ورود به سایت ثبت نام در سایت فراموشی کلمه عبور
نام کاربری در این سایت می تواند هم فارسی باشد و هم انگلیسی





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





+ پاسخ به موضوع
صفحه 2 از 2 نخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 14 از 14
  1. #11
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    استارت‏آپ‏های موفق چگونه بازارهای آینده را تسخیر می‏کنند

    سه سال برای یک استارت‏آپ راهی طولانی است. راهی پر از فراز و نشیب، چالشی برای روبرو شدن با مشکلاتی که پیش از آن توسط کسی تجربه نشده و خلق راه‏حل‏هایی که گاه باعث می‏شوند تغییر شگرفی برای کسب‏وکار و گاه حتی برای صنایع ایجاد کند. بازار اینترنتی بامیلو، در آستانه سومین سالگرد تولدش علی‏رغم جوان بودن، کوله‏باری از تجربیات مختلف است. تجربیاتی که نه تنها برای تیم ۴۰۰ نفره بامیلو بلکه برای صنعت تجارت‏الکترونیک و خرده فروشی ایران آموزنده و قابل تامل است. داستان بامیلو از سه سال پیش شروع شد زمانی که سهم بازار آنلاین از بازار خرده‏فروشی کمتر از ۰.

    سه سال برای یک استارت‏آپ راهی طولانی است. راهی پر از فراز و نشیب، چالشی برای روبرو شدن با مشکلاتی که پیش از آن توسط کسی تجربه نشده و خلق راه‏حل‏هایی که گاه باعث می‏شوند تغییر شگرفی برای کسب‏وکار و گاه حتی برای صنایع ایجاد کند. بازار اینترنتی بامیلو، در آستانه سومین سالگرد تولدش علی‏رغم جوان بودن، کوله‏باری از تجربیات مختلف است. تجربیاتی که نه تنها برای تیم ۴۰۰ نفره بامیلو بلکه برای صنعت تجارت‏الکترونیک و خرده فروشی ایران آموزنده و قابل تامل است. داستان بامیلو از سه سال پیش شروع شد زمانی که سهم بازار آنلاین از بازار خرده‏فروشی کمتر از ۰.۰۴ درصد بود. بامیلو به‏عنوان یکی از کسب‏وکارهای موفق در کنار همه تحولات مثبتی که در سه سال اخیر در بخش فناوری اتفاق افتاده نقش موثری را در گسترش بازار تجارت الکترونیک ایفا کرده است. حالا تجارت الکترونیک ایران با بیش از ۱ درصد از بازار خرده‏فروشی سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
    پشوتن پورپزشک مدیرعامل بامیلو معتقد است: « تمام این سه سال به بررسی و طراحی زیرساخت‏های لازم برای بهبود سیستم marketplace در حوزه خرده فروشی گذشته است. ما سعی کرده‏ایم به فروشندگان بازار سنتی مزایای فروش آنلاین را گوشزد کنیم و این فرصت را برای آنها ایجاد کنیم تا بتوانند فروش آنلاین را به ساده‏ترین شکل و بدون هزینه تجربه کنند.» او ادامه می‏دهد: « ساخت این سیستم که هنوز هم در حال بهبود و پیشرفت است، کار ساده‏ای نبوده چراکه این شیوه برای نخستین بار در ایران تجربه می‏شد و لجستیک برای ما مهمترین چالش بود. ما در بخش بازاریابی توانستیم شیوه‏های نویی را در بازار ایران پیاده کنیم؛ اما در بخش لجستیک همه چیز کمی پیچیده بود چرا که فروشندگان با این شیوه آشنایی نداشتند ولی حالا بعد از سه سال اتفاقات جالبی در این بخش رخ داده است که قطعا به رشد بازار اینترنتی و تجارت الکترونیک در ایران منجر خواهد شد.»
    اکوسیستم تامین‏کنندگان کالا
    در حال حاضر بیش از ۴۰۰۰ تامین‏کننده در دسته‏های مختلف شامل لوازم الکترونیک، پوشاک، لوازم بهداشتی و آرایشی، لوازم منزل، محصولات فرهنگی، مواد غذایی در حال حاضر با بامیلو همکاری دارند که این رقم در مقایسه با سال گذشته رشد ۱۰۰درصدی داشته است. بامیلو طی سه سال سعی کرده است مدل marketplace را در قالب یک چرخه کامل اجرا کند. این چرخه شامل ورود شمار زیادی از تامین‏کنندگان، ایجاد طیف وسیعی از کالاها، رقابت برای فروش و ارائه قیمت مناسب توسط فروشندگان و در نهایت ورود مشتریان مشتاق برای خرید است. این فرآیند پویا که خود به خود موجب بهبود مداوم فرآیند می‏شود، بازار مجازی پررونقی می‏سازد که هم فروشندگان و هم مصرف‏کنندگان از آن نفع خواهند برد.
    اما بامیلو برای فراهم کردن محیطی پویا برای تامین‏کنندگان کالا چه اقداماتی انجام داده است؟ جعفر حیدری،مدیر بازرگانی بامیلو درباره تحولاتی که دربخش تامین‏کنندگان کالای بامیلو رخ داده است، می‏گوید: «در سال جدید تمام تمرکز خود را برای افزایش سریع و صحیح تعداد تامین‏کنندگان و با ایجاد فرآیندی برای کاهش دخالت نیروی انسانی معطوف کردیم. بامیلو سعی کرده است پروسه ثبت قرارداد با تامین‏کنندگان کالا و آغاز فروش آنها را بهنیه کند. برای رسیدن به این هدف تمام اقدامات مربوط به ثبت نام و ورود فروشندگان به بامیلو به صورت الکترونیکی و از طریق وب‏سایت بامیلو به صورت شبانه روزی انجام می‏شود.»
    او در ادامه توضیح می‏دهد: «در مرحله بعد سعی کردیم راهکارها و پروسه‏های مختلفی برای حمایت از فروشندگان و افزایش فروش آنها تعریف کنیم. ساخت دانشگاه مجازی بامیلو و مجموعه‏ای از آموزش‏های غیر حضوری که در قالب ویدیو یا متن برای فروشندگان تولید شده بخشی از این راهکار بوده است. ایجاد یک ساختار منظم برای ارایه راهکارهای بازرگانی و فروش، به‌صورت سیستماتیک و منظم به همه تامین کنندگان در تمامی سطوح فروش، رفع مشکلات فروشندگان و پاسخگویی سریع به آنها از دیگر از اقداماتی است که بامیلو در جهت ایجاد فضایی برای کسب‏وکار آسان‏تر تامین‏کنندگان کالا ایجاد کرده‏است.»
    شناسایی دقیق بازار و مشتریان
    بامیلو در حال حاضر بازاری است برای همه مردم ایران، یعنی فراهم کردن بیش از۲۰۰.۰۰۰ کالا و رشد ۱۴۵درصدی که به شکل موثری به گستردگی طیف کاربران این بازار اینترنتی منجر شده است. بامیلو در حال حاضر بیش از یک میلیون مخاطب دارد که حدود ۴۹درصد از آنان زن و۵۱ درصد مرد هستند. اما نکته قابل توجه درباره بامیلو این است که سعی کرده با ارائه کالاهایی که قیمت‏های مناسبی دارند عامه مردم را به عنوان مخاطبان اصلی خود انتخاب کند. تمرکز روی فروش کالاهای روزمره و ارائه آنها به کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی نمی‏کنند و به کالاهای متنوعی دسترسی ندارند از جمله اهداف بامیلو است که در یک سال اخیر توانسته تا حد زیادی به آن دست یابد.
    بامیلو در سومین سال از مسیر طولانی خود است و همچون بسیاری از استارت‏آپ‏ها مسیری پر از تغییر، بهبود و پیشرفت را پیش رو دارد. اما در این سه سال اطلاعات ارزشمندی را در حوزه تجارت‏الکترونیک ایران جمع‏آوری کرده است که در آینده می‏تواند در ساخت هر اکوسیستم ایرانی در قالب marketplace مفید و قابل استفاده باشد. پورپزشک معتقد است:« در آینده مدل کسب‏وکارهایی چون بامیلو می‏توانند ساختار خرده‏فروشی را متحول کنند چرا که انعطاف پذیر، چابک و قابل گسترش هستند و بدون نیاز به زیرساخت‏های فیزیکی قابلیت رشد و تغییر را دارند.» یکی از تحولاتی که در آینده‏ای نزدیک در انتظار تجارت الکترونیک خواهد بود شیوه‏های نوین پرداخت و نحوه انتخاب کالا توسط مشتریان است. چالش‏هایی که بامیلو برای روبرو شدن با آن خود را آماده خواهد کرد.
    فرهنگ سازی در تجارت‏الکترونیک
    ایجاد یک فرآیند ساده برای خرید و کالاهای متنوع برای هر نوع سلیقه و متناسب با نیاز همه گروه‏های جامعه نه تنها به رشد یک بازار اینترنتی بلکه به گسترش بازار خرید آنلاین منجر خواهد شد. پیش از ورود بامیلو به بازار تصور همه کاربران آنلاین درباره خرید اینترنتی، خرید محصولاتی خاص بود که در اسرع وقت به دستشان می‏رسید. محصولاتی که برای اطمینان از منصفانه بودن قیمت آن تنها بازار آفلاین را در اختیار داشتند و قدرت انتخاب محدود برای خرید. بازار اینترنتی بامیلو فرهنگ خرید اینترنتی در ایران را تغییر داد. مشارکت بازار سنتی در این فروش باعث شد تنوع کالاها افزایش پیدا کند و فروشندگان بر سر فروش بیشتر روی تولید محتوا، قیمت و ارسال به موقع کالا به رقابت بپردازند. فرآیندی که هر روز در بامیلو در حال بهبود است. در سال نخست متوسط زمان ارسال یک کالا بین ۷تا۱۰ روز بود. در حال حاضر بیشترین سفارش‏های مربوط به شهر تهران طی ۲۴ ساعت تحویل داده خواهند شد. این در حالی است که بامیلو انباری به معنای مکانی برای ذخیره و نگهداری کالا ندارد و در عوض سعی کرده با ایجاد شعبه‏های کوچک دریافت کالا از تامین‏کنندگان فرآیند ارسال کالا برای مشتریان را سرعت ببخشد.
    اما کاربران ایرانی نیز که با این شیوه از خرید اینترنتی آشنا نبودند حالا بیشتر از پیش می‏توانند این مدل از کسب‏وکار را درک کنند. فروشگاه‏های مشابه بامیلو مثل آمازون یا ebay گاه برای ارسال یک نوع از کالا یک ماه تا ۴۰ روز کاری زمان صرف می‏کنند. این زمان در مقایسه با امکان سفارش کالاهای متنوع در گروه‏های کالایی مختلف و امکان انتخاب بین فروشندگان و برندهای متعدد یک امتیاز است که به مشتریان امکان انتخاب می‏دهد. بامیلو برای تبدیل شدن به یک فروشگاه بزرگ و گسترده متشکل از همه تامین‏کنندگان کالا محصولاتی چون لب تاپ و کامپیوتر، مواد خوراکی و غذای حیوانات خانگی را به محصولات خود اضافه کرده است و برندهای بزرگ و خوش نام بیشتری نیز به این فروشگاه اضافه شده است. استقبال از این محصولات نشان می‏دهد که کاربران با گسترده‏تر شدن طیف محصولات سعی می‏کنند حتی خریدهای روزانه خود را به شیوه اینترنتی انجام دهند. بزرگ شدن سبد کالا و پایین آمدن ارزش هر سبد نشان دهنده این است که مشتریان به جای خرید کالاهای اصلی و گران‏قیمت برای خریدهای روزانه خود از بامیلو استفاده می‏کنند.
    فروشندگان بیشتر، کالاهای بیشتر، مشتریان بیشتر
    تجربه موفقی برای فروش آنلاین مواد غذایی و ارسال آنها در حجم بالا هنوز شکل نگرفته است اما بامیلو فروش محصولات گروه FMCG را راه‏اندازی کرده و به جد در حال گسترش آن است. رشد ۴۰۰ درصدی این گروه از محصولات که معمولا به صورت روزمره استفاده و خریداری می‏شوند یکی از اقدامات موثر در ماه‏های اخیر بوده است. بامیلو در فاز اول محصولات خشک که قابلیت حمل در دمای معمولی را دارند انتخاب کرده است ولی به زودی شرایط فروش و ارسال محصولات غذایی تازه را هم به امکانات بامیلو اضافه خواهد شد. جالب اینجاست که رشد فروش عددی این محصولات در چند ماه اخیر بیش از ۱۰۰ درصد بوده است. در حال حاضر تنها یک سوم از محصولات در دسته مواد غذایی تولیدات ایرانی هستند اما به زودی تولیدکنندگان برتر ایرانی در این دسته از محصولات به بامیلو ملحق خواهند شد. حدود ۵۱درصد از مشتریان گروه مواد غذایی از اهالی تهران هستند البته پیش‏بینی می‏شود با معرفی بیشتر این دسته از محصولات به زودی در شهرستان‏ها نیز از این کالاها استقبال خوبی انجام شود. شاید جالب باشد بدانید محبوب ترین محصولات غذایی در بامیلو قهوه، پاستیل و نوتلا هستند که بیشتر هم از سوی آقایان خریداری می‏شوند.


    https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D...86%D9%86%D8%AF
  2. #12
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    اگر محصول با بازار منطبق نباشد، استارت‌آپ شکست می‌خورد

    امروز طراحی محصول در اتاقی دربسته انجام نمی‌شود‌ بلکه براساس سنجش دقیق بازار و نیاز مشتری است که محصول طراحی و به بازار عرضه می‌شود. هر‌جا ارزش پیشنهادی باشد، قطعا موفقیت هم هست و اگر ارزش پیشنهادی نباشد.
    به گزارش سیناپرس به نقل از شنبه مگ،محسن ملایری، مدیرعامل و بنیانگذار آواتک، ضمن بیان چنین جملاتی اشاراتی هم دارد به این مسئله که در حال حاضر در اکوسیستم استارت‌آپی ایران به چشم می‌خورد این است که معمولا تحقیقات در مورد مشتری و بازار توسط کارآفرینان، ضعیف انجام می‌شود و ورود به بازارها معمولا هیجانی است و کمتر با تدابیر از پیش‌اندیشیده‌شده. در صورتی که برای توسعه یک محصول، قبل از نوشتنش در یک اتاق دربسته باید شناخت دقیقی از مشتری به‌دست بیاوریم. کارآفرین موفق کارآفرینی است که بتواند مشتریان و بازیگران صنعت خودش را بهتر از خانواده خود بشناسد. بحث ارزش پیشنهادی در هر استارت‌آپی از مشکلی که حل می‌کند، شروع می‌شود؛ بنابراین معمولا مشکلی وجود دارد که مربوط به مشتریان است و باید حل شود و معمولا این مشکل یا از یک نیاز نشأت می‌گیرد مثل نیاز به ارتباطات، نیاز به سرگرمی یا از مشکلی حاصل شده که ممکن است مربوط به راه‌حل‌های مربوط به کسب‌وکار باشد. مثلا صاحب کسب‌وکار در مقطعی از راه‌حلی استفاده می‌کند ولی آن راه‌حل شاید مشکلاتی داشته باشد که می‌تواند بهینه‌تر به مشتریان ارائه شود. بنابراین آغاز اندیشیدن به ارزش پیشنهادی از این دو نقطه است.
    همچنین وقتی درباره ارزش پیشنهادی صحبت می‌کنیم، ناخودآگاه دو چیز مطرح می‌شود؛ یکی مشکل و دیگری مسائل مربوط به مشتری و اینکه چه خدمات و گزینه‌های بهتری می‌توان به مشتری هدف ارائه کرد. به‌همین دلیل باید مشتری و مشکل آن را بشناسیم و بتوانیم دنبال راه‌حل‌ها و راهکارها برویم. این راهکار لزوما یک فناوری نیست بلکه نحوه حل آن مشکل است و تکنولوژی ابزاری است برای ساخت آن راه‌حل. مثلا ماشین‌ تایپ‌های قدیمی‌ را فرض کنید؛ کسی که عهده‌دار کار تایپ بوده است، اگر اشتباهی رخ می‌داد باید کل نوشته‌ را پاره می‌کرد و برگه‌ای جدید جایگزین آن می‌کرد. این مشکلی است که مشتری برای استفاده از ابزار فعلی خود دارد پس فناوری به کمک آمده و نرم‌افزارهای لغت‌ها و مایکروسافت ورد (word) را شکل داده و همین فناوری مشکلی از مشتری فعلی را حل کرده و ارزشی برای آن قائل است. چون بخش اعظمی از این روند به بازاریابی و استراتژی ورود به بازار برمی‌گردد که این دو را باید از هم تفکیک کرد. بخش اجرایی خیلی مهم و کامل‌کننده است و ایده اهمیت چندانی ندارد بلکه این پروژه‌ها هستند که اهمیت پیدا کرده‌اند. چون در اجرا و در بازاریابی، بحث نیروی انسانی و توسعه محصول دخیل هستند. تمام اینها وقتی در یک شرکت در کنار هم باشند، اتفاق خوبی خواهد افتاد و برندی ساخته می‌شود که موفق خواهد بود. به بازار کسب‌وکار هم که دقت کنید می‌بینید که همزمان با برندهای برتر موجود، مجموعه‌های زیادی شروع کردند؛ اما آیا استراتژی درستی برای ورود به بازار داشتند و به روش درست محصول خود را عرضه می‌کردند؟ آیا ظرفیت‌های درون‌‌سازمانی درستی داشتند و ساختار شرکت را به‌گونه‌ای ایجاد کردند که بتوانند رشد بالایی را تحمل کنند؟ آیا سرمایه لازم برای رشد در زمان مناسب در اختیار داشتند؟ همه این اما و اگرهاست که موفقیت را به‌وجود می‌آورد و صرفا ارزش پیشنهادی سازنده موفقیت یک شرکت نیست. در واقع حکم لازم است ولی کافی نیست. عناصر متعدد مد نظر قرار می‌گیرد. بستگی دارد که استارت‌آپ در چه مرحله‌ای است. آیا تنها نطفه‌ای اولیه است که ایده‌ای دارد و البته بررسی می‌کنیم که ارزش پیشنهادی ویژه‌ای دارد و چه نیازی را در بازار پاسخ می‌دهد، مورد توجه است. آیا با یک مسکّن مواجه هستیم یا یک ویتامین. از طرفی باید تیم پیشنهاددهنده ایده، مورد ارزیابی قرار گیرد که توانایی کافی و تخصص کافی برای موفقیت دارد که بتواند چنین کسب‌و‌کاری را راه‌اندازی کند یا نه. مواردی از این دست همگی مراحل ابتدایی هستند و کار که جلوتر برود، مسائل پیچیده‌تر می‌شود؛ مسائلی مدیریتی که آیا در یک شرکت مدیریت اصولی صورت می‌گیرد؟ یا روش‌های ورود به بازار معقولانه است و در رشد شرکت و در آن کسب‌و‌کار معنا می‌دهد یا نه؟ همچنین باید بررسی شود که بحث‌های منابع انسانی شرکت به چه صورت است و آیا فناوری استفاده‌شده، آماده رشد است که مثلا موقعیت افزایش کاربر را به ۱۰۰‌هزار نفر برساند؟! بنابراین یک سرمایه‌گذار ‌باید ببیند که یک استارت‌آپ در چه مرحله‌ای قرار دارد و براساس آن راستی‌آزمایی و بررسی خود را انجام دهد و هر چه شرکت جلوتر می‌رود، ارزیابی عمیق‌تری انجام می‌شود چون شرکت ساختار بزرگ‌تری پیدا کرده و باید ارزیابی دقیق و عمیق صورت گیرد. نهایت اینکه بسته به اینکه چه تیمی چه کاری را در چه بازاری می‌خواهد انجام دهد، سرمایه‌گذاران ارزیابی را در مرحله بذری و پیش‌بذری انجام می‌دهند. باز بستگی به استیج آن دارد؛ من مراحل مختلف را جدا می‌کنم. یک مرحله پیش‌بذری و مرحله شکل‌گیری اولیه است که معمولا بزرگ‌ترین مشکل استارت‌آپ‌ها این است که نتوانسته‌اند انطباق محصول بازار را پیدا کنند؛ یعنی نتوانسته‌اند بفهمند دقیقا چه مشکلی را برای چه مشتری می‌خواهند حل کنند. اما در مواقع بسیاری هم ایده‌های تکراری خیلی زیادی به شکل‌گیری استارت‌آپ‌هایی منجر می‌شود که بعضا داستان‌های موفقی هم شکل می‌‌گیرد و عده‌ای دیگر‌ مشابه همان را کار انجام می‌دهند. بنابراین پیداکردن انطباق محصول بازار در مراحل ابتدایی و تشکیل تیمی متشکل از ستاره‌ها که توانایی و اشتیاق انجام کار و تخصص کافی داشته باشند، معمولا بسیار سخت‌ است. در مراحل بعدی بحث چالش‌های استارت‌آپ‌هاست. حتی گاه جذب سرمایه چالش می‌شود و پیش‌تر که می‌روند تضادها و تقابل‌های بین بنیانگذاران و تیم‌سازی، ساختار‌سازی و در واقع بازاریابی رشد، مسئله می‌شود و به مسائل استارت‌آپ‌ها اضافه می‌کند. ارزش پیشنهادی را باید یک سطح به جلو هدایت کرد و به انطباق محصول با بازار رساند؛ یعنی به آن چیزی که تولید مناسب بازار نام دارد. بنابراین وقتی صاحبان ایده‌ها و صاحبان استارت‌آپ‌ها ارزش پیشنهادی را متوجه می‌شوند، یعنی می‌توانند محصول درست را از راه‌حل درست پیاده کنند و می‌توانند آن ارزش را به مشتری برسانند. اما آنچه در حال حاضر در اکوسیستم استارت‌آپی ایران به چشم می‌خورد، این است که معمولا تحقیقات در مورد مشتری و بازار توسط کارآفرینان، ضعیف انجام می‌شود و ورود به بازارها معمولا هیجانی است و کمتر با تدابیر از پیش اندیشیده‌شده. در صورتی که برای توسعه یک محصول، قبل از نوشتنش در یک اتاق دربسته باید شناخت دقیقی از مشتری به‌دست بیاوریم. کارآفرین موفق کارآفرینی است که بتواند مشتریان و بازیگران صنعت خودش را بهتر از خانواده خود بشناسد. مثلا وقتی می‌خواهیم وارد بازار لجستیک یا حمل‌و‌نقل شویم، باید بدانیم که این بازار دست کیست و چه کسانی از این بازار پول در‌می‌آورند و تفاوت این بازار در دنیا با بازارهای دیگر چیست و در ۱۰سال گذشته چطور تغییر کرده است؟ وگرنه ارزش پیشنهادی به این نیست که یک نفر در اتاقی دربسته ایده‌ای را طرح‌ریزی کند و کسب‌وکاری را راه‌اندازی کند؛ بلکه باید در تعامل نزدیک با مشتری، نیاز مشتری را ارزیابی کند و با درک دقیق از اندازه، داینامیک و تقسیم‌بندی بازار به درک روشنی از نیاز مشتریان هدف برسد. بنابراین اگر چنین مراحلی به‌‌درستی طی نشوند، محصولی تولید می‌شود که منطبق با نیاز بازار نیست و بنابراین هیچ وقت اتفاق مثبتی برای چنین کسب‌وکاری رخ نمی‌دهد. منظور از این تحقیقات و پروژه‌های تحقیقاتی یک یا دو‌ساله نیست، چون دیگر دوره‌ اینکه افراد در اتاق‌های دربسته محصولات خود را بنویسند و بعد آن را بازاریابی کنند و به دست مشتری برسانند، گذشته است. الان دوران تفکر چابک و تغییرات چرخش‌های سریع در محصول است. به قول رید هافمن، کارآفرینی یعنی اول از بالای کوه بپری، بعد در راه چترت را باز کنی نه اینکه اول بنشینی چترت را بسازی. بنابراین جاه‌طلبی و ریسک‌پذیری در کنار هم لازمه کار است. البته منظورمان این است که درک نیاز مشتری و درک عمیق بازار در هر استیجی باید با عمق زیادی اتفاق بیفتد. ما نمی‌خواهیم در همان ابتدای کار با یک عمق خیلی زیادی مشتری‌شناسی کنیم ولی اینکه بنشینیم در اتاق دربسته محصول بنویسیم، قطعا خطرناک‌تر‌ است. شاید یک یا دو ماه عقب بیفتیم ولی نمی‌خواهیم وقت‌مان را روی نوشتن محصولاتی صرف کنیم که منطبق بر نیاز مشتری نیستند.
    گاهی وقت‌ها باید به استارت‌آپ گفت رو به جلو حرکت کن چون هنوز یک گام است که درست برنداشتی و این گام لزوما طولانی‌ نیست. معمولا دوران پیش‌شتاب‌دهی دوماهه کمک می‌کند به تیم‌ها و در این دوران ایده‌های‌شان تغییر می‌کند چون در این مرحله کشف مشتری و بازار به‌گونه‌ای خوب انجام می‌شود به مراتب کارشان را جلو می‌اندازد نسبت به اینکه بنشینند و خیلی سریع محصول بسازند و کلی منبع را که شامل پول و زمان می‌شود، هدر بدهند. البته هرچه این تجربه بیشتر داستان‌های موفقیت شکل بگیرد و انباشته‌‌ای از تجارب در اختیار نسل جدید کارآفرینان قرار بگیرد، نحوه راه‌اندازی کسب‌و‌کار در ایران حرفه‌ای‌تر می‌شود و شتاب‌دهنده‌ها از بازیگران مهم در انتقال این تجربه و دانش برای بالا بردن سرعت موفقیت کسب‌وکارها هستند. مشتری از یک محصول استارت‌آپی به‌خاطر مدرن‌بودنش استفاده نمی‌کند؛ بنابراین صرف اینکه نیاز‌ به استفاده از موبایل برطرف می‌شود، کفایت نمی‌کند بلکه باید بخشی از مشکل مشتری هم حل شود. بنابراین کسب‌وکارهای موفق حتما ارزش پیشنهادی ویژه‌ای به مشتریان هدف‌شان ارائه کرده‌اند. در حقیقت در همه استارت‌آپ‌هایی که با موفقیت این کار را انجام می‌دهند، سطحی از ارزش پیشنهادی و سطحی از نو‌آوری قطعا وجود دارد. همچنین اینکه نوآوری ممکن است نسخه‌ کپی‌شده‌ از نو‌آوری جهانی باشد، هیچ اشکالی ندارد و باعث می‌شود که در بازار فعلی جایگاهی داشته باشد و بتواند جای خودش را باز کند و به قولی تکه‌ای از کیک آن بازار را بگیرد یا سرعت رشد آن بازار را بتواند افزایش دهد و این کاری است که در تک‌تک استارت‌آپ‌های خوشنامی که الان هستند، بدون شک وجود دارد. ما هیچ استارت‌آپ موفقی را در دنیا نمی‌بینیم که در آن ارزش پیشنهادی وجود نداشته باشد؛ جایی که در آن ارزش پیشنهادی نیست دلالی است و جایی که ارزش پیشنهادی شکل نمی‌گیرد، کارآفرینی و خلق ارزش هم اتفاق نمی‌افتد. هر جا که استارت‌آپ خوبی شکل می‌گیرد و رشد می‌کند و مشتریان خوشحال و راضی دارد، حتما یک ارزش پیشنهادی وجود دارد. هرچقدر تکنولوژی و سرعت شکل‌گیری آن بیشتر باشد و تاثیر‌گذاری آن در بازار سریع‌تر باشد محیط کسب‌و‌کار سریع‌تر تغییر می‌کند و هر چقدر محیط کسب‌و‌کار سریع‌تر تغییر کند کسب‌و‌کارهای گذشته و فعلی در تهدید بیشتری قرار می‌گیرند. الان طول عمر اپلیکیشن‌های موبایل به‌مراتب از طول عمر وب‌سایت‌ها در گذشته پایین‌تر آمده‌اند و این یک تغییر داینامیک است. مثلا تلگرام که دو سال پیش تعداد کاربران آن یک‌صدم امروز بوده، طی دو سال رشد بسیاری کرده و این یک تغییر در بازار است و زنگ بیداری برای شرکت‌های مخابراتی است. این تغییر در بازار را تنها در حالتی می‌توان با آن منطبق بود که به شکل‌گیری نوآوری اهمیت بدهیم. وقتی شرکت‌های بزرگ ما متوجه باشند که امروز فناوری تغییراتی را در بازار ایجاد کرده که معنایش فرصت‌سازی و شکل‌گیری کسب‌و‌کارهای جدید در بازار‌های نوظهور است، آن وقت بحث فناوری را جدی می‌گیرند و آن موقع به سمت استارت‌آپ‌ها می‌روند چرا، چون مجموعه‌های بزرگ خودشان لزوما‌ توانایی کافی برای آن چابکی را ندارند و در همه جهان هم به این فرایند، رویکرد تعامل با استارت‌آپ‌ها برای نوآوری می‌گویند. امروز سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ در ایران باید این موضوع را جدی بگیرند. الان حتی کسب‌وکاری مانند دیجی‌کالا نیز در معرض تهدیدات خاص خود قرار دارد. مثلا فناوری‌هایی که در آینده به بازار می‌آیند و نحوه توزیع را تغییر می‌دهد، حتما بر کسب‌وکارهایی مانند دیجی‌کالا تاثیرگذار هستند. کما اینکه خود دیجی‌کالا از زمانی که شکل‌گیری‌اش عملا بر بستر توزیع موفق کالا شکل گرفت. بنابراین همه کسب‌و‌کارهای امروز در تهدید هستند و این نشان‌دهنده این است که امید برای پابرجاماندن کسب‌و‌کارهای امروز، توجه به نو‌آوری و شناخت دقیق از بازار است و باید هر روز این تغییرات را از نزدیک رصد کنند. اگر قبلا این ماهی‌های بزرگ بودند که ماهیان کوچک را تهدید می‌کردند، امروز برعکس شده‌ و این ماهیان کوچک هستند که با چابکی خودشان و بهره‌گیری از نو‌آوری در همه جای دنیا، شرکت‌های بزرگ قدیمی را تهدید می‌کنند. مثلا شرکتی با عمر ۵ سال مثل اینستاگرام می‌آید و اسم شرکتی به نام کداک را ناپدید می‌کند و الان اینستاگرام جایگزین شرکت کداک شده که در حوزه عکاسی کار می‌کرد چون ارزشی که اینستاگرام به تعداد عظیم مشتریان خود عرضه می‌کند، هیچ‌گاه در توان کداک نبود و چنین طیف میلیونی از مشتریان را نداشت. همه این تغیرات را فناوری مدرن ایجاد کرده چون فناوری رسیدن به تعداد مشتری میلیونی در دنیا را به‌شدت تسریع کرده است. اگر شرکت‌های قدیمی ۱۰ سال پیش می‌خواستند ارزش پیشنهادی خود را به ۱ میلیون مشتری ارائه کنند، مدتی طول می‌کشید اما امروز اگر بخواهیم یک محصول را روی اپ‌استور به دست یک کاربر برسانیم، ارزش پیشنهادی در یک روز می‌تواند به یک میلیون دانلود برسد و این تفاوتی است که ‌اتفاق افتاده ‌و کسب‌و‌کارها هم باید این موضوع را جدی بگیرند و این تغییرات برای کسب‌و‌کارها هسته‌ مرکزی و حیاتی است. به هر حال فضای فناوری اطلاعات مخصوصا ظهور اینترنت و بعد از آن تلفن‌های هوشمند کاری کرده که گسترش‌پذیری در کسب‌و‌کارها به‌شدت بالا رفته است. اگر تا دیروز با داشتن یک آژانس املاک در یک گوشه از خیابان در نهایت به کل آن محله که شامل ۵ هزار آدم بوده خدمات می‌داد، امروز روی بستر موبایل می‌تواند به ۴۰ میلیون دارنده گوشی هوشمند محصولش را عرضه کند. تقابل در بازار می‌تواند به معنی تغییر در بازار و فرصت‌آفرینی جدید باشد کما اینکه گاه کسب‌و‌کارهای جدید توسط همان بازیگران قدیمی که فقط هوشیارتر هستند، راه‌اندازی می‌شوند قبل از اینکه ترک‌های روی دیوارشان را ببینند که کسب‌و‌کارهای‌شان توسط فرد دیگری تصرف شود به فکر افتاده‌اند و برنامه‌ریزی کرده‌اند.
    https://sinapress.ir/news/62056/--%D...8%D8%B1%D8%AF-
  3. #13
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    چرا برخی استارت آپ ها موفق می شوند و برخی شکست می خورند؟

    کسب و کار

    خاطره باقری


    عوامل ثابتی وجود دارند که باعث موفقیت و شکست استارت آپ ها می شوند.
    بعد از بیش از دو دهه فعالیت در عرصه تجارت و چندین سال همکاری تمام وقت با کارآفرینان و CEO ها درباره استراتژی های تجارت و سرمایه گذاری، به این نتیجه رسیدم که عوامل موثری بر شکست یا موفقیت شرکت های استارت آپ تاثیر می گذارند. برای اینکه نتایج خود را بسنجم تصمیم گرفتم که در این زمینه تحقیقات بیشتری انجام دهم. تحقیق کردم تا ببینم آیا در زمینه شکست یا موفقیت استارت آپ ها مطالعاتی انجام شده یا خیر؟ و به مقالاتی دست پیدا کردم که درباره این موضوع تحقیقاتی انجام داده بودند.
    چرا شرکت ها شکست می خورند؟

    براساس یافته ها حدود ۷۵% استارت آپ ها با شکست مواجه می شوند. یک مرکز تحقیقاتی اعلام کرده است که میزان شکست در شرکت هایی که ۵ سال از فعالیت شان می گذرد حدود ۵۰%، و شرکت هایی که ۱۰ سال از فعالیت شان می گذرد، بیش از ۷۰% است. این مرکز همچنین از روسای شرکت ها درخواست کرده که دلایل عمده شکست ها را بیان کنند، بنابراین ۴ دلیل اصلی که هرکدام دلایل جزئی تری هم دارند به دست آمده است. آنها یک لیست از ۱۲ اشتباه مدیریتی را هم در اختیارمان قرار داده اند. بررسی این جزئیات ارزشش را دارد. این یافته ها با مشاهدات من شباهت هایی داشت. در اینجا عوامل شکست کارآفرینان را در هفت مورد خلاصه کرده ام:

    • عدم تمرکز
    • نداشتن انگیزه، تعهد و اراده
    • غرور بیش از حد که به شما اجازه نمی دهد نظرات دیگران را بشنوید
    • بکار گرفتن افراد نابلد
    • عدم استفاده از مشاور خوب
    • نداشتن اطلاعات تخصصی در زمینه تجارت: اطلاعات مالی، خدماتی و بازاریابی
    • سود زیاد در آغاز کار

    همه این عوامل بر تصمیم گیری یک کارآفرین و اطلاعات تجاری اش تاثیر می گذارند.
    در تحقیق دیگری، ۱۰۱ استارت آپ مورد بررسی قرار گرفته اند و ۲۰ دلیل شکست آن ها جمع اوری شده است. دراین تحقیق عواملی که در سطح شرکت باعث شکست شده اند، مورد بررسی قرار گرفته اند. این لیست بسیار مفید است اما هرکدام از این عوامل شکست، از ضعف مدیریت سرچشمه می گیرند. ۹ عامل مهم شکست ازاین قبیل اند:

    • نبود بازار مصرف
    • مشکل مالی
    • تیم کاری ضعیف
    • ورشکست شدن
    • مشکلات مربوط به قیمت ها
    • محصول ضعیف
    • عدم وجود الگوی تجاری
    • بازاریابی ضعیف

    توجه کنید که تمام این مسائل به مسائل تیمی و تجاری مرتبط اند، حتی مشکلاتی که مربوط به کالا و محصول هستند. این مشکلات به مدیریت و توانایی مدیریت برای ساختن یک تیم قوی و با انگیزه و بکارگیری الگوهای تجاری موفق، مربوط می شود. همچنین به یاد داشته باشید که اگر دلیل شکست تان، مشکلات مالی باشد، عوامل مختلفی در ایجاد این مشکلات دخیل هستند.
    چرا استارت آپ ها موفق می شوند؟

    در قدم بعدی به استارت آپ های موفق رجوع کرده و دلیل موفقیت آن ها را بررسی نمودم. مراکز تحقیقاتی اعتقاد دارند کارآفرینانی که چندین سال سابقه کار موفق دارند، احتمال موفقیت شان بیشتر است و اکثریت شرکت ها نیز به سراغ کارآفرینان موفق می روند. اما این نتایج به سوال من درباره ویژگی کارآفرینان خوب پاسخی نداد.
    یکی از تحقیقاتی که برروی “عوامل موفقیت” انجام گرفته شده بود، ۶۵۰ استارت آپ اینترنتی را مورد بررسی قرار داد، بااینکه این بررسی به صورت تخصصی برروی استارت آپ های اینترنتی انجام گرفت، اما بازهم مفید است. این گزارش ۱۴ نشانه موفقیت را ارائه داد.این نتایج هم تا حدی با فرضیات من برابر بودند. من این ۱۴ عامل را در ۹ عامل موفقیت خلاصه کردم:

    • ایجاد انگیزه و تعهد درنتیجه تاثیر متقابل
    • تعهد به کار و مسیر مورد نظر
    • تمایل به تغییر، اما نه تغییرات مداوم
    • صبر و ماندگاری، زمانی که کارها آنطور که انتظار داشتید پیش نمی رود
    • تمایل به مشاهده، گوش کردن و یادگیری
    • مشورت دادن به یکدیگر
    • داشتن اطلاعات کلی و تخصصی مدیریتی
    • رعایت قوانین شروع استارت آپ: درابتدا با یک سرمایه گذاری بودجه مورد نیاز خود را تامین کرده و سپس اهداف خود را اجرا کنید
    • تعادل میان اطلاعات تجاری و فنی، اطلاعات فنی مورد نیاز در تولید محصولات

    آیا این عوامل موفقیت در مقابل عوامل شکست قرار دارند؟

    عواملی وجود دارند که شما به عنوان یک کارآفرین باید این عوامل و ویژگی ها را داشته باشید، اما به هیچ وجه موفقیت تان را تضمین نمی کنند.اما حداقل اگر عوامل شکست را رفع کنید، میزان احتمال موفقیت تان را افزایش می دهید.بناراین تصمیم گرفتم که عوامل موفقیت و شکست را قدم به قدم با یکدیگر مقایسه نمایم.
    اگر این عوامل را باهم مقایسه کنید متوجه خواهید شد که کلید اصلی موفقیت تعهد کاری است. البته که تعهد به معنای داشتن برنامه است. این به این معنا نیست که شما کاملا انعطاف ناپذیر باشید، شرکت های زیادی وجود دارند که بر یک یا دو برنامه ریزی تمرکز می کنند.یک برنامه ریزی موفق برنامه ایست که نه تنها مسیر تجارت را تغییر دهد بلکه در تولید محصولات و بازار مصرف هم اثر بگذارد. البته می توانید استراتژی هایی بکار بگیرید که به طور تخصصی بر بازار مصرف و یا تولید محصولات اثر می گذارند، اما این استراتژی ها باید انقدر تاثیر گذار باشند که مسیر کار را عوض کنند.
    عوامل اشکار، انگیزه واشتیاق هستند.تمام کارافرینان، مشاوران، اموزش دهندگان و تاجران، درباره اشتیاق صحبت می کنند.استیو جابز به خاطر صحبت درباره اشتیاق معروف است. انقدر که به کلیشه تبدیل شده است.
    چیزی که درباره این تحقیق دوست دارم، تاکیدش بر اشتیاق است، به کاری که انجام می دهید باور داشته باشید. کارآفرینان موفق باور دارند که می توانند بر دیگران تاثیر گذاشته و جهان را تغییر دهند. بر سر راه موفقیت در استارت آپ ها، مشکلات و موانع بسیاری وجود دارد، با واکنش های منفی بسیاری مواجه خواهید شد، اما اگر فکر می کنید می توانید بر این واکنش های منفی غلبه کنید، دراین راه قدم بگذارید. کارآفرینان موفق اهل رقابت اند. آن ها برای موفقیت برنامه ریزی می کنند و از شکست بیزارند. البته این روحیه در افراد مختلف متفاوت است اما تابحال نشده کارآفرینی را ببینم که روحیه جنگنده ای نداشته باشد.
    یکی از عوامل موفقیت استفاده از مشاوران تاثیرگذار است. اما اینکه شما دوست دارید چیزهای بیشتری یاد بگیرید به این معنا نیست که بتوانید به راهنمایی های فرد دیگری گوش دهید. منظورم این نیست که تمام وکمال به گفته های مشاورتان گوش دهید، منظورم فقط این است که از مشاوران و مربیانی که تخصص دارند استفاده کنید و حداقل به سخنان شان گوش دهید.
    استارت آپ های موفق یک تجارت اند. به همین دلیل است که باید عوامل موفقیت و شکست تجارت را بدانید و به کار بگیرید. یکی از رمزهای تجارت موفق، مدیریت خوب و تخصصی است. ممکن است در رابطه با محصولات و تولید ان ها ایده های خلاقانه و خوبی داشته باشید، اما تا وقتی که سیستم شما به درستی مدیریت نشود دچار مشکل خواهید بود. بنابراین به مدیریت تجارت تان اهمیت بدهید و در این راه از افرادی استفاده کنید که در زمینه تجارت یا محصول، متخصص هستند.البته که برای تولید محصولات بهتر، باید از متخصصان فنی هم استفاده نمایید.
    آیا این عوامل به این معناست که یک متخصص فنی نمی تواند تجارت موفقی داشته باشد؟ البته که به این معنا نیست. مثلا من تاجری را می شناسم که قبلا مهندس بود اما با شروع یک تجارت کوچک تجاربی به دست آورد، سپس وارد یک تجارت بزرگ تر شد، یک تیم مدیریتی موفق تشکیل داد و به یک تاجر موفق تبدیل شد. مثال هایی از این دست بسیارند. برعکس این حالت هم وجود دارد، فردی که اطلاعات مدیریتی داشته باشد، در کنار یک تیم فنی موفق، تجارت بزرگی بوجود بیاورد. یکی از مثال های بزرگ این نوع تجارت، استیو جابز (Apple, NeXT, and Pixar) است.
    در نهایت باید یک برنامه مشخص ۱۲ تا ۱۸ ماهه ترتیب دهید که در آن زمان مشخص به برخی از اهداف تان برسید و سرمایه تان افزایش یابد، سپس قدم بعدی را انتخاب کنید. این فرمول نه تنها بازده خوبی دارد بلکه لازمه موفقیت است.
    چگونه می توانم جز افرادی باشم که ۱۰۰ میلیون درآمد خالص دارند؟

    طبق تحقیقات انجام شده مسیر موفقیت شرکت هایی که به سرمایه ۱۰۰ میلیون دلاری دست پیدا می کنند، در ۲۰ سال گذشته، حتی با وجود رکودهای اقتصادی، ثابت بوده است. در کشور امریکا سالانه ۱۲۵ تا ۲۵۰ شرکت تازه کار به درآمدهای ۱۰۰ میلیون دلاری دست پیدا می کنند. چگونه می توانید به این درامدها دست پیدا کنید؟ با کمی شانس و برنامه ریزی. و یا به گفته یکی از فلاسفه رم، سینیکا: “شانس برابر است با داشتن آمادگی در فرصت مناسب.”
    https://paroshat.com/808/%DA%86%D8%B...A8%D8%B1%D8%AE
  4. #14
    تاریخ عضویت
    2018/04/10
    نوشته ها
    2,850
    20
    مدیر بخش
    استارتاپ های ایرانی به کدام سو می روند؟

    استارت آپ های مالی یا فین تک ها به عنوان یکی از حیطه های تحول زا و رو به رشد در جهان تلاش می کنند خود را در سیستم های مالی جا بیندازند و نهادهای مالی سنتی را دعوت به چالش کنند.
    پتانسیل ها و ابداعات آنها منجر به این شده که به عنوان ابزاری نوین برای حمایت مالی مناسب از کسب وکارهای کوچک و متوسط به کار گرفته شوند. موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی در کنار ارزیابی روند تغییرات جهانی در حوزه فین تک ها، چالش های نفوذ و شکوفایی این شیوه نوین تامین مالی در ایران را نیز بررسی کرده است.
    از زمانی که استارت آپ ها در ایران شروع به فعالیت و رشد کرده اند، سال های زیادی نمی گذرد، اما همین مدت اندک کافی است تا فضای کارآفرینی در کشور، خود را با تحولات فناوری هماهنگ کند . اما ارزیابی های کارشناسی حکایت از آن دارد که برای تداوم فعالیت استارت آپ ها، حمایت دولت نیاز است که پس از تولد یک استارت آپ، توانایی لازم برای معرفی شدن آن به بازار و جذب سرمایه فراهم شود.
    نمونه ظهور و افزایش ضریب نفوذ استارت آپ ها را در سیستم حمل و نقل درون شهری شاهد هستیم که به رغم دست اندازها و مقاومت های زیاد نسبت به توسعه آنها از سوی طیف سنتی بازار، توانسته اند تحول جدیدی را رقم بزنند. در کنار این موضوع با توجه به نقش تکنولوژی و تاثیر آن در عملکرد کسب و کارهای مختلف از جمله کسب وکارهای حوزه مالی، شاهد ظهور استارت آپ های مالی یا «فین تک»ها نیز هستیم که ظاهرا توسعه آن در ایران به راحتی استارت آپ های فعال در حوزه حمل و نقل درون شهری نیست و با مشکلات و خلا های اساسی مواجه است. با توجه به الزامات سیاست گذاری برای این پدیده جدید، موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی ظرفیت های صنعت فین تک در جهان و ایران را با رویکرد اثرگذاری آن در تامین مالی کسب و کارهای کوچک و متوسط بررسی کرده است. در این گزارش، ضمن بررسی پتانسیل ها و ابداعات فین تک ها برای رفع شکاف تامین مالی و کاهش هزینه های خدمات مالی بنگاه ها از طریق این ابزار جدید، چالش های شکوفایی این صنعت در ایران نیز واکاوی شده است. مطابق ارزیابی این نهاد پژوهشی، چهار معیار در توسعه فین تک ها در کشورهای مختلف نقش دارد که شامل استعداد (در دسترس بودن افراد با استعداد)، سرمایه (سرمایه گذاری روی ایده ها، افزایش سرمایه)، سیاست ها و قوانین (سازو کار قانون گذاری، برنامه دولت، قوانین مالیاتی) و تقاضا (تقاضای مشتری، تقاضای همکاری، ال فین تک به بلوغ رسیده است، بخش خصوصی بازیگر اصلی بوده و نقش دولت محدود به سیاست گذاری و تنظیم مقررات است. اما در کشورهایی که بازار فین تک هنوز در مراحل اولیه است، دولت در تمامی بخش های اکوسیستم نقش ایفا می کند.
    فناوری های خدمات مالی یا به اختصار فین تک به عنوان یکی از حیطه های تحول زا و رو به رشد از مجموعه فناوری های انقلاب صنعتی چهارم شناخته شده است. شرکت های فعال در این زمینه عموما استارت آپ هایی هستند که تلاش می کنند خودشان را در سیستم های مالی جابیندازند و نهادهای مالی سنتی را دعوت به چالش کنند. فین تک به عنوان راه حلی برای بهبود عملکردهای مالی(که پیش از این در کنترل بانک ها و موسسات مالی بود) شناخته می شود. این ابزارها دارای رابط کاربری ساده بوده و باعث جذب مخاطبان می‎شود. در واقع تمایز بین فین تک و سیستم های مالی موجود، سهولت، سرعت بالا، قابلیت شخصی سازی، نرخ و کارمزد پایین تر و دسترسی به خدمات متنوع در مقایسه با روش های سنتی است. این مزایا از طریق تلفن همراه، ابرداده و رایانش ابری و تغییر در روش های کاری گذشته و ساختارهای محدودکننده قابل دستیابی است. درواقع این محصولات و خدمات الزامی برای رعایت استانداردها و رویه های مرسوم در صنعت بانکداری و سیستم های مالی ندارند و باعث ایجاد فضاها و مدل های جدید کسب و کار می شوند.
    فین تک در حوزه های مختلف بورس، بانکداری، بیمه، مشاوره های کسب و کار، ارائه انواع خدمات مالی مانند برنامه نویسی و تولید کارافزارهای مالی و حسابداری و پشتیبانی از کسب و کارها اثرگذار بوده است؛ در حالی که تاکنون بیشترین تمرکز آن بر انتقال پول، جمع آوری سرمایه و وام دهی بوده است. علاوه بر اشخاص حقیقی و حقوقی، شرکت ها، بنگاه ها و کسب و کارهای کوچک، متوسط و بزرگ نیز می توانند از محصولات و خدمات فین تک بهره مند شوند.
    ایجاد و توسعه اکوسیستم فین تک نیاز به همکاری دولت، نهادهای مالی و کارآفرینان دارد. چهار جزء اصلی «فضای کسب و کار و دسترسی به بازار»، «حمایت دولت و قانون گذار»، «دسترسی به سرمایه» و «مشاوره تخصصی مالی» در شکل دهی این اکوسیستم دخیل هستند. بنابراین برای کارکرد درست این اکوسیستم هر یک از طرفین باید با وظایف خود آشنا بوده و از منافع مشارکت در آن آگاهی داشته باشند. نهادهای مالی شامل بانک ها، سرمایه گذاران خصوصی و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر، نقش تامین کننده سرمایه و مشاوره های تخصصی را به عهده دارند. همچنین این نهادها می توانند از طریق همکاری با استارت آپ ها قابلیت های خود را در بازار رقابتی افزایش دهند. کارآفرینان با ارائه نوآوری ها و فناوری های تحول زا در این اکوسیستم نقش آفرینی می کنند و در عوض از سرمایه، مشاوره تخصصی و سهم بازار بهره می برند.
    فضای کسب و کار دلالت بر صرفه اقتصادی فعالیت در اکوسیستم فین تک در یک منطقه یا کشور دارد. کیفیت زیرساخت ها(جاده ها، بنادر، نزدیکی به قطب های تجاری و…) در توسعه و جذب سرمایه و ایده نقش اساسی ایفا می کند. همچنین شکل گیری مجموعه ها و خوشه ها برای هم افزایی شرکت ها اهمیت زیادی دارد. دولت نیز می تواند با تصویب و اجرای سیاست ها و قوانین در جهت تسهیل توسعه فین تک و در راستای تشویق کارآفرینان با هدف افزایش رقابت پذیری اقتصاد کشور فعالیت کند. دولت ها می توانند بر جنبه های مختلف این اکوسیستم تاثیر بگذارند؛ ضمن اینکه میزان این اثرگذاری می تواند در کشورهای مختلف متفاوت باشد.
    طبق نتایج پژوهش اسنتور(accenture)، از سال ۲۰۱۰ تا اوایل سال ۲۰۱۶ بیش از ۵۰ میلیارد دلار در حدود ۲۵۰۰ شرکت در حوزه های فین تک سرمایه گذاری شده است. نرخ رشد شرکت های این حوزه سالانه ۲۶ درصد بوده و در حال افزایش است. همچنین پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۸، تنها از سوی بانک ها هشت میلیارد دلار در این حوزه سرمایه گذاری شود. ایالات متحده آمریکا، اروپا و منطقه آسیا-اقیانوسیه به ترتیب بالاترین سرمایه گذاری را در حوزه فین تک داشته اند. قاره آمریکا در سال ۲۰۱۶، مبلغ ۵/ ۱۳ میلیارد دلار در حوزه فین تک سرمایه گذاری کرده است. آمریکای شمالی نیز بزرگ ترین منطقه سرمایه گذاری در حوزه فین تک در سراسر دنیا است.
    پتانسیل فین تک در تامین مالی SME ها
    ازآنجاکه شرکت های کوچک و متوسط(SME) بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی و حدود دو سوم از اشتغال جهان را در اختیار دارند، هنوز با مشکل تامین منابع مالی مناسب مواجهند؛ درحالی که کسب و کارهای بزرگ، کمتر با این مشکل مواجه هستند. به همین دلیل فین تک ها راهکارهای جایگزین برای حمایت مالی مناسب کسب و کارهای کوچک و متوسط ارائه داده اند. خدماتی که از سوی فین تک ها ارائه می شود به دلیل کاهش هزینه‎های مالی، سرعت، امنیت و راحتی برای تمامی بنگاه ها به ویژه SME ها قابل استفاده است. چهار محصول کلیدی و نوآورانه برای تامین مالی کسب و کارهای کوچک در این زمینه شامل«بازار وام دهی فرد به فرد»، «امور مالی تجار و تجارت الکترونیک»، «توانمندسازی از طریق صورتحساب مالی» و «تامین مالی زنجیره عرضه» هستند.
    ازآنجاکه بانک های سنتی عمدتا از ارزیابی رتبه اعتباری کسب و کارهای کوچک و متوسط ناتوانند فین تک ها این قابلیت را دارند که رتبه اعتباری این کسب و کارها را ارزیابی و بدون دخالت بانک های سنتی نسبت به اعطای تسهیلات به آنها اقدام کنند. همچنین به دلیل آنکه تسهیلات پر ریسک بیشترین میزان بازار وام دهی را به خود اختصاص داده اند، برای دریافت وام در «بازار وام دهی فرد به فرد» به هیچ وثیقه ای نیاز نیست. مساله دیگر آن است که وام دهندگان در این بازار، تنها بر پایه سپرده مشتریان ریسک پذیر تامین مالی می کنند. در سال ۲۰۱۲ با ورود «سیستم عامل تجارت الکترونیک، پردازنده های پرداخت و شرکت های مخابراتی» به زمینه وام دهی کسب و کارهای کوچک، این کسب و کارها محصولات خود را در سیستم عامل هایی مثل آمازون و علی بابا می فروختند که در حال حاضر خطوط سرمایه در گردش هستند و تسهیلاتی را ارائه می دهند. تاخیرات پرداخت می تواند از مشکلات این مدل باشد. فین تک ها نمی توانند به اجبار، مشتریان را به پرداخت زودتر مجبور کنند؛ اما می توانند عواقب حاد کمبود نقدینگی را از طریق محصول «امور مالی تجار و تجارت الکترونیک» کاهش دهند. راه حل های فین تک ها در این خصوص شامل پورتال های مدیریتی صورت حساب های الکترونیکی، راه حل های تامین مالی زنجیره عرضه و صورت حساب مالی است. همچنین کسب و کارها از طریق «توانمندسازی از طریق صورتحساب مالی» می توانند مطالبات برجسته باقی مانده در ترازنامه ها را با تخفیف، به شخص ثالث بفروشند(فرآیند تنزیل) و یا اینکه به میزان ارزش مطالبات با لحاظ نرخ تنزیل، وام جدید دریافت کنند که در صورت بازپرداخت به موقع و بی نقص آن، قادر به دریافت مجدد وام با نرخ بهره پایین تر نیز خواهند بود.
    فین تک از طریق «تامین مالی زنجیره عرضه» می تواند با تنظیم یک برنامه رسمی تامین مالی زنجیره عرضه، به عرضه کنندگان این امتیاز را بدهد که پرداخت های زودتر از تاریخ صورتحساب مالی را با یک تخفیف دریافت کنند. زمان بین این پرداخت های زودتر و تاریخ سررسید صورتحساب مالی که از سوی خریدار پرداخت می شود معمولا از طرف شخص ثالث تامین مالی می شود.
    جایگاه صنعت فین تک در ایران
    صنعت فین تک در ایران صنعتی نوظهور بوده و چند سال است که به حوزه های بانکی کشور راه یافته است. همچنین تلاش برای سرمایه گذاری در حوزه فین تک از چند سال قبل از سوی برخی شرکت ها آغاز شده است؛ اما به علت عدم انتشار میزان سرمایه گذاری یا حتی انعکاس تلاش های صورت گرفته در کشور، آمار دقیقی در این زمینه موجود نیست. براساس این گزارش، بیشترین درصد فعالیت استارت آپ ها در ایران در حوزه تجارت الکترونیک و کمترین درصد مربوط به تامین مالی جمعی و همچنین رایانش ابری بوده است. همچنین فعالیت استارت آپ های حوزه مالی و بانکی ۶/ ۲ درصد و حوزه خدمات مبتنی بر موبایل ۸ درصد از مجموع تعداد استارت آپ ها بوده است.
    ایران یکی از بالاترین ضرایب نفوذ خدمات بانکی را داشته و سرعت بالای انتقال وجه در سیستم بانکی، تعداد بالای شعب بانکی نسبت به جمعیت و تعداد زیاد تراکنش ها نشان دهنده ظرفیت های بالای سیستم بانکی ایران است. تفاوت در روش های درآمدزایی، کارمزدها و نوع خدمات بانک ها، فرصت ها و چالش هایی متفاوت با سایر کشورها را در حوزه فین تک برای ایران ایجاد کرده است. با نگاهی به اکوسیستم فین تک در ایران، می توان وضعیت این صنعت را مورد ارزیابی قرار داد. طبق گزارش شاخص نوآوری جهانی در سال ۲۰۱۶، ایران از لحاظ شاخص «فارغ التحصیلان علوم و مهندسی» در رتبه دوم جهان قرار دارد. این رتبه بیانگر در دسترس بودن استعدادهای مورد نیاز برای فعالیت در زمینه فناوری های مالی است. گرچه در حال حاضر بازار تقاضای فین تک کاملا شکل نگرفته است، اما رشد روز افزون استفاده از ابزارهای مالی جدید و استقبال از استارت آپ ها نوید افزایش تقاضای محصولات و خدمات نوین مالی را می دهد. طبق این گزارش، ایران از لحاظ اندازه بازار داخلی در رتبه هجدهم دنیا قرار دارد. گرچه شتاب دهنده ها و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر برای پرورش ایده های نو در عرصه فین تک فعال شده اند، اما به دلیل عدم دسترسی به آمار صحیح و دقیق نمی توان در مورد میزان سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه فین تک اظهار نظر کرد. رتبه ایران در زمینه دسترسی به سرمایه براساس شاخص نوآوری جهانی در سال ۲۰۱۶ میلادی، ۸۲ است.
    همچنین قوانین و مقررات به طور متوازن با سایر عوامل، در این زمینه توسعه نیافته است. مسدود شدن چند استارت آپ فعال در حوزه فین تک در سال ۹۵، تا حدی مشکلات و خلاهای اساسی موجود در این عرصه را نمایان ساخته است. شرکت شاپرک به عنوان متولی حوزه پرداخت الکترونیکی، شورای عالی فضای مجازی، سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، مرکز توسعه تجارت الکترونیکی، بانک مرکزی و انجمن صنف کسب و کارهای اینترنتی از جمله نهادهایی هستند که مستقیما در زمینه قوانین و مقررات شرکت های فین تک دخیل هستند و اظهارات گاه ضد و نقیض مدیران این سازمان ها نشان از عدم هماهنگی در بخش توسعه فین تک دارد. در زمینه قوانین و مقررات و ساختار نهادی، طبق شاخص نوآوری جهانی در سال ۲۰۱۶، رتبه ایران ۱۱۲ بوده است که نشان دهنده ضعف این عامل در مقایسه با سایر اجزای اکوسیستم فین تک است. همچنین فقدان زیرساخت های حقوقی، فنی و بانکی برای گسترش امنیت بهره برداران و آگاهی کم از قابلیت ها و پتانسیل های این صنعت در میان فعالان اقتصادی از دیگر چالش هایی است که فین تک ها با آن مواجهند.
    در این باره «تصویب قوانین و مقررات مربوط به محدوده فعالیت های فین تک ها»، «وضع سیاست های تشویقی برای گسترش فعالیت فین تک در تمامی حوزه های مالی»، «تقویت نهادهای نظارتی بر فعالیت های صنعت فین تک(سایبری-غیرسایبری)» و «ارائه آموزش ها برای افزایش آگاهی به ویژه فعالان اقتصادی از قابلیت های این صنعت» را می توان از مهم ترین اقداماتی دانست که باید در این حوزه پیگیری شود.

    اقتصاد آنلاین

    استارتاپ های ایرانی به کدام سو می روند؟ - VASL
+ پاسخ به موضوع
صفحه 2 از 2 نخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 14 از 14

موضوعات مشابه

  1. استلار Stellar چیست؟ همه چیز درباره استلار + ویدئو
    توسط اخبار استارتاپی در انجمن اخبار استارتاپی از سایت های گوناگون
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2018/01/08, 09:20
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2017/11/27, 09:15

مجوز های ارسال و ویرایش