رهبری اخلاقی چیست؟ اول بگذارید یک مثالی بزنیم. دوراهی اخلاقی زیر را در نظر بگیرید:

شما مدیر یک سازمان خدمات انسانی اجتماع‌محور هستید که در شهرهای مختلف شعبه دارد. به دلیل بحران بودجه‌ای که برای ایالت شما پیش‌آمده، بودجه شما در معرض خطر کاهش ۳۰ درصدی قرار گرفته است. سرپرست اداره‌ی بودجه به شما پیشنهاد می‌کند یکی از شعبه‌ها را تعطیل کنید. این کار به معنای اخراج کارکنان متعهد و حذف خدمات به جامعه و گروهی از افراد است که به شما اعتماد کرده‌اند و شاید مهم‌تر از همه، این کار به معنای انتخاب گروهی از اجتماع از میان گروه‌های اجتماعی مختلفی است که به همه‌ی آنها تعهد دارید. چگونه با این مسأله برخورد می‌کنید؟

یا درباره این مسأله فکر کنید: از طریق رابطی در مؤسسه‌ای دیگر، از امکان دریافت حمایتی مالی باخبر می‌شوید که برای همکاری با سازمانی دیگر عالی است. در همان زمان، پی می‌برید سازمان شما می‌تواند به جای آنکه که با سازمان دیگری شریک شود، به تنهایی برای دریافت حمایت اقدام کند و در نهایت پول بیشتری به‌دست آورد. در این حالت خدمات شما محدودتر خواهد شد اما همچنان برای افرادی که با آنها کار می‌کنید مفید است و این حمایت مالی به پرداخت هزینه‌های اجرایی‌تان کمک می‌کند. از طرفی، آن سازمان دیگر که رابطه‌ی کاری خوبی با هم دارید با مشکلات مالی دست‌به‌گریبان است و چنین حمایتی کمک بزرگی به زنده ماندشان می‌کند. چه می‌کنید؟
اینها سؤالاتی اخلاقی هستند. رهبران سازمان‌ها، بنیادها و مؤسسه‌ها (و مشخصا سیاست‌مدارها) تقریبا هرروز با این سؤال‌ها مواجه می‌شوند و باید تصمیم بگیرند. تصمیم‌ها و روش تصمیم‌گیری‌شان مشخص می‌کند که رهبرانی اخلاقی هستند یا خیر؟ چه سازمانی کوچک را اداره کنید که مسئول گروهی در سازمانی بزرگ‌تر است یا سرپرست اداره یا مؤسسه‌ای بزرگ باشید، یا آنکه صرفا گاهی اوقات نقش رهبری غیررسمی را در زندگی روزمره ایفا ‌کنید، رهبری اخلاقی مسأله‌ای است که گریزی از آن ندارید. این مقاله درباره‌ی رهبری اخلاقی است: رهبری اخلاقی چیست، چرا مهم است و چگونه به آن عمل کنیم؟




منظور از رهبری اخلاقی چیست؟

نمی‌توان بدون توجه به خود اخلاق، درباره رهبری اخلاقی صحبت کرد. اگر از ۱۰۰ نفر (حتی ۱۰۰ فیلسوف) بپرسید منظورشان از اخلاق چیست احتمالاً ۱۰۰ جواب مختلف می‌شنوید. تلاش برای تعریف رفتار اخلاقی احتمالا به دوران پیشاتاریخ باز می‌گردد و این مسأله سنگ بنای فلسفه‌ی یونان و بیشتر ادیان بزرگ دنیا بوده است.
رفتار اخلاقی به ساده‌ترین بیان یعنی دانستن و انجام دادن آنچه درست است. دشواری اصلی، تعریف کلمه‌ی «درست» است. افراد متفاوت، فرهنگ‌های متفاوت و ادیان متفاوت آن را به شکل‌های متفاوت تعریف می‌کنند. نحوه‌ی رفتار با زنان و طرز نگاه به برده‌داری در فرهنگ‌ها و زمان‌های مختلف نمونه‌هایی عالی هستند که نشان می‌دهند کلمه‌ی «درست» چقدر می‌تواند متفاوت باشد.

بسیاری از افراد اخلاق (ethics) و آداب (morality) را یکسان تعریف می‌کنند اما بهتر است این دو مقوله را کمی از هم جدا بدانیم. اخلاق بر مبانی دسته‌ای از هنجارهای اجتماعی بنا شده است یا بر اساس قواعدی فلسفی که با منطق سازگارند، اما آداب بر مبنای دسته‌ای (معمولا گسترده‌تر) از اعتقادات، ارزش‌های مذهبی، فرهنگی و سایر قواعدی بنا شده است که شاید با منطق نیز سازگار نباشند. البته آداب می‌تواند مبنایی برای نظام اخلاقی باشد.
حتی معنای «اخلاق» نیز تفسیرپذیر است. برخی از تعریف‌های این کلمه از این قرار است:

  • اخلاق وضعیت‌محور: آنچه درست است به چگونگی موقعیت بستگی دارد. آنچه در موقعیتی درست است ممکن است در موقعیتی دیگر نادرست باشد.
  • نسبی‌گرایی فرهنگی: هرچه را یک فرهنگ درست بداند، برای آن فرهنگ، اخلاقی است. هیچ کس حق ندارد درباره‌ی اخلاق فرهنگی دیگر قضاوت کند مگر از دریچه‌ی نگاه همان فرهنگ.
  • اخلاق حرفه‌ای: برخی مشاغل، مقررات اخلاقی مخصوص به خود دارند، شاید آشناترین این مشاغل حقوق، پزشکی و روان‌درمانی باشد اما فهرست آنها طولانی و متنوع است.
  • اخلاق ارزش محور: پیش‌فرض این نوع اخلاق آن است که هر کس بر اساس مجموعه ارزش‌های خود زندگی می‌کند. انسان، زمانی اخلاقی رفتار می‌کند که رفتارش با ارزش‌هایش هماهنگ باشد.
  • اخلاق قانون محور: اگر از قوانین سازمان، گروه‌ همسالان، فرهنگ، مذهب و غیره پیروی کنید، اخلاقی رفتار کرده‌اید.
  • اخلاق عدالت‌محور: رفتار اخلاقی رفتاری است که در آن با همه عادلانه رفتار شود.
  • اخلاق مبتنی بر دسته‌ای از قوانین سازگار و موردقبول عام، قوانینی‌ که اکثر انسان‌های عاقل پذیرفته‌اند: صداقت، برابری، عدالت، آسیب نرساندن به دیگران، پذیرفتن مسئولیت اعمال خود، تقدم خیر اکثریت بر منافع شخصی و غیره.

هر یک از این تعاریف مشکلاتی دارند. مشکل اصلی اکثر آنها همان مسأله‌ای است که با آن شروع کردیم: «درست» دقیقا یعنی چه و چه کسی آن را تعریف می‌کند؟ البته بیشتر این تعاریف از قوت‌هایی نیز برخوردارند و شاید بتوان آنها را ترکیب کرد و نظامی اخلاقی ساخت که گرچه تعریفش آسان نیست ولی گستره‌ی وسیعی از موقعیت‌ها را پوشش می‌دهد.

نتیجه‌ی تلاش نگارنده برای تعریف رفتار اخلاقی، بر مبنای آنچه به نظر می‌رسد باور عموم مردم درباره‌ی این موضوع باشد، به این قرار است:
رفتار اخلاقی نمایانگر نظامی ارزشی است که در نگرشی منسجم به جهان ریشه دارد و بر اساس برابری، عدالت، نیازها و حقوق خود و دیگران، حس تعهد نسبت به دیگران و جامعه، نیازهای مشروع و استانداردها و معیارهای جامعه است.
این تعریف چندان کامل نیست. برای مثال، فقط آنچه اساس و مبنای نیازهای مشروع و استانداردهای جامعه را تشکیل می‌دهد، قرن‌ها موردبحث و مناقشه بوده و همواره با تکامل جوامع تغییر کرده است.
پس با در نظر گرفتن اینکه حتی معنای اخلاق هم واضح نیست چطور می‌توان مطمئن بود رفتار و اعمال ما اخلاقی باشد؟ بازهم به تعداد افرادی که به این پزسش پاسخ داده‌اند جواب‌های مختلف وجود دارد. در درس‌گفتاری که «پاتریشیا پینل» (Patricia Pinnell) و «شرلی ایگان» (Shirley Eagan) در کلاس‌های دانشگاه «وست ویرجینیا» (West Virginia) برای رهبران داوطلب ارائه کردند پاسخ‌‌های خوبی برای این پرسش‌ها به دست آمد. این پاسخ‌ها به شکل چهار سؤال مطرح می‌شود که هنگام هر تصمیم‌گیری یا قبل از هر اقدامی باید از خود بپرسید:
کودک روی شانه: اگر فرزندان‌تان شاهد این صحنه بودند باز هم این کار را انجام می‌دادید؟

  • صفحه‌ی اول روزنامه: آیا دوست دارید این تصمیم یا کار در صفحه اول روزنامه‌ی منطقه چاپ شود؟
  • قانون طلایی: اگر جای طرف مقابل تصمیم یا عملتان بودید، خوشحال می‌شدید؟ (با دیگران همان‌طور رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند)
  • قانون جهان‌شمولی: آیا خوب است همه این کار را انجام دهند؟

اگر می‌توانید صادقانه به همه یا بیشتر این سؤالات پاسخ «بله» بدهید احتمال آن زیاد است که تصمیم یا عمل‌تان حقیقتا اخلاقی باشد.



رهبری اخلاقی

رهبری اخلاقی دو عنصر دارد. نخست، رهبران اخلاقی باید مانند همه‌ی انسان‌های اخلاق‌مدار، اخلاقی رفتار کنند و تصمیم بگیرند، اما در وهله‌ی دوم، رهبران اخلاقی باید در نحوه‌ی تعاملات روزمره با دیگران، در نگرش‌های خود، در روش‌هایی که دیگران را تشویق‌ می‌کنند و مسیری که سازمان یا مؤسسه یا ستادشان را در آن پیش می‌برند، اخلاقی «رهبری» کنند.

رهبری اخلاقی هم آشکار است و هم پنهان. قسمت آشکار، شیوه‌ی همکاری رهبر با دیگران است، رفتاری که در جمع نشان می‌دهد و نحوه‌ی سخن‌ گفتن و عمل کردن او. جنبه‌ی پنهان رهبری اخلاقی در شخصیت، فرآیند تصمیم‌گیری، ساختار ذهنی، ارزش‌ها و قواعدی است که ترسیم می‌کند و نیز در شجاعتش برای تصمیم‌‌گیری‌های اخلاقی در شرایط سخت قرار دارد.

رهبران اخلاقی، همیشه اخلاق‌مدار هستند، نه فقط وقتی کسی مواظبشان است. آنها همواره بر اساس اخلاق رفتار می‌کنند و بارها ثابت کرده‌اند اخلاق جزئی ضروری از نظام فکری و فلسفی‌ای است که برای فهم دنیا و ارتباط با آن استفاده می‌کنند.
برخی مؤلفه‌های مهم رهبری اخلاقی

  • توانایی کنار گذاشتن خود و منافع شخصی در مقابل آرمانی که از آن حمایت می‌کنید، سازمانی که رهبری می‌کنید، نیازهای افرادی که به آنها خدمت می‌کنید یا برای منفعت جامعه یا جهان.
  • آماده بودن برای تشویق و پذیرش بازخوردهای جدی، نظراتی مخالف نظر شخصی خود و به چالش کشیده شدن ایده‌ها و کارهایی که پیشنهاد داده‌اید.
  • تشویق دیگران به رهبری
  • تفکر و گفتگو درباره‌ی اخلاق و مسائل اخلاقی را جزئی از فرهنگ گروه، سازمان یا ستاد قرار دادن.
  • حفظ و گسترش شایستگی‌. شما وامدار کسانی هستید که به شما اعتماد کردند تا سازمان را در جهت درست و با بهترین و مؤثرترین روش‌ها رهبری کنید
  • مسئولیت‌پذیری و پاسخگو بودن
  • و شاید از همه مهم‌تر: شناخت قدرت رهبری و استفاده درست از آن، تا حد امکان تقسیم این قدرت ، هرگز از آن سوءاستفاده نکردن و استفاده از آن فقط زمانی که به نفع همکاران، سازمان، انجمن یا جامعه است.


مؤلفه‌های ویژه‌ی رهبری اخلاقی

۱. خیر سازمان و عموم را بر منافع شخصی و صلاح خود مقدم بدارید

یکی از آزمون‌های واقعی رهبری اخلاقی، گرفتن تصمیمی است که برای سازمان بهترین است حتی زمانی که نفع شخصی رهبر در انجام آن نیست (هنگامی که اوضاع مالی مساعد نیست، رهبر سازمان ممکن است حقوق خود را قطع کند یا مثلا با مسئولیت خود، قدرت تصمیم‌گیری دیگران را افزایش دهد)
مقدم دانستن خیر اکثریت بر منافع شخصی ممکن است به اندازه‌ی تعریف رهبری اخلاقی دشوار باشد زیرا این موضوع مؤلفه‌های بسیار دیگری را در خود دارد. اغلب به رهبرانی که خود را در راه آرمان یا دیگران فدا می‌کنند به چشم قهرمان نگاه می‌کنند اما لازم نیست در نبردی بمیرید یا به زندان بروید یا مانند گاندی و سزار چاوز اعتصاب غذا کنید تا برای رهبری اخلاقی، شایسته باشید. فقط کافی است خود و منافع شخصی‌تان را کنار بگذارید و کاری را انجام دهید که به خیر سازمان یا افرادی است که در قبالشان مسئولید.
۲. تشویق به بحث‌های اخلاقی به‌طور کلی و همچنین بحث درباره‌ی انتخاب‌های اخلاقی در موقعیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های خاص، به‌عنوان ویژگی ثابت فرهنگ سازمانی

همه‌ی اعضای سازمان باید با نحوه‌ی تحلیل پیامدهای اخلاقی تصمیم‌ها و رفتارها آشنا باشند و انتخاب کنند آیا آن پیامدها باید بر روش‌شان تأثیر بگذارد یا خیر و اگر آری، چگونه؟



۳. روش‌هایی ایجاد کنید تا دیگران بتوانند قدرت شما را زیر سؤال ببرند

مگر آنکه هدف سازمان شما سود خالص، نزاع یا تسخیر دنیا باشد و احتمالا حتی در این حالت، خودکامگی در رهبری به ضرر شما خواهد بود (چرا که بازخوردها و اطلاعات لازم برای تصمیم‌‌گیری‌های مؤثر و کاربردی به دست شما نمی‌رسند)، همچنین به ضرر کسانی خواهد بود که رهبری‌شان می‌کنید (بسیار از آنها ناراحت و مضطرب می‌شوند و خواسته یا ناخواسته بازدهی آنها پایین می‌آید) و به ضرر سازمان خواهد بود (بیشتر مشارکت و خلاقیت کارکنان از دست می‌رود و کمبود مالکیت در تصمیم‌‌ها و فلسفه‌ی شخصی آنها ممکن است منجر به کاهش موفقیت سازمان و افزایش ترک شغل شود). همه باید در تصمیم‌گیری سهمی داشته باشند،‌ دست‌کم در جاهایی که مستقیما بر آنها تأثیر می‌گذارد. آنها باید آنقدر قدرت و اختیار داشته باشند تا کارهایشان را بدون دخالت و به خوبی انجام دهند.

۴. خودتان را خیلی جدی نگیرید

علاوه بر مسأله‌ی جدیِ درک انتخاب‌های اخلاقی و تصمیم‌گیری در این مورد، رهبری اخلاقی شامل حفظ جایگاه‌تان و در عین حال شوخ‌طبع بودن است. رهبران انسانند و باید انسان بمانند. اگر خیلی شدید از قلمرو رهبری‌تان حفاظت کنید کارایی شما کاهش می‌یابد و ادعایتان درباره‌ی رفتار اخلاقی بی‌ارزش می‌شود.

۵. نتایج تصمیم‌هایتان بر دیگران را در نظر بگیرید و به دنبال راه‌هایی برای به حداقل رساندن ضرر باشید.

«راش‌ورث کیدر» (Rushworth Kidder) نویسنده‌ی کتاب «مردمان نیک چطور از پس تصمیمات سخت برمی‌آیند» معتقد است، دوراهی‌های اخلاقی، نه انتخابی بین درست و غلط بلکه انتخاب بین دو مورد درست است. در شرایطی که به دست‌ آوردن چیزی همراه است با از دست دادن چیز ارزشمند دیگری،‌ تلاش برای انتخاب گزینه‌ی مهم‌تر،‌ تبدیل به چالشی واقعی برای رهبری اخلاقی می‌شود.

۶. همیشه با همه‌کس منصفانه، صادقانه و محترمانه برخورد کنید

به نظر می‌رسد این جمله آن‌قدر بدیهی است که لازم به ذکر نیست با این حال یکی از مهم‌ترین خصوصیات رهبری اخلاقی است. نحوه‌ی رفتار شما با دیگران، فارغ از اینکه جامعه چه نگاهی به آنان دارد، نشان می‌دهد به چشم دیگران چگونه‌اید و در حقیقت چه کسی هستید . «همه برابر آفریده شده‌اند» به این معنا نیست که همه‌ی افراد با هم یکی هستند یا آنکه توانایی و استعداد برابر دارند بلکه یعنی همه‌ی افراد به یک اندازه ارزشمند، و شایسته‌ی رفتار محترمانه هستند.
۷. با سازمان‌ها همان‌گونه رفتار کنید که با افراد برخورد می‌کنید: با انصاف، صداقت و احترام

در همه معاملات روراست باشید، به گروه‌های دیگر اطلاع دهید که کار شما ممکن است بر آنها تأثیر بگذارد،‌ همکار خوب و قابل‌اعتمادی باشید. اگر به عنوان فردی راستگو و منصف شناخته شوید این آوازه به سازمان شما هم منتسب می‌شود و سایر سازمان‌ها خواهان برقراری ارتباط با شما می‌شوند.

۸. با داخل و خارج سازمان همکاری کنید

همکاری باعث می‌شود امکانات و ایده‌های بیشتری به کارتان جذب شود،‌ میان شرکت‌ها و همچنین افراد یک شرکت رابطه‌ی دوستانه به وجود آید، فرصت‌های سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی خلاق افزایش یابد و قدرت و مسئولیت‌ها به نحوی تقسیم شود که صداهای بیشتری شنیده شود و فشار وارده بر افراد کاهش یابد.
همکاری‌ با دیگران نشان می‌دهد به تقسیم قدرت و منابع علاقه‌مند هستید و برای شما ‌انجام‌ درست کارها و ارائه‌ی بهترین خدمات از حفظ جایگاه و قدرت مهم‌تر است.
۹. ارتباط برقرار کنید

بین خود و همکاران‌تان راه‌های ارتباطی به‌ وجود آورید و این راه‌ها را حفظ کنید. اگر همه بدانند که شما اجازه می‌دهید از مسائلی که برایتان مهم است و هر اطلاعات مهم دیگر باخبر شوند،‌ اعتمادشان به شما بیشتر می‌شود و شایعات، کنایه‌ها، شک‌ها و دلخوری‌ها به میزان چشمگیری کم می‌شود.

۱۰. بکوشید دائما شایستگی‌های اجتماعی‌تان را افزایش دهید

بسته به آنکه از کجا شروع می‌کنید و چه چیزی مهم است این گزینه می‌تواند شامل موارد زیر شود:


  • بهبود مهارت‌های غیرکلامی مانند زبان بدن، حالت چهره، تن‌ و گام صدا و…
  • استفاده از ارتباط غیرکلامی برای نشان دادن توجه و احترام (رفتارهای دیگر هر زمان که مناسب بود)
  • حفظ یا بهبود مهارت گوش‌دادن فعال
  • تلاش برای ایجاد شفافیت در انواع ارتباطات کلامی و نوشتاری به‌گونه‌ای که هیچ‌گونه بدفهمی رخ ندهد
  • بفهمید از دید افراد یا گروه‌های دیگر چگونه هستید و در صورت لزوم از این اطلاعات برای اصلاح رفتارتان استفاده کنید
  • افزایش همدلی
  • تلاش پیوسته برای درک بهتر روابط بین فردی
  • تلاش دائمی برای رسیدن به فهم بهتری از خود


۱۱. بکوشید از نظر فرهنگی حساس و ماهر شوید

درباره‌ی تنوع فرهنگی در جامعه بیاموزید و آن را بپذیرید و افرادی را از فرهنگ‌های مختلف بشناسید. کارهای دیگری که می‌توانید انجام دهید:

  • یادگیری یا افزایش دانش‌تان درباره‌ی زبان جمعیتی که با آن‌ کار می‌کنید
  • یادگیری سنت‌ها، هنجارهای رفتاری و ارتباطی و تاریخ گروه‌های فرهنگی جامعه
  • شرکت در جشن‌ها و آیین‌های محلی و غیره
  • تلاش برای استخدام افراد از فرهنگ‌های مختلف
  • یادگیری چگونگی کنار‌ آمدن با سنت‌های فرهنگی متفاوت با فرهنگ اکثریت و درک معنای جابه‌جایی جغرافیایی برای برخی از گروه‌های مهاجر
  • شناسایی و ایجاد روابط کاری با سازمان‌هایی که جمعیتی مشابه شما دارند برای معرفی به یکدیگر و مشاوره



۱۲. بکوشید فراگیر باشید

یعنی با همه اقوام، نژادها، طبقات، فرهنگ‌ها، گرایش‌های مختلف و غیره کار کنید و تمایل داشته باشید استخدامشان کنید. و نیز با تشویق افراد به یادگیری سنت‌ها و دیدگاه‌های یکدیگر و احترام به این دیدگاه‌ها و بحث بدون جانبداری درباره‌ی آنها هنگام بروز تعارض یا مخالفت، خلاقانه از تنوع جمعیتی استفاده کنید
۱۳. شخصیت رهبری خود را جدی بگیرید و متعهد به تحقق آن باشید

رهبر یکی از سازمان‌های اجتماع‌محور در بخشی از شرح شغل خود نوشت: «دریافت انتقاد و تحویل تحسین». به عنوان رهبر، مسئول آنچه تحت رهبری شما رخ می‌دهد هستید. همان‌طور که دیگران را در برابر انجام کارهایشان و در برابر محاسبات اشتباه مسئول می‌دانید، باید خود را نیز مسئول بدانید و به دیگران اجازه دهید شما را مسئول بدانند. به عنوان رهبری اخلاقی، باید پاسخگویی را جزو وظایف شغلی خود بدانید چه این کار مرسوم باشد چه نباشد، و آماده باشید مستقیماً با عواقب تصمیم‌ها و اعمالتان روبه‌رو شوید.

مسئولیت‌ پذیری و تلاش برای اصلاح اشتباهات و بهبود کارهای نامناسب بخشی از وظایف رهبر است همچنان که اطمینان از اخلاقی رفتار کردن سازمان با همه‌ وظیفه‌ی رهبر است. سرزنش دیگران، حتی اگر واقعا اشتباه از سوی آنان باشد یا در موقعیتی کارشان را انجام نداده باشند، مسئولیت جلوگیری از این اشتباهات را از دوش رهبر برنمی‌دارد بلکه فقط او را ترسو نشان می‌دهد.
۱۴. تلاش دائمی برای افزایش شایستگی

افراد برای شایسته بودن به رهبران وابسته‌اند: به همین دلیل به آنها اعتماد می‌کنند و دلیل اصلی رهبری همین است. به عنوان رهبری اخلاقی، مسئولیت شماست که شایستگی خود را حفظ کنید و آن را ارتقاء دهید تا بتوانید سازمان را در جهتی درست هدایت کنید و افراد تحت رهبری‌تان بتوانند به شما اعتماد کنند.
بخشی از این مسئولیت شناسایی و اعتراف به حوزه‌هایی است در آن خوب نیستید، یا باید مهارت‌های خود را در آن حوزه‌ها تقویت کنید یا آن‌ را به فرد دیگری بسپارید. (تعداد کمی از مدیران ارشد اجرایی به مدیریت مسائل مالی شرکتشان هم فکر می‌کنند به همین دلیل کارمندان مالی را استخدام می‌کنند)
جنبه‌ی ‌دیگر شایستگی رد مسئولیت‌هایی است که از انجام آن ناتوان هستید و نیز نپذیرفتن کارهایی که زمان یا منابع لازم را برای انجام دادنشان در اختیار ندارید.
می‌توان از روش‌های مختلف شایستگی را حفظ کرد و آن را ارتقا داد، از جمله ادامه‌‌ی تحصیل (دوره‌های واقعی، خواه در مؤسسه‌های آموزشی یا به‌صورت برخط و آنلاین)، حضور در همایش‌ها و کارگاه‌ها، مطالعه حرفه‌ای، برگزاری نشست‌های منظم با افراد هم‌رده برای بحث درباره مسائل رهبری، یادداشت درس‌های آموخته‌شده در حین کار، کسب دانش و ایده‌ از آدم‌های متفاوت و غیره. از همه این روش‌ها می‌توانید استفاده کنید تا رهبری مؤثرتر شوید.

۱۵. وقتی مفید نیستید، کار را ترک کنید

سازمان‌ها و به‌طور خاص سازمان‌های اجتماع‌محور باید با بالغ شدنشان رشد و تغییر کنند. رهبران اخلاقی تشخیص می‌دهند چه زمانی همه‌ی کارهای لازم را انجام‌ داده‌اند یا چه زمانی سازمان برای ادامه‌ی رشد خود نیاز دارد فرد دیگری سکان هدایت مجموعه را به دست گیرد.


۱۶. هیچ‌وقت از بررسی سیستم اخلاقی و شیوه‌ی رهبری خود دست برندارید

همان‌طور که بارها در این مقاله خاطرنشان کردیم، رهبری اخلاقی پایان ندارد، بلکه همیشه و در طول زمان انجام می‌شود. سینسیناتوس رومی را که در قرن پنجم پیش از میلاد می‌زیست، هنگام شخم زدن مزرعه‌اش فراخواندند و به او مسئولیت دادند تا فرمانروا باشد و ارتش روم را از شکست نجات دهد. او به‌سرعت دشمن را مغلوب کرد و پس از گذشت فقط ۱۶ روز فرمانروایی را کنار گذاشت و به مزرعه‌اش بازگشت اما همچنان رهبر باقی ماند زیرا مردم او را به‌عنوان رهبر قبول داشتند. در واقع آنچنان به عنوان رهبر پذیرفته ‌شده بود که بنابر اظهارات لیوی نویسنده‌ی رومی،۲۰ سال بعد، وقتی ۸۰ سال داشت بازهم به فرمانروایی فراخوانده شد.

رهبری اخلاقی پایان ندارد همچنان که تلاش شما برای جستجو و تمرین رهبری اخلاقی نباید پایانی داشته باشد.




برگرفته از: ctb.ku


https://www.chetor.com/66683-%d8%b1%...7%d9%82%db%8c/