد بدهند، پس درنظر بگیرید که شما هم به سایرین کمک کنید و چیزهای تازه یاد بدهید. سعی کنید به دیگران آموزش بدهید و دانستههایتان را بهاشتراک بگذارید. کمککردن به دیگران به شما احساس خوبی منتقل میکند. ضمنا اگر به همکارتان توضیحات آموزشی مرتبط با کارش را یکبار دقیق و روشن ارائه کنید، دیگر مدام و در حین کار مزاحمتان نخواهد شد. ۳. به خود استراحت بدهیداگر پیوسته و بیوقفه کار کنید، خسته و فرسوده خواهید شد. هر ۲ ساعت یکبار به خود استراحت بدهید. نگذارید تا فشار کاری تمرکز شما را از بین ببرد و انگیزههایتان را بکشد. هر چندساعت از پشت میز بلند بشوید، کمی راه بروید و هوایی تازه تنفس کنید. استراحت ۵ تا ۱۵ دقیقهای کافی است. در این مدت زمان اندک، میتوانید تجدیدقوا کنید و باانرژی به کارتان بازگردید. ۴. کار مختص اداره است و بس دلیل شما از کارکردن زیاد هر چه که باشد، عواقب خیلی بدی برای سلامت جسمی و روحیتان خواهد داشت. اگر مدام کار کنید و پس از بازگشت به منزل نیز کارکردن را ادامه بدهید، تمام انگیزه و انرژیتان را از دست خواهید داد. شما لازم دارید تا بین کار و زندگی خود تعادل برقرار کنید و زمانی را به خود، خانواده و تفریح و سرگرمی اختصاص بدهید. اگر کارتان در اداره ناتمام مانده است، آن را به خانه نبرید بلکه انجام کار عقبمانده را به اول وقت روز کاری بعد منتقل کنید. کار بخش مهمی از زندگی هر فرد را دربرمیگیرد اما نباید بگذارید استراحتتان را خدشهدار و شما را به فردی کسل و خسته تبدیل کند. ۵. ارتباط با همکاران را تقویت کنیدیکی دیگر از راههای مثبت اندیشی در محیط کار این است که بتوانید با همکارانتان ارتباط برقرار کنید. لازم نیست خیلی با همه خودمانی بشوید اما همینکه باهم در ارتباط باشید، دورهم و فارغ از مسائل کاری، گاهی باهم حرف بزنید و چیزی بخورید کافی است و حالتان را در محیط کار بهتر خواهد کرد. ۶. در برنامههای غیرکاری شرکت کنید خودتان را از برنامههای غیرکاری که همکاران ترتیب میدهند جدا نکنید. شما هم در برنامههایی مانند شام و ورزش که همکارانتان بعد از کار و در محیط خارج از اداره صورت میدهند، شرکت کنید. با همکاران و افراد حاضر در اداره بیشتر بجوشید و اجازه بدهید که شما را یکی از خود بدانند. این کار باعث تقویت ارتباطات و همچنین فراغ از سنگینی مسئولیتهای شغلی میشود. ۷. محیط کار را دلنشین کنیدمثبت اندیشی در محیط کار با داشتن فضایی دلنشین و خوشایند ایجاد میشود. فرقی نمیکند که محوطهی کاری مختص به شما اتاقی بزرگ است یا میز و صندلی کوچک. درهرحال با شناخت محدودیتها و اجازه از مدیر، سعی کنید تغییراتی دلنشین ایجاد کنید. مثلا میتوانید پوسترهای زیبا بیاویزید یا عکسی از خانوادهتان روی میز بگذارید. حتی اگر بهجای لیوان و استکانهای آبدارخانه از ماگ و فنجان مخصوصبهخود استفاده کنید، بازهم در تغییر فضا و بهتر شدن روحیه خود گامی ساده اما مثبت و مؤثر برخواهید داشت. ۸. داوطلب بشوید بهجای اینکه صبر کنید تا به شما پروژهای پیشنهاد بشود، خودتان دستبه کار بشوید. لازم نیست صبر کنید تا به شما کاری را محول کنند که شاید آن را دوست دارید. پس پیشقدم بشوید و با داوطلبشدن انگیزه خود را به مدیریت نشان بدهید. بیشک این کارتان باعث میشود تا برای پروژههای مختلف به شما فکر کنند. ۹. فقط بر یکچیز تمرکز کنیدحواستان را به انجام یک کار مشخص جمع کنید. لازم نیست چند کار را باهم انجام بدهید و خود را گیج و خسته کنید. تمرکز بر یک کار و اتمام آن خیلی مهمتر از این است که کارها و پروژههای گوناگون را باهم شروع کنید و همه را ناقص و ناتمام پیش ببرید. ۱۰. اهداف دسترسپذیری تعیین کنیداهداف رویایی نداشته باشید. البته آرزو و رؤیا تا حدودی مفید هستند اما نه تا حدی که شما را از دنیای واقعی جدا کنند و با غرقکردنتان در گردابی مجازی از روبهرو شدن با واقعیت دور نگه دارند. اهدافی مشخص و واقعگرایانه داشته باشید و برای رسیدن به اهداف تان، تلاش خود را بهکار بگیرید و پلهبهپله مسیر خواستهها و موفقیت را طی کنید. ۱۱. تخیلتان را بهکار بگیرید خشک و بیانعطاف عمل نکنید. برای انجام پروژهها و کارهایتان باید از قدرت خلاقیت و تخیل بهره ببرید. با افزایش تمرکز و تلاش راههایی نوین و تازه بیابید و همه ازجمله رئیستان را شگفتزده کنید. ۱۲. در اشتباهاتتان نمانیدبرای همهی ما پیش آمده است که در جمع یا محیط کار اصطلاحا ناخواسته کار اشتباهی انجام داشته باشیم؛ مثلا اشتباهات کلامی و رفتارهایی که کمی معذبکننده هستند. مثلا بهجای اینکه بگویید مرخص میشوم، گفتهاید تشریف میبرم. خب این اشتباهات برای همه پیش میآیند. البته که بهتر است حواسمان را جمع کنیم و اشتباه نکنیم اما اگر هم اتفاقی مشابه رخ داد، خود را سرزنش نکنید. از اشتباهاتتان بگذرید. ۱۳. برای موفقیتها خود را تشویق کنیدوقتی به دستاورد مثبت میرسید یا موفقیتی در کارتان حاصل میشود، حتما به خود جایزه و پاداش بدهید. مهم نیست چه جایزهای برای خود درنظر میگیرید. این پاداش هر قدر هم کوچک باشد، اثرات مثبت زیادی در روحیهتان خواهد داشت. تشویق خود، راهی برای ایجاد مثبت اندیشی در محیط کار تلقی میشود. ۱۴. با افراد مثبت در ارتباط باشیدیکی از مهمترین روشهای مثبت اندیشی در محیط کار و زندگی معاشرت با افراد مثبتاندیش است. از افراد منفی گرا خود را دور نگه دارید. اینها خود را خسته و بیانرژی کردهاند و شما را نیز تحت تأثیر قرار خواهند داد. اگر ناگزیر به معاشرت با افراد منفیباف در محل کار هستید، سعی کنید قوی بمانید و از آنها اثر نگیرید و با ارائه رفتارهای شاد و مثبت آنها را هم تغییر بدهید. ۱۵. بیشتر لبخند بزنید اگر لبخند بزنید، حتی در صورتیکه واقعا شاد نیستید، نیز اثرات مثبتی برایتان بهارمغان میآید. لبخند و شادی ناخودآگاه شما را از حالت خسته و عبوس دور میکند. پس سعی کنید همیشه در ارتباط با مشتری، همکار، ارباب رجوع، مدیر و … لبخند بر لب داشته باشید و اثرات معجزهآسای لبخند زدن را ببینید. لبخندزدن نهتنها کلید مثبت اندیشی در محیط کار بلکه کلید زندگی سالم و شادی است. از قدیم گفتهاند، بخند تا دنیا به تو بخندد. https://www.chetor.com/92284-%D9%85%...9%D8%A7%D8%B1/
چگونه در محيط كار نگرش مثبت داشته باشيماگرچه ماهیت کار گاهی استرسزاست و نگهداشتن نگرش مثبت در محیط کار نیز گاهی دشوار به نظر میرسد، اما این امر مهم به دلایل مختلف باید انجام شود. مطالعات مختلف نشان میدهد افرادی که معمولا در محیط کار نگرش مثبتی دارند، در شغل خود بیشتر موفق هستند، با همکاران خود رابطه بهتری دارند و در محیط کار با آرامش بیشتری بسر میبرند. برعکس استرس و منفیگرایی مداوم در محیط کار روی سلامت جسمانی و روانی فرد اثر نامطلوبی میگذارد، باعث رابطه نامناسب با دیگران میشود و موفقیت کمتری در محیط کار برای فرد به دنبال دارد. در ادامه 5 روش مفید و ساده برای ایجاد محیط کاری شاد، آرام و راحت پیشنهاد می گردد: با مسائل به موقع برخورد و آنها را حل کنید یکی از راههای باقیماندن بر سر نگرشمثبت در محیط کار این است که سعی کنیم با موقعیتهای استرسزا به محض روبرو شدن برخورد کنیم و در حل آنها بکوشیم. مثلا اگر پروژه بزرگی به ما داده میشود به نفع ماست که آن را هر چه زودتر آغاز کنیم و در اسرع وقت به انجام برسانیم و استرس ناشی از آن را کاهش دهیم. یا در صورتی که با یکی از همکاران دچار سوءتفاهم یا مشکلی شدهایم مسئله را زودتر حل کنیم و از آن عبور کنیم، بدون اینکه آن را روزها خوراک فکری خود قرار دهیم و به طرح مجدد آن بپردازیم. به دیگران توجه کنید و به آنها احترام بگذارید رفتار همراه با احترام و توجه به موفقیتها و تواناییهای دیگران راه دیگری برای نگهداری نگرش مثبت در محیط کار است. با توجه به اینکه هر فردی نیاز دارد که مورد توجه قرار گیرد سعی کنید از تواناییهای دیگران تقدیر کنید، به آنها احترام بگذارید و رفتار توام با مهربانی داشته باشید. این شیوه برخورد، نه تنها انسانی است و به رشد انسانها کمک میکند بلکه به شما روحیه خوب میدهد و راه برخورد با موانع را برایتان آسانتر میسازد. در محیط کار سرگرمی و شادی بیافرینید در محیط کار سعی کنید وقایع سرگرمکننده و شادی آفرین برای خود و سایر همکاران بیافرینید. مثلا با همه قرار بگذارید که در روز معین همه همکاران غذا با خود بیاورند و شریکی بخورند یا جشن تولد برای یک همکار دوست یا مسن خود بگیرید. حتی میتوانید یک موضوع روز اجتماعی یا علمی را با همکاران مطرح کنید و با یکدیگر به بحث بپردازید. این گونه کارها به ایجاد احساس مثبتتر در محیط کار برای شما و سایرین میانجامد. روزانه خود را شارژ کنید بهتر است هر روز برای تقویت روحیه و بازیابی توان روانی ادامه کار یا به اصطلاح شارژ کردن خود وقتی را اختصاص دهید. این امر به شما کمک میکند تا انرژی از دست رفته را بازیابید و احساس بهتری پیدا کنید. مثلا اگر شما نیم ساعت یا یک ساعت وقت غذاخوردن دارید باید از این وقت کاملا استفاده کنید. برای قدم زدن به بیرون بروید، کتاب بخوانید، بنشینید و صرفا استراحت کنید یا با دوستان خود غذا بخورید و با هم حرف بزنید. هدف از این کار آن است که شما روحیه و توان خود را بازیابی کنید و به همین دلیل مهم این است که این وقت را به کاری اختصاص دهید که به شما آرامش و راحتی فکر میدهد. ضمنا آرامش فکری ایجاد شده، شما را به هنگام بازگشت به کار مولدتر میسازد. حفظ نگرش مثبت، تصمیمی هشیارانه است نگهداشتن نگرش مثبت در محیط کار عمدتا یک تصمیم فردی هشیارانه است. شما در برخورد با موقعیتهای مختلف روزانه امکان انتخاب پاسخ را دارید؛ میتوانید با استرس و خشم پاسخگوی شرایط پیشآمده باشید یا به گونهای مثبت واکنش نشان دهید. حتی اگر بروز واکنش مثبت به طور طبیعی برایتان مقدور نبود میتوانید وانمود به آن کنید. منظور از وانمود کردن، واکنش مثبت نسبت به دیگران به صورتی است که میدانید بهتر است اما به طور طبیعی نمیتوانید آن را نشان دهید. چنین برخوردی در صورت تکرار میتواند هم در شما و هم در شیوه رویارویی مردم با شما تغییر ایجاد کند. معمولا وقتی افراد تدریجا بدانند که فردی در شرایط استرسزا آرام باقی میماند، آن ها نیز به احتمال بیشتر با او به همین شیوه رفتار خواهند کرد. http://khoondaniha.com/marketing/blo...-in-work-life/
مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره وری در محیط کار Alison Coleman با بررسی گزارشی از یافته های مهم این تحقیق توانست کشف کند که چگونه مدیران می توانند ویژگی های مثبت را برجسته و ویژگی های منفی را ازبین ببرند. یک قاعده بنیادی در کار این است که: زمانی که شما حس شادمانی، موفقیت و مثبت نسبت به کاری که انجام می دهید داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که عملکرد خود را ارتقا بخشید و در نتیجه به کارآیی بیشتری دست یابید. اما تجربه چهار سال رکود اقتصادی در جهان باعث ایجاد چالش های اساسی برای سازمان ها شده و تلاش دولت و سایر ارگان ها برای اندازه گیری میزان شادی در محیط کار همواره با این انتقاد مواجه بوده که مسلما مطالب مهم تر بسیاری برای فکر و سرمایه گذاری وجود دارد. اما داشتن روحیه بالا و مثبت اندیشی نباید به راحتی کنار گذاشته شود، چراکه محرک کلیدی برای انگیزش و به چالش کشیدن کارمندان محسوب می شود و طبق گزارش MacLeod در سال 2009، انگیزه و چالش در کارمندان، محرک اصلی به سمت کارآیی، نوآوری و بهبود عملکرد در سطح یک سازمان است. اکنون بیش از همیشه برای مدیران و رهبران اهمیت دارد که از رابطه بین شادمانی و عملکرد آگاه باشند. Charles Elvin، یکی از مدیران ارشد ILM، می گوید: «اگر می خواهید بهترین نتایج را از یک سازمان بگیرید باید یک روحیه مثبت انگارانه داشته باشید، با عدم اطمینان نسبت به کارهایی که انجام می دهید و آینده ای که در انتظار شماست، فرهنگ منفی انگاری به سازمان شما راه می یابد و این چیزی است که مدیران در تمام سطوح باید از آن آگاه بوده و برای مقابله با آن تجهیز باشند.» «آغار عمل در این راستا فکر کردن مثبت و ایجاد ارتباط با عملکردهای خوبی است که سازمان و افرادش درحال انجام آن ها هستند. برای این کار لازم است تا تمام افراد از مدیران کوچک ترین بخش ها تا مدیران ارشد نسبت به احساسات خود و افراد پیرامونشان بیشتر آگاه باشند و فرهنگ شنیدن را در بخش تحت مدیریت خود گسترش دهند تا دیدگاه های افراد شنیده شود و ایده های آنها مورد تشویق قرار گیرد که خود باعث ایجاد حس مثبت در آنها می شود.» تحقیقات ILM نشان می دهد که نه تنها مدیرانی که شادترند استانداردهای عملکردی بالاتری دارند بلکه آنهایی که فکر می کنند گزارش های آنها رضایتمند بوده است، نسبت به آنهایی که تصور می کنند گزارش های آنها رضایت بخش نیست عملکرد بهتری دارند. و این یک تصویر واضح از اینکه چگونه خوشنودی و خوشحالی از رده های پایین به بالا و از بالا به پایین یک سازمان انتقال می یابد، ارائه می دهد. همچنین نیاز مدیران به توانایی تشخیص نشانه های ناراحتی و نارضایتی در تیم هایی که ممکن است کارآیی لازم را نداشته باشند و مهم تر از آن تشخیص فاکتورهایی که می تواند شادمانی را تحت تاثیر قرار دهد، بسیار مهم است. David Riley، از مشاوران برجسته کسب و کار می گوید: «افرادی که در نقش خود در محل کار شادمان هستند را می توان به عنوان افراد پیشرفته توصیف کرد، این افراد نه تنها از وضعیت خود راضی هستند و بازده بالایی در کار خود دارند، بلکه به طور فعالانه درگیر خلق آینده خود و سازمان هستند. البته شناسایی فاکتورهایی که بر شادی افراد تاثیر گذارند بسیار مشکل است؛ چرا که کاملا با ذهن افراد سروکار دارد، افکار مثبت ممکن است به طو طبیعی در برخی افراد بیشتر و سریع تر از افراد دیگر بروز کند. با این حال مدیران در تمام سطوح می توانند یاد بگیرند که چگونه میزان مثبت بودن و مثبت اندیشی خود را ارتقا دهند، آنها می توانند در کار خود به دنبال فرصت هایی برای خلق نوآوری و یادگیری مهارت هایی باشند که با اجرای آنها کار را برای خود معنی دارتر کنند. تعدادی مکانیسم های کلیدی برای ایجاد شرایطی که در آن کارمندان بتوانند پیشرفت کنند وجود دارد: ایجاد بصیرت لازم برای تصمیم گیری و اعطای میزانی از اختیار که به آنها اجازه دهد بتوانند برای حل برخی مشکلات شخصا تصمیم گیری کنند؛ به اشتراک گذاردن اطلاعات درسراسر سازمان به منظور اینکه کارکنان از وقایع سازمان مطلع و به روز باشند؛ بیشینه سازی نزاکت و رفتار خوب میان کارکنان و ارزیابی مرتب فیدبک عملکردها در مقابل اهداف سازمان تا کارمندان به تصویری واضح از اینکه به لحاظ عملکردی در چه جایگاهی قرار دارند دست یابند.» دستیابی به آموزش یکی از یافته های مهم در گزارش های ILM، تاثیری است که آموزش و پیشرفت شخصی بر عملکرد و مثبت گرایی مدیران دارد. آنهایی که مشخصا می دانند چگونه می توانند در محیط کار خود به پیشرفت و آموزش دست یابند احتمال بیشتری برای شاد بودن و عملکرد در سطح بالاتری دارند اما افرادی که در محیط کار هیچ روند خاصی برای پیشرفت برایشان مشخص نشده با احتمال بیشتری دچار احساس بی انگیزگی در کار می شوند و مستعد عملکرد ضعیف هستند. Naysan Firoozmand، از مشاوران عملکرد در محیط کار، معتقد است: نبود امکان پیشرفت در محیط کار یکی از موثرترین عوامل در مسیر فقدان بهبود عملکرد در کارکنان است، ارتباط بین امکان پیشرفت کارکنان و مثبت نگری آنها بسیار ظریف است و به طور عمده بر فاکتورهایی استوار است که محرک اشخاص به سمت نوآوری و درگیری هرچه بیشتر با وظایف محیط کار هستند. تقریبا تمام کارمندان، در تمام سطوح در جست و جوی فرصت هایی برای یادگیری و پیشرفت هستند یا فرصت هایی که بتوانند مهارت ها و ظرفیت هایی را که احساس می کنند تاکنون فرصتی برای بروز آنها را نیافته اند به کار گیرند. اینکه اشخاص در محیط کار نسبت به وظایف خود توانایی و مهارت داشته باشند حس موثر و ارزشمند بودن در آنها ایجاد می شود که موجب افزایش مثبت نگری و کارآیی می شود.» امکان پیشرفت مدیریت وقتی با اهداف کسب و کار همراه می شود، می تواند باعث ارتقای اعتماد به نفس، خودآگاهی و هوش هیجانی(EI) شود. در این روش تاثیر انواع مختلف شیوه ها و رفتارهای مدیریتی در افراد مورد توجه و در صورت لزوم مورد قدردانی قرار می گیرد. این مساله ای است که مشاوران شغلی بسیار به آن پرداخته اند و معتقدند: «بسیار مهم است که مدیران به مجموعه ای از مهارت ها که برای مدیریت افراد به آنها نیازمندند، مجهز شوند. ازجمله مهم ترین آنها ارتقای میزان خودآگاهی و دیگر آگاهی مدیران است، این چیزی است که می تواند آموخته شود و درنتیجه مدیرانی که درک بهتری از احساسات شخصی خود دارند می توانند سطح حالت تدافعی خود را کاهش دهند.» مدیران اجرایی که در خط مقدم سازمان مشغول به فعالیت هستند و مستقیما با مشتریان، کالاها و خدمات تولیدی سروکار دارند، در ادامه فعالیت سازمان نقشی اساسی برعهده دارند و به گونه ای مستدل، مدیرانی هستند که در مقایسه با مدیران سطوح بالاتر بیشترین نیاز را به این نوع از پیشرفت دارند. به دلیل شرایط سختی که مدیران خط تولید با آن مواجهند، نیازهای آنها به ارتقای احساسی در اولویت بالایی قرار دارد. آنها اغلب احساس می کنند که تحت شدیدترین فشارکاری قرار دارند و حس ناامیدی را تجربه می کنند و اینکه گیرافتاده اند و چاره دیگری به جز تحمل شرایط ندارند، که همه اینها می تواند در شیوه مدیریت آنها انعکاس یابد. پس از اینکه این مدیران آموزش های مربوط به هوش هیجانی دریافت می کنند، داستان تغییر می کند. برای مثال اگر آنها بخواهند فردی را تادیب کنند تا وظایف خود را درست انجام دهد، می دانند گزینه ای وجود دارد که می توانند به گونه ای مثبت عمل کرده و بهترین عملکرد را از اشخاص بگیرند و اجازه ندهند ناامیدی و سردرگمی، آنها را به سمت روش های منفی برای انجام کارها سوق دهد. مدیری که می تواند بهترین عملکرد را از افرادش بگیرد مدیر شادتری است، کسی که سرسخت به نظر می رسد اما رفتاری منصفانه دارد و مورد اعتماد افراد تیمش است. موضوع مهم دیگری که در مطالعات ILM مورد توجه قرار گرفت ناحیه خطری است که مدیران پس از اینکه زمان همکاری آنها با یک سازمان به دو سال رسید با آن مواجه می شوند. درحالی که تحقیقات نشان می دهد در حالت کلی مدیرانی که بین یک تا دو سال در یک شرکت کار کرده اند بهترین عملکرد را دارند، اما ازطرفی این تحقیقات نشان می دهد که اشتیاق و جدیت این افراد در نقش های شان پس از دوسال اغلب رو به کاهش می رود و احساسات منفی انگارانه در آنها رخنه می کند. در این مرحله بحرانی، اهمیت آموزش و وجود یک حامی و مربی را نباید دست کم گرفت، به خصوص اگر مدیر درحال آماده شدن برای دردست گرفتن یکی از نقش های کلیدی در شرکت باشند. اشخاص باید درمورد نقش خود در سازمان کاملا توجیه شده باشند و سازمان باید این ناحیه خطر دوساله را درنظر بگیرد و ازطریق ایجاد امکان آموزش و پیشرفت به موفقیت مدیران خود کمک کند. نکاتی درمورد استرس در محیط کار تاثیرات شرایط اقتصادی کنونی باعث افزایش سطح استرس و فشار کاری در بسیاری از سازمان ها شده است. در چنین شرایطی بسیار مهم است که بتوان علائم استرس را در محیط کار شناسایی کرد و با اندازه گیری آنها، از استرس بیش از اندازه جلوگیری کرد و در صورت بروز بتوان با آن مقابله کرد. با این حال تحقیقات ILM نشان می دهد که وجود اندکی استرس می تواند لازم باشد و در انگیزه بخشیدن به افراد موثر باشد، اما سوال اینجا است که چه مقدار از استرس برای ارتقای کارآیی و مثبت گرایی لازم است؟ ورزشکاران حرفه ای به تمرین مداوم نیاز دارند و باید پیوسته احساس قدرت کنند تا بتوانند به لحاظ روحی و جسمی قدرتمند باقی بمانند. به طور مشابه کارمندان به خصوص آنهایی که توانایی های ویژه در ارتقا و پیشرفت خود دارند باید مرتبا با فرصت هایی روبه رو شوند که بتوانند محدودیت های خود را بسنجند و بفهمند ظرفیت رسیدن به چه مراحلی را دارند. با این حال اگر فردی در کار خود بیش از حد قوی باشد نیز پس از مدتی حس ناامیدی و ناشایستگی می کنند، چراکه سطح اعتمادبه نفس و عملکرد آنها نسبت به هم متوازن نیست. پس تعادل بین سطح عملکرد و اعتمادبه نفس اساسی ترین کلید است. در تحقیقات ILM تاکید شده که سرمایه گذاری برای آموزش و پیشرفت به مدیران در مقابله با چالش های حجم کاری کمک می کند. این آموزش باید بر مهارت های کاربردی، مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان و مهارت های عام تر، مانند هدف گذاری و انگیزه بخشی، تمرکز کند. همچنین در این روند باید انعطاف پذیری عاطفی مدیران نیز ارتقا یابد تا بتوانند با اثرات روانی افزایش حجم کاری که به طور بالقوه مخرب است کنار بیایند. مسائل مربوط به شادی به طور کلی می توان اینگونه از گزارش های ILM نتیجه گرفت که مدیران احساس می کنند که عملکرد آنها و تیم شان خوب است، که در این دوران سخت اقتصادی می تواند عامل دلگرم کننده برای آنها باشد. الوین می گوید: «چیزی که درواقع این تحقیقات نشان می دهد این است که شادابی در تمام سطوح می تواند کلیدی اساسی برای ارتقای عملکرد مدیریتی باشد و کسانی که شاد هستند و از رفتن سرکار لذت می برند، می توانند این حس مثبت را به اطرافیان خود نیز منتقل کنند. اگر این موضوع با توانمندسازی افراد برای به اشتراک گذاردن دیدگاه های خود همراه شود، می تواند به ایجاد سازمانی مولد، باانگیزه و درگیرکار منجرشود.» مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره وری در محیط کار - زنان شاغل
مثبت اندیشی در کسب و کارتصمیم های ما هستند که مسیر زندگی مارا تعیین می کنند و این تصمیم ها انتخاب هایی است که تحت تاثیر نوع تفکر ما گرفته می شود.چه بسا این افکار در مسیری غیر سازنده و ناکارامد باشد ما را از مسیر اهدفمان دور می کند.افکار ما به دو دسته افکار سازنده و کارا که همان مثبت اندیشی گفته می شود و افکار غیر سازنده را منفی نگری می گوییم. مثبت اندیشی در کسب و کار باعث می شود تا قدرت حل مسائل ،خلاقیت شما افزایش یابد و از توانایی هایتان در کسب و کار بهره بگیرید.مثبت اندیشی در کسب و کار شرط رشد و پیشرفت در کسب و کارتان است.مثبت اندیشی در کسب و کار باعث ایجاد انگیزه ، افزایش تمرکز در شما و کارمندان شما می شود. برخی از ما ترس و نگرانی هایمان را که عامل منفی نگریست را احتیاط می نامیم.که مانعی بر سر تصمیم ها و انتخابهایمان می گذاریم که با عنوان افکار ناکارامد و غیر سازنده نام برده می شود.همه ما مثبت اندیشی را برای نجات خود از یک گرفتاری ،به کار گرفته ایم.اغلب اوقات نسبت به موقعیت ها «واکنش» نشان می دهیم و مثبت اندیشی را به گونه غیر ساختار یافته، درخدمت می گیریم.نقشه راه مثبت اندیشی هفت گام دارد که در اینجا به طور خلاصه ترسیم می کنم. ۱-موقعیت را تعریف کنید برای شروع حل موففقیت امیز یک چالش کسب وکار ،صرف زمان و کوشش کافی برای تعریف روشن و در عین حال همه جانبه ان لازم است.انجام این کار ممکن است تنها چند دقیقه طول بکشد،اما این کار ساده می تواند: هدف روشنی را برای متمرکز کردن کوششش هایتان به شما بدهد. هر گونه اضطرابی که در مورد موقعیت مزبور داشته باشید را کاهش می دهد. در تعریف موقعیت نیاز به تمرکز بر دو زمینه داریم.اول نگاه یا نگرش ما به موقعیت است. مطلب دوم،طریقه ای است که خویشتن را در برخورد با دیگران اداره می کنیم. تعریف موقعیت باید توصیف کوتاه و موجزی از مساله «کسب و کار» ارایه دهد و بار احساسی موقعیت را بسنجد. مثال:نگرش و عملکرد تیم من پایین است. لازم است این موقعیت را با اغاز جلسه اینده مان سریعا بهبود بخشم.نگرانم که تا اخر سال نتوانیم به اهداف خود برسیم. به تازگی ارتقای کاری که حق من است نادیده گرفته شده ، و میخواهم با مدیر خودم برخورد کنم.دل شکسته و عصبانیم. باید پروژه ام را برای مدیریت ارائه کنم تا علت صرف بودجه و زمان اضافی پروژه ام را توضیح دهم.من ترسان و نگرانم. مساله ای که تعریف شود نیمی از ان حل شده است. ۲- به خودتان چه می گویید? در رابطه با موقعیت های بحث برانگیزی که هم اکنون تعریف کرده اید،به خودتان چه می گویید؟همانگونه که می دانید،افکارتان در باره هر موقعیتی که با ان روبه رو هستید ممکن است به نفع یا ضرر شما عمل کند.ایا به طور روشن و عقلایی فکر می کنید یا اجازه می دهید احساس های منفی از قبیل اضطراب ،ترس، عصبانیت و ناکامی جلوی رشد شما را بگیرند. مثبت اندیشی در کسب و کار ۳- نتیجه دلخواه شما چیست؟ در این مرحله شما باید در مورد موقعیتی که با ان رو به رو هستید، اگاه بوده و ان را از یک منظر مثبت مناسب و روشی سازنده بنگرید.«اکنون شما در موقعیتی برای تعیین نتیجه دلخواه خود قرار دارید.» نتیجه باید به طرقی قابل اندازه گیری ، بیان شود. لذا باید شامل اندازه گیری ها یا موازین کمی و کیفی باشد. این گام سه مفهوم پر قدرت را با هم ترکیب می کند: تعیین اهداف تایید(تصریح)تجسم اگر بدانید چه می خواهید و برنامه ای را با استفاده از روش SMART بنویسید، شانس بسیاری برای دستیابی به مطلب دلخواهتان خواهید داشت. نتیجه باید شرایط SMART را داشته باشد.روش SMART عبارت است از مشخص، قابل اندازه گیری، عمل گرا، واقع گرا و زمان دار.هنگامی که اهداف شیوه SMART را تعیین کردید، برنامه ای برای دست یابی به انها نیاز خواهید داشت.گام بعدی شما را در این گام کمک خواهد کرد. ۴-ویژگی های خود را بدست اورید. در هر شخص مثبت اندیش و مثبت زیست، ده ویژگی رفتاری خاص ، به قرار زیر وجود دارد: خوشبینی ، اشتیاق، ایمان (اعتقاد) ،صداقت، شجاعت، اعتماد به نفس، عزم (اراده)، صبر،ارامش، تمرکز. این ویژگی ها را می توان متبلور کرد و در موقعیت های چالشی ، به کار گرفت تا به شما در دستیابی به اهداف نزدیک و دورتان کمک کند. ۵-موقعیت را به طور ذهنی تمرین کنید. تمرین ذهنی بر روی انچه باید اتفاق بیافتد تا شما به نتیجه دلخواهتان برسید، منجر به ان می شود تا شانس دستیابی به ان را بهبود بخشید. ۶-اقدام کنید. پس از گام های قبلی ، اکنون باید در موقعیت خوبی برای اقدام مثبت باشید.در این مرحله، خوب است برنامه ای بریزید که خطوط کلی گام های ویژه ای که باید بردارید را مشخص کند.این یک فرایند ارگانیک است نه مکانیکی ودر خواهید یافت که برخی از موقعیت های چالش بر انگیز ، در دوره های زمانی چند هفته یا چند ماه گسترده شده و بنابراین شامل زیر گام های متعددی است. یک برنامه تفصیلی به شما کمک می کند تا در خصوص طریقه رویکرد به هر یک از فازها یا مراحل موقعیت مزبور بیاندیشید. ۷- نتایج اقدامات خود را بررسی کنید.بررسی «پس از اقدام» را با پرسش سوال های زیر می توانید شروع کنید: تا چه میزان واقعا به نتیجه مورد علاقه خود رسیدم؟ چه چیز هایی درست انجام شد؟چرا؟ کدام جنبه های برنامه ام ( نقشه راه از ۱-۶) از همه موثر تر بودند؟چرا؟ چه چیزی ممکن بود بهتر انجام شود؟چه کاری را دفعه اینده به طور متفاوتی انجام خواهم داد؟ عناصر ویژه موفقیت چه بودند؟ مثبت اندیشی در کسب و کار
قدرت مثبت انديشى در كسب و كار آیا میدانید که چرا برخی مردم از دیگران موفقترند؟ پاسخ روشن است؛ دلیل توفیق این قبیل افراد به واسطه نوع نگاه و برخورد مثبت آنها با رویدادهای زندگی است. در کتاب ارزنده اسکات ونترلا به نام "قدرت مثبت اندیشی در کسب و کار"، میخوانیم که راز موفقیت در کسب و کار، در مثبتاندیشی مدیران و کارکنان یک سازمان نهفته است. از نظر نویسنده این کتاب، امید، آگاهی و شکیبایی زاییده مثبتاندیشی هستند، مفاهیمی که همگی راهگشای جاده پر فراز و نشیب پیروزیاند. روشن است که شرکتهای موفق همواره در وضعیت روانی مثبتی به سر میبرند. علاوه بر این، افراد و سازمانهای مثبتاندیش به شکل قابل تحسینی خوشبین، مشتاق، صادق، باشهامت، دارای عزت نفس، با اراده، صبور، و برخوردار از آرامش درون و تمرکز هستند. تمامی این ویژگیها نقش شایانی در ارائه خدمات منحصر بهفرد و اداره موفقیتآمیز یک کسبوکار دارند. لذا نوع نگاه کارکنان و سطوح مختلف یک سازمان به کسبوکار تاثیرات زیادی بر وضعیت روانی یک سازمان دارد و مثبتاندیشی سوخت اتومبیل کسبوکار است. جان گوردون در مطالعات سازمانی خود دریافت که، مثبتاندیشی مزیت رقابتی مدیران و کارکنان سازمانی و عامل موفقیت آنها است. مدیران خوشبین قادر هستند که علاوه بر یافتن مسیر درست، دیگران را نیز در آن مسیر هدایت کنند. این قبیل افراد برخلاف باور عموم تنها نیمه پر لیوان را نمیبینند، بلکه هم نیمه خالی لیوان و هم نیمه پر آن را در نظر دارند. هرچند که تنها از نیمه پر لیوان الهام گرفته و از آن کمک میگیرند. نقش تعالیبخش مثبتاندیشی بویژه در کسبوکار و امور وابسته به ارائه خدمات جلوه بیشتری دارد. استرس و نگرش منفی، سم مهلک کسبوکار هستند و تاثیرات مخربی در کیفیت ارائه خدمات برجای میگذارند. اغلب اوقات استرسها ناشی از درک ما از موقعیت ها است. گاهی این درک درست است و گاهی اینطور نیست. بعضی اوقات بدون دلیل به خود سخت میگیریم یا انگیزههای دیگران را بد برداشت میکنیم که ممکن است ما را در گرداب اندیشههای منفی بکشد. وقتی مردم دچار استرس میشوند دو نوع قضاوت دارند. اول اینکه آنها احساس میکنند مورد تهدید واقع شدهاند و دوم اینکه معتقدند نمیتوانند با این تهدید مقابله کنند. میزان استرس هر فرد بستگی به میزان آسیبی دارد که ممکن است از موقعیت بوجود آمده ببیند و اینکه چقدر منابع آنها با خواسته های آن موقعیت نزدیک است. کلید این مسأله قوه ادراک است. زیرا موقعیتها به خودی خود استرس زا نیستند. بلکه این درک ما از موقعیت است که سبب احساس استرس میشود. کاملاً بدیهی است که ما بعضی از اوقات نسبت به خود صادق هستیم. بعضی از موقعیتها ممکن است در واقع خطرناک باشند یا از نظر بدنی، اجتماعی یا شغلی تهدیدآمیز باشند .در چنین موردی استرس و احساسات بخشی از سیستم ایمنی بدن است که پیشاپیش ما را از خطر آگاه میکند. تفکر هوشیارانه، منطقی و مثبت سادهترین ابزار برای کمک به تغییر شیوه ی نگرش منفی است. بطور خلاصه ابزار تفکر آگاهانه به ما کمک میکند تا افکار منفی و احساسات ناخوشایند و سوء تعبیر از موقعیت هایی که ممکن است با عملکرد ما تداخل کرده و اعتماد به نفسمان را تخریب کند را درک کنیم. در مقابل تفکر منطقی نیز به ما کمک میکند تا با افکار منفی مبارزه کنیم ، چه به این صورت که از آنها یاد بگیریم، یا به عنوان اشتباه آنها را کنار بگذاریم. در ادامه این بخش یاد میگیریم، که چگونه از این دو ابزار استفاده کنیم. تفکر آگاهانه وقتی از آینده هراس داریم به افکار منفی رو میآوریم، احساس شکست میکنیم، خود را سرزنش میکنیم، به قابلیتهایمان شک میکنیم یا انتظار شکست را داریم. افکار منفی حس اعتماد را از بین می برد، به عملکرد ما صدمه می زند و مهارتهای ذهنی ما را فلج میکند. متاسفانه افکار منفی تمایل دارند به ذهن ناخودآگاه ما نقل مکان کنند، صدمات خود را وارد آورده و سپس از آن خارج شوند بدون اینکه اهمیت حضور آنها جدی گرفته شود. با اینحال ما به ندرت متوجه حضور آنها در ذهن ناخودآگاهمان میشویم و با آنها که میتوانند کاملاً نادرست و مخرب باشند به درستی مبارزه نمیکنیم. تفکر آگاهانه فرایندی است که به واسطه آن میتوانیم افکار خود را را زیر نظر بگیریم و مراقب باشیم که چه افکاری وارد سر ما میشود. هیچ فکری را سرکوب نکنید. به جای آن جریان تراوش افکارتان را مشاهده کرده و آنها را بر روی کاغذ آورید. بعد آنها را رها کنید. روش دیگری که معمولتر هم هست این است که در طول روز موارد استرس زا را نوشته و در پایان روز نوشتههای خود را تجزیه و تحلیل کنیم. در این صورت متداولترین و مخربترین افکار خود را خواهیم دید. در زیر چند نمونه افکار منفی آورده شده، که ممکن است هنگام آماده شدن برای صحبت در حضور جمعی مهم به ما هجوم آورد: - ترس از کیفیت اجرا و یا احتمال وجود مشکلات دیگر - نگرانی بابت واکنش مخاطبین (خصوصاً افراد مهمی مانند مدیریت) یا مطبوعات یا مشتری طرف مذاکره. - ترس از عواقب یک اجرای ضعیف - سرزنش خود در مورد اجرایی که زیاد خوب نبوده است. تفکر آگاهانه اولین قدم در فرایند مدیریت افکار منفی است، زیرا نمیتوان افکاری را که درباره آنها آگاهی نداریم مدیریت کنید. تفکر منطقی قدم بعدی در مبارزه با افکار منفی که مورد شناسایی قرار گرفته اند، استفاده از تکنیک تفکر آگاهانه است. به هر فکری که بر روی کاغذ آورده اید نگاه کنید و با آن منطقی مبارزه کنید. از خود بپرسید آیا این فکر منطقی است. به مثالهای زیر توجه کنیم، با افکار منفی که از پیش شناسایی شده اند میتوان به این صورت مقابله کرد: ترس از بی کفایتی: آیا به اندازه کافی برای کاری که میخواهیم انجام دهیم آموزش دیده ایم؟ برای اجرا در حضور جمع آیا تجربه و یا منابع مورد نیازتان را در اختیار داریم؟آیا به قدر کفایت برنامهریزی، آمادگی و تمرین داشته ایم؟ اگر همه این موارد انجام شده اند، ما برای یک اجرای خوب آمادگی داریم. نگرانی در مورد اجرا هنگام تمرین: اگر بعضی از تمرینات ما به اندازه کافی خوب نیست، به خود یادآوری کنیم که منظور از تمرین شناسایی حوزه هایی است که نیاز به بهبود دارد. مشکلاتی که حل آنها خارج از کنترل ما است: آیا ریسک چنین اتفاقهایی را شناسایی کرده ایم و اقداماتی برای کاهش اثرات آن در صورت وقوع انجام داده ایم؟ و چه کارهایی را باید دیگران برای ما انجام دهند؟ نگرانی در مورد واکنش دیگران: اگر کاملاً آماده باشیم و تمام توان خود را بکار ببریم، آنوقت از کار خود رضایت خواهیم داشت. اگر اجرای ما خوب و معقولانه باشد، پاسخ موافق از سوی افراد منصف نیز محتمل است. اگر مردم انصاف نداشته باشند، بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که نظرات آنها را نشنیده انگاشته و به آنها توجهی نکنیم. گفتنی است که، عمومیت دادن به یک حادثه یا رویداد اشتباه است. اگر ما در کار خود مرتکب اشتباهی شدیم، به این معنا نیست که در شغل خود خوب نیستیم. وقتی با افکار منفی به طور منطقی مبارزه کنیم، خیلی سریع متوجه میشویم که آیا افکار ما اشتباه هستند یا اینکه مفهومیدر خود دارند. اگر مفهومیدر خود داشتند، آن وقت اقدام مناسب را انجام دهیم. تفکر مثبت و نگرش فرصتیاب اکنون آماده ایم تا بیشتر مثبت اندیش باشیم. گام نهایی آماده سازی افکار مثبت و منطقی و جملات تأکیدی برای مقابله با باقیمانده افکار منفی است. مشاهده موقعیت و فرصتهایی که ممکن است در آن نهفته باشد هم مفید خواهد بود. با جملات تأکیدی که براساس ارزیابی از حقایق روشن و منطقی و استفاده از تفکر منطقی شکل گرفته میتوان آسیب افکار منفی به اعتماد به نفس را درمان کرد. با توجه به مثال بالا، جملات تأکیدی در موارد زیر میتوانداین طور باشد: مشکلات زمان تمرین: "من با تمرین و تکرار آموخته شده ام. با این تمرینات به حدی رسیده ام که میتوانم یک اجرای عالی داشته باشم. من به خوبی برنامه خود را اجرا میکنم و از جلسه لذت می برم." نگرانی در مورد اجرا:"من به خوبی آمادگی دارم و خیلی تمرین کرده ام. برای یک اجرای عالی در وضعیت خوبی قرار دارم." برای مشکلات خارج از کنترل:"من به همه اتفاقاتی که امکان دارد رخ دهد فکر کرده و برای پیشگیری یا برخورد با آن برنامهریزی کرده ام. من در وضعیتی قرار دارم که میتوانم نسبت به رویدادهای احتمالی به خوبی واکنش نشان دهم." نگرانی در مورد واکنش مردم:"مردم با انصاف واکنش خوبی برای اجرای خوب نشان میدهند. من با انتقاد ناعادلانه و بی انصافانه برخورد حرفه ای خواهم داشت. میتوانید جملات تأکیدی خود را یادداشت کرده و هروقت نیاز بود به آن مراجعه کنید. تفکر مثبت علاوه بر ساخت جملات تأکیدی مفید ، در پی فرصت یابی از موقعیتها است. در مثال بالا غلبه موفق بر موقعیتی که باعث ایجاد افکار منفی شده بود، میتوانند فرصتهایی را برای ما بگشاید. ممکن است به مهارتهای جدید نیاز داشته باشیم، ممکن است به عنوان شخصی که میتواند با چالشهای سخت مبارزه کند شناخته شویم و ممکن است فرصت شغلی جدیدی برای ما باز شود. منبع: dargi.ir قدرت مثبت انديشى در كسب و كار
9 توصيه براي مثبت انديشي در کسب وکار به لحاظ اخلاقي چه مديري هستيد؟ رويکردتان نسبت به اتفاقات پيرامونتان چگونه است؟ منفي نگاه مي کنيد يا مثبت؟ نگاه مديران به کسب وکار تاثيرات زيادي بر وضعيت رواني يک شرکت دارد. شرکت هاي موفق همواره در وضعيت هاي روحي و رواني مثبت به سر مي برند. فضاي سالم و پرنشاط محل کار همواره باعث افزايش بهره روي کارمندان مي شود. اما آيا راهي براي مثبت انديشي وجود دارد؟ چگونه مي توان مثبت انديش شد؟ اين يادداشت همين نکات را پي خواهد گرفت و راهنمايي عملي براي مديران به دست خواهد داد. اکثر قريب به اتفاق صاحبان مشاغل و مديران اهميت زيادي به مثبت انديشي مي دهند. آنها همواره تلاش مي کنند تا نيمه پر ليوان را ببينند. وقتي در گيرودار راه اندازي و مديريت يک شرکت يا موسسه بازرگاني هستيد، مثبت انديشي تنها راه نجات کسب وکار شما است؛ خصوصا وقتي تازه شروع به کار کرده ايم و دستاوردهاي زيادي نداريم. امروزه، نظريه پردازان عرصه تجارت و کسب وکار پر رونق اغلب مثبت انديشي را رواج مي دهند. در واقع، انرژي مثبت مي تواند، همان تفاوت بين موفقيت بلندمدت و شکست در هر کسب وکاري باشد، حتي وقتي موفقيت را در نزديکي خودمان نمي بينيم. امروز با جان گوردون، يکي از نظريه پردازان مثبت انديشي در اقتصاد ديدار و گفت وگو کردم. گوردون نويسنده کتاب «مثبت انديشي و آينده کسب وکار» است. سعي کردم تا نکات مثبت و اساسي گفت وگويمان را خلاصه و جمع بندي کنم. خواهيد ديد که جاي جاي اين جملات و توصيه هاي گوردون سرشار از انرژي مثبت و مثبت انديشي است. متن خلاصه پيشنهادات گوردون در اين مصاحبه به قرار زير است: 1. «شما بايد خودتان اتومبيل خودتان را در جاده اقتصاد برانيد». اتومبيل شما همان کسب وکار شما است. جاده اتومبيل شما همان جهان اقتصاد است. با چه سرعت و کيفيتي در اين جاده رانندگي مي کنيد؟ آيا به دست اندازها تسلط داريد؟ آيا مي توانيد اتومبيل خودتان را برانيد. هرگز فراموش نکنيد که اين حق فقط به شما داده شده است، يعني شما همواره بايد درباره مسائل کاري و شخصي تان دست به تصميم گيري بزنيد. اين شما هستيد که مسير درست و اصلي را انتخاب مي کنيد. شما هستيد که انرژي را در طول مسير مديريت مي کنيد و ديگران هم بر حسب همين ديد شما پاسختان را خواهند داد. پس هر آنچه انجام مي دهيد به خودتان باز مي گردد. اگر مثبت انديش باشيد، پاسخ اطرافيانتان نيز مثبت خواهد بود و برعکس. نبايد منتظر باشيد که ديگران براي کار کردن و جلو رفتن به شما انرژي بدهند. اگر انرژي مثبت را فقط و فقط از کس ديگري دريافت کنيد، به محض اينکه او انرژي را قطع کند، شما نيز مي ايستيد. انرژي مثبت را بايد اول از جانب خودتان و بعد از جانب ديگران دريافت کنيد. 2. «ديگران را در مسيرتان سرزنش نکنيد». اين کار در بلند مدت مضرات زيادي براي کسب وکارتان خواهد داشت و نتايج منفي اش گريبان گير خودتان خواهد شد. سرزنش ديگران انرژي منفي توليد مي کند و کسب وکار را به سوي شکست سوق مي دهد. اگر شکست بخوريد، اين شما هستيد که بايد سرزنش شويد. سرزنش فقط و فقط انرژي منفي توليد مي کند و همين انرژي منفي به خود شما باز خواهد گشت. کسي که سرزنش مي کند، به نکات مثبت توجهي ندارد و فقط نکات منفي را مي بيند. او همه فضاي کار را آلوده به انرژي منفي و بدبيني مي کند. انرژي منفي همواره از سرزنش ديگران نشات مي گيرد و در بلند مدت کسب وکار شما را با نتايج منفي مواجه خواهد کرد. انرژي منفي عامل اصلي در نابودي خود و ديگران است. 3. «سوخت اتومبيل کسب وکار شما بايد انرژي مثبت باشد». موتور محرکه تان در کسب وکار را با انرژي مثبت پرکنيد. همه مي دانند که سوخت مناسب باعث حرکت بهتر اتومبيل مي شود. انرژي مثبتي که طي روز مصرف مي کنيم به ما نشان مي دهد که نگرش، ذهنيت، باور و مثبت انديشي مان کسب وکار را تحت تاثير قرار خواهد داد. مثبت انديشي شما را قادر مي سازد به چيزي دست پيدا کنيد که ديگران هرگز نتوانسته اند. زيرا اين خوش بيني فقط از جانب شما توليد شده است. شما از ديگران متفاوت هستيد، زيرا انرژي تان از انرژي ديگران مثبت تر است. وقتي به موفقيت دست مي يابيم، باز هم مي بينيم که نتيجه اين انرژي مثبت به خودمان بازخواهد گشت. در واقع، کسب وکار پر رونق همان پاسخ انرژي مثبت ما بود. 4. «با انرژي مثبت هدايت و مديريت کنيد». جان گوردون تيم ها، مديران و سازمان هاي بزرگ را مورد مطالعه قرار داد. او نشان مي دهد که مثبت انديشي يکي از عوامل مهم در موفقيت مديران موفق بوده است. گوردون تاکيد مي کند که «تاجران و فروشندگان مثبت انديش مي توانند از همکاران بدبينشان جلو بزنند. مديران خوش بين مي توانند کارکنانشان را در مسير درست راهنمايي کنند. آنها هم نيمه خالي ليوان را مي بينند و هم نيمه پر را. اما فقط از نيمه پر ليوان کمک مي گيرند. زيرا نيمه پر سرشار از انرژي است و نيمه ديگر خالي است. مديران و صاحبان مثبت انديش کسب وکار مي توانند موفقيت را بيافرينند.» 5. «هر چيزي که انرژي را تحليل مي برد ممنوع است». گوردون از گاندي نقل مي کند که «من اجازه نمي دهم کسي با پاهاي کثيف در ذهن من راه برود.» وقتي بدبين مي شويم، به همه اجازه مي دهيم با پاهاي کثيفشان در مغز ما راه بروند و مغز ما را آلوده کنند. استرس، اضطراب و ترس بزرگ ترين دشمن انرژي مثبت هستند. اضطراب و ترس انرژي مثبت را از بين مي برد و به انرژي منفي و بدبيني تبديل مي کند. 6. «شکايت نکنيد، بلکه راه حل ارائه دهيد.» براي گوردون شکايت کردن مثل عق زدن است. او مي گويد «وقتي شکايت مي کنيد و غر مي زنيد، خودتان را خالي مي کنيد و حالتان بهتر مي شود، اما محيطتان را کثيف مي کنيد و اطرافيانتان هم بيمار مي شوند.» شکايت کردن و غر زدن براي شرکت مضر است و توليد و بهره وري را بسيار پايين مي آورد. شعار «غر زدن ممنوع» يعني «نبايد غر بزنيد مگر اينکه بتوانيد يک يا دو راه حل ارائه دهيد.» به اين طريق، شکايات و غرولندها ابداع و نوآوري را در حل مشکلات افزايش مي دهند و کسب وکار را رونق مي بخشند. زيرا همه کارکنان سعي مي کنند به دنبال راه حلي براي مشکلات بروند و بعد نارضايتي شان را اعلام کنند. در اين صورت، شکايت از اوضاع مي تواند انرژي مثبت بدهد و همکاران را نيز به نوآوري تشويق کند. 7. «نبايد بگذاريم نکات منفي موجود در کار ما را مضطرب کنند». بله؛ چراکه بايد در عوض به خاطر نکات مثبتي که مي بينيم، متشکر هم باشيم. هر روز بايد نکات مثبت اطرافمان را بشماريم. ذهنمان بايد درگير چيزهاي خوبي باشد که در اطرافمان مي گذرند. با تمرکز بر همين نکات است که انرژي مثبت را از نو شارژ مي کنيم و در آخر نتايج خوبي مي بينيم. يعني باز بايد نيمه پر ليوان را ببينيم و به آن فکر کنيم. 8. «نبايد در کسب وکارمان در پي خوشبختي باشيم». اين کار مي تواند در بعضي موارد ما را تضعيف و خسته کند. گوردون مي گويد، «با شور و اشتياق کار کنيد، خوشبختي و هدف خودش به سراغمان مي آيد. هدفي را پيدا کنيد و بگذاريد به شما انرژي بدهد.» اگر فقط به هدفمان فکر کنيم، بعضي اوقات با مشکلات نااميدکننده مواجه مي شويم. بايد پر انرژي و مشتاقانه به جلو برويم و بگذاريم هدفمان خودش به ما نزديک شود. براي رسيدن به هدف بايد انرژي داشت. و اين انرژي فقط مي تواند انرژي مثبت انديشي باشد. حرکت به سمت مثبت انديشي يعني حرکت به سوي خوشبختي. 9. «يک مدير مثبت انديش باورهاي مثبتش را به کارکنانش انتقال دهد». باورهاي يک مدير شايسته همواره مثبتند. او بايد اين باورها را حس کند، وگرنه بدبيني همه جا را فرا مي گيرد. در عوض، مثبت انديشي بايد به همه سرايت کند. مديران شايسته باورهاي مثبت و خوش بينانه خود را با کارکنانشان قسمت مي کنند. آنها سعي مي کنند فضايي پرانرژي و مثبت بسازند و به هيچ نگرش منفي راه ندهند. مدير بايد از خود بپرسد: «چه چيز براي مان ارزش دارد؟ چه انتظاراتي داريم؟ چه کارهايي بايد بکنيم که به انتظاراتمان برسيم؟ چه نکات مثبتي در کار هست؟ چگونه بايد اين نکات مثبت را گسترش داد تا به هدف برسيم؟». به علاوه، تقسيم نظرات و پراکندن انرژي مثبت کار گروهي را نيز افزايش مي دهد. آن وقت بقيه کارکنان نيز نظرات و عقايد مثبتشان را با همکارانشان در ميان مي گذارند. به اين شکل، انرژي در همه سو منتشر و به همه جا پخش مي شود. http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2542116
مثبت اندیشی در زندگی و ۸ تاثیر خوشایند آناز زمانی که نورمن وینسِنت پیل کتاب کلاسیک خود، “قدرت مثبت فکر کردن” را نوشت، افراد بسیاری سخت کوشیدهاند قدرت مثبت اندیشی را تحتکنترل خود درآورند. اما یکی از بزرگترین چالشها برای تداوم مثبت اندیشی در زندگی این استکه در جهانی “متمرکز بر منفیگرایی” زندگی میکنیم. اخبار، رسانهها، شایعات بیاساس در محل کار و تقریباً هرجای دیگری پر از اتفاقات ناگوار و آدمهای شاکی است. حقیقت این است که وقتی زمان زیادی را با آدمهایی صرف میکنید که سبب ایجاد احساس ناامیدی و ناراحتی در شما میشوند، نمیتوانید یک زندگی مثبت داشتهباشید. خبر خوب این است که یک راهحل ساده وجود دارد! خود را در احاطهی آدم های مثبت قرار دهید. زمانی که من این روش را شروع کردم، تقریباً همان ابتدا تاثیرش را دیدم و میدانم منافع دیگری نیز در انتظارم است. در ادامه ۸ تاثیر شگفتانگیز مثبت اندیشی در زندگی را میبینید که با قرارگرفتن در میان آدمهای مثبت رخ خواهند داد. ۱. نگرشتان تغییر خواهد کرد من عاشقِ وقتگذرانی با دوستان مثبت اندیشام هستم! ازآنها انرژی میگیرم و هیجانزده میشوم. نگرشِ من سرشار از آرامش و اطمینان میشود. شما نیز میتوانید از همین نتایج بهرهمند شوید. گذراندن وقت با آدمهای منفی بر نگرشتان تاثیر منفی میگذارد، اما گذراندنِ وقت با آدمهای مثبت اجازه میدهد که از میان حوادث لبخند بر لب عبور کنید. ۲. عملکرد بهتری خواهیدداشت من مربیِ یک گروه دونده هستم. زمانی که با هم هستیم تمام تلاشام را بهکار میگیرم که به آنها انرژی مثبت بدهم. آیا باور میکنید این آدمهای حیرتآور طولانیتر و سریعتر میدوند زیرا تشویقشدهاند ؟ آنها عملکردی فراتر از تصورشان دارند زیرا آموختهاند به توانایی خود ایمان داشتهباشند. بنابراین شما هم موفق خواهیدشد! داشتن آدمهایی که به شما بگویند تواناییِ بیشتری دارید سببخواهدشد واقعا عملکرد بهتری داشتهباشید. ۳. دوستان بیشتری پیدا خواهیدکرد به گروهِ دوستانِ فعلیتان فکر کنید. از بین آنها، کدامیک دوستان بیشتری دارد؟ شرط میبندم دوستان مثبتاندیشتان درمقایسه با منفیبافها دوستانِ بیشتری دارند. همهی ما دوست داریم وقت خود را با کسانی بگذرانیم که نقل محافل و مهمانیها هستند… افرادی که بسیار مثبتاندیش هستند و این ویژگی در آنها اتفاقی نیست. آیا دوستان بیشتری میخواهید؟ پس وقت خود را با آدمهای مثبتاندیش بگذرانید. ۴. پول بیشتری بهدستخواهیدآورد این یک نتیجهی عملیِ گذراندن وقت با آدمهای مثبتاندیش است: باعث میشود پول بیشتری بهدستآورید. همانطور که در بالا نیز گفتیم، درکنارِ آدمهای مثبت اندیش بودن باعثمیشود شما هم مثبتاندیش شوید. بهگفتهی والاستریتژورنال انسانهای مثبتاندیش بیشتر از “حد میانگین” پول درمیآورند اما درمقایسه با منفیبافها پولِ خیلی بیشتری بهدست میآورند. درآمد ایندو چقدر تفاوت دارد؟ ۴۰%. درست است، آدمهای خوشحال و مثبتاندیش ۴۰% بیشتر از منفی بافها درآمد دارند. مثبتاندیش باشید تا پول بیشتری بهدستآورید. ۵. همیشه خوشحال خواهیدبود میخواهم اینجا اشاره ای داشتهباشم به اینکه خوشحالی یک احساس درونی است. اما این احساس درونی بسیار مهارپذیر است. اغلب ما درطول زندگی به حوادث اجازه میدهیم خوشحالیمان را کنترلکنند. زندگی ما روی حالت خلبانخودکار است و خلبانخودکار ما معمولا منفی است. بااینحال مواجههی دائمی با مثبت اندیشی، و مثبت اندیشی در زندگی ، حالتِ پیشفرض شما را روی خوشحالی میگذارد. اگر تغییر آگاهانهای ایجاد کنید و تاجایی که ممکن است افراد مثبتاندیش را کنار خود داشتهباشید، آنوقت است که دائماً خوشحال خواهیدبود. ۶. مانند آهنربا خوشبختی را جذب خواهید کرد ممکن است این جمله را قبلاً دیده باشید، اما بسیار درست است: “شما میانگین ۵ نفری هستید که بیشترین وقت را با آنها میگذرانید.” جیم ران زمانی که وقتتان را با آدمهای مثبت اندیش میگذرانید، مثبت اندیشتر خواهیدشد. نتیجه این خواهدبود که دیگران نیز تمایلِ بیشتری برای گذراندنِ وقت با شما خواهندداشت. این مساله در روند خوشبختیتان مانند غلطک عملخواهدکرد. وقتی مردم میبینند شما چهقدر در کسبوکار خود مشتاق و باانگیزه هستید، میخواهند بخشی از رویایِ شما باشند. مثبت اندیشی شما خوشبختی را مانند آهنربا جذب خواهدکرد. ۷. بخشندهتر خواهید شد درسهایی از دوستانِ مثبتاندیشام من را برای بخشندهتر بودن تشویق میکنند. بسیاری از آنها دربرابر من سخاوتمند بودهاند و من هم میخواهم نسبت به دیگران سخاوتمند باشم. آعاشق این هستم که با پیگیری، نوشتن، صحبتکردن، توسعهی مشاغلشان و کارآفرینی به مردم کمک کنم. عاشقِ نوشتنِ مقالههایی مثل این هستم. من دهها هزار واژه برای کمککردن به دیگران مینویسم زیرا اینکار بسیارخوشایند است! زمانیکه مثبتاندیش باشید، کمککردن بهمردم بخشی از ماهیت شما خواهدشد. دوستدارید بذل و بخشش کنید، این کار اختیاری نیست بلکه شما نیاز مبرمی برای بخشنده بودن در خود حس میکنید. ۸. عمر طولانی خواهید داشت مهمترین تاثیر مثبت اندیشی در زندگی همین است. دوستان مثبتاندیشتان روی شما تاثیر خواهندگذاشت و کمکتان خواهندکرد طولانیتر زندگیکنید. طبق گفتهی دکتر دیویدآر. همیلتون پژوهشها نشان دادهاند آدمهای مثبتاندیش هفتسال (یا بیشتر) طولانیتر از منفیبافها عمر میکنند! مثبت اندیشها کمتر دچار مشکلاتِ مزمنِ سلامتی میشوند و در شکستدادن بیماریها موفقتر هستند. اگر هیچچیز از این مقاله در یادتان نماند، این یکمورد را به یاد داشتهباشید: مثبت اندیشی بر طول عمر شما تاثیر میگذارد. https://bazdeh.org/%D9%85%D8%AB%D8%A...%D8%AF-%D8%A2/
نکات قانون جاذبه در کسب و کار - افکار خود را مثبت نگهدارید در این مقاله میخواهیم بر روی تفکر مثبت برای موفقیت در کسب و کار ، چگونگی مثبت نگهداشتن افکار و چگونگی تغییر دادن سریع افکار از منفی به مثبت تمرکز کنیم برای آشنایی بیشتر با قانون جذب و تغییر افکار منفی به مثبت با یوکن همراه باشید. برای کسانی که فیلم موفق و پرفروش "راز" را دیدهاید، احتمالا این نقل قول از مایک دولی را میشناسید. افکار تبدیل به چیزها میشوند- مایک دولی پس چرا مثبت اندیشی در قانون جاذبه بسیار حائز اهمیت است؟پس از تقریبا ۲سال مطالعه قانون جاذبه با مرکز آموزش قانون جاذبه و سپس از سال ۲۰۱۱ با استفاده از دانشم در زندگی و کسب و کار خود و همچنین کمک به مردم در سراسر جهان، آنچه من درک کردهام این است. این احساسات شما هستند که بسیار اهمیت دارند. این احساسات شما هستند که قانون جاذبه بیشترین پاسخ را به آنها میدهند. با این حال، هنگامی که میگویم قانون جاذبه به افکار، احساسات، عقاید، حرفهایی که میزنید و کارهایی که میکنید پاسخ میدهد، تمامی اینها نیز درست است. تمامی اینها به هم متصل هستند و همه به احساسات شما بازمیگردند. اگر افکار شما مثبت باشند، ارتعاشات شما به جهان هستی مثبت میشود و احساسات شما نیز مثبت خواهد شد. نکته کلیدی قانون جاذبه "قانون جاذبه به شما ارتعاشات کائناتی مناسب شما را میدهد." افکار شما بسیار مهم هستند و به طور کلی منعکسکننده احساسات و اعتقادات شما هستند. آیا من باید همیشه مثبت بیندیشم؟ من میخواهم به سرعت جواب این سوال را بدهم زیرا در طول سالها با افراد زیادی درباره این موضوع گفت و گو کردهام. در یک دنیای ایده آل، همیشه میتوانیم مثبت بیندیشیم، اما در واقعیت، حداقل در واقعیت زندگی من این طور نیست. اتفاقاتی میافتد که باعث کلافگی من میشوند (احساس منفی)، من را ناراحت، عصبانی، ناامید میکنند و یا باعث میشوند احساس گناه بکنم و بسیاری از مسائل دیگر نیز وجود دارند. در دنیای واقعی، اکثر ما احساسات منفی را در مراتب مختلف از زندگی به طور منظم تجربه میکنیم که این یک امر طبیعی است. پس خود را به دلیل تجربه احساسات منفی یا منفی اندیشی سرزنش نکنید. من برای شما نکاتی بسیار جذاب و فوقالعاده درباره این موضوع دارم که میتواند به شما کمک کند. چرخه منفی اندیشی آیا تابهحال متوجه شدهاید که زمانی که شما یک تفکر منفی داشته باشید، تفکرات منفی دیگر نیز به سمت شما هجوم میآورند؟ این قانون جاذبه است. افکار منفی، افکار منفی را جذب میکنند و این افکار شما را به سرعت وارد چرخه منفی اندیشی میکنند. ذهن ناخودآگاه شما فکر میکند که این افکار همان افکاری است که شما میخواهید داشته باشید، حتی کائنات نیز فکر میکند که این چیزی هست که شما میخواهید. سپس، حدس میزنید چه چیزی در زندگی شما نمایان میشود؟ این تقریبا تعریف سریعی از قانون جاذبه بود. خوشبختانه، برای همه ما این روند با تاخیر همراه است، زیرا بسیاری از ما احساس و تفکری به احساس و تفکری دیگر در حال حرکت هستیم و کائنات از نسبت به آنچه ما میخواهیم سردرگم میشود. این چیزی است که من میخواهم شما به یاد آورید، چرخه افکار مثبت و منفی هستند، هر تفکر منفی، افکار منفی دیگر را جذب میکند اما این مسئله درباره افکار مثبت نیز صدق میکند، هر فکر مثبت، افکار مثبت را به خود جذب میکند. بنابراین شما آگاهانه و به صورت عمدی به سمت مثبتها حرکت کنید و آن چرخه مثبت را شروع کنید. شما ممکن است به سمت افکار منفی کشیده شوید، بنابراین شما باید قوی و پایدار باشید. به اضافه کردن افکار مثبت ادامه دهید و با آنها افکار منفی را جایگزین کنید، شروع چرخه افکار مثبت ممکن است کمی بیشتر طول بکشد. ایجاد تغییر از افکار منفی به افکار مثبت حال که با کارایی افکار و اینکه چگونه با قانون جاذبه در ارتباط هستند آشنا شدید میخواهیم به حقایق کلیدی قانون بپردازیم. حقایق کلیدی قانون جاذبه قانون جاذبه از افکار شما الگو برداری میکند افکار شما بخشی از آنچه برای شما در نظر کائنات مناسب به نظر میرسد، هستند. در این چرخه تاخیر وجود دارد و به دلیل اینکه شما یک تفکر منفی داشتهاید، برای شما اتفاقات منفی نمیافتد. مهمترین قسمت تغییر سریع از افکار منفی به افکار مثبت است. در متون پایین برخی ایدههای ساده برای کمک به شما در حفظ افکار مثبت خود هنگامی که افکار منفی در میان تغییر افکار خودشان را نشان میدهند، وجود دارد. تصدیقها تصدیق و تاییدهای مثبت راه شخصی موردعلاقه من برای نگهداری افکار مثبت است. آنها مثبت هستند و اغلب عباراتی در زمان حال را نشان میدهند. به چند مثال زیر توجه کنید من موفق هستم. من باهوش هستم. کسب و کار من موفق است. من ثروتمند هستم. بیانههایی مانند من....هستم، من....دارم عباراتی بسیار قدرتمند در موضوع تصدیق و تایید هستند. شما میخواهید که چه باشید؟ برای خود چند تصدیق ایجاد کنید. تمرین کردن تصدیقها ببینید که آیا میتوانید ۱۰ تصدیق "من....هستم" و تصدیق "من.....دارم" را برای خود بسازید؟ اینها همان چیزی است که من تصدیق مینامم. ما همچنین میتوانیم آنها را طولانیتر و عمیقتر کنیم. مانند "هرروز به هر طریقی زندگی من بهتر و بهتر میشود یا هرروز و به هر طریقی کسب و کار من بهتر و بهتر میشود. مشتریان من همیشه سر زمان معین خود ، کاملا آماده و آماده شروع به کار میآیند. آنها کار کردن با من را دوست دارند و به همه دوستانشان میگویند که من چقدر عالی هستم. من بسیار خوششانس هستم، فرصتهای شگفتانگیز همواره در جلوی راه من قرار میگیرند." شما میتوانید فوقالعاده خلاق باشید. تنها قاعده واقعی این است که تمام این عبارات باید مثبت باشند. برخی از افراد میگویند که تصدیق برای آنها جواب نمیدهد. یک راه وجود دارد که من میخواهم اگر همچنین حسی دارید این راه را امتحان کنید. تصدیقهایتان را برای خودتان قابل باور کنید. یک مثال خوب شخصی است که بسیار به دیگران بدهکار است و میگوید "من ثروتمند هستم."، این بیشتر همانند یک دروغ است و حتی میتواند باعث بروز احساسات منفی شود. یک تصدیق بهتر میتواند این باشد که "وضعیت مالی من هرروز در حال بهبودی است". این عبارت مثبت بوده و برای شما حس بهتری را به ارمغان میآورد. همیشه چیزهایی که باعث میشوند حس بهتری پیدا کنید و برای شما مناسبتر است را هدف خود قرار دهید. افکاری برای حسی بهتر داشتن همانطور که در بالا اشاره کردم، شما باید برای احساس بهتری داشتن افکاری مناسب داشته باشید. اگر شما بتوانید از احساسی که بسیار منفی است به احساسی بسیار مثبت برسید این بسیار عالی است. اکثر اوقات من نمیتوانم این کار را انجام دهم و میدانم مشتریان من هم با این موضوع بسیار درگیر هستند. پس به دنبال افکاری مناسب برای حسی بهتر باشید. یک مثال برای روشن کردن بیشتر این مسئله "من به اندازه کافی فروش نمیکنم و به زودی پولهایم تمام میشود و مجبور میشوم کسب و کارم را ببندم و بیخانمان خواهم شد...(ببینید چگونه یک تفکر منفی میتواند روی شما تاثیر بگذارد.)" بیایید تفکری بهتر را جایگزین این تفکر منفی کنیم و اوضاع را کاملا عوض کنیم. "من کمی فروش داشتهام، کمی پول در دست و بالم هست، کسب و کار من نیز باز است و یک خانه هم دارم." و چند مورد دیگر "من یک لیست پستی دارم که در آن روابطم را میسازم و میتوانم علاوه بر برقراری ارتباط با مشتریهای فعلی مشتریهای جدیدی به دست بیاورم. من حضور آنلاین خود را از طریق رسانههای اجتماعی ایجاد میکنم که کسب و کار من را بیشتر و بیشتر در مقابل چشمان مردم قرار میدهد. من محصولات یا خدمات موجود برای فروش دارم. من افرادی را در کنارم دارم که از من حمایت میکنند." این افکار مثبت ممکن است در ابتدا کمی آسان باشد اما پایدار باشید و چرخه شروع خواهد شد. نکته کلیدی قانون جاذبه "همیشه به دنبال فکری مناسب برای ایجاد حسی بهتر باشید." بر روی دستاوردهای خود تمرکز کنید من شما را به نگهداشتن دفترچهای از دستاوردهایتان در روزهای ایده آل تشویق میکنم. هنگامی که تمرکز خود را بر دستاوردهای خود قرار میدهید، انرژی مثبت (موجی مثبت بر روی کسب و کارتان) ایجاد میکنید. این واقعا مهم نیست که دستاورد چقدر کوچک باشد، اگر هرگونه دستاوردی باشد هم میتواند به تغییر حس شما به حسی مثبت کمک کند. در ابتدای کسب و کارم من دفترچه دستاوردهای خود را نوشتم و بعضی روزهای در نهایت چیزهایی مانند، "من پستی در فیسبوک گذاشتم"، غذا را بدون سوزاندن آماده کردم." (باور کنید در آن زمان یک دستاورد بزرگ به حساب میآمد زیرا آشپزی و اداره کردن کسب و کار با یکدیگر همخوانی ندارند.) با گذشت زمان توانستم دستاوردهای بزرگی مانند به دست آوردن اولین مربیگری مشتریان، انتشار اولین کتابم، شروع اولین کلاسم و غیره را اضافه کنم. رسیدن به این عادت میتوان بسیار به شما کمک کند. این عادت یک تمرین انگیزشی روزانه است، به شما کمک میکند که بر روی جنبههای مثبت کسب و کارتان در بلند مدت تمرکز کنید، و هنگامی که به دفترچه خود نگاه میکنید، شما واقعا دستاوردهای خود را حس میکنید که این احساس واقعا در حرکت به جلو و رسیدن به دستاوردهای بیشتر و بیشتر به شما کمک میکند. تمرکز بر قدردان بودن قدردانی قدرت فوقالعاده احساس ما است. واقعا هم اینگونه، شگفتانگیز و قدرتمند است که باید بسیار بیشتر در زندگی و کسب و کار از آن استفاده کرد. شما ممکن است بدترین روز خود را داشته باشید و اگر بر روی قدردانی تمرکز کنید، میتواند بلافاصله احساسات شما را مثبت کند. مهم نیست که چقدر اتفاقات بدی در زندگی شما میافتد. هر کسی چیزی در زندگی خود دارد که نسبت به وجود آن قدردان باشد. من حدس میزنم که حتی اگر شما هنوز هم کسب و کار ایده آل خود را به دست نیاوردهاید و یا حتی اگر در حال تلاش برای رساندن خود به حداقلها همراه با ساخت کسب و کار خود هستید، شما چیزهای بسیاری دارید که میتوانید از وجود آنها سپاسگزار باشید. تمرکز خود را بر قدردانی قرار دهید. مجددا، من فراهم کردن دفترچهای که در آن چیزهایی که میتوانید از وجود آنها سپاسگزار باشید را به شما توصیه میکنم و اینکه قدردانی روزانه را بخشی از زندگی و کسب و کار خود کنید. ایدههایی برای دفترچههای روزانه من شما را تشویق میکنم تا در دفترچه روزانه خود ۳عدد از دستاوردها و ۳عدد از چیزهایی که نسبت به آنها قدردان هستید را هرروز یادداشت کنید. سعی کنید تا هر دستاورد و چیزهای مورد قدردانی مربوط شما به روزهای خاص خود باشند؛ بنابراین به جای نوشتن چیزهایی مانند، "من از داشتن کسب و کارم سپاسگزارم"، "من از داشتم خانهام سپاسگزارم" و "من از داشتن خانوادهام سپاسگزارم"، داشتهها و دستاوردهای خاص را یادداشت کنید. برای مثال " من از فروشهایی که امروز در کسب و کارم انجام دادم سپاسگزارم، من سپاسگزارم که یک خانه گرم و خوب و لباسی گرم برای پوشیدن دارم." (زیرا امروز بسیار سرد بوده است.) من سپاسگزارم که خواهم امشب به من زنگ زد تا ببینید جلسه کسب و کارم چگونه برگزار شد، حرف زدن با او بسیار خوب است. به زودی شما به این فکر میافتید که من چیزهای زیادی برای نوشتن دارم." شما میتوانید یا فقط میتوانید ۳تا از بهترین اتفاقات را بنویسید به بقیه اتفاقات فکر کنید. با انجام این کار شما ارتعاشات خود به کائنات را افزایش داده و بیشتر و بیشتر برای زندگی و کسب و کاری که میخواهید جذب کنید، مناسب میشوید. همانطور که گفتم، مهم نیست که چقدر دستاوردهایتان کوچک باشد فقط مطمئن شوید که هرروز ۳عدد از آنها را در دفترچه خود مینویسید. آیا خوب نمیشد اگر... آبراهام هیکس تمرین عالی و فوقالعاده سادهای دارد به نام آیا بهتر نبود اگر.... من این تمرین را بسیار دوست دارم، زیرا باعث میشود تخیلم به جریان بیفتد. چند ایده برای این تمرین را میخواهم با شما به اشتراک بگذارم "آیا خوب نمیشد اگر این هفته فروش خود را سه برابر میکردم. آیا خوب نمیشد اگر هزاران نفر پستهای من را میخواندند و به اشتراک میگذاشتند. آیا خوب نمیشد اگر با ..... به سرکار میرفتم (اسم کسی را که میخواهید مشتاقانه با او به سرکار بروید را در جای خالی بنویسید. آیا خوب نمیشد که فروش کتابم افزایش مییافت؟" نظر شما چیست؟ از قانون جاذبه برای ساخت کسب و کار ایده آل خود استفاده کنید قانون جذب همیشه کارایی دارد. چه آن را درک کنید چه درک نکنید، بر تمام زمینههایی زندگی و کسب و کار شما تاثیر میگذارد. شما نمیتوانید انتخاب کنید که آیا بر زندگی شما تاثیر میگذارد یا نه، زیرا همواره در حال تاثیرگذاری است؛ شما تنها میتوانید به صورت عمدی از این قدرت برای جذب زندگی و کسب و کاری که میخواهید داشته باشید، استفاده کنید. منبع: MorningBusinessChat نکات قانون جاذبه در کسب و کار - افکار خود را مثبت نگهدارید - رسانه موفقیت یوکن
مثبت اندیشی و مقابله با استرس شغلییکی از اولین کارهایی که شما و کارکنانتان در هنگام مقابله با استرس باید انجام دهید، مثبت اندیشی است. هرگاه یک فکر منفی به ذهنتان رسید، سعی کنید نتایج مثبتی که میتواند در بر داشته باشد را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، در نظر بگیرید که شما و کارکنانتان در وحشت ادغام با یک شرکت دیگر به سر میبرید. خود را مقید کنید که در مورد این تغییر، مثبت فکر کنید. سپس آن تفکر مثبت را به کارکنانتان نیز منتقل کنید. یا تصور کنید که در یک جلسهی صرف ناهار با یکی از مشتریان بزرگ شرکت هستید که به مشکلساز بودن معروف است. اگر با این نگرش سرکار بروید، روزتان به خاطر آن جلسهی مهم، پراسترس خواهد بود. خودتان را برای تغییر این باور آماده کنید. اگر یکی از کارکنانتان جلسهی صرف ناهار با مشتریان دارد، توجه او را به زمانی معطوف کنید که با مشتری به توافق رسیده، و او را واقعاً متقاعد کنید که فکر خود را تغییر دهد. در مورد نحوهی رخ دادن تغییرات با او گفتگو کنید. با به نمایش گذاشتن اعتماد به نفس خود، کارمندتان را تقویت کنید و به او القا کنید که میتواند به طور کارآمدی با مشتری تعامل داشته باشد. طرز فکر شما، اثرات شدیدی روی رهبری کارکنانتان دارد. آنها از نحوهی رهبری شما، الگوبرداری میکنند. پس اگر شما مضطرب ظاهر شوید، آنها نیز مضطرب میشوند. اگر کارکنانتان در بدترین سناریوی ممکن قرار دارند، از آنها بخواهید بدترین چیزی که احتمال دارد روی دهد را به شما بگویند. سپس علت آن اتفاق را پیدا کنید و در نهایت برنامهای طرح کنید که اطمینان حاصل کنید این اتفاق نخواهد افتاد. اگر کارکنانتان خود را تحت فشار استرس احساس میکنند، از آنها بخواهید عوامل استرسزا را بنویسند و بگویند که چگونه به آنها واکنش نشان میدهند و چگونه میتوانند موقعیتهای استرسزا را تغییر دهند. https://ipe.ir/%D9%85%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3-%D8%B4%D8%BA%D9%84%DB%8C/
مشاهده قوانین انجمن