در مقالات پیشین بیان شد که انسانیت به مرز بحرانی بین عصر صنعتی و عصر اطلاعات نزدیک شده و حتی شاید آن را پشت سر گذاشته است. هم چنین به عنوان گواه این ادعا سرنوشت شرکت های با ارزش بورس که در زمینه تولیدات صنعتی فعال هستند شرح داده شد که در طول سالیان به رغم افزایش تولید، ارزش خود را از دست داده اند. پس چه چیزی جای آنها را گرفته است؟ انفجار استارتاپ ها

تعداد بسیار زیادی استارتاپ در سالیان اخیر به وجود آمده به نحوی که انفجار تعداد آنها را می توان به انفجارهای زمین شناسی که چهره زندگی بر روی کره خاکی را دستخوش تغییر کردند تشبیه نمود. شرکت های با رشد سریع در زمینه تکنولوژی به همه محدوده های اجتماعی نفوذ کرده اند و به ازای هر صنعت و شغلی در دنیای سنتی، یک معادل در عصر اطلاعات با کارکرد مشابه به وجود آمده است. به روایت مشهور مارک اندرسن “نرم افزار جهان را می خورد”. در ادامه لیست کوتاهی از شرکت هایی که خدمات و کالاهایی در دوران صنعتی را به عصر اطلاعات ارتقا داده اند را مشاهده می کنید:
  • (Kodak > Instagram (Photography
  • (Borders Books > Amazon (Books
  • (Tower Records > Apple, Spotify (Music
  • (Hotel Chains > Airbnb (Travel
  • (Taxis > Uber/Lyft (Transportation
  • (Resumes $ Recruiters > LinkedIn (Human Resource
  • (Newspapers > Social Media (Information Consumption
  • (Retail stores > eCommerce (Shopping

این روند تا کجا ادامه دارد؟ تلاش برای ارزیابی عددی تغییر، وقتی هنوز در حال رخ دادن است کاری بیهوده به نظر می آید اما مطالعات یک مدل تابع نمایی را برای رشد استارتاپ ها پیش بینی می کنند. گراف زیر رشد صنایع نوآور را در مقایسه با رشد صنایع سنتی نمایش می دهد: چرا استارتاپ ها در حال انفجارند؟

تا چه حدی صحبت کردن از یک انقلاب اغراق به حساب می آید؟ آیا این حباب مانند بار قبل می ترکد؟ هیچ کس نمی تواند آینده را پیش بینی کند اما با اطمینان می توانیم از نشریه اکونومیست نقل قول کنیم: “انفجار کارآفرینی که امروزه در حال رخ دادن است بر پایه های محکم تری از حباب دات کام دهه ۱۹۹۰ بنا شده و انتظار می رود برای آینده قابل پیش بینی همچنان به رشد خود ادامه دهد”. چه چیزی در پشت صحنه در حال رخ دادن است که این انفجار ناگهانی را تقویت کند؟ پاسخ این است که عوامل بسیاری برای مدتی فعال بوده اند تا این لحظه به این شکل رقم بخورد. استیو بلنک چهار عامل اصلی را برای این رشد معرفی کرده است: ۱- استارتاپ ها با هزاران دلار به جای میلیون ها دلار ایجاد می شوند

هزینه توسعه محصول با ضریب ۱۰ برابر نسبت به ده سال گذاشته کاهش یافته است. کدهای نرم افزاری در قالب های ساده تری در دسترس هستند و توسعه محصول با استخدام فریلنسرهای موقتی که با ابزارهای Plug and Play کار می کنند ارزانتر تمام می شود. همچنین هزینه هنگفت سرورهای اختصاصی جای خود را به هزینه اشتراک سرور به ازای میزان استفاده داده است. ۲- صنعت تامین مالی دقیق تر از همیشه عمل می کند

وقتی یک VC باید میلیون ها دلار بر روی یک سرمایه گذاری هزینه کند، گویی باید تعداد کوچکی شرط بندی بزرگ انجام دهد. اما کاهش مبلغ مورد نیاز برای راه اندازی شرکت های نرم افزاری فضا را برای ورود انواع جدیدی از سرمایه گذاران مانند فرشتگان کسب و کار، شتابدهنده ها و micro-VC ها مهیا کرده است. چک هایی که این حامیان مالی امضا می کنند معمولا کوچک و در حد ۱۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ دلار است. این به معنی امکان سرمایه گذاری بر روی تعداد زیادی از شرکت های نوپا است. به تبع این شرایط، شرکت های نوپا نیز برای جذب منابع مبلغ بالا تا مرحله رشد خود صبر می کنند و بسیاری از سرمایه گذاری ها در مراحل اولیه است.

۳- کارآفرینی در حال تدوین علم مدیریت ویژه خود است

در سال ۱۶۰۲ شرکت تجاری هند شرقی اولین شرکت چندملیتی جهان را پدید آورد. حدود سیصد سال بعد، فردریک تیلور (Fredrick Taylor)، هنری فورد (Henry Ford) و آلفرد اسلون (Alfred Sloan) اصول علم مدیریت نوین را اختراع کردند و این دانش را در قالب برنامه های درسی MBA و مدارس کسب و کار به سراسر جهان انتقال دادند. اولین موج از شرکت های حمایت شده توسط VC ها در عصر اطلاعات در دهه ۱۹۷۰ پدیدار شد. برای چند دهه اول، بسیاری از مخترعین و کارآفرینان به غلط دروس آموخته شده در دوره های کسب و کار و MBA را به شرکت خود اعمال کردند. به مرور زمان کارآفرینان بسیاری پی بردند که در فضای جدیدی که کار می کنند اصول قدیمی کسب و کار چندان کاربردی ندارد. حدود چهل سال بعد از شروع عصر استارتاپ ها، استیو بلنک با کتاب Four Steps to the Epiphany و اریک ریس با کتاب The Lean Startup دانش جدیدی برای علم مدیریت کارآفرینی بنا نهادند که به عنوان جنبش استارتاپ های ناب (The Lean Startup Movement) مشهور شده است. فلسفه استارتاپ ناب به صورت رسمی به این نتیجه رسید که استارتاپ ها نسخه کوچک شده ای از شرکت های بزرگ نیستند. این به آن معناست که اصول مدیریت عصر صنعتی -مانند ساختارهای سازمانی سلسله مراتبی و برنامه های بلند مدت از پیش تعیین شده- کارکردی در دنیای بسیار سریع و در حال تغییر استارتاپ ها ندارند. با گسترش و آموزش اصول استارتاپ های ناب و ورود آن به بطن جامعه استارتاپی، کارآفرینان در راه اندازی و خلق کسب و کارها بهتر از پیش عمل می کنند. کارآفرینانی که اصول ناب را نهادینه کرده اند، می دانند که فرضیات غلط دیگر فاجعه به حساب نمی آیند و صرفا فرصتی برای تغییر مسیر هستند. محصولات تمام نشده دیگر پشت درهای بسته مخفی نمی شوند و با نام محصول بتا وارد بازار می شوند. توسعه محصول از یک پرونده پر از کاغذ شروع نمی شود بلکه از یک لیست انعطاف پذیر بهبود تدریجی -که هر دو هفته یکبار بر اساس نظر مشتری بازبینی می شوند- آغاز می گردد و پیوسته در جریان است. ۴- سرعت انطباق مشتریان با فناوری نو بسیار بالا است

همانگونه که مجله اکونومیست اشاره کرده، “اینترنت اکنون سریع، جهانی و بی سیم است”. چیزی که این بستر برای استارتاپ ها فراهم می کند کمتر از کمک ماشین چاپ گوتنبرگ به ناشران نیست، این به معنای امکان توزیع ارزان و لحظه ای محصولات و خدمات در سراسر جهان است. به کمک اینترنت یک استارتاپ می تواند از روز اول یک شرکت میکرو-چند ملیتی به حساب آید. شرکت های بزرگ در گذاشته بسیار کند به سمت استفاده فناوری های نوین معرفی شده توسط استارتاپ ها حرکت می کردند. اما امروزه بسیاری از شرکت های بزرگ تمایل به استفاده و امتحان کردن محصولات ارزانتر، سریعتر و متناسب تر عرضه شده توسط استارتاپ های در حال رشد دارند. امکان دسترسی جهانی به مشتریان و کاربران و نیز سرعت روزافزون به کارگیری تکنولوژی توسط شرکت ها و مشتریان امکان رشدی سریع تر از هر زمان دیگر را به استارتاپ ها داده است. تاثیر استارتاپ ها در رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال

در حالی که بسیاری از استارتاپ های موفق در دو دهه گذشته مانند Google، Facebook و Amazon اکنون در عرصه اقتصاد جهانی می درخشند، امکان دارد محرک های اصلی اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۵ شرکت هایی باشند که هرگز نام آنها را نشنیده باشید. بسیاری از آنها هنوز به وجود نیامده اند. برخی از آنها از دره سیلیکون شکل می گیرند و برخی دیگر در مکان هایی که انتظار آن نمی رود مانند بنگلور هند، سائوپائولو برزیل، سنگاپور و بسیاری اکوسیستم های دیگر در جهان که برای دستیابی به ترکیب جادویی دلارهای سرمایه گذاری، بنیانگذاران، استعداد و فرهنگ صحیح در رقابت هستند. وقتی حرف از تریلیون ها دلار سرانه تولید ناخالص در میان است جای تعجب نیست که دولت ها توجه ویژه ای دارند.

علاوه بر ثروت، استارتاپ ها شغل های زیادی هم ایجاد می کنند. در واقع امروزه فقط استارتاپ ها تولید شغل جدید خالص می کنند. مطالعه موسسه Kauffman نشان می دهد که در ۲۸ سال گذشته تمام شغل های جدید خالص (به جای اینکه افراد از شغلی به شغل دیگر بروند) ایجاد شده در ایالات متحده به دست استارتاپ ها بوده است. در این دوره شرکت های عصر صنعتی بیشتر از شغل هایی که ایجاد میکردند، کارمندان قبلی خود را حذف می کردند. جالب این است که این مطالعه به ازای سالهای منفرد نیز همچنان با دقت خوبی صدق می کند و در ۲۱ سال از این ۲۸ سال (۷۵%) شغل های خالص ایجاد شده توسط استارتاپ ها بوده است. روی هم رفته این شرایط یک معادله بسیار ساده را تشکیل می دهد: در دهه های آینده اکوسیستم هایی با بیشترین تعداد استارتاپ موفق، از اقتصادهای موفق بهره مند خواهند بود.

تاثیر استارتاپ ها بر ساختار قدرت

انسان ها دوران گذار میان دوران ها را به خوبی درک نمی کنند. وقتی این گذار رخ می دهد همه چیز تغییر می کند. دولت، کسب و کار، سیستم مالی، تحصیلات، سلامتی، انرژی، تکنولوژی، هنر و علوم همه و همه تغییر می یابند. با رسیدن عصر اطلاعات به اوج شکوفایی تاثیرات آن بر ساختارهای سیاسی قابل مشاهده است. یکی از مطالعات اخیر Harvard Business Review تغییرات روزمره و کنونی که در فرهنگ جوامع رخ می دهد را بررسی کرده است. در این مطالعه اشاره شده که در حالی که “قدرت قدیمی” به دست عده معدودی نگاه داشته شده و با حسادت محافظت می شود، “قدرت جدید” اشتراکی است و در دست عده بسیاری قرار دارد. به تدریج فشار ساختارهای نوین قدرت برای جایگزینی و تغییر دادن ساختارهای قدیمی تر که فقط بر روی مصرف مردم و مشتریان تکیه داشتند بیشتر می شود. ساختارهای نوین قدرت، به ایده ال های جدید جامعه دوران عصر اطلاعات اهمیت بیشتری می دهند. مانند اینکه مردم انتظار به اشتراک گذاری، شکل دادن، تامین مالی، تولید و مشارکت در مالکیت شرکت ها، ایده ها، دولت ها و حتی هنر را دارند. آنها مشارکت را یک حق غیر قابل انتقال می دانند و برای تصمیم گیری غیر رسمی، همکاری و شفافیت ارزش قائلند و وابستگی غیر رسمی را به تبعیت و سرسپردگی ترجیح می دهند. اگرچه مولفین Harvard Business Review وجود ساختارهای سنتی قدرت را برای حرکت به سمت جلو ضروری می دانند اما شکی نیست که ارزش های عصر اطلاعات به طور اساسی در حال تغییر انتظارات دوران صنعتی هستند و برای موفقیت، هر دو ساختار باید از یکدیگر درس بیاموزند. چرا استارتاپ ها برای جامعه مهم هستند

نوآوری هیچ گاه بی دردسر و خطی نیست! راه ما برای پیشرفت در عصر اطلاعات همواره شروع های مجدد خواهد داشت. به طور مکرر خطا خواهیم کرد. ما همچنان در انتظار اختراع چیزهایی هستیم که روشن بینان گذشته وعده داده بوده اند. اما در عین حال هیچ کس نمی تواند موجهای عظیم تغییر را عقب نگه دارد. پس باید با احتیاط و شهامت خود را از نو بسازیم. باید داده ها را به طور هدفمند مرور کنیم، به طور منطقی مضامین آن را ارزیابی کنیم و با جسارت یافته های خود را به کار گیریم تا بتوانیم شکوفایی آینده جامعه خود را تامین کنیم. ما باید برای رشد پیوسته آماده باشیم و از پستی و بلندی های مسیر با نگاهی به آینده عبور کنیم و همواره در ذهن داشته باشیم آنچه که امروز موجب رشد است با آنچه که فردا این نقش را بر عهده دارد متفاوت است. مدل دره سیلیکون درس خوبی برای این نکته است. از دید امروز شاید آینده پر چالش به نظر برسد اما یک چیز وجود دارد که با شفافیت یک گوی بلورین قابل رویت است؛ آینده ما از سازه های عصر اطلاعات ساخته خواهد شد. هم اکنون که در حال مطالعه هستید کارآفرینان در حال کار بر روی لپ تاپ های خود برای هموار کردن مسیر به سمت آینده هستند!

https://isfahanplus.ir/%d8%a7%d9%86%...-%d9%87%d8%a7/