خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
هیچ زمانی شروع یک کسبوکار تا بدین اندازه هیجانانگیز نبوده است. اقتصاد کسبوکار های نوپا سرشار از فرصت، نوآوری و توان بالقوه است. اما درست در همین زمان تقریباً با بیشترین ریسکها نیز مواجه هستیم. ممکن است قبل از اینکه ریسکهای راهاندازی یک کسبوکار نوپا را شناسایی و ارزیابی کنیم پریدن در استخر کسبوکارهای نوپا ترسناک باشد. بر اساس تجارب من بهعنوان یک کارآفرین سریالی پنج ریسک در شروع هر کسبوکار ی وجود دارد. خوشبختانه اگر بتوانید در ابتدا این ریسکها را شناسایی کنید و مشخص کنید که چگونه با آنها رفتار خواهید کرد شانس موفقیت شما افزایش پیدا خواهد یافت. ۱- ریسک محصولدر مورد آنچه خواهید فروخت تصمیم بگیرید. هرچند به نظر میرسد این کار سادهای برای کارآفرین باشد اما توانایی تشریح محصول بسیار مهم است و سختتر از آن چیزی است که فکر میکنید. هنگام شروع یک کسبوکار بایستی این کار در اولویت بالایی قرار گیرد. اگر شما نمیتوانید محصول را بهخوبی تعریف کنید نباید از دیگران انتظار داشته باشید به آن توجه کنند. این ریسک قابلکنترل است. شما باید اطمینان یابید که بازار محصول شما بهاندازه کافی بزرگ است و فرصت درست در زمان درست در بازار وجود دارد. لازم است که تحقیقات بازار را انجام دهید. بایستی چشمانداز بازار را بدانید و بتوانید بهطور واضح تعیین کنید که چگونه کسبوکار شما در این چشمانداز فعالیت خواهد کرد. ۲- ریسک بازارداشتن اطلاعات در مورد مشتریانتان و اینکه چرا، چگونه و کجا محصولات موردنیازشان را میخرند مهمترین ریسکی است که بایستی قبل از ارائه محصول آن را ارزیابی کنید. بهطور کامل بازار را بررسی کنید. اگر ریسک بازار در محدوده مجاز است و شما بهاندازه کافی میتوانید از بازار سهم بگیرید دلیلی برای عدم موفقیت کسبوکار شما وجود ندارد. ۳- ریسک مالیکارآفرینان میتوانند از بانکها و مؤسسات مالی برای پروژههای خود تأمین اعتبار کنند. علاوه بر آن دوستان، خانواده و سرمایهگذاران مخاطره پذیر منابع دیگری برای تأمین مالی هستند. مطمئن شوید در شناسایی مایل استونهای کسبوکار و زمانبندی آن کاملاً نقاطی که نیاز به تزریق منابع مالی است مشخصشدهاند. اگر شما بتوانید طرح کسبوکار خود را بهخوبی تشریح کنید، مسیر رشد را مشخص نمایید و بهطور موفقیتآمیز به مایلاستونها برسید، این اطمینان در سرمایهگذاران به وجود میآید که چک بعدی را برای شما بنویسند. ۴- ریسک تیمراهی وجود ندارد که یک نفر بر همه ریسکها غلبه کند. بنابراین مهم است که یک تیم قدرتمند داشته باشیم تا در مقابله با چالشها ما را یاری کند. تیم شما همچنین باید پویا باشد تا ایدههایی برای ساخت محصول ارائه کند، آن را به بازار عرضه کند و رشد موفقیتآمیز آن را حفظ کند. در مورد نقش خودتان و یک کارآفرین فکر کنید و به تیم اجازه دهید بهترین کار را انجام دهد. روی افرادی که به کار شما اعتقاد دارند، سرمایهگذاری کنید. ۵- ریسک اجرابسیاری از کارآفرینان هنگامیکه بهشدت وارد جزئیات میشوند مسیر کلی کسبوکار را فراموش میکنند. برخلاف آنها گروه دیگری از کارآفرینان وارد جزئیات نمیشوند و خود را در یک سطح بالایی حفظ میکنند که باعث میشود با مشکلات عمدهای مواجه شوند. به نظر من بهتر است که کارآفرین در مراحل اولیه خود را درگیر جزئیات کند و پس از طی این مراحل بیشتر به تدوین استراتژیها و تعیین مسیر کلی شرکت بپردازد. برخی ریسکها را تنها شما میتوانید کنترل کنید. برای اینکه کارآفرین موفقی شوید بایستی با دیگران در مورد اینکه چگونه ریسکهای خود را کاهش میدهند، مشورت کنید اما هیچگاه به کسی اجازه ندهید که تأثیر ۱۰۰ درصدی در فرایند تصمیمگیری داشته باشد. ریسکها را ارزیابی کنید و از تغییر مسیر نگران نباشید. 5 ریسکی که یک کارآفرین هنگام راهاندازی کسبوکار باید در نظر بگیرد
ریسک های کارآفرینی تعریف ریسک : احتمال کم شدن سود واقعی سرمایه گذاری نسبت به سود پیش بینی شده را ریسک می گویند که در پی آن ممکن است همه یا بخشی از اصل سرمایه از دست برود. ریسک پذیری کارآفرینان ریسک پذیری از بارزترین ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان به شمار می رود. شاید از دیدگاه خیلی ها ریسک پذیری به معنای پذیرفتن افراطی خطرات باشد، ولی کارآفرینان اغلب ریسک های متوسط و معتدل را پذیرا هستند. افراد محافظه کار ریسک های بسیار کم خطر را می پذیرند که سود کم ولی مطمئن را در پی دارد چرا که احتمال خطر و در پی آن سرزنش شدن از طرف سایرین بسیار کاهش می یابد. ولی افراد کارآفرین ریسک های متوسط را ترجیح می دهند چرا که مطمئن هستند تلاش هایشان موثر و نتیجه بخش خواهد بود. ریسک تاثیر زیادی در کارآفرین شدن دارد و کار آفرین بعد از انتخاب هدف، تمامی سعی خود برای تحقق بخشیدن به آن را در برمیگیرد. میل چالش پذیری به بالا رفتن کیفیت وخدمات گروه کارآفرین می انجامد. گفتنی است که به دوری کردن از موقعیت های کم خطر و خیلی پر خطر که در آن چالشی وجود نداشته باشد را ریسک پذیری سنجیده گویند. کارآفرینان باید ریسک پذیر باشند تاایده هایشان به واقعیت تبدیل شود. سطوح مختلف ریسک پذیری 1) سطح کارگری: باید با ریسک پذیری پایین ثبات را ارمغان آورد. 2) سطح مدیریتی: در این سطح فضای بیشتری جهت ریسک کردن هست ومدیر میتواند با اعمال تغییراتی، به شرطی که تاثیر آن بر کل مجموعه کم باشد تغییری در عملکرد ایجاد کند. ـ كارآفرينان به طور كلي 4 نوع ريسك را مي پذيرند: ريسك مالي بيشتر كارآفرينان، سرمايه خود را از محل پس اندازها و اموال شخصي تامين مي كنند و در صورت شكست، آن را از دست مي دهند. كارآفرينان، خطر چنين ورشكستگي را مي پذيرند و بسياري از مردم از آن جا كه نمي خواهند و نمي توانند پس انداز، خانه، اموال و حقوق خود را به خطر بيندازند، در تاسيس كسب و كار و پذيرش مخاطرات آن نيز موفق نيستند. ريسك شغلي اين پرسش هميشه مطرح است كه اگر كارآفرين در فعاليت اقتصادي خويش شكست بخورد، آيا مي تواند شغلي براي خود پيدا كند يا به شغل پيشين باز گردد؟ چنين پديده اي، بزرگ ترين نگراني مديراني است كه مي خواهند يك شغل سازماني مطمئن با حقوق بالا و مزاياي عالي داشته باشند. ريسك خانوادگي و اجتماعي آغاز كسب و كار كارآفرينانه، زمان و انرژي زيادي مي طلبد در نتيجه اين تعهدات، كارآفرين ممكن است به واسطه ي تلاش عاشقانه ي خود، لطمات خانوادگي و اجتماعي مانند كمبودها و مشكلات ناشي از عدم حضور خود و تأثيرات آن روي نزديكان و عزيزانش را متحمل شود. ريسك رواني شايد بزرگ ترين ريسكي كه يك كارآفرين متحمل مي شود، ريسك سلامت روان باشد. ريسك پول، خانه، همسر، فرزند و دوستان را به نوعي مي توان تعديل نمود اما تنش هاي روحي، استرس، اضطراب و ساير عوامل رواني كه در نتيجه ي شروع و تداوم فعاليت كار آفرينانه بر كار آفرين عارض مي شود، داراي تأثيرات جبران ناپذيري ست. بنابراين «كارآفريني» مستلزم ريسك بوده و منابع سازمان يا فرد كارآفرين، مدام در خطر باختن قرار دارند و اين زمان- زماني كه مقدمه پيروزي هاي بعدي قرار گيرد- جزئي از كارآفريني به حساب مي آيد. سودآوري، به عنوان يكي از نشانه هاي موفقيت افراد و سازمان هاي كارآفرين، از بازده بالا به دست مي آيد. در يك دنياي رقابتي، بازده بالا، مستلزم ريسك پذیری بالای کارآفرین است. ریسک های کارآفرینی
کسب و کارهای کم خطر را چگونه بیابیم؟ به گفته قابل تامل ست گوین توجه کنید: «شما نباید برای محصول خود مشتری بیابید، بلکه برای مشتری باید محصولی تدارک ببینید».اکثرا فکر میکنند اگر خود کارآفرین باشند در آنصورت خودشان رئیس خود هستند و از خودشان فرمان می برند. ولی برای شروع کار باید دانست که: کارها در شروع بستگی به کسبوکاری دارد که آغاز میکنید بعضی از کسبوکارها پر خطرتراند وبرای شروع به پول و نیروی کار بیشتری نیاز دارند که به این معنی است که احتمال شکست در آنها بیشتر است. اگر میخواهید از امنیت آینده خود و کسبوکار بالقوه خود مطمئن شوید برای شروع یکی از ۷ کسبوکار کم خطر زیر را در نظر بگیرید. مشاوره برای فکر کردن به ایده شروع کسبوکار با چیزی که از قبل میدانید شروع کنید. شما میتوانید از مهارتی که از قبل دارید استفاده کنید و به عنوان یک مشاوره از آن برای مشاوره به موکلان خود استفاده کنید. به علاوه شما ممکن است از قبل با چند مخاطب صنعتی رو به رو شده باشید که میتوانند مشتریان بالقوه تان باشند. بهتر است که از آنجا شروع کنید. به عنوان مشاور مالی رمیت سسی در وبلاگ خود نوشته است: ” وقتی شما ایدههای مالی به ذهنتون میرسه صدای منتقد درونتون بهتون میگه شما نمیتوانید چیزی آموزش بدید مگر این که صاحب اعتبارآن یا حرفهایترین شخص در جهان در این موضوع باشید . تمام چیزی که نیاز دارید باشید این هستش که انقدر خوب باشید که به افراد جهت رسیدن به اهدافشان کمک کنید.”اگر تمرکزتان روی هر یک از موضوعات طراحی، بازاریابی، فروش یا فناوری اطلاعات باشد مشاوره یک گزینه کسب وکارآسان است ، به این دلیل که میتوانید به راحتی آن را در خارج از خانه انجام دهید بدون هیچ هزینهای همانند یک استارتاپ. شما حتی میتوانید مشاوره را به صورت پاره وقت انجام دهید و کار تمام وقت خود را ادامه دهید تا آنکه به حدی درآمد کسب کنید که حقوق و دستمزد شما را پوشش دهد. آموزش و پرورش آموزش و پرورش یکی دیگر از راههایی است که در آن میتوانید از مهارتی که قبلا کسب کردهاید برای رسیدن دیگران به اهدافشان کمک کنید. در آموزش و پرورش شما دانش آموزان را در موضوعات آکادمیکی از قبل در دانش کسب کردهاید راهنمایی کنید. آسانتر است که با کار خارج از خانه شروع کنید. سپس میتوانید سرویسهای آموزشی خود را آنلاین برگزار کنید یا از طریق سایتهای مثل Tutor.com زمانی که رشد کردید میتوانید دیگران را برای ملحق شدن به خود در نظر بگیرید. دستیار مجازی آیا یک موضوع را اینجا احساس میکنید؟ کم خطرترین ایده کسبوکار این است که آن کسبوکاری را انتخاب کنید که بتوانید آن را از خانه تان شروع کنید. براساس SmallBizTrends، ۶۹ % کارآفرینان آمریکایی کسبوکار خود را در خانه شروع میکنند. با این روش شما میتوانید پول خود را ذخیره کنید ، کسبوکار خود را به طور پیوسته گسترش دهید ،بدون نگرانی در مورد سرمایه که جمع آوری کردهاید. به عنوان یک دستیار مجازی، شما میتوانید کارهای اساسی مانند جمع آوری گزارش، مدیریت یک برنامه و هماهنگی امور را ارائه کنید. تمام چیزهایی که برای شروع نیاز دارید عبارتند از یک تلفن کامپیوتر و اتصال به اینترنت. به عنوان آموزش در نهایت شما میتوانید کارمندان بیشتری استخدام کنید تا کسبوکار خود را گسترش دهید و کارها بیشتری را انجام دهید. به عنوان یک سخنران انگیزه دهنده ،ماری فرلو در توییتر خود نوشت “کوچک شروع کردن به معنای کوچک فکر کردن نیست.” فروش مستقیم شما احتمالا تا الان درمهمانی تاپرویر بوده اید حداقل کسی رو میشناسید که آن را برگزار میکنند. اما تاکنون هرگز فکر کردهایم که خودتان میزبان آن باشید ؟ شرکتهای فروش مستقیم مثل تاپرویر،ایون و ماری کای نمایندگان فروش را استخدام میکنند تا کالای انها را بفروشند و محصول شان را بازاریابی کنند با این مدل به عنوان یک نماینده فروش شما پتانسیل آن را دارید که هر چقدر میخواهید پول دربیاورید، بسته به اینکه چقدر تلاش میکنید. این دسته از کسبوکارها بسیار انعطاف پذیر هستند، درنتیجه شما میتوانید در زمان خودتان و یا حتی پاره وقت کار کنید. هزینه شروع آن نیز کم میباشد. بر اساس گفته پنی هوردر ، ماری کای ۱۰۰ دلار، تاپرویر ۹۹ و ایون تنها به ۱۰ تا ۲۰ دلارهزینه نیاز دارند. شرکت ابزارهای که شما برای شروع نیازدارید را در اختیارتان قرار میدهد. شما تنها نیاز دارید تا بر افزایش مشتریانتان تمرکز کنید. حمل و نقل قطرهای فکر میکنید که در بحبوحه بازاریابی و فروش هستید؟ شما نیاز دارید تا کسبوکار خود را بالا بیاورید و آن را ادامه دهید.شروع یک کسبوکار دراپ شیپینگ را درنظر بگیرید. شما یک فروشگاه تجارت الکترونیک را مدیریت وبازاریابی خواهید کرد، در حالی که یک شخص ثالث مسئول توسعه و تکمیل محصول است. با سرویسی مانند اوبرلو، شروع یک دراپ شیپینگ آسان است. نگران رسیدن محصولات آن به مشتری نباشید. تنها چیزی که باید روی آن تمرکز کنید این است که محصولاتتان بین مشتریها روی زبان بیفتد. کسبوکار خدمات کسبوکارهای با بیشترین احتمال موفقیت معمولاً کسبوکارهای بر اساس خدمات هستند کسب ونه کارهای بر اساس محصول. با یک کسبوکار خدمات محور مانند سرویس مراقبت از چمن یا حمل ونقل سگ، تمرکز شما محلی است نه ملی، که به این معنی است که رقبای کمتری دارید. مهم نیست که در چه صنعتی میخواهید وارد شوید، مهم این است تا میتوانید در مورد بازار تحقیق کنید.، در یک پست برای تعادل که نویسنده کسبوکار سوزان وارد نوشت: ” زمانی که یک کسبوکار را آغاز میکنید باید در زمینههای، صنعت محصول خدمات حرفهای شوید ،اگر از قبل نبودهاید.” مراقبت از سالمندان سس گودین در وبلاگش نوشته است: نیازی نیست که برای محصولاتان دنبال مشتری باشید، برای مشتریانتان محصول خوب را پیدا کنید. یکی از بهترین مخاطبان برای هدف امروز، سالمندان است. بر اساس سی ان ان ،نوزادان بومیدر حال رشد هستند وتعدادشان ۸۱٫۳ میلیون است. و آنها چه میخواهند؟ در تحقیق ای ای آر پی ، ۹۰ درصد سالمندان خواهند مستقل زندگی کنند در همان خانه که بزرگ شدند. این برای شما یک فرصت بزرگ است. آنها مشتریهای بالقوهای هستند که یک نیاز دارند. حالا، شما به یک محصول نیاز دارید. یک کسبوکار در حوزه خانه سالمندان یک راه عالی برای جواب دادن به نیازهای این مخاطبان است. با دانستن نیازهای این مشتریان، شما میتوانید خدماتی که آنها نیاز دارند را فراهم کنید. https://elmekarafarini.com/%DB%8C%D8...E%D8%B7%D8%B1/
کار آفرینی و ریسک پذیریهر نوع فعالیتی در فرآیند اجراء با احتمال وقوع حادثه با مخاطراتی رو به روست که حاصل آن، می تواند از تحقق صد در صد خواسته مورد انتظار جلوگیری کند. بنابراین، احتمالی که موجب می گردد تا بازده مورد نظر حاصل نشود را «ریسک» می نامیم. این امر، اشاره به وضعیتی ناخوشایند دارد که ممکن است فرد یا سازمان، در معرض آن قرار گرفته و موجب زیان گردد. این وضعیت جدید می تواند یک حادثه ی زبانبار یا یک عمل بازدارنده و یا در بردارنده ی خطر، بی نظمی یا بی ثباتی در مسیر فعالیت ها باشد. یکی از ویژگی های شخصیتی کارآفرینان، ریسک پذیری (مخاطره پذیری) است. در ذهن خیلی ها، ریسک پذیری، به خطر کردن افراطی تعبیر می شود، در صورتی که کارآفرینان، تمایل به قبول ریسک های متوسط و حساب شده دارند. بیشتر افراد تمایل دارند در نگرش خود نسبت به ریسک و خطر کردن، افراط نمایند. فرد محافظه کار، ریسک های بسیار کوچک را بر می گزیند که سود اندک اما مطمئن را به دنبال دارد، شاید به این دلیل که احتمال چندانی نمی رود که مشکلی پیش بیاید و در قبل آن، مورد سرزنش قرار گیرد اما کارآفرینان، حد متوسط را انتخاب می کنند، به این معنی که ریسک معتدل را ترجیح می دهند زیرا احساس می کنند کوشش ها و توانایی هایی شان، در نتیجه و حاصل کار، موثر خواهد افتاد. در ذهن خیلی ها، ریسک پذیری، به خطر کردن افراطی تعبیر می شود، در صورتی که کارآفرینان، تمایل به قبول ریسک های متوسط و حساب شده دارند به طور کلی، هر نوع ریسکی، مورد نظر کار آفرینان نیست، بلکه ریسک های معقول و حساب شده مدنظر است، یعنی کارآفرینان نه تنها ایده ها را به عنوان موقعیت کاری دنبال می کنند، بلکه خطرات موجود در این ایده ها را هم محاسبه می نمایند. خطرات، در قالب شانس یا عدم اطمینان هستند، وقتی کاری پرخطر محسوب می شود، بدین معنی ست که بازدهی آن نامطمئن است. به عبارتی دیگر، شانس شکست در آن کار به اندازه ی شانس موفقیت وجود دارد. وقتی کار آفرین، خطرات یک کار را محاسبه می کند، شانس موفقیت یا شکست را نیز در نظر می گیرد که کار را ادامه داده یا از آن صرف نظر کند و وقتی بی توجه به امکان شکست، تصمیم به ادامه می گیرد، با خطر مواجه شده است. به خاطر وجود خطرات پیش بینی نشده در کارآفرینی، تنها اشخاص دلیر که مبارزات را می پذیرند، کارآفرین می شوند. بیشتر مردم از روبه رو شدن با خطر می ترسند، بنابراین پذیرای هیچ نوع خطری نیستند. این افراد، در کارهایی که صد در صد موفقیت آمیز نباشد، شرکت نمی کنند. کارآفرینان بر خلاف آنان، خطر را می پذیرند، توجه خود را معطوف شانس موفقیت می کنند و از شکست، هراسی ندارند. در عین حال، از امکان شکست آگاه بوده و به همین دلیل، کار برای شان جذاب تر می شود. محاسبات و پیش بینی کارآفرینان، اغلب از بروز ریسک های غیرضروری جلوگیری می کند. کارآفرینان به طور کلی ۴ نوع ریسک را می پذیرند: ریسک مالی بیشتر کارآفرینان، سرمایه خود را از محل پس اندازها و اموال شخصی تامین می کنند و در صورت شکست، آن را از دست می دهند. کارآفرینان، خطر چنین ورشکستگی را می پذیرند و بسیاری از مردم از آن جا که نمی خواهند و نمی توانند پس انداز، خانه، اموال و حقوق خود را به خطر بیندازند، در تاسیس کسب و کار و پذیرش مخاطرات آن نیز موفق نیستند. ریسک شغلی این پرسش همیشه مطرح است که اگر کارآفرین در فعالیت اقتصادی خویش شکست بخورد، آیا می تواند شغلی برای خود پیدا کند یا به شغل پیشین باز گردد؟ چنین پدیده ای، بزرگ ترین نگرانی مدیرانی است که می خواهند یک شغل سازمانی مطمئن با حقوق بالا و مزایای عالی داشته باشند. به طور کلی، هر نوع ریسکی، مورد نظر کار آفرینان نیست، بلکه ریسک های معقول و حساب شده مدنظر است، یعنی کارآفرینان نه تنها ایده ها را به عنوان موقعیت کاری دنبال می کنند، بلکه خطرات موجود در این ایده ها را هم محاسبه می نمایند ریسک خانوادگی و اجتماعی آغاز کسب و کار کارآفرینانه، زمان و انرژی زیادی می طلبد در نتیجه این تعهدات، کارآفرین ممکن است به واسطه ی تلاش عاشقانه ی خود، لطمات خانوادگی و اجتماعی مانند کمبودها و مشکلات ناشی از عدم حضور خود و تأثیرات آن روی نزدیکان و عزیزانش را متحمل شود. ریسک روانی شاید بزرگ ترین ریسکی که یک کارآفرین متحمل می شود، ریسک سلامت روان باشد. ریسک پول، خانه، همسر، فرزند و دوستان را به نوعی می توان تعدیل نمود اما تنش های روحی، استرس، اضطراب و سایر عوامل روانی که در نتیجه ی شروع و تداوم فعالیت کار آفرینانه بر کار آفرین عارض می شود، دارای تأثیرات جبران ناپذیری ست. بنابراین «کارآفرینی» مستلزم ریسک بوده و منابع سازمان یا فرد کارآفرین، مدام در خطر باختن قرار دارد و این زمان- زمانی که مقدمه پیروزی های بعدی قرار گیرد- جزئی از کارآفرینی به حساب می آید. سودآوری، به عنوان یکی از نشانه های موفقیت افراد و سازمان های کارآفرین، از بازده بالا به دست می آید. در یک دنیای رقابتی، بازده بالا، مستلزم ریسک بالاست و ریسک پذیری کارآفرین، خطرات شکست های احتمالی ست که به شخص قدرت می دهد تا به فعالیت های ریسکی یا بازده بالا بپردازد. کار آفريني و ريسک پذيري
خطرات سرمایه گذاری در کسب و کارهر سرمایه گذاری دوست دارد پول خود را روی بهترین استارت آپ سرمایه گذاری کند. اصلا به چه دلیلی ممکن است یک نفر بخواهد بخش بزرگی از سرمایه خود را از دست بدهد؟ و این موضوع دقیقا در مورد سرمایه گذاری روی استارت آپ ها صدق می کند! متن زیر برگردان یادداشت جان رمپتون ( کارآفرین و سرمایه گذار) در خصوص سرمایه گذاری روی استارت آپ ها است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین، در سال اخیر درست وقتی که درحال راه اندازی استارت آپ جدیدم بودم به این نکته فکر می کردم که چه شد در ۴ سال اخیر از بین ۱۰۰ استارت آپی که به من مراجعه کردند، تنها روی ۱۶ عدد آنها سرمایه گذاری کردم؟ بدون توجه به مرحله ای از بلوغ که کسب و کار شما دارد بدون شک به منابع مالی نیاز دارید. برای صرفه جویی در زمان برای همه کارآفرینان علاقمند به این حوزه، در اینجا به جمع بندی تجربه خود می پردازم و به مواردی اشاره می کنم که یک سرمایه گذار ممکن است به آن دلایل روی یک استارت آپ سرمایه گذاری نکند ! اگر استارت آپی فراموش کند ادله لازم برای اثبات آینده روشن خود را ارائه کند. نمونه این ادله میتواند آماری در خصوص فروش خوب یا کمپین موفقیت آمیز درسایت کیک استارتر و اجرای موفق یک استارت آپ باشد. این موارد به یک سرمایه گذار نشان می دهد که این استارت آپ شرایط لازم برای رسیدن به اهداف و موفقیت را در خود دارد. کارآفرینان باید به سرمایه گذار نشان دهند که کسب و کارشان ارزش دارد که پولی که به سختی بدست آمده روی آن ها سرمایه گذاری شده و این سرمایه گذاری بازگشت مناسبی خواهد داشت. اگر نتوان به کارآفرین اصلی اعتماد کرد. منبه شخصه در تمامی شرکتهایی که روی آنها سرمایه گذاری کرده ام فرد اصلی را مهم ترین عامل این امر می دانم. شما می توانید برای جذب سرمایه به دفتر من بیایید و ایده خود را شرح دهید، اما اگر من تحت تاثیر شخصیت شما قرار نگیرم بدون شک سرمایه گذاری نکرده و وقت هیچ کدام را تلف نخواهم کرد! اگر شما دارای یک تیم کم تجربه باشید. اگر اعضای تیمتان از تجربه کافی برای این کار خاص بهره مند نباشند اصلا نشان خوبی نیست. مثلا اگر یک سرمایه گذار به از شما و ایده تان علاقمند شده باشد اما اگر از نوع و چینیش تیمتان راضی نباشد انتظاری از او نمیتوان داشت. او باید اطمینان پیدا کند که اعضای تیم شما از توانمندی ها و انضباط لازم برای اتمام این کار، رسیدن به انتهای خط و دستیابی به اهداف برخوردار هستند. اگر اعضای تیم شما با یکدیگر به خوبی کار نکنند. سرمایه گذاران معمولا تحقیقات کاملی را در مورد استارت آپ هایی که میخواهد روی آنها سرمایه گذاری کنند انجام میدهند، اما اگر در این حین دریابند که روابط داخلی مناسب نیست بدون شک روی آن سرمایه گذاری نخواهند کرد. اگر شما سعی کنید مواردی را از سرمایه گذارتان پوشیده نگه دارید. سرمایه گذار نمی خواهد تمامی رازهای کاری خود را برای او بیان کنید اما اگر قبول کند روی کار شما سرمایه گذاری کند باید از حداقل هایی که باعث می شود استارت آپ شما موفق بوده و به پیش برود آگاه باشد. البته به صورت کلی یک سرمایه گذار می خواهد همه چیز را در مورد استارت اپ شما بداند، نترسید او ایده شما را نخواهد دزدید چون سرش بیش از اینها شلوغ است. شما مدلی برای کسب وکار خود ندارید. اگر شما نتوانید به یک سرمایه گذار بگویید که در چند سال آینده می خواهید به کجا رسیده باشید، چه حجم بازاری را تسخیر کرده و تا چه میزان مشتریان را به محصول خود علاقمند کرده باشید ، در این حالت انگار شما هیچ طرح کسب و کاری نداشته و سرمایه ای جذب نخواهید کرد! احتمال اینکه استارت آپ شما پول اندکی به دست خواهد آورد. اگر در زمانی که از سرمایه گذاران درخواست می کنید پیش سفارش زیادی نداشته باشید و یا کاربران زیادی برای محصول شما ثبت نام نکرده باشند، سرمایه گذاران هم علاقه ای برای سرمایه گذاری روی استارت آپ شما نخواهند داشت. اگر سرمایه گذاران نتوانند اطمینان حاصل کنند که شما می توانید این محصول را بسازید. داشتن یک ایده خوب تنها بخشی کوچکی از کل کار است و ساختن آن بخش بزرگ دیگری. اگر شما سرمایه گذار را قانع نکرده باشید که محصولتان قرار است کار کند و نمونه اولیه ای از آن نداشته باشید او نمیتواند روی شما سرمایه گذاری کند. اگر محصول شما به اندازه کافی در بازار منحصر بفرد نباشد. سرمایه گذاران دوست دارند روی شرکت های نوآور سرمایه گذرای کنند پس شما باید به آنها نشان دهید که دارای یک مزیت رقابتی چشم گیر هستید. اگر بنیانگذار اصلی کسب و کار نیازی به دریافت راهنمایی و هدایت نبیند. اگرسرمایه گذاران نتوانند در خصوص کسب و کار و مسیرش به بنیانگذار پیشنهاد و راهنمایی ارائه کنند و یا اگر تیم خیلی سریع از انتقادات آزرده شود سرمایه گذاری روی آنها نا ممکن خواهد بود. ارزش تخمینی استارت آپ شما خیلی زیاد است. شما ممکن است یک عدد بسیار بزرگ را به عنوان ارزش استارت آپ خود در نظر بگیرید اما سرمایه گذاران معتقد باشد که ارزش شما تنها یک دهم آن است. این موضوع باعث می شود شما هزینه های خود را نیز بزرگ تر از چیزی که هست تخمین زده و فرصت جلب نظر سرمایه گذار را از دست بدهید. اگر نتوانسته باشید به خوبی با پاسخ منفی از طرف سرمایه گذاران روبرو شوید. اگر من کارآفرینی را ببینم که دائما در مورد ناعادلانه بودن زندگی شکایت داشته و نتوانسته باشد با شنیدن پاسخ نه از سوی سایر سرمایه گذاران حرفه ای برخورد کند، بدون شک روی او سرمایه گذاری نمی کنم. اگر فقط از طریق یک تلفن با سرمایه گذار ارتباط برقرار کرده باشید. بسیاری از کارآفرینان سعی می کنند به تمامی سرمایه گذاران ممکن زنگ بزنند و زمانی را برای معرفی ایده خود هماهنگ کنند اما من آنهایی را ترجیح میدهم که سعی کرده اند از طریق فردی از آشنایان که به آنها اطمینان دارم به من معرفی و پیشنهاد شوند و این بدون شک نظر من را جلب خوهد کرد. اگر او سرمایه گذار مناسبی برای شما نباشد. ممکن است شخصی که به او مراجعه کرده اید در زمینه کاری شما هیچ تخصصی نداشته باشد و نتواند در خصوص کسب وکار شما نظری داده و سرمایه گذاری کند. اگر استارت آپ شما متمرکز نباشد. اگر تیم یک استارت آپ بخواهد تمامی فیچر هایی که مد نظر دارد را به یکباره ارائه کند این نشانه خوبی نیست. شما نمی توانید تمامی مشتریان را از روز اول راضی کنید. باید سعی کنید که مهم ترین مشتریان را به بهترین وجه و درکم ترین زمان ممکن راضی نگه دارید و این خصوصیتی است که سرمایه گذاران را ترغیب میکند در مورد شما فکرکنند. درجه بلوغ کسب وکار شما برای دریافت پول کم است. اگر شما در ابتدای یک ایده خوب و بزرگ داشته باشید یک سرمایه گذار خود را کنار نگه می دارد تا زمانی که شواهد کافی برای خوب بودن ایده شما بدست شان برسد. آنها در واقع دوست دارند مشتریان، خوب بودن شما را تایید کنند و سپس روی شما سرمایه گذاری کنند. اگر تکنولوژی به کار رفته در کسب وکار شما قدیمی باشد. به عنوان یک سرمایه گذار در چند ماه گذشته حتی ایده هایی در حوزه نوارهای کاست و VHS دریافت کرده ام که در جهان دیجیتال کنونی مرا به تعجب واداشت … به نظر شماچرا من باید سرمایه خود به این شکل را به خطر بیندازم ؟ اگر شما خیلی در ارائه محصول به بازار کند باشید. اگر سرعت شما کم باشد، حال اینکه به دلیل کم بودن اعتماد به نفس و یا ایده آل گرا بودن باشد یک سرمایه گذار این را به بازگشت دیر هنگام پولش مرتبط کرده و از سرمایه گذاری انصراف می دهد! اگر استراتژی بازاریابی مناسبی نداشته باشید. اگر شما محصولی آماده به ارائه داشته باشید اما در برنامه ریزی و اجرای برنامه بازاریابی کند باشید بدون شک رقابت را خواهید باخت. من به عنوان یک سرمایه گذار همیشه راغبم بدانم برنامه های بازاریابی یک استارت آپ چیست و در چه زمانی اجرا میشود ! اگر دید مناسبی از صنعتی که در آن هستید نداشته باشید. به عنوان یک کار آفرین باید شناخت مناسب و تجربه کافی در صنعتی خود را داشته باشید. برای این کار سرمایه گذاران به آماری که ارائه می کنید و همچنین پاسخ هایی که به پرسش هایشان می دهید توجه کرده و تصمیم می گیرند که روی شما سرمایه گذاری کنند یا نه ! اگر پول را در جای اشتباه خرج کنید. مثلا اگر در مراحل رونمایی از محصول باشید و همچنان پولهایتان را روی چیز هایی مثل خرید بی رویه تی شرت و لیوان مصرف کنید، سرمایه گذاران دیگری روی شما سرمایه گذاری نخواهند کرد. این خطر گاهی در استارت آپ ها به صورت پرداخت حقوق بالاتر به بنیانگذاران نسبت به هزینه های پروژ دیده میشود. خطرات سرمایه گذاری در کسب و کار - ماهنامه کارآفرین ناب | ماهنامه کارآفرین ناب
۱۰ دلیل اصلی شکست کارآفرینان در کسب و کار آیا میخواهید کسب و کار جدیدی شروع کنید ولی از شکست در آن میترسید؟ در ادامه دلایل عمدهی شکست بسیاری از کسب و کارها به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان خواهم گفت. هر کارآفرینی که خطر شروع یک کسب و کار را به جان میخرد، در پس ذهناش به سود فکر میکند. داشتن یک کسب و کار میتواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد. عوامل مشخصی وجود دارند که میتوانند باعث شکست یک کسب و کار شوند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایهگذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از بازده ، شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمیتواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایهگذاری را نیز در آن بپذیرید، آنگاه بیشتر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشمداشت یا با حداقل سود میخواهد به دیگران خدمت کند. پیش از قبول خطر و سرمایهگذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچکس نمیخواهد کسب و کاری شکستخورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد. برخی کارآفرینان کسب و کاری راه میاندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست میشود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها خواهم پرداخت. ۱. عدم نظرخواهی و مشورت از افراد حرفهای مهم نیست پیش خودتان فکر میکنید چهقدر خبره و مطلع هستید، وقتی میخواهید خط جدیدی را از کسب و کار راهاندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفهای باشید. این کار کمک میکند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آنچنان که فکر میکردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راهاندازی یک کسب و کار میکنند که پیشتر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بودهاند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد. داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفهایها این است که، شما با آدمهایی ملاقات و گفتوگو میکنید که پیشتر، کسب و کار مشابهی شما را راه انداختهاند، اشتباهاتی مرتکب شدهاند، و راههای جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفتهاند. برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟ یکی از بهترین توصیههایی که میتوانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و همچنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید. ۲. عدم توجه مناسب به مشتری اولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت میکند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان میشود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدنشان میشود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبایتان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریانتان نشان دهید که برایتان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصولتان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان دربارهی محصول، تخفیفاتی برایشان در نظر بگیرید (صرفنظر از اینکه نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازهی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشندهها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغتان میآیند که گزینهی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریانتان معرف برند شما است. ۳. تقلید از دیگران آن چه برای آقای الف نتیجهبخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدمها به این دلیل وارد یک کسب و کار میشوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب میکنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بودهاند و فکر میکنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایدهی خام را از طریق مشاورههای مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بنبست میرسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید. ۴. فقدان تجربه فقدان تجربه یکی از عوامل شکست کسب و کارها است. اگر بیتجربه باشید یا مدیریتتان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه میشود از خدمات آدمّهای باتجربه در آن زمینه بهرهمند شوید. آنها میتوانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریابهای باتجربه و کارمندان آموزشدیده در زمینهی خدمات مشتریان استفاده کنید. ۵. عدم حساب و کتاب باید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان بهدست میآورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروشهای روزانهشان را ندارند. وقتی یک روز فروش میکنند، با این فکر که فردا هم میتوانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصیشان میکنند. اگر میخواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرجهایتان برنامهریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر میخواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یکدهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید. ۶. عدم رشد شخصی بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. آنها میخواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمیکنند، تحقیق نمیکنند، و همچنین در سمینارها و کارگاههایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعاتشان میشود، شرکت نمیکنند. پیشرفت شخصی در زمینهی مهارتهای رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچکس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید. ۷. مکان نامناسب یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقهی محلی اقدام به تاسیس کافیشاپ کند. قهوههای آن کافیشاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطهی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافیشاپاش به اندازهی کافی رشد نکرد و به سختی میتوانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافیشاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ سالهای که سرمایهی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد میتواند با تزریق پول به کافیشاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافیشاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه اینکه نمیتوانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمیشود آدمها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید. ۸. عدم تمرکز ممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغلههای جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب میشود، از قدرت تفکرشان کاسته میشود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویتها بر نمیدارند. ولی برخیها گرفتار وسواس و کمالگرایی در مشغلههای جزئی میشوند که به راحتی میتوانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوتهبینی یک آدم وقتی آشکار میشود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست. ۹. انتظارات نادرست برخی نوبنیادها (استارتآپ) فکر میکنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامهای پول از در و دیوار به آنها هجوم میآورد. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آنچه را که دوست دارند میشوند و فکر میکنند بیشتر از دیگران میدانند. در نتیجه باید گفت، راهاندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمیخواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام ندادهاید، انتظار پاداش نداشته باشید. ۱۰. به سرعت تسلیم شدن این مهمترین دلیل شکستِ بسیاری از کسب و کارها است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمههای راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار میشود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راهاندازی کسب و کارشان با بودجهی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی میشوند. عمر چنین کسب و کارهایی آنچنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد میشوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند. توصیه میکنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکهی ذهنتان کنید: "هر کاری میکنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم”؛ و همین جمله به تنهایی میتواند آغاز موفقیتتان باشد. این طرز فکر کمکتان میکند به گسترهی وسیعتری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید. نتیجهگیری عوامل و دلایل دیگری نیز برای شکست کسب و کار یک کارآفرین وجود دارد، ولی بر اساس سالها تجربهام در کسب و کار، ۱۰ مورد بالا جزء عوامل اصلی شکست در کسب و کار به حساب میآیند. اگر بتوانید بر این مشکلات غلبه کنید، تا موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان راه زیادی ندارید. ۱۰ دلیل اصلی شکست کارآفرینان در کسب و کار
کارآفرینی و خطر پذیریچشمان خود را ببندید و به خطر فکر کنید . چه چیزی در ذهن شما مجسم می شود؟ مکانی با ارتفاع بلند؟ تاریکی ؟ تنهایی ؟ جاهای ناشناخته ؟ یا … ؟خطر از نظر افراد گوناگون معانی متفاوتی دارد، ولی در مجموع خطر یعنیترس از شکست، بخت آزمایی، عدم اطمینان و خود را به دردسر انداختن . اما اگر شما بهتواناییهای خود ایمان داشته باشد و از تجربه کافی برخوردار باشید خطر دیگر این معانی رانخواهد داشت . از نظر یک کارآفرینان، یک خطرفقط یکی از عواملی است که در فرآیند تصمیم گیری باید در نظر گرفته شود. هنگامیکه با یک کارآفرین صحبت کنید، ممکن است به شما بگوید به هنگام راه اندازی کسب وکارش هیچ خطری سر راه او نبوده است و یا حتی ممکن است بگوید که از نظر او، اگر کسب وکارش را راه اندازی نمی کرد و فرصت را از دست می داد، خطر بزرگتری در انتظار او بود. از نظر کارآفرینان خطر ربطی به شانس و اقبال و … ندارد که که ”اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد پس می افتد “، بلکه به نظر آنها توانایی و مسئولیت تعیین و تغییر شرایط با خود آنها است بطوریکه”من می توانم همه چیز را مطابق میل خودم تنظیم کنم “. برای این کار آنها ابتدا اطلاعات مورد نیاز راجمع آوری کرده و سپس بر اساس حقایق بدست آمده تصمیمی را اتخاذ میکنند که خطر کمتری دارد یا ریسک کمتری دارد. از طرف دیگر کارآفرینان هنگام مواجهه با خطر آن را از تمام جوانب بررسی میکنند و نه تنها جنبه های منفی آن را میبیند بلکه ابعاد مثبت و نتایج مطلوب احتمالی آن را نیز مد نظر قرار میدهند. به همین علت بسیاری از کارآفرینان میتوانند از خطر یک فرصت بسازند و در کسب و کار خود از فرصتهای زیادی بهره برداری کرده و سود ببرند. ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که آیا برای کارآفرین شدن باید با خطرات زیادی رو به رو شد؟ در جواب این سوال باید گفت همیشه بر سر راه کسب و کار خطرات کوچک و بزرگی وجود دارد اما کارآفرینان با استفاده ازتجربه , تخصص کارشناسی و نیز برنامه ریزی میتوانند احتمال رو به رو شدن با این خطرات را کاهش دهند. تجربه : تجربه زمانی بدست می آید که با مشاهده و یا مشارکت در کاری دانش یا مهارتهایی کسبشوند (یا فرا گرفته شوند ). تجربیات گذشته در شکل گیری دانش و مهارتهای آینده نقشبسزایی دارند . به علاوه تجربیات به پیشینه، ارزشها، سبک زندگی و نگرشهای فردی نیز ارتباطدارند. چنانچه کارآفرین برای راه اندازی کسب و کار به تجربیات و مهارتهای خود توجه کرده و بر اساس آن پیش برود احتمال مواجهه با مشکلات کمتر خواهد شد. تخصص کارشناسی : مهارت بالا در یک زمینه خاص کارشناسی نامیدهمی شود.کارآفرینان استعدادها، علائق، تجربیات و دانش را با هم ادغام می کنندو در زمینه مورد نظر خود به کسب مهارت می پردازند و سپس مهارتهای خود ر ا به هنگاماداره کسب و کار به نمایش می گذارند و به پیروزی دست می یابند. برنامه ریزی: برنامه شغلی یک راهنماست که کسب و کار ما را بسوی هدفی که در نظر داریم هدایت می کند و باید بر اساس خودشناسی و خواسته های فردی تنظیم شده باشد . راه اندازی کسب و کار بدون برنامه ریزی مانند سفری بدون نقشه است؛ همانطور که با شروع چنین سفری احتمال رسیدن به مقصد بسیار کم است، درصورت عدم برنامه ریزی شغلی نیز هیچ تضمینی وجود ندارد که شما در نهایت به هدف شغلی خود دست یابید. مزیت دیگر داشتن برنامه ریزی شغلی این است که مانع ازتلاش بیهوده می شود و موجب می شود که شما تمامی انرژی خود را روی فعالیتهایی که بهشما در رسیدن به هدف کمک می کنند، معطوف کنید به خاطر داشته باشید که مجموعه ای از تجربیات و مهارتهای کارشناسیبه همراه انگیزه و برنامه ریزی صحیح موفقیت شما را در آیندهرقم می زند . مهم نیست که شما از طریق آموزش رسمی مهارت کسب کرده باشید یا بطورداوطلبانه و در حین کار، در هر صورت خبره شدن در کار خطر کارآفرینی و رئیس خود بودنرا کاهش می دهد. كارآفرينی و خطر پذیری | مجلهی گل رز
اشتباهاتی که پروژه های کارآفرینی را به خطر می اندازند پروژه های کارآفرینی کارآفرینان هنگام شروع پروژه های کارآفرینی دوست دارند همه فرصت های موفقیت را به دست آورند٬ با وجود این که اشتباه کردن در راه موفقیت٬ امری عادی به شمار می رود اما این حقیقت را نباید فراموش کنید که انسان از شکست تجربه های فراوانی برای ساختن موفقیت به دست خواهد آورد. شکست جزء جدایی ناپذیر موفقیت است. و طبیعی است هر انسانی مرتکب اشتباهات شود. فقط باید از اشتباهات خود درس بگیرید و آن ها را اصلاح کنید تا راه تان به سمت موفقیت هموار شود. کارآفرینان نباید انرژی خود را صرف برنامه های بی ارزش کنند بلکه باید تمرکز خود را روی کارهای صحیح پدید آورند. تمام کارها را تنهایی انجام می دهید یکی از اشتباهات کارآفرینان در ابتدای پروژه های کارآفرینی انجام دادن تمام کارها توسط خود رهبر است. در واقع سعی می کنید روی همه چیز تحکم پیدا کنید اما در نهایت می بینید که هر کاری با نقص مواجه می شود! طبق تحقیقات انجام شده توسط محققان٬ انجام چند کار همزمان با هم باعث به هم ریختن تمرکز شما و خراب شدن نتیجه کار خواهد بود. رمز موفقیت پروژه ها در ابتدای هر کار تقسیم وظایف هر شخص بین اعضای تیم است. با این کار به تیم خود این احساس را می دهید که به آن ها اعتماد کرده اید. پس مطمئن شوید کار شما را به بهترین شکل انجام می دهند. عدم ارتباط داشتن با تیم با صرفه نظر از کار تجاری که دارید٬ به عنوان یک کارآفرین و رهبر باید بتوانید به درستی با تیم خود ارتباط برقرار کنید زیرا در نهایت٬ تعامل و ارتباط شما با آن ها٬ بیش تر از هر کالا و محصولی خواهد بود. پس به تمام مشکلات آن ها توجه کرده و برای حل کردن شان تلاش کنید. حل مشکلات کارکنان زمان اختصاصی را از شما می طلبد تا به سخنان معنوی آن ها گوش دهید تا حس کنند ابراز همدردی کرده اید. برای اینکه بتوانید این تهیه و تولید محتوا توسط پدیده فکر مهتر. هرگونه کپی برداری ممنوع می باشد. کار را درست انجام دهید باید اول آن ها را خوب بشناسید. سریع انجام دادن مراحل کار کسب و کار هر شرکت تجاری به مراحل متفاوتی انتقال پیدا می کند و به سوی توسعه و پیشرفت حرکت خواهد کرد. هر مرحله به ایده ها و ارزش های خاص خود نیازمند است. برای انتقال کار نوظهور شما به مرحله پیشرفت نباید هیچ گونه عجله ای به خرج دهید تا این مراحل را پشت سر بگذارید. از طریق انتخاب تیمی مناسب٬ سازمان های مناسب٬ و ارائه محصولی با کیفیت می توانید به مراحل توسعه منتقل شوید. از کیفیت کار خود قافل نشوید حتما لیاقت موفقیت را دارید. تعامل با پول به عنوان رهبر و کارآفرین کسب و کار تجاری٬ ارزش های اخلاقی تجارت را رعایت کنید برخی از کارآفرینان در کنار کار خود پروژه هایی اشتباهی را به دلیل نیاز داشتن به پول قبول می کنند. یک مشتری ناراضی یا یک پروژه بد می تواند تاثیرات منفی را روی کسب و کار شما داشته باشد به جای چنین پروژه هایی خدماتی را ارائه دهید که مشتریان از آن ها رضایت کامل داشته باشند. هنگام کار کردن در طولانی مدت می توانید تجربه های فراوانی را کسب کنید٬ با این وجود بیش تر کارهایی که با آن ها آشنایی دارید برای تان پیچیده نخواهد شد. اطلاعاتی درباره ارتباط درست٬ تمرکز و تصمیم گیری را در کار خود به کار ببرید. ارتباط درست از شما فردی ماهر بین کارکنان می سازد. مترجم: ناهید عساکره - پدیده فکر مهتر اشتباهاتی که پروژه های کارآفرینی را به خطر می اندازند
کارآفرینان با چه ترسهایی روبرو میشوند؟ کارآفرینی مهارتی است که بیشتر از دانش و اطلاعات نیاز به مهارت و ویژگیهای روحی خاصی دارد. کارآفرینان بیشتر از آن که با مدرک تحصیلی خود مشهور شده باشند، با روحیهی خستگیناپذیر و ارادههای محکم خود برای رسیدن به موفقیت در ذهنها ماندگار شدهاند. اما به راستی چه چیزی باعث میشود که برخی افراد در همان ابتدای مسیر از برداشتن قدم اول ناتوان باشند اما برخی دیگر بتوانند تمام موانع را پشت سر بگذارند و تبدیل به کارآفرینهای موفق شوند؟ یکی از موانع مهم بر سر راه افرادی که میخواهند کارآفرین شوند، وجود عاملی به نام ترس است. افراد ممکن است نسبت به چیزهای مختلف ترسهایی را در وجود خود احساس کنند و همین ترسها مانند سدی بر سر راه موفقیتشان قرار گیرد. در این مقاله قصد داریم مهمترین و رایجترین ترسهایی را که کارآفرینان با آن روبرو میشوند، معرفی کنیم: ۱) ترس از شکست بزرگترین ترسی که بر سر راه افراد کارآفرین، قرار گرفته است، ترس از شکست است. ترس از شکست باعث میشود که افراد آیندهای ناخوشایند را در ذهن خود مجسم کنند و اینطور فکر کنند که قرار است زحمات آنها به هر دلیلی نتیجه ندهد. بسیاری از افراد هستند که با فکر کردن به موفقیت، انگیزه و انرژی لازم برای شروع کارآفرینی را دارند اما به محض اینکه نیمهی خالی لیوان را در ذهن خود میآورند، به یکباره تمام تصورات مثبت شان درهم میریزد و تسلیم افکار منفی میشوند. ترس از شکست ممکن است به قدری قوی باشد که حتی مانع از برداشتن گام اول در مسیر کارآفرینی باشد. به هرحال ترس از شکست یکی از ترسهای طبیعی است که تقریباً در تمام کارآفرینان به نوعی وجود دارد. ۲) ترس از آغاز کردن اگرچه ترس از شکست، یکی از دلایل ترس از آغاز کردن است، اما این نوع ترس دلایل دیگری هم ممکن است داشته باشد. به عنوان مثال شخص کارآفرین ممکن است دربارهی ایدهی خود حساسیت زیادی داشته باشد و بخواهد زمان زیادی را صرف تحقیقات اولیه کند. همچنین برخی کارآفرینان تمایل دارند از ابتدا تا انتهای مسیر را به صورت دقیق روی کاغذ مشخص کنند؛ اما به هرحال باید بپذیرند که در برخی از مراحل ممکن است شرایط در عمل، به شیوهای دیگر رقم بخورد و باید این انعطاف را در خود ایجاد کنند. اگرچه تحقیقات یکی از مراحل ضروری برای آغاز هر کاری است اما اگر این مرحله زیاد از حد به درازا بکشد، ممکن است باعث دلسردی شخص کارآفرین و تیم همراه او شود. ۳) ترس از اشتباه کردن در حالی که ترس از شکست بیشتر در ابتدای مسیر کارآفرینی برای افراد پیش میآید، ترس از اشتباه کردن مربوط به مراحل بعدی میشود. این نوع ترس بیشتر در مراحل میانی، برای کارآفرینان شکل میگیرد. آنها بعد از یک شروع پر چالش و گذراندن مراحل سخت اولیه، آینده را به خود نزدیکتر میبینند؛ اما همزمان این فکر در آنها به وجود میآید که شاید مراحل قبلی را درست طی نکرده باشند یا اینکه برآورد آنها از آینده اشتباه باشد. این ترس گاه آن قدر قوی است که سبب میشود شخص کارآفرین به اندازهای وسواس به خرج دهد که راه درست خود را در میانه راه تغییر داده و در مسیر نادرست قدم بگذارد! ریشهی ترس از اشتباه کردن را در اکثر اوقات میتوان در آرمانگرایی افراد جستجو کرد. ۴) ترس از ریسک کردن هر اندازه که یک کارآفرین بخواهد با برنامهریزی قبلی کارها را پیش ببرد، بالاخره زمانهایی وجود دارد که نمیتواند با اطمینان از نتیجهی تصمیمات خود، دست به عمل بزند و گاهی مجبور است ریسک کند؛ یعنی پیامد تصمیم خود را هرچه بود از الان بپذیرد. البته ریسک کردن به معنای تصمیمگیری غیرعلمی نیست، بلکه فقط در مواردی پیش میآید که کارآفرین به دلیل شرایط پیچیده قادر نیست آینده را به طور قطعی پیشبینی کند. برخی کارآفرینان به دلیل ترسی که از آینده مبهم دارند، حاضر نیستند در هیچ موردی ریسک کنند و همواره ترجیح میدهند روحیهی محافظه کارانهای داشته باشند. به هرحال باید پذیرفت که ریسک کردن یا خطر کردن یکی از الزامات موفقیت در مسیر کارآفرینی است که البته نیاز به مدیریت دارد. ۵) ترس از کمبود منابع مالی یکی از اصلیترین چالشهای یک کسبوکار تأمین سرمایه است. کارآفرینان برای مقابله با این مشکل سعی میکنند سرمایه گذاران زیادی را به خود جذب کنند و در قبال آنها تعهداتی را بپذیرند. معمولاً کارآفرینانی که در مراحل آغازین قرار دارند، سعی میکنند سرمایهی خود را از طریق قرض کردن از منابع مختلف تأمین کنند و بعد از مدتی با فکر کردن دربارهی میزان بالای قرضهای خود، دچار استرس و ترس میشوند؛ ترس اینکه کسبوکار آنها نتواند به حدی از سوددهی برسد که قرضهایشان را بپردازند. یکی دیگر از ترسهای مرتبط با منابع مالی، ترس از وضعیت زندگی شخصی و حقوق اعضای تیم است. تصور اینکه برای پرداخت حقوق اعضای تیم، منابع کافی وجود نداشته باشد، همواره کارآفرینان را نگران میکنند. این مسئله حتی ممکن است گریبانگیر خود آنها شود و در مخارج زندگی و پرداخت هزینههای خود دچار مشکل شوند. ترس از کمبود منابع مالی اگر کنترل نشود، میتواند تمرکز کارآفرینان را به هم بریزد. ۶) ترسهای ناشناخته علاوه بر موارد بالا که از مهمترین ترسهای شناختهشده و رایج هستند، ترسهایی وجود دارند که دقیقاً معلوم نیست به چه عواملی برمیگردند، اما همواره ذهن کارآفرینان را به خود مشغول میکنند. برخی از این ترسها ممکن است به خاطر تجربهی یک فضای کاری جدید باشد. این مسئله بیشتر برای افرادی به وجود میآید که تا قبل از آغاز کارآفرینی، در جایی با حقوق ثابت کار کردهاند و دغدغهای نداشتهاند؛ اما حالا با ورود به دنیای کارآفرینی، طبعاً مسئولیتهای بیشتری بر عهدهی آنها است که باید بتوانند به درستی آنها را انجام دهند. قرار گرفتن در این فضای جدید، میتواند ترسها و استرسهایی را در روحیهی فرد ایجاد کند. منابع: https://www.entrepreneur.comhttps://www.fastcompany.comhttp://www.naijapreneur.com/کارافرینان با چه ترسهایی روبرو میشوند؟ | کارافرینی و ترس | کارافرین و ترس
تب استارتاپی ایران و خطرات آن برای اکوسیستم کارآفرینی کشور، دعوت به همفکری گذشته از اینکه ما یک ملت همایش زده هستیم، شرکت ها و بخصوص سازمان های دولتی که در هر زمینه ای مسوولیت یا رسالتی دارند، برای اینکه نشان دهند دارند به وظیفه خود عمل می کنند، آسان ترین کار را انتخاب می کنند. بودجه ای در نظر می گیرند، همایشی و کنفرانسی راه می اندازند، برای چند روز، طوفانی می آید و به سرعت می رود و همه چیز را با خود می برد. طوریکه از این طوفان و سر و صدای کر کننده اش، تنها تعدادی عکس و فیلم و گزارش بجا می ماند. مدتی است در ایران هم مانند سایر کشورهای خاورمیانه البته با کمی تاخیر، رویدادهای مختلفی در ارتباط با کارآفرینی، استارتاپ، سرمایه گذاری و … برگزار می شود. برگزاری این نوع همایش ها و سمینارها، اشکالی که ندارد هیچ، خیلی هم خوب است. البته به شرط اینکه، طبل توخالی نباشد و همه این ها به موجودیت بزرگتر و مهمتر که به نظر من، اکوسیستم کارآفرینی و نوآوری ایران است، کمک کند. چرا که بر اساس نظریه کارآفرینی شومپیتر، مبنای رشد اقتصادی، اشتغالزایی و توسعه پایدار، نوآوری و کارآفرینی است. به جز انعکاس رسانه ای این رویدادها، متاسفانه روش دیگری برای سنجش میزان اثرگذاری آن ها نیست و باید معیارهای ارزیابی توسط خبرگان این حوزه، تعیین شود. در گفتگوهایی که با دوستان و همکارانم داشته ایم، 3 موضوع موجب نگرانی ما از طبعات منفی این تب استارتاپی در کشور شده است: نگرانی اول: ایجاد توهم در مسوولین همانطور که گفته شد، سازمان های دولتی، عاشق و دلباخته همایش و سمینار هستند. نگرانی ما این است که برگزاری مداوم و پراکنده این رویدادها در اذهان مدیران و مسوولین دولتی این توهم را ایجاد کند که همه آنچه که در کشورهای پیشرفته اتفاق افتاده است و آنان را در زمینه نوآوری، و اقتصاد کارآفرینی پیشرو و برجسته کرده است، برگزاری همین رویدادهاست و با برگزاری مداوم آنها می توان مدل آن ترقی و نوآوری آن کشورها را کپی کرد. در نتیجه، مسوولین، نکات و الزامات اساسی و دشوار برای ایجاد یک اقتصاد پویا بر پایه نوآوری را فراموش کنند و سر خود را به کار آسانتر گرم کنند. نگرانی دوم: ایجاد تصور نادرست در جوانان برای جوانان، افراد خلاق و خوشفکر، و همه کسانی که شیفته نوآوری هستند و فکر می کنند ایده هایی دارند که به کمک آن می توانند به شهرت و ثروت برسند، شرکت در چنین رویدادها و همایش هایی، جذاب است. نگرانی دیگر ما اثرگذاری ناگهانی و کم عمق این رویدادها بر شرکت کنندگانش است. ما در کشور زندگی می کنیم که بیش از 70% جوان دارد که بسیاری از آن ها در جستجوی شغل و در رویای ساختن زندگی ایی شرافتمندانه به سر می برند. ما ملتی عجول و کم حوصله هستیم و این را هر غریبه ای با نیم نگاهی به وضعیت رانندگی مان می تواند بفهمد. بنابراین دور از ذهن نیست مردم و بخصوص جوانان به اشتباه تصور کنند که با شرکت در این برنامه ها و پیگیری این تب استارتاپی، می توان راه چند ساله را یک شبه پیمود. نگرانی سوم: گمراه کردن سازمان های بین المللی از دید نهادهای بین المللی، که مسائل اقتصادی کشورهای خاورمیانه را زیر نظر دارند و می توانند در رشد و پایداری اقتصاد آن کشورها تاثیر گذار باشند، مشاهده این تب استارتاپی و کارآفرینی، میتواند موجب شود تا مدیران آن ها فکر کنند که این کشور در مسیر ثابتی از رشد اقتصادی قرار گرفته است، و همه چیز خوب است و مشکل چندانی نیست. در نتیجه، کیفیت و کمیت همکاریها و کمک هایشان تغییر و کاهش یابد. واقعیت تلخ: آن چه به چشم می آید، هیچ ارتباطی با واقعیت حال حاضر ندارد. مراکز رشد (Incubators) به اندازه کافی وجود ندارند و اگر هم تعدادی از آنها، در شهرهای مختلف فعالیت می کنند، تماما دولتی و یا وابسته به دولت بوده، و تنها کاری که انجام می دهند – که البته ساده ترین کار هم است – دادن وام های بانکی کم بهره است که ای کاش نمی دادند. هیچ مرکز شتابدهندهای (Accelerator) به شکل درست و حرفه ای آن در کشور وجود ندارد، و حتی هنوز بسیاری از فعالان این حوزه، با مفاهیم سرمایه گذاری بر روی استارتاپ ها، نا آشنا هستند. صندوق های سرمایه گذاری تخصصی متمرکز بر استارتاپ ها وجود ندارد، و سایر موسسات سرمایه گذاری اهمیت و مزایای سرمایه گذاری بر روی کسب و کارهای نوآورانه را درنیافته اند. دولت تدبیر و امید: در این روزهای آغازین شروع به کار دولت یازدهم، که باب نامه نگاری های سرگشاده به مسوولین و رهبران آینده بخش های مختلف کشور گشوده شده است، این موضوع را به مدیران اقتصاد و صنعت کشور یادآوری می کنیم که صرفا برگزاری همایش و انعکاس خبری آن در رسانه ها، تاثیر چندانی نخواهد داشت و پیشنهاد می شود، با برنامه ریزی، تلاش کنند تا موانع ناشی از دیوانسالاری پیچیده دولتی را از سر راه ایجاد کسب و کارها بخصوص آن هایی که بر پایه فناوری های پیشرفته بنا خواهند شد، بر دارند و بگذارند این رود، مسیر خود را خودش طی کند، و بر روی آن سد نسازند، تا همه جای کشور را آباد کند. راه حل: هدف از بیان این مطلب، جلب توجه متفکران و فعالان حوزه اقتصاد کارآفرینی است تا با کمک هم بتوانیم به یافتن راه های بهتر و موثرتری برای به چرخش درآوردن چرخ های زنگ زده و کند اقتصاد بر مبنای نوآوری است. راه حل کوتاه مدتی برای این مساله وجود ندارد. حل این مشکل نیاز به زمان، و همکاری همگان دارد. بنابراین، از شما فعالان حوزه های استارتاپ و کارآفرینی، و دیگر حوزه های مرتبط، دعوت مینمایم تا در نوشته های خود، به این موضوع بپردازید و دیدگاه های خود را در وبلاگ تان یا شبکه های اجتماعی، مطبوعات و یا زیر این مطلب، بیان کنید. به من و دیگر خوانندگان خوشفکری بگویید چه فکر می کنید و پیشنهادتان چیست؟ https://www.khoshfekri.com/all/start...em_khoshfekri/
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن