خطا! ورودی را کنترل کنید
خطا! ورودی را کنترل کنید
ورود خودکار ؟
اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمیشود، اینجا را کلیک کنید.
انجمن گفتگو استارتاپ و کار آفرینی
شما در حال مشاهده انجمن گفتگو استارتاپ های ایران هستید، این انجمن با هدف ایجاد بستر گفتگو پیرامون موضوعات حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ایجاد شده است. با عضویت در این انجمن می توانید با اعضای اکوسیستم کارآفرینی کشور در ارتباط باشید.
این انجمن همچنین مرجع کاملی از شتاب دهنده ها، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، استارتاپ ها، اسامی منتور ها، سرمایه گذاران و فعالان کارآفرینی کشور را گرداوری نموده است.
ما به شما این اطمینان را می دهیم که با جستجو در این انجمن بتوانید هر موضوعی را در رابطه با استارتاپ ها پیدا کنید. کارشناسان ما نیز بطور 24 ساعته پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
اصول کار تیمی برای موفقیت هر تیم اصولی وجود دارد. اگر اعضای تیم این اصول را مبنای کار خود قرار دهند، میتوانند صرفنظر از میزان استعدادشان، اعضای مؤثرتری باشند. در ادامه ۱۷ اصل برای کار تیمی بیان شده است: ۱-انعطافپذیری و سازگاری با تیم: اعضای تیم باید منعطف باشند به این معنی که خودشان را با تیم و خواستههای تیم منطبق و سازگار کنند. ۲-همکاری و مشارکت بین اعضای تیم: برای موفقیت تیم اعضا باید با یکدیگر همدلی و همکاری داشته باشند. به این معنی که اعضا باید مصلحت و اهداف تیم را به مصلحت و اهداف خود ترجیح دهند و به فکر برنده شدن همه باشند. ۳-تعهد داشتن: اعضای تیم باید به خود و به وظایفی که به آنها محول میشود، تعهد داشته و سعی کنند وظایف خود را بهخوبی انجام دهند. به این طریق آنها هم به رشد خود کمک میکنند و هم به تیم بهره لازم را میرسانند. ۴-ارتباطات بین اعضای تیم: اتحاد بین اعضای تیم عامل کلیدی موفقیت آن است ولی این اتحاد از طریق ارتباط بین اعضا ایجاد میشود. در تیم باید با هرکس به زبان خودش صحبت کنید، رک و راست باشید و همتیمیهای خود را از اطلاعات بیخبر نگذارید. ۵-شایستگی، لیاقت و کفایت داشتن: سعی کنیدبه دنبال یادگیری یک تخصص باشید و حرفهای و متخصص شوید. هرکدام از اعضا باید در کاری متخصص باشند تا به کمک هم بتوانند تیم را به اهدافش برسانند. ۶- اعتماد داشتن اعضای تیم به یکدیگر: باید بین اعضای تیم اعتماد وجود داشته باشد و در شرایط مختلف بتوانند به یکدیگر تکیه کنند. ۷- انضباط: درکار تیمی باید نظم وجود داشته باشد و وظایف بهطور منظم انجام شوند؛ یعنیکارهای محول شده باید در زمان مناسب و به شیوهای درست انجام شوند. ۸- ارتقا توسط اعضای تیم: ارتقای شما، ارتقای تیم است. ارزش هر شرکتی به منابع انسانی اوست. هر یک از اعضای تیم میتوانند باعث افزایش کیفیت کار کل تیم شوند. کسی که بتواند سطح عملکرد تیم را بالا ببرد و بر توان و ظرفیت اعضای تیم بیفزاید، قابلستایش است. ۹- مشتاق بودن: شور و شوق درونی اعضای تیم باعث تقویت تیم میشود. حس اشتیاق را در خود برانگیزانید و به کار و تیم خود ایمان داشته باشید. ۱۰- داشتن قصد و هدف: اعضای تیمبرای دستیابی به هدف متعالی، باید تصویر بزرگی از هدف در ذهن داشته باشند، ضعفها و قدرتهای تیم را بشناسند و وقت و نیروی خود را در مسیری بگذارند که آنها را به هدف تیم برساند. ۱۱- آگاهی از وظایف: اعضای تیم از وظایف خودآگاهی دارند. آنها هدف خود را میدانند و به رهبر تیم، اجازه رهبری کردن میدهند. اولویت اولشان موفقیت تیم است بعد موفقیت خودشان. ۱۲- آمادگی: اعضای تیم برای رسیدن به مقصد و هدف آمادگی دارند. شما برای رسیدن به آمادگی نیازمند ارزیابی مقصد، مسیریابی رسیدن به هدف، داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و تیم و درنهایت اقدام و عمل هستید. ۱۳- رابطهمندی: تیم به وجود اعضایی نیاز دارد که توانایی برقراری ارتباط را داشته باشند و گوشهگیر و منزوی نباشند. ۱۴- اصلاح و بهبود خود: اعضای یک تیم موفق همواره به فکر این هستند که خود و مهارتهایشان را اصلاح کرده و بهبود دهند. آنها برای توسعه فردی خودشان فکر میکنند، برنامه پیشرفت دارند، در هرلحظه و زمان آماده هستند و آنچه تاکنون یاد گرفتهاند را به کار میگیرند. ۱۵- ازخودگذشتگی: اعضای تیم نسبت به یکدیگر بخشنده بوده، اهل سیاستبازی نیستند، به تیم وفادارند و به وابستگی متقابل بیش از استقلال اهمیت میدهند. ۱۶- راهحلگرا بودن: اعضای یک تیم موفق مشکلگشایند و اگر با مشکلی مواجه شوند به پیدا کردن راهحل آن فکر میکنند. این افراد تحولآفرین هستند و تیمی که چنین اعضایی داشته باشد موفق است. ۱۷- پیگیری: اعضای یک تیم موفق برای رسیدن به هدف، پایداری و سماجت دارند. همه توان خود را به کار میگیرند، به شانس و بخت و تقدیر متکی نیستند و در شرایط دشوار، دست از کار نمیکشند. اصول کار تیمی - ictstartups.ir
رموز کار تیمی موفقسال هاست به شنيدن اين جمله عادت كرده ايم كه ايرانيان نمى توانند كار تيمى انجام دهند. اما موفقيت قابل تحسين تيم هاى ورزشى جوانان و نوجوانان ايرانى در ورزش های تیمی نظیر واليبال و بسكتبال در سطح جهانى، خلاف اين ادعا را ثابت كرد. دريافت مدال در رشته هاى ورزشى اى كه كار تيمى در آن حرف اول را مى زند، نشان می دهد ايرانيان مى توانند كار تيمى را در حد اعلاى آن انجام دهند. آنها اين توانايى خود را قبلاً در سطح مسابقات روبوكاپ نيز نشان داده بودند. موفقيت هاى ورزشکارانمان در ورزش های تیمی از آن جهت ارزشمند است كه هميشه يكى از نشانه ها براى اثبات اين كه ايرانيان نمى توانند كارى تيمى انجام دهند، ناتوانى آنها در كسب موفقيت در رشته هاى ورزشى تيمى عنوان مى شد. اين پيروزى ها موضوع ديگرى را نيز ثابت كرد و آن اين كه نسل جوان و نوجوان ما بهتر از نسل هاى پيشين با هم كار مى كنند. جامعه شناسان مى گويند از آن جا كه ايرانيان در گذشته به شكل عشايرى زندگى كرده اند، كار تيمى در فرهنگ ايرانى، فرهنگى ريشه دار است اما هنگامى كه جامعه ايران وارد عصر جديد شد، ایرانیان نتوانستند از اين فرهنگ به خوبى استفاده كنند. اين درحالى است كه امروزه، اثر بخشى بيشتر فعاليت ها منوط به كارهاى تيمى دانسته می شود. سينا اميرى كارشناس مديريت، انجام كار تيمى را وابسته به توانايى مدير مى داند. وى مى گويد: «كار تيمى كارى پيچيده و از روش هاى جديد مديريتى است. كار تيمى صرفه اقتصادى بسيار بالايى دارد. بنابراين مديران شركت هاى بزرگ كاركنانشان را وادار مى كنند به صورت تيمى كار كنند و اين موضوع به حدى براى آنها مهم است كه اگر فردى نتواند كارش را در قالب تيم به خوبى انجام دهد از آن كار كنار گذاشته مى شود. البته شركت هاى بزرگ امكان جايگزينى افراد را دارند. در يك تيم افرادى با مهارت هاى مختلف، براى رسيدن به هدف مشترك مشخصى كار مى كنند. در يك تيم در واقع تنها آدم ها مهم نيستند بلكه مهم اين است كه افرادى با مهارت هاى مختلف در قالب تيم خوب چيده شوند.» وی می افزاید:«بعضی از اشکالاتی که موجب می شود کار تیمی به خوبی انجام نشود مدیر است. این که مدیری از این بترسد که اگر افرادى با هوش تر و قوى تر از خودش برایش كار كنند توانایی خودش زیر سؤال برود. در صورتى كه يك اصل مديريتى به مديران پيشنهاد مى كند كه اگر مى خواهند در کار خود پيشرفت كنند، بايد افراد باهوش تر را به کار گیرند و بعد با مهارت از كار آنها استفاده كنند. حكايت كار تيمى مثل دندانه هاى يك شانه است. اگر تعدادى از دندانه ها بلند باشد فايده اى ندارد. ژاپنى ها كه از نظر انجام كار تيمى مشهورند تيم هايشان شانه هايى با دندانه هاى مساوى است و در نتيجه تيم هايشان عملكردى هماهنگ دارند و خروجى كار آنها هم مناسب است. در حالى كه ما انبوهى از افراد نخبه و با استعداد و تعداد زيادى المپيادى داريم كه چون در قالب تيم به خوبى در كنار يكديگر قرار نمى گيرند، استعداد آنها به نتيجه مورد انتظار منتهى نمى شود. به عنوان مثال ما تعداد زيادى المپيادى در رشته هاى رايانه داريم ولى همچنان سيستم هاى رايانه اى ما قوی نیستند. درحالى كه كشورى مانند فرانسه به اندازه ما المپيادى ندارد ولى طورى آنها را چيده است كه در عرصه رايانه سيستم هاى بسيار قوى دارد. به عبارتى آنها براى دندانه هاى شانه هاى خود پايه هاى محكمى درست كرده اند.» كارشناسان يكى از اشكالات ديگر مديريت ايرانى را توجه زياد مديران به كنترل كاركنان و جزئيات غيرضرورى مى دانند. مديران ايرانى مدام بر كار كاركنانشان نظارت مى كنند و درباره آنها اظهار نظر مى كنند. در حوزه مسئوليت تك تك افراد وارد مى شوند و به آنها امر و نهى مى كنند. علت اين نوع رفتار اين است كه مى ترسند كاركنانشان اشتباه كنند، كارها به نتيجه مورد نظر منتهى نشود، كارها سامان خود را از دست بدهد و در نهايت مدير كارش را از دست بدهد. همين شكل مديريت كه به معنى بى اعتمادى به كاركنان است، روحيه تيم را خراب مى كند و منجر به اين مى شود كه اهداف مورد نظر به دست نیاید. اين در حالى است كه كارشناسان تأكيد مى كنند در زمينه كار تيمى مدير تنها بايد مهارت سازماندهى افراد را داشته باشد. هنگامى كه مدير توانست تيم خود را به خوبى بچيند، نوبت افراد تيم مى رسد كه چگونه با هم كار كنند. كسانى كه كار گروهی انجام مى دهند بايد روحيه مشاركت و همكارى داشته باشند و از همديگر حمايت كنند. در اين راستا بايد از هر نوع حرف هاى حاشيه اى درباره يكديگر پرهيز كنند. البته اين در شرايطى ممكن است كه افراد منافع مشتركى داشته باشند و بدانند كه موفقيت هاى تيم به نفع همه تمام مى شود. از طرفى آنها بايد پذيراى ديدگاه هاى جديد باشند و از اين كه مطالبى هم ياد بگيرند، ابا نداشته باشند. همين طور اعضا بايد خود را متعهد به اهداف تيم بدانند. در اين صورت افراد مهارت هاى خود را طورى در خدمت تيم قرار مى دهند كه در نهايت تيم بتواند به هدف خود دست پيدا كند. شركت هايى كه كار گروهی را خوب مى دانند از توان كاركنانشان در همه زمينه ها استفاده مى كنند. يكى از كارهايى كه مديران موفق انجام مى دهند تشكيل تيم هايى است كه با همفكرى هم اهدافى تعيين مى كنند يا حتى پيام هاى تبليغاتى مى سازند. يكى از مشهورترين كارها همان ايجاد توفان فكرى است. به اين ترتيب كه هر يك از اعضاى تيم نظرى را ابراز مى كند و بعد از اين كه همه نظرشان را ابراز كردند، افراد از نظر هم ايراد مى گيرند. در اين شرايط اگر افراد كار تيمى و واكنش درست را بلد نباشند، ممكن است ايده هاى بسيار خوبى ابراز نشود و شركت از اين ايده ها محروم شود. به نظر مى رسد نسل جديد كار گروهی را بهتر از پدران خود انجام مى دهد. ما در اطراف خود با افراد مستعدى برخورد كرده ايم كه در قالب كار تيمى فعاليتى را شروع كرده اند و آن را به نتيجه نيز رسانده اند. با وجود اين شيوه هاى تعليم و تربيت ما همچنان داراى اشكالاتى است. به خاطر همين است كه همچنان بسيارى از افراد در سازمان ها و شركت ها مى گويند كه انفرادى كاركردن نتيجه بهترى دارد و نمى توان در قالب يك گروه مسنجم فعاليتى را به نتيجه رساند. سينا اميرى مى گويد: «هر چند كه مديريت حرف اول را در كار تيمى مى زند، ولى تعليم و تربيت مى تواند سبب شود افراد بهتر با هم كار كنند. بچه ها كار تيمى را در قالب بازى با هم مى آموزند. در مدرسه هم در قالب تيم با هم فعاليت هاى كلاسى انجام مى دهند. منتها هيچ كس در مدارس نقاط ضعف و نقاط قوت آنها را در كار گروهی ارزيابى نمى كند و از آنها نمى خواهد نقطه ضعف خود را در تيم برطرف كنند. در حالى كه تعليم و تربيت توان بازى و همكارى در تيم را افزايش مى دهد. در كشور فرانسه ورزش اهميت زيادى در مدرسه دارد و هر يك از دانش آموزان بايد يك رشته ورزشى انفرادى و يك رشته ورزشى تيمى را انتخاب كنند. در صورتى كه دانش آموزى در رشته ورزشى انفرادى نمره عالى بگيرد ولى در رشته ورزشى تيمى نمره نياورد، تنها نيمى از نمره ورزش را مى گيرد. از طرفى فرانسوى ها هر يك خود را متعلق به اجتماعى مى دانند كه متمايز از اجتماعات ديگر است. در اين اجتماعات پيشكسوتان دست جوان ترها را مى گيرند و جوان ها هم به آنها احترام مى گذارند. آنها در اين اجتماعات به صورت تيمى كارهاى مختلفى انجام مى دهند. همه اينها باعث مى شود در محيط كار هم نحوه انجام كار تيمى را بدانند. اين درحالى است كه ژاپنى ها بسيار بيشتر از كشورهاى ديگر انجام كارهاى گروهی را مى آموزند. يكى از موضوعات ديگرى كه در ايران انجام كارهاى تيمى را تحت الشعاع قرار داده، موضوع كنكور است. از آنجايى كه كنكور يك موضوع كاملاً فردى است و موفقيت يكى در آن مستلزم حذف ديگرى است به كارهاى تيمى مجال بروز نمى دهد.» سرآمد كارهاى گروهی در جهان ژاپنى ها هستند. فعاليت در قالب تيم هاى مختلف در زندگى ژاپنى ها اهميت زيادى دارد. به طورى كه ژاپنى ها هنگامى خود را در كارى موفق حس مى كنند كه انتظاراتى را كه تيم از آنها دارد برآورده كنند. همين تجربه موفق، كشورهاى ديگر را هم به پيروى از ژاپنى ها و تجربه كار تيمى واداشته. به طورى كه اينك اكثر شركت هاى جهان مى كوشند كارهايشان را براساس كار تيمى انجام دهند. تجربه موفق تيم هاى ورزشى ايرانى در زمينه رشته هاى ورزشى تيمى نشان داد كه ايرانيان نيز استعداد زيادى براى انجام كارهاى تيمى دارند و در صورتى كه مديريت صحيح بتواند افراد مستعد را كنار هم قرار دهد، پيشرفت و توسعه در انتظار كشور خواهد بود. بويژه در اين زمينه مى توان به جوانان و نوجوانان اميد زيادى داشت. http://www.020.ir/%D8%B1%D9%85%D9%88...88%D9%81%D9%82
نکات کلیدی در کار تیمی موفقنکات کلیدی در کار تیمی موفقتیم اهداف را درک میکند و برای رسیدن به آنها متعهد میشود. این جهتدهی و توافق شفاف بر روی مأموریت و هدف برای کار تیمی مؤثر ضروری است. این شفافیت تیمی زمانی تقویت میشود که سازمان انتظارات روشنی برای کار گروهی، اهداف، مسئولیتپذیری و دستاوردها داشته باشد. این تیم، محیطی را خلق میکند که در آن افراد در پذیرفتن ریسکهای معقول و منطقی در برقراری ارتباطات، دفاع از مواضع و انجام اقدامات راحت هستند. اعضای تیم به یکدیگر اعتماد میکنند و به خاطر مخالفت مجازات نمیشوند. ارتباطات، باز، صادقانه و محترمانه است. افراد برای بیان افکار، عقاید و راهحلهای بالقوه برای مشکلات آزادند. افراد احساس میکنند که حرفهایشان تا آخر توسط اعضای تیم که تلاش در درک گروه دارند، شنیده میشود. اعضای تیم برای شفاف کردن موضوع سؤالاتی را میپرسند و زمان فکرکردن را صرف گوش دادن عمیق به همکارانشان میکنند به جای اینکه آنها را پس زنند. اعضای تیم نسبت به گروه تعلق خاطر زیادی دارند. آنها داشتن تعهدی عمیق نسبت به تصمیمات و اعمال گروه را تجربه می کنند. هنگامی که تیم برای توسعه هنجارهای تیمی یا خط و خطوط روابط با یکدیگر زمان می گذارد، این حس تعلق خاطر تقویت می شود. اعضای تیم به عنوان افرادی خاص دیده می شوند با تجاربی منحصربه فرد، نقطه نظرات، دانش و ایده هایی برای کمک و مساعدت. بعد از همه اینها، هدف تشکیل تیم بدست آوردن سود حاصل از تفاوت هاست. به عبارت دیگر، چرا هر سازمانی به صورت تیمی به سوی پروژه ها، محصولات یا اهداف می روند. در واقع، تیم هر چه بیشتر بتواند نظرات متفاوتی را که با فکر و پشتیبانی و بر پایه حقایق است ارائه دهد، بهتر است. خلاقیت، نوآوری و نظرات متفاوت مورد انتظار و تشویق گروه است. نظراتی چون: “ما تلاشمان را کردیم و جواب نگرفتیم” و ” چه نظر بی معنی ای” در گروه مجاز و مورد حمایت نیست. گروه به طور پیوسته عملکردش را بررسی می کند و به طور مداوم روند کارها، تمرین ها و روابط تیمی را بهبود می بخشد. تیم درباره هنجارهایش و در مورد آنچه که مانع حرکت رو به جلو می شود بحث می کند و تلاش، استعداد و استراتژی ها را توسعه میدهد. تیم برای روند کارها جهت تشخیص، تجزیه و تحلیل و حل مشکلات کاری و تعارضات موافقت می کند. تیم، تعارضات و برخوردهای شخصی اعضاء را حمایت نمی کند و در مخالفت ها عیبجویی نمی کنند بلکه به صورت متقابل و با عزمی راسخ به سمت جلو حرکت و کار میکند. رهبری مشارکتی در هدایت جلسات، واگذاری کارها، ثبت تصمیمات و تعهدات، ارزیابی پیشرفت ها، پاسخگو نگه داشتن تیم و جهت دهی به تیم، تمرین می شود. اعضای تیم با همدیگر تصمیماتی با کیفیت بالا می گیرند و از حمایت و تعهد گروه برای پیش بردن تصمیمات گرفته شده بهره می گیرند. نکات کلیدی در کار تیمی موفق – گروه مدیریتی آرشیام جهان – مدیریت استعداد . توانمندسازی بنیادین مدیران . مدل رفتاری دیسک . بهره وری
راهکارها و موانع تشکیل یک تیم موفق کسب و کار ساختن یک تیم موفق، کاری فراتر از پیدا کردن گروهی از افراد است که ترکیب مناسبی از مهارتهای حرفهای را داشته باشند. مصاحبه با بیش از ۵۰۰ مدیر کسبوکار نشان داده رویکرد آنها در مورد پرورش یک تیم کاری قوی میتواند به زمینهچینی برای تشکیل یک تیم بهرهور که توان برقراری ارتباط، همکاری و نوآوری در یک جو اعتماد و احترام دوجانبه را داشته باشند کمک کند. طرح بنویسید برای تشکیل یک تیم کاری خوب، به هدفی واضح و قابل سنجش برای کاری که میخواهید انجام دهید نیاز دارید. به گزارش دنیای اقتصاد، به همین منظور، نکتههای زیر را فراموش نکنید. استخدام خوب به تنهایی کافی نیست: اگر از مدیران ارشد در مورد سبک رهبریشان سوال کنید، احتمالا میشنوید که بیشتر آنها میگویند: «من بهترین افراد را استخدام میکنم و بعد از سر راهشان کنار میروم.» این نظر خوبی است که در یک سطح مشخصی منطقی به نظر میرسد. استخدام افراد مناسب مهمترین بخش از تشکیل یک تیم قوی است و استقلال دادن به افراد یک عامل انگیزهدهنده عالی است. اما مدیریت کردن تیم به این آسانی نیست. رهبران کسبوکار باید نقش فعالتری داشته باشند تا مطمئن شوند گروه، همکاری خوبی با هم دارد و بر اولویتهای درستی متمرکز میماند. برای ایجاد یک فرهنگ قوی از کار تیمی، چند محرک اصلی وجود دارد؛ محرکهایی که اگر به خوبی اجرایی شوند، به طرز قابل توجهی اثرگذار خواهند بود و رویکردهای آن برای هر تیم یا سازمانی، از پنج نفر تا ۵۰۰ هزار نفر قابل اجرا خواهند بود. نقشه واضح ترسیم کنید: رهبران کسبوکار باید به تیمهای خود همان سوالی را جواب بدهند که کودکان قبل از شروع یک مسافرت از والدین خود میپرسند: «کجا میخواهیم برویم و چطور میخواهیم برسیم؟» به عبارت دیگر، هدف ما چیست و چگونه میخواهیم روند پیشرفتمان را در این مسیر بسنجیم؟ پاسخ به این سوال در ابتدا ممکن است ساده به نظر برسد، اما اغلب یکی از بزرگترین چالشهایی است که تیمها، واحدها و شرکتها با آن مواجهند. موفقیت چه شکلی است؟ اگر قرار باشد تابلو امتیازی نصب کنید که موفقیتتان را در طول زمان دنبال کند، این تابلو چه چیزی را نشان میدهد؟ مشکل اغلب زمانی شروع میشود که رهبران کسبوکار ۵ یا ۷ یا ۱۱ اولویت را لیست میکنند. همانطور که جیم کولینز، نویسنده کتابهای پرفروش مدیریت میگوید: «اگر بیش از سه اولویت دارید، در واقع انگار هیچ اولویتی ندارید.» مشخص کردن این اولویتها و اینکه چگونه قرار است سنجیده شوند، مهمترین کار رهبر تیم است، چون بیشترین کاری که هر کس انجام میدهد، از این اهداف سرچشمه میگیرد. این اولویتها باید با دقت لیست شوند. کوچکترین اشتباه محاسباتی میتواند تیم را در طول زمان از مسیرش دور کند. یک تابلوی امتیاز مشترک داشته باشید: مزیت دیگر داشتن یک طرح ساده این است که هدف مشترکی ایجاد میکند که تمایل افراد را برای شناخت خودشان بهعنوان بخشی از گروههای کوچکتر متعادل میکند. مثلا یک تیم فوتبال را در نظر بگیرید. پستهای مختلف مثل مهاجم، مدافع، خط نگهدار، دریافتکننده، هافبک تهاجمی و هافبک دفاعی در یک تیم فوتبال وجود دارد. اما به خاطر اینکه هدف تیم واضح و مشخص است و اسکوربوردی وجود دارد که نتایج تیم را به نمایش میگذارد، حس مشارکت در یک تیم فوتبال، قویتر از حس مشارکت در شرکتها است. وقتی چنین اسکوربوردی وجود ندارد، افراد روشهای خودشان را برای سنجش میزان موفقیت پیدا میکنند. اگر شرکتی دارید که در آن هر کس میخواهد امتیاز خودش را به ثبت برساند، شاهد تعارضهای پی در پی خواهید بود و این تعارضها هیچ کمکی به رسیدن به هدف نمیکنند، بلکه فقط به دنبال گرفتن امتیاز هستند. به محض اینکه طرح سادهای فراهم کردید، باید اولویتها را به تیمتان یادآوری کنید، حتی اگر حرفهایتان تکراری باشد. قوانین راه در این راه به مجموعهای از ارزشها، رفتارها و رهنمودهای فرهنگی نیاز دارید تا همه بدانند چطور باید با هم همکاری داشته باشند. برای این منظور نکات زیر را در نظر بگیرید. فرهنگ تیمی خودتان را ایجاد کنید: هر خانوادهای برای خودش ارزشهایی دارد، حتی اگر اعضای آن، این ارزشها را به وضوح به زبان نیاورند. رفتارهای مشخصی وجود دارد که افراد یا به انجام آن تشویق میشوند یا از آن منع میشوند؛ درست مثل قوانین راهنمایی و رانندگی. تیمها هم تقریبا همینطور هستند. وقتی گروهی از افراد را گرد هم جمع میکنند تا روی یک پروژه مشترک کار کنند، فرهنگی منحصر به خودشان ایجاد میکنند. بهعنوان رهبر تیم، میتوانید رویکرد عدم مداخله را اتخاذ کنید و امید داشته باشید که اعضای تیم، خودشان در طول زمان با هم جور میشوند. اما میتوانید به دنبال فرصتهایی هم باشید که رهنمودهای مشترکی را برای نحوه انجام کار مشترک به آنها نشان میدهد. برای ایجاد ارزشهای فرهنگی در یک تیم، قوانین منسجم و مشخصی وجود ندارد. در برخی موارد، موسس شرکت یک سری قوانین مختص خودش را به کارکنان القا میکند. در موارد دیگر، مدیران ارشد تمرینهایی را به کارکنان محول میکنند تا آن را بهصورت پایین به بالا در سازمان رواج دهند. موانعی که باید از آنها دوری کرد • لیستتان را طولانی نکنید. بیشتر افراد بیش از سه کار را در روز نمیتوانند به خاطر بسپارند. پس فقط روی کارهایی که برای سازمان یا گروه منحصر به فرد هستند و افراد را با هم متحد میکنند، متمرکز شوید. • خاص بودن بهتر از مبهم بودن است. لیستهای ارزش معمولا کلمات مشترکی مثل فضیلت و یکپارچگی را دربرمیگیرند. اما این مفاهیم کلی میتوانند مشکلاتی ایجاد کنند. هر فردی تفسیر خودش را از کلماتی مثل احترام و جرات دارد. این مفاهیم آنقدر گنگ هستند که به جای متحد کردن افراد، ممکن است تفرقه ایجاد کنند. راهکارها و موانع تشکیل یک تیم موفق کسب و کار
۱۰ ویژگی تیم های موفق و نحوه مدیریت آنهاتیم های موفق مدیریت قدرتمندی دارند و از اعضای بانشاط و خرسندی برخوردارند. در این پست، به ۱۰ ویژگی مدیرانی که شادی و رضایت را در بین کارکنان ایجاد کرده و باعث پرانرژی بودن و حضور شاد در محل کار می شوند معرفی می گردد. امیدوارم شما نیز برای مدیریت تیم های سازمان خود از این موارد ایده بگیرید. تیم های موفقآخرین چیزی که هر مدیر از اعضای تیم خود می خواهد تا انجام دهند، هراس از هر روز سر کار آمدن است. از آنجایی که مردم اکثر زمان خود را در محل کار می گذرانند، مهم است که مدیران تمام تلاش خود را بکنند تا آن زمان لذت بخش و هیجان انگیز باشد و به خوبی سپری شود. یک مدیر دیکتاتور که همدلی یا بینشی ندارد ممکن است تولید خوبی داشته باشد اما حجم معاملات بالا موجب ناکامی وی خواهد شد. مدیران عالی تمام تلاش خود را می کنند که ۸۰ درصد از شغل را با ۲۰ درصد تعادل اهمیت سلامتی پاداش دهند. اگرچه این کار همیشه ممکن نیست با این حال هدف آنها انجام آن است. آگاه و حرفه ایبرای ایجاد یک تیم شاد و موفق، مدیران استثنایی به این اطمینان می رسند که در هر زمینه ای از رشته خود مطلع اند و منابع لازم برای جمع آوری اطلاعاتی را که فاقد آن هستند، در دسترس خود دارند. آنها در هدایت دیگران مسئولیت پذیر و مستحکم هستند، از فراست و فهم خودشان پیروی می نمایند و در صنعت خود به خوبی ارتباط برقرار می کنند. این مهارت ها آنها را “قابل اعتماد – safe-base ” و اعضای تیم را قوی و متحد می کند. هر چه یک مدیر آگاهتر باشد، مربی و الهام بخش بهتری برای اعضای تیمی که برای راهنمایی گرفتن به سراغ وی می آیند، خواهد بود. اهل عملمدیران بزرگ، اصول اولیه مدیریت را درک می کنند و طیف گسترده ای از این اصول را برای مدیریت نیازهای منحصر به فرد و شخصی هر یک از اعضای تیم ، مورد استفاده قرار می دهند. این مدیران در هنگام تصمیم گیری و همچنین در یافتن راه حل برای مشکلات، متفکر و مؤثر هستند. زمانی که مسیر و انتظارات به طور واضح به اعضای تیم اطلاع داده شود، موفقیت به راحتی میسر می شود. این مهارت های عملی برای ایجاد یک محیط کاری شاد و سازنده ضروری است. خوش بینمدیران بزرگ خوش بین و مثبت هستند. این مسئله برای آنها و برای کسب و کار در هر سطحی مفید است. مدیران موفق به رفاه خود اهمیت می دهند. هر روز یک لحن مثبت برای تیم خود با یک نگرش خوش بینانه و مفید ارائه می دهند. مدیری که سرد و ماشین گونه است، اغلب تیم خود را به سمت مسیر اشتباه می برد. موفقیت در کار تحت شرایط سرکوبگرانه و منفی سخت تر است. مدیریت استرساسترس یکی از چیزهایی است که باعث می شود همه ی ما توان کمتری داشته باشیم، صبر و شکیبایی خود را از دست بدهیم و رفتار نادرستی در برابر دیگران از ما سر بزند. مدیران برتر از داشتن هوش هیجانی و توانایی کنترل خود لذت می برند. از آنجایی که آنها می دانند چگونه استرس خود را مدیریت کنند، در مان ضرورت در مدیریت استرس اعضای تیم خود نیز موفق هستند. برای کاهش استرس، مدیران برتر، مطمئن می شوند که اعضای تیم زمان لازم را برای پرورش و کنترل خود از نظر شخصی و کاری دارند. مبنای این نوع رویکرد مدیریتی ، تعادل است. هنگامی که همه چیز در تعادل باشد، موفقیت آسان تر به دست آمده و حفظ شود. آنچه را که انجام می دهند، دوست دارند.مدیران محبوب به آنچه که انجام می دهند، عشق می ورزند. به خاطر این عشق، آنها خود را یک “یادگیرنده ی” همیشگی می دانند. آنها زمان و منابع خود را برای توسعه خود، آموزش و سرمایه گذاری صرف می کنند. این رفتار برای افرادی که در اطراف یک فرد تشنه ی رشد و توسعه هستند ،الهام بخش است. هنگامی که یک مدیر این علاقه و شور را داشته باشد، برای کسانی که زیر دست وی کار می کنند، واگیر بودن آن غیر قابل انکار است. مدیران بزرگ می دانند که تنها راه جلوگیری از رقابت، رشد دادن خود و تیم بدون رقابت است. رهبریمدیران بزرگ، مهارت های رهبری خود را با مشارکت در تمرینات کار تیمی و شیوه هایی که توانایی بالقوه تیم تحت مدیریت آنها را آزاد می کند، توسعه می دهند. مدیران موفق بر آموزش اعضای تیم خود در مورد نحوه کار با یکدیگر و نه در برابر یکدیگر ، تمرکز می کنند. آنها تیم خود را با ارزشمند کردن رفاقت در برابر رقابت، منسجم می نمایند. توانایی ایجاد انگیزهمدیران مستقل به خود انگیزه می دهند و قادرند در دیگران نیز انگیزه ایجاد کنند. آنها مدام از خود می پرسند که چگونه می توانند روحیه تیم خود را با تاکتیک های جدید تقویت کنند تا آرامش به اوج خود برسد. مدیران موفق و محبوب ارتباط بین شادی و موفقیت در اعضای تیم خود را پرورش می دهند. آنها تیم خود را با تعریف دوباره ی اهداف به عنوان بخشی از چیزی بزرگتر از بستن قرارداد بعدی ، تشویق می کنند. هر چه محیط بین اعضای تیم های مختلف و بین اعضای تیم و مدیر آنها تقویت کننده تر باشد ، همه ی آنها باهم منسجم تر و موفق تر خواهند بود. اهمیت به عالی بودنمدیران بزرگ بهترین ها را از خود و تیمشان انتظار دارند. آنها رسیدن به نتایج ضعیف را نمی پذیرند ، زیرا می دانند که منعکس کننده ی توانایی آنها در مدیریت و همچنین نشان دهنده میزان توانایی تیم در عالی بودن است. بهترین مدیران، اشتراک گذاری ایده ها را تشویق می کنند و انگیزه هایی مانند پاداش ها یا کمیسیون ها را پیشنهاد می دهند تا تیم شان خارج از چارچوب های محدود فکر کنند. آنها تحمل ندارند که اعضای تیم از هم، از مشتریان یا فروشندگان خود بدگویی کنند. آنها به همه یادآور می شوند که همه ی مردم انسان هستند. همچنین مطمئن می شوند که تیمشان روی راه حل ها تمرکز دارد نه روی مشکلات. این مدیران اعضای تیم خود را تشویق می کنند که انسان های خوبی باشند، نه صرفا فروشندگان خوب. تمرکز روی کیفیت مدیران برتر روی کیفیت آنچه که تیم شان تولید می کنند، تمرکز دارند. اگرچه حجم و بهره وری می تواند در front-end یک معامله باشد ، اما در نهایت کیفیت خدمات و قابلیت اطمینان بودن محصولی که به فروش می رسد، ارزش معامله را تعیین می کند. مدیران موفق، افراد را به استفاده ی سازنده از زمان ، مهارت و دانش تشویق می کنند. این مدیران درک می کنند که تیم های بسیار عالی و موفق ، تیم هایی هستند که نتایج قابل توجهی را تجربه می کنند. اعضای تیم باید به این مسئله که چه کسی هستند، چه محصولاتی را می فروشند، چه کسانی از محصول آنها استفاده می کنند و اهمیت ارائه نتایج با کیفیت، ارزش قائل شوند. موفقیت اشتراکیمدیران بزرگ تمایل دارند که تاثیر مثبتی بر روی تیم خود داشته باشند. مدیران موفق به دنبال ایجاد تفاوت، یعنی یک تفاوت عمیق احساسی، در اعضای تیمشان هستند. به همین دلیل، آنها دستاوردهای همه را جشن می گیرند، و معتقدند که هر کسی قادر به انجام آن است. آنها بر راه حل تمر کز دارند، و در زمان نیاز در مورد وقت و توجهشان به دیگران سخاوتمندانه هستند. رفاه اعضای تیم در کانون توجه رویکرد یک مدیر عالی قرار دارد، زیرا می داند چه زمانی افراد احساس مهم بودن می کنند ، بنابراین با آنها برخورد مناسبی دارد و اهمیت بیشتری به آنها می دهد. ۱۰ ویژگی تیم های موفق و نحوه مدیریت آنها - پدیده فکر مهتر
۵ راه برای تشکیل یک تیم کاری موفقمدیرعامل یک شرکت موفق بودن کار آسانی نیست مخصوصاً اگر بیشتر اوقات برای صحبت کردن با سرمایهگذاران بیرون از شرکت باشید و زمانی که میتوانید با تیم کاری تان بگذرانید محدود باشد. اگر مسئول مدیریت تیمهای مختلفی در شهرهای مختلف باشید که کارتان پیچیدهتر هم خواهد شد. آیا همکاری کردن بدون اینکه کنار هم باشید واقعاً ممکن است؟ چطور میتوانید بدون اینکه از نزدیک کنار تیمتان باشید، آنها را رهبری کنید؟ رمز کار این است که تیمی قوی تشکیل دهید که حتی وقتی رئیس حاضر نیست بتوانند عملکرد موثری داشته باشند. کارمندان یک شرکت مثل یک تیم بسکتبال هستند، اگر با هم کار نکنند برنده نمیشوند. شما بعنوان مدیرعامل باید بدانید که هر عضو تیم نقشی در شرکت بر عهده دارد و هر نفر جزئی از کل است. اگر بخواهید عملکرد شرکت موفق باشد، تیم باید هماهنگ کار کند. در زیر به پنج راه برای تشکیل یک تیم موفق کاری اشاره میکنیم: ۱. اعتماد و احترام ایجاد کنید. محیط کار باید برمبنای اعتماد و احترام شکل گیرد. بدون این دو موفقیت امکانپذیر نخواهد بود. یک شرکت مثل کشتیای میماند که رو به مقصدی نامعلوم در حرکت است. کاپیتان به اعتماد تیمش نیاز دارد چون آدمها دنبالهرو اعتماد و یکپارچگی میشوند نه یک انسان. تردیدها را میتوان با اعتماد متعادل کرد و این توانایی با هم کار کردن را به آنها میدهد. همچنین اگر در شرکت حضور ندارید باید مطمئن شوید که اعضای تیم در محیطی که بر پایه ارتباط باز و آزاد است کار میکنند. هرچه این اعتماد قویتر شود، تیم راحتتر میتواند بدون حضور کاپیتان در مسیر خود حرکت کند. ۲. روی حرفتان بمانید. اگر بازده و کیفیت بالای کار میخواهید، باید به اندازه حرفهایتان خوب باشید. شما همان چیزی را به دست میآورید که ارائه کردهاید. اگر قول میدهید که کاری را انجام دهید، حتماً آن را انجام دهید. وقتی اعضای تیم متوجه شوند که آدم خوشقول و قابل اعتمادی هستید، رفتار شما را تقلید خواهند کرد. ۳. با همه کارمندان جلسه تشکیل دهید. اگر میخواهید کار تیمی را گسترش دهید، باید به همه کمک کنید همدیگر را بشناسند. حداقل یکبار در سال یا حتی بیشتر جلساتی با اعضا برگزار کنید. گفتگوهای غیررسمی افراد را به هم نزدیک کرده و روابط انسانی را گرمتر میکند. مثلاً میتوانید اعضای تیمتان را به یک بازی دعوت کنید، مثلاً بسکتبال یا فوتبال. اگر بازیکنها بخواهند برنده شوند باید با هم همکاری کنند. همین اصل در محیطکار هم صادق است. و از طریق همین کارهای گروهی و ورزشی، شخصیتها و استعدادهای هر فرد مشخص میشود. آنها در آن شرایط مجبور خواهند بود سریع تصمیم بگیرند به همین دلیل وقت برای آماده کردن واکنشهایشان نخواهند داشت. اینها موقعیتهایی است که شخصیت واقعی همه نشان داده میشود و روابط واقعی شکل میگیرد. ۴. از تضادها استفاده ببرید. در همه تیمها سوءتفاهم پیش میآید. یک روزی یک جا بالاخره تضاد و کشمکش پیش میآید. وقتی مناقشات بین کارمندها از کنترل خارج شود، این مدیرعامل است که باید با آن روبهرو شود. با انتخاب اینکه چه چیز خوب است و چه چیز بد موضوع را پیچیدهتر نکنید. به صحبتهای دو طرف خوب گوش کنید و بعد با بقیه آنهایی که مناقشه آن دو طرف را دیدهاند حرف بزنید. راهحلهایی که در این مواقع به ذهن همه خطور میکند نتیجهای میدهد که بدون دعوا و کشمکش امکان نداشت به ذهن کسی برسد. البته این به آن معنا نیست که دعوا و جدل خوب است. به این معنی است که این دعواها باعث میشود که همه به دو دیدگاه در آن واحد فکر کنند و دیدگاههای بیشتر یعنی فرصتهای بیشتر. ۵. استخدامهای جدید را یک کار تیمی بدانید. اگر میخواهید کارمند جدیدی استخدام کنید، این مسئله را با تیمتان مطرح کنید. اجازه دهید اعضای تیمتان با فرد موردنظر صحبت کنند چون آنها هستند که قرار است با هم کار کنند و خیلی مهم است که آن فرد با تیم هماهنگی داشته باشد. البته، تجربه و ویژگیها و کارآمدی آن فرد هم مهم است اما مهمترین ویژگیها برای استخدام همیشه شخصیت و مهارتهای اجتماعی فرد هستند که باید با تیم شما سازگاری داشته باشد. باتوجه به اعتماد و احترامی که در بالا به آن اشاره شد، شخصیت و مهارتهای اجتماعی مثل چسب هستند که به ارتباط بین اعضا کمک میکند. این مهارتها میتواند اعضای تیم را به هم بچسباند و کیفیات فردی باعث میشود کارها درست انجام شود. ۵ راه برای تشکیل یک تیم کاری موفق - مدرسه موفقیت
15 ویژگی تیمهای کاری موفق مایکل جوردن، اسطورهی دنیای بسکتبال، دربارهی اهمیت کار تیمی میگوید: "با استعداد در یک مسابقه پیروز میشوید اما با کار تیمی قهرمان مسابقات خواهید شد." کار تیمی یکی از مباحثی است که همواره مورد تأکید افراد موفق در حوزههای مختلف قرار میگیرد و آنها بخش اعظمی از موفقیت خود و مجموعهشان را مرهون ساختن و حفظ یک تیم موفق میدانند. الکس فرگوسن یکی از بزرگترین مربیان ورزشی تاریخ است. او کار تیمی موفق را به پرواز غازها تشیبه میکند و میگوید: "غازهایی که 5 هزار مایل از کانادا به فرانسه پرواز میکنند، داستان جالبی دارند. آنها به شکل V پرواز میکنند. وظیفهی غاز دوم پرواز کردن نیست بلکه جایگزین شدن به جای غاز اول است. وظیفهی پرواز کردن به عهدهی غاز اول است. این یعنی کار تیمی." به قول کن بلانچارد "هیچکدام از ما به اندازهی همهی ما باهوش نیست." تیمهای کاری موفق ویژگیهای مشترکی دارند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنم. (1چشمانداز تیمهای کاری موفق نیازمند چشمانداز مشترکی هستند که تمام آنها به سمت آن چشمانداز حرکت کنند. اگر اعضای تیم نتوانند این موضوع را درک کنند که چشمانداز چه تأثیری روی آنها میگذارد، دو حالت را میتوان متصور شد: یا چشمانداز مناسبی انتخاب نشده است یا اینکه فرد برای آن تیم مناسب نیست. (2 حمایت و پشتیبانی زمانی که فرهنگ حمایت و پشتیبانی در تیم حاکم باشد، کسبوکار حرکت روانتری دارد. اعضا خودشان میتوانند استرس کاری یکدیگر را از بین ببرند و موانع را برطرف کنند؛ بدون آنکه نیاز به دخالت مدیر باشد. (3 حترام متقابل اعضای تیمهای کاری موفق به خوبی میدانند که باید به عقاید و احساسات یکدیگر احترام بگذارند. اگر فرهنگ احترام گذاشتن بین اعضای یک تیم کاری وجود نداشته باشد، این مسئله به روابط بین کارمندان و مشتری نیز سرایت پیدا خواهد کرد و شرکت به عنوان شرکتی شناخته خواهد شد که برای مشتریانش احترامی قائل نیست. (4 ارتباطات انتقال دانش یکی از ویژگیهای مهم تیمهای کاری است. جریان سیال اطلاعات به تمام اعضا امکان میدهد که درک جامعتری نسبت به وظایف خود داشته باشند. (5مثبتاندیشی اگر بگوییم هیچ مانعی سر راه تیم ما نخواهد بود؛ خودمان را گول زدهایم. وظیفهی موانع ایجاد مشکل است و وظیفهی اعضای تیم این است که مثبتاندیش باشند و برای عبور از موانع راهحلی پیدا کنند. در اینجا نوع نگرش مدیر تیم نسبت به مسائل خیلی مهم است چون او میتواند به ذهنیت افراد جهت دهد. (6پیوند برخی به اشتباه فکر میکنند که حرفهای بودن یعنی بیاحساس بودن و به همکاران اهمیت ندادن. این در صورتی است که در حرفهایترین تیمهای کاری و ورزشی دنیا، اعضای تیم ارتباط بسیار گرم و دوستانهای با یکدیگر دارند. (7قدردانی فرهنگ قدردانی و تشکر یکی دیگر از ویژگیهای تیمهای موفق است. وقتی کارمندی با اقدامات خود مبلغ بسیار بالایی در هزینههای شرکت صرفهجویی میکند یا کانال درآمدی جدید را به روی شرکت میگشاید و در مقابل با یک لوح تقدیر که آن را هم خود مدیرعامل امضا نکرده از او تشکر میشود، نباید انتظار داشت که اعضای تیم برای موفقیت آن دغدغه داشته باشند. (8مسئولیتپذیری تیم خوب تیمی است که هر نتیجهای که اتفاق بیفتد، مسئولیت آن را بپذیرد. در تیمهای پیشرو افراد نه تنها خود را مسئول وظایف مربوط به خودشان میدانند بلکه نسبت به نتایج کلی تیم نیز متعهد هستند. به عبارتی در تیمهای موفق از کار جزیرهای و این تفکر که بخش من خوب کار میکند و کار دیگران به من ربطی ندارد، خبری نیست. (9تنوع بهترین تیمهای کاری به لحاظ مهارتی و شخصیت اعضا از تنوع برخوردار هستند. تنوع در حین حفظ اتحاد است که موجب ایجاد خلاقیت و تبدیل آن به نوآوری میشود. (10ریسکپذیری رویکرد توسعهای نیازمند این است که در مواقعی تیمهای کاری ریسک آگاهانه انجام دهند. ریسک آگاهانه مانع از بروز رخوت و روزمرگی در تیم میشود. (11 تطابقپذیری هرچند شرح وظایف هر کس در تیم مشخص است اما اعضای تیمهای موفق از این آمادگی برخوردار هستند که خود را با شرایط تطبیق بخشند و در صورت نیاز کارهایی را انجام دهند که رسماً متعهد به انجام آن نشدهاند. (12هدایت بدون وجود یک مدیر هدایتکننده که همگام با تیم اما جلوتر از همهی اعضا حرکت کند، تیم موفقی شکل نخواهد گرفت. درست مانند همان دستهی غازهایی که به غاز اول اعتقاد دارند و او به حرکت اعضا مسیر و جهت میدهد. (13پویایی اعضا تیم پویا محصول گرد هم آمدن اعضای پویا است؛ اعضایی که هر جلسه یا پروژهای را جدی میگیرند و با انگیزه و انرژی سعی میکنند بهترین عملکرد خود را داشته باشند. (13اعتماد همانطور که در زندگی شخصی هر فرد، روابط پایدار پایه و اساس اعتماد دارند در دنیای کسبوکار نیز به همین شکل است. نکتهی مهم این است که اعتماد خودش به وجود نمیآید و باید آن را ساخت و مهمترین فرد در ساختن فرهنگ اعتماد در تیم، مدیر ارشد است. (15نقشهای تعریفشده درست است که برای پرورش خلاقیت نباید همهچیز را در چارچوبهای مشخص گنجاند، اما از طرفی هم نباید اعضا را به حال خودشان رها کرد. سرگشتگی بیش از حد فرد را کلافه میکند. وظایف و مسئولیتهای کلیدی هر فرد باید برای او روشن و شفاف تعریف شوند. 15 ویژگی تیمهای کاری موفق » آموزشگاه بازارسازان | مرکز آموزش مهارت های بازاریابی و فروش
۶ مزیت کار گروهی برای استارتاپ ها «یک دست صدا نداره»، همه ما این ضرب المثل قدیمی که کار گروهی را تشویق میکند، شنیدهایم، اما واقعا مزیت کار گروهی چیست؟ بهره گیری از کار گروهی در محل کار، انتخاب بهتری برای برنده شدن است. در اینجا شش دلیلی که کار گروهی در محل کار، منجر به پیشرفت شما میشود، بیان شده است. ۱. پرورش خلاقیت و یادگیری وقتی افراد با هم در یک تیم کار میکنند، خلاقیت رشد میکند. ایده های ناب، زمانی به وجود میآیند که افراد به عنوان یک گروه، دیدگاه کهنه کار انفرادی، را کنار بگذارند. ترکیب دیدگاههای منحصر به فرد هر یک از اعضای تیم، برای رسیدن به راه حلهای فروش بیشتر، موثرتر است. کارتیمی، دانش به اشتراک گذاشته در محل کار را به حداکثر رسانده و در یادگیری مهارتهای جدید به شما کمک میکند، طوری که میتوانید برای بقیه ی کار خود، از آنها بهره مند شوید. همکاری در یک پروژه، شور و شوقی برای یادگیری ایجاد میکند که معمولا کار انفرادی فاقد آن است. فرصت اشتراک گذاری کشفیات و یافته ها با بقیه تیم، برای کارکنان هیجان انگیز بوده و منجر به پرورش دانش فردی و تیمی میشود. ۲. تقویت تواناییهای افراد کار کردن با یکدیگر به کارکنان اجازه میدهد روی استعدادهای هم تیمی های خود پیشرفت کنند. در حالی که نقطه قدرت شما تفکر خلاق است، همکار شما ممکن است در کار سازماندهی و برنامه ریزی خوب باشد. در اشتراک گذاشتن تواناییهای خود با تیم درنگ نکنید. اغلب، دلیل اثربخشی کار تیمی این است که اعضای تیم برای عرضه استعدادهای فردی به یکدیگر تکیه می کنند. افراد تیم با مشاهده فرایندها ورای مهارتهای فردی، یاد میگیرند که چگونه استعدادهای خود را ترکیب نموده و به تیمی قویتر تبدیل شوند.به طور مثال زمانی که میبینید همکارانتان از یک رویکرد متفاوت در فروش استفاده میکنند، شانسی به دست میآورید که روش خودتان را تنظیم و یا بهبود ببخشید. ۳. ایجاد اعتماد با تکیه بر یکدیگر، اعتماد شکل میگیرد، و با کار گروهی روابط قویتری بین همکاران پدید میآید. با وجود اختلاف گاه به گاه، تیم کارامد، از کار با هم لذت می برند و گروه قویتری به وجود میآورند. زمانی که شما به همکار خود اعتماد میکنید، پایه و اساس یک رابطه پی ریزی شده و باعث میشود که درگیریهای جزئی را تحمل کنید. اعتماد به هم تیمیها، در شما احساس امنیت ایجاد میکند که باعث میشود، ایده ها ظهور کنند. این موضوع منجر میشود که کارکنان با هم راحت باشند و یکدیگر را تشویق کنند. به هنگام کار در یک تیم، ارتباطات باز، کلیدی است که منجر به تولید راه حلهای موثر در پروژه های گروهی دشوار میگردد. بدون اعتماد، تیم فرو میپاشد و نمی تواند در پروژه های خود موفق شود. در تیمها، افراد یکدیگر را رشد میدهند و تقویت خصوصیاتفردی، منجر به شکل گیری گروهی منسجم میشود. با همکاری یکدیگر، کارکنان یاد میگیرند که برد و باخت همه اعضای تیم را تحت تاثیر قرار میدهد. کار گروهی مستلزم اعتماد به تواناییهای متمایز یکدیگر است. ۴. مهارتهای حل اختلاف را میآموزد زمانی که با همدیگر یک گروه از افراد منحصر به فرد را تشکیل میدهید، وجود اختلاف، اجتناب ناپذیر است. کارمندان با زمینه ها و سبک کار و عادات مختلف هستند. اگر چه این دیدگاه های متفاوت، موجب کارامدی میشود، اما ممکن است رنجشهایی را هم به وجود آید و به سرعت به درگیری تبدیل شود. هنگامی که در شرایط کار تیمی، تعارضی پیش آید، کارکنان مجبور هستند این موارد را به جای ارجاع به مدیریت، بین خودشان حل و فصل نمایند. یادگیری حل اختلافات، اولین مهارتی است که کارمندان میتوانند برای تبدیل شدن به مدیرانی کارآمد به کار گیرند. ۵. حس مالکیت را ترویج میدهد پروژه های تیمی، کارکنان را تشویق میکند که از مشارکت خود احساس غرور کنند. مقابله با موانع و اجرای کاری موثر، باعث میشود اعضای تیم احساس رضایت کنند. تلاش در جهت دستیابی به اهداف شرکت، اجازه میدهد کارکنان احساس تعلق به شرکت داشته باشند. این امر وفاداری به وجود میآورد، که منجر به رضایت شغلی بیشتر در میان کارکنان میشود. کار گروهی تنها برای کارکنان مفید نیست. در دراز مدت به نفع کارفرما است. کارمندانی که به طور مستقیم با محل کار خود ارتباط دارند، به احتمال زیاد در شرکت میمانند. با وجودی که اکثر کارکنانی که شغل خود ترک میکنند، اغلب حقوق و دستمزد کم را دلیل خود میدانند، گله دیگری که شایع است مهم نبودن حضور و سهم آنها در شرکت است. کار گروهی باعث میشود افراد با هم در شرکت درگیر شده و تصویر بزرگتری ارايه کنند. ۶. تشویق ریسک پذیری سالم کارمندی که به تنهایی مشغول کار روی پروژه است، احتمالا به ایده های خارج از عرف، گردن نمیدهد. اگر در پروژه ای با کار انفرادی، کارمندی موفق نشود، فشاری از سرزنش او را فرا می گیرد. در حالی که ممکن است اعتبار کامل پروژه تیمی نصیب شما نشود، با کار با افراد دیگر، مسئولیتی در مقابل شکست پیدا میکنید. کار کردن به عنوان یک تیم باعث میشود اعضای تیم ریسک پذیری بیشتری داشته باشند، زیرا آنها در صورت شکست، به حمایت کل گروه ایمان دارند. در مقابل، اشتراک گذاری موفقیت در تیم، تجربه ای دلچسب است. هنگامی که تیمی با هم موفق میشوند، ایده های انقلابی بدون تردید به وجود می آید. در بسیاری از موارد، پرخطرترین ایده ها به بهترین ایده تبدیل میشود. کار گروهی اجازه میدهد کارکنان با آزادی بیشتری فکر کنند. ممکن است هیچ سخنی از «من» در تیم نباشد، اما کار گروهی میتواند در سطح شخصی نیز برای کارکنان منفعتی داشته باشد. اجازه دهید طبیعت رقابتی در محل کار رویکردی برای رشد و ترقی شما شود. در عوض، نحوه ی حل و فصل اختلافات را بیاموزید و به هم تیمی خود اعتماد کنید تا بهترین ایدههای خود را بیان کنند. از اعضای تیم خود درس بگیرید و روی مهارتهای یکدیگر، برای ایجاد نتایج چشمگیرتر در محل کار تمرکز کنید. منبع https://tac.ir/teamwork-benefits/
قابلیت ذهن برای تشکیل یک تیم کاری موفق در این مطلب قصد داریم تا در خصوص مقاله ای از الن لینز، نویسنده کتاب “هک خوشحالی” صحبت کنیم. الن لینز در مقاله خود به سه نکته مهم و اساسی در خصوص قابلیت های ذهن اشاره کرده است که در صورت توجه به این قابلیت ها می توان یک تیم موفق کاری را تشکیل داد. اکوسیستم – الن لینز در مقاله خود در خصوص سه قابلیت مهم ذهن برای انجام کارهای گروهی به این نکته اشاره می کند، که ذهن نیز مانند ماهیچه های بدن نیاز به ورزش و تمرین دارد. هرچه از ذهن در فعالیت های فکری استفاده شود قدرت ان افزایش می یابد. این قابلیت ذهن می تواند برای رهبران گروه های کاری مختلف بسیار حائز اهمیت است. اولین نکته ای که باید به آن توجه شود این است که دو نوع شادی وجود دارد. اولی با نام “هودونی” شناخته می شود. این نوع شادی با چرخش دوپامین در بدن ایجاد می شود. شکل دوم شادی که با نام “ادیامونیک” شناخته می شود، به نظر می رسد به نوعی با چرخش سروتونین در بدن ایجاد می شود. در شادی نوع اول چرخش دوگامین در بدن بسیار سریع رخ می دهد، اما در نوع دوم شادی چرخش سروتونین طولانی تر و کند تر خواهد بود. شادی نوع اول با فعالیت های فیزیکی از جمله ورزش های هیجانی ایجاد می شود و به نوعی زودگذر است. افراد معمولا به دنبال لذت های زود گذر و سریع هستند. در واقع ان دسته از شادی هایی را ترجیح می دهند که به چرخش دوپامین در بدن مربوط است اما نوع بهتر لذت و شادی نوع دوم است که با چرخش سروتونین در بدن ایجاد می شود و به نوعی لدتی عمیق و آرامش بخش تر است. اما چون این نوع شادی دیرتر احساس می شود و چرخه آن کندتر است افراد توجه زیادی به ایجاد آن ندارند. به عقیده بسیاری از کارشناسان شادی نوع دوم با تلاش و کوشش و احساس رضایت از کار و زندگی ایجاد می شود و چون دیرتر ایجاد می شود بنابراین افراد کمتری نسبت به آن واکنش نشان می دهند. دومین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ترس اولین و طبیعی ترین واکنش ذهن به مسائل جدیدی است که قبلا تجربه نکرده است. این موضوع برخلاف باور عموم است که اولین واکنش ذهن به هر چیز جدید فکر کردن به آن موضوع جدید است. در واقع اولین وظیفه ذهن و مغز حفاظت از افراد و همچنین تلاش برای زنده نگه داشتن آن ها است. از این رو تا زمانی که فرد زنده است، مغز و ذهن پیام امنیت را صادر می کنند و به همین ترتیب کاری می کنند که فرد کارهای روزمره و روتین خود را انجام دهد. از این رو وقتی با مووع و مسئله جدی مواجه می شود که قبلا آن را تجربه نکرده است پیام ترس را برای حفاظت از فرد صادر می کند. از این رو فرد می بایست بر خلاف پیام صادر شده تمام تلاش خود را انجام دهد که ذهن نشان دهد این موضوع جدید خطر ناک نیست. سومین نکته ای که باید به خصوص رهبران تیم ها و گروه های کاری انجام دهند، این است که چیزی که فرد در این مکان به آن دست می یابد مسلما در مکان دیگر به آن دست نخواهد یافت. این موضوع یکی از دیدگاه های مهمی است که بسیاری از رهبران به ان توجه خاصی دارند. با توجه به نکات ذکر شده رهبران تیم های مختلف می توانند ۳ نکته اساسی را که در ادامه به آن اشاره خواهیم کردف در خصوص تشکیل یک تیم کاری موفق مورد توجه قرار دهند. شکار موضوعات جدید: منظور از شکار در واقع یک هدف جدید است. وقتی برای مغز هدف بزرگ و جدیدی تعریف می شود، به تولید سروتونین بیشتر در بدن کمک شده است. هماهنگ شدن با هدف همان شادی نوع دومی است که ماندگار است و به نظر می رسد از هر نوع فعالیت فیزیکی که در ایجاد شادی نوع اول موثر هستند، مفید تر است. پی یک مدیر موفق همان فردی است که برای گروه خود یک هدف بزرگ تعریف می کند و از اعضای گروه برای رسیدن به هدف بزرگ کمک و یاری می طلبد. ایجاد کنجکاوی: ایجد کنجکاوی در بین اعضای تیم یکی از مهم ترین مواردی است که می تواند به یک رهبر برای هدایت تیم در جهت رسیدن به هدف خود کمک کند. یکی از مواردی که باعث ایجاد کنجکاوی در گروه می شود، پرسیدن سوال است. سوال هایی مانند اینکه ” به نظر شما چه راه هایی برای رسیدن به هدف به بهترین شکل ممکن وجود دارد” با پرسیدن این گونه سوال ها اعضای تیم به تکاپو برای یافتن بهترین سوال می افتند و این یعنی استفاده بیشتر از ذهن و مغز و نوعی تمرین و ورزش ذهنی که نتیجه آن افزایش کارآیی مغز است. جایگزین کردن روزمرگی با تعریف وظایف جدید: کاهش روزمرگی و کارهای روتین در گروه باعث افزایش و بهبود در عملکرد مغز می شود. هر چند در ابتدا مغز شروع به تولید پیام ترس می کند اما بعد از مدتی با این موضوع جدید کنار می آید و فعالیت مغز برای انجام آن شروع می شود. به عقیده بسیاری از کارشناسان مغز همانند یک ماشین یادگیری عمل می کند. هرچه بیشتر از آن استفاده شود و فعالیت آن افزایش یابد، بنابراین نتایج بهتری از عملکرد آن در حل و انجام موضوعات مختلف به دست می آید. قابليت ذهن برای تشکیل یک تیم کاری موفق – رسانه اکوسیستم کارآفرینی ایران
مهارت کار گروهی و کار تیمی (نقشه راه یادگیری)وقتی دو نفر یا بیش از دو نفر در کنار یکدیگر قرار میگیرند و خواستهها، ویژگیها، انتظارات یا اهدافشان به هم گره میخورد، عملاً با گروه مواجه هستیم. گروهها گاهی اوقات به شکلی خاصتر و در قالب تیمها فعالیت میکنند. اگر چه گروه و کار گروهی، بحثی بسیار گستردهتر از تیم و کار تیمی است و کار تیمی و حاشیههای آن، تنها بخش کوچکی از دانش شناخت گروهها و رفتار آنها را تشکیل میدهد. ارتباط درس کار تیمی با سایر درسها و آموزشهای متمم مجموعه درسهای فعالیت گروهی و کار تیمی، از جمله درسهای کلیدی متمم محسوب میشوند و با درسهای زیادی در ارتباط هستند. موارد زیر تنها بخشی از درسهایی هستند که با کار تیمی در ارتباطند: کسانی که درس مدیریت رفتار سازمانی را مطالعه میکنند، الزاماً باید این مبحث را هم مطالعه کنند و با آن عمیقاً آشنا باشند. چون آشنایی با گروه و دینامیک کار گروهی و فعالیتهای تیمی، یکی از سه بخش کلیدی مدیریت رفتار سازمانی محسوب میشوند. کسانی که قصد کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید دارند، قطعاً نیازمند تسلط بر مهارت کار تیمی هستند. چون کمتر کاری قابل تصور است که کاملاً به صورت فردی قابل انجام باشد و معمولاً یکی از ریشههای شکست کسب و کارهای جدید، ناتوانی بنیانگذاران در انجام کار تیمی است. مدیران منابع انسانی و کسانی که به نوعی با فرایند جذب و نگهداری نیروی انسانی درگیر هستند، با شناخت بهتر مباحث کار تیمی، میتوانند ترکیب بهتری از همکاران را برای شرکت تشکیل دهند. اگر علاقمند به مهارت مدیریت پروژه باشید، این کار بدون درک عمیق از کار تیمی امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین علاقمندان به بحث مدیریت پروژه، باید این بحث را به عنوان یکی از بحثهای کلیدی در نظر بگیرند و مجموعه درسهای مهارت کار تیمی را با دقت مطالعه کنند. مذاکرهکنندگان و به طور خاص #مذاکره کنندگان تجاری، معمولاً در قالب تیم فعالیت میکنند و باید دینامیک فعالیت گروهی و قواعد مذاکره تیمی را به خوبی بدانند. همچنین آشنایی بیشتر با اصول فعالیتهای گروهی باعث میشود قدرت آنها در درک و تحلیل رفتارهای گروه مقابل نیز افزایش یابد. در اینجا ممکن است کسانی که به صورت فریلنسر فعالیت میکنند، احساس کنند که آنها از آشنایی و تسلط بر کار تیمی بینیاز هستند. اما معمولاً چنین نیست. اتفاقاً فریلسنرهای موفق، با وجودی که از لحاظ حقوقی، در ساختار کارکنان یک شرکت قرار نمیگیرند، این توانایی را دارند که موقعیت خود را به عنوان یک عضو از تیم کارکنان شرکت تعریف و تثبیت کنند. یکی از عوامل موفقیت فریلنسرها این است که بتوانند به شرکت این حس را القا کنند که آنها عضوی از شرکت هستند و برگهی بیمه یا نوع قرارداد، هویت واقعی یک دوستی و همکاری را مشخص نمیکند. در مجموعه درسهای کار گروهی و کار تیمی، به چه سوالاتی پاسخ داده میشود؟ موارد زیر، از جمله سوالاتی هستند که در مجموعه درسهای شناخت کار گروهی و مهارت کار تیمی به آنها میپردازیم: انواع تیمها چیست و تیمها چگونه طبقه بندی میشوند؟ سینرژی در هر نوع از این تیمها چه معنایی پیدا میکند؟ وجود چه نقشهایی در یک تیم ضروری است تا بتوانیم آن را واقعاً یک “تیم” و فراتر از یک “گروه” بدانیم؟ چه محیطهایی کار تیمی را تسهیل میکنند؟ چه محیطهایی مانع شکلگیری کاری تیمی میشوند؟ ویژگیهای یک تیم موفق چیست؟ با انجام کارها به صورت تیمی، چه ریسکهایی را میپذیریم؟ آیا کسانی وجود دارند که به ذاته، اعضای مناسبتر (یا نامناسبتری) برای یک تیم باشند؟ چه بخشهایی از مهارت کار تیمی را میتوان با تمرین و آموزش فرا گرفت؟ کار تیمی در فضای فیزیکی و کار تیمی در فضای مجازی چه شباهتها و تفاوتهایی دارند؟ چه بازیها و فعالیتهایی را در محیط کار (و حتی محیط مدرسه) میتوان در نظر گرفت تا مهارت کار تیمی در انسانها تقویت شود؟ چگونه میتوانیم با سیاسیکاریها و اصطکاکها در کار تیمی مواجه شویم و آنها را کاهش دهیم؟ منظور از گروه چیست؟ تعریف کار گروهی چیست؟ همهی گروهها، وارد بحث کار گروهی نمیشوند. گروه مشتریان یک شرکت، صرفاً دارای چند وجه تشابه هستند. بدون اینکه قرار باشد به صورت گروهی کاری انجام دهند. پس کار گروهی، فرایندی است که صرفاً در برخی از گروهها به وجود میآید. تعریف کار گروهی: دو یا چند نفر از انسانها که با هم تعامل دارند و کار آنها به هم وابسته است و در کنار هم قرار میگیرند تا به یک هدف مشخص برسند منبع: فصل ۹ کتاب مدیریت رفتار سازمانی نوشتهی رابینز تعریف کار گروهی را به شکلهای دیگری هم میتوانید ببینید: وقتی از یک گروه کاری یا Work group حرف میزنیم منظورمان کسانی است که در به اشتراک گذاری اطلاعات و تصمیم گیریها با هم تعامل دارند و هر یک میکوشند کمک کنند تا دیگری وظایف خود را بهتر انجام دهد. در ادامه میبینیم که صرفاً به برخی از انواع کار گروهی، کار تیمی میگویند. مروری کوتاه بر تاریخچهی بحث در مورد تیم و کار تیمی یکی از منابعی که این بحث را به صورت دقیق مورد بررسی قرار داده، کتاب کاتزنباخ و اسمیت است که البته قبل از انتشار آن، بحث مشابهی را هم در Harvard Business Review مطرح کرده بودند (یک Pdf خلاصه انگلیسی از کتاب) ماجرای کار تیمی و ترویج فرهنگ آن، در ادبیات مدیریت شرق و غرب با دو ریشهی متفاوت رشد کرد. در غرب صنعتی، تیمها، روشی برای رقابت سریعتر و انعطافپذیری بالاتر بودند و ضمناً کمک میکردند تا افراد لایههای پایینی، اختیار و مسئولیت بیشتری را در تصمیم گیریها و فعالیتها تجربه کنند. طی دهه نود میلادی که بحث ژاپن و مدیریت ژاپنی در غرب بالا گرفت، کار تیمی به بخش جدایی ناپذیر کتابهای مدیریت رفتار سازمانی هم تبدیل شد. آنچه مهم است این است که همهی ما میدانیم و میتوانیم حدس بزنیم که مستقل از بحثهای مطرح شده در کتابهای مدیریتی، کار تیمی قدمتی به اندازهی حضور انسان بر روی زمین دارد و آنچه امروز در مورد آن صحبت میکنیم صرفاً یک مفهوم پردازی ساده برای طبقه بندی بهتر فعالیتهای جمعی است. https://motamem.org/%D9%85%D9%87%D8%...1%D9%88%D9%87/
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن