خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
انجام این 7 مرحله شما را به یک کارآفرین موفق تبدیل خواهد کردبرخلاف باور عمومی، همه میتوانند کارآفرین باشند و بهعبارت دیگر کارآفرینشدن هیچگونه حدومرزی ندارد. شما برای اینکه بتوانید یک کارآفرین شوید، به مدرک دانشگاهی، یک حساب پُر از پول و حتی تجربهی کاری زیادی نیاز ندارید؛ فقط باید راه و روش درست آن را بدانید و تلاش و پشتکار زیادی داشته باشید. یکی از دلایل شکست زیاد در کسبوکارهای جدید، نداشتن برنامهریزی لازم است. وقتی به کسبوکارهای استیو جابز، بیل گیتس، برادران محمدی (مدیران دیجیکالا) و خیلی از کسبوکارهای جدیدی که در دنیا و ایران راهاندازی شدهاند نگاهی میاندازیم، اولین نکتهای که توجه همه را به خود جلب میکند این است که تمامی آنها از یک مکان کوچک و با حداقل سرمایه شروع کردند. نکتهی دیگر اینکه همهی آنها انسانهایی معمولی بودند؛ اما چیزی که باعث بزرگشدن آنها نسبت به بقیه شد، تلاش و برنامهریزی بوده است. در این مقاله به شما میگوییم هر کارآفرین موفق چه مسیری را در راه رسیدن به هدفش باید طی کند و در این مسیر باید از چه کسانی کمک بگیرد. رعایت این نکات همراه با تلاش و برنامهریزی و کمک گرفتن از افراد مناسب، شما را به یک کارآفرین موفق تبدیل خواهد کرد. مراحل شروع یک کسبوکار ۱. خودتان را ارزیابی کنید قرار است که «شما» یک کسبوکار راهاندازی کنید و نه کسی دیگر، پس اول از همه باید ببینید با خودتان چند-چند هستید؟ دانستن قابلیتها، تواناییها، هدف و … در راهاندازی کسبوکار و تعیین نوع آن به شما کمک بسیاری خواهد کرد. با دقت به سؤالهای زیر پاسخ بدهید تا بتوانید خودتان را ارزیابی و مسیر اولیه را بهتر تعیین کنید: چه تواناییهایی دارید؟محیط و حوزهی فعالیت کسبوکار موردنظرتان کجاست؟برای شروع چه مقدار سرمایه دارید؟آیا تنهایی میتوانید شروع کنید؟نوع زندگی شما چگونه باید تغییر کند؟ ۲. ایده داشته باشید آیا از قبل ایدهای در ذهن خود داشتهاید؟ اینکه ایدهی شما شروع یک کسبوکار جدید باشد یا خیر، اهمیت ندارد؛ بلکه ایدههایی موفق هستند که باعث تغییر در زندگی یا روشهای موجود شوند. برای گرفتن یک ایده بر روی فعالیتهای قبلی، فعالیتهای موجود و مشکلات آنها تمرکز کنید. بهترین ایدهها آنهایی هستند که بتوانند مشکل یا مسئلهای را در زندگی مردم حل یا فرایندی را تسهیل کنند. ۳. تحقیقات بازار را انجام دهید مهمترین مرحله برای شروع کسبوکار، تحقیقات بازار است. شما اول از همه باید بررسی کنید که آیا ایدهتان قبلا توسط شخص دیگری انجام شده است یا خیر؟ آنها چه فعالیتهایی برای این ایده انجام دادهاند؟ رقیبهای کسبوکارتان چه کسانی هستند؟ حوزهی فعالیت چگونه است؟ آیا میتوان این ایده را به اجرا درآورد؟ به عبارتی دیگر آیا تمرکز و فعالیت در این حوزه ارزشمند است یا خیر؟ بسیاری از افراد برای شروع کسبوکار و انجام تحقیقات بازار خود از شرکتهای انجامدهندهی این خدمات کمک میگیرند. در چنین شرکتهایی افرادی باتجربه در زمینهی شروع کسبوکار فعالیت میکنند و میتوانند با توجه به هدف و ایدهای که دارید، به بهترین نحو راهنماییتان کنند. ۴. طرح توجیهی بنویسید باید بدانید که چه چیزی میخواهید، کجا هستید و به کجا خواهید رفت. باید یک برنامهریزی داشته باشید و بهمنظور رشد کسبوکار خود، برای تکتک فعالیتهایتان برنامهریزی کنید. این برنامهریزی باید براساس توانایی، هدف، موقعیت و بودجهی شما تعیین شود. همچنین باید بتوانید سرمایهگذار جذب کنید. برای رشد کسبوکار خود به حداقل سرمایه نیاز دارید و این سرمایه باید از شخص یا شرکت دیگری به کسبوکار شما تزریق شود. بهترین راه برای متقاعد کردن و جذب سرمایهگذار، نوشتن طرح توجیهی است. در طرح توجیهی باید نوع کسبوکار، مشتریان، تخمین میزان فروش و سود، تحلیل رقبا و غیره را در نظر بگیرید و آن را در یک جلسه با فن بیانی قوی ارائه کنید. ۵. منابع مالی موردنیازتان را تأمین کنید بسیاری از شکستها بهخاطر عدم تزریق منابع مالی در زمان مناسب است. از قبل یک منبع مالی را برای خود در نظر بگیرید. کار شما تا چند سال شاید سودده نباشد و در این بین باید بتوانید آن را سرپا نگه دارید، پس به یک منبع مالی مناسب نیاز دارید. این منبع میتواند از طریق قرض گرفتن از دوستان، در نظر گرفتن شغل دوم یا جذب سرمایهگذار به کمک یک طرح توجیهی مناسب تأمین شود. ۶. تیم تشکیل دهید هیچ کاری را بهتنهایی نمیتوانید پیش ببرید. برای تشکیل یک تیم موفق، بهدنبال افراد متخصص و همفکر با خودتان باشید. کارهای موفقیتآمیز تا به امروز نتیجهی همکاری عدهی زیادی از افراد در تخصصهای مختلف است. ۷. برنامهی بازاریابی داشته باشید یک کسبوکار بدون برنامهی بازاریابی برای رشد، هیچ موفقیتی نخواهد داشت. حتی اگر ایدهی شما جدید و بهترین ایده باشد، اگر بهدرستی معرفی نشود، نمیتوانید به بازدهی موردنظر خود دست پیدا کنید. حتما در کنار برنامه و نوشتن طرح توجیهی (طرح امکان سنجی)، با کمک یک متخصص یک برنامهی بازاریابی تنظیم کنید. مهمترین مسائلی که در این برنامه بررسی میشود، شناخت مشتریان، بازار موجود و چگونگی فروش کالاها و عرضه خدمات است. سخن آخر اگر تخصص لازم و زمان کافی برای بررسی تمام این موارد را دارید، پس زودتر دستبهکار شوید. اما اگر بهتازگی در مسیر کارآفرینی قدم گذاشتهاید و در خصوص راهاندازی و انجام دقیق و درست فعالیتهای بالا اطلاعات زیادی ندارید، بهتر است از شرکتهای مشاورهای کمک بگیرید که در زمینهی نوشتن طرح توجیهی، مشاورهی شروع کسبوکار، مشاورهی مالی، مدیریت سرمایهگذاری و… فعالیت میکنند. https://www.emkanco.com/articles/%D8...6%D8%AF-%DA%A9
کارآفرین موفق به چه دوستانی نیاز دارد؟کارآفرینی با اعداد گره خورده است. تعداد کارمندان، مشتری ها، درآمد و… هرچه این اعداد بیشتر باشند کارآفرین قوی تر و موفق تر می شود. به عنوان یک کارآفرین علاوه بر بینش، تجربه، منابع و اطلاعات، به دوستانی نیاز دارید که در این راه به شما کمک کنند. کیفیت و کمیت دوستان برای یک کارآفرین حیاتی است. در زیر ۵ نوع دوستی که می تواند در این مسیر همراه تان باشند آورده شده است: مربی کارآفرینی بازی آسانی نیست. به جرأت، ریسک و حمایت زیادی برای موفقیت در این راه نیاز دارید. شاید دوستان کارآفرینی داشته باشید که همزمان با شما در این راه قدم گذاشته باشند و با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم کنند، اما آنهایی در این راه می توانند به شما کمک کنند که جلوتر از شما قرار دارند و مسیری که شما در آن هستید را با موفقیت طی کرده باشند. اینها هم می توانند به شما انگیزه ی ادامه ی کار را بدهند هم به دیگر کارمندان در رسیدن به اهداف شرکت انگیزه دهند. مشاور استراتژیک مشاوران استراتژیک کسانی هستند که بازار مشتری مشابه به شما را دارند. می توانید ایده های تان را با آنها تبادل کنید و استراتژی هایی که آنها برای موفقیت به کار گرفته اند را دنبال کنید. غالبا این استراتژی ها در کسب و کارها یکسان هستند. دوستی با چنین ویژگی می تواند راه را برای شما کوتاهتر کند. رابط دوستی که بتواند شما را در زمان مناسب به افراد پر نفوذ معرفی کند، رابط است. هرگز این دوستان را نباید از دست بدهید. در معاملاتی که می کنید صداقت داشته باشید و با اینکه دوست تان پر نفوذ است، پیشنهاد کمک تان را به او بدهید تا دوستی شما محکم تر شود. معتمد دوستانی که همیشه شما را حمایت کنند و نقطه ی اتکای شما باشند را معتمد می نامند. این نوع دوستان هر وقت که نیازشان داشته باشید به شما کمک می کنند چه مالی چه روانی. علاوه بر این، همیشه شما را به پیشروی تشویق کرده و نمی گذارند درجا بزنید. نقاد دوستی که بدون دخیل کردن نظر شخصی اش شما را به طور هوشمندانه و سازنده ای نقد می کند را می توان نقاد نامید. هدف او تحقیر کردن شما نیست بلکه می خواهد مسیر رسیدن به اهداف تان را به شما نشان دهد. هر کارآفرین باید دوستی با این ویژگی داشته باشد و از اینکه آن شخص آیینه اش باشد نهراسد. این افراد نقص و کاستی های شما را به خوبی نشان می دهند و باعث قوی تر شدن کسب و کار تان می شوند. کارآفرین موفق به چه دوستانی نیاز دارد؟ | بیز BIZ
چگونه یک کارآفرین پارهوقت موفق باشیم؟ کارآفرین بودن یک ایده فوقالعاده است. به هرحال، چون شما کارتان را به اصطلاح از صفر آغاز میکنید، ممکن است بخواهید شغل فعلی خودتان را نیز داشته باشید. پس کارآفرینی شغل پارهوقت شما خواهد شد. کار دشواری است، اما امکانپذیر است. در ادامه قصد داریم پیشنهادات عملی را در این زمینه ارائه دهیم که به پیشرفت استارتاپ شما کمک میکند، ضمن آن که میتوانید همزمان به نقشهای مهم دیگر خود در خانواده یا به عنوان کارفرما بپردازید. در حقیقت، این پیشنهادات فوقالعاده ارزشمند هستند، حتی اگر به کار تمام وقت خود متعهد هستید. 12 ترفندی که تضمین میکند شما کارآفرین پاره وقت موفقی خواهید شد: 1- یک همبنیانگذار پیدا کنید که بتواند در متعادلسازی کارها به شما کمک کنددو همبنیانگذار، که هردو پاره وقت کار میکنند، بسیار بهتر از یک بنیانگذار تمام وقت است. شما هر دو به مهارتهای تکمیلی، بحث در مورد راهکارهای جایگزین و انگیزه دادن به یکدیگر نیاز دارید، اینها از جمله کارهایی است که به تنهایی امکانپذیر نیستند. هنوز هم به یک نفر نیاز است که تصمیمگیرنده نهایی باشد. 2- در یک برنامه زمانبندیشده، زمان و روزهای کار کردن با تیم را برای استارتاپ مشخص نماییدراهاندازی استارتاپ کار دشواری است، و اداره آن مستلزم نظم و انضباط خاصی میباشد. پاره وقت کار کردن به معنی بیمقصد و نامنظم کار کردن نیست. زمانهای منظمی را در آخر هفتهها یا شبهای بخصوصی در هفته تعیین کنید که با تیم کاری خود ملاقات داشته باشید و فقط و فقط روی پیشبرد استارتاپ خود تمرکز نمایید. 3- در "نه" گفتن به دوستانتان مصممتر باشیدمدیریت زمان برای شما بسیار حائز اهمیت است. اطرافیانتان از اضافه کردن یکسری کارها به برنامه زمانبندی شما لذت میبرند، و با این کار لیست وظایف خود را سبکتر میکنند. مهم این است که یاد بگیرید بدون بهانهتراشیهای طول و دراز و ناله و شکایت از این که چقدر گرفتار و مشغول هستید، بگویید "نه". هرگز نمیتوانید دیگران را راضی کنید، پس از همان اول در مورد اولویتهایتان صادق باشید. 4- رویدادهای مهم را تعیین کنید و بسیار به آنها توجه داشته باشیدکارمندان پاره وقت به راحتی بهانهتراشی میکنند که اولویتهای دیگر موجب میشوند تا آنها رویدادهای مهم را از دست بدهند، اما توجه داشته باشید که نتایج و معیارهای قابل پیشبینی در این شیوه کاری برای کارمندان پاره وقت بسیار مهمتر از کارمندان تمام وقت است. از قانون 20/80 برای بالا بردن بهرهوری استفاده کنید- یعنی 80 درصد نتیجه از 20 درصد تلاش متمرکز شده حاصل میشود. 5- ایده کسب و کاری را انتخاب کنید که ثبات طولانیتری داشته باشدبرخی ایدههای استارتاپ به مدهای زودگذر و سریع وابسته هستند، یا رقبای زیادی دارند که در یک بازار محدود با هم در ستیزاند. شما نمیتوانید به اندازه یک کسب و کار تمام وقت سرعت لازم برای برنده شدن در این عرصهها را داشته باشید. از سوی دیگر، اگر فناوری جدید و حق ثبت اختراع آن را در اختیار داشته باشید، زمان بیشتری برای راست وریست کردن کارها خواهید داشت. 6- در مورد رقبا تحقیق کنیدمحصولات و سرویسهای رقابتی موجود در بازار را به دقت بررسی نموده و خود را در صدر تحولات و پیشرفتهای رقبای خود قرار دهید. یک راه برای انجام این کار، تنظیم هشدار گوگل (Google alert)است که به صورت آنلاین آخرین اطلاعات مربوط به رقبا را در اختیارتان قرار میدهد. 7- سود کسب و کارتان را پسانداز کنیدهرگاه سودی از کسب و کار عایدتان شد، آن را در بانک پسانداز کنید چون بعدها به آن نیاز پیدا خواهید کرد تا به کسب و کارتان رونق ببخشید، شاید با دیدن عدد و رقمها تحریک شوید و انگیزه پیدا کنید. البته در موارد ضروری هم میتواند کمک کار شما باشد. 8- صبور و شکیبا باشیداگر کسب و کارتان آنطور که انتظار داشتید، پیش نرفت و ترقی نکرد باید صبور باشید. چون این یک کار پاره وقت است و شما آن را در زمان آزاد خود انجام میدهید، پس نتیجه متفاوتی نسبت به کار تمام وقت شما دارد. به تلاشتان ادامه دهید و منتظر بمانید. 9- تعیین اهداف و مقاصد انعطافپذیرشما با موانع و مشکلات بزرگ و زیادی روبرو میشوید و مجوز تمام وقت هم برای حل و برطرف کردن آنها ندارید. پس به دلیل شرایطی که در آن قرار دارید از انعطافپذیری اهداف و مقاصدتان مطمئن شوید. به خودتان زیاد سخت نگیرید. 10- خود را برای سفر طولانیتر برای رسیدن به موفقیت آماده کنیدست گادین (Seth Godin) میگوید زمان متوسط برای رسیدن به موفقیت یک شبه در یک استارتاپ، شش سال است؛ حتی اگر تمام وقت کار کنید. همانند هر راهکار دیگری در استارتاپها، اولین نسخه راهکار به احتمال زیاد با اشتباه همراه است و نیاز به تغییر یا اضافه کردن یک یا چند فاکتور اصلی دارد. یاد بگیرید به دنبال نشانههای کوچک موفقیت باشید تا انگیزه همچنان در شما حفظ شود. 11- شبکهسازی کنیدشبکهسازی میتواند سرمایهگذار جدید، کارمند فوقالعاده، مشتری جدید یا یک مربی خارقالعاده برای شما به همراه داشته باشد. در رویدادهای صنعتی و استارتاپ حضور پیدا کنید. لینکدین میتواند ابزار قدرتمندی باشد که به شما در شبکه سازی کمک میکند، بنابراین مطمئن شوید که شما و شرکتتان پروفایلهایی در لینکدین داشته باشید و دائماً ارتباطهای جدیدی را اضافه کنید. وقتی کسی شما را در گوگل سرچ میکند، پروفایل لینکدین شما به طور معمول در بالای نتایج جستجو ظاهر میشود، پس اولین و بهترین تاثیر را داشته باشید. 12- از کارآفرینان دیگر مشاوره بگیریدمشاوره گرفتن از کارآفرینان و حرفهایهای کسب و کار ( مثل وکلا و حسابدارها) میتواند ارزشمند باشد. یک هیئت مشاوره تشکیل دهید و با در اختیار قرار دادن سهام شرکتتان به اعضای این هیئت در آنان ایجاد انگیزه نمایید و از این کار نترسید. مربیانی را بیابید تا به شما در نحوه استخدام، توسعه محصول، بازاریابی و افزایش سرمایه مشاوره دهند. اگر بعد از شنیدن صحبتهای موافقان و مخالفان متوجه شدید که ریسک این کار بسیار بالاست، احتمالاً باید شغل روزانه و تمام وقت خود را مدت بیشتری حفظ کنید و ایده استارتاپ خود را در اختیار فرد دیگری قرار دهید. به طور حتم شغل منظم با حقوق خوب و مزایای خدمات درمانی و بازنشستگی بسیار خوب است و هیچ مشگلی ندارد. اما زندگی به سبک کارآفرینان بسیار لذتبخشتر است حتی اگر پاره وقت باشد. https://www.shabakeh-mag.com/success...eneurship/4685
چگونه یک جهش موفق از کارمندی به کارآفرینی داشته باشیم؟بعضی افراد تنها زمانی رضایت کافی از شغل خود خواهند داشت که در جایگاه مدیر، کسب و کار خود را داشته باشند اما شغلی که مجبور باشند برای دیگران کار بکنند حتی اگر مزایا و حقوق خوبی داشته باشد را باب میل خود نمی دانند. کارمند یا مدیر بودن هر دو خوب است اما به شریطی که مناسب شرایط، روحیات، اهداف و ارزش های شما باشد. اگر تصمیم خود را گرفته اید که یک کارآفرین شوید به شما تبریک می گوییم و به عنوان مهم ترین نکته برای شروع کار به این توصیه عمل کنید: با تحقیق و کسب تجربه لازم وارد حیطه ای که انتخاب کرده اید شوید. هیچ گاه بدون ذهنیت و آمادگی لازم وارد شغلی نشوید چون تنها فکر می کنید آن دوست دارید یا دیگری از آن درآمد خوبی داشته است. توصیه های به ظاهر کوچک اما بسیار حیاتی زیر هم می تواند به شما کمک بسیار زیادی کند. 1. جهش بزرگ نداشته باشید اولین مرحله انتخاب یک ایده مناسب است اما ایده خوب داشتن تنها اولین پله در شروع کار است. چون یک ایده دارید نمی توانید کارفرما شوید و باید خود را برای گام های بعدی آماده کنید. دومین مرحله کسب اطلاعات است. در حالیکه از ایده خود مراقبت می کنید به دنبال اطلاعات و منابع مورد نیازتان باشید. تا با آمادگی کامل وارد کسب و کار موردنظر شوید. سومین مرحله روزهای کاری شما است. باید بیشترین کار ممکن را به انجام برسانید تا موفقیت خود را به اثبات برسانید. از صرف زمان و انرژی برای کار خودتان دریغ نکنید. چهارمین مرحله پس انداز، تجارت هیچ گاه به شکلی که روی کاغذ نوشته اید پیش نخواهد رفت و ممکن است از آنچه پیش بینی کرده اید بودجه بیشتری نیاز داشته باشید. پس انداز می تواند برای شروع کار به عنوان یک پشت گرمی برای شما و تجارت تان باشد. با هر امکاناتی که دارید شروع کنید و در جریان کار شاهد بهبودی و پیشرفت تدریجی خواهید بود. به دنبال سرمایه زیاد، بهترین دفتر با تعداد زیادی کارمند نباشید؛ به تنها چیزی که برای شروع کار نیاز ندارید همین ها هستند. متوجه باشید که انرژی و زمانتان را تنها برای اموری که در پیشرفت کارتان موثر هستند بگذارید. 2. از گرفتن وام با بهره سنگین خودداری کنید مهم نیست چقدر به پول برای شروع کار نیاز دارید. بعضی از وام ها با بهره های بالا هر منفعت و سود اولیه را بی تاثیر می کنند. تنها به سراغ وام هایی بروید که بهره قابل قبولی داشته باشد. خودتان را گرفتار یک آینده علی الحساب نکنید و قدم های خود را سنجیده و حساب شده بردارید. 3. کارتان را در یک حوزه آشنا شروع کنید شروع تجارت در حوزه ای که به آن آشنایی کلی یا نسبی دارید به شما کمک می کند تا عملکرد بهتری در کار داشته باشید. به سراغ حرفه ای نروید که فکر می کنید بسیار سودآور است اما به آن علاقه ای ندارید زیرا در بلند مدت به دلیل نداشتن انگیزه کافی سختی ها شما را از ادامه کار باز می دارند. کاری را شروع کنید که واقعا می خواهید در آن هر روز بهتر و بهتر شوید. انگیزه شما سوختی برای ادامه کار و پشت سر گذاشتن موانع می شود. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مردم می کنند این است که می خواهند با اصرار خود را به کاری علاقمند کنند. اما شما علاقه و شورتان از انتخاب نمی کنید. شور وعلاقه است که شما را انتخاب می کند جف بزوس4. صداقت و شفافیت در کار را الویت قرار دهید در قراردادها باید منافع دو طرف در نظر گرفته شود. در هر موردی منافع خود، کارمندان یا ارباب رجوع را در نظر داشته باشید. روشن و شفاف عمل کنید تا برای دیگران نیز الگو باشید. هیچ چیز بیشتر از صداقت شما را در میان کارمندان و مشتریان قابل احترام و امین نمی کند. به گفته زیگ زیگلار بزرگترین دارایی و سرمایه یک کارآفرین صداقت او است. 5. از کوچک شروع کنید تصور شما بزرگ است اما چه ایرادی دارد که از کم شروع کنید. با هر چه که دارید و یک سرمایه کم شروع کنید. بسیاری از تجارت های بزرگ امروز با حداقل امکانات دیروز شروع شده اند. سنگ بزرگ علامت نزدن است. دورنمای آینده را حفظ کنید اما با گام های کوچک هر روز به آن نزدیک تر شوید. 6. یک مشاور پیدا کنید می توانید از کسی که در حرفه شما مشغول به کار است مشاوره هایی بگیرید تا مسیری را که در پیش دارید بهتر برنامه زیری کنید اما تصمیم گیرنده نهایی خودتان باشید. شاید مشخصا این فرد را در کنار خود ندارید اما می توانید در همایش یا کلاس های آموزشی شرکت کنید که چشم انداز خوبی برای آینده کارتان به شما می دهد. در مسیر کارآفرینی هشیار باشید. گوش بدهید و یاد بگیرید. اجازه ندهید کسی دیدگاه شما را تغییر دهد و از مسیر پیش رو به سوی کارآفرینی لذت ببرید.چگونه یک جهش موفق از کارمندی به کارآفرینی داشته باشیم؟ | همیشه سبز
7 رمز موفقیت بیل گیتس، کارآفرین موفق بیل گیتس از جمله ثروتمندترین انسان های جهان است که تلاش های زیادی برای بهبود زندگی دیگران و جلوگیری از مرگ آن ها با کمک های خداپسندانه اش انجام داده است. او از کارآفرینان موفق در زمینه رایانه های شخصی است که قبلا مدیرعامل شرکت مایکروسافت بوده است. برای اینکه رمز موفقیت کارآفرینان موفق مانند بیل گیتس را بدانید، ادامه مقاله را از دست ندهید. رمز موفقیت کارآفرین موفقهدف گذاری بلند مدت: جالب است بدانید گیتس و دوست برنامه نویسش در ابتدای کارشان، با شرکتی تماس گرفتند و گفتند یک مفسر بیسیک برای ریزکامپیوترشان ساخته اند در صورتی که در واقعیت آن ها هنوز نتوانسته بودند این نرم افزار را توسعه بدهند. بنابراین با سرعت و فشرده کار کردن توانستند در مدت چند هفته این نرم افزار را تحویل داده و فروش خوبی کسب کنند. پس از آن گیتس شرکت مایکروسافت را تاسیس کرد.فکر آینده: بیل گیتس همیشه در نظر داشت که چگونه می تواند آینده را بهتر کند و جلوتر از رقیبان خود حرکت کند.مغرور شدن پس از موفقیت: درس های بزرگی که می توان از بیل گیتس یادگرفت، مغرورنشدن او پس از موفقیت است. شما باید ضمن اینکه موفقیت را به یاد داشته باشید، باعث نشود ک اعتماد به نفس زیادی در شما به وجود آورد.ارزش زمان: باید اهمیت زمان را دانست و کارها را بر اساس اولویت اهمیت آن ها انجام داد. هم چنین باید با افرادی که حس میکنید با شما صمیمی هستند معاشرت کرده و برایشان وقت بگذارید. شما باید مطمئن باشید که وقت صرف شده، برای انجام تعهدات مهم صرف می شود.کیفیت کار: با وجود هزاران برنامه نویس در شرکت مایکروسافت و مدیرعامل بودن گیتس، شغل وی مانع از بازبینی و بازنویسی کدهای شرکت نمیشد. گیتس، کیفیت نرم افزار را باید تضمین میکرد و به شدت پیگیر کارهای تیم و شرکت خود بود. بنابراین پس از ثبت شرکت فکر نکنید که مسئولیت بررسی کارهای کوچک به عهده شما نیست.درس گرفتن از مشتریان ناراضی: بیل گیتس با وجود موفقیت های بسیار، انسان های زیادی را از خود ناراضی کرده است. این درحالی است که مردم همانقدر که از ویندوز انتقاد می کنند، از آن نیز استفاده می کنند زیرا بازخورد مشتریان برای مایکروسافت اهمیت دارد و روز به روز محصولاتش را ارتقا می دهد.مطالعه زیاد: گیتس کتاب های زیادی می خواند و در وبلاگش نیز کتاب هایی را برای مطالعه پیشنهاد می دهد. رهبر موفق فردی است که تمام نظرات را در نظر بگیرد و به فکر های بکر اهمیت بدهد. https://sabteyekta.com/7-%D8%B1%D9%8...88%D9%81%D9%82
۱۰ راز تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق ۰۶ شهریور افسانه ای وجود دارد که موفقیت کارآفرینی همه چیز در مورد اندیشه های نوآورانه و ایده های دستیابی به موفقیت است. در اینجا آنچه موفقیت واقعا معنی دارد آمده است . من اغلب طول زندگی بزرگسالی ام را کارآفرین بوده ام .اخیرا، در یک پرواز تجاری طولانی، من شروع به فکر کردن درباره اینکه چه چیزی نیاز است تا به عنوان یک کارآفرین به موفقیت رسید و حتی چطور می توانم معنای موفقیت را تعریف کنم. این دو ایده در فکر من بیشتر شد: موفقیت به عنوان یک کارآفرین، موفقیت کارآفرینی. من در طول سالها در مورد موضوع کارآفرینی صحبت ها و سخنرانی های زیادی انجام داده ام. متوجه شدم اولین کاری که باید انجام دهم این است که این افسانه مداوم را که موفقیت کارآفرینی در مورد تفکر نوآورانه و ایده های دستیابی به موفقیت ایجاد کرده است ، از بین ببرم. من متوجه شدم که موفقیت های کارآفرینی معمولا از طریق اجرای کارهای بزرگ انجام می شود، به سادگی با انجام یک کار بلند مرتبه و والا برای انجام مسدود کردن و مقابله با آن. اما چه چیز دیگری برای موفق شدن به عنوان یک کارآفرین نیاز است و چطور یک کارآفرین باید موفقیت را تعریف کند؟ در اینجا چیزی است که من به آن رسیدم، فهرست ۱۰ تای برتر: ۱- شما باید در مورد آنچه در تلاش برای رسیدن به آن هستید، پرشور و مشتاق باشید به این معنی است که شما مایل هستید که بخش زیادی از ساعات کاری خود را برای ایده ای که به آن رسیده اید قربانی و فدا کنید .وقتی شما یک تیمی را برای موفق شدن در این زمینه ایجاد کرده اید، شور و شوق همان شدت و انگیزه را در دیگران که به شما پیوستند نیز مشتعل خواهد کرد . و با شور و هیجان، احتمال بیشتری وجود دارد که هم تیم شما و هم مشتریان و مصرف کنندگان شما واقعا به آنچه شما در تلاش برای انجام این کار هستند اعتقاد داشته باشند. ۲- کارآفرینان بزرگ به شدت بر فرصت هایی تمرکز می کنند که دیگران چیزی درآن نمی بینند این تمرکز و شدت به از بین بردن تلاش های هدر رفته و حواس پرتی کمک می کند. اکثر شرکت ها از سوء هاضمه به جای گرسنگی از بین می روند، به عنوان مثال، شرکت ها از انجام دادن کارهای بیشماری در یک زمان رنج می برند، تا اینکه کارهای بسیار کمی را به خوبی انجام دهند. روی مأموریت تمرکز کنید. ۳- موفقیت فقط از کار سخت حاصل می شود همه ما می دانیم که چیزی به نام موفقیت یک شبه وجود ندارد. پشت هر موفقیت یک شبه، سالها سختی و عرق کردن قرار گرفته است. افراد با شانس (خوش شانس) به شما می گویند که راهی آسان برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد – و این شانس برای کسانی است که به سختی کار می کنند. کارآفرینان موفق همیشه ۱۰۰٪ تلاش خود را به هر کاری که انجام می دهند اختصاص می دهند . اگر می دانید که بهترین تلاش تان را می کنید، هرگز دلیلی برای پشیمانی نخواهید داشت. روی چیزهایی که می توانید کنترل کنید متمرکز باشید .روی تلاش هایتان متمرکز بمانید و بگذارید نتایج همان طور که خواهند بود، باشند. ۴- راه موفقیت طولانی خواهد بود ، بنابراین به یاد داشته باشید که از سفر لذت ببرید همه به شما آموزش می دهد تا روی اهداف تمرکز کنید، اما افراد موفق روی سفر تمرکز می کنند و مراحل مختلف را در طول مسیرشان جشن می گیرند. آیا ارزش دارد بخش بزرگی از زندگی خود را در تلاش برای رسیدن به مقصد بگذرانید اگر از سفر لذت نبرید؟ آیا تیمی که شما جذب کردید تا در ماموریت تان به شما ملحق بشوند نیز از سفر بیشتر لذت نخواهند برد؟ آیا برای همه شما بهتر نخواهد بود تا از زمان زندگی خود در طول سفر بهره ببرید و لذت ببرید ، حتی اگر مقصد هرگز برآورده نشود؟ ۵- به نیروی غریزه ی خود بیشتر از هر صفحه گسترده ای اعتماد کنید متغیرهای زیادی در دنیای واقعی وجود دارد که شما به سادگی نمیتوانید در صفحه گسترده قرار دهید. صفحات گسترده نتایج فرضیه های غیر دقیق شما را بیرون میدهند و احساس امنیت دروغین به شما می دهند. در اغلب موارد، قلب ودرون شما هنوز بهترین راهنمایی شما است. مغز انسان به عنوان یک کامپیوتر باینری کار می کند و می تواند تنها اطلاعات دقیق یر مبنای صفر و یک (و یا سیاه و سفید) را تجزیه و تحلیل کند. قلب ما بیشتر شبیه یک کامپیوتر شیمیایی است که از منطق فازی برای تجزیه و تحلیل اطلاعاتی استفاده می کند که نمی توان به راحتی در صفر و یک ها تعریف کرد. ما همه در کسب و کار تجربه ای داشتیم که در آن قلب ما به ما گفت که یک جای کار اشتباه است، در حالی که مغز ما در حال تلاش برای استفاده از منطق بود تا همه چیز را حل کند. گاهی اوقات یک صدای ضعیف مبتنی بر غریزه به مراتب قویتر از منطق مقاومت ناپذیر است. ۶- انعطاف پذیر اما سرسخت و پایبند باشید، – هر کارآفرین باید به سرعت عمل کند شما باید به محض در دسترس شدن اطلاعات جدید به طور مداوم یاد بگیرید و منطبق وسازگار شوید. در عین حال، شما باید به علت و مأموریت شرکت خود پایبند و سرسخت باشید. این جایی است که این صدای ضعیف بسیار حائز اهمیت می شود. به ویژه هنگامی که به شماعلائم هشدار دهنده اولیه میدهد که همه چیز دارد از مسیر خارج می شود. کارآفرینان موفق، تعادل بین گوش دادن به این صدای خود و ماندن در مسیر موفقیت را پیدا می کنند ؛ چرا که گاهی اوقات موفقیت در انتظار گام انتقالی است که به عنوان شکست نهان شده است. ۷- بر روی تیم خود تکیه کنید این یک واقعیت ساده است: هیچ فردی نمی تواند در همه چیز خوب باشد هر کس به افرادی نیاز دارد که دارای مهارتهای تکمیلی هستند. کارآفرینان یک دسته انسان خوش بین هستند و برای آنها بسیار سخت است که باور کنند که در موارد خاص خوب نیستند. برای پیدا کردن مهارتهای اصلی و نقاط قوت خود، تلاش زیادی برای جستجوی روحی لازم است. پس از آن، هوشمند ترین افرادی را پیدا کنید که بتوانند نقاط قوت و قدرت های شما را تکمیل کنند. جذب شدن به افرادی که شبیه شما هستند آسان است. نکته و حقه اصلی این است که افرادی را که شبیه شما نیستند اما در کارشان خوب هستند و شما در انجام آن کار خوب نیستید پیدا کنید. ۸- اجرا، اجرا ، اجرا مگر اینکه شما باهوش ترین فرد در زمین باشید (و چه کسی هست)، احتمال دارد که بسیاری از افراد دیگر در مورد انجام دادن همان کاری که شما سعی در انجام آن دارید فکر کنند. موفقیت لزوما از نوآوری دستیابی به موفقیت حاصل نمی شود بلکه از اجرای بی عیب و نقص نیز بدست می آید . یک استراتژی عالی به تنهایی یک بازی یا یک نبرد را پیروز نخواهد شد؛ پیروزی از مسدود شدن و مقابله اساسی پیروی می کند. همه ما کارآفرینانی را دیده ایم که زمان زیادی را برای نوشتن طرح های تجاری و آماده سازی PowerPoints صرف می کنند. من اعتقاد دارم که یک طرح تجاری اگر بیشتر از یک صفحه باشد بیش از حد طولانی است. علاوه بر این، چیزها دقیقا همانطور که شما آنها را پیش بینی نکرده اید، انجام نمی شوند. مهم نیست که چقدر وقت صرف برنامه ریزی کرده اید، هنوز هم باید با توجه به واقعیت های زمین منطبق شوید. شما قصد دارید از انجام اقدامات یادگیری اطلاعات بسیار مفیدتری بدست بیاوریدتا از فرضیه سازی. به یاد داشته باشید: زمانی که اطلاعات جدید در دسترس قرار می گیرد انعطاف پذیر ، سازگار و منطبق باشید. ۹- من نمی توانم تصور کنم که کسی بدون داشتن صداقت و یکپارچگی به موفقیت در دراز مدت دست یابد این دو ویژگی و کمیت باید در مرکز هرکاری باشد که ما انجام می دهیم. همه وجدان دارند، اما بسیاری از مردم به وجدانشان گوش نمی دهند. همیشه این صدای ضعیف وجود دارد که وقتی کاملا صادقانه نیستید و یا حتی کمی از مسیر یکپارچگی رد می شوید به شما هشدار می دهد. مطمئن شوید که به آن صدا گوش دهید. ۱۰- موفقیت یک سفر طولانی است و بسیار باارزش اگر شما به عقب برگردید زمانی که شما به موفقیت می رسید بسیاری از مردم به شما در طول مسیرکمک خواهند کرد. شما یاد خواهید گرفت ، همانطور که من یاد گرفتم که به ندرت فرصتی برای کمک به افرادی که به شما کمک کردند به دست می آورید، زیرا در اغلب موارد شما حتی نمی دانید آنها چه کسانی هستند. تنها راه بازپرداخت بدهی ها و دین هایی که داریم این است که به مردمی که می توانیم کمک کنیم – و امیدوار باشیم که آنها به مردم بیشتری کمک کنند. هنگامی که ما موفق هستیم، از جامعه و اجتماعی که در آن زندگی می کنیم، خیلی استفاده کرده ایم. باید در نظر داشته باشیم که چگونه می توانیم در عوض به دیگران کمک کنیم. گاهی اوقات فقط مسئله ی مهربان بودن با مردم مطرح است. در غیر این صورت ارائه یک گوش دلسوزانه یا یک کلام محبت آمیز، همه چیزی است که مورد نیاز است. مسئولیت ما این است که با استفاده از منابع موجود، “کار خوب” را انجام دهیم. اندازه گیری موفقیت امیدوارم شما اسرار تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق را به دست آورده باشید. سوال بعدی که احتمالا از خودتان بپرسید این است که: چگونه موفقیت را اندازه گیری کنیم؟ البته، موفقیت بسیار شخصی است؛ هیچ راه و روش جهانی برای اندازه گیری موفقیت وجود ندارد. افراد موفق مثل بیل گیتس و مادر ترزا چه وجه اشتراک هایی دارند؟ به طور سطحی، سخت است که وجه اشتراکی بین آنها پیدا کنید؛ اما با این حال هر دو موفق هستند. من شخصا معتقد هستم که شاخص واقعی موفقیت، اندازه حساب بانکی شما نیست. بلکه تعداد زندگی هایی است که در آن شما ممکن است قادر به ایجاد یک تفاوت مثبت باشد. این معیار و اندازه موفقیتی است که ما باید هنگامی که در سفر خود به سمت موفقیت هستیم، بکار ببریم. http://esac.ir/4802-2/
چگونه تبديل به يك كارآفرين موفق و ثروتمند شويم؟هر کس قادر است کسب و کاری را آغاز کند اما راز موفقیت این است که آن کسب و کاری را آغاز کنید که با شخصیت شما سازگاری بیشتری دارد. در مقاله حاضر به روش های تعیین ویژگی های شخصیتی در حوزه کارآفرینی اشاره می شود.طی چند سال گذشته این پرسش مطرح شده که آیا خصوصیات شخصیتی در موفقیت کارآفرین ها موثر است؟ تحقیقات اخیر پاسخ مثبتی به این پرسش می دهند. کارآفرین های موفق دارای مجموعه ای از ویژگی های مشترک شخصیتی بوده و این ویژگی ها، شاخص های مهمی هستند که با دقت در آنها می توان تا اندازه ای آینده را پیش بینی کرد. از سوی دیگر آن دسته از افراد که کسب و کارهای متناسب با شخصیت واقعی شان انتخاب می کنند معمولاً موفقیت بیشتری کسب کرده و احساس اغنای بیشتری دارند. هرگونه شخصیتی و در نتیجه هر شخصی توان بالقوه راه اندازی و موفقیت در کسب و کار را دارد و تنها کافی است فرصت مناسب تشخیص داده شود. آگاهی از خود به ما در درک آنچه لازم است تا شکاف بین ما و این فرصت را پر کند کمک می کند. تحقیقات نشان می دهد اکثر کارآفرین هایی که به اهداف شان می رسند دارای ویژگی های رهبر هستند، در حل مساله تبحر خاصی دارند و تحت فشارهای گوناگون به خوبی وظایف خود را انجام می دهند. آن دسته از افراد که دارای چنین ویژگی هایی نیستند - یعنی اکثر افراد - لازم است ضروریات یک کارآفرین موفق بودن را درک کنند. تنها در این حالت است که این افراد آمادگی ایجاد تیم های مناسب برای حرکت به سوی کارآفرینی را دارند. کلید موفقیت انتخاب است. شما باید کسبی را که مناسب ویژگی های شخصیت شماست انتخاب کنید، سپس افراد مناسب را که با شما در راه رسیدن به هدف و استفاده از فرصت همراهی خواهند کرد را به استخدام درآورید. افرادی که به کارآفرینی تمایل دارند باید ابتدا به شناخت شخصیت خود در این حوزه پرداخته و سپس این ویژگی ها را که برای کارآفرینی لازم هستند برای به حداکثر رساندن احتمال موفقیت خود تعدیل کنید. دو چهره ططی هشت سال گذشته تعدادی از شرکت های مشاوره مدیریت با 1500 کارآفرین که شرکت هایشان بیش از یک میلیون دلار در سال فروش داشتند مصاحبه کرده و نتایج را بررسی کرده اند. در این تحقیقات، ویژگی های شخصیتی و هوش احساسی آنها از طریق یکصد پرسش مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق به ما نشان داد چطور برخی کارآفرین ها بسیار ثروتمند و موفق هستند، برخی دیگر ثروتی متوسط دارند و برخی نیز صرفاً برای امرار معاش پول کافی دارند. نکته مهم دیگر این است که ما متوجه می شویم چطور پیش بینی کنیم کارآفرین ها چه کارهایی را می توانند بر مبنای شخصیت خود انجام دهند تا احتمال موفقیت خود را افزایش دهند.ما در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدیم که افراد را می توان به دو گروه کلان نگر و جزء نگر تقسیم کرد. این دو گروه در دو انتهای یک طیف قرار دارند و طبیعتاً بین آنها افراد با درجات گوناگون کلان نگری و جزءنگری وجود دارند. کلان نگرها به تفکرات استراتژیک تمایل دارند، به تصویر بزرگ نگاه می کنند، محیط هایی را ترجیح می دهند که در آن بتوانند از ماهیت نتیجه محور خود استفاده کنند. آنها از استقلال لذت می برند و ریسک پذیر هستند اما جزءنگرها مایلند مسوولیت بخش هایی را که در آن تخصص دارند برعهده بگیرند، به جزئیات بیشتر توجه نشان می دهند که محیط هایی را ترجیح می دهند و هم امنیت داشته باشد و هم ثبات. اینها ریسک گریزند مگر آنکه در حوزه تخصصی خود مشغول فعالیت باشند. ما همچنین چهار ویژگی شخصیتی یعنی سلطه طلبی، اجتماعی بودن، آسان گیری و فرمانبرداری را بررسی کردیم. همه ما درجات مختلف از تمام این ویژگی ها را داریم. در شخصیت های کلان نگر مولفه سلطه طلبی بسیار قوی تر از فرمانبرداری است به همین علت به پیروز شدن نیازمند هستند و معتقدند همواره حق با آنهاست. به این ترتیب این افراد دارای اعتماد به نفس هستند و ریسک پذیرند. در شخصیت جزءنگر مولفه فرمانبرداری بسیار قوی تر از سلطه طلبی است بنابراین برای این افراد انجام کارها طبق قواعد معین و رویه های جاری بسیار مهم است. آنها تلاش می کنند همکاری را درست انجام دهند و این به معنای ریسک گریزی است.با توجه به این عوامل و مولفه ها هفت گونه شخصیت قابل تعریف است، چهارگونه از این هفت گونه کلان نگر هستند یعنی دارای تفکر استراتژیک و متمایل به رهبری. این چهارگونه عبارتند از: ستیزه جو، اجتماعی، مدیر و انگیزه بخش. همچنین سه گونه شخصیتی جزءنگر وجود دارد. این افراد در رفتارهای خود به قواعد اهمیت می دهند، از جزئیات لذت می برند و به خوبی کارهای محوله را انجام می دهند.چهارگونه شخصیتی کارآفرین ها آغازکننده، مالک و مدیر بخش اعظم شرکت ها و کسب و کارهای موفق هستند. بخش کوچک تر اما تاثیرگذارتر شرکت ها تحت مدیریت افرادی است که یکی از سه گونه شخصیت جزءنگر را دارند. ویژگی های کل نگرها 1- شخصیت ستیزه جو: بسیار رقابت طلب، جاه طلب و هدف محور هستید به طوری که معمولاً مهاجم هستید و رویکردی منحصر به فرد دارید، پرانرژی هستید و خستگی ناپذیر و صرف نظر از وظیفه ای که در دست دارید تلاش می کنید هر چه زودتر آن را انجام دهید،معمولاً دو سرعت در انجام کارها دارید: سریع و سریع تر.مستقل، باثبات قدم و قاطع هستید، تا مسوول و رئیس نباشید خشنود نخواهید بود. گروه ستیزه جو، منطقی، تحلیلگر، عملگرا و واقع بین هستند و معمولاً بر مبنای واقعیت ها و نه احساسات تصمیم می گیرند البته ریسک پذیری آنها حساب شده است. بهترین صنایع برای گروه ستیزه جو، صنایع داروسازی، مالی، حقوقی و مشاوره ای و نیز صنایعی است که به تکنولوژی پیشرفته مربوط می شوند. عادت به تفکر استراتژیک باعث می شود به راحتی روی بازاریابی و عملیات تمرکز کنید. چالش شما احتمالاً کار کردن و تعامل با مردم است. کارآفرین با این ویژگی شخصیتی بیشتر رهبر است تا مدیر و باید اطرافیان خود را طوری انتخاب کند که آنها به مدیریت کارکنان بپردازند.کارآفرین های ستیزه جو ترجیح می دهند نیروی پیش برنده کسب و کار باشند، نوآوری کنند و از مبارزه لذت ببرند. 2- گروه اجتماعی: این گروه از کارآفرین ها بیش از دیگران سلطه طلب و اجتماعی هستند و از استقلال عمل لذت می برند. آنها نیز به رقابت علاقه مند هستند اما عامل حرکت آنها به سوی موفقیت علاقه به دیگران است. اکثر کارآفرین ها جزء این گروه هستند. گروه کارآفرین های اجتماعی به شکل طبیعی هم به مدیریت و رهبری روندها و عملیات ها علاقه نشان می دهند و هم نیروی انسانی. این گروه نیز شبیه گروه قبلی برای انجام کارها احساس ضرورت می کنند و رهبر و مدیری خوب هستند و در ایجاد انگیزه در خود و اطرافیان تبحر طبیعی دارند.این گروه در خرده فروشی و کار در محیط های غیرمتعارف توانایی خاص دارند. این بدان معناست که قادرند کسب و کار کاملاً جدید را آغاز کنند و در آن موفق شوند. لازم نیست در این حوزه متخصص باشند زیرا توانایی همکاری با دیگران و آموختن در این گروه بسیار بالاست. 3- گروه مدیر: اگر جزء کارآفرین ها با خصوصیت شخصی مدیر باشید، سلطه طلب و مستقل هستید و این دو ویژگی یکدیگر را تقویت می کنند به همین دلیل اگر برای نخستین بار است که کسب و کاری را آغاز کرده اید بدانید که هر چه زمان می گذرد بر شدت این خصوصیات در شما افزوده می شود. اگر جزء این گروه باشید هدف محور هستید و بیشتر بر روندها و نتایج تمرکز می کنید تا افراد. همچنین این تمایل در شما وجود دارد که به افراد به عنوان ابزار دستیابی به اهداف خود نگاه کنید. بنابراین نگاه،توجهی به نقش نیروی انسانی نمی کنید یا با سبک نه چندان مناسب برقرار کردن ارتباط با آنها موجب رنجش خاطر آنها را فراهم خواهید کرد. مدیرها برخلاف دیگر انواع کارآفرین ها آسودگی خاطر بیشتری دارند و می دانند تکمیل برخی پروژه ها مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید، آنها توان بالایی در برقراری ارتباط با مشتری دارند و همین امر زمینه پیشرفت کسب و کار شما را فراهم خواهد کرد. 4- انگیزه بخش ها: این گروه از کارآفرین ها نیز روابط اجتماعی خوبی دارند و از استقلال لذت می برند. در اغلب موارد توانایی بالایی برای کار تحت فشار از خود نشان می دهند و برنامه ریزی های آنها با موفقیت روبه رو می شود. انگیزه بخش ها در تشکیل تیم و ایجاد اتفاق نظر و حس همکاری در سازمان موفق هستند. کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که این گروه در حوزه هایی که نیروی انسانی نقش بزرگی در سازمان دارد بهتر عمل می کنند زیرا قادرند به راحتی با استدلال و انرژی بخشیدن به جمع، دیگران را متقاعد کنند. 80 درصد کارآفرین هایی که مورد بررسی قرار گرفتند دارای ویژگی های مشترکی بودند. بسیاری از تحلیلگران می گویند کارآفرین ها با این ویژگی زاده می شوند و تربیت کارآفرین چندان موفق نخواهد بود اما تجربه نشان می دهد کارآفرین ها با آموزش و آگاهی از ویژگی های شخصیتی خود قادرند همچون کسانی که از کودکی چنین ویژگی هایی را داشته اند در کار خود موفق باشند. چگونه تبديل به يك كارآفرين موفق و ثروتمند شويم؟
همه کسب و کارهای موفق از گام های کوچکی شروع کرده اند که توام با ریسک بوده است. ریسک لازمه پیشرفت در هر کسب و کاری است ولی با برنامه ریزی و تحقیق می توان ریسک های منطقی تری را انجام داد. . گام اول شروع کسب و کار موفق : انگیزه همه چیز پول نیست باید کاری که انجام می دهید بتواند از همه نظر شما را راضی کند. همه جوانب را در نظر بگیرید انگیزه خود را از کارآفرینی خوب بررسی کنید. آیا کسب و کار جدید همان چیزی است که همیشه آرزویش را داشتید؟ این کار از لحاظ جایگاه اجتماعی و به لحاظ شخصی با شما هماهنگ است؟ آیا امکان کار در شرایط سخت و پرخطر را دارید؟ بنابراین اولین گام رسیدن به یک کسب و کار موفق انگیزه است. گام دوم شروع کسب و کار موفق : بازار هدف پاسخ به نیاز مشتریان همان چیزی است که به آن نیاز دارید. برای موفقیت ابتدا نیاز را به درستی شناسایی کنید. چرا مشتری باید برای کالا یا خدمات شما پول خرج کند؟ این کالا یا خدمات چه مشکلی را حل خواهد کرد؟ تحقیق در زمینه شناخت نیاز مشتری لازمه کارآفرینی موفق و رو به رشد است. گام سوم شروع کسب و کار موفق : حجم بازار مشتری برای این نیاز چقدر در سال خرج می کند؟ بررسی روند رشد بازار مصرف و پیش بینی تغییرات جمعیت می تواند نشان دهنده میزان فروش در آینده باشد. در نظر داشته باشید که مشتری محدود در بازه زمانی کوتاه نمی تواند مخارج شما را برای همیشه تامین کند. گام چهارم شروع کسب و کار موفق : فضای رقابتی همه کسب و کارهای موفق درک صحیحی از جایگاه خود در بازار دارند. متمایز بودن در فضای رقابتی مزیتی است که موجب فروش بیشتر خواهد شد. مشتری تنها دارایی شماست باید بتوانید جایگاه خوبی در ذهن مشتری به دست آورید. این ممکن نیست مگر اینکه حساب شده و دقیق عمل کنید و برتری نسبت به کالاهای مشابه را در نظر بگیرید. گام پنجم شروع کسب و کار موفق : تیم کاری هماهنگ تیم متخصص و متعهد پشتوانه خوبی برای بقای کسب و کارتان هستند. اگر نمی توانید در ابتدای کار، تیم بزرگی را داشته باشید با یک تیم کوچک و متخصص شروع کنید. مهارت های اعضا در کار گروهی ضعف ها را پوشش می دهد. لذت کار تیمی را با تنهایی کار کردن از دست ندهید. گام ششم شروع کسب و کار موفق : زمان ورود به بازار شناسایی زمان مناسب آخرین گامی است که برای موفقیت نیاز دارید. بسیاری از شکست ها به دلیل عدم زمان بندی صحیح صورت گرفته است؟ تمایلات مشتریان، تحولات تکنولوژی، اخبار روز و هر مطلبی در این ارتباط را رصد کنید. با در نظر گرفتن این شش گام، قدم های حساب شده تری بردارید و خود را برای موفقیت های بزرگ آماده کنید. آینده از آن کسانی است که محافظه کارتر هستند. منبع: گام به گام تا شروع یک کسب و کار موفق https://webmasteran.com/community/to...8%D9%81%D9%82/
کارآفرین موفق چگونه از موانع عبور میکند؟ کارآفرینی مقصد نیست بلکه مسیری برای رسیدن به مقصد است. یک کارآفرین موفق انتظار رسیدن به هیچ خط پایانی را در این مسیر ندارد. اگر شما چنین انتظاری را داشته باشید، انگیزهای برای ادامه دادن و پیشرفت برایتان باقی نمیماند. در این شرایط، دیگر به دنبال عوامل موفقیت بیشتر و از بین بردن محدودیتهای خود نخواهید رفت زیرا دستیابی به این موارد، نیازمند انعطافپذیری در اهداف و تفکرات شما است. در هر مسیر کاری، امکان مواجه با پیروزی و شکست وجود دارد. در هنگام موفقیت، تصور میکنید که میتوانید به همه چیز دست یابید. این لحظات به شما قدرت و انگیزه ادامه دادن را میدهند. در هنگام شکست، تفکرات منفی به سراغتان میآیند و ممکن است شما را به راحتی از پای درآورند. در این حالت، پیش از اینکه متوجه شوید، به یک مکانیسم مقابله روی میآورید. خوردن غذا و نوشیدنی زیاد، تماشای افراطی تلویزیون و تمام کارهایی که تمرکز شما را از مشکل اصلی دور کند، میتواند به عنوان یک مکانیسم مقابله محسوب شود. از آنجایی که شما یک کارآفرین هستید، هیچ مدیری کارهای روزانه را به شما دیکته نمیکند. در نتیجه، شاید چندین هفته طول بکشد تا از مکانیسم مقابله خود خارج شوید. تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق، نیازمند درک شرایط سخت و بهرهگیری از آنها به عنوان فرصتهای پیشرفت است. در این مقاله، سه روش برای برطرف کردن موانع موجود در شرایط سخت را به شما معرفی خواهیم کرد. 1. وجود موانع را قبول کنید و سپس کنترل افکار خود را به دست بگیرید تنها راه عبور از موانع این است که شروع به پذیرش آنها کنید و باور نمایید که وجود دارند و مانع راهتان شدهاند. افکار شما احساسات و عواطفتان را رقم میزنند، از همین رو هر چه به یک موضوع بیشتر فکر کنید و تمرکز زیادتری روی آن داشته باشید، زندگیتان مجذوب آن خواهد شد و بر مبنایش به پیش خواهد رفت. وقتی با موانع روبهرو میشوید، افکار شما روی عوامل پدید آمدن آن مشکل که تحت کنترلتان نبودهاند و علت پیدایشش متمرکز میگردند؛ به این ترتیب احساسی بد و بسیار ناراحت کننده خواهید داشت. وقتی در چنین افکاری غوطهور شوید، مهار آنها غیر ممکن به نظر میرسد؛ به خودتان دو دقیقه زمان دهید و سعی کنید آنچه در ذهنتان میگذرد را درک کنید. افکاری که در بالا به آنها پرداختیم را نادیده نگیرید، بگذارید تمامیشان بروز کنند. بعد از گذشت دو دقیقه حالا سعی کنید کنترل آنها را در دست بگیرید، روی چیزهایی تمرکز کنید که سبب میشوند از زندگی لذت ببرید و دوباره تلاش نمایید راه رسیدن به آنها را مرور کنید. وقتی بتوانید خوشی و موفقیت را در آینده ببینید، سخت است که نا امید باقی بمانید. 2. تمرکز خود را روی عواملی معطوف کنید که توانایی کنترل آنها را دارید زندگی بسیار پیچیده است و ایجاد تغییرات کار سختی به نظر میرسد. توسعه کسب و کار آسان نیست و ممکن است به یکباره احساس کنید که همه چیز اشتباه پیش میرود. همیشه عواملی وجود دارند که نه میتوانید آنها را کنترل کنید و نه باید تلاشی برای کنترل آنها انجام دهید. اگر برنامههای بازاریابی شما به خوبی جواب نمیهند، میتوانید آنها را اصلاح کنید. اگر میزان فروشتان پایین است، میتوانید به دنبال روشهایی بروید که از نتیجه بخش بودن آنها اطمینان دارید. اگر یکی از اعضای تیم وظایف خود را به خوبی انجام نمیدهد و فکر میکنید که کمک کردن به او فایدهای ندارد، میتوانید او را اخراج کنید. در هر کسب و کاری، عوامل متعددی وجود دارند که کنترل و تغییر آنها در هر شرایطی امکانپذیر است. در ابتدای مواجه با موانع، این عوامل را شناسایی کنید و برنامهای را ترتیب دهید که شما را به مسیر بهبود شرایط بازگرداند. تصمیماتی را بگیرید که قابل اجرا باشند. فهرستی از وظایف خود را به همراه زمان انجام آنها تهیه کنید و فعالیتهایی را در این فهرست جای دهید که شما را به نتیجه مطلوب میرساند. 3. پیش از شروع هر اقدامی، از دیگران کمک بگیرید برخی از موانع به گونهای هستند که شما نمیتوانید به تنهایی با آنها مواجه شوید. در این مواقع، کمک گرفتن از دیگران و مشورت کردن با آنها میتواند مرز بین موفقیت و شکست را برایتان تعیین کند. سعی نکنید با انجام انفرادی کارها، خود را مانند یک قهرمان جلوه دهید. کمک گرفتن از دیگران، یکی از بهترین راههایی است که میتواند شرایط را بهبود بخشد. مشورت با افرادی که تجربه مواجه با شرایط بحرانی را دارند و برنامهریزی با آنها برای مقابله با موانع، فرصت ارزشمندی به حساب میآید. پس از مشورت با دیگران، تصمیمهایی را اتخاذ کنید که نیاز به اقدام و عمل داشته باشند. اگر فکر میکنید یک گزینه بخصوص شما را به سمت انجام فعالیتی سوق میدهد که برای کسب و کارتان مناسب است، بدون تردید آن را انتخاب کنید. یکی از بهترین روشهای بهبود کسب و کار و خروج از شرایط دشوار، تلاش زیاد و بیوقفه است. انجام کارهایی که کنترل آنها را در دست شما قرار دارد، باعث پیشرفتتان خواهد شد. اگر فعالیتهای خود را بی وقفه ادامه دهید، پیش از آنکه متوجه شوید، به اهدافتان نزدیکتر خواهید شد. سخن آخر در این مقاله، توصیههایی را برای مقابله با مشکلات موجود در مسیر کسب و کار ارائه کردیم. به خاطر داشته باشید که موانع لزوماً منجر به شکست نمیشوند. شما میتوانید از موانع درس بگیرید و از آنها به عنوان فرصتی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین قویتر و باهوشتر استفاده کنید. کارآفرینان موفق میدانند که بحرانهای پیش رو مسئله اصلی در رسیدن به موفقیت نیستند، بلکه نحوه واکنش افراد به آنها موفقیت یا شکست را تعیین میکنند. برای پیشرفت و ترقی، باید قوی باشید، به خوبی فکر کنید، یک نقشه راه مناسب در نظر بگیرید و سپس اقدامات لازم برای رسیدن به اهدافتان را عملی کنید. https://blog.faradars.org/%D8%A7%D8%...C%D9%86%DB%8C/
نسیم یادگار کارآفرینی موفق برای زنان نسیم یادگار کارآفرین موفق برای زنان «نسیم یادگار» یک دانشجوی دکترای کارآفرینی است که دغدغههای خیرخواهانه و محیطزیستیاش باعث شده تا یک موسسه کارآفرینی برای رسیدن به هر دو هدف خود تاسیس کند. آنام: اینجا نه یک موسسه خیریه است؛ نه یک کارگاه تولیدی. «افق بخش سوم» سازمانی غیرانتفاعی است که بین خیریهها و بازار کار پلی ایجاد کرده است و با استفاده از قواعد کسب و کار (مثل طراحی محصول، بازاریابی، فروش و …) سعی دارد که برای محصولات اجتماعی که در خیریهها توسط مددجوها تولید می شوند، در بازار جایی باز کند و برای همین از یک طرف به اشتغالزایی و آموزش کسبوکار در کارگاههای خیریهها میپردازد و از طرفی برای این تولیدات بازار فروش پیدا میکند. «ماهی نمیدهیم. ماهیگیری هم یاد نمیدهیم. ما آمدهایم تا صنعت ماهیگیری را تغییر دهیم.» دغدغه محیط زیستی داشتیم «نسیم یادگار» مدیرعامل این موسسه غیرانتفاعی است که حاصل دغدغههای اجتماعی و محیط زیستیاش را با تاسیس این موسسه دنبال میکند. «نسیم یادگار» و همسرش «محمدمهدی معماریانی» هر دو دانشجوی دکترای کارآفرینی هستند و هر دو هم به فعالیتهای اجتماعی میپردازند. «رشته من در کارشناسی مدیریت صنعتی بود و همسرم مهندسی مکانیک خوانده بود؛ اما فوقلیسانس و دکترا را همزمان در دانشگاه کارآفرینی خواندیم. هر دو هم به طبیعت علاقه داشتیم و درعینحال من پایاننامه فوقلیسانس و دکترایم در زمینه کارآفرینی اجتماعی است. البته در زمینه کارهای اجتماعی و خیریهها یک سابقه خانوادگی داریم و پدرم هم در این زمینهها مشغول بود. پدرم مهندس منابع طبیعی بودند و در جنوب خراسان پروژههای تثبیت شن و جنگلداری انجام میدادند. مادرم هم خانهدار بود و به نیازمندان کمک میکرد. من هم در چنین فضایی بزرگ شدم و رشد کردم. برای همین وقتی وارد دانشگاه شدم، برای کودکان بد سرپرست کلاسهای خصوصی میگذاشتم.» به کودکان بدسرپرست آموزش میدادم نسیم یادگار میگوید که ابتدا کودکان اصلیترین گروه هدف او بودند؛ اما وقتی از طریق آنها کاری از پیش نمیبرد، متوجه میشود «خانواده» و سرپرستان این بچهها بیشتر به توجه نیاز دارند. «در دوره کارشناسی از طرف دانشگاه یک گروه بودیم که کلاس های تقویتی برای بچه ها می گذاشتیم. وقتی با این بچهها آشنا شدم، فهمیدم مشکل بزرگتر، مادران این بچهها هستند که وقتی پدر به هر دلیلی حضور ندارد یا سرپرستی خوبی ندارد، آواره میشوند و نمیتوانند خانواده را حفظ کنند و بچهها بزهکار بار میآیند. از همان موقع روی زنان سرپرست خانوار تمرکز کردم. مدتی در خیریههای مختلف مشاور بودیم و هدفمان توسعه روش های جدید و کارآفرینانه در کار خیریه ای بود. یک مدت هم در یک خیریهای که در زمینه توانمندسازی زنان سرپرست خانواده فعال بود، بهعنوان مشاور و سپس مجری و معاون مدیرعامل شدم. در مدت یک سال و نیم که آنجا بودم سعی کردم این خیریه را از حالت سنتی به حالت کارآفرینانه تغییر بدهم. ولی این ظرفیت در هیئتمدیره خیریه وجود نداشت و ما از آنجا بیرون آمدیم و فهمیدیم که با کار پژوهشی و مشاورهای نمیتوان کاری از پیش برد. سال بعد هم بهصورت ناپیوسته با کمیته امداد در جنوب خراسان، کرمان و سمنان دوره های توانمندسازی زنان و کارآفرینی برگزار کردم و در کنار این دوره ها برای ستاد کمیته امداد در آن شهرها هم کارگاه های آموزشی برگزار کردم؛ بعد به این نتیجه رسیدم که باید روحیه این افراد را بهتر کنیم و به سمت خوداشتغالی و خودکارآفرینی سوق بدهیم و مثلا وام دادن به آنها مشکلی را حل نمیکند؛ چون سرمایه اجتماعی و انسانی لازم را ندارند درنتیجه بعد از گرفتن وام از کمیته امداد قادر به بازپرداخت نیستند و شکست میخورند و گاهی به بزهکاری هم کشیده میشوند.» آمدهایم تا صنعت ماهیگیری را تغییر دهیم تمام این تجربهها باعث میشود که خانم یادگار به این نتیجه برسد که تنها راه توانمندسازی در بخش اجتماعی، ایجاد سازمان های اجتماعی از نوع کسب و کار اجتماعی(Social Enterprise) است. «من متوجه شدم به سازمانهایی احتیاج داریم که ابزار کار در اختیار مددجوها قرار دهد و از این راه این مددجوها را توانمند کند. برای همین «افق بخش سوم» از سال ۹۳ کارش را شروع کرد و در سال ۹۴ رسما ثبت شد. هدف ما توسعه کارآفرینی اجتماعی در کشور است و میخواهیم افق جدیدی در کار ایران را معرفی کنیم. شعارمان هم این است که «ماهی نمیدهیم. ماهیگیری هم یاد نمیدهیم. ما آمدهایم تا صنعت ماهیگیری را تغییر دهیم.» یعنی نگاه به کار اجتماعی را در کشور متفاوت کنیم. ما میخواستیم یک سازمان اجتماعی باشیم نه اینکه مثلا بهعنوان یک خیریهای که مردم وقت اضافی خود را صرف این کارها میکنند.» کیف سبز؛ اشتغالزایی و کمک به طبیعت افق بخش سوم سعی میکند پلهپله مددجوهای خودش را توانمند کند؛ برای همین از پروژههای ساده و محیطزیستی کارش را شروع کرده است. «پروژهای که فعلا در حال انجام دادن آن هستیم یک پروژه به نام «ما نیز» است که در آن کیف های پارچه ای به عنوان جایگزین پلاستیک در خرید های روزانه تولید می شوند و از طریق خرده فروشی ها (نانوایی، سوپر و میوه فروشی و…) در اختیار شهروندان آگاه قرار می گیرند. تولید این کیف ها در کارگاه های تجهیز شده با هدف توانمندسازی گروه های حاشیه ای (زنان، معتادان بهبود یافته، معلولان) صورت می گیرد. از طرفی هم اعتقاد داریم که گروههای حاشیهای و زنان سرپرست خانوار و معتادان بهبودیافته کسانی هستند که باید در یک پروسهای توانمند شوند و اگر مثلا از راه خیاطی بخواهیم اشتغالزایی کنیم، در یک پروسه یکیدوساله باید این کار را بکنیم که این افراد کاملا توانمند شده و بهصورت حرفهای وارد بازار کار مرسوم شوند. درعینحال خیاطی را هم انتخاب کردیم که با سرمایه کمتر میتوانستیم شغل ایجاد کنیم. با کارگاههایی که زنان سرپرست خانوار را پوشش میدهند، ارتباط گرفتیم و در فاز اول تولید کیسههای پارچهای یا «کیف سبز» را شروع کردیم. البته بعدا به این نتیجه رسیدیم تا وقتیکه این کیسههای پارچهای تبدیل به یک کالا نشود مثل کالاهای دیگر و در خردهفروشیها ارائه نشود، به فرهنگ مردم تبدیل نمیشود. برای همین ما سعی میکنیم که این تولیدات را به خردهفروشیها عرضه کنیم.» سی نفر را صاحب شغل کردهایم همین کار ساده تابهحال ۳۰ نفر از زنان سرپرست خانوار و دختران خود سرپرست را دارای شغل کرده است. «افرادی که در این پروژه همکاری میکنند، حقوق دریافت میکنند و تمام سعی ما این است که بتوانند حقوق عادلانه دریافت کنند و بیمه هم بشوند. استمرار و تقاضای بیشتر میتواند این شرایط را برای آنها فراهم کند و البته در کنار این ابزار کار کردن به آنها مهارت زندگی هم میآموزیم. در حال حاضر ۲۰ نفر در کارگاه کار میکنند و ۱۰ نفر هم در خانه دورکاری میکنند. چون هدف ما توسعه کارآفرینی اجتماعی است، خودمان کارگاه درست نمیکنیم و با کارگاههایی که در بخش اجتماعی فعال هستند کار میکنیم. یعنی یک ایده تجاری را بهجای کارگاههای تولیدی معمولی به این کارگاهها و خیریهها میدهیم و آنها را سرپا میکنیم. ناتوانترین کسی که در این کارگاهها کار میکند، حقوق ۳۰۰ هزار تومانی دریافت میکند و افراد توانمند طبق قانون کار حقوق دریافت میکنند.» نسیم یادگار کارآفرینی موفق برای زنان | سایت خبری آنام
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن