ورود به سایت ثبت نام در سایت فراموشی کلمه عبور
نام کاربری در این سایت می تواند هم فارسی باشد و هم انگلیسی





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





+ پاسخ به موضوع
صفحه 1 از 2 12 آخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 11
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2017/09/11
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    4,250
    123
    ناظم سایت

    کارآفرینی اجتماعی چیست و چه ویژگی‌هایی دارد

    کارآفرینی اجتماعی هر روز استعداد، پول و توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند. اما با افزایش محبوبیت، تعریف و سازوکار آن هم گسترده‌تر شد و در نتیجه هر نوع فعالیتی، عنوان کارآفرینی اجتماعی به خود گرفت. برخی معتقدند هر فعالیتی که هدف مثبتی به همراه داشته باشد را می‌توان کارآفرینی اجتماعی نامید. اکنون زمان آن است که تعریف درستی از کارآفرینی اجتماعی ارائه شود.

    با کارآفرینی شروع می‌کنیم

    هر تعریفی از کارآفرینی اجتماعی، باید با تعریف کارآفرینی آغاز شود. لغت اجتماعی نیز کارآفرینی را تکمیل می‌کند. اگر تعریف درستی از کارآفرینی نداشته باشیم، دیگر افزودن اجتماعی به آن فایده‌ای ندارد. کلمه‌ی کارآفرینی ترکیبی از دو کلمه‌ی ارزشمند است. از جنبه‌ی مثبت، کار بر تواناییِ ذاتیِ فرد در انجام فعالیت دلالت دارد. بخش آفریدن هم به توانایی در خلق یا به وجود آوردن چیزی مربوط می‌شود. از جنبه‌ی منفی این عبارت دچار مشکل است. مشکل این‌جاست که نمی‌شود چیزی را که مشاهده و اثبات نشده‌است لمس کرد. یک کارآفرین می‌تواند ادعا کند که ایده‌اش بی‌همتاست. ولی تا زمانی که او دستاورد بزرگ قبلی نداشته باشد، راضی کردن سرمایه‌گذاران برای او کاری سخت خواهد بود. سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند به جای ریسک کردن بر روی کارآفرین بالقوه، سرمایه‌ی خود را در سمتی مطمئن‌تر به خدمت گیرند.
    با تمام این ملاحظات، ما بر این باوریم لغت کارآفرینی در اصطلاح کارآفرینی اجتماعی نیاز به بحث خواهد داشت. فرصت‌شناسی، خلاقیت و اراده خصوصیات مهم کارآفرین هستند، ولی تمام ماجرا به داشتن این ویژگی‌ها ختم نمی‌شود. این ویژگی‌ها و سایر خصوصیات مثبت، باعث ایجاد دیدگاهی مثبت در سرمایه‌گذاران می‌شود، ولی همه‌ی داستان نیستند.
    مانند بیشتر دانشجویان کارآفرینی، ما نیز با گفته‌ی ژان باپتیست اقتصاددان فرانسوی قرن نوزدهم آغاز می‌کنیم. او کارآفرین را کسی تعریف می‌کرد که منابع اقتصادی را از سطح پایین تولید و بازدهی به سطحی بالا می‌برد. البته با بسط ترجمه‌ی تحت‌الفظی آن از زبان فرانسوی «کسی که عهده‌دار می‌شود»، می‌تواند نظریه‌ی خلق ارزش را نیز در بر بگیرد.

    یک قرن بعد «یوزف شومپیتر» اقتصاددان اتریشی بر پایه‌‌ی نظریه‌ی خلق ارزش، چیزی ساخت که شاید قوی‌ترین نظر در مورد کارآفرینی است. به نظر او کارآفرینی نیازمند رشد اقتصادی است. بدون رشد اقتصادی، اقتصاد ایستا و از لحاظ ساختاری ثابت می‌ماند که نتیجه‌اش نابودی کارآفرینی است. او معتقد بود کارآفرینی موفق باعث ایجاد زنجیره‌ای می‌شود که سایر کارآفرینان را تشویق می‌کند تا مکررا و بلافاصله دست به ابداعاتی بزنند. نتیجه‌ی آن رسیدن به نقطه‌ای تحت عنوان «تخریب خلاقانه» است. در این وضعیت تمام ابداعات و چیزهای مرتبط با آن، تکرار کالاها، خدمات و مدل‌های تجاری خواهد بود که هم اکنون هم وجود دارند.





    مشاهدات شومپیتر نشان می‌داد کارآفرینی منظم موجب ایجاد تناقض در نقش کارآفرین می‌شود. نقشی که هم می‌تواند مولد باشد و هم مخرب. شومپیتر کارآفرین را واسطه‌ای برای حرکت به سوی اقتصادی بزرگ‌تر می‌دید. در آن‌سو «پیتر دراکر» معتقد بود کارآفرین الزاما واسطه‌ی تغییر نیست، بلکه فردی زیرک و پیگیر استفاده از تغییرات است. دراکر می‌گوید:
    «کارآفرین همیشه در جستجوی تغییرات است، به آن واکنش نشان می‌دهد و آن را به عنوان فرصتی به کار می‌بندد».
    اسراییل کرزنر نیز در نظریه‌ای «هوشیاری» را مهم‌ترین توانایی کارآفرین می‌داند.
    فارغ از نگرش آنها نسبت به کارآفرین که از او به عنوان مبتکری بزرگ یا کسی که فقط زودتر فرصت‌ها را می‌بیند، یاد کردند، نظریه پردازان دنیا معتقدند کارآفرینی و فرصت‌ها با هم پیوند خورده‌اند. کارآفرینان توانایی فوق‌العاده‌ای در دیدن فرصت‌های جدید پیش رو دارند. خود را متعهد به دنبال کردن این فرصت‌ها می‌بینند و یک ویژگی ذاتی برای پذیرفتن ریسک‌های احتمالی دارند.
    بر اساس این نظریه‌ها کارآفرینی ترکیبی از زمینه‌ی ذاتی و وجود فرصت‌هاست. مجموعه‌ای از ویژگی‌های شخصی و شناسایی فرصت‌ها و پیگیری آنها که نتیجه‌اش خلق یک خروجی خاص است. به منظور شناساندن و نشان دادن تعریف ما از کارآفرینی، اشاراتی به تعدادی از کارآفرینان معاصر می‌کنیم. استیو جابز و استیو وازنیاک از Apple، پیر امیدیار و جف اسکال از eBay، آن مور از Snugli، و فرد اسمیت از FedEx.


    ویژگی‌های کارآفرینی

    کارآفرین جذب موارد نیمه مطلوب می‌شود. فرصتی که در این موارد پنهان شده را می‌بیند و از آن برای ایجاد راهی تازه، محصول یا سرویسی جدید یا فرآیندی نو استفاده می‌کند. عاملی که کمک می‌کند کارآفرین بتواند این فرصت‌ها را ببیند و از آن به عنوان شرایطی برای خلق چیزی جدید استفاده کند، تحمل سختی‌ها و ناسازگاری‌هاست. ریشه‌ی این تحمل در داشتن مجموعه‌ای از خصلت‌ها مانند خلاقیت، اقدام مستقیم، شجاعت، پایداری و قدرت الهام گرفتن است. داشتن این خصلت‌ها اساس روندی است که منجر به ابداع چیزی می‌شود.
    عاملی باعث الهام بخشیدن به کارآفرین می‌شود تا شرایط نامطلوب را تغییر دهد. جلوگیری و ناامید کردن او یا کسانی که با او احساس همدلی می‌کنند، می‌تواند عامل انگیزشی برای کارآفرین باشد. گاهی اوقات کارآفرین چنان به فرصتی که برای تغییر می‌بیند می‌چسبد و حرارت و شور بالایی نشان می‌دهد که این امر منجر به خراب کردن زندگی شخصی‌اش می‌شود. به عنوان مثال در مورد زندگی شخصی امیدیار، بنیان‌گزار eBay که شریک زندگی‌اش او را ترک کرد.



    کارآفرین خلاقانه فکر می‌کند و چیزهای جدیدی را ارائه می‌کند که به طور چشمگیری چیزهای موجود را کنار می‌زند. کارآفرین تلاش نمی‌کند تا با تغییراتی اندک و بهینه کردن سیستم فعلی کاری را انجام دهد، بلکه به جای آن یک راه کاملا جدید را برای حل مشکلات پیدا می‌کند. امیدیار و اسکال فروش گاراژی را بهینه نکردند. جابز و وازنیاک الگوریتم‌ها را بهبود ندادند تا سرعت توسعه‌ی نرم‌افزار خاصی را بالا ببرند. اسمیت نیامد راهی برای حمل موثرتر اجناس به سبک شرکت‌های مرسوم حمل کالای آن دوران ایجاد کند. هر کدام از این افراد راهی کاملا جدید و خلاقانه برای غلبه بر مشکلات پیش رو به وجود آورد.
    وقتی مشاهده‌ی فرصت و شرایط موجود راهی جدید را به کارآفرین الهام کرد، او مستقیما وارد عمل می‌شود. کارآفرین به جای اینکه منتظر دیگران باشد تا مداخله کنند یا کسی بیاید مشکل را حل کند، خودش مستقیما با خلق سرویس یا محصول و پذیرش ریسک آن وارد عمل می‌شود. جابز و وازنیاک در مخالفت با پردازنده‌ی مرکزی کمپین راه نینداختند یا مردم را به سرنگونی فناوری اطلاعات تشویق نکردند. آن‌ها کامپیوتری شخصی اختراع کردند که به کاربران کمک می‌کرد از شر پردازنده‌ی مرکزی خلاص شوند. «آن مور» کتابی ننوشت تا در آن به مادران بگوید چگونه در زمان کم کار بیش‌تری را انجام دهند. او آغوشیِ نوزاد را به وجود آورد تا والدین بتوانند نوزادان خود را حمل کنند و در عین حال دو دست‌شان خالی باشد تا به کارهای دیگر رسیدگی کنند. البته کارآفرینان مجبورند از تاثیر دیگران استفاده کنند. اول سرمایه‌گذاران که می‌توانند از دوستان یا خانواده باشند، سپس هم‌تیمی‌ها و کارکنان تا بیایند و با آنها کار کنند و در نهایت مشتری به منظور خریداری ایده‌ها و ابداعات. این موضوع با موضوع تعهد کارآفرین بر اقدام مستقیم متفاوت است.
    کارآفرینان در روند ابداع از خود شجاعت نشان می‌دهند. ریسک‌ها را می‌پذیرند و بارها با شکست رو در رو می‌شوند. اغلب باید ریسک‌های بزرگی کنند و کارهایی را انجام دهند که از نظر دیگران غیرممکن می‌آید. به عنوان مثال اسمیت خودش و دنیا را قانع کرد که به خدمت گرفتن هواپیماهای جت، فرودگاه‌های بزرگ و مرکز دسته‌بندی در شهر ممفیس برای حمل کالا امری منطقی است. او نسل بعدی حمل و تحویل کالا را پایه‌ریزی کرد که در آن بسته تا زمان تحویل، FedEx را ترک نمی‌کرد. او زمانی این کارها را انجام داد که رقبای او از کامیون و سیستم تحویل منطقه‌ای استفاده می‌کردند و استفاده از فرودگاه و ناوگان هوایی به ذهن‌شان خطور نمی‌کرد.



    سرانجام کارآفرینان از خودشان شکیبایی به خرج می‌دادند تا زمانی که ایده‌های خلاقانه‌ی آن‌ها به ثمر بنشیند و مورد پذیرش بازار قرار گیرد. هیچ کارآفرینی بدون مواجهه با شکست و مشکلات موفق نمی‌شود. آنها باید در مقابل چالش‌ها و دست‌اندازها راه‌هایی خلاقانه بیابند تا بتوانند از آنها عبور کنند. مثلا اسمیت باید سرمایه‌گذاران را متقاعد می‌کرد که FedEx سرانجام به چنان درآمدی می‌رسد که می‌تواند هزینه‌های هواپیما، کامیون، فرودگاه و سیستم ارتباطی را پوشش می‌دهد. FedEx نیز باید پیش از رسیدن به تراز مالی مثبت، صدها میلیون دلار هزینه را تحمل می‌کرد. این امر بدون وجود یک کارآفرین متعهد و صبور امکان‌پذیر نبود.

    تغییر به سمت کارآفرینی اجتماعی

    نکات کلیدی در مورد کارآفرینی را بر شمردیم. حال چه چیزی باعث تمایز کارآفرینی اجتماعی از پسرعمویش (کارآفرینی) می‌شود؟ بهترین کار در تعریف کارآفرینی اجتماعی اثبات تناسبش با کارآفرینی است. ریشه‌ی کارآفرینی اجتماعی مانند کارآفرینی در سه عنصر (زمینه‌ی کارآفرینی، ویژگی‌های کارآفرینی و خروجی آن) است.
    برای فهمیدن تفاوت‌های بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی ابتدا باید این باور که عامل انگیزشی آنها متفاوت است‌‌، رد شود. برخی گمان می‌کنند که عامل محرک کارآفرینی پول و عامل محرک کارآفرینی اجتماعی نوع‌دوستی است که باور غلطی است. حقیقت این است که به ندرت عامل محرک کارآفرینان، درآمد مالی است. زیرا در راه پیش روی آنها تمام احتمالات علیه آنهاست. عامل محرک کارآفرینان و کارآفرینان اجتماعی، فرصتی است که آنها شناسایی می‌کنند. آنها فرصت‌ها را بی‌وقفه دنبال می‌کنند و بابت فهمیدن این ایده‌ها، پاداش روانی بالایی دریافت می‌کنند. صرفنظر از اینکه ایده‌ی آنها زمینه‌ی تجاری دارد یا غیرانتفاعی، برای بیشتر آنها هیچ‌وقت زمان، خطر، تلاش و سرمایه‌ای که در ایده‌شان جاری کردند، جبران نمی‌شود.



    ما بر این باوریم تفاوت بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی «ارزش پیشنهادی» است. برای کارآفرین گزاره‌ی ارزش پیشنهادی، طوری پیش‌بینی و سازماندهی می‌شود تا محصول یا سرویس جدید در استطاعت بازار باشد. در نتیجه باید طوری طراحی شود که منفعت تجاری ایجاد کند. پس انتظار می‌رود کارآفرین یا سرمایه‌گذارش از ابتدا مقداری درآمد مالی به دست آورند. منفعت مالی عامل ضروری برای بقای ایده است و کمک می‌کند تا بتواند به هدف نهایی‌اش که عرضه‌ی انبوه است، برسد.
    کارآفرین اجتماعی اساس طرحش را طوری پیش‌بینی یا سازماندهی نمی‌کند تا برای سرمایه‌گذارش، سازمان‌های خیریه و دولتی یا خودش منفعت مالی ایجاد کند. به جای آن کارآفرین اجتماعی هدفش را ایجاد ارزش از تولید انبوه قرار می‌دهد که مزایای آن عمدتا به بخش‌هایی از جامعه می‌رسد. هدف ارزش پیشنهادی کارآفرین اجتماعی، افراد محروم و مستضعف که ابزار اقتصادی در اختیار ندارند، است تا بتوانند از مزایای آن استفاده کنند. البته به این معنی نیست کارآفرین اجتماعی ارزش پیشنهادی‌اش نباید منافع اقتصادی داشته باشد، بلکه حتی می‌تواند درآمد ایجاد کند و می‌تواند به دو شکل بدون منفعت یا با منفعت سازماندهی شود. چیزی که وجه تمایز کارآفرینی اجتماعی است، مقدم بودن بحث منافع اجتماعی بر منافع شخصی است.
    در تعریف کارآفرینی اجتماعی سه جزء زیر باید وجود داشته باشند:

    1. شناسایی وضعیت ظالمانه‌ی پایداری که موجب محرومیت یا ایجاد رنج در طبقه‌ای از مردم شده و راهکاری تجاری را از آنها دریغ کرده است.
    2. شناسایی فرصتی در این وضعیت ظالمانه، توسعه‌ی یک پیشنهاد ارشی اجتماعی، به کارگیری خلاقیت، اقدام مستقیم، شجاعت و پایداری در جهت به چالش کشیدن تعادل فعلی.
    3. برقراری وضعیت جدید و پایداری که استعدادهای نهفته را آزاد می‌کند و از رنج طبقه‌ی موردنظر می‌کاهد. از این طریق می‌تواند آینده‌ای بهتر را برای طبقه‌‌ی موردنظر یا حتی بخش اعظمی از جامعه ایجاد کند.

    مرزهای کارآفرینی اجتماعی

    در خصوص تعریف کارآفرینی اجتماعی، باید توجه کرد که مرزهایی ایجاد می‌شود و برخی فعالیت‌های شایسته‌ای دیده می‌شود که با تعریف ما سازگاری ندارد. عدم شناسایی مرزهای مشخص می‌تواند مفهوم کارآفرینی اجتماعی را چنان بسط دهد که تبدیل به عبارتی بی‌معنی شود.
    دو شکل عمده از فعالیت‌های باارزش اجتماعی وجود دارند که باید آنها را از کارآفرینی اجتماعی تمایز داد. اولین نوع از این فعالیت‌ها، فعالیت خدمات اجتماعی است. در این مورد عده‌ای از افراد شجاع و متعهد یک وضعیت تاسف‌آور پایدار را شناسایی می‌کنند. به عنوان مثال ایتامی که در آفریقا والدین خود را بر اثر ابتلا به ایدز از دست داده‌اند را شناسایی و برنامه‌ای را تنظیم می‌کنند تا به آنها کمک کنند. مثل ساختن مدرسه‌ای که به آنها اطمینان دهد این کودکان از تحصیل و توجه برخوردار خواهند شد. این مدرسه قطعا به خیلی از این کودکان کمک می‌کند تا فقر را در هم شکسته و زندگی خود را متحول کنند.
    این نوع از خدمات اجتماعی هیچ‌گاه قالب محدود خود را نمی‌شکنند. تاثیر آنها محدود به منطقه‌ یا جمعیت منطقه‌ای است که این خدمت در آنجا ارائه می‌شود. قلمروی فعالیتی‌شان هم محدود به منابع مالی می‌شود که بتوانند جذب کنند. این فعالیت‌ها ذاتا آسیب‌پذیرند و ممکن است این خدمت قطع شود. میلیون‌ها سازمان این‌چنینی در جهان وجود دارند که با نیت خیر بنا نهاده شده‌اند و می‌توانند نمونه‌ای آموزنده باشند، ولی نباید فعالیت آنها به عنوان کارآفرینی اجتماعی فرض شود.
    این امکان‌پذیر است که فرمول تازه‌ای برای مدرسه‌ی مخصوص ایتام ایدز ایجاد شود که از آن بتوان به عنوان کارآفرینی اجتماعی یاد کرد. اما این نیازمند نقشه‌ای است که در آن مجموعه‌ای از مدارس ایجاد شوند و بتوانند منبع مالی امنی را برای گذران خود به‌ وجود آورند. در این صورت خروجی‌اش یک وضعیت جدید و پایدار است که حتی با بسته شدن یکی از مدرسه‌ها خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود. این سیستم قدرتمند می‌تواند در مناطقی که ایجاد می‌شود، تحصیل منظمی را برای این کودکان ایجاد نماید.



    تفاوت بین این دو نوع سرمایه‌گذاری‌ (کارآفرینی اجتماعی و خدمات اجتماعی) در پیش‌زمینه‌ی مقدماتی کارآفرینی یا وجود ویژگی‌های خاص شخصیتی در بنیان‌گذارش نیست، بلکه تفاوت در خروجی آنهاست. تصور کنید «اندرو کارنگی» به جای سیستم کتابخانه‌های عمومی‌اش که به میلیون‌ها شهروند آمریکایی خدمت رسانده، تنها یک کتابخانه احداث می‌کرد. آن یک کتابخانه‌ی کارنگی مسلما به بخشی از جامعه خدمت می‌کرد، ولی دید عمیق او و احداث سیستم کتابخانه‌اش یک سیستم جدید و پایدار را به وجود آورد. در نتیجه زمینه را برای افزایش علم و دانش در همه‌ی شهروندان جامعه فراهم کرد و نام خود را به عنوان یک کارآفرین اجتماعی مطرح نمود.
    دسته‌ی دوم سرمایه‌گذاری‌های اجتماعی که نباید با کارآفرینی اجتماعی اشتباه شود، «فعالیت یا کنشگری اجتماعی» است. در این مورد نیز عامل انگیزاننده‌ی فعالیت مشابه است که همان وضعیت ظالمانه‌ی پایدار است. بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی فردی که آن را پایه‌ریزی می‌کند نیز یکسان است. چیزی که متفاوت است جهت فعالیت فعال اجتماعی است. او بر خلاف کارآفرین که فرد به طور مستقیم دست به اقدام می‌زند، اقدامش از طریق غیرمستقیم است. این کار او از طریق ترغیب حکومت‌ها، NGOها، مصرف‌کنندگان، کارگران و … به اقدامی خاص است. فعال اجتماعی موفق می‌تواند بهبودی اساسی در سیستم به وجود آورد و حتی تعادل جدیدی نیز برقرار نماید. ولی وجه تمایز اصلی این فعالیت از طریق ترغیب دیگران، و نه اقدام مستقیم است. فعالین اجتماعی نامی بزرگ و سنتی عالی از خود به جا گذاشته‌اند. افرادی مانند مارتین لوترکینگ، مهاتما گاندی و واتسلا هاول. ولی نباید کارآفرین اجتماعی با فعال اجتماعی اشتباه گرفته شود.


    موارد بینابینی

    با تعریف کردن کارآفرینی اجتماعی می‌توانیم آن را از فعالیت اجتماعی و خدمات اجتماعی تشخیص بدهیم. بسیاری از بازیگران اجتماعی استراتژی‌هایی بیان می‌کنند تا از این مدل‌های خالص، مدل‌های ترکیبی ایجاد کنند.

    در مدل خالص، کارآفرین اجتماعیِ موفق از طریق اقدام مستقیم یک وضعیت جدید و پایدار ایجاد می‌کند، فعال اجتماعی دیگران را ترغیب می‌کند تا وضعیتی جدید و پایدار ایجاد کنند و خادمین اجتماعی هم از طریق اقدام مستقیم تعادل وضعیت را بهبود می‌بخشند.

    تمایز دادن این مدل‌های خالص از یکدیگر امری ضروری است، اما در دنیای واقعی احتمالا مدل‌های ترکیبی بیش از مدل‌های خالص وجود دارند. این مورد در مورد یونس محمد نیز صادق است. او از طریق فعالیت اجتماعی باعث سرعت بخشیدن و تقویت تاثیر «گرامین بانک» شد که خود نمونه‌ای بارز از کارآفرینی اجتماعی است. در مدلی ترکیبی که در آن کارآفرینی اجتماعی به دنبال فعالیت اجتماعی آمد و یک بانکداری خرد را به خواستی جهانی برای تغییر تبدیل کرد.
    سایر سازمان‌هایی که از مدل‌های ترکیبی بهره برده‌اند نیز مشابه همین موردند. سازمان‌های وضع کننده‌‌ی استاندارد یا گواهینامه‌ها نمونه‌ای از این مدل هستند. اگرچه اقدام سازمان‌های استاندارد خود موجب تغییر نشد، ولی با تشویق به اجباری ساختن استانداردهایی برای اقدامات یا تولیدات، در نهایت باعث تغییر در جامعه شد. گواهینامه تجارت منصفانه یا بازاریابی از همین دسته است. سازمان‌هایی مانند Cafédirect در انگلستان و TransFair USA در آمریکا نشان‌هایی را به کافه‌ها یا سایر تجارت‌های خرد که قیمت منصفانه‌ای برای محصولات دارند، اعطا می‌کنند که تائیدی بر تجارت عادلانه‌ی آنهاست.




    برگرفته از: ssir.org


    https://www.chetor.com/24543-%da%a9%...c%d9%87%d8%a7/
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    کارآفرینی اجتماعی چیست؟

    کارآفرینی اجتماعی Social Entrepreneurship کارآفرینی ترجمه مصطلح ولی نادرست از لغت Entrepreneurship است که در این چند سال گذشته بسیار بجای اشتغال زایی به کار می رود و بهتر است به جای آن در ذهن خود از “ارزش آفرینی“ استفاده کنیم. – کارآفرینی(Entrepreneurship): کارآفرینی، فرآیند خلق ارزش از خلاقیت است. در کارآفرینی حتماْ باید یک ارزش افزوده ایجاد شود که این ایجاد ارزش، مبتنی بر خلاقیت است. به عبارت دیگر کارآفرین باید خلاقیت داشته باشد و بتواند خلاقیت خود را تبدیل به یک کالا یا خدمت با ارزش کند. به طور خلاصه کار آفرین شخصی است که با توجه به قابلیت های ذاتی و آموزش های دریافتی و تجربیات گذشته خود می تواند با ایجاد نوآوری در یکی از اجزای یک مدل کسب و کار و یا محصول یا خدمت به خلق و توسعه و تجاری سازی یک ارزش بپردازد.
    این ارزش منجر به برطرف کردن نیاز و یا مشکل و یا خواستی از گروهی از مشتریان بازار هدف می شوند. معمولا اگر این مشکل :
    1- متعلق به گروه زیادی از مردم باشد. ( ترافیک در شهر های بزرگ )
    2- مربوط به مسائل زیست محیطی باشد.
    3- مربوط به بهبود زندگی مردم باشد. ( کاهش فقر در آفریقا یا ایجاد فرصت های خلق پول در کشور های در حال توسعه )
    4- هزینه تولید کالائی حیاتی و یا عمومی را کاهش دهد. ( آغوش گرم ) و یا سود حاصل از شرکتها در مواردی مانند بالا هزینه شود و یا بین سهام داران و ذینفعان تقسیم نشده و برای اهداف و یا توسعه سازمان هزینه شود، کارآفرینی اجتماعی معنا پیدا میکند. کار آفرینی اجتماعی(Social Entrepreneurship): کارآفرینی اجتماعی فرآیند دنبال کردن راه حل های خلاقانه برای مسائل اجتماعی است. به طور ویژه، کارآفرینان اجتماعی، ماموریتی برای خلق و نگهداری ارزش های اجتماعی در خود احساس می کنند و خروجی کار آنها ممکن است در طیف متنوعی از سازمان ها باشد. کارآفرینان در تعریف رایج و سنتی دنیای کسب و کار، عملکرد خود را در خلق سود و بازگشت آن اندازه گیری می کنند، ولی کارآفرینان اجتماعی علاوه بر این، اثرگذاری مثبت در جامعه را نیز مد نظر دارند. کارآفرینی اجتماعی اغلب اهداف گسترده در زمینه های اجتماعی، محیط زیستی و فرهنگی دنبال می کند و اغلب با بخش داوطلبانه و غیرانتفاعی در ارتباط و همکاری است. دو نکته : 1- شرکت های بزرگ تجاری معمولا به مشکلات اقشار ضعیف و با در آمد کم، توجه ندارند چون این افراد توان پرداخت قیمت های آنها را ندارند.
    2- کار آفرینان اجتماعی معمولا افرادی هستند که انگیزه ها و دغدغه های اجتماعی و کمک به جامعه برای آنها بسیار مهمتر از کسب سود و درآمد بالا است. آنها از پشتوانه و مشارکتهای اجتماعی افراد و حتی دولت ها می توانند برخوردار باشند.
    همچنین می توانید این کلیپ کارآفرینی اجتماعی را ببینید و یا ببینید چگونه میتوان برای مسایل اجتماعی راه حل پیدا کرد ؟ انسانهای کارآفرین می توانند انرژی و انگیزه خود را بر تولید محصولاتی این چنین متمرکز کنند : طرح های متن باز آغوش گرم صندلی چرخدار ارزان رهایی هنرمند محصور با چند پروژه کار آفرینی اجتماعی و استارتاپ دیگر هم آشنا شوید :
    worldremit.com sunfunder.com ideou.com همچنین دو دوره آموزشی دانشگاهی آنلاین و رایگان ( دوره اول و دوم ) موجود است. برای دانستن بیشتر در این مورد به مطالب فارسی زیر می توانید مراجعه کنید.
    کارآفرینی اجتماعی در ویکی پدیا
    افق جدید در کارآفرینی ایران شما چه نوع کار آفرینی هستید؟ کارآفرینی اجتماعی چیست؟ در فضای مجازی هم مدرسه ترویج و حمایتگری پرتو به آموزش مباحث کارآفرینی اجتماعی هم می پردازد. در نگارش این یادداشت از منابع فوق هم استفاده شده است.
    https://isfahanplus.ir/%DA%A9%D8%A7%...-entrepreneur/
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    کارآفرینی اجتماعی، پاسخی نوآورانه به مشکلات اجتماعی

    کارآفرینی اجتماعی در حوزه های مختلف بویژه در اقتصاد مدور حضور دارد. شرکت «پرمافونگی» در بروکسل، در حوزه کارآفرینی اجتماعی فعالیت می کند. ویلییام برجر که برای این شرکت کار می کند، هر ماه با دوچرخه اش به هشت رستوران در بروکسل سر می زند و حدود یک و نیم تن تفاله قهوه را از ماشینهای قهوه این رستورانها جمع می کند. زباله های قهوه راهی شرکت کشت قارچ خوراکی موسوم به «پرمافونگی» می شود.
    در شرکت «پرمافونگی» تفاله های قهوه به عنوان کود برای کشت قارچ مورد استفاده قرار می گیرد. این شرکت ماهانه حدود ۳۰۰-۴۰۰ کیلو قارچ صدفی تازه و ارگانیک تولید می کند. همچنین بسته هایی برای کشت و رشد قارچ در خانه را هم به بازار می فرستد.
    یکی دیگر از جنبه های مثبت این پروژه ایجاد شغل برای کسانی است که تخصص و مهارت های زیاد ندارند و کار پیدا کردن برایشان مشکل است. ویلیام برجر می گوید: «با این کار مسئولیت پذیری را یاد گرفتم. الان می توانم با اعتماد به نفس با مردم مواجه شوم و وقتی با آنها حرف می زنم نترسم و آرامشم را حفظ کنم.»
    شرکت «پرمافونگی» حدود یک سال و نیم پیش شروع به کار کرده و در حال حاضر ۶ کارمند دارد. مارتین ژرمو، یکی از بنیانگذاران «پرمافونگی» می گوید: «از مایسیلیوم که ساقه قارچ است می توان صفحات عایق کننده ساخت. پسماند قهوه آسیاب شده هم کاربردهای مختلف دارد، مثلا در ساخت صابون به کار می رود.»
    کارآفرینی اجتماعی فرصتی است برای تحقق ایده های جدید. اما نکته اصلی به وجود آوردن مدلی پویا و تازه برای فعالیت های کارآفرینان است.
    مارتین ژرمو در این باره می گوید: «هدف ما این نیست که کارخانه عظیمی برای تولید قارچ درست کنیم، بلکه می خواهیم که به دیگر کارآفرینان اجتماعی هم در جاهای مختلف کمک کنیم که شروع به پرورش قارچ کنند. در بروکسل ۵۰۰۰ تن تفاله قهوه در سال تولید می شود. یعنی بالقوه می توان هر سال هزار تن قارچ همین جا تولید کرد.»
    مدل کارآفرینی اجتماعی بویژه در حوزه اقتصاد مدور خیلی نویدبخش است. جلب سرمایه های اجتماعی هم اهرم دیگری برای تأمین بودجه این پروژه هاست.
    نمونه شرکت «پرمافونگی» نشان می دهد که کارآفرینی اجتماعی ممکن و عملی است. مارتین ژرمو توانسته است با جستجوی سرمایه گذار روی شبکه اینترنت، ده هزار یورو سرمایه جمع کند. آیا می توان گفت که این روش جلب سرمایه گذار روی شبکه اینترنت، برای کارآفرینی اجتماعی خیلی مناسب است و با نیازهای آن مطابقت دارد؟
    مدیر پلتفورم «اکسیژن کرود» در پاسخ به این سوال می گوید: «بله این طور فکر می کنم. این روندی رو به گسترش است. مردم می خواهند که به کار و پول شان معنی بدهند و جلب سرمایه گذار به آنها امکان می دهد بطور مستقیم از فعالیت های کارآفرین اجتماعی پشتیبانی کنند. باید بدانید که در کشورهای مختلف اروپا هر چه بیشتر سیاست هایی برای پشتیبانی و تأمین مالی کارآفرینی اجتماعی اتخاذ می شود.»
    کارآفرینی اجتماعی، پاسخی نوآورانه به مشکلات اجتماعی | Euronews
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    کارآفرینی اجتماعی؛ فرصتی برای اشتغال و پیشگیری از آسیب های اجتماعی

    تهران- ایرنا-ایجاد اشتغال به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای پیشگیری از آسیب های اجتماعی ناشی از بیکاری و سایر آسیب ها، همواره مورد تاکید صاحب نظران اجتماعی و اقتصادی قرار داشته است. از اینرو یافتن راه حل هایی نوین برای مبارزه با بیکاری و کنترل آسیب های اجتماعی در رشد و توسعه جامعه تاثیر شایانی دارد.


    اشتغال و رفع بیکاری از اولویت های اجتماعی است به گونه ای که مقام معظم رهبری بر این موضوع تاکید ویژه دارند و شعار امسال «اقتصاد مقاومتی: تولید- اشتغال» است همچنین رئیس جمهوری پرداختن به موضوع تولید و اشتغال را از اولویت های دولت دوازدهم اعلام کرده است.
    از سویی دیگر نیز پیشگیری و کنترل آثار مخرب آسیب های اجتماعی مورد تاکید همه مسئولان قرار دارد و دستگاه های اجرایی هر یک برای این مهم، ماموریت های ویژه دارند تا از پیامدهای نامطلوب گسترش آسیب های اجتماعی جلوگیری کنند.
    استفاده از الگوهای کارآفرینی اجتماعی و نهادینه سازی این رویکرد، می تواند به ایجاد اشتغال پایدار و کاهش و کنترل آسیب های اجتماعی منجر شود.
    مسلم خانی مشاور عالی کسب و کار و مدرس کارآفرینی روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا، کارآفرینی اجتماعی را راهکاری برای حل مشکلات اجتماعی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی دانست و افزود:کارآفرینی به معنای «خلق و ایجاد ارزش» در ادبیات بازار کار به کار برده می شود و به همین دلیل مفهوم، مصادیق و الگوهای کارآفرینی به تدریج وارد حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و حتی اجتماعی شده است.
    وی ادامه داد: کارآفرینی اجتماعی یعنی استفاده از روش ها، مدل ها، تکنیک ها، تاکتیک ها و فنون خلاقانه، نوآورانه برای ایجاد کسب و کارهایی که نه با رویکرد خلق ثروت، انتفاع و سودآوری بلکه با نگاه حل معضلات اجتماعی راه اندازی می شوند و منافع این نوع کسب و کارها به همان افراد جامعه هدف، بر می گردد.

    **کارآفرینی اجتماعی براساس رویکرد حقوق شهروندی و عزت انسانی استوار است
    این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر در الگوی اقتصاد سرمایه داری، پول، سود و دسترسی به منابع مالی هنگفت امتیاز و ارزش محسوب می شود و فرد ثروتمند تر کرامت و جایگاه بالاتری دارد، در الگوی کارآفرینی اجتماعی نگاه انسانی و غیرانتفاعی است و براساس رویکرد حقوق شهروندی و عزت انسانی استوار شده است و در صدد است تا گره ای از گره های جامعه را باز کند.
    وی افزود: اصولا در حوزه کارآفرینی اجتماعی به جای اینکه کمک های مستقیم، بلاعوض و در برخی مواقع تحقیرکننده به محرومان، مددجویان و گروهای در معرض آسیب ارائه شود، روش های ایجاد یک کسب و کار، توانمند سازی، خوداتکایی و روی پای خود ایستادن را به آنان آموزش می دهیم.
    خانی با بیان اینکه کار آفرینی اجتماعی در ایران در حال حاضر یکی از واجبات بازار کار به ویژه در کلانشهرهاست، گفت: وقتی از کارآفرینی اجتماعی صحبت می کنیم منظور بخش هایی از کسب و کارهای خرد، خانگی و کوچکی است که توسط کسانی که دسترسی به منابع و امکانات را کمتر دارند، راه اندازی شده و نیاز به پشتیبانی و حمایت دارد.
    این مدرس دانشگاه تصریح کرد: ساماندهی و سازماندهی کسب و کارهای غیر رسمی و تبدیل آنها به کسب و کارهای منظم، منسجم و دارای شکل و ماهیت حقوقی به گونه ای که صاحبان آن حرفه ها بتوانند از حمایت های اجتماعی، بیمه ای، حقوقی و مالی برخوردار باشند، از مصادیق بارز کارآفرینی اجتماعی است.
    خانی اظهار کرد: کسانی که در حوزه توانمندی در کشور قرار دارند می توانند از طریق الگوی کارآفرینی اجتماعی برای ساماندهی، سازماندهی، مدیریت در جهت ایجاد و توسعه این نوع کسب و کارها کمک کنند.
    این مدرس دانشگاه با برشمردن برخی از مصادیق کارآفرینی اجتماعی در میان اقشار آسیب پذیر و در معرض آسیب، گفت: در کلانشهر تهران حدود 10 تا 12 هزار کودک کار دارد و این کودکان، خانواده هایی دارند و معمولا سرپرست خانوار هستند که به عنوان نان آوران کوچک از آنان یاد می شود، همچنین عده زیادی از افراد، دستفروشان دوره گردی هستند که شغل آنان دستفروشی است و توان تامین مکانی برای عرضه اقلام خود را ندارند و از بیمه و حمایت های سازمان یافته بهره مند نیستند و در معرض انواع آسیب های محیطی و اجتماعی قرار دارند.
    وی اضافه کرد: در شهر تهران اغلب افراد در مشاغل خدماتی در سطوح مختلف فعالیت دارند و تعداد زیادی کارگران خانگی بدون هیچ نوع حمایت های قانونی و سازمان یافته فعالیت می کنند و یا مشاغلی از قبیل پیک های موتوری، خدماتی ارائه می دهند که در معرض آسیب های فراوانی قرار دارند.
    خانی افزود: در الگوی کارآفرینی اجتماعی شهرداری ها با کمک وزارت تعاون، افراد خیر و کارآفرین و واقفین می توانند شرکت های تعاونی موضوعی راه اندازی کنند.
    وی ادامه داد: شرکت های تعاونی با عضویت این افراد، وضعیت تامین اجتماعی، معافیت های مالیاتی، دریافت تسهیلات برای توسعه فعالیت های آنان و از همه مهمتر اماکن فروش مشخص و روزهای خاص عرضه محصولات و تولیدات آنان را فراهم می کنند.

    **کارآفرینی اجتماعی نتیجه پیوند سرمایه های اجتماعی
    خانی گفت: کارآفرینی اجتماعی نتیجه پیوند سرمایه های اجتماعی برای خلق و ایجاد سرمایه های مادی است و می توان با استفاده از قواعدی که در فرهنگ، آداب و رسوم دینی وجود دارد، سرمایه هنگفت مادی و معنوی برای کمک به حل معضلات جامعه تولید کرد.
    وی با برشمردن برخی از مصادیق منابع کارآفرینی اجتماعی افزود: وقف، نذر، زکات و خمس منابع بسیار خوبی برای ایجاد و توسعه کارآفرینی اجتماعی هستند و اگر این منابع به درستی هدایت و مدیریت شوند در الگوی کار آفرینی اجتماعی تبدیل به سرمایه می شوند و در حل معضلات اجتماعی موثر هستند.
    این مدرس کسب و کار و کار آفرینی با اشاره به سخنان رییس جمهوری درباره اینکه اولویت دولت دوازدهم، تولید و اشتغال است، افزود: یکی از کارهایی که دولت دوازدهم می تواند انجام دهد این است که کسب و کارهای خرد و خانگی و کسب و کارهایی که در روستاها و مناطق محروم و حوزه های در معرض آسیب وجود دارد، احصا کند و از سرمایه های سازمان های مردم نهاد و خیریه ها مدد طلبد.
    وی خاطرنشان کرد: در شرایط کنونی ترویج فرهنگ کارآفرینی اجتماعی و تبیین الگوها و مدل های آن می تواند به حل چالش های اجتماعی کمک کند.

    ** سمن ها یکی از پایه های کارآفرینی اجتماعی
    خانی یکی از پایه های کارآفرینی اجتماعی را سازمان های مردم نهاد دانست و تاکید کرد: حمایت و پشتیبانی از سازمان های مردم نهاد در گسترش و ترویج کارآفرینی اجتماعی بسیار حائز اهمیت و موثر است و می تواند به جریان سازی و جهت دهی فعالیت های اجتماعی برای ارزش آفرینی و تبدیل به ثروت و مقولات اقتصادی کمک کند.
    این مدرس کسب و کار و کارآفرینی خلق نرم افزارهای مختلف برای ترویج کارآفرینی اجتماعی را مهم دانست و افزود: اکنون استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی و شبکه های اجتماعی در زندگی اقشار مختلف اجتماعی رخنه کرده است و می توان با طراحی اپلیکیشن ها و نرم افزارهای آسان به توسعه کارآفرینی اجتماعی کمک کرد تا ارتباط میان خیرین، افراد نیازمند کمک، سازمان ها و نهادهای متولی و همچنین سازمان های مردم نهاد به خوبی برقرار شود.
    ایرنا - کارآفرینی اجتماعی؛ فرصتی برای اشتغال و پیشگیری از آسیب های اجتماعی
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    هدف از ایجاد کارآفرینی اجتماعی


    کارآفرینی اجتماعی به مفهوم ماموریتی اجتماعی و انسان دوستانه از طریق فعالیت های مختلف کسب و کار اشاره میکند ، که به عنوان یکی از راه کارهای حل برخی مسائل و آسیب های اجتماعی توجه شده است.
    قرارگرفتن کلمه ی "کارآفرینی" نوید حضور و ظهور یک ایده ی خلاقانه تا تحقق اهداف را میدهد.کارافرینان اجتماعی تصمیم دارند از طریق تعریف و پیاده سازی مدل های جدید کسب و کار و ارائه ی مفاهیم جدیدی از کمک کردن ، به یاری محرومان و افراد نیازمند بپردازند و بین کوشش های خیرخواهانه و فعالیت های اجتماعی رابطه برقرار کنند.
    مهم ترین هدف کارافرینی اجتماعی توجه به یک انگیزه ی اجتماعی ، بهبود انسجام اجتماعی ، کمک به واحد های خیریه ، سازماندهی کمک های داوطلبانه و یاری رسانی به افراد نیازمند می باشد.
    به طور کلی کارآفرینی اجتماعی فعالیتی نوآورانه برای خلق ارزش اجتماعی است که میتواند درون حتی کوچکترین بخش های جامعه نیز شکل بگیرد.
    کارآفرینی اجتماعی مقوله ایست که در حوزه ی شهری کاربرد وسیعی دارد و می توان ان را به عنوان یکی از مفاهیم مهم در توسعه و برای تحقق اهدافی مانند معیشت پایدار، توامند سازی نیازمندان ، توانمند سازی خیریه ها از طریق توسعه ی زنجیره ها ی تولید و بازار برای آن ها دانست.
    کارآفرینی اجتماعی با به کارگیری های مدل های کسب و کار ، تاحدی به راه حل های نوآورانه برای مشکلات اجتماعی پایدارو پیچیده مطرح میکند.امروزه در سراسر جهان ، افراد آگاه به مسائل اجتماعی ، مدل های ارزش آفرین و خلاقانه ای را به منظور حل مشکلات اجتماعی معرفی میکنند.
    عموما این راه حل ها ، روش هایی هستند که پیش از این توسط سایر سازمان ها و نهادها نادیده گرفته شده است. بنابراین باید اذعان کرد کارآفرینان اجتماعی می توانند نقش مهمی در اصلاح شرایط اجتماعی ناسازگار معرفی کنند.
    https://virgool.io/@hamkheir/%D9%87%...C-tn6kym7jrdh2
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    کارآفرینی اجتماعی چیست ؟

    کارآفرینی اجتماعی ، یا Social Entrepreneurship ، در پایه‌ای‌ترین سطح‌اش، انجام کسب و کار برای یک علت اجتماعی است. ممکن است از آن با عنوان کارآفرینی بشردوستانه نیز یاد شود.
    کارآفرینان اجتماعی تجارت و مسائل اجتماعی را به روشی با هم ترکیب می‌کنند که زندگی آدم‌های مرتبط با موضوع فعالیت را بهبود می‌بخشد. آنها موفقیت‌شان را فقط با سودآوری اندازه‌گیری نمی‌کنند- موفقیت برای کارآفرینان اجتماعی به این معنی است که آنها دنیا را بهبود بخشیده‌اند، هر چند این تعریف خودِ آنها باشد.
    با وجود این، فراتر از آن، نقطه‌نظرات متفاوتی درباره‌ی آن‌چه کارآفرینی اجتماعی را شکل می‌دهد وجود دارد. بعضی‌ها معتقد هستند که این تعریف فقط به کسب و کارهایی اطلاق می شود که درآمدزایی می‌کنند و در راستای بهبود یک مشکل معین از طریق فروش چیزی به مشتریان کار می‌کنند. دیگران می‌گویند که مالکان کسب و کار که برای حل یک مشکل اجتماعی با استفاده از کمک بلاعوض یا پول دولت کار می‌کنند نیز کارآفرینان اجتماعی هستند.
    در مدل “درآمد حاصله”- که کارآفرین اجتماعی از طریق فروش چیزی درآمدزایی می‌کند- مشتریان شرکت می‌دانند که خریدشان به حمایت از یک علت اعلام شده کمک خواهد کرد، چه تهیه‌ی صابون برای کودکان باشد تا شستن دست‌های‌شان از آنها در مقابل بیماری‌ها محافظت کند یا فروش سوت برای کمک به افزایش صلح در کنگو.
    مثال‌های کارآفرینی اجتماعی

    بعضی از کارآفرینان اجتماعی معروف و کم آوازه‌ترِ معاصر شامل موارد زیر است:

    • TOMS: وقتی که شرکت تاسیس شد، مفهوم “یکی برای یکی” را درمورد کفش‌ها به کار بست. برای هر جفت کفش TOMS خریداری شده، شرکت یک جفت به یک کودک نیازمند اهدا می‌کرد. این شرکت از آن زمان مفهوم یکی برای یکی را به عینک، قهوه، و کیسه‌های خرید(حمل‌ونقل) گسترش داده است.
    • بانک گرامین: موسس آن محمد یونس به کسانی که نیازمند هستند وام‌های کوچکی می‌دهد تا به آنها کمک کند خودکفایی مالی‌شان را توسعه بدهند. یونس برای این کارش در ۲۰۰۶ جایزه نوبل دریافت کرد.
    • Badala.org: Badala.org که توسط جوئل مک‌نامارا، وقتی که هنوز به دبیرستان می رفت، تاسیس شد یک سایت تجارت الکترونیک است که برای زنان افریقایی از طریق فروش محصولاتی که درست می‌کنند اشتغال آفرینی می‌کند. محصولات از جواهرآلات تا وسایل چوبی آشپزخانه را در بر می‌گیرند.

    مشخصات

    بر طبق نظر بنیاد کارآفرینی اجتماعی شواب Schwab، کارآفرینان اجتماعی چند مشخصه‌ی مشترک دارند. آن‌ها:

    • به تغییر اجتماعی در مقیاس بزرگ دست می‌یابند.
    • هنگام جست‌وجوی راه‌حل یک مشکل اجتماعی، نوآوری می‌کنند.
    • برای انطباق و اصلاح از بازخورد استفاده می‌کنند.

    کارآفرینان اجتماعی به رغم این که با ژن X معروف شدند، ولی در طول تاریخ همواره وجود داشته‌اند. نوآوران قرن ۱۹ فلورانس نایتینگل Florence Nightingale و معماریِ نمای Frederick Law Olmsted از کارآفرینان اجتماعی محسوب می‌شوند.
    https://bazdeh.org/%DA%A9%D8%A7%D8%B...7%D8%B9%DB%8C/
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    کارآفرینی اجتماعی چیست؟

    مترجمان: مهدی صمیمی* مینا طاهری**
    چکیده:
    در راستای کمک به فقرا یا سایر اهداف اجتماعی، همواره پروژه‌های متنوعی توسط سازمان‌های مردم‌نهاد مختلف به اجرا در می‌آید. با این وجود، میزان بهره‌وری و کارآیی این پروژه‌ها همواره محل پرسش است.

    مترجمان: مهدی صمیمی* مینا طاهری**
    چکیده:
    در راستای کمک به فقرا یا سایر اهداف اجتماعی، همواره پروژه‌های متنوعی توسط سازمان‌های مردم‌نهاد مختلف به اجرا در می‌آید. با این وجود، میزان بهره‌وری و کارآیی این پروژه‌ها همواره محل پرسش است.
    مفهوم نسبتا جدید «کارآفرینی اجتماعی»، می‌کوشد تا چارچوبی منطقی با هدف افزایش بهره‌وری و اثربخشی این پروژه‌ها ارائه کرده و در این راه از مفاهیم علمی مطرح در حوزه‌های مختلف علمی مانند اقتصاد، مدیریت و جامعه‌شناسی بهره بگیرد.
    کارآفرین چه کسی است؟
    یک تصور غلط رایج این است که هر کسی را که به کسب و کاری مشغول است یا اقدام به راه‌اندازی کسب‌وکاری می‌کند، کارآفرین (Entrepreneur) می‌پندارند. ولی از نظر اقتصاددان‌ها، نظیر«سی» (Say) و «شومپیتر» (Schumpeter)، راه‌اندازی کسب و کار مولفه اصلی کارآفرینی نیست، بلکه کارآفرینی با نوعی جریان پیشرفت اقتصادی از طریق نوآوری و اجرا مرتبط می‌شود. در اوایل قرن نوزدهم میلادی، اقتصاددان فرانسوی، ژان باتیست سی (Jean Babtiste Say)، «کارآفرین» را فرد مخاطره‌پذیری می‌داند که یک جریان پیشرفت اقتصادی را از طریق یافتن راه‌های جدید و بهتر به حرکت در می‌آورد. به بیان دیگر، کارآفرینان توزیع و مصرف منابع را در جهت سود بیشتر، بهینه می‌کنند.
    کارآفرین برای رسیدن به اهداف اقتصادی‌اش باید ذهنیتی نوآورانه، خلاق و هدف‌گرا داشته باشد. بیانی که شومپیتر در قرن بیستم برای کارآفرینان دارد به صورت زیر است:
    «نقش کارآفرینان اصلاح و ایجاد تغییرات اساسی در الگوهای تولید است. این کار از طریق اختراع، یا به طور کلی به کارگیری قابلیت‌های فناوری که تا به حال مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، برای تولید محصولی جدید یا محصولی قدیمی با شیوه‌ای جدید، انجام می‌شود. ارائه شیوه‌ای جدید در تولید محصول، ممکن است در اثر استفاده از ماده اولیه جدید، کشف بازاری جدید برای آن، سازماندهی مجدد صنعت یا راه‌های دیگری صورت گیرد.»
    علاوه بر این، کارآفرین با انگیزه تغییر موقعیت‌های نامطلوب بر مشکلات چیره می‌شود. او به جای صبر کردن، مستقیما وارد عمل می‌شود. اگر شیوه موثری برای انجام کارها بیابد، در انتخاب و جایگزین کردن آن با رویه‌های موجود شک نمی‌کند. کارآفرین شجاعت پذیرش مخاطرات حساب‌شده را دارد؛ کارهایی که شاید از نظر دیگران غیرمعقول یا نشدنی باشند. همچنین کارآفرین در کارهایش مصمم است و در مواجهه با چالش‌ها و موانع گاه و بیگاه، عقب‌نشینی نمی‌کند.
    کارآفرین اجتماعی کیست؟
    «کارآفرین اجتماعی» (Social entrepreneur) کسی است که با استفاده از مهارت‌های کارآفرینانه فعالیت‌های عام‌المنفعه اجتماعی انجام می‌دهد. «گریگوری دییس» (J. Gregory Dees) کارآفرینی اجتماعی را ترکیبی از اشتیاق به انجام رسالت‌های اجتماعی در قالب اصول کسب و کار، نوآوری و عزم و اراده می‌داند. انگیزه‌های بشردوستانه یک کارآفرین اجتماعی، در مسیر فعالیت اقتصادی با هدف ایجاد ارزش در محصول یا خدماتی که مشتریان حاضر به پرداخت برای آن باشند، قرار می‌گیرد و از این طریق کارآفرین سود به دست می‌آورد. طبق نظر «مارتین» (Martin) و «اوسبرگ» (Osberg) کارآفرین اجتماعی به دنبال خلق ارزش در ابعاد بزرگ و تحول‌یافته است که بخش قابل توجه یا تمامی جامعه از آن بهره‌مند شوند. همچنین کارآفرین اجتماعی در برنامه‌هایش معمولا تولید کالا و خدمات برای بخش‌هایی از جامعه را بیشتر در نظر می‌گیرد که کمتر مورد توجه بوده‌اند یا اقشار ضعیفی که نتوانسته‌اند جایگاه مناسبی در جامعه به دست بیاورند. کارآفرینان اجتماعی سازندگان دنیایی بهتر هستند.
    مطالعه موردی: «ویکتوریا هیل»
    چند سال پیش ویکتوریا هیل (Victoria Hale) متوجه شد داروهای حیاتی به دست فقیران نیازمند نمی‌رسد، زیرا سازندگان این داروها به دنبال سود بیشتر هستند و تمایلی به تولید داروها برای قشری از جامعه که توان پرداخت آن را ندارند، نشان نداده‌اند. هیل با انگیزه تغییر وضع ناعادلانه موجود، موسسه «وان وورلد هلث» (One World Health) را تاسیس کرد. این شرکت دارویی غیرانتفاعی در جهت تامین نیاز فقیران به داروهای حیاتی برای بیماری‌های مسری، فارغ از اینکه این افراد توان پرداخت آن را داشته باشند یا نه، آغاز به فعالیت کرد. موسسه مذکور، اولین موسسه‌ای است که در این زمینه آغاز به فعالیت نمود. این موسسه به تازگی مجوز توزیع دارویی جهت درمان یک بیماری در هند را از دولت این کشور گرفته است که سالانه بیش از دویست هزار نفر را به کام مرگ می‌کشد. ویکتوریا امیدوار است موسسه‌اش مزایای بادوام و طولانی‌مدتی برای محرومان ایجاد کند.
    چه تفاوتی بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی وجود دارد؟
    هدف و مقصود نهایی کارآفرین، ایجاد ثروت است؛ ولی برای کارآفرین اجتماعی این هدف صرفا وسیله‌ای در جهت هدفی بزرگتر است. کارآفرین اجتماعی تنها در صورتی در فعالیت‌های سودآور مشارکت می‌کند که بداند چنین فعالیت‌هایی به خلق «بهبود اجتماعی» (Social Improvment) قابل توجهی برای اعضای جامعه منجر خواهد شد؛ بهبودی‌ای که تمرکز بیشتری بر اقشار ضعیف و حاشیه‌ای جامعه دارد.
    چرا نیاز روزافزونی به کارآفرینی اجتماعی وجود دارد؟
    بحران‌های مختلف کنونی اقتصاد در کشورهای مختلف، معضل‌ها و فشارهای اقتصادی، نظیر بیکاری و تنگدستی را دوچندان کرده است. به عقیده «گریگوری دیس»، نیاز به کارآفرینی اجتماعی در جهت کاهش تبعات بحران بر اقشار آسیب‌پذیر، ضروری است:
    «تعداد کمتری از مردم مراقبت‌های بهداشتی مناسب دریافت می‌کنند. فشارهای اقتصادی آموزش‌های رسمی باعث شده کودکان کمتری در کلاس‌های درس حاضر شوند. تنش و درگیری به خاطر رقابت بین فقرا در کسب کار و درآمد رو به افزایش است... ترقی و پیشرفت مشاهده نمی‌شود و خانواده‌هایی که موفق بودند نیز در حال پیوستن به قشر فقیر جامعه هستند... با کاهش بودجه دولت، بنگاه‌ها و خانوارها، حفاظت و سالم‌سازی پرهزینه محیط زیست به مخاطره افتاده است... با توجه به اینکه بسیاری از مقوله‌های اجتماعی و محیطی حساس به زمان هستند، کوتاهی در تشخیص اهمیت کارآفرینی اجتماعی و عدم حمایت کافی از آن در این برهه زمانی اشتباه بسیار بزرگی است.»
    * دانش‌آموخته ارشد مدیریت MBA _ دانشگاه شریف
    **دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی _ دانشگاه تهران
    منبع:
    http://www.uniteforsight.org/social-...ourse/module۱

    https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D...8C%D8%B3%D8%AA
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    کارآفرینی اجتماعی چیست؟
    سازمان هایی مانند بانک جهانی نقش کارآفرینان اجتماعی را هم در کشور های توسعه یافته و هم در کشور های در حال توسعه بیشتر کرده­ اند. هر ساله کنفرانس­ ها و سمینارهای متعددی در سطح دنیا به بررسی این موضوع می پردازند و سازمان ­های غیردولتی و سازمان­ های غیر انتفاعی، به طور فزاینده­ای دست به انتشار کتاب، دستورالعمل و فیلم برای بررسی نیاز کارآفرینان اجتماعی زده ­اند.
    دانشگاه های بزرگی مانند هاروارد و استنفورد منابع قابل ملاحظه ای را به این امر اختصاص داده و تلاش خود را برای گسترش برنامه ها، نشریات و بورسیه تحصیلی در این زمینه افزایش داده اند. هر چند زبان کارآفرینی اجتماعی تازه و نو است و نسبت به گذشته توجهات بیشتری را به خود جلب کرده است با این حال موضوع جدیدی نمی باشد.
    مفاهیم مورد بحث در کارآفرینی اجتماعی همچون خلق ارزش های اجتماعی، مشارکت در فعالیت­ های اجتماعی، رفع نیاز های اجتماعی و … سابقه ای دیرینه و همپای ایجاد تمدن در جوامع بشری دارد. آنچه امروز کارآفرینی اجتماعی نامیده می شود در گذشته اساس کارهای خیریه ای چون احداث و راه ­اندازی بیمارستان ها و یتیم خانه ها بوده است.
    با این وجود کارآفرینی اجتماعی موضوعی جدید و نوظهور در تحقیقات دانشگاهی است و بیش از پیش نظر محققین، سیاست گزاران و دست اندرکاران را به خود جلب نموده است.
    مفهوم کارآفرینی اجتماعی، برای افراد و محققین معانی متفاوت و مختلف دارد. گروهی از پژوهشگران، کارآفرینی اجتماعی را ابتکارات بخش غیر انتفاعی در یافتن و مدیریت راه های مختلف برای ایجاد ارزش اجتماعی و گروهی دیگر آن را رویه های پاسخگویی اجتماعی بنگاه های اقتصادی می دانند.
    برخی نیز از کارآفرینی اجتماعی به عنوان وسیله ای برای کم کردن مشکلات و مسائل اجتماعی و تسریع در دگرگونی­ های اجتماعی نام می برند. در ادامه بر اساس یک ترتیب زمانی، تعاریف ارئه شده از کارآفرینی اجتماعی و حوزه کاربرد آن را مرور می کنیم.
    کینگ و روبرتز(۱۹۸۷) کارآفرینی در حوزه عمومی و تاثیر آن بر سیاست های دولت را با تاکید بر دو بعد نوآوری و رهبری تعریف می کنند.
    ودوک(۱۹۹۱) نیز به جستجوی کارآفرینی اجتماعی در بخش عمومی پرداخته و کارآفرینی اجتماعی را به صورت تاسیس سازمان های عمومی تعریف می کند که شیوه تخصیص منابع را متحول می کنند.
    کمپل(۱۹۹۷) با تمرکز بر بخش بهداشت، کارآفرینی اجتماعی را ایجاد گروهایی می داند که از نظر اقتصادی به دنبال کسب سود نیستند و در فعالیت­های خود اهداف اجتماعی را دنبال می نمایند.
    لیدبیتر(۱۹۹۷) با اذعان بر ناتوانی بخش تامین اجتماعی انگلستان در تامین کلیه نیازهای جامعه، کارآفرینی اجتماعی را ورود کارآفرینان به حوزه های غیر انتفاعی و اجتماعی برای تامین نیازهای ارضا نشده جامعه می داند.
    دیز(۱۹۹۸) با تمرکز بر مفهوم کارآفرینی اجتماعی،کارآفرینان اجتماعی را افرادی با مسولیت اجتماعی می داند که هدف فعالیت­ های آنها بهبود جامعه است. این پژوهشگر به مطالعه کارآفرینی اجتماعی در سازمان­های غیر انتفاعی که سرمایه های مالی مورد نیاز برای برآورده کردن نیازهای اجتماعی را تامین می کنند، پرداخته است.
    تامپسون(۲۰۰۰) به جستجوی کارآفرینی اجتماعی در بخش خصوصی می پردازد و آن را فرایند خلق سرمایه های اجتماعی در این بخش می داند.
    مرکز کانادایی کارآفرینی اجتماعی (۲۰۰۱) با بررسی جامع و با تاکید برجهانی سازی، کارآفرینی اجتماعی را نوآوری در بخش­های خصوصی، عمومی و داوطلبانه برای دستیابی به اهداف اجتماعی و اقتصادی تعریف می کند و بر این اساس می توان کارآفرینی اجتماعی را در بخش های غیر انتفاعی و سازمان های تعاونی جستجو کرد.
    سولیوان(۲۰۰۳) به توسعه مفهوم کارآفرینی اجتماعی و ارائه مدل چند بعدی از آن پرداخته و آن را تشخیص فرصت های موجد سازمان های اجتماعی می داند و بر این باور است که در این سازمان ها نوآوری به صورت مستمر ادامه خواهد یافت.
    بررسی انجام شده پیرامون کاربرد واژه کارآفرینی اجتماعی در نشریات علمی و غیر علمی، طی یک دوره پانزده ساله، نشان می دهد که کارآفرینی اجتماعی در ۸۳% از این نشریات به عنوان پدیده­ای کاملا غیر انتفاعی طرح شده است.
    به نظر می رسد که پیوستاری از اهداف اجتماعی در بین اهداف کارآفرینان اجتماعی وجود داشته باشد که در یک طرف این پیوستار هدف کارآفرینان، خلق منافع اجتماعی و در سوی دیگر آن، دستیابی به اهداف اجتماعی در بین دیگر اهداف کارآفرینان قرار دارد.
    با این حساب در کارآفرینی اجتماعی قائل شدن تمایز بین سازمان­ های انتفاعی و غیر انتفاعی کار آسانی نیست و نگاه به طیف وسیع کاربرد کارآفرینی اجتماعی نیز بر عدم اهمیت تمایز بین بخش­ های عمومی، خصوصی و غیر انتفاعی دلالت دارد.
    فعالیت­ های کارآفرینان اجتماعی مرزهای سنتی بین بخش عمومی، خصوصی و غیر انتفاعی را کمرنگ نموده و بر ایجاد مدل ­های ترکیبی فعالیت­های انتفاعی و غیر انتفاعی تاکید دارد.
    طبق تعریف (کاو، ۱۹۹۳) کارآفرینی فرایندی است که در آن چیز جدیدی ایجاد(خلاقیت)، یا چیز متفاوتی معرفی می گردد(نوآوری) و هدف آن افزایش ثروت اشخاص و ایجاد ارزش در جامعه است. این تعریف به ما کمک می کند تا به جستجوی کارآفرینان اجتماعی در بخش های زیر بپردازیم.
    ۱) کسب وکارهای انتفاعی که هدف آنها کسب سود است، اما نسبت به جامعه متعهدند. آنها متعهد به انجام کارهای درست و کمک به جامعه و محیط زیست با اتخاذ استراتژی های درست و کمک های مالی هستند.
    ۲) مؤسسات اجتماعی که با اهداف اجتماعی به وجود آمده اند اما هنوز ماهیت آنها انتفاعی است.
    ۳) بخش های داوطلبانه
    با این اوصاف بسیاری از کارآفرینان اجتماعی از همان ویژگی ها و خصوصیات رفتاری کارآفرینان کسب و کار برخوردارند، با این تفاوت که آنها بجای کسب درآمد و پول، بیشتر به دنبال اهداف اجتماعی و کمک به مردم و حمایت از آنها هستند. در جدول زیر تفاوت­ های بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی نشان داده است.
    http://www.fekreno.org/articlefekreno/arfek685.htm

  9. #9
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    1- کارآفرینی اجتماعی

    کارآفرینی اجتماعی جذب کننده استعدادها، پول و توجه می‌باشد اما محبوبیت فزاینده‌اش به تنهایی قطعیت کمی‌ را درباره آنچه که یک کارآفرین اجتماعی هست و کاری که انجام می‌دهد در پی دارد. در نتیجه همه انواع فعالیتهای که هم اکنون انجام می‌گیرند کارآفرینی اجتماعی نامیده می‌شوند. برخی می‌گویند که یک واژه فراگیر برای همه چیزهای خوب است اما نویسندگان معتقدند که تعریف آن دشوار است. حوزه نوظهور کارآفرینی اجتماعی به شدت در حال رشد نمودن است و توجهات زیادی را از بخشهای مختلف به خود جلب نموده است. این واژه به کرات از طریق رسانه‌ها مطرح شد، از بخش عمومی ‌منشا یافت، از پردیسهای دانشگاهی شروع گردید و حکایت از راهبردهای متعالی سازمانهای اجتماعی همچون «آشوکا» و «شواب» و «موسسه اسکول» دارد. دلایل محبوبیت و شهرت کارآفرینی اجتماعی فراوانند.
    در اساسی‌ترین سطح، بعضی چیزها به طور ذاتی باعث جذابیت و علاقه‌مندی به کارآفرینان و داستانهایی درباره چگونگی و چرایی انجام کاری که آنها انجام می‌دهند، می‌شود. مردم جذب کارآفرینان اجتماعی می‌شوند مانند سال قبل از دریافت جایزه نوبل توسط محمد یونس، و این به خاطر نتایج مشابه زیادی بود که آنها در کسب و کارهای کارآفرینانی نظیر استیو جابز یافته بودند. این افراد با طرح ایده‌های عالی برای ایجاد محصولات و خدمات جدید که منشا تحول زندگی مردم بود، شده بودند. اما علاقه به کارآفرینی اجتماعی پدیده محبوبیت و شیفتگی مردم را برجسته می‌کند.
    کارآفرینی اجتماعی علایمی‌ را برای تشویق تغییر اجتماعی ایجاد می‌نماید و آن نتیجه بالقوه پایدارش است که منافع اطلاعاتی برای جامعه در پی دارد. اگر چه منافع بالقوه عرضه شده به وسیله کارآفرینی اجتماعی در مورد برخی از فعالیتها شفاف است، تعریف واقعی چیزی که کارآفرینی اجتماعی انجام می‌دهد تا این فواید عظیم را معرفی کند کمتر شفاف و واضح است. در حقیقت باید گفت که امروزه تعریف کارآفرینی اجتماعی چیز غیر شفافی است. به عنوان یک نتیجه، کارآفرینی اجتماعی زمانی آغاز شد که باعث توجه وسیع به سوی همه روشهایی که به طور اجتماعی فعالیتهای شایسته سودمند هستند شود. از برخی لحاظ این فراگیری باید چیز خوبی باشد. اگر فراوانی منابع درون بخش اجتماعی وجود داشته باشد و اگر برخی علل که طور دیگری هستند به اندازه کافی نباشند بنابراین وجود یک تعریف نامناسب بعید به نظر نمی‌رسد.
    کارآفرینی اجتماعی یک ساختار جذاب دقیق است زیرا آن از تعهد بالایی خبر می‌دهد. اگر آن پیمانی ناتمام باشد به خاطر برخی تلاشهای غیر کارآفرینانه موجود در تعریف است، بنابراین کارآفرینی اجتماعی به بدنامی ‌مبتلا خواهد گشت و شالوده کارآفرینی اجتماعی راستین گم خواهد گشت. به خاطر این خطر ما معتقدیم که نیاز به یک تعریف مناسب از کارآفرینی اجتماعی داریم، تعریفی که ما را قادر سازد تا اندازه و وسعتی را تعیین کنیم برای آن که به یک فعالیت باید توجه شود یا بر عکس. هدفمان این نیست که یک مقایسه منزجرکننده بین کمکهای ایجاد شده توسط سازمانهای خدمات اجتماعی سنتی و دستاوردهای کارآفرینی اجتماعی انجام دهیم اما قصد داریم به سادگی تمایزاتشان را روشن سازیم. اگر ما بتوانیم به یک تعریف محکم کامل برسیم، آنگاه آنهایی که از کارآفرینی اجتماعی حمایت می‌کنند می‌توانند منابعشان را روی ساختن تمرکز دهند و یک حوزه محسوس و قابل شناسایی را تقویت کنند.
    2- شروع با کارآفرینی

    هر تعریف درباره کارآفرینی اجتماعی بایستی با کلمه کارآفرینی آغاز شود. کلمه اجتماعی به سادگی کارآفرینی را اصلاح می‌نماید. اگر کارآفرینی یک معنی شفاف نداشته باشد، آنگاه بهبود و اصلاح آن با کلمه اجتماع چندان عملی نخواهد بود. واژه کارآفرینی یک مفهوم ترکیبی است از جنبه مثبت آن اشاره ضمنی به توانایی ذاتی و ویژه برای حس و اقدام در خصوص یک فرصت دارد و همچنین موجب ترکیب افکار برای ایجاد چیز جدید در دنیا می‌گردد و از جنبه منفی کارآفرینی یک واژه عملی و واقعی است زیرا فعالیتهای کارآفرینانه مستلزم عبور زمان برای تأثیر واقعی‌شان به طور آشکار است. ما هر کسی را که همه ویژگی‌های شخصی کارآفرینانه مثل درک فرصت را آشکار سازد حتی کسی که در کسب و کار مخاطره‌آمیز بسیار بد شکست بخورد را کارآفرین نمی‌نامیم بلکه ما او را کسب و کارشکست‌خورده می‌نامیم. حتی افرادی مانند «باب یانگ»، مشهور به «نرم‌افزار کلاه قرمز» یک سریال کارآفرین نامیده می‌شود آن هم تنها بعد از نخستین موفقیتش به این معنی که، تمامی ‌شکستهای پیشین او به کار یک کارآفرین سریال تفسیر می‌شود آن هم تنها بعد از رخداد اولین موفقیت او.
    مساله تعاریف عملی آن است که آنها تمایل دارند تا ناقص شناخته شوند. یک کارآفرین می‌تواند با قطعیت درخواست کند تا باشد اما خارج از دست‌کم یک منطقه در محدوده‌ای که خودش اعلان نموده و سرمایه‌گذاران را برای آنجا متقاعد سازد. این سرمایه‌گذاران بایستی مصصم شوند تا تأثیر ریسکهای بررسی شده بر روی کسب و کارها را اعتبارسنجی کنند. حتی با این ملاحظات ما معتقدیم که کارآفرینی مناسب برای واژه کارآفرینی اجتماعی مستلزم کشمکش و درگیری در آنچه که واقعاً عمل کارآفرینی است می‌باشد. آیا این موضوع به معنی زیرکی و هوشیاری برای یافتن فرصت، انجام خلاقیت و قصد و اراده کارآفرینی است؟ اگرچه این موضوعات و ویژگی‌های رفتاری دیگر بخشی از داستان هستند و مطمئناً سرنخهای مهمی ‌را برای دیدگاههای سرمایه‌گذاران فراهم می‌سازند. همچون دانشجویان و پژوهشگران کارآفرینی ما کار خود را با اقتصاددان فرانسوی «جین باتیست سی» شروع کردیم. فردی که در اوایل قرن نوزدهم کارآفرین را فردی دانست که باعث تغییر منابع اقتصادی از سطوح کم بازده‌تر به سطوح با بهره‌وری بالاتر می‌شود. به موجب این تعریف واژه کارآفرین به کسی که متعهد می‌شود تا ارزشی را خلق کند ترجمه گردید. در یک قرن بعد اقتصاددان اتریشی «ژوزف شومپیتر»، این مفهوم را ارزش‌آفرینی نامید.
    «شومپیتر»، کارآفرین را به عنوان نیروی محرکه اقتصاد معرفی نمود که در غیاب آنها اقتصاد حالت ایستا گرفته و بی‌حرکت می‌ماند. در جوهره کارآفرینانه «شومپیتر»، کارآفرین کسی است که فرصت تجاری را شناسایی نموده و به مواد، محصول، خدمت یا کسب و کار تبدیل نموده و یک بنگاه مخاطره‌پذیر را برای اجرای آن سازماندهی می‌نماید. به زعم او، کارآفرینی موفق مجموعه‌ای از واکنشهایی است که دیگر کارآفرینان را برای تکرار و ترویج نوآوری با تمرکز بر تخریب خلاق، یعنی حالتی که کسب و کارهای جدید و همه کسب و کارهای وابسته به طور موثری محصولات، خدمات و مدلهای منسوخ کسب و کار را بازتعریف می‌نمایند تشویق می‌کند. در تجزیه و تحلیل «شومپیتر» حول کارآفرینی در یک سیستم، به نقش تأثیر متضاد کارآفرینان که هم تخریبی و هم، زایشی است استناد می‌گردد. «شومپیتر»، کارآفرینان را به عنوان عامل تغییر درون نظام اقتصادی بزرگ می‌بیند.
    بر عکس «پیتر دراکر»، آنان را این چنین ندانسته بلکه آنان را متعهد به کشف تغییرات می‌پندارد. به عقیده «دراکر»، کارآفرین همواره تغییر را جستجو می‌نماید، به آن پاسخ می‌دهد و آن را به عنوان یک فرصت کشف می‌نماید. این فرضیه به وسیله «ایزرائیل کرزنر»، فردی که زیرکی و هوشیاری را به عنوان توانایی اصلی در کارآفرینی معرفی کرد ثابت شده است. قطع نظر از اینکه آنها کارآفرین را به عنوان پیشروی نوآور معرفی کرده باشند یا بهره‌بردار فرصت، تئوری‌ها عموماً کارآفرینی را با فرصت همراه می‌دانند. کارآفرینان معتقدند که یک قدرت استثنایی برای دیدن و ربایش فرصتهای جدید، تعهد و انگیزه لازم برای تعقیب آنها و تصمیم خلل‌ناپذیر برای تحمل ریسکها دارند. ما معتقدیم که کارآفرینی ترکیبی از مفاهیم را برای جایی که یک فرصت وجود دارد شرح می‌دهد. همچون وجود یک مجموعه ویژگی‌های شخصی مورد نیاز برای شناخت و تعقیب این فرصتها و خلق پیامدهای اصولی. ما می‌خواهیم با شرح تعریف کارآفرینی نگاه نزدیک و همزمان به برخی از کارآفرینان نظیر: «استیو جابز» و «استیو وزیناک» از شرکت کامپیوتری «اپل»، «پیر امیدیار» و «جف اسکول» از «E – «bay «آن و مایک مور» از «اسنگلی» و «فرد اسمیت» از «فدکس» داشته باشیم.
    3- سابقه و زمینه کارآفرینی

    نقطه شروع در کارآفرینی چیزی است که ما آن را زمینه کارآفرینی می‌نامیم. برای «استیو جابز» و «استیو وزیناک» زمینه کارآفرینانه سیستم کامپیوتری بود که کاربران وابسته به کامپیوترهای من فرم از طریق یک نفر پشتیبان (IT) از آن به مانند یک مکان مقدس مراقبت می‌نمودند. در این مدل کاربران، کارهای کامپیوتری خود را پس از انتظار طولانی و با برنامه‌ریزی نرم‌افزار پشتیبان انجام می‌دادند و چنانچه هر کاربری می‌خواست یک برنامه نرم‌افزاری را برای انجام کاری در اختیار داشته باشد باید حداقل 6 ماه برای برنامه‌ریزی آن معطلی می‌کشید. از دیدگاه کاربران تجربه ناکارآمدی و ناراضی کننده وجود داشت اما مادام که سیستمهای متمرکز کامپیوتری وجود داشت تنها یک کار قابل انجام بود به این صورت که کاربر فقط با تاخیر و ناکارآمدی در جریان کارش مواجه می‌شد. متخصصین سیستم چنین وضعیت ساکنی را «حلقه بازخورد متعادل» نامیدند زیرا نیروی قوی‌ای برای شکستن چنین وضعیت ایستایی وجود نداشت و آن شبیه یه یک ترموستات در «ایرکنداکتور» است: هنگامی ‌که درجه حرارت بالا می‌رود ایرکنداکتور روشن و در زمان افت دما خاموش می‌شود. سیستم کامپیوتری متمرکز نیز با چنین وضعیتی، برای کاربران یک حالت ناخوشایندی داشت.
    «پیر امیدیار» و «جف اسکول»، یک وضعیت ناخوشایند را در ناتوانی جغرافیایی بازار برای فروشندگان و خریداران شناسایی نمودند. فروشندگان اساساً بهترین خریداران را نمی‌شناختند و خریداران هم بهترین فروشندگان را نمی‌شناختند. در نتیجه بازار برای هیچ یک از آنها مطلوب نبود. فروشندگان، کالاهای دم دستی را می‌فروختند. برای آنها اصلاً تعداد و نوع خریدار، مساله نبود و در چنین وضعیتی این دو گروه حرفهای همدیگر را نمی‌توانستند بفهمند.
    «آن و مایک موربه»، به مشکلات والدین در خصوص حمل نوزادان توجه نمودند. والدین آرزوی مراقبت از نوزادان خود را در عین انجام وظایفشان داشتند. آنها دو گزینه در پیش‌رو داشتند: هم باید روش زاد و ولد را می‌آموختند و هم کارهای روزانه‌شان را انجام می‌دادند یا باید صدای افتادن بچه‌شان را در حال پرسه زدن می‌شنیدند و یا این که آنها را نزد خود نگه می‌داشتند. هر کسی می‌داند که نوزادان از مراقبت در یک محل مخصوص، منتفع می‌گردند. زیرا تماس فیزیکی نزدیک با والدین دارند اما حتی با توجه‌ترین والدین نمی‌توانند هر دو کار را به طور هم‌زمان انجام دهند و دایم و مستمر از فرزندانشان مراقبت کنند. اما والدینی که به تنهایی از این کار عاجز می‌گشتند، یاد گرفتند تا فرزندشان را از یک حالت به حالت دیگر نگهدارند و تلاش کردند تا وظایفشان را در خلال پریودهای زمانی مختلف انجام دهند.
    در مورد «فرد اسمیت»، او ارسال سریع مراسلات را برای فواصل دور طراحی کرد. قبل از تاسیس «فدکس»، این کار با سادگی و کندی انجام می‌یافت. خدمات اکسپرس بسته‌ها و امانات را بسته‌بندی می‌کرد و انتقال می‌داد و آنها را تا انتقال به شهر مقصد توسط یک نفر پیگیری می‌نمود تا سرانجام تحویل داده شوند. این یک سیستم پیچیده از نظر پشتیبانی بود و در عین حال اغلب برخی محمولات مفقود می‌گردید در حالی که هیچ کس پاسخگو نبود. کارکنان این سیستم این گونه بار آمده بودند که در یک حالت ایستا کار کنند ولو این که ناراضی و ناراحت باشند و هیچ کاربری نیز قادر به تغییر این وضعیت نبود.
    4- ویژگی‌های کارآفرینانه

    نظر کارآفرین به این نابسامانی‌ها و وضعیتهای ایستا جلب می‌شود و همین موضوع فرصتی می‌باشد تا فرآیندها، محصولات، خدمات و راه‌حلهای جدید را ایجاد نماید. دلیلی که باعث می‌گردد تا کارآفرینان این وضعیتهای ناگوار را یک فرصت برای ایجاد چیزهای جدید و با ارزش ببینند و دیگران آنها را ناسازگار و غیر قابل تحمل ببینند، ریشه در مجموعه ویژگی‌های شخصی نظیر خلاقیت، اقدام مستقیم، سخت‌کوشی، پایمردی و بردباری و ... دارد. این ویژگی‌ها بنیان و شالوده برای فرآیند نوآوری هستند.
    کارآفرین از وضعیت نامطبوع و ناخوشایند الهام می‌گیرد. کارآفرینان بایستی برای انجام این ماموریت برانگیخته شوند. بعضی مواقع کارآفرینان فرصتی را برای تغییر چیزهایی که آنها به دست می‌آورند برای تخریب وضع موجود پیدا می‌کنند. در مورد شرکت (E-bay) کاربر ناامید دوست «امیدیار» بود. کارآفرینان به طور خلاقانه فکر می‌کنند و راه‌حلهای جدید را توسعه می‌دهند. یک کارآفرین تلاش نمی‌کند تا سیستمهای جاری را با حداقل ابزارها مطلوب سازد اما به جای آن راه جدید حل مساله را می‌یابد. «امیدیار» و «اسکول»، بهترین راه ارتقای فروش را توسعه ندادند؛ «جابز» و «وزیناک»، الگوریتم سرعت نرم‌افزار مربوط به مشتری را توسعه ندادند و فرد اسمیت روشی را برای ساختن کار غیر دستی ایجاد ننمود. هر یک از یافته‌های فوق نشان دهنده ایجاد یک راه‌حل جدید برای برون‌رفت از مشکلات موجود می‌باشد. فردی به وسیله فرصت الهام گرفت و یک راه خلاقانه را ایجاد کرد.
    کارآفرین عمل مستقیم انجام می‌دهد، قبل از آن که منتظر فرد دیگری برای مداخله گردد یا سعی کند تا فرد دیگری را برای پیدا کردن راه‌حل متقاعدسازد. کارآفرین مستقیماً دست به کار ایجاد محصول یاخدمت جدید می‌گردد. «جابز» و «وزیناک»، کاربران را به برخواستن و انقراض دپارتمان (IT) تشویق ننمودند بلکه آنها کامپیوتر شخصی‌ای اختراع کردند که دسترسی آزادانه به مین فرم را به کاربران اجازه می‌داد. «مور»، همچنین کتابی را در خصوص این که مادران چگونه در زمان کمتر، کار بیشتری را انجام دهند چاپ ننمود بلکه «اواسنگلی» را ایجاد نمود که به راحتی جلو و عقب رفته و به والدین در حمل نوزادان در حالی که حتی دو دست آنها آزاد است کمک می‌نماید. البته کارآفرینان لازم دارند تا بر دیگران نفوذ داشته باشند: اول همه سرمایه‌گذاران حتی اگر از دوستان و خانواده آنها باشند، بعد هم‌تیمی‌ها و کارکنان تا با آنها کار کنند و سرانجام مشتریان تا ایده‌ها و نوآوری‌های آنان را خریداری نمایند.
    کارآفرینان از طریق فرآیند نوآوری، رشادت تحمل ریسک و نارسایی‌های بزرگ را نشان می‌دهند. این کار اغلب لازمه این است که آنها ریسکهای بزرگ را تحمل کنند و کاری را انجام بدهند که دیگران قادر به انجام آن نمی‌باشند. برای مثال، «فرد اسمیت» بایستی خودش و دنیا را متقاعد به این سازد که یک هواپیما و مرکز سورتینگ در «ممفیس» ایجاد نماید تا محموله را روز بعد در مقصد تحویل دهد. او این کار را در زمانی که همه رقبا با کامیون این کار را انجام می‌دادند، انجام داد. سرانجام کارآفرینان، پایمردی و بردباری به کار می‌گیرند تا راه‌حلهای خلاقانه را ایجاد نمایند. کارآفرین نیاز دارد تا بتواند راه‌حلهای خلاقانه را پیرامون موانع و چالشهایی که سر برآورده‌اند، ایجاد نماید.
    5- پیامد، دستاوردها و نتیجه کارآفرینانه

    هنگامی ‌که یک کارآفرین خصوصیات بالقوه‌اش را در تحمل یک وضعیت ایستا به کار می‌گیرد، چه چیزی رخ می‌دهد؟ او یک حالت تعادل جدید را خلق می‌کند آن گونه که به طور معناداری سطح بالاتری از رضایت را برای ذی‌نفعان آن مجموعه ایجاد می‌کند. با دقت و امعان نظر به دیدگاه «باتیست سی»، کارآفرین شرایط بی کیفیت‌تر را به شرایط با کیفیت بالاتر تغییر می‌دهد. وضعیت جدید پایا و با دوام است زیرا از ابتدا دوباره متولدشده سپس ثابت می‌ماند. بقا و موفقیت آن به ورای مرزهای کارآفرین و کسب و کارهای کارآفرینانه خواهد رسید. از طرفی همه بازار، سطوح تقلیدی و خلق اکوسیستم اطراف و درون یک وضعیت جدید را شامل می‌شود.
    هنگامی‌ که «جابز» و «وزیناک»، کامپیوتر شخصی را خلق کردند آنها وابستگی کاربران را به مین فرم ضعیف ننمودند، آنها آن را شکستند، کنترل را از اتاق شیشه‌ای به دسک‌تاپ تغییر دادند. تعدادی از کاربران تعادل جدید را حتی قبل از چشمانشان دیدند، آنها نه تنها از «اپل» استقبال نمودند بلکه تعدادی از رقبایی را که به درون خیز برداشته بودند را ترساندند. موسسین، یک اکوسیستم را با استفاده از تعدادی سخت‌افزار ایجاد نمودند و عرضه‌کنندگان کانالهای توزیع و خرده‌فروشان ارزش افزوده و ... ایجاد نمودند. به خاطر این اکوسیستم جدید، «اپل» بایستی از بازار بی ثبات سالهای قبل بیرون برود. تعادل و وضعیت جدید، به عبارت دیگر به ایجاد یک کسب و کار تنها وابسته نیست. در مورد «امیدیار» و «اسکول»، ایجاد (ebay) یک روش خوب را برای خریداران و فروشندگان فراهم نمود تا یک تعادل جدید را ایجاد نمایند. «فرد اسمیت»، دنیای جدید تحویل بسته‌های پستی را به وجود آورد.
    6- تغییر به سوی کارآفرینی اجتماعی

    اگر اینها اجزای کلیدی کارآفرینی هستند چه چیزی کارآفرینی اجتماعی را قابل تشخیص می‌سازد؟ ابتدا ما اعتقاد داریم که روش مفیدتر برای تعریف کارآفرینی اجتماعی ایجاد همخوانی آن با کارآفرینی است. برای درک تفاوتهای دو مجموعه کارآفرینان از هم، مهم است تا این تفکر که تفاوت می‌تواند برای انگیزش قابل استناد باشد را رفع کنیم. کارآفرینان معمولی با پول و کارآفرینان اجتماعی با نوعدوستی برانگیخته می‌شوند. حقیقتی وجود دارد که کارآفرینان به ندرت با مسایل مادی برانگیخته می‌شوند. هم کارآفرینان تجاری و هم کارآفرینان اجتماعی به طور قوی برای فرصتی برانگیخته می‌شوند که آنها، آن را شناسایی کرده‌اند، سرسختانه آن را تعقیب می‌کنند و به دست می‌آورند. پاداش روحی و روانی قابل ملاحظه‌ای را از این موضوع که از فرآیند واقعی‌سازی ایده‌هایشان نشات می‌گیرد به دست می‌آورند. قطع نظر از آنچه آنها درون بازار یا مکان غیر انتفاعی انجام می‌دهند، اغلب کارآفرینان نمی‌توانند هزینه‌های خود را بابت وقت، تحمل ریسک، تلاش انجام داده و سرمایه و پول به کار برده جبران نمایند.
    ما بر این باور هستیم که تمایز بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی در ارزش خودش است. برای کارآفرین، موضوع پیش‌بینی و انتظار ارزش و سازماندهی بازارهای خدماتی که بتواند از عهده محصولات و خدمات جدید او بر آید و همچنین طراحی برای ایجاد منفعت جدید دارای اهمیت است. از همان آغاز این انتظار وجود دارد که کارآفرین و سرمایه‌گذار او باید به برخی از منافع مالی شخصی توجه نمایند. سود، شرط لازم و ضروری برای پایداری هر کسب و کاری می‌باشد و ابزاری برای رسیدن به هدفهای مطلوب است. کارآفرین اجتماعی هیچ منفعت مالی را برای سرمایه‌گذاران و خودش پیش‌بینی نمی‌کند در عوض او کمک می‌کند تا برای بخشهای معینی از اجتماع یا جامعه بزرگی فوایدی ایجاد شود. بر عکس ارزشهای پیشنهادی کارآفرینانه، بازاری را که می‌تواند برای نوآوری در آن پول خرج کند فرض می‌کند. ارزشهای مورد درخواست کارآفرینان اجتماعی برای هدف کمک به جمعیت غیر مفید و فراموش شده‌ای است که با مبالغ کمتر پول برای سامان‌دهی آنان منطقه‌ای را می‌توان تغییر داد. کسب و کارهای ایجاد شده توسط کارآفرینان اجتماعی می‌توانند درآمدزا باشند و به عنوان نهادهای غیر انتفاعی یا سودآور سازماندهی شوند. آن چیزی که باعث تمایز کارآفرینی اجتماعی می‌شود تقدم و اولویت داشتن سود و منفعت اجتماعی است آنچنان که «گرس دس»، استاد دانشگاه دوک اعلام نموده است ما کارآفرینی اجتماعی را موضوعی با سه عنصر زیر تعریف می‌کنیم:

    1. شناسایی وضعیت ثابت اما به طور مداوم نابرابری که سبب محرومیت، حاشیه‌نشینی و یا رنج و عذاب بخشی از انسانیت که ابزارهای مالی و سیاسی ضعیفی برای رسیدن به مزایای شخصی دارند.
    2. شناسایی فرصتی در شرایط نابرابر، توسعه یک ارزش اجتماعی مورد انتظار، تحمل ابهام، خلاقیت، عمل مستقیم، تشویق و شهامت به منظور مواجهه و استیلا بر وضعیت ثابت.
    3. ایجاد یک وضعیت و تعادل ثابت جدید که محرومیت گروههای هدف، موانع بالقوه را برطرف ساخته یا کم کند و از طریق تقلید و ایجاد یک اکوسیستم اطراف وضعیت جدید، آینده بهتری را برای گروههای هدف و حتی جامعه تضمین نماید.

    «محمد یونس»، موسس گرامین بانک و پدر اعتبارات خرد، یک مثال کلاسیک برای کارآفرینی اجتماعی می‌باشد. در یک حالت ثابت و تأسف برانگیز، او فقرای بنگلادشی را که محدودیت و مشکل مالی برای تامین کمترین منابع داشتند را شناسایی نمود. ناتوانی برای وام از طریق سیستم بانکی باعث شد تا آنها با تحمل بهره گزاف از نزول‌خواران پول قرض کنند. «یونس»، در مواجهه با این سیستم اثبات کرد که یک فرد فقیر می‌تواند اعتبار خوبی با مبلغ 27 دلار از جیب خودش برای 42 زن از روستای جوبرا تامین کند. زن تمامی ‌وام را بر می‌گرداند. «یونس» دریافت که حتی با سرمایه‌های اندک، زنان می‌توانند برای خودشان درآمد کسب نمایند. با یک چرخ خیاطی بایستی خیاطی نمایند تا درآمد کافی برای بازپرداخت وام را به دست آوردند، غذا بخرند، هزینه آموزش فرزندانشان را بپردازند و خودشان را از فلاکت برهانند. «گرامین بانک»، خودش را با بهره‌ای که از وامها به دست می‌آورد پایدار ساخت و آنگاه همین سرمایه را برای کمک به زنان دیگر وام می‌داد. «یونس»، به کمک روحیه الهام‌پذیری، خلاقیت، اقدام مستقیم، شهامت، بردباری و پشتکار خود در کسب و کار خودش امکان‌پذیری را ثابت نمود و بیش از دو دهه تلاش نمود تا یک شبکه جهانی برای سازمانهای دیگر و کشورها و فرهنگهای دیگر برای تاسیس چنین موسسه گسترده‌ای برای اعتبارات کوچک فراهم نماید.
    شناسایی خوب بازیگر، کارگردان و تولیدکننده‌ای به نام «روبرت ردفورد»، شناسایی مورد دیگری از کارآفرینی اجتماعی تلقی می‌شود. «ردفورد»، در اوایل دهه 80 بر آن شد تا فضای صنعت فیلم‌سازی را احیا کند. «ردفورد»، خود از مصایب‌دیدگان مجموعه قدرتمند در این صنعت به حساب می‌آمد. او یک وضعیت حزن‌آلود اما ثابت را در هالیوود شناسایی کرد. با مدل کسب و کارش به طور فزاینده‌ای جذابیتهای مالی، درخشش محصولاتش و حوزه و قلمرو کاری‌اش را تحریک کرد تا بیشتر و بیشتر بر روی نظارت بر روشهای فیلم‌سازی برای کسب درآمد بهتر، تولید و پخش درست‌تر تمرکز نمایند. در همین زمان او توجه کرد که تکنولوژی جدید هم به میدان آمده است که باعث شده وسایل مورد نیاز برای کار بیشتر تحت نظارت وی قرار گیرند. دیدن فرصت، شانس مهمی‌ برای او بود. ابتدا او موسسه رقص نور را ایجاد کرد تا از طریق تصویرسازی پول به دست آورد و به فیلم‌سازان جوان برای توسعه ایده‌شان کمک نماید و در آخر او جشنواره فیلم رقص نور را برای نشان دادن استقلال کار فیلم‌سازان برپا کرد. از همان اول ارزشهای «ردفورد»، بر روی استقلال فیلم‌سازان تمرکز یافت. «ردفورد»، موسسه رقص نور را به عنوان یک شرکت غیر انتفاعی برای شبکه‌ای از بازیگران، نویسندگان و سایر افراد درگیر در این صنعت ایجاد نمود. 25 سال بعد، رقص نور طلیعه‌دار جنبش فیلم مستقل گردید.
    «ویکتوریا هال»، مثال دیگری از کارآفرین اجتماعی است. «هال» یک دانشمند داروشناس است که به طور فزاینده‌ای به وسیله عوامل بازار صنعت خود شکست خورد. اگر چه شرکتهای دارویی بزرگ داروهایی را برای مداوای بیماری‌ها تولید می‌نمودند اما داروهای توسعه‌نیافته‌ای هم به بازار می‌آمدند. مردم برای تهیه نیازهای دارویی‌شان کم توان بودند. لزوم ایجاد منافع پولی برای شرکا، باعث تمرکز صنعت دارویی بر خلق بازارهای دارویی برای بیماران شد. «هال»، مصصم به چالش و رویارویی با این وضعیت گردید که غیر عادلانه و غیر قابل تحمل بود. او اولین موسسه غیرانتفاعی دارویی دنیا را تاسیس نمود که ماموریت آن تضمین داروهای ضدبیماری‌های عفونی برای مردم کشورهای در حال توسعه می‌باشد. او به طور موفقیت‌آمیزی اولین دارویش یعنی «پارومومایسین» را که (برای درمان بیماری لیشمانیوز که بیش از 200000 تن را در سال می‌کشت) برای هندی‌ها توسعه داد، آزمایش کرد و تامین نمود. خانم «هال»، با این عمل خود مصداق بارز کارآفرین اجتماعی می‌باشد. او ابتدا به ساکن، یک وضعیت نابرابر را در صنعت دارویی تشخیص داد بعد از آن فرصتی را برای مداخله، خلاقیت، اقدام مستقیم و آغاز یک بنگاه جدید برای رفع معایب موجود شناسایی نمود و در وحله بعدی او عزم و شهامت خود را بر ایجاد این کار نشان داد.
    7- مرزها و محدوده کارآفرینی اجتماعی

    برای تعریف کارآفرینی اجتماعی مساله تعیین حدود و فعالیتهایی که شایستگی زیادی دارند از اهمیت زیاد برخوردار است. دو نوع فعالیت ارزشی اجتماعی که به باور ما باید از کارآفرینی اجتماعی تفریق داده شود وجود دارد. اولین نوع بنگاه اجتماعی، تدارک خدمات اجتماعی است. در این مورد، افراد با جرات و متعهد یک وضعیت ایستای تاسف‌باری را شناسایی می‌کنند مانند ملاحظه افرادی که در آفریقا در اثر ایدز یتیم گردیدند و مجوعه برنامه‌ریزی‌هایی را برای اقدام انجام می‌دهند مثل تاسیس یک مدرسه برای این بچه‌ها تا آنها مطمئن شوند که مراقبت و آموزش آنها تضمین گردیده است. این مدرسه باید با اطمینان به این بچه‌ها کمک‌رسانی کند به گونه‌ای که حتی برخی از آنان از توانایی شکست فقر بهره‌مند گردیده و به ادامه زندگی‌شان برگردند. این گونه از بنگاههای خدمات اجتماعی هرگز از چارچوبهای محدودشان فراتر نمی‌روند، تأثیرشان محدود است، حوزه خدماتشان به ناحیه خاصی محدود می‌گردد و گستره‌شان تا بدان جایی است که منابع محدود اجازه می‌دهند، این بنگاهها و نهادها به طور فزاینده‌ای آسیب‌پذیر می‌باشند. از این دست سازمانها در دنیا بسیارند اما آنها نباید با کارآفرینی اجتماعی اشتباه گردند. ممکن خواهد بود مدرسه‌ای برای یتیمان ایدز به عنوان کارآفرینی اجتماعی مجدداً شکل گیرد اما این امر مستلزم برنامه‌ریزی توسط آن مدرسه در قالب شبکه‌ای از مدارس در درون خود و تامین حمایتهای لازم است. تفاوت میان دو نوع بنگاه یعنی کارآفرینی اجتماعی و بنگاه خدمات اجتماعی در زمینه و مفهوم کارآفرینانه اولیه یا در برخی از ویژگی‌های شخصی موسسین آنها نیست بلکه در نتایج، دستاوردها و پیامدهای آنها است.
    دومین دسته بنگاههای اجتماعی، معتقدین به فعالیت حاد و شدید اجتماعی است. در این مورد هم انگیزه فعالیت همان وجود وضعیت ایستا و اسف‌بار است و حتی ویژگی‌های بازیگران در اینجا نیز بعضاً شبیه خصوصیت افراد حاضر در مورد قبلی است اما تنها تفاوت موجود در ماهیت اقدام می‌باشد. یعنی به جای انجام اقدام مستقیم آنچنان که کارآفرین اجتماعی وارد می‌شود در اینجا یک فعال اجتماعی تلاش دارد تا از طریق اقدام غیر مستقیم از طریق دیگران نظیر دولتها و نهادهای مردمی‌، مصرف‌کنندگان، کارگران و ... تغییر را به وجود آورد. فعالین اجتماعی ممکن است برای انجام تغییرات مورد نظرشان حتی بنگاهی را ایجاد ننمایند در عوض آنها می‌توانند سیستمهای موجود را بهبود بخشیده و حتی وضعیت جدیدی را سبب گردند. پس چرا این افراد را کارآفرین اجتماعی نمی‌نامند؟ البته این نباید یک تراژدی تصور شود. چنین افرادی نام و رسم متعالی داشته‌اند، همان رسمی‌ که «مارتین لوترکینگ» و «ماهاتما گاندی» و دیگران به آن موصوف بودند یعنی اینان همان فعالان اجتماعی هستند.
    8- سایه‌های ابهام و خاکستری

    برای ایجاد یک تعریف از کارآفرینی اجتماعی و تمایز آن از خدمات اجتماعی و فعالان این عرصه، لازم است تا برخی از استراتژی‌های شرکتی را همراه با این شکلهای ناب شناخته و یا مدلهای ترکیبی ایجاد نمود. در نمودار زیر سه نوع تعریف گنجانده شده است.


    در شکل خالص، کارآفرین موفق اقدام مستقیم نموده و یک وضعیت جدید و پایدار را به وجود می‌آورد. فعال اجتماعی از راه تأثیر روی دیگران همین وضعیت جدید و پایدار را ایجاد می‌کند و تدارک‌دهنده خدمات اجتماعی برای بهبود نتایج در وضعیت جاری اقدام مستقیم انجام می‌دهد. دانستن و تشخیص تفاوت این سه نوع مهم است. اما باید دانست که در دنیای واقعی این تفاوتها شاید این گونه دقیق مرزبندی نگردند لذا نیاز به مدل ترکیبی، بعید نمی‌باشد. این همان موضوع قابل بحث «محمد یونس» است که او اعتقاد به فلسفه اجتماعی را برای شتاب بخشیدن و تقویت «گرامین بانک» به کار برد که خود تاسیس این بانک یک مثال کلاسیک از کارآفرینی اجتماعی است.
    http://www.mgtsolution.com/show/731654602
  10. #10
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    رتبه کارآفرینی اجتماعی ایران در جهان چقدر است؟

    یک استاد دانشگاه رتبه کارآفرینی اجتماعی ایران در میان ۵۰ کشور جهان را رتبه ۲۷ اعلام کرد.
    به گزارش ایسنا، آراستی امروز در همایش کارآفرینان خیر و خیرین کارآفرین اظهار کرد: در سال گذشته تعداد موسساتی که خدمات اجتماعی ارائه کرده‌اند، افزایش یافته است و از سه جهش اصلی باعث شده افراد بیشتری به سمت ارائه خدمات اجتماعی روی بیاورند. وی ادامه داد: کاهش سرعت ارائه خدمات اجتماعی توسط افرادی که در این حوزه فعالیت دارند، فاصله میان کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته، افزایش رقابت‌پذیری و توجه به کسب وکارهای اجتماعی از جمله عواملی است که موجب اقبال افراد به سمت ارائه خدمات اجتماعی شدند. این استاد دانشگاه، کارآفرینی اجتماعی را برای پیشرفت جوامع حیاتی دانست و گفت: ما به کارآفرینان اجتماعی نیاز داریم تا راه‌های جدیدی برای حل مسائل اجتماعی ارائه کنند. آراستی در عین حال تفاوت کارآفرینی اقتصادی و اجتماعی را مورد ارزیابی قرار داد و گفت: در کارآفرینی اقتصادی هدف اصلی کسب و کار اقتصادی که منتج به سود می‌شود در حالی که در کارآفرینی اجتماعی اصلی‌ترین دلیل کسب و کار، سودآوری نیست و بیشتر پایداری اجتماعی مطرح است. وی در ادامه با اشاره به آخرین آمار مرکز کارآفرینی جهان از وضعیت کارآفرینی اجتماعی در دنیا گفت: بیش از ۹۰ کشور ۱۷ سال است که پژوهش کارآفرینی در دنیا را انجام می‌دهند و گزارش‌های سالانه کارآفرینی و نرخ کارآفرینی در شاخص‌های مختلف توسط تیمی در ایران جمع‌آوری و با کشورهای مختلف مقایسه می‌شود. این استاد دانشگاه گفت: بر اساس آمار ۲۰۱۶ مرکز کارآفرینی جهان میانگین نرخ کارآفرینی اجتماعی در کل دنیا ۳.۲ است که کره جنوبی با ۰.۳ درصد کمترین و پرو با ۱۳.۷ درصد بیشترین نرخ کارآفرینی اجتماعی را داشته‌اند. آراستی ادامه داد: میانگین نرخ کارآفرینی اقتصادی در کل دنیا نیز ۷.۶ درصد است که ویتنام با ۱۳.۷ درصد کمترین و پرو با ۲۲.۲ درصد بیشترین نرخ را به خود اختصاص داده است. وی نرخ کارآفرینی اجتماعی در ایران ۱.۳۶ درصد اعلام کرد و گفت: رتبه ایران در میان ۵۰ کشور جهان ۲۷ است که نشان می‌دهد در بحث نرخ کارآفرینی اجتماعی وضعیت خوبی نداریم. این استاد دانشگاه در پایان عدم استفاده از فناوری، رقابت شدید، مدیریت منابع انسانی، منابع مالی محدود و ارتباط با بخش دولتی را از مهم‌ترین موانع و چالش‌های کارآفرینی اجتماعی عنوان کرد.
    https://www.isna.ir/news/96083017619...A7%D8%B3%D8%AA
+ پاسخ به موضوع
صفحه 1 از 2 12 آخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 11

موضوعات مشابه

  1. بازار سرمایه چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟
    توسط SARA در انجمن سایر آموزش های استارتاپی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2018/04/19, 22:38
  2. مسئولیت اجتماعی شرکت ها چیست و پایبند بودن به آن چه مزایایی دارد
    توسط SARA در انجمن سایر آموزش های استارتاپی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2018/04/19, 21:05
  3. بازار آزاد چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟
    توسط SARA در انجمن سایر آموزش های استارتاپی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2018/04/12, 14:56
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2018/01/09, 07:41
  5. از هایپ نترسید ! چرا ۲۰,۰۰۰ دلار ارزش واقعی بیت کوین نیست ؟
    توسط اخبار استارتاپی در انجمن اخبار استارتاپی از سایت های گوناگون
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2018/01/04, 06:55

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش